تعامل امام علی (علیه‌السلام) با خلفا در جهت وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
</div>
</div>
'''تعامل [[امام علی بن ابی‌طالب (ع)|امام علی (علیه‌السلام)]] با خلفا در جهت وحدت اسلامی''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه‌ای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم می‌باشد که به قلم اسماعیل دانش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل پاییز، 1384 منتشر شده است.</div>
'''تعامل [[امام علی بن ابی‌طالب (ع)|امام علی (علیه‌السلام)]] با خلفا در جهت وحدت اسلامی''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه‌ای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم می‌باشد که به قلم اسماعیل دانش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل پاییز، 1384 منتشر شده است.</div>
<br />
 
=چکیده=
== چکیده ==
ضرورت وحدت [[امت اسلامی|امت اسلامی]] بر هیچ کس پوشیده نیست. افزون بر قرآن کریم و سنّت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخنان و راه و روش پیشوایان معصوم(علیهم‌السلام) ندای روح‌بخش و طراوت آفرین «وحدت» را به طنین انداختند. در این مقاله، با توجه به ضرورت و هدف طرح موضوع، به مفهوم‌شناسی وحدت پرداخته شده و از تعامل امام علی(علیه‌السلام) با خلفا در جهت وحدت اسلامی با تأکید بر پاسبان و حافظ وحدت بودن حضرت سخن به میان آمده است.<br>
ضرورت وحدت [[امت اسلامی|امت اسلامی]] بر هیچ کس پوشیده نیست. افزون بر قرآن کریم و سنّت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخنان و راه و روش پیشوایان معصوم(علیهم‌السلام) ندای روح‌بخش و طراوت آفرین «وحدت» را به طنین انداختند. در این مقاله، با توجه به ضرورت و هدف طرح موضوع، به مفهوم‌شناسی وحدت پرداخته شده و از تعامل امام علی(علیه‌السلام) با خلفا در جهت وحدت اسلامی با تأکید بر پاسبان و حافظ وحدت بودن حضرت سخن به میان آمده است.<br>
موضوعاتی همانند مشاوره سیاسی، مشاوره اقتصادی و نظامی، همکاری علمی و قضایی و ارائه راهنمایی‌های لازم در امور دیوانی از موارد تعامل امام علی(علیه‌السلام) با خلیفه اول بر شمرده شده و در دوران خلیفه دوم، افزون بر همکاری و مشورت نظامی امام علی(علیه‌السلام) در نبرد جسر، جنگ با رومیان و نبرد بیت‌المقدس و... پیروان حضرت هم در جنگ‌ها و مسائل حکومتی با خلیفه همکاری داشته‌اند.<br>
موضوعاتی همانند مشاوره سیاسی، مشاوره اقتصادی و نظامی، همکاری علمی و قضایی و ارائه راهنمایی‌های لازم در امور دیوانی از موارد تعامل امام علی(علیه‌السلام) با خلیفه اول بر شمرده شده و در دوران خلیفه دوم، افزون بر همکاری و مشورت نظامی امام علی(علیه‌السلام) در نبرد جسر، جنگ با رومیان و نبرد بیت‌المقدس و... پیروان حضرت هم در جنگ‌ها و مسائل حکومتی با خلیفه همکاری داشته‌اند.<br>
خط ۴۰: خط ۴۰:
امام علی(علیه‌السلام) برای حفظ وحدت مسلمانان، اطراف خویش از هر گونه حرکتی که به تضعیف اسلام و از هم پاشیدگی صفوف مسلمانان بینجامد، بر حذر می‌داشت و از هیچ گونه مساعدت فکری با خلفا کوتاهی نکرد. گزارش تاریخی حاکی از آن است که مشاوره خلفا با علی(علیه‌السلام) در امور مهم، دستگاه خلافت را از لغزش اصولی باز داشت؛ به ویژه سازمان قضایی حکومت را بر استیفای حقوق مردم وامی داشت.
امام علی(علیه‌السلام) برای حفظ وحدت مسلمانان، اطراف خویش از هر گونه حرکتی که به تضعیف اسلام و از هم پاشیدگی صفوف مسلمانان بینجامد، بر حذر می‌داشت و از هیچ گونه مساعدت فکری با خلفا کوتاهی نکرد. گزارش تاریخی حاکی از آن است که مشاوره خلفا با علی(علیه‌السلام) در امور مهم، دستگاه خلافت را از لغزش اصولی باز داشت؛ به ویژه سازمان قضایی حکومت را بر استیفای حقوق مردم وامی داشت.


=ضرورت موضوع=
== ضرورت موضوع ==
امروزه که استکبار جهانی با تمام توان، جهان اسلام را نشانه گرفته، و برخی کشورهای اسلامی را عملا تسخیر و جولانگاه خود قرار داده، وحدت امت اسلامی را بیش از پیش ضرور ساخته است، و یگانه راه بیرون رفت از معضلات کنونی، وحدت و اتحاد مسلمانان خواهد بود.<br>
امروزه که استکبار جهانی با تمام توان، جهان اسلام را نشانه گرفته، و برخی کشورهای اسلامی را عملا تسخیر و جولانگاه خود قرار داده، وحدت امت اسلامی را بیش از پیش ضرور ساخته است، و یگانه راه بیرون رفت از معضلات کنونی، وحدت و اتحاد مسلمانان خواهد بود.<br>
قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز وحدت امت اسلامی را امری ضرور خوانده و بدان توصیه کرده است: و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا. همگی به ریسمان خداوند چنگ زنید و پراکنده نشوید.<ref>آل عمران (3)، 103.</ref>
قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز وحدت امت اسلامی را امری ضرور خوانده و بدان توصیه کرده است: و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا. همگی به ریسمان خداوند چنگ زنید و پراکنده نشوید.<ref>آل عمران (3)، 103.</ref>
از دیدگاه امام صادق(علیه‌السلام) کسی که به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان دوری گزیند، رشته اسلام را از گردن خود پاره کرده است.<ref>کلینی، ج 1، ص 405.</ref>؛ بنابراین وحدت و اتحاد، اوّلا ضرورت عقلی است. ثانیاً آیات فراوان و احادیث اهل بیت(علیهم‌السلام)نیز آن را اصل ضرور دانسته است.
از دیدگاه امام صادق(علیه‌السلام) کسی که به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان دوری گزیند، رشته اسلام را از گردن خود پاره کرده است.<ref>کلینی، ج 1، ص 405.</ref>؛ بنابراین وحدت و اتحاد، اوّلا ضرورت عقلی است. ثانیاً آیات فراوان و احادیث اهل بیت(علیهم‌السلام)نیز آن را اصل ضرور دانسته است.


=هدف=
== هدف ==
ایجاد وحدت و اتحاد پیروان [[مذاهب اسلامی]] و [[امت اسلام]]، از اهداف اصلی بحث مورد نظر است که با رعایت وتوجه به سیره و شیوه‌های برخورد امام علی(علیه‌السلام) با خلفا و مشاوره و مساعدت‌های گوناگون حضرت با آنها، رسیدن به این هدف مقدس، ممکن و آسان خوهد بود.
ایجاد وحدت و اتحاد پیروان [[مذاهب اسلامی]] و [[امت اسلام]]، از اهداف اصلی بحث مورد نظر است که با رعایت وتوجه به سیره و شیوه‌های برخورد امام علی(علیه‌السلام) با خلفا و مشاوره و مساعدت‌های گوناگون حضرت با آنها، رسیدن به این هدف مقدس، ممکن و آسان خوهد بود.
=مفهوم‌شناسی=
 
از مباحث مطرح در مسائل گوناگون علمی و اجتماعی، تبیین مفاهیم و واژه‌هایی است که در آنها به کار می‌رود؛ از این رو نخست لازم است برخی واژه‌ها تعریف شود.<br>
== مفهوم‌شناسی ==
== أ. وحدت و اتحاد ==
از مباحث مطرح در مسائل گوناگون علمی و اجتماعی، تبیین مفاهیم و واژه‌هایی است که در آنها به کار می‌رود؛ از این رو نخست لازم است برخی واژه‌ها تعریف شود.
 
=== أ. وحدت و اتحاد ===
1. معنای لغوی: وحدت در لغت عبارت است از یگانه شدن، یگانه بودن و اشتراک گروهی در یک مرام و مقصد، اشتراک همه افراد ملت در آمال و مقاصد که مجموعه‌ای واحد به شمار آیند.<ref>معین، ج 4، ص 4989.</ref><br>
1. معنای لغوی: وحدت در لغت عبارت است از یگانه شدن، یگانه بودن و اشتراک گروهی در یک مرام و مقصد، اشتراک همه افراد ملت در آمال و مقاصد که مجموعه‌ای واحد به شمار آیند.<ref>معین، ج 4، ص 4989.</ref><br>
اتحاد عبارت است از یکی شدن<ref>صيرورة الشيئين الموجودين شيئاً واحداً.</ref> <ref>طریحی، ج 4 ص 476.</ref>، یگانگی کردن، یکرنگی، یکدلی، یک جهتی و هماهنگی. <br>
اتحاد عبارت است از یکی شدن<ref>صيرورة الشيئين الموجودين شيئاً واحداً.</ref> <ref>طریحی، ج 4 ص 476.</ref>، یگانگی کردن، یکرنگی، یکدلی، یک جهتی و هماهنگی. <br>
2. معنای اصطلاحی: وحدت و اتحاد در اصطلاح عبارتند از این که چند چیز با حفظ خاصیت شخصی خود، با هم یگانه و یکی شوند (سعید بند علی، ص 14)؛ بنابراین، مقصود از وحدت واتحاد امت اسلامی، همبستگی و دست به دست هم دادن کلیه مسلمانان با حفظ هویت مذهبی در برابر دشمنان مشترک است. امامان معصوم(علیهم‌السلام) نیز که حاکم منصوب و منصوص از طرف خداوند بر امت مسلمان بودند، با حاکمان زمانه خود در جهت حفظ وحدت تعامل و همکاری داشتند.<br>
2. معنای اصطلاحی: وحدت و اتحاد در اصطلاح عبارتند از این که چند چیز با حفظ خاصیت شخصی خود، با هم یگانه و یکی شوند (سعید بند علی، ص 14)؛ بنابراین، مقصود از وحدت واتحاد امت اسلامی، همبستگی و دست به دست هم دادن کلیه مسلمانان با حفظ هویت مذهبی در برابر دشمنان مشترک است. امامان معصوم(علیهم‌السلام) نیز که حاکم منصوب و منصوص از طرف خداوند بر امت مسلمان بودند، با حاکمان زمانه خود در جهت حفظ وحدت تعامل و همکاری داشتند.<br>


== ب. تعامل ==
=== ب. تعامل ===
تعامل عبارت است از معامله کردن و داد و ستد مردم با یک‌دیگر <ref>خلیل، سید حمید طبیبیان، ج1، ص595.</ref> بدین لحاظ، تعامل طرفینی است و حتما باید دو نفر باشد، در غیر این صورت، تعاملی صورت نمی‌گیرد؛ البته قلمرو و گستره‌ای تعامل به داد و ستد اشیای مادی منحصر نیست، و کمک‌های فکری و علمی را نیز در بردارد.<br>
تعامل عبارت است از معامله کردن و داد و ستد مردم با یک‌دیگر <ref>خلیل، سید حمید طبیبیان، ج1، ص595.</ref> بدین لحاظ، تعامل طرفینی است و حتما باید دو نفر باشد، در غیر این صورت، تعاملی صورت نمی‌گیرد؛ البته قلمرو و گستره‌ای تعامل به داد و ستد اشیای مادی منحصر نیست، و کمک‌های فکری و علمی را نیز در بردارد.<br>


=پاسبان مصالح=
== پاسبان مصالح ==
در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، جامعه نو بنیاد اسلامی هر لحظه از ناحیه روم، ایران و منافقان تهدید می‌شد. خطر امپراتور روم، پیوسته فکر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به خود مشغول می‌ساخت و حضرت تا دم مرگ از فکر روم بیرون نرفت.<br>
در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، جامعه نو بنیاد اسلامی هر لحظه از ناحیه روم، ایران و منافقان تهدید می‌شد. خطر امپراتور روم، پیوسته فکر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به خود مشغول می‌ساخت و حضرت تا دم مرگ از فکر روم بیرون نرفت.<br>
نخستین برخورد نظامی مسلمانان با ارتش روم که در سال هشتم هجرت در سرزمین فلسطین رخ داد، به شکست ارتش اسلام منتهی شد، و هر لحظه بیم آن بود که به مرکز اسلام حمله شود.<br>
نخستین برخورد نظامی مسلمانان با ارتش روم که در سال هشتم هجرت در سرزمین فلسطین رخ داد، به شکست ارتش اسلام منتهی شد، و هر لحظه بیم آن بود که به مرکز اسلام حمله شود.<br>
خط ۷۴: خط ۷۶:
امیرمؤمنان خطر دشمنان و این حقایق تلخ را از نزدیک به خوبی حس کرده بود؛ بدین لحاظ برای حفظ مصالح، سکوت را بر قیام مسلحانه ترجیح داد.
امیرمؤمنان خطر دشمنان و این حقایق تلخ را از نزدیک به خوبی حس کرده بود؛ بدین لحاظ برای حفظ مصالح، سکوت را بر قیام مسلحانه ترجیح داد.


=حافظ وحدت=
== حافظ وحدت ==
وحدت امت اسلامی برای علی(علیه‌السلام) از اصول بسیار مهم و اساسی بود. حضرت، حکومت و رهبری را نیز برای حفظ این اصل می‌خواست و تمام مصیبت‌ها و رنج‌های زمانه را هم بدان سبب تحمل می‌کرد.
وحدت امت اسلامی برای علی(علیه‌السلام) از اصول بسیار مهم و اساسی بود. حضرت، حکومت و رهبری را نیز برای حفظ این اصل می‌خواست و تمام مصیبت‌ها و رنج‌های زمانه را هم بدان سبب تحمل می‌کرد.
هنگامی که علی(علیه‌السلام) مشغول تجهیز پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود، عده‌ای در سقیفه برای انتخاب خلیفه اجتماع کردند. ابوسفیان که شم سیاسی نیرومندی داشت، زمانی که خبر بیعت مردم را با ابوبکر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آماده‌تر دید. افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت کشور اسلام، امری نمایان بود موضع‌گیری‌های انصار و مهاجران در جریان سقیفه که به طرح شعار «منا امیر و منکم امیر» شد، نشانی از زمینه اختلاف بین این دو گروه بود.
هنگامی که علی(علیه‌السلام) مشغول تجهیز پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود، عده‌ای در سقیفه برای انتخاب خلیفه اجتماع کردند. ابوسفیان که شم سیاسی نیرومندی داشت، زمانی که خبر بیعت مردم را با ابوبکر شنید، زمینه اختلاف مسلمانان را آماده‌تر دید. افزون بر خطر ارتداد، اختلاف مهاجران و انصار در پایتخت کشور اسلام، امری نمایان بود موضع‌گیری‌های انصار و مهاجران در جریان سقیفه که به طرح شعار «منا امیر و منکم امیر» شد، نشانی از زمینه اختلاف بین این دو گروه بود.
خط ۹۶: خط ۹۸:
روزی که علی(علیه‌السلام) دست روی دست گذاشته بود، بانوی گرامی حضرت، فاطمه(علیها السلام)، او را به قیام دعوت کرد. در همان هنگام صدای مؤذن به ندای «اشهد ان محمد رسول الله» بلند شد. امام(علیه‌السلام) رو به همسر گرامی خود فرمود: آیا دوست داری این صدا در روی زمین خاموش شود؟ فاطمه(علیها السلام)فرمود: هرگز. امام(علیه‌السلام) گفت: پس راه همان است که من پیش گرفته‌ام. <ref>ابن ابی الحدید، ج 11، ص 113.</ref><br>
روزی که علی(علیه‌السلام) دست روی دست گذاشته بود، بانوی گرامی حضرت، فاطمه(علیها السلام)، او را به قیام دعوت کرد. در همان هنگام صدای مؤذن به ندای «اشهد ان محمد رسول الله» بلند شد. امام(علیه‌السلام) رو به همسر گرامی خود فرمود: آیا دوست داری این صدا در روی زمین خاموش شود؟ فاطمه(علیها السلام)فرمود: هرگز. امام(علیه‌السلام) گفت: پس راه همان است که من پیش گرفته‌ام. <ref>ابن ابی الحدید، ج 11، ص 113.</ref><br>
در جنگ صفین مردی از قبیله بنی اسد از امام(علیه‌السلام) پرسید که قریش چگونه شما را از مقام خلافت کنار زد؟ حضرت از این سؤال بی مورد او ناراحت شد؛ زیرا گروهی از سربازان او به خلفا اعتقاد داشتند و مطرح کردن چنین مسائلی در آن هنگام باعث دو دستگی میان صفوف آنان می‌شد؛ بدین لحاظ، امام(علیه‌السلام)پس از ابراز ناراحتی فرمود: به احترام پیوندی که با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داری و به سبب این که هر مسلمانی حق پرسش دارد، پاسخ تو را به اجمال می‌گویم. رهبری امت از آن ما، و پیوند ما با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)از دیگران استوارتر بود؛ اما گروهی بر آن بخل ورزیدند و گروهی از آن چشم‌پوشیدند. داور میان ما و آنها خدا، و بازگشت همه به سوی او است.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه 157.</ref>؛ بنابراین، امام علی(علیه‌السلام)برای حفظ اسلام و وحدت امت اسلامی سکوت کرد؛ زیرا به خوبی از خطرهایی که جامعه اسلامی و اسلام نو پا را تهدید می‌کرد، آگاه بود؛ البته مقصود از سکوت امام(علیه‌السلام) ترک مبارزه مسلحانه است؛ و گرنه حضرت هیچ گاه از حق خود دست بر نداشته، در تمام دوران حکومت خلفا و پس از آن، دائم به آن، به صورت انتقاد اشاره می‌کند<ref>در خطبه سوم نهج‌البلاغه، چهار مرتبه از خليفه اول انتقاد شده است. در خطبه سوم بخش 8 6 از خليفه دوم انتقاد شده است. در خطبه 3 بخش 11 10 از خليفه سوم انتقاد شده است.</ref> و گاهی هم با انجام اعمالی، ناخشنودی خود را بیان داشته<ref>اين كه علی(عليه السلام) همسر خود را در شب غسل داده و دفن كرده است، ناخشنودی خود و دختر پيامبر(صلی الله عليه وآله) را اعلان كرد. (محمد بن جرير بن يزيد، تاريخ طبری، ج 3، ص 208؛ اسماعيل البخاری، صحيح بخاری، ج 3، ص142).</ref> و البته از همکاری با آنان نیز کوتاهی نکرده است.
در جنگ صفین مردی از قبیله بنی اسد از امام(علیه‌السلام) پرسید که قریش چگونه شما را از مقام خلافت کنار زد؟ حضرت از این سؤال بی مورد او ناراحت شد؛ زیرا گروهی از سربازان او به خلفا اعتقاد داشتند و مطرح کردن چنین مسائلی در آن هنگام باعث دو دستگی میان صفوف آنان می‌شد؛ بدین لحاظ، امام(علیه‌السلام)پس از ابراز ناراحتی فرمود: به احترام پیوندی که با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داری و به سبب این که هر مسلمانی حق پرسش دارد، پاسخ تو را به اجمال می‌گویم. رهبری امت از آن ما، و پیوند ما با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)از دیگران استوارتر بود؛ اما گروهی بر آن بخل ورزیدند و گروهی از آن چشم‌پوشیدند. داور میان ما و آنها خدا، و بازگشت همه به سوی او است.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه 157.</ref>؛ بنابراین، امام علی(علیه‌السلام)برای حفظ اسلام و وحدت امت اسلامی سکوت کرد؛ زیرا به خوبی از خطرهایی که جامعه اسلامی و اسلام نو پا را تهدید می‌کرد، آگاه بود؛ البته مقصود از سکوت امام(علیه‌السلام) ترک مبارزه مسلحانه است؛ و گرنه حضرت هیچ گاه از حق خود دست بر نداشته، در تمام دوران حکومت خلفا و پس از آن، دائم به آن، به صورت انتقاد اشاره می‌کند<ref>در خطبه سوم نهج‌البلاغه، چهار مرتبه از خليفه اول انتقاد شده است. در خطبه سوم بخش 8 6 از خليفه دوم انتقاد شده است. در خطبه 3 بخش 11 10 از خليفه سوم انتقاد شده است.</ref> و گاهی هم با انجام اعمالی، ناخشنودی خود را بیان داشته<ref>اين كه علی(عليه السلام) همسر خود را در شب غسل داده و دفن كرده است، ناخشنودی خود و دختر پيامبر(صلی الله عليه وآله) را اعلان كرد. (محمد بن جرير بن يزيد، تاريخ طبری، ج 3، ص 208؛ اسماعيل البخاری، صحيح بخاری، ج 3، ص142).</ref> و البته از همکاری با آنان نیز کوتاهی نکرده است.
=همکاری علی(علیه‌السلام) با خلفا=
 
== همکاری علی(علیه‌السلام) با خلفا ==
پس از وفات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، مشکلات بسیاری بر دین نوپا هجوم آورد که غفلت از آنها می‌توانست اساس اسلام و جامعه اسلامی را با خطر مواجه سازد.<br>
پس از وفات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، مشکلات بسیاری بر دین نوپا هجوم آورد که غفلت از آنها می‌توانست اساس اسلام و جامعه اسلامی را با خطر مواجه سازد.<br>
علی(علیه‌السلام) در این برهه حساس تاریخی، بیشتر در تلاش بود تا وظیفه الاهی و انسانی خود را در قالب مشاوره و همکاری‌های گوناگون فکری برای حفظ دین و ثبات جامعه اسلامی، به انجام رساند. او نمی‌توانست در برابر معضلات عمده‌ای که دامنگیر اسلام و امت اسلامی شده، و بقا و حیات مسلمانان و دین تازه را به خطر انداخته بود، بی‌تفاوت بماند آن هم به بهانه این که حق شان را گرفته‌اند.
علی(علیه‌السلام) در این برهه حساس تاریخی، بیشتر در تلاش بود تا وظیفه الاهی و انسانی خود را در قالب مشاوره و همکاری‌های گوناگون فکری برای حفظ دین و ثبات جامعه اسلامی، به انجام رساند. او نمی‌توانست در برابر معضلات عمده‌ای که دامنگیر اسلام و امت اسلامی شده، و بقا و حیات مسلمانان و دین تازه را به خطر انداخته بود، بی‌تفاوت بماند آن هم به بهانه این که حق شان را گرفته‌اند.


=تعامل علی(علیه‌السلام) با خلیفه اول=
== تعامل علی(علیه‌السلام) با خلیفه اول ==
== أ. مشاوره سیاسی ==
=== أ. مشاوره سیاسی ===
عده‌ای از فرصت‌طلبان، پس از درگذشت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در پی بازگشت به آیین پدران خود شدند. آنان از روزهای اول پذیرش اسلام نیز متزلزل بودند. خلیفه اول برای سرکوبی آنان به حمایت‌های بزرگان صحابه از جمله علی(علیه‌السلام)و بنی‌هاشم نیاز مبرم داشت؛ زیرا اگر علی در این جهت به حمایت از خلیفه برمی‌خاست، بسیاری از مشکلات به سرعت قابل حل بود؛ چون علی(علیه‌السلام)صرف نظر از شخصیت و اعتبار و جایگاه خاص در جامعه، در رأس طایفه‌ای بزرگ و معتبری چون بنی‌هاشم قرار داشت و بیشتر از وی پیروی و حمایت می‌کردند.<br>
عده‌ای از فرصت‌طلبان، پس از درگذشت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در پی بازگشت به آیین پدران خود شدند. آنان از روزهای اول پذیرش اسلام نیز متزلزل بودند. خلیفه اول برای سرکوبی آنان به حمایت‌های بزرگان صحابه از جمله علی(علیه‌السلام)و بنی‌هاشم نیاز مبرم داشت؛ زیرا اگر علی در این جهت به حمایت از خلیفه برمی‌خاست، بسیاری از مشکلات به سرعت قابل حل بود؛ چون علی(علیه‌السلام)صرف نظر از شخصیت و اعتبار و جایگاه خاص در جامعه، در رأس طایفه‌ای بزرگ و معتبری چون بنی‌هاشم قرار داشت و بیشتر از وی پیروی و حمایت می‌کردند.<br>
بسیاری از یاران امام علی(علیه‌السلام) از بزرگان صحابه بودند و در جامعه، مقبولیت و جایگاه ویژه‌ای داشتند. کسانی مثل عمار یاسر، مقداد، ابوذر غفاری، سلمان و ... نمونه‌های از آنها هستند. در صورت حمایت علی(علیه‌السلام) از خلیفه، به طور طبیعی خیل عظیمی از این دسته به همراه قبایل و طوایف خود می‌توانستند اهرم و قدرت قابل توجهی برای خلیفه به شمار آیند؛ البته پس از حضور محتاطانه امام علی(علیه‌السلام) در صحنه، پیروان و شیعیان حضرت نیز تا آن جا که حمایت از اسلام را با ورود محتاطانه علی(علیه‌السلام) به صحنه واجب دانستند، به میدان فعالیت آمده، در نابودی مرتدان نقش بسزایی ایفا کردند؛ چنان‌که مؤلف تاریخ الرّده از حذیفة بن یمان و عدی بن حاتم طایی (از یاران علی(علیه‌السلام)) که می‌کوشیدند از ارتداد قبایل خویش جلوگیری کنند، نام برده است.<ref>کلاعی البلنسی و هذبه، اقتبسه من الاکتفا، خورشید احمد فاروق، ص 17.</ref>
بسیاری از یاران امام علی(علیه‌السلام) از بزرگان صحابه بودند و در جامعه، مقبولیت و جایگاه ویژه‌ای داشتند. کسانی مثل عمار یاسر، مقداد، ابوذر غفاری، سلمان و ... نمونه‌های از آنها هستند. در صورت حمایت علی(علیه‌السلام) از خلیفه، به طور طبیعی خیل عظیمی از این دسته به همراه قبایل و طوایف خود می‌توانستند اهرم و قدرت قابل توجهی برای خلیفه به شمار آیند؛ البته پس از حضور محتاطانه امام علی(علیه‌السلام) در صحنه، پیروان و شیعیان حضرت نیز تا آن جا که حمایت از اسلام را با ورود محتاطانه علی(علیه‌السلام) به صحنه واجب دانستند، به میدان فعالیت آمده، در نابودی مرتدان نقش بسزایی ایفا کردند؛ چنان‌که مؤلف تاریخ الرّده از حذیفة بن یمان و عدی بن حاتم طایی (از یاران علی(علیه‌السلام)) که می‌کوشیدند از ارتداد قبایل خویش جلوگیری کنند، نام برده است.<ref>کلاعی البلنسی و هذبه، اقتبسه من الاکتفا، خورشید احمد فاروق، ص 17.</ref>
خط ۱۰۷: خط ۱۱۰:
از همه مهم‌تر پیشنهاد خیرخواهانه امام علی(علیه‌السلام) به خلیفه است. زمانی که وی جهت نبرد با مرتدان مسلّح، سوار بر اسب در ذوالقصه (محلی واقع در یک میلی مدینه) موضع گرفته بود، علی(علیه‌السلام)او را از این تصمیم جدی منصرف ساخت و گفت اگر خلیفه خود به جنگ آنان رفته، از منطقه خارج شود، نظم و انضباط هرگز به قلمرو جامعه اسلامی باز نخواهد گشت. ابوبکر نصیحت و پیشنهاد حضرت را پذیرفت و خالد بن ولید را به نبرد با اهل ردّه فرستاد. <ref>ابن کثیر القرشی الدمشقی، ج 6، ص 315.</ref><br>
از همه مهم‌تر پیشنهاد خیرخواهانه امام علی(علیه‌السلام) به خلیفه است. زمانی که وی جهت نبرد با مرتدان مسلّح، سوار بر اسب در ذوالقصه (محلی واقع در یک میلی مدینه) موضع گرفته بود، علی(علیه‌السلام)او را از این تصمیم جدی منصرف ساخت و گفت اگر خلیفه خود به جنگ آنان رفته، از منطقه خارج شود، نظم و انضباط هرگز به قلمرو جامعه اسلامی باز نخواهد گشت. ابوبکر نصیحت و پیشنهاد حضرت را پذیرفت و خالد بن ولید را به نبرد با اهل ردّه فرستاد. <ref>ابن کثیر القرشی الدمشقی، ج 6، ص 315.</ref><br>


== ب. مشاوره نظامی ==
=== ب. مشاوره نظامی ===
بیش از یک سال از دوران خلافت ابوبکر، نبرد با مرتدان، پیامبران دروغین<ref>اين عده كسانی چون مسيلمه كذاب، طلحه بن خويلد، سجاح بنت سلمی و ... بودند كه قبايلی چون اسد، بنی سليم و غطفان را گرد خود فراهم ساخته بودند (احمد بن ابی يعقوب، تاريخ يعقوبی، ابراهيم آيتی، ج 2 ص 4).</ref> و مانعان زکات<ref>از اين عده قبايل كنده، حضر موت، بنی يربوع و رئيس آنان مالك بن نويره، قيس بن عاصم، حارثة بن سراقه و ... هستند (كلاعی البلنسی، تاريخ الردّه، ص3 و10).</ref> سپری شد. ابوبکر پس از ختم غائله ردّه که یک سال بیشتر زنده نماند نتوانست به فتوحات همانند دوران پس از خود دست یابد و لشکرکشی وی فقط در مصاف با رومیان در شام و سوریه خلاصه شد؛ البته خلیفه به خوبی از تجربه و مهارت جنگی، فداکاری و شجاعت‌های علی(علیه‌السلام)آگاه بود و می‌دانست که نقش سرنوشت‌ساز او در نبرد با کافران از وی مرد جنگی تمام عیار و بلامنازع ساخته است و نمی‌شود از نقش مؤثر او غافل بود. از طرفی، عدم شرکت او در جنگ‌ها و فتوحات و انزوای وی می‌توانست در جامعه سؤال برانگیز باشد که «چرا علی با کافران مثل روم، بی‌تفاوت یا منزوی است؟» به طور قطع برای همه روشن بود که ترس او از مرگ<ref>علی(عليه السلام) فرمود: «و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی... ; به خدا سوگند! اگر عرب تماماً در كارزار با من روبه رو شوند، به آنان پشت نمی كنم (نهج‌البلاغه، عبده، نامه 45، ص 81).</ref> یا سستی و کاهلی از جهاد، عامل این مسأله نبوده است؛ پس چه چیزی می‌تواند پیکارگر و قهرمان صحنه‌های نبرد را این گونه به انزوا کشانده باشد؟! این پرسشی بود که برای جامعه آن روز می‌توانست مطرح باشد؛ بدین سبب، خلیفه و یارانش می‌کوشیدند با ورود و شرکت دادن علی(علیه‌السلام) در جنگ و فتوحات، از یک طرف میدانی برای طرح چنین ابهامی فراهم نسازند و از طرف دیگر، با ورود علی(علیه‌السلام) به عرصه جنگ و فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی را در اذهان بسیاری از هواخواهان، به ویژه بنی‌هاشم مستحکم کنند.<br>
بیش از یک سال از دوران خلافت ابوبکر، نبرد با مرتدان، پیامبران دروغین<ref>اين عده كسانی چون مسيلمه كذاب، طلحه بن خويلد، سجاح بنت سلمی و ... بودند كه قبايلی چون اسد، بنی سليم و غطفان را گرد خود فراهم ساخته بودند (احمد بن ابی يعقوب، تاريخ يعقوبی، ابراهيم آيتی، ج 2 ص 4).</ref> و مانعان زکات<ref>از اين عده قبايل كنده، حضر موت، بنی يربوع و رئيس آنان مالك بن نويره، قيس بن عاصم، حارثة بن سراقه و ... هستند (كلاعی البلنسی، تاريخ الردّه، ص3 و10).</ref> سپری شد. ابوبکر پس از ختم غائله ردّه که یک سال بیشتر زنده نماند نتوانست به فتوحات همانند دوران پس از خود دست یابد و لشکرکشی وی فقط در مصاف با رومیان در شام و سوریه خلاصه شد؛ البته خلیفه به خوبی از تجربه و مهارت جنگی، فداکاری و شجاعت‌های علی(علیه‌السلام)آگاه بود و می‌دانست که نقش سرنوشت‌ساز او در نبرد با کافران از وی مرد جنگی تمام عیار و بلامنازع ساخته است و نمی‌شود از نقش مؤثر او غافل بود. از طرفی، عدم شرکت او در جنگ‌ها و فتوحات و انزوای وی می‌توانست در جامعه سؤال برانگیز باشد که «چرا علی با کافران مثل روم، بی‌تفاوت یا منزوی است؟» به طور قطع برای همه روشن بود که ترس او از مرگ<ref>علی(عليه السلام) فرمود: «و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی... ; به خدا سوگند! اگر عرب تماماً در كارزار با من روبه رو شوند، به آنان پشت نمی كنم (نهج‌البلاغه، عبده، نامه 45، ص 81).</ref> یا سستی و کاهلی از جهاد، عامل این مسأله نبوده است؛ پس چه چیزی می‌تواند پیکارگر و قهرمان صحنه‌های نبرد را این گونه به انزوا کشانده باشد؟! این پرسشی بود که برای جامعه آن روز می‌توانست مطرح باشد؛ بدین سبب، خلیفه و یارانش می‌کوشیدند با ورود و شرکت دادن علی(علیه‌السلام) در جنگ و فتوحات، از یک طرف میدانی برای طرح چنین ابهامی فراهم نسازند و از طرف دیگر، با ورود علی(علیه‌السلام) به عرصه جنگ و فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی را در اذهان بسیاری از هواخواهان، به ویژه بنی‌هاشم مستحکم کنند.<br>
فتوحات و گسترش اسلام در سرزمین‌های دیگر، خواست و مطلوب هر مسلمان است و علی(علیه‌السلام)در این نبردها و فتوحات شخصاً حضور نیافت و فقط به مشاوره و کمک فکری در این خصوص پرداخت.
فتوحات و گسترش اسلام در سرزمین‌های دیگر، خواست و مطلوب هر مسلمان است و علی(علیه‌السلام)در این نبردها و فتوحات شخصاً حضور نیافت و فقط به مشاوره و کمک فکری در این خصوص پرداخت.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۷:
در این نبرد جانانه، سپاه اسلام با تلاش‌ها و فداکاری‌های فراوان که تعدادی از یاران علی(علیه‌السلام) نیز در آن حضور داشتند، به پیروزی بزرگی دست یافت.<br>
در این نبرد جانانه، سپاه اسلام با تلاش‌ها و فداکاری‌های فراوان که تعدادی از یاران علی(علیه‌السلام) نیز در آن حضور داشتند، به پیروزی بزرگی دست یافت.<br>


== ج. همکاری علمی ==
=== ج. همکاری علمی ===
=== مناظره با دانشمندان یهود ===
==== مناظره با دانشمندان یهود ====
پس از درگذشت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و روی کار آمدن ابوبکر در جایگاه خلیفه، گروه‌هایی از دانشمدان یهود و نصارا برای تضعیف روحیه مسلمانان به مرکز اسلام روی آورده، پرسش‌های علمی خود را ازخلیفه مطرح می‌کردند.<br>
پس از درگذشت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و روی کار آمدن ابوبکر در جایگاه خلیفه، گروه‌هایی از دانشمدان یهود و نصارا برای تضعیف روحیه مسلمانان به مرکز اسلام روی آورده، پرسش‌های علمی خود را ازخلیفه مطرح می‌کردند.<br>
از جمله، گروهی از احبار یهود وارد مدینه شدند و به خلیفه گفتند: در تورات چنین می‌خوانیم که جانشینان پیامبران، دانشمندترین امت آنها هستند. اکنون که شما خلیفه پیامبر خود هستید، پاسخ دهید که خدا کجا است: آیا در آسمان‌ها است یا در زمین؟<br>
از جمله، گروهی از احبار یهود وارد مدینه شدند و به خلیفه گفتند: در تورات چنین می‌خوانیم که جانشینان پیامبران، دانشمندترین امت آنها هستند. اکنون که شما خلیفه پیامبر خود هستید، پاسخ دهید که خدا کجا است: آیا در آسمان‌ها است یا در زمین؟<br>
خط ۱۲۹: خط ۱۳۲:
در این هنگام، یهودی شهادتین را بر لب جاری و امام(علیه‌السلام) را وصی پیامبر معرفی کرد. ابوبکر و مسلمانان نیز علی(علیه‌السلام) را «مفرج الکرب» (برطرف کننده اندوه) نامیدند. <ref>محمد بن درید ازدی، ص 44.</ref><br>
در این هنگام، یهودی شهادتین را بر لب جاری و امام(علیه‌السلام) را وصی پیامبر معرفی کرد. ابوبکر و مسلمانان نیز علی(علیه‌السلام) را «مفرج الکرب» (برطرف کننده اندوه) نامیدند. <ref>محمد بن درید ازدی، ص 44.</ref><br>


== د. همکاری قضایی ==
=== د. همکاری قضایی ===
امام علی(علیه‌السلام) در دوران خلافت خلیفه اول درباره مسائل قضایی نیز کوتاهی نکرد و به یاری اسلام شتافت که این‌جا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:<br>
امام علی(علیه‌السلام) در دوران خلافت خلیفه اول درباره مسائل قضایی نیز کوتاهی نکرد و به یاری اسلام شتافت که این‌جا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:<br>
نقل شده است که در زمان خلافت ابوبکر، مردی را به اتهام شرب خمر نزد وی بردند. مرد به گناه خویش اقرار کرد و گفت: «در جایی زندگی می‌کنم که نوشیدن خمر و خوردن مردار را حلال می‌شمرند و اگر می‌دانستم حرام است، نمی‌نوشیدم». خلیفه از عمر بن خطاب درباره حکم او پرسید. عمر گفت: «مشکلی است که جز ابوالحسن کسی آن را حل نتواند کرد»؛ آنگاه هر سه روانه خانه امام(علیه‌السلام) شدند.<br>
نقل شده است که در زمان خلافت ابوبکر، مردی را به اتهام شرب خمر نزد وی بردند. مرد به گناه خویش اقرار کرد و گفت: «در جایی زندگی می‌کنم که نوشیدن خمر و خوردن مردار را حلال می‌شمرند و اگر می‌دانستم حرام است، نمی‌نوشیدم». خلیفه از عمر بن خطاب درباره حکم او پرسید. عمر گفت: «مشکلی است که جز ابوالحسن کسی آن را حل نتواند کرد»؛ آنگاه هر سه روانه خانه امام(علیه‌السلام) شدند.<br>
خط ۱۳۵: خط ۱۳۸:
امام فرمود: کسی را همراهش بفرستید تا او را به مهاجران و انصار نشان دهد و معلوم شود که آیا کسی آیه تحریم شراب را برای او خوانده است یا نه». آنان چنین کردند و چون کسی از مهاجران و انصار به خواندن آیه تحریم شراب بر او شهادت نداد، رهایش کردند.<ref>محمد بن حسن طوسی، ج 10، ص108، کتاب الحدود، ح359.</ref>
امام فرمود: کسی را همراهش بفرستید تا او را به مهاجران و انصار نشان دهد و معلوم شود که آیا کسی آیه تحریم شراب را برای او خوانده است یا نه». آنان چنین کردند و چون کسی از مهاجران و انصار به خواندن آیه تحریم شراب بر او شهادت نداد، رهایش کردند.<ref>محمد بن حسن طوسی، ج 10، ص108، کتاب الحدود، ح359.</ref>


=علی(علیه‌السلام) در دوران خلیفه دوم=
==علی(علیه‌السلام) در دوران خلیفه دوم==
گسترش آیین اسلام و حفظ کیان جامعه اسلامی، از اهداف بزرگ و بلند امام علی(علیه‌السلام) بود. وی خود را وصی بر حق و منصوص پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌دانست و در عین حال که می‌دید حق مسلّمش به یغما رفته و کرسی خلافت غصب شده است، هرگاه گرهی در کار خلافت پدید می‌آمد، با فکر و نظر بلند خود، آن را می‌گشود و همانند دوران خلیفه اول، در دوران خلیفه دوم نیز مشاور و گره‌گشای بسیاری از معضلات نظامی، سیاسی، علمی، قضایی، اقتصادی و ... بود.<br>
گسترش آیین اسلام و حفظ کیان جامعه اسلامی، از اهداف بزرگ و بلند امام علی(علیه‌السلام) بود. وی خود را وصی بر حق و منصوص پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌دانست و در عین حال که می‌دید حق مسلّمش به یغما رفته و کرسی خلافت غصب شده است، هرگاه گرهی در کار خلافت پدید می‌آمد، با فکر و نظر بلند خود، آن را می‌گشود و همانند دوران خلیفه اول، در دوران خلیفه دوم نیز مشاور و گره‌گشای بسیاری از معضلات نظامی، سیاسی، علمی، قضایی، اقتصادی و ... بود.<br>
== أ. همکاری نظامی ==
 
=== أ. همکاری نظامی ===
جنگ‌ها و فتوحات در دوران خلیفه دوم، دامنه گسترده تری داشت، نقش علی(علیه‌السلام) در مقایسه با دوران خلیفه اول در این خصوص محسوس‌تر بود. با توجه به دلاوری‌ها و تجربیات جنگی علی(علیه‌السلام)خلیفه دوم نمی‌توانست از راهنمایی‌ها و همکاری‌های او غافل بماند. او می‌دانست که علی(علیه‌السلام)به طور مستقیم به همکاری و شرکت در جنگ‌ها حاضر نیست؛ ولی برای استفاده از مشورت‌ها و همکاری‌های فکری او می‌کوشید. و حضرت نیز از آن جا که درباره سرنوشت مسلمانان و اسلام نمی‌توانست بی‌تفاوت باشد، فقط در قالب مشورت و ارائه اندیشه‌های خویش او را یاری می‌کرد که به مواردی از مشورت‌ها و همکاری‌های فکری حضرت با خلیفه دوم اشاره می‌شود:<br>
جنگ‌ها و فتوحات در دوران خلیفه دوم، دامنه گسترده تری داشت، نقش علی(علیه‌السلام) در مقایسه با دوران خلیفه اول در این خصوص محسوس‌تر بود. با توجه به دلاوری‌ها و تجربیات جنگی علی(علیه‌السلام)خلیفه دوم نمی‌توانست از راهنمایی‌ها و همکاری‌های او غافل بماند. او می‌دانست که علی(علیه‌السلام)به طور مستقیم به همکاری و شرکت در جنگ‌ها حاضر نیست؛ ولی برای استفاده از مشورت‌ها و همکاری‌های فکری او می‌کوشید. و حضرت نیز از آن جا که درباره سرنوشت مسلمانان و اسلام نمی‌توانست بی‌تفاوت باشد، فقط در قالب مشورت و ارائه اندیشه‌های خویش او را یاری می‌کرد که به مواردی از مشورت‌ها و همکاری‌های فکری حضرت با خلیفه دوم اشاره می‌شود:<br>
===1. نبرد جسر ===
 
====1. نبرد جسر ====
در این نبرد، مسلمانان شکست خوردند. خلیفه دوم مسلمانان را فراخواند و آنان را به جهاد ترغیب کرده، با اصحاب از جمله علی(علیه‌السلام) به مشورت پرداخت که «آیا خود به کمک سپاه برود یا کسی را بفرستد؟» علی(علیه‌السلام)نظر داد که خلیفه خود به نبرد نرود.<ref>مسعودی، ج 2، ص 318ـ319.</ref><br>
در این نبرد، مسلمانان شکست خوردند. خلیفه دوم مسلمانان را فراخواند و آنان را به جهاد ترغیب کرده، با اصحاب از جمله علی(علیه‌السلام) به مشورت پرداخت که «آیا خود به کمک سپاه برود یا کسی را بفرستد؟» علی(علیه‌السلام)نظر داد که خلیفه خود به نبرد نرود.<ref>مسعودی، ج 2، ص 318ـ319.</ref><br>
===2. جنگ با رومیان ===
 
====2. جنگ با رومیان ====
در زمان روبه‌رو شدن سپاه اسلام با سپاه هراکیلوس (قیصر روم) ابو عبیده، طی نامه‌ای، از خلیفه کسب تکلیف و تقاضای نیروی امداد کرد. خلیفه دوم میان بزرگان صحابه به مشورت نشست و از علی(علیه‌السلام) در این مورد نظر خواست. علی(علیه‌السلام) به خلیفه گفت: به ابو عبیده]= فرمانده سپاه[اعلام کن مقاومت کند که پیروزی نصیب مسلمانان خواهد شد. <ref>واقدی، ص 108.</ref><br>
در زمان روبه‌رو شدن سپاه اسلام با سپاه هراکیلوس (قیصر روم) ابو عبیده، طی نامه‌ای، از خلیفه کسب تکلیف و تقاضای نیروی امداد کرد. خلیفه دوم میان بزرگان صحابه به مشورت نشست و از علی(علیه‌السلام) در این مورد نظر خواست. علی(علیه‌السلام) به خلیفه گفت: به ابو عبیده]= فرمانده سپاه[اعلام کن مقاومت کند که پیروزی نصیب مسلمانان خواهد شد. <ref>واقدی، ص 108.</ref><br>
===3. نبرد بیت‌المقدس ===
 
====3. نبرد بیت‌المقدس ====
در جنگ و فتح بیت‌المقدس نیز خلیفه دوم، با اصحاب، از جمله امام علی(علیه‌السلام) به مشورت پرداخت. از شنیدن سخنان علی(علیه‌السلام) و مشورت با او شاد شد و به اصحاب گفت: من جز به مشورت و سخن علی رفتار نخواهم کرد و او را در مشورت می‌ستایم و پیشانی اش را سفید می‌بینم.<ref>همان، ص 148.</ref><br>
در جنگ و فتح بیت‌المقدس نیز خلیفه دوم، با اصحاب، از جمله امام علی(علیه‌السلام) به مشورت پرداخت. از شنیدن سخنان علی(علیه‌السلام) و مشورت با او شاد شد و به اصحاب گفت: من جز به مشورت و سخن علی رفتار نخواهم کرد و او را در مشورت می‌ستایم و پیشانی اش را سفید می‌بینم.<ref>همان، ص 148.</ref><br>
===4. جنگ خراسان ===
 
====4. جنگ خراسان ====
در جنگ خراسان، امام علی ویژگی‌ها و امتیازات یک‌یک شهرهای خراسان را برشمرد و خلیفه دوم را به فتح آن‌جا تشویق کرد.<ref>ابن اعثم، ج 2، ص 78.</ref><br>
در جنگ خراسان، امام علی ویژگی‌ها و امتیازات یک‌یک شهرهای خراسان را برشمرد و خلیفه دوم را به فتح آن‌جا تشویق کرد.<ref>ابن اعثم، ج 2، ص 78.</ref><br>


== نقش پیروان علی(علیه‌السلام) در جنگ‌ها ==
 
=== نقش پیروان علی(علیه‌السلام) در جنگ‌ها ===
نقش مؤثر یاران و پیروان علی(علیه‌السلام) در نبردهای عصر خلیفه دوم، برجستگی ویژه‌ای دارد. پیروزی اسلام در فتح سرزمین‌های مجاور، مرهون کوشش‌های بیوقفه و فرماندهان دلیر و یاران حضرت بود؛ البته حضور مستقیم یاران علی(علیه‌السلام) درنبردهای فاتحانه بدون اجازه پیشوا و رهبرشان نبود؛ چنان که سلمان فارسی از سوی خلیفه به حکومت مدائن گماشته شد و او نپذیرفت تا این که علی(علیه‌السلام)به او اجازه داد. <ref>مرتضی عاملی، فصلنامه تاریخ، س اول، ش 3، ص 378.</ref><br>
نقش مؤثر یاران و پیروان علی(علیه‌السلام) در نبردهای عصر خلیفه دوم، برجستگی ویژه‌ای دارد. پیروزی اسلام در فتح سرزمین‌های مجاور، مرهون کوشش‌های بیوقفه و فرماندهان دلیر و یاران حضرت بود؛ البته حضور مستقیم یاران علی(علیه‌السلام) درنبردهای فاتحانه بدون اجازه پیشوا و رهبرشان نبود؛ چنان که سلمان فارسی از سوی خلیفه به حکومت مدائن گماشته شد و او نپذیرفت تا این که علی(علیه‌السلام)به او اجازه داد. <ref>مرتضی عاملی، فصلنامه تاریخ، س اول، ش 3، ص 378.</ref><br>
مالک اشتر در جنگ قادسیه حضور داشت.<ref>دینوری، ص 120.</ref> و «آمد» و «نصیبین» به دست او فتح شد.<ref>ابن اعثم، ج 1، ص 34.</ref> حذیفة بن یمان، در جنگ نهاوند جزو فرماندهان سپاه بود.<ref>ابن عثمان ذهبی، ج 1، ص 25.</ref> به روایت دینوری، او پس از نعمان بن مقرن، فرماندهی سپاه اسلام را به عهده گرفت.<ref>احمد بن داوود دینوری، ص 135.</ref> عمّار یاسر در فتح مصر، فرماندهی سواره نظام را به عهده داشت.<ref>ابن اعثم، ج 2، ص 36.</ref> او در فتح دیار بکر نیز به اتفاق مقداد بن اسود حضور یافت.<ref>همان، ص59.</ref> هاشم بن عتبه مرقال، برادرزاده سعد بن ابی وقاص و از یاران باوفا و فداکار علی(علیه‌السلام) بود. وی به فرماندهی سپاه پنج هزار نفره در عصر خلیفه دوم منصوب شد و در فتح [[بیت‌المقدس]] نیز حضور یافت. <ref>واقدی، ص 144.</ref> او در فتح آذربایجان، در رأس گروهی از سپاهیان قرار داشت.<ref>طاهر بن مطهر مقدسی، ج 5 ص 182.</ref> جریر بن عبدالله بجلی در جنگ قادسیه جزو فرماندهان سپاه بود و در جلولاء نیز حضور یافت و در حمله به عراق و حیره، فرماندهی سپاه به عهده او قرار داشت.<ref>احمد بن یعقوب، ج2، ص 120</ref>؛ البته حضور یاران علی(علیه‌السلام)در جنگ‌های زمان خلفا به سبب علاقه آنان برای گسترش و توسعه اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی بوده است.<br>
مالک اشتر در جنگ قادسیه حضور داشت.<ref>دینوری، ص 120.</ref> و «آمد» و «نصیبین» به دست او فتح شد.<ref>ابن اعثم، ج 1، ص 34.</ref> حذیفة بن یمان، در جنگ نهاوند جزو فرماندهان سپاه بود.<ref>ابن عثمان ذهبی، ج 1، ص 25.</ref> به روایت دینوری، او پس از نعمان بن مقرن، فرماندهی سپاه اسلام را به عهده گرفت.<ref>احمد بن داوود دینوری، ص 135.</ref> عمّار یاسر در فتح مصر، فرماندهی سواره نظام را به عهده داشت.<ref>ابن اعثم، ج 2، ص 36.</ref> او در فتح دیار بکر نیز به اتفاق مقداد بن اسود حضور یافت.<ref>همان، ص59.</ref> هاشم بن عتبه مرقال، برادرزاده سعد بن ابی وقاص و از یاران باوفا و فداکار علی(علیه‌السلام) بود. وی به فرماندهی سپاه پنج هزار نفره در عصر خلیفه دوم منصوب شد و در فتح [[بیت‌المقدس]] نیز حضور یافت. <ref>واقدی، ص 144.</ref> او در فتح آذربایجان، در رأس گروهی از سپاهیان قرار داشت.<ref>طاهر بن مطهر مقدسی، ج 5 ص 182.</ref> جریر بن عبدالله بجلی در جنگ قادسیه جزو فرماندهان سپاه بود و در جلولاء نیز حضور یافت و در حمله به عراق و حیره، فرماندهی سپاه به عهده او قرار داشت.<ref>احمد بن یعقوب، ج2، ص 120</ref>؛ البته حضور یاران علی(علیه‌السلام)در جنگ‌های زمان خلفا به سبب علاقه آنان برای گسترش و توسعه اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی بوده است.<br>
== یاران علی(علیه‌السلام) و حکومت ==
 
=== یاران علی(علیه‌السلام) و حکومت ===
حضور برخی یاران علی(علیه‌السلام) در صحنه سیاسی و امور حکومتی در جهت حفظ وحدت، به اجازه رهبرشان امام علی(علیه‌السلام)فعالانه بوده است؛ چنان که سلمان فارسی پس از فتح مدائن به وسیله سعد بن ابی وقاص، از طرف خلیفه به ولایت و حکومت مدائن منصوب شد.<ref>ابن اعثم کوفی، ج 1، ص 286</ref>، و خلیفه عمار یاسر را به ولایت کوفه گماشت<ref>طاهر بن مطهر مقدسی، ج 5، ص 180.</ref><br>
حضور برخی یاران علی(علیه‌السلام) در صحنه سیاسی و امور حکومتی در جهت حفظ وحدت، به اجازه رهبرشان امام علی(علیه‌السلام)فعالانه بوده است؛ چنان که سلمان فارسی پس از فتح مدائن به وسیله سعد بن ابی وقاص، از طرف خلیفه به ولایت و حکومت مدائن منصوب شد.<ref>ابن اعثم کوفی، ج 1، ص 286</ref>، و خلیفه عمار یاسر را به ولایت کوفه گماشت<ref>طاهر بن مطهر مقدسی، ج 5، ص 180.</ref><br>


== حضور علی(علیه‌السلام) در حکومت ==
=== حضور علی(علیه‌السلام) در حکومت ===
وحدت امت اسلامی برای علی(علیه‌السلام) چنان مهم بود که خلیفه دوم هنگامی که می‌خواهد مدینه را به مقصد رسیدگی به امور مهم مسلمانان ترک گوید، علی(علیه‌السلام) را جانشین خود در مدینه قرار می‌دهد و مردم را به پیروی از وی ملزم می‌کند. با این که [[امام علی(علیه‌السلام)]] حقش را غصب شده می‌بیند، درباره آنچه به وحدت و سرنوشت امت اسلامی مربوط می‌شود، کوتاهی نمیورزد؛ بنابراین، امام علی(علیه‌السلام) در طول خلافت عمر بن خطاب سه بار به جانشینی وی در مدینه و اداره این شهر منصوب شده است:<br>
وحدت امت اسلامی برای علی(علیه‌السلام) چنان مهم بود که خلیفه دوم هنگامی که می‌خواهد مدینه را به مقصد رسیدگی به امور مهم مسلمانان ترک گوید، علی(علیه‌السلام) را جانشین خود در مدینه قرار می‌دهد و مردم را به پیروی از وی ملزم می‌کند. با این که [[امام علی(علیه‌السلام)]] حقش را غصب شده می‌بیند، درباره آنچه به وحدت و سرنوشت امت اسلامی مربوط می‌شود، کوتاهی نمیورزد؛ بنابراین، امام علی(علیه‌السلام) در طول خلافت عمر بن خطاب سه بار به جانشینی وی در مدینه و اداره این شهر منصوب شده است:<br>


خط ۱۶۶: خط ۱۷۶:
آنچه تاکنون در مورد حضور موقت علی(علیه‌السلام) در حکومت ملاحظه شد، طبق منابع معتبر اهل سنت بود. برخی مورخان شیعه مثل شریف رضی نیز مسأله حضور موقت علی(علیه‌السلام) را در حکومت به نحوی ذکر کرده است: هنگامی که خلیفه به سوی شام می‌رفت، عباس نیز همراه او بود. خلیفه به عباس گفت: شاید تو گمان می‌کنی در این امر از من محق تر هستی؟ عباس نیز پاسخ داد: محق تر از من و تو کسی است که در مدینه جانشین تو شده است؛ همان که ما را با شمشیر زد تا به اسلام گرویدیم؛ یعنی علی بن ابی طالب. <ref>شریف رضی، ص 77.</ref><br>
آنچه تاکنون در مورد حضور موقت علی(علیه‌السلام) در حکومت ملاحظه شد، طبق منابع معتبر اهل سنت بود. برخی مورخان شیعه مثل شریف رضی نیز مسأله حضور موقت علی(علیه‌السلام) را در حکومت به نحوی ذکر کرده است: هنگامی که خلیفه به سوی شام می‌رفت، عباس نیز همراه او بود. خلیفه به عباس گفت: شاید تو گمان می‌کنی در این امر از من محق تر هستی؟ عباس نیز پاسخ داد: محق تر از من و تو کسی است که در مدینه جانشین تو شده است؛ همان که ما را با شمشیر زد تا به اسلام گرویدیم؛ یعنی علی بن ابی طالب. <ref>شریف رضی، ص 77.</ref><br>


== ب. مشاوره سیاسی ==
=== ب. مشاوره سیاسی ===
خلیفه دوم در امور سیاسی نیز به ارشادات علی(علیه‌السلام) نیاز داشت. ژرف‌نگری و خیراندیشی علی(علیه‌السلام)در امور گوناگون از جمله مشورت‌های سیاسی، باعث تقویت و استحکام جامعه اسلامی می‌شد.<br>
خلیفه دوم در امور سیاسی نیز به ارشادات علی(علیه‌السلام) نیاز داشت. ژرف‌نگری و خیراندیشی علی(علیه‌السلام)در امور گوناگون از جمله مشورت‌های سیاسی، باعث تقویت و استحکام جامعه اسلامی می‌شد.<br>


خط ۱۷۵: خط ۱۸۵:
# خلیفه پس از فتح مدائن در ربیع الاول سال شانزدهم هجرت، تصمیم به ثبت تاریخ گرفت. سرانجام خلیفه نظر امام علی(علیه‌السلام) را پذیرفت و تاریخ را از هجرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مقرر کرد.<ref>ابن عساکر، ج1، ص 36؛ حاکم نیشابوری، ج 2، ص 14.</ref><br>
# خلیفه پس از فتح مدائن در ربیع الاول سال شانزدهم هجرت، تصمیم به ثبت تاریخ گرفت. سرانجام خلیفه نظر امام علی(علیه‌السلام) را پذیرفت و تاریخ را از هجرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مقرر کرد.<ref>ابن عساکر، ج1، ص 36؛ حاکم نیشابوری، ج 2، ص 14.</ref><br>


== ج. مشاوره اقتصادی ==
=== ج. مشاوره اقتصادی ===
بدون شک، درایت و بینش امام علی(علیه‌السلام) از تمام اصحاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیشتر بوده است؛ از این رو خلفا در موارد متعددی که دچار مشکل می‌شدند، به حضرت رجوع کرده، راه‌حل نهایی را از او می‌خواستند. از آن جمله معضلات اقتصادی و اراضی حکومت و جامعه بود که خلیفه با مراجعه به علی(علیه‌السلام) و مشاوره با وی، به حقیقت رهنمون می‌شد. <br>
بدون شک، درایت و بینش امام علی(علیه‌السلام) از تمام اصحاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیشتر بوده است؛ از این رو خلفا در موارد متعددی که دچار مشکل می‌شدند، به حضرت رجوع کرده، راه‌حل نهایی را از او می‌خواستند. از آن جمله معضلات اقتصادی و اراضی حکومت و جامعه بود که خلیفه با مراجعه به علی(علیه‌السلام) و مشاوره با وی، به حقیقت رهنمون می‌شد. <br>


خط ۱۸۵: خط ۱۹۵:
# تقسیم سرزمین‌های عراق: خلیفه دوم در مورد سرزمین‌های حاصلخیز اطراف کوفه که در دست مسلمانان قرارگرفته بود، نظر علی(علیه‌السلام) را جویا شد. حضرت به او فرمود: اگر زمین‌ها را بین ما نسل کنونی مسلمانان تقسیم کنی، برای مسلمانان آینده سودی ندارد؛ ولی اگر در دست صاحبان آنها باقی گذاری تا در آن کار کنند و به دولت اسلامی مالیات بپردازند، برای هر دو نسل کنونی و آینده مفید خواهد بود. خلیفه دوم با جمله «این نظر بسیار خوبی است»، موافقت خود را اعلام کرد.<ref>احمد ابن یعقوب، ج 2، ص 151.</ref><br>
# تقسیم سرزمین‌های عراق: خلیفه دوم در مورد سرزمین‌های حاصلخیز اطراف کوفه که در دست مسلمانان قرارگرفته بود، نظر علی(علیه‌السلام) را جویا شد. حضرت به او فرمود: اگر زمین‌ها را بین ما نسل کنونی مسلمانان تقسیم کنی، برای مسلمانان آینده سودی ندارد؛ ولی اگر در دست صاحبان آنها باقی گذاری تا در آن کار کنند و به دولت اسلامی مالیات بپردازند، برای هر دو نسل کنونی و آینده مفید خواهد بود. خلیفه دوم با جمله «این نظر بسیار خوبی است»، موافقت خود را اعلام کرد.<ref>احمد ابن یعقوب، ج 2، ص 151.</ref><br>


== د. علی(علیه‌السلام) و امور دیوانی ==
=== د. علی(علیه‌السلام) و امور دیوانی ===
علی(علیه‌السلام) در این دوران در پاره‌ای امور دیوانی به ارائه راهنمایی‌ها و پاسخگویی به معضلات مورد ابتلای خلیفه هم می‌پرداخته است که نمونه‌هایی ذکر می‌شود:<br>
علی(علیه‌السلام) در این دوران در پاره‌ای امور دیوانی به ارائه راهنمایی‌ها و پاسخگویی به معضلات مورد ابتلای خلیفه هم می‌پرداخته است که نمونه‌هایی ذکر می‌شود:<br>


خط ۱۹۲: خط ۲۰۲:
# عمر شارب الخمر را با چهل ضربه شلاق حد می‌زد تا این که شراب خواری رواج یافت. با اصحاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)در این زمینه مشورت کرد. علی(علیه‌السلام) نظر داد که شراب خوار را 80 ضربه شلاق بزنند و چنین استدلال کرد: شخص شراب خوار مست شده و عقل خود را از دست می‌دهد و در این هنگام هذیان خواهد گفت و به تهمت زدن به دیگران خواهد پرداخت؛ پس مجازات او به میزان مجازات افترا خواهد بود. خلیفه دوم نظر امام(علیه‌السلام) را پذیرفت و از آن به بعد، حد شارب الخمر به میزان 80 ضربه معین شد.<ref>محمد ابن ابی یعلی، الفرا، ص 228.</ref><br>
# عمر شارب الخمر را با چهل ضربه شلاق حد می‌زد تا این که شراب خواری رواج یافت. با اصحاب پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)در این زمینه مشورت کرد. علی(علیه‌السلام) نظر داد که شراب خوار را 80 ضربه شلاق بزنند و چنین استدلال کرد: شخص شراب خوار مست شده و عقل خود را از دست می‌دهد و در این هنگام هذیان خواهد گفت و به تهمت زدن به دیگران خواهد پرداخت؛ پس مجازات او به میزان مجازات افترا خواهد بود. خلیفه دوم نظر امام(علیه‌السلام) را پذیرفت و از آن به بعد، حد شارب الخمر به میزان 80 ضربه معین شد.<ref>محمد ابن ابی یعلی، الفرا، ص 228.</ref><br>


== هـ‌. علی(علیه‌السلام) مرجع علمی ==
=== هـ‌. علی(علیه‌السلام) مرجع علمی ===
گسترش اسلام پس از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و گذشت زمان باعث شد تا مسلمانان با برخی پدیده‌های تازه روبه رو شوند که حکم آنها در قرآن و روایات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) وجود نداشت. مسلمانان در حل چنین مسائلی با مشکلاتی مواجه شدند. برخی از اصحاب دربرخورد با این گونه موارد به جای تمسک به قرآن و روایات به ظن و گمان یا به رأی خود عمل می‌کردند. علی(علیه‌السلام) که اعلم امت اسلام و دروازه شهر علم پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود.<ref>متقی هندی، ج 11، ص 600 و 614؛ به ابن ابی الحدید، ج 7، ص 218؛ محمدباقرمجلسی، ج 3، ص 118</ref>، به کمک خلفا از جمله عمر که از حل پدیده‌های تازه ناتوان می‌شد، می‌شتافت و حکم الاهی را بیان می‌کرد تا آن جا که شعار '''«لو لاعلی لهلک عمر»'''.<ref>امینی، ج 3، ص 97.</ref> شنیده شد.<br>
گسترش اسلام پس از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و گذشت زمان باعث شد تا مسلمانان با برخی پدیده‌های تازه روبه رو شوند که حکم آنها در قرآن و روایات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) وجود نداشت. مسلمانان در حل چنین مسائلی با مشکلاتی مواجه شدند. برخی از اصحاب دربرخورد با این گونه موارد به جای تمسک به قرآن و روایات به ظن و گمان یا به رأی خود عمل می‌کردند. علی(علیه‌السلام) که اعلم امت اسلام و دروازه شهر علم پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود.<ref>متقی هندی، ج 11، ص 600 و 614؛ به ابن ابی الحدید، ج 7، ص 218؛ محمدباقرمجلسی، ج 3، ص 118</ref>، به کمک خلفا از جمله عمر که از حل پدیده‌های تازه ناتوان می‌شد، می‌شتافت و حکم الاهی را بیان می‌کرد تا آن جا که شعار '''«لو لاعلی لهلک عمر»'''.<ref>امینی، ج 3، ص 97.</ref> شنیده شد.<br>
تاریخ، بسیاری از همیاری‌های [[امام علی(علیه‌السلام)]] را دراین‌باره بیان کرده، و از زبان [[معاویه]] نیز آمده است که هرگاه برای عمر مشکلی پیش می‌آمد، نزد علی(علیه‌السلام) می‌رفت.<ref>همان، ص 98؛ احمد طبری، ص79</ref> و حضرت نیز عالمانه پاسخ می‌داد؛ البته خلفا از پرسیدن احکام شرعی از امام(علیه‌السلام) ابایی نداشتند تا آن جا که گاهی در حضور مردم از امام(علیه‌السلام)سؤال کردند و پاسخ می‌گرفتند و حتی در برخی موارد، مورد سرزنش اطرافیان قرار می‌گرفتند؛ برای مثال، دو نفر، از خلیفه دوم در مورد طلاق پرسیدند. عمر به عقب نگریست و پرسید: «ای علی! نظر تو در این مورد چیست؟» امام (علیه‌السلام) با دو انگشت خود اشاره کرد و به این وسیله پاسخ داد. عمر جواب امام(علیه‌السلام) را به پرسشگران رسانید آنها اعتراض کردند که «ما از تو می‌پرسیم، آن‌گاه تو از دیگری می‌پرسی؟» عمر گفت: آیا پاسخ‌دهنده را می‌شناسید؟ وی علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام)است و من از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که ایمان علی(علیه‌السلام) از وزن آسمان‌ها و زمین سنگین‌تر است.<ref>مجلسی، ج 40، ص 119.</ref><br>
تاریخ، بسیاری از همیاری‌های [[امام علی(علیه‌السلام)]] را دراین‌باره بیان کرده، و از زبان [[معاویه]] نیز آمده است که هرگاه برای عمر مشکلی پیش می‌آمد، نزد علی(علیه‌السلام) می‌رفت.<ref>همان، ص 98؛ احمد طبری، ص79</ref> و حضرت نیز عالمانه پاسخ می‌داد؛ البته خلفا از پرسیدن احکام شرعی از امام(علیه‌السلام) ابایی نداشتند تا آن جا که گاهی در حضور مردم از امام(علیه‌السلام)سؤال کردند و پاسخ می‌گرفتند و حتی در برخی موارد، مورد سرزنش اطرافیان قرار می‌گرفتند؛ برای مثال، دو نفر، از خلیفه دوم در مورد طلاق پرسیدند. عمر به عقب نگریست و پرسید: «ای علی! نظر تو در این مورد چیست؟» امام (علیه‌السلام) با دو انگشت خود اشاره کرد و به این وسیله پاسخ داد. عمر جواب امام(علیه‌السلام) را به پرسشگران رسانید آنها اعتراض کردند که «ما از تو می‌پرسیم، آن‌گاه تو از دیگری می‌پرسی؟» عمر گفت: آیا پاسخ‌دهنده را می‌شناسید؟ وی علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام)است و من از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شنیدم که ایمان علی(علیه‌السلام) از وزن آسمان‌ها و زمین سنگین‌تر است.<ref>مجلسی، ج 40، ص 119.</ref><br>
گروهی از عالمان یهود در زمان عمر به مدینه آمده، گفتند: «ما سؤال‌هایی داریم که اگر جواب ما را دادی روشن می‌شود اسلام حق، و محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیامبر خدا است؛ و گرنه معلوم می‌شود اسلام باطل است». قفل آسمان چیست؟ کلید آسمان‌ها چیست؟ کدام قبر صاحب خود را با خود به اطراف برد؟ کدام کس قوم خود را ترسانید، ولی از جن و انس نبود؟ و چند سؤال دیگر. عمر که پاسخی نداشت، سر به زیر انداخت و گفت: «بر عمر عیب نیست که از وی سؤالی بشود و چون پاسخ آن را نداند، بگوید نمی‌دانم». عالمان یهود حرکت کرده، گفتند: «معلوم شد اسلام باطل است». سلمان که شاهد جریان بود، نزد علی(علیه‌السلام) آمد و با شعار «أغث الاسلام» از حضرت کمک خواست. علی(علیه‌السلام) لباس پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به تن کرد و به مسجد آمد. چون نظر عمر به امام(علیه‌السلام) افتاد، بلند شده و گفت: «هرگاه مشکلی پیش آید، نزد تو می‌آیند». امام(علیه‌السلام) با عالمان یهود شرط کرد که اگر جواب آنها را مطابق تورات داد، مسلمان شوند. آنها نیز پذیرفتند. امام(علیه‌السلام) فرمود: قفل آسمان‌ها شرک است که عمل انسان با وجود آن بالا نمی‌رود و قبول نمی‌شود و کلید آن شهادتین است. قبری که صاحب خود را حمل می‌کرد، همان ماهیی است که یونس را بلعید و موجودی از غیر جن و انس که قوم خود را ترسانید، مورچه‌ای است که به مورچه دیگر گفت: به لانه‌ها وارد شوید تا سلیمان و سپاهش شما را پایمال نکند. هر سه تن از عالمان یهود ایمان آورده، علی(علیه‌السلام) را اعلم امت اسلامی معرفی کردند.<ref>امینی، ج 6، ص 154.</ref><br>
گروهی از عالمان یهود در زمان عمر به مدینه آمده، گفتند: «ما سؤال‌هایی داریم که اگر جواب ما را دادی روشن می‌شود اسلام حق، و محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیامبر خدا است؛ و گرنه معلوم می‌شود اسلام باطل است». قفل آسمان چیست؟ کلید آسمان‌ها چیست؟ کدام قبر صاحب خود را با خود به اطراف برد؟ کدام کس قوم خود را ترسانید، ولی از جن و انس نبود؟ و چند سؤال دیگر. عمر که پاسخی نداشت، سر به زیر انداخت و گفت: «بر عمر عیب نیست که از وی سؤالی بشود و چون پاسخ آن را نداند، بگوید نمی‌دانم». عالمان یهود حرکت کرده، گفتند: «معلوم شد اسلام باطل است». سلمان که شاهد جریان بود، نزد علی(علیه‌السلام) آمد و با شعار «أغث الاسلام» از حضرت کمک خواست. علی(علیه‌السلام) لباس پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به تن کرد و به مسجد آمد. چون نظر عمر به امام(علیه‌السلام) افتاد، بلند شده و گفت: «هرگاه مشکلی پیش آید، نزد تو می‌آیند». امام(علیه‌السلام) با عالمان یهود شرط کرد که اگر جواب آنها را مطابق تورات داد، مسلمان شوند. آنها نیز پذیرفتند. امام(علیه‌السلام) فرمود: قفل آسمان‌ها شرک است که عمل انسان با وجود آن بالا نمی‌رود و قبول نمی‌شود و کلید آن شهادتین است. قبری که صاحب خود را حمل می‌کرد، همان ماهیی است که یونس را بلعید و موجودی از غیر جن و انس که قوم خود را ترسانید، مورچه‌ای است که به مورچه دیگر گفت: به لانه‌ها وارد شوید تا سلیمان و سپاهش شما را پایمال نکند. هر سه تن از عالمان یهود ایمان آورده، علی(علیه‌السلام) را اعلم امت اسلامی معرفی کردند.<ref>امینی، ج 6، ص 154.</ref><br>


=امام علی(علیه‌السلام) و خلیفه سوم=
==امام علی(علیه‌السلام) و خلیفه سوم==
همکاری‌های علمی و فکری امام علی(علیه‌السلام) با خلفا، فقط به دوران خلافت خلیفه اول و دوم خلاصه نشد. حضرت که تمام کوشش او وحدت و حفظ جامعه نوبنیان اسلامی بود، نیازهای علمی و سیاسی اسلام و مسلمانان را در زمان خلیفه سوم نیز بر طرف می‌کرد و خلیفه سوم هم پیوسته از افکار و راهنمایی‌های امام علی(علیه‌السلام) بهره‌مند شد. این جا برخی از همکاری‌های امام علی(علیه‌السلام) با خلیفه سوم بیان می‌شود.<br>
همکاری‌های علمی و فکری امام علی(علیه‌السلام) با خلفا، فقط به دوران خلافت خلیفه اول و دوم خلاصه نشد. حضرت که تمام کوشش او وحدت و حفظ جامعه نوبنیان اسلامی بود، نیازهای علمی و سیاسی اسلام و مسلمانان را در زمان خلیفه سوم نیز بر طرف می‌کرد و خلیفه سوم هم پیوسته از افکار و راهنمایی‌های امام علی(علیه‌السلام) بهره‌مند شد. این جا برخی از همکاری‌های امام علی(علیه‌السلام) با خلیفه سوم بیان می‌شود.<br>
== أ. پناهگاه علمی ==
 
=== أ. پناهگاه علمی ===
امام علی(علیه‌السلام)به گسترش اسلام در جهان و تثبیت بنیان آن در داخل کشور اسلامی می‌اندیشید و با آشنا ساختن مردم با معارف و احکام الاهی به دفاع از اسلام نو پا می‌پرداخت؛ از این رو هرگاه خلیفه سوم دست نیاز به سوی امام علی(علیه‌السلام) می‌گشود، حضرت او را یاری می‌کرد.<br>
امام علی(علیه‌السلام)به گسترش اسلام در جهان و تثبیت بنیان آن در داخل کشور اسلامی می‌اندیشید و با آشنا ساختن مردم با معارف و احکام الاهی به دفاع از اسلام نو پا می‌پرداخت؛ از این رو هرگاه خلیفه سوم دست نیاز به سوی امام علی(علیه‌السلام) می‌گشود، حضرت او را یاری می‌کرد.<br>
شخصی نزد عثمان آمد و از وی درباره خریدن دو کنیز و آمیزش با هر دوی آنها که با هم خواهر هستند پرسید. عثمان در پاسخ گفت: یک آیه قرآن، آن را مجاز می‌داند در حالی که آیه دیگر، آن را تحریم کرده است. گر‌چه دوست ندارم به چنین کاری دست زنم، حلال بودن آن بر حرمت آن ترجیح دارد. آن شخص از مجلس بیرون آمد و در راه با امام علی(علیه‌السلام) روبه‌رو شد و همین مطلب را از حضرت پرسید و حضرت پاسخ داد: من تو را از این کار بر حذر می‌دارم. اگر حکومت در دست من باشد و تو یا شخصی دیگری را بیابم که مرتکب آن شود، او را مجازات خواهم کرد.<br>
شخصی نزد عثمان آمد و از وی درباره خریدن دو کنیز و آمیزش با هر دوی آنها که با هم خواهر هستند پرسید. عثمان در پاسخ گفت: یک آیه قرآن، آن را مجاز می‌داند در حالی که آیه دیگر، آن را تحریم کرده است. گر‌چه دوست ندارم به چنین کاری دست زنم، حلال بودن آن بر حرمت آن ترجیح دارد. آن شخص از مجلس بیرون آمد و در راه با امام علی(علیه‌السلام) روبه‌رو شد و همین مطلب را از حضرت پرسید و حضرت پاسخ داد: من تو را از این کار بر حذر می‌دارم. اگر حکومت در دست من باشد و تو یا شخصی دیگری را بیابم که مرتکب آن شود، او را مجازات خواهم کرد.<br>
خط ۲۰۷: خط ۲۱۸:
اگر مقصود خلیفه این باشد، استدلال وی به آیه صحیح نخواهد بود؛ زیرا این آیه در مقام بیان حریم عفّت مؤمنان است و این که انسان مؤمن جز در مدار زوجیت یا ملک یمین با هیچ زنی نزدیکی نمی‌کند و این مطلب با وجود شروط یا قیدهایی که عموم این دو را تخصیص زند، منافاتی ندارد. آیه 22 نساء که می‌فرماید:«'''حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم و اخواتکم و عماتکم و خالاتکم و بنات الاخ و بنات الاخت و امهاتکم اللاتی أرضعنکم و اخواتکم من الرضاعة و امّهات نسائکم و ربائکم اللاتی فی حجورکم.... و ان تجمعوا بین الاختین الا ما قد سلف'''»<ref>نساء (4)، 23.</ref> می‌تواند مخصص آیه یاد شده باشد و آنگاه با کنار هم گذاشتن این دو آیه، نتیجه می‌گیریم که آمیزش با دو کنیز که با هم خواهر باشند، حرام است.<br>
اگر مقصود خلیفه این باشد، استدلال وی به آیه صحیح نخواهد بود؛ زیرا این آیه در مقام بیان حریم عفّت مؤمنان است و این که انسان مؤمن جز در مدار زوجیت یا ملک یمین با هیچ زنی نزدیکی نمی‌کند و این مطلب با وجود شروط یا قیدهایی که عموم این دو را تخصیص زند، منافاتی ندارد. آیه 22 نساء که می‌فرماید:«'''حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم و اخواتکم و عماتکم و خالاتکم و بنات الاخ و بنات الاخت و امهاتکم اللاتی أرضعنکم و اخواتکم من الرضاعة و امّهات نسائکم و ربائکم اللاتی فی حجورکم.... و ان تجمعوا بین الاختین الا ما قد سلف'''»<ref>نساء (4)، 23.</ref> می‌تواند مخصص آیه یاد شده باشد و آنگاه با کنار هم گذاشتن این دو آیه، نتیجه می‌گیریم که آمیزش با دو کنیز که با هم خواهر باشند، حرام است.<br>


== ب. امام علی(علیه‌السلام) و داوری‌های عثمان ==
=== ب. امام علی(علیه‌السلام) و داوری‌های عثمان ===
1. زنی پس از گذشت شش ماه از زمان ازدواج، وضع حمل کرد. عثمان دستور رجم او را صادر کرد. امام علی(علیه‌السلام)به او فرمود: «آیا قرآن نخوانده‌ای ؟!» عثمان گفت: «خوانده‌ام». امام علی(علیه‌السلام)فرمود: «آیا نشنیده‌ای که خداوند می‌فرماید: «حمله و فصاله ثلاثون شهراً»<ref>احقاف (46): 15.</ref> و در جایی دیگر می‌فرماید: «حولین کاملین» <ref>بقره (2): 233.</ref> با این حساب مدت حمل می‌تواند شش ماه باشد» عثمان گفت: به خدا سوگند! تاکنون به این حقیقت آگاه نشده بودم.<ref>بیهقی، ج 11، ص 428.</ref>؛ البته برخی عالمان اهل سنت قضیه پیشین را با اندکی تفاوت، هم به عثمان و هم به عمربن خطاب نسبتداده‌اند.<br>
1. زنی پس از گذشت شش ماه از زمان ازدواج، وضع حمل کرد. عثمان دستور رجم او را صادر کرد. امام علی(علیه‌السلام)به او فرمود: «آیا قرآن نخوانده‌ای ؟!» عثمان گفت: «خوانده‌ام». امام علی(علیه‌السلام)فرمود: «آیا نشنیده‌ای که خداوند می‌فرماید: «حمله و فصاله ثلاثون شهراً»<ref>احقاف (46): 15.</ref> و در جایی دیگر می‌فرماید: «حولین کاملین» <ref>بقره (2): 233.</ref> با این حساب مدت حمل می‌تواند شش ماه باشد» عثمان گفت: به خدا سوگند! تاکنون به این حقیقت آگاه نشده بودم.<ref>بیهقی، ج 11، ص 428.</ref>؛ البته برخی عالمان اهل سنت قضیه پیشین را با اندکی تفاوت، هم به عثمان و هم به عمربن خطاب نسبتداده‌اند.<br>
2. از جمله حقوق زن در اسلام این است که اگر مردی همسر خود را طلاق دهد و پیش از آن که عده زن سپری شود مرد در گذرد، زن هم چون ورثه دیگر، از شوهر خود ارث می‌برد؛ زیرا تا عده زن سپری نشده، پیوند زناشویی بر قرار است.<br>
2. از جمله حقوق زن در اسلام این است که اگر مردی همسر خود را طلاق دهد و پیش از آن که عده زن سپری شود مرد در گذرد، زن هم چون ورثه دیگر، از شوهر خود ارث می‌برد؛ زیرا تا عده زن سپری نشده، پیوند زناشویی بر قرار است.<br>
خط ۲۱۳: خط ۲۲۴:
عثمان به زن هاشمیه گفت: این داوری مربوط به پسر عمت علی است و من دراین‌باره نظری ندارم. وی گفت: من به داوری امام علی(علیه‌السلام) راضی هستم. او سوگند یاد کند و ارث ببرد. <ref>نوری طبرسی، ج 17، ص 200، ح 21145.</ref><br>
عثمان به زن هاشمیه گفت: این داوری مربوط به پسر عمت علی است و من دراین‌باره نظری ندارم. وی گفت: من به داوری امام علی(علیه‌السلام) راضی هستم. او سوگند یاد کند و ارث ببرد. <ref>نوری طبرسی، ج 17، ص 200، ح 21145.</ref><br>


== ج. امام علی(علیه‌السلام) و ناراضیان خلیفه ==
=== ج. امام علی(علیه‌السلام) و ناراضیان خلیفه ===
امام علی(علیه‌السلام) با سه حاکم در سه دوره متفاوت رو به رو بود که هر کدام موضعی متفاوت و فراخور خود را می‌طلبید. در دوران خلیفه اول و دوم مردم به طور نسبی آرام و راضی بودند. در عصر خلیفه سوم مردم از وضعیت موجود به ستوه آمده، نتوانستند چنین وضعیتی را تحمل کنند.<br>
امام علی(علیه‌السلام) با سه حاکم در سه دوره متفاوت رو به رو بود که هر کدام موضعی متفاوت و فراخور خود را می‌طلبید. در دوران خلیفه اول و دوم مردم به طور نسبی آرام و راضی بودند. در عصر خلیفه سوم مردم از وضعیت موجود به ستوه آمده، نتوانستند چنین وضعیتی را تحمل کنند.<br>
===1. وساطت و میانجی‌گری ===
 
====1. وساطت و میانجی‌گری ====
امام علی(علیه‌السلام) بین خلیفه و ناراضیان جامعه، نقش میانجی‌گری و موضع مصلحانه را اتخاذ کرد. این بدان معنا نبود که اعمال خلیفه مورد رضا و قابل دفاع برای حضرت باشد. علی(علیه‌السلام) می‌کوشید تا با وساطت خود، از وقوع فتنه و آشوب در جامعه جلوگیری کند.<br>
امام علی(علیه‌السلام) بین خلیفه و ناراضیان جامعه، نقش میانجی‌گری و موضع مصلحانه را اتخاذ کرد. این بدان معنا نبود که اعمال خلیفه مورد رضا و قابل دفاع برای حضرت باشد. علی(علیه‌السلام) می‌کوشید تا با وساطت خود، از وقوع فتنه و آشوب در جامعه جلوگیری کند.<br>
زمانی که ناراضیان مصر برای بار اول، اطراف منزل عثمان جمع شدند، خلیفه که بارها با وساطت امام علی(علیه‌السلام) از نارضایی ناراضیان نجات یافته بود، فردی را نزد امام علی(علیه‌السلام) فرستاد و احتمال کشته شدن خود را به وی گوشزد کرد و از امام خواست تا ضمن صحبت و تعهد به قبول خواسته‌های آنان از طرف وی، ناراضیان را بازگرداند. امام علی(علیه‌السلام) میان ناراضیان حضور یافته، قول و تعهد خلیفه را گوشزد کرد و مردم نیز با شرط نوشتن عهد‌نامه کتبی و ارائه سه روز مهلت به خلیفه، همان‌گونه که او خواسته بود، اطراف منزل خلیفه را ترک کردند.<ref>طبری، ج 3، ص 394 ج 377.</ref><br>
زمانی که ناراضیان مصر برای بار اول، اطراف منزل عثمان جمع شدند، خلیفه که بارها با وساطت امام علی(علیه‌السلام) از نارضایی ناراضیان نجات یافته بود، فردی را نزد امام علی(علیه‌السلام) فرستاد و احتمال کشته شدن خود را به وی گوشزد کرد و از امام خواست تا ضمن صحبت و تعهد به قبول خواسته‌های آنان از طرف وی، ناراضیان را بازگرداند. امام علی(علیه‌السلام) میان ناراضیان حضور یافته، قول و تعهد خلیفه را گوشزد کرد و مردم نیز با شرط نوشتن عهد‌نامه کتبی و ارائه سه روز مهلت به خلیفه، همان‌گونه که او خواسته بود، اطراف منزل خلیفه را ترک کردند.<ref>طبری، ج 3، ص 394 ج 377.</ref><br>
===2. فرستادن آب ===
 
====2. فرستادن آب ====
هنگامی که انقلابیان، خانه عثمان را محاصره کردند، کوشش‌های امام علی(علیه‌السلام) به نتیجه‌ای نرسید. محاصره کنندگان با جدیت تمام، خواستار تحویل مروان و بر کناری خلیفه شدند؛ ولی خلیفه، مروان را تحویل نمی‌داد؛ زیرا می‌ترسید وی را به قتل برسانند و خود نیز حاضر به برکناری نمی‌شد.<br>
هنگامی که انقلابیان، خانه عثمان را محاصره کردند، کوشش‌های امام علی(علیه‌السلام) به نتیجه‌ای نرسید. محاصره کنندگان با جدیت تمام، خواستار تحویل مروان و بر کناری خلیفه شدند؛ ولی خلیفه، مروان را تحویل نمی‌داد؛ زیرا می‌ترسید وی را به قتل برسانند و خود نیز حاضر به برکناری نمی‌شد.<br>
عثمان این بار نیز برای امام علی(علیه‌السلام) پیام فرستاد که «این قوم او را خواهند کشت، و آب را بر او بسته‌اند» و از امام علی(علیه‌السلام)تقاضای آب کرد.<ref>بلاذری، ج 5، ص 68 و 69.</ref> امام، مشک‌هایی از آب را از طریق فرزندانش حسن و حسین(علیه‌السلام) برای خلیفه فرستاد و محاصره کنندگان چون دیدند اینان فرزندان امام علی(علیه‌السلام)هستند، ممانعتی از بردن آب نکردند.<br>
عثمان این بار نیز برای امام علی(علیه‌السلام) پیام فرستاد که «این قوم او را خواهند کشت، و آب را بر او بسته‌اند» و از امام علی(علیه‌السلام)تقاضای آب کرد.<ref>بلاذری، ج 5، ص 68 و 69.</ref> امام، مشک‌هایی از آب را از طریق فرزندانش حسن و حسین(علیه‌السلام) برای خلیفه فرستاد و محاصره کنندگان چون دیدند اینان فرزندان امام علی(علیه‌السلام)هستند، ممانعتی از بردن آب نکردند.<br>
خلیفه شعری برای امام علی(علیه‌السلام) فرستاد که «فان کنت مأ کولا فکن انت آکلی ... ؛ اگر بنا است من خورده شوم، تو خورنده من باش، و گرنه مرا دریاب».<ref>ابن خلدون، ج 2، ص 1047.</ref><br>
خلیفه شعری برای امام علی(علیه‌السلام) فرستاد که «فان کنت مأ کولا فکن انت آکلی ... ؛ اگر بنا است من خورده شوم، تو خورنده من باش، و گرنه مرا دریاب».<ref>ابن خلدون، ج 2، ص 1047.</ref><br>
===3. جلوگیری از قتل خلیفه ===
 
====3. جلوگیری از قتل خلیفه ====
هنگامی که به امام علی(علیه‌السلام) خبر می‌رسد مردم تصمیم گرفته‌اند عثمان را بکشند، حضرت به فرزندان خود حسن و حسین(علیه‌السلام) دستور می‌دهد «شمشیرهای خود را بردارید و بر در خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی به خلیفه دست یابد».<ref>اذهبا بسيفكما حتی تقوما علی باب عثمان فلا تدعا احداً يصل اليه.</ref><ref>سیوطی، ص 159؛ بلاذری، ج 6، ص 185.</ref> فرزندان امام علی(علیه‌السلام)به سرعت تمام، خود را به خانه عثمان رساندند و با مهاجمان نبرد کردند به حدی که سر و صورت امام حسن(علیه‌السلام)خونین و سر قنبر غلام امام علی(علیه‌السلام) به شدت مجروح شد.<ref>سیوطی، ص 160، علی بن الحسین مسعودی، ج 2 ص 348.</ref><br>
هنگامی که به امام علی(علیه‌السلام) خبر می‌رسد مردم تصمیم گرفته‌اند عثمان را بکشند، حضرت به فرزندان خود حسن و حسین(علیه‌السلام) دستور می‌دهد «شمشیرهای خود را بردارید و بر در خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی به خلیفه دست یابد».<ref>اذهبا بسيفكما حتی تقوما علی باب عثمان فلا تدعا احداً يصل اليه.</ref><ref>سیوطی، ص 159؛ بلاذری، ج 6، ص 185.</ref> فرزندان امام علی(علیه‌السلام)به سرعت تمام، خود را به خانه عثمان رساندند و با مهاجمان نبرد کردند به حدی که سر و صورت امام حسن(علیه‌السلام)خونین و سر قنبر غلام امام علی(علیه‌السلام) به شدت مجروح شد.<ref>سیوطی، ص 160، علی بن الحسین مسعودی، ج 2 ص 348.</ref><br>
===4. به خاک سپاری عثمان ===
 
====4. به خاک سپاری عثمان ====
هنگامی که خبر قتل خلیفه به امام علی(علیه‌السلام) رسید، حضرت شتابان به سوی منزل وی شتافت و در این هنگام به محافظان منزل از جمله دو فرزندش حسن و حسین(علیه‌السلام) اعتراض کرد.<br>
هنگامی که خبر قتل خلیفه به امام علی(علیه‌السلام) رسید، حضرت شتابان به سوی منزل وی شتافت و در این هنگام به محافظان منزل از جمله دو فرزندش حسن و حسین(علیه‌السلام) اعتراض کرد.<br>
سرانجام با وساطت و میانجیگری امام علی(علیه‌السلام) و فرستادن فرزندش حسن(علیه‌السلام) خواست تا اجازه دهند خلیفه دفن شود. آنان حرمت امام علی(علیه‌السلام) را نگاه داشتند و امام به همراه چند تن از صحابه، او را به خاک سپردند. <ref>ابن اعثم کوفی، ج 2 ص242، طبری، ج 3، ص 438، ذکر بعضی سیر عثمان بن عفان.</ref><br>
سرانجام با وساطت و میانجیگری امام علی(علیه‌السلام) و فرستادن فرزندش حسن(علیه‌السلام) خواست تا اجازه دهند خلیفه دفن شود. آنان حرمت امام علی(علیه‌السلام) را نگاه داشتند و امام به همراه چند تن از صحابه، او را به خاک سپردند. <ref>ابن اعثم کوفی، ج 2 ص242، طبری، ج 3، ص 438، ذکر بعضی سیر عثمان بن عفان.</ref><br>


=نتیجه=
==نتیجه==
پس از درگذشت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و در جریان سقیفه، عده‌ای فرصت‌طلب، جهت ایجاد اختلاف، برای بیعت به درِ خانه علی(علیه‌السلام)آمدند و حضرت دست رد به سینه آنان کوبید و برای مصالح برتر و وحدت امت اسلامی سکوت، و در جهت وحدت اسلامی با خلفا همکاری کرد.<br>
پس از درگذشت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و در جریان سقیفه، عده‌ای فرصت‌طلب، جهت ایجاد اختلاف، برای بیعت به درِ خانه علی(علیه‌السلام)آمدند و حضرت دست رد به سینه آنان کوبید و برای مصالح برتر و وحدت امت اسلامی سکوت، و در جهت وحدت اسلامی با خلفا همکاری کرد.<br>
علی(علیه‌السلام) در دوران 25 ساله سکوت خویش بیشتر می‌کوشید وظیفه الاهی و انسانی خود را در قالب مشاوره‌های نظامی، سیاسی، علمی، قضایی، اقتصادی و. .. برای حفظ دین و ثبات جامعه نوپای اسلامی به انجام رساند. او نمی‌توانست در برابر معضلات گوناگون که دامنگیر اسلام و امت اسلامی شده بود و بقای دین و حیات مسلمانان را به خطر جدی انداخته بود، بی‌تفاوت بماند آن هم به بهانه این که حقش را گرفته‌اند؛ البته همکاری علی(علیه‌السلام) با خلفا به حدی بود که خلفا از آن به نفع خویش بهره نگیرند و مشروعیت خود را مطرح نسازند.<br>
علی(علیه‌السلام) در دوران 25 ساله سکوت خویش بیشتر می‌کوشید وظیفه الاهی و انسانی خود را در قالب مشاوره‌های نظامی، سیاسی، علمی، قضایی، اقتصادی و. .. برای حفظ دین و ثبات جامعه نوپای اسلامی به انجام رساند. او نمی‌توانست در برابر معضلات گوناگون که دامنگیر اسلام و امت اسلامی شده بود و بقای دین و حیات مسلمانان را به خطر جدی انداخته بود، بی‌تفاوت بماند آن هم به بهانه این که حقش را گرفته‌اند؛ البته همکاری علی(علیه‌السلام) با خلفا به حدی بود که خلفا از آن به نفع خویش بهره نگیرند و مشروعیت خود را مطرح نسازند.<br>
علی(علیه‌السلام) در سه دوران با سه شخص متفاوت روبه‌رو بود که هر کدام از این دوران، موضع مناسب با خود را می‌طلبید؛ بدین سبب حضرت در عصر خلیفه سوم، افزون بر این‌که در جایگاه مرجع علمی و قضایی مورد مشورت خلیفه قرار گرفت، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجیگری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه خلیفه و بستن آب بر وی، به خلیفه آب رساند و فرزندانش را برای حفاظت از او به درِ خانه‌اش گماشت. مراسم خاک سپاری خلیفه را نیز علی(علیه‌السلام)انجام داد.<br>
علی(علیه‌السلام) در سه دوران با سه شخص متفاوت روبه‌رو بود که هر کدام از این دوران، موضع مناسب با خود را می‌طلبید؛ بدین سبب حضرت در عصر خلیفه سوم، افزون بر این‌که در جایگاه مرجع علمی و قضایی مورد مشورت خلیفه قرار گرفت، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجیگری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه خلیفه و بستن آب بر وی، به خلیفه آب رساند و فرزندانش را برای حفاظت از او به درِ خانه‌اش گماشت. مراسم خاک سپاری خلیفه را نیز علی(علیه‌السلام)انجام داد.<br>
=منابع و مآخذ=


== پانویس ==
{{پانویس}}
== منابع ==
# محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، دارالتعارف، الطبعه الربعه.
# محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، دارالتعارف، الطبعه الربعه.
# محمد ابی یعلی الفرا، الاحکام السلطانیه، ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1406 هـ.
# محمد ابی یعلی الفرا، الاحکام السلطانیه، ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1406 هـ.
خط ۲۹۲: خط ۳۱۰:
# وحدت جوامع در نهج‌البلاغه، برگرفته از آثار آیت‌الله جوادی آملی، سعید بند علی، مرکز نشر اسراء، اول، 1380 ش.
# وحدت جوامع در نهج‌البلاغه، برگرفته از آثار آیت‌الله جوادی آملی، سعید بند علی، مرکز نشر اسراء، اول، 1380 ش.


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش