۸۵٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| نام =خناقیه | | نام =خناقیه | ||
| نام رایج = | | نام رایج = | ||
| تاریخ شکل گیری = | | تاریخ شکل گیری =2 ق | ||
| قرن شکل گیری = | | قرن شکل گیری = | ||
| مبدأ شکل گیری = | | مبدأ شکل گیری = | ||
| موسس =ابومنصور عجلی کوفی | | موسس =ابومنصور عجلی کوفی | ||
| عقیده = | | عقیده = 1. ادعای امامت برای موسس.2. ادعای مهدویت برای امام باقر و اعلام جانشینی از طرف حضرت. 3. ادعای نبوت و رسالت برای موسس. 4. حلال بودن محرمات. 5. ادعای سخن گفتن موسس با خداوند. 6. سختگیری بر مخالفان. | ||
}} | }} | ||
'''خنّاقیه '''شاخهای از «[[غلاة]]» شیعه و پیرو ابومنصور عجلی کوفی بودند. | '''خنّاقیه '''شاخهای از «[[غلات|غلاة]]» شیعه و پیرو ابومنصور عجلی کوفی بودند. | ||
== شرح حال موسس == | == شرح حال موسس == | ||
اَبومَنْصورِ عِجْلی ملقب به کِسف، از غالیان مشهور شیعی در اوایل سده دوم هجری قمری بوده و پیروانش به [[منصوریه]] شهرت داشتند و چنان که از زندگی و تعالیم وی پیدا است، اهدافی سیاسی در سر داشته است و بدینجهت از سوی عمال [[ | اَبومَنْصورِ عِجْلی ملقب به کِسف، از غالیان مشهور شیعی در اوایل سده دوم هجری قمری بوده و پیروانش به [[منصوریه]] شهرت داشتند و چنان که از زندگی و تعالیم وی پیدا است، اهدافی سیاسی در سر داشته است و بدینجهت از سوی عمال [[بنی امیه|حکومت اموی]] کشته شد. بعضی او را با عنوان منصوربنسعید یاد کردهاند. <ref>قلهاتی محمد، الفرق الاسلامیه من خلال الکشف و البیان، به کوشش محمد بن عبدالجلیل، چاپ تونس، سال 1984 میلادی، ص 288</ref> | ||
برخی <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ شمسی، ص 46</ref> گفتهاند که که وی از قبیله عبدالقیس بود در حالیکه در منابع دیگر او را ابومنصور عجلی خواندهاند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت عطار حسینی ،قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م، ص 149</ref> با توجه به این گزارشها ثابت میشود که ابومنصور از موالی نبوده، بلکه عرب بادیه نشین و ساکن کوفه بوده است و از سواد خواندن و نوشتن بهرهای نداشته است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص۴۶</ref> | برخی <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ شمسی، ص 46</ref> گفتهاند که که وی از قبیله عبدالقیس بود در حالیکه در منابع دیگر او را ابومنصور عجلی خواندهاند.<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت عطار حسینی ،قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م، ص 149</ref> با توجه به این گزارشها ثابت میشود که ابومنصور از موالی نبوده، بلکه عرب بادیه نشین و ساکن کوفه بوده است و از سواد خواندن و نوشتن بهرهای نداشته است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص۴۶</ref> | ||
== وجه تسمیه == | == وجه تسمیه == | ||
به گزارش برخی از منابع <ref>جاحظ عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص ۲۶۷</ref>ابومنصور در شمار افرادی بود که معروف به خنّاق بودند و حتی نقل کردهاند <ref>ر. ک. مسائل الامامة، منسوب به ناشئ اکبر، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م، ص 40</ref> | به گزارش برخی از منابع <ref>جاحظ عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص ۲۶۷</ref> ابومنصور در شمار افرادی بود که معروف به خنّاق بودند و حتی نقل کردهاند <ref>ر. ک. مسائل الامامة، منسوب به ناشئ اکبر، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م، ص 40</ref> | ||
اول شخصی که از میان غالیان شیعی به خنق یعنی خفه کردن مخالفان فتوا داد، ابومنصور بود. وی اصحابش را به کشتن غافلگیرانه مخالفان فرا میخواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> | اول شخصی که از میان غالیان شیعی به خنق یعنی خفه کردن مخالفان فتوا داد، ابومنصور بود. وی اصحابش را به کشتن غافلگیرانه مخالفان فرا میخواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> | ||
<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>اینگونه کشتن مخالفان نیز که در گفتاری مربوط به [[واصل بن عطا|واصلبنعطا]] به غالیان نسبت داده شده است و در تفسیر کلام وی مراد از غالیان را منصوریه و مغیریه دانستهاند. | <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>اینگونه کشتن مخالفان نیز که در گفتاری مربوط به [[واصل بن عطا|واصلبنعطا]] به غالیان نسبت داده شده است و در تفسیر کلام وی مراد از غالیان را منصوریه و مغیریه دانستهاند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
وی قتل مخالفانش را جهاد خفی میدانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | وی قتل مخالفانش را جهاد خفی میدانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | ||
== شهرت | == شهرت ابومنصور به کسف == | ||
نقل شده است از آنجا که ابومنصور مدعی بود که به معراج رفته است، آیه «وَ اِنْ یرَوا کشفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً…» <ref>طور/۵۲/۴۴ </ref> | نقل شده است از آنجا که ابومنصور مدعی بود که به معراج رفته است، آیه «وَ اِنْ یرَوا کشفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً…» <ref>طور/۵۲/۴۴ </ref> | ||
را مربوط به خودش میدانسته و خود را همان قطعه افتاده از آسمان معرفی میکرد.<ref>ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق، ص 87</ref> <ref>اشعری، سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش. ص۴7</ref>از همین روست که ابومنصور به کِسف شهرت یافت. [۲۲] | را مربوط به خودش میدانسته و خود را همان قطعه افتاده از آسمان معرفی میکرد.<ref>ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق، ص 87</ref> <ref>اشعری، سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش. ص۴7</ref>از همین روست که ابومنصور به کِسف شهرت یافت. [۲۲] | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
در برخی از منابع <ref>ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ ق/۱۹۸۲م، ج ۲ص ۴۰۵</ref> آمده است که ابومنصور بر این باور بود که حضرت علی (ع) کِسف ساقط است و در سحاب (ابر) بسر میبرد. <ref>ملطی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، به کوشش عزت عطار حسینی، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م، ص 150</ref>و اضافه کرده است که او نمرده و قبل از قیامت، خود و همراهانش بهدنیا رجعت خواهند کرد. | در برخی از منابع <ref>ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ ق/۱۹۸۲م، ج ۲ص ۴۰۵</ref> آمده است که ابومنصور بر این باور بود که حضرت علی (ع) کِسف ساقط است و در سحاب (ابر) بسر میبرد. <ref>ملطی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، به کوشش عزت عطار حسینی، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م، ص 150</ref>و اضافه کرده است که او نمرده و قبل از قیامت، خود و همراهانش بهدنیا رجعت خواهند کرد. | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
'''امامت و پیامبری''' | '''امامت و پیامبری''' | ||
ابومنصور مطابق با افکار غلوآمیزش خود را از منسوبین امام باقر علیهالسلام میدانست، اما از طرف امام مطرود شد | ابومنصور مطابق با افکار غلوآمیزش خود را از منسوبین امام باقر علیهالسلام میدانست، اما از طرف امام مطرود شد زیرا که حضرت از وی تبری جست. پس از آن بود که ادعای امامت کرد و بعد از شهادت حضرت اعلام کرد که امامت به او منتقل شده است. <ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م، ج1، ص 158</ref> همچنین مدعی بود که امر امامت را شخص امام به وی تفویض کرده و او را وصی خویش خوانده است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص ۴۶ـ۴۷</ref> | ||
با اینحال به نقل برخی از منابع <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، ۱۳۶۸ق، این جوزی ص۹۷ـ۹۸</ref> | با اینحال به نقل برخی از منابع <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، ۱۳۶۸ق، این جوزی ص۹۷ـ۹۸</ref> | ||
ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر علیهالسلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی میکرد. | ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر علیهالسلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی میکرد. | ||
همچنین میگفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)امام علیبنحسین(ع) و امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیدهاند. او خود را همچون ابراهیم، خلیلالله میدانست <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 46</ref> | همچنین میگفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) امام علیبنحسین(ع) و امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیدهاند. او خود را همچون ابراهیم، خلیلالله میدانست <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 46</ref> | ||
و گمان میکرد که جبرئیل بر وی نازل میشود و منزلت او نزد رسولخدا (ص) چون منزلت یوشعبننون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که میگفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمییابد. | و گمان میکرد که جبرئیل بر وی نازل میشود و منزلت او نزد رسولخدا (ص) چون منزلت یوشعبننون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که میگفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمییابد. | ||
<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ص9</ref> | <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ص9</ref> | ||
و نیز مدعی بود که پس از خودش، امر رسالت در | و نیز مدعی بود که پس از خودش، امر رسالت در شش تن از فرزندانش ادامه خواهد داشت که آخرین آن مهدی موعود است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | ||
'''بهشت و دوزخ''' | '''بهشت و دوزخ''' |