بقلیه (قرامطه)

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۲ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (Hadifazl صفحهٔ بقلیه( از قرامطه) را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به بقلیه (از قرامطه) منتقل کرد)

بَقْلیّه (یا نَفلیّه) گروهی از «قرامطه» و پیروان مردی به نام ابو حاتم بوده و از گیاهان تغذیه می کردند.

تاریخچه

این فرقه در کوفه ساکن بودند. آنان نخست‌ از عقاید داعی‌ بورانی‌ پیروی‌ می‌كردند و از این‌رو «بورانیه‌» خوانده‌ می‌شدند؛ سپس‌ در سال ۲۹۵ هجری قمری‌ به‌ داعی‌ ابوحاتم‌ زُطّی‌ گراییدند و به‌ بقلیه‌ تغییر نام‌ یافتند. [۱] [۲] [۳]

وجه تسمیه

این فرقه از این جهت به بقلیه‌ معروف شدند زیرا ابو حاتم پیروان خود می گفت که تنها بايد به خوردن دیگر سبزيجات اكتفا نمائيد. هم چنین معتقد بود که حیوانات را نباید کشت و نباید از گوشت آن ها برای خوردن استفاده کرد و آن ها را از این کار منع می کرد.[۴] [۵] [۶] [۷]

بقلیه پس از مرگ ابو حاتم

پس‌ از درگذشت‌ ابوحاتم‌ در سال ۲۹۶ هجری قمری بقلیه‌ به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ شدند: برخی‌ همچنان‌ بر زنده‌ بودن‌ و غیبت‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ پافشاری‌ كردند و برخی‌ دیگر گفتند كه‌ زكرویه‌ بن‌ مهرویه‌ داعی‌ بزرگ‌ عراق‌ كشته‌ نشده‌ است‌ و در غیبت‌ به‌ سر می‌ برد.[۸] [۹] [۱۰]

قیام و شکست بقلیه

بقلیه‌ در سال ۳۱۶ هجری قمری به‌ ریاست‌ مسعود بن‌ حریث‌ و عیسی‌ بن‌ موسی‌ در اطراف‌ كوفه‌ قیام‌ كردند و با هم دستی همسایگان بدوی خود به غارت اموال مردم پرداختند [۱۱] در پی‌ این‌ كار مقتدر خلیفه عباسی دو تن‌ از سرداران‌ خود به نام هارون‌ بن‌ غریب‌ و صافی‌ را به‌ سوی‌ آن ها گسیل‌ کرد‌. در این‌ نبرد بقلیه‌ شكستی‌ سختی خوردند و بسیاری‌ از ایشان‌ كشته‌ و اسیر گردیدند. [۱۲] [۱۳] [۱۴] نماد بقلیه در جنگ پرچمى سفيدی بود كه روی آن آيه شریفه «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين» سوره قصص،(28) آیه 5 که مربوط به رهایی قوم بنی اسرائیل از دست فرعون بود نقش بسته بود.[۱۵]

سر انجام بقلیه

سر انجام بقلیه در جنگی که با سپاهیان مقتدر رخ داد معلوم شد. آن ها با دادن کشته های فراوان و حالتی سر نگون وارد بغداد شدند [۱۶] و برخی که از نبرد جان سالم به در برده بودند، به‌ سلیمان‌ بن‌ حسن‌ قرمطی‌ - كه‌ از هیت‌ به‌ بحرین‌ بازگشته‌ بود پیوستند و از آن جا كه‌ آنان‌ در بیشه‌ها می‌زیستند در سپاه‌ سلیمان‌ به «اَجَمیین‌» نامیده شدند. [۱۷]

پانویس

  1. نویری احمد، نهایه الارب، قاهره، سال 1404 هجری قمری، و 1984 میلادی، ج 25، ص 275
  2. ابن‌ دواداری‌ ابو بکر، کنز الدرر، قاهره، سال 1380 قمری و 1961 میلادی، ص ۹۰
  3. مقریزی‌ احمد، اتعاظ الحنفاء، قاهره‌، سال ۱۳۸۷ هجری قمری، و ۱۹۶۷ میلادی، ج 12، ص 179
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، صال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 105 همراه با ویرایش و اصلاح عبارت
  5. نویری احمد، نهایه الارب، قاهره، سال 1404 هجری قمری، و 1984 میلادی، ج 25، ص 275
  6. ابن‌ دواداری‌ ابو بکر، کنز الدرر، قاهره، سال 1380 قمری و 1961 میلادی، ص ۹۰
  7. مقریزی‌ احمد، اتعاظ الحنفاء، قاهره‌، سال ۱۳۸۷ هجری قمری، و سال ۱۹۶۷ میلادی، ج 12، ص 179
  8. نویری احمد، نهایه الارب، قاهره، سال 1404 هجری قمری، و 1984 میلادی، ج 25، ص 276
  9. ابن‌ دواداری‌ ابو بکر، کنز الدرر، قاهره، سال 1380 قمری و 1961 میلادی، ص ۹۰
  10. مقریزی‌ احمد، اتعاظ الحنفاء، قاهره‌، سال ۱۳۸۷ هجری قمری، و ۱۹۶۷ میلادی، ج 12، ص 179
  11. مسعودی‌ علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، سال ۱۸۹۳ میلادی، ص 391
  12. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، صال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 105
  13. مسعودی‌ علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، سال ۱۸۹۳ میلادی، ص 391
  14. ابن اثیر، الکامل، ج 8، ص 187
  15. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، صال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 105
  16. ابن‌اثیر، الكامل‌، ج 7، ص 187
  17. مسعودی‌ علی‌، التنبیه‌ و الاشراف‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، سال ۱۸۹۳ میلادی، ص 391