حدیثیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی « حديثيه‏ پيرو دو شخص به نام احمد بن خابط و فضل حدثی نام هستند که هر دو از شاگر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
حديثيه‏ پيرو دو شخص به نام احمد بن خابط و فضل حدثی نام هستند که هر دو از شاگردان نظام معتزلی بودند.
'''حدیثیه''' پیروان دو شخص به نام های احمد بن خایط و فضل حدثی اند که هر دو از شاگردان نظام معتزلی بودند.


==تاریخچه==
==تاریخچه==
فضل حدثى منسوب به حدثيه است كه شهرى در كنار فرات بود.  نام او در بعضى از كتاب ها حدئى آمده است، ولى صحيح آن همان «حدثى» است.و احمد بن خابط معتزلی از بزرگان معتزله در قرن سوم هجری قمری است. نام پدر وی را برخی منابع حائط ضبط کرده اند.
فضل حدثى منسوب به حدثیه است كه شهرى در كنار فرات بود.  نام او در بعضى از كتاب ها حدئى آمده است، ولى صحیح آن همان «حدثى» است و احمد بن خابط معتزلی از بزرگان معتزله در قرن سوم هجری قمری است. نام پدر وی را برخی منابع حائط ضبط کرده اند.


==اعتقادات==
==اعتقادات==
حدثیه معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او عيسى (ع) بن مريم مى‏ باشد.
حدثیه معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او عیسى (ع) بن مریم مى‏ باشد.
همچنين معتقد بودند که مسيح (ع) پسر خداوند است و خداوند او را به فرزندى پذيرفت که از راه ولادت به دنیا نیامد. مسيح (ع) كسى است كه در روز قيامت به حساب خلق خواهد رسيد، چنان كه در قرآن كريم آمده: «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا» سوره فجر، آیه22. يعنى در آن روز پروردگار تو در حالى كه فرشتگان صف در صف ايستاده‏اند می آید و «او مسيح است كه در سايه‏ هايى از ابر خواهد آمد.» سوره بقره، آيه 210.
همچنین معتقد بودند که مسیح (ع) پسر خداوند است و خداوند او را به فرزندى پذیرفت که از راه ولادت به دنیا نیامد. مسیح (ع) كسى است كه در روز قیامت به حساب خلق خواهد رسید، چنان كه در قرآن كریم آمده: «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا» سوره فجر، آیه22. یعنى در آن روز پروردگار تو در حالى كه فرشتگان صف در صف ایستاده‌‏اند می آید و «او مسیح است كه در سایه‏ هایى از ابر خواهد آمد.» سوره بقره، آیه 210.
او همان كسی است كه رسول خدا ص در يكى از كلمات و سخنان خود فرموده است: خلق (اللّه) آدم على صورته، يعنى: خداوند آدم را كه همان عيسى مسيح باشد،  مانند چهره و صورت خود بيافريد. چنان كه در حديث ديگر فرموده است: «ترون ربكم كما ترون القمر ليلة البدر».يعنى پروردگار خود را خواهيد ديد، همان طور كه ماه را در شب چهارده مى‏ بينيد.او را از آن جهت مسيح گفتند كه زره جسد انسانى بر تن كرده بود. حال آن كه پيش از آن عقل «محض» بود و همان عقلى است كه در حديث رسول خدا آمده كه خداوند به او گفت:  أقبِل، يعنى جلو بيا. پس پيش آمد. أدبِر، یعنی پشت  کن و برو.سپس فرمود: به وساطت تست كه من عطا مى‏كنم و به وساطت تست که من می گیرم.همچنین معتقد بودند که دیگر حیوانات نيز پيامبرانی دارند. چنان كه در قرآن كريم آمده است: «... إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» سوره فاطر، آیه 24.
او همان كسی است كه رسول خدا ص در یكى از كلمات و سخنان خود فرموده است: خلق (اللّه) آدم على صورته، یعنى: خداوند آدم را كه همان عیسى مسیح باشد،  مانند چهره و صورت خود بیافرید. چنان كه در حدیث دیگر فرموده است: «ترون ربكم كما ترون القمر لیلة البدر».یعنى پروردگار خود را خواهید دید، همان طور كه ماه را در شب چهارده مى‏ بینید. او را از آن جهت مسیح گفتند كه زره جسد انسانى بر تن كرده بود. حال آن كه پیش از آن عقل «محض» بود و همان عقلى است كه در حدیث رسول خدا آمده كه خداوند به او گفت:  أقبِل، یعنى جلو بیا. پس پیش آمد. أدبِر، یعنی پشت  کن و برو. سپس فرمود: به وساطت تست كه من عطا مى‏كنم و به وساطت تُست که من می گیرم. همچنین معتقد بودند که دیگر حیوانات نیز پیامبرانی دارند. چنان كه در قرآن كریم آمده است: «... إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ» سوره فاطر، آیه 24.


==اعتقاد به تناسخ==
==اعتقاد به تناسخ==
حدیثیه قايل به تناسخ بودند و می گفتند كه خداوند در آغاز، مخلوق را به يك ضربه در بهشت آفرید و سپس آنان را به دلیل معصیت آدم از بهشت بیرون کرد. <ref>مشکور  محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150 با ویرایش و  اصلاح  عبارات</ref> <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref>  <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref>  <ref>شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref>
حدیثیه قایل به تناسخ بودند و می گفتند كه خداوند در آغاز، مخلوق را به یك ضربه در بهشت آفرید و سپس آنان را به دلیل معصیت آدم از بهشت بیرون کرد. <ref>مشکور  محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150 با ویرایش و  اصلاح  عبارات</ref> <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref>  <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref>  <ref>شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref>


==سر انجام خابط==
==سر انجام خابط==
خابط به دلیل آن که آرائش مشهور می شود، از ناحیه معتزله طرد شده  و به دستور واثق خلیفه عباسی (م: 232هـ. ق)، ابن ابی دؤاد که خود از بزرگان معتزله بوده مأمور بررسی پرونده او می شود. اما در حین بررسی، احمد بن خابط فوت می کند. مرگ وی را در سال 232 هجری قمری ضبط کرده اند. <ref>خیاط عبد الرحیم،  الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص148</ref> <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref>  <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref>  <ref>شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref> ص<ref>فدی صلاح الدین، الوافی بالوفیات، ج6، ص186
خابط به دلیل آن که آرائش مشهور می شود، از ناحیه [[معتزله]] طرد شده  و به دستور واثق خلیفه عباسی (م: 232هـ. ق)، ابن ابی دؤاد که خود از بزرگان معتزله بوده مأمور بررسی پرونده او می شود. اما در حین بررسی، احمد بن خابط فوت می کند. مرگ وی را در سال 232 هجری قمری ضبط کرده اند. <ref>خیاط عبد الرحیم،  الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص148</ref> <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709</ref>  <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص277</ref>  <ref>شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص27</ref> ص<ref>فدی صلاح الدین، الوافی بالوفیات، ج6، ص186
</ref>
</ref>


خط ۲۱: خط ۲۱:
[[رده: کلام ]]
[[رده: کلام ]]
[[رده: اعتقادات کلامی ]]
[[رده: اعتقادات کلامی ]]
<references />

نسخهٔ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۷

حدیثیه پیروان دو شخص به نام های احمد بن خایط و فضل حدثی اند که هر دو از شاگردان نظام معتزلی بودند.

تاریخچه

فضل حدثى منسوب به حدثیه است كه شهرى در كنار فرات بود. نام او در بعضى از كتاب ها حدئى آمده است، ولى صحیح آن همان «حدثى» است و احمد بن خابط معتزلی از بزرگان معتزله در قرن سوم هجری قمری است. نام پدر وی را برخی منابع حائط ضبط کرده اند.

اعتقادات

حدثیه معتقد بودند که مخلوقات دارای دو پروردگارند، یکی قدیم و دیگری مخلوق و او عیسى (ع) بن مریم مى‏ باشد. همچنین معتقد بودند که مسیح (ع) پسر خداوند است و خداوند او را به فرزندى پذیرفت که از راه ولادت به دنیا نیامد. مسیح (ع) كسى است كه در روز قیامت به حساب خلق خواهد رسید، چنان كه در قرآن كریم آمده: «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا» سوره فجر، آیه22. یعنى در آن روز پروردگار تو در حالى كه فرشتگان صف در صف ایستاده‌‏اند می آید و «او مسیح است كه در سایه‏ هایى از ابر خواهد آمد.» سوره بقره، آیه 210. او همان كسی است كه رسول خدا ص در یكى از كلمات و سخنان خود فرموده است: خلق (اللّه) آدم على صورته، یعنى: خداوند آدم را كه همان عیسى مسیح باشد، مانند چهره و صورت خود بیافرید. چنان كه در حدیث دیگر فرموده است: «ترون ربكم كما ترون القمر لیلة البدر».یعنى پروردگار خود را خواهید دید، همان طور كه ماه را در شب چهارده مى‏ بینید. او را از آن جهت مسیح گفتند كه زره جسد انسانى بر تن كرده بود. حال آن كه پیش از آن عقل «محض» بود و همان عقلى است كه در حدیث رسول خدا آمده كه خداوند به او گفت: أقبِل، یعنى جلو بیا. پس پیش آمد. أدبِر، یعنی پشت کن و برو. سپس فرمود: به وساطت تست كه من عطا مى‏كنم و به وساطت تُست که من می گیرم. همچنین معتقد بودند که دیگر حیوانات نیز پیامبرانی دارند. چنان كه در قرآن كریم آمده است: «... إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ» سوره فاطر، آیه 24.

اعتقاد به تناسخ

حدیثیه قایل به تناسخ بودند و می گفتند كه خداوند در آغاز، مخلوق را به یك ضربه در بهشت آفرید و سپس آنان را به دلیل معصیت آدم از بهشت بیرون کرد. [۱] [۲] [۳] [۴]

سر انجام خابط

خابط به دلیل آن که آرائش مشهور می شود، از ناحیه معتزله طرد شده و به دستور واثق خلیفه عباسی (م: 232هـ. ق)، ابن ابی دؤاد که خود از بزرگان معتزله بوده مأمور بررسی پرونده او می شود. اما در حین بررسی، احمد بن خابط فوت می کند. مرگ وی را در سال 232 هجری قمری ضبط کرده اند. [۵] [۶] [۷] [۸] ص[۹]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150 با ویرایش و اصلاح عبارات
  2. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709
  3. بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص277
  4. شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص27
  5. خیاط عبد الرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص148
  6. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص709
  7. بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص277
  8. شهرستانی محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص27
  9. فدی صلاح الدین، الوافی بالوفیات، ج6، ص186