confirmed
۵٬۷۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | |||
| عنوان =حسبانیه | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام =حسبانیه | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری = | |||
| قرن شکل گیری = | |||
| مبدأ شکل گیری = | |||
| موسس = | |||
| عقیده = از سوفسطائیه و منکر حقیقت اشیاء. معتقدند که فهم اشیاء و لذتها و دردها، چیزی جز توهم و خیال نیست و هر کسی به اندازه فهمش آن اشیاء را درک میکند و حقیقتی در میان نیست. | |||
}} | |||
'''حسبانیه''' از «[[سوفسطائیه]]» [[اسلام]]<nowiki/>اند و ظاهرا حسابیه هم خوانده میشوند، ولی حسبانیه صحیحتر است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 157</ref> | '''حسبانیه''' از «[[سوفسطائیه]]» [[اسلام]]<nowiki/>اند و ظاهرا حسابیه هم خوانده میشوند، ولی حسبانیه صحیحتر است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 157</ref> | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
حسبانیه یا همان سوفسطاییه اسلام، پیشینهای کهن دارند و بههمین سبب در منابع اسلامی سدههای نخستین، اغلب اصطلاح سوفسطاییه و حسبانیه در معنایی اعم به کار رفته است، که شامل لاادریه نیز میشود. نقل شده است که شخصی از حسبانیه روزی بر [[مأمون]] خلیفهعباسی وارد شد و ثمامةبنالاشرس (از بزرگان [[معتزله]]) نزد او نشسته بود. ثمامه از او پرسید که [[مذهب]] تو چیست؟ پاسخ داد که: من میگویم که همه چیزها توهم و پندار است! پس ثمامه برخاست و ضربهای سخت بر سر او زد چنانکه چهره وی سیاه گشت، مرد رو به مأمون کرد و گفت:ای امیرالمؤمنین دیدی که این بیادب در این مجلس با من چه کرد! ثمامه گفت: من با تو کاری نکردم، من بر سر تو روغن درخت بان ریختم و تو گمان کردهای که بر سر تو زدهام؟! سپس این شعر را بسرود: | حسبانیه یا همان سوفسطاییه اسلام، پیشینهای کهن دارند و بههمین سبب در منابع اسلامی سدههای نخستین، اغلب اصطلاح سوفسطاییه و حسبانیه در معنایی اعم به کار رفته است، که شامل لاادریه نیز میشود. نقل شده است که شخصی از حسبانیه روزی بر [[مأمون عباسی|مأمون]] خلیفهعباسی وارد شد و ثمامةبنالاشرس (از بزرگان [[معتزله]]) نزد او نشسته بود. ثمامه از او پرسید که [[مذهب]] تو چیست؟ پاسخ داد که: من میگویم که همه چیزها توهم و پندار است! پس ثمامه برخاست و ضربهای سخت بر سر او زد چنانکه چهره وی سیاه گشت، مرد رو به مأمون کرد و گفت:ای امیرالمؤمنین دیدی که این بیادب در این مجلس با من چه کرد! ثمامه گفت: من با تو کاری نکردم، من بر سر تو روغن درخت بان ریختم و تو گمان کردهای که بر سر تو زدهام؟! سپس این شعر را بسرود: | ||
و لعل آدم امّنا و الاب حوّا فی الحساب و لعلّ ما ابصرت من بیض الطیور هی الغراب | و لعل آدم امّنا و الاب حوّا فی الحساب و لعلّ ما ابصرت من بیض الطیور هی الغراب | ||
خط ۲۷: | خط ۳۸: | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
حسبانیه معتقدند که فهم اشیاء و لذتها و دردها، چیزی جز توهم و خیال نیست و هر کسی به اندازه فهمش آن اشیاء را درک میکند و حقیقتی در میان نیست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 157 | حسبانیه معتقدند که فهم اشیاء و لذتها و دردها، چیزی جز توهم و خیال نیست و هر کسی به اندازه فهمش آن اشیاء را درک میکند و حقیقتی در میان نیست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 157 | ||
با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> در پارهای از آثار کلامی، اندیشههای سوفسطاییان به نحو مشخصی معرفی شده است. در برخی متون، مانند مقالاتالاسلامیین <ref>اشعری ابوالحسن، المقالات الاسلامیین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، چاپ سوم، سال 1400 قمری و 1980 میلادی، ص 433</ref> البدء و التاریخ مقدسی، <ref>مقدسی مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس، سال 1899 میلادی، افست طهران، سال 1341 شمسی ج 1، ص 48</ref>المغنی قاضی عبدالجبار <ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ ابراهیم مدکور، ج 12، ص 41-43</ref> و اصولالدین بزدوی <ref>بزدوی محمد بن محمد، اصولالدین، چاپ هانز بیترلنس، قاهره، سال 1383 قمری، ص 5</ref> سوفسطایی کسی است که ظاهراً به تفاوتی میان خواب و بیداری قائل نیست و میگوید آنچه انسان در بیداری میبیند و درک میکند، وهم و خیالی («خیلوله و حسبان») بیش نیست، درست مثل چیزهایی که در خواب میبیند. به این معنا که هیچ چیز در این عالم واقعی نیست. آنچه موجود میدانیم، احتمالاً معدوم است و برعکس، آنچه شیرین مییابیم احتمالاً تلخ است و برعکس. کل آنچه علوم و معلومات میشماریم، صرفاً ظن و گمان | با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> در پارهای از آثار کلامی، اندیشههای سوفسطاییان به نحو مشخصی معرفی شده است. در برخی متون، مانند مقالاتالاسلامیین <ref>اشعری ابوالحسن، المقالات الاسلامیین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، چاپ سوم، سال 1400 قمری و 1980 میلادی، ص 433</ref> البدء و التاریخ مقدسی، <ref>مقدسی مطهر بن طاهر، البدء والتاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس، سال 1899 میلادی، افست طهران، سال 1341 شمسی ج 1، ص 48</ref>المغنی قاضی عبدالجبار <ref>قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ ابراهیم مدکور، ج 12، ص 41-43</ref> و اصولالدین بزدوی <ref>بزدوی محمد بن محمد، اصولالدین، چاپ هانز بیترلنس، قاهره، سال 1383 قمری، ص 5</ref> سوفسطایی کسی است که ظاهراً به تفاوتی میان خواب و بیداری قائل نیست و میگوید آنچه انسان در بیداری میبیند و درک میکند، وهم و خیالی («خیلوله و حسبان») بیش نیست، درست مثل چیزهایی که در خواب میبیند. به این معنا که هیچ چیز در این عالم واقعی نیست. آنچه موجود میدانیم، احتمالاً معدوم است و برعکس، آنچه شیرین مییابیم احتمالاً تلخ است و برعکس. کل آنچه علوم و معلومات میشماریم، صرفاً ظن و گمان است، پس در واقع، عالم سرابی است از پندارها. به گفتۀ شهرستانی <ref>شهرستانی محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل، نشر احمد فهمی محمد، بیروت، سال 1367 قمری و 1948 میلادی، ج 2، ص 106</ref> | ||
سوفسطایی نه محسوس را قبول دارد و نه معقول را. | سوفسطایی نه محسوس را قبول دارد و نه معقول را. | ||
خط ۳۳: | خط ۴۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |