حواریین‏ در اصطلاح دینی و علمای رجال، به جماعتی از اصحاب خاص امامان علیهم‌السلام هستند. در بعضی از آثار دینی با همین عبارت از ایشان مدح شده است.

وجه تسمیه

حواریون در ابتدا به یاران خاص حضرت عیسی ‌علیه‌السلام گفته می‌شد و در ادامه چون این اصطلاح شامل یاران خاص امامان نیز شده است، بنابراین، استفاده مشترک از آن ایرادی ندارد. از علی بن موسی (رضا) ‌علیه‌السلام در وجه تسمیه آنها به «حواریون» نقل شده است که آنان با وعظ و ارشاد هم خود و هم مردم را از گناه خالص گردانیده بودند.[۱]

معناشناسی

«حواریون» جمع «حواری» است و «حواری» به معنی آرد سفید سبوس گرفته است. نانی را که چند بار سبوس آردش گرفته شده باشد حواری گویند و به‌مناسبت همین معنا یار برگزیده و خالص در محبت خویش را نیز «حواری» گویند.[۲]

مصادیق

کشی در «رجال» خود با پنج واسطه از حضرت موسی بن جعفر (ع) روایت کرده که در روز قیامت منادی ندا می‌‏کند که کجایند حواریین محمد‌بن عبدالله (ص) که در عهد آن حضرت در‌گذشتند و اصلا نقض پیمان نکردند، پس سلمان و مقداد و ابوذر بر‌می‏‌خیزند بار دوم مانند همان ندا درباره علی بن ابی طالب (ع) می‌‏رسد. پس محمد‌بن‌ابی‌بکر و میثم تمار و اویس‌قرنی و عمرو‌بن‌حمق‌خزاعی بر می‌خیزند. سپس همان ندا درباره حضرت امام حسن مجتبی (ع) می‌‏رسد، پس سفیان‌بن‌ابی‌لیلی و حذیفة‌بن‌اسید‌غفاری برمی‌خیزند. دیگر بار همان ندا درباره حسین‌بن‌علی(ع) می‏‌رسد در این ندا، حواریین آن حضرت یعنی تمام شهدای‌کربلا بر‌می‌خیزند. در ندای حواریین، حضرت‌علی‌بن‌حسین (ع)، جبیر‌بن‌مطعم و یحیی‌بن‌ام‌الطویل و ابو‌خالد‌کابلی و سعید‌بن‌مسیب بر‌می‌خیزند. حواریین حضرت باقر (ع)، عبدالله‌بن‌شریک‌عامری و زرارة‌بن‌اعین و برید‌بن‌معاویه و محمد‌بن‌مسلم و لیث‌بن‌بختری هستند که با ندای منادی برمی‌خیزند. در ندای حواریین حضرت امام جعفر صادق (ع)، عبدالله‌بن‌شریک عامری و عبدالله‌بن‌ابی‌یعفور و عامر‌بن‌عبدالله‌بن‌خداعه و حجر‌بن‌زائده و حمران‌بن‌اعین برمی‌خیزند. سپس حواریین سایر ائمه فرا خوانده می‌شوند. این اشخاص در روز قیامت و هنگام حضور در صحرای محشر؛ اول سابقین و اول مقربین هستند.[۳]

پانویس

  1. http://wiki.ahlolbait.com/%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%86
  2. http://wiki.ahlolbait.com/%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%86
  3. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 171 با ویرایش و اصلاح عبارات.