۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مىدانست') |
جز (جایگزینی متن - 'داده اند' به 'دادهاند') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
گویا «خداش» لقب زشتى است که مخالفان به او | گویا «خداش» لقب زشتى است که مخالفان به او دادهاند و به قول ایشان چون وى به [[دین اسلام|دین اسلام]] خدشه وارد می کرد، او را خداش مى خواندند. | ||
وى در آغاز از پیروان شخصی به نام کثیر بود که از داعیان [[آل عباس]] به شمار مى رفت. چون کثیر بى سواد بود، خداش در او نفوذ کرد. طبرى و ابن اثیر مى نویسند که «خداش» در آغاز [[نصرانى]] بود و در [[کوفه]] مسلمان شد و سپس برای تبلیغ مرام خود به [[خراسان]] آمد.<ref>نهروانی، أبوالفرج معافی بن زکریا، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۵۶۴، بیروت، بینا، بیتا. | وى در آغاز از پیروان شخصی به نام کثیر بود که از داعیان [[آل عباس]] به شمار مى رفت. چون کثیر بى سواد بود، خداش در او نفوذ کرد. طبرى و ابن اثیر مى نویسند که «خداش» در آغاز [[نصرانى]] بود و در [[کوفه]] مسلمان شد و سپس برای تبلیغ مرام خود به [[خراسان]] آمد.<ref>نهروانی، أبوالفرج معافی بن زکریا، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۵۶۴، بیروت، بینا، بیتا. | ||
</ref> وی در آغاز خود را مانند پیشوایش کثیر از داعیان عباسى معرفى کرد. مطهر بن طاهر مقدسى مى نویسد: چیزى نگذشت که «خداش» موضوع دعوت را تغییر داد و راه «اباحه» پیش گرفت و زنان مردم را بر یکدیگر جایز شمرد و نخستین کسى بود که [[مذهب باطنیه|مذهب باطنیه]] را آشکار کرد و چنین وانمود مى کرد که همه این امور را به دستور امام محمد بن على بن عبدالله بن عباس مىکند و این اعتقاد و روش دینى اوست. گویند چون [[محمد بن على بن عبدالله]] از دعاوى باطل «خداش» آگاه شد، سخت برآشفت و [[بکیر بن ماهان|بکیر بن ماهان]] را با نامه هایى براى شیعیانش به خراسان روانه کرد و از خداش و پیروان او بیزارى جست. محققان معاصر نوشته اند که خداش در لفافه دعوت عباسى؛ به تبلیغ [[افکار مزدکى]] و شیوعى مى پرداخت. فن فلوتن خاورشناس هلندى احتمال داده است که خداش از راوندیان باشد و مى گویداین فرقه مى کوشیدند تا در زیر پرده شعائر دینى مردم را به اسلام بى اعتقاد کنند.<ref>ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178 | </ref> وی در آغاز خود را مانند پیشوایش کثیر از داعیان عباسى معرفى کرد. مطهر بن طاهر مقدسى مى نویسد: چیزى نگذشت که «خداش» موضوع دعوت را تغییر داد و راه «اباحه» پیش گرفت و زنان مردم را بر یکدیگر جایز شمرد و نخستین کسى بود که [[مذهب باطنیه|مذهب باطنیه]] را آشکار کرد و چنین وانمود مى کرد که همه این امور را به دستور امام محمد بن على بن عبدالله بن عباس مىکند و این اعتقاد و روش دینى اوست. گویند چون [[محمد بن على بن عبدالله]] از دعاوى باطل «خداش» آگاه شد، سخت برآشفت و [[بکیر بن ماهان|بکیر بن ماهان]] را با نامه هایى براى شیعیانش به خراسان روانه کرد و از خداش و پیروان او بیزارى جست. محققان معاصر نوشته اند که خداش در لفافه دعوت عباسى؛ به تبلیغ [[افکار مزدکى]] و شیوعى مى پرداخت. فن فلوتن خاورشناس هلندى احتمال داده است که خداش از راوندیان باشد و مى گویداین فرقه مى کوشیدند تا در زیر پرده شعائر دینى مردم را به اسلام بى اعتقاد کنند.<ref>ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178 | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==رهبر فرقه== | ==رهبر فرقه== | ||
رهبر فرقه خداشیه مردی به نام عمار یا [[عماره بن بدیل]] بوده که ملقب به خداش میباشد و آنچه به نظر میرسد این است که این لقب را سایر مسلمانان به وی | رهبر فرقه خداشیه مردی به نام عمار یا [[عماره بن بدیل]] بوده که ملقب به خداش میباشد و آنچه به نظر میرسد این است که این لقب را سایر مسلمانان به وی دادهاند، زیرا او به اسلام ضربه و خدشه وارد کرده است و در واقع این لقب نوعی اهانت به آن ها است به خصوص که خداشیه خود را فرقهای از راوندیه میدانند.<ref>نهروانی، أبوالفرج معافی بن زکریا، الجلیس الصالح والأنیس الناصح، ج۱، ص۵۶۴، بیروت، بینا، بیتا. | ||
</ref> | </ref> | ||