راویان سنی و شیعه از منظر فریقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می گوید' به 'می‌گوید'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'می‌گوید')
خط ۱۰: خط ۱۰:
ایشان معتقد است عالمان دو مذهب سنی و شیعه در این راه مسیر افراط را رفته و از مدار انصاف و حقیقت خارج شده‌اند چون اینان صدق و کذب راوی را به مذهب شخص مرتبط می‌دانند که این امر قطعا مسیر صحیحی نخواهد بود،  
ایشان معتقد است عالمان دو مذهب سنی و شیعه در این راه مسیر افراط را رفته و از مدار انصاف و حقیقت خارج شده‌اند چون اینان صدق و کذب راوی را به مذهب شخص مرتبط می‌دانند که این امر قطعا مسیر صحیحی نخواهد بود،  


ایشان در نقد سخن شیخ طوسی – که روایت نقل شده از راوی سنی را مردود می داند – می گوید: مبنای شما منتهی به این می‌شود که افراد موثق اهل سنت از فاسق امامیه نیز نازلتر باشند:  
ایشان در نقد سخن شیخ طوسی – که روایت نقل شده از راوی سنی را مردود می داند – می‌گوید: مبنای شما منتهی به این می‌شود که افراد موثق اهل سنت از فاسق امامیه نیز نازلتر باشند:  


و ان الطوسی قد قبل روایه مستقیم العقیده ای الامامی اذا کان معروفا بالصدق ولو کان فاسقا و حکی ان عمل المتقدمین من الطائفه علی ذالک و ان کان المتاخرون قد ناقشوا حکایته و رایه ولکنهم لم یبلغوا شاوه فی روایه المذهب و تنتهی- الشیخ الطوسی - من هذا الی ان غیرالامامی اما لاتقبل روایته مطلقا و اما ان تقبل روایته ان وثق و مدح و ذالک بلا ریب یجعله فی مقام الروایه دون الامامی بل دون القاسق من الامامیه علی ما حکی الطوسی فی العده  
و ان الطوسی قد قبل روایه مستقیم العقیده ای الامامی اذا کان معروفا بالصدق ولو کان فاسقا و حکی ان عمل المتقدمین من الطائفه علی ذالک و ان کان المتاخرون قد ناقشوا حکایته و رایه ولکنهم لم یبلغوا شاوه فی روایه المذهب و تنتهی- الشیخ الطوسی - من هذا الی ان غیرالامامی اما لاتقبل روایته مطلقا و اما ان تقبل روایته ان وثق و مدح و ذالک بلا ریب یجعله فی مقام الروایه دون الامامی بل دون القاسق من الامامیه علی ما حکی الطوسی فی العده  
خط ۱۸: خط ۱۸:
و نقول ان ذالک تعصب مذهبی نرجو ان لا یستمر و ان السنیین وقع منهم ذالک فهم یردون کثیرا من الرجال فی روایتهم علی اساس انهم من الروافض و لا مسوغ لرد روایتهم الا کونهم من الروافض و انهم لیقررون ان روایه اهل البدع لا تقبل و لو کان من المشهورین بالصدق فی ذات انفسهم  
و نقول ان ذالک تعصب مذهبی نرجو ان لا یستمر و ان السنیین وقع منهم ذالک فهم یردون کثیرا من الرجال فی روایتهم علی اساس انهم من الروافض و لا مسوغ لرد روایتهم الا کونهم من الروافض و انهم لیقررون ان روایه اهل البدع لا تقبل و لو کان من المشهورین بالصدق فی ذات انفسهم  


ایشان در رد مبنای مذکور - در رد و قبول اخبار- می گوید معیار صدق و کذب خبر، فقط عدالت و وثاقت راوی است نه مذهب شخص:  
ایشان در رد مبنای مذکور - در رد و قبول اخبار- می‌گوید معیار صدق و کذب خبر، فقط عدالت و وثاقت راوی است نه مذهب شخص:  
و قد قلنا فی غیر هذه الوضع من کتبنا ان ذالک غیر سلیم و ان الامر فی العداله ینظر فیها الی الشخص لا الی مذهبه و لقد وجدنا بعض المحدثین من اهل السنه من یتکلم فی روایه حسن البصری واعظ العراق وسید علماء البصره و ذالک لانه تکلم فی القدر و السنیون یجعلون من اسباب الطعن ان یکون قدریا
و قد قلنا فی غیر هذه الوضع من کتبنا ان ذالک غیر سلیم و ان الامر فی العداله ینظر فیها الی الشخص لا الی مذهبه و لقد وجدنا بعض المحدثین من اهل السنه من یتکلم فی روایه حسن البصری واعظ العراق وسید علماء البصره و ذالک لانه تکلم فی القدر و السنیون یجعلون من اسباب الطعن ان یکون قدریا


ایشان در ادامه می گوید رهبران اهل سنت در گذشته چنین مبنائی در اخذ حدیث نداشتند:  
ایشان در ادامه می‌گوید رهبران اهل سنت در گذشته چنین مبنائی در اخذ حدیث نداشتند:  


و ذلک لیس منهاج الائمه رضوان الله تبارک و تعالی علیهم فان اباحنیفه قد روی عن الالبیت و الثقات من انصارهم  
و ذلک لیس منهاج الائمه رضوان الله تبارک و تعالی علیهم فان اباحنیفه قد روی عن الالبیت و الثقات من انصارهم  


ایشان در تبیین مخالفت روش امامان اهل سنت با روش سنیانی که مذهب خاص راوی را در رد و قبول حدیث ملاک و معیار می‌دانند می گوید:  
ایشان در تبیین مخالفت روش امامان اهل سنت با روش سنیانی که مذهب خاص راوی را در رد و قبول حدیث ملاک و معیار می‌دانند می‌گوید:  


....هذا منهاج الائمه و هو النظر الدقیق فی الرواه یتظر المحدث الی شخص الرجل لا الی رایه فان کان رایه منحرفا فی نظر المحدث فان ذالک لا یقدح فی صدقه لان الصدق ینبعث من الامانه و الخلق و قوه التدین و الرای ینبعث من النظر و الاستدلال و قد یخطئ الرجل فی رایه و لکن لیس بمتهم فی صدقه و امانته و لعل الذین یجرحون من یکون له رای یخالف رای الجمهوردفعهم الی ذالک ما کانوا یلاحظونه من بعض احاد فی فرق مختلفه یدفعهم تعصبهم لمذهبهم الی الکذب علی رسول الله ص لیویدوا نحلتهم فلم یتجهوا الی دراسه الشخص بل اتجهوا الی النحله و المذهب – انتهی – <ref>الامام الصادق ع ص 393-395</ref>  
....هذا منهاج الائمه و هو النظر الدقیق فی الرواه یتظر المحدث الی شخص الرجل لا الی رایه فان کان رایه منحرفا فی نظر المحدث فان ذالک لا یقدح فی صدقه لان الصدق ینبعث من الامانه و الخلق و قوه التدین و الرای ینبعث من النظر و الاستدلال و قد یخطئ الرجل فی رایه و لکن لیس بمتهم فی صدقه و امانته و لعل الذین یجرحون من یکون له رای یخالف رای الجمهوردفعهم الی ذالک ما کانوا یلاحظونه من بعض احاد فی فرق مختلفه یدفعهم تعصبهم لمذهبهم الی الکذب علی رسول الله ص لیویدوا نحلتهم فلم یتجهوا الی دراسه الشخص بل اتجهوا الی النحله و المذهب – انتهی – <ref>الامام الصادق ع ص 393-395</ref>  
خط ۵۱: خط ۵۱:
ایشان موید سخن خویش را سیره امام علی ع در برخورد با خوارج و قاتلان عثمان می داند.
ایشان موید سخن خویش را سیره امام علی ع در برخورد با خوارج و قاتلان عثمان می داند.
   
   
غزالی در کتاب المستصفی نخست در تبیین محل بحث می گوید:  
غزالی در کتاب المستصفی نخست در تبیین محل بحث می‌گوید:  


مسألة (هل تقبل شهادة الفاسق المتأول ؟) الفاسق المتأول، وهو الذی لا یعرف فسق نفسه  
مسألة (هل تقبل شهادة الفاسق المتأول ؟) الفاسق المتأول، وهو الذی لا یعرف فسق نفسه  


انگاه در پاسخ به سئوال مذکور – قبول شهادت و گواهی فاسق متاول می گوید:  
انگاه در پاسخ به سئوال مذکور – قبول شهادت و گواهی فاسق متاول می‌گوید:  


:اختلفوا فی شهادته،...وقد قال الشافعی: تقبل شهادة أهل الأهواء، لا الخطابیة من الرافضة، لانهم یرون الشهادة بالزور لموافقیهم فی المذهب، واختار القاضی أنه لا تقبل روایة المبتدع وشهادته لأنه فاسق بفعله وبجهله بتحریم فعله، ففسقه مضاعف، وزعم أن جهله بفسق نفسه کجهله بکفر نفسه ورق نفسه،
:اختلفوا فی شهادته،...وقد قال الشافعی: تقبل شهادة أهل الأهواء، لا الخطابیة من الرافضة، لانهم یرون الشهادة بالزور لموافقیهم فی المذهب، واختار القاضی أنه لا تقبل روایة المبتدع وشهادته لأنه فاسق بفعله وبجهله بتحریم فعله، ففسقه مضاعف، وزعم أن جهله بفسق نفسه کجهله بکفر نفسه ورق نفسه،


انگاه در زمینه علت اختلاف شافعی با دیگران در مساله مذکور می گوید منشا اختلاف این است که ایا مردود بودن شهادت و گفتارفاسق بسبب ان است که در مظان اتهام است یا بجهت ان است که فسق سبب نقصان منصب شهادت و خارج کردن اهلیت شخص از منصب قضاوت است:  
انگاه در زمینه علت اختلاف شافعی با دیگران در مساله مذکور می‌گوید منشا اختلاف این است که ایا مردود بودن شهادت و گفتارفاسق بسبب ان است که در مظان اتهام است یا بجهت ان است که فسق سبب نقصان منصب شهادت و خارج کردن اهلیت شخص از منصب قضاوت است:  


ومثار هذا الخلاف أن الفسق یرد الشهادة لأنه نقصان منصب یسلب الأهلیة کالکفر والرق أو هو مردود القول للتهمة، فإن کان للتهمة فالمبتدع متورع عن الکذب فلا یتهم، وکلام الشافعی مشیر إلى هذا، وهو فی محل الاجتهاد، فذهب أبی حنیفة أن الکفر والفسق لا یسلبان الأهلیة، بل یوجبان التهمة، ولذلک قبل شهادة أهل الذمة بعضهم على بعض ومذهب القاضی أن کلیهما نقصان منصب یسلب الأهلیة، ومذهب الشافعی أن الکفر نقصان، والفسق موجب للرد للتهمة، وهذا هو الأغلب على الظن عندنا،  
ومثار هذا الخلاف أن الفسق یرد الشهادة لأنه نقصان منصب یسلب الأهلیة کالکفر والرق أو هو مردود القول للتهمة، فإن کان للتهمة فالمبتدع متورع عن الکذب فلا یتهم، وکلام الشافعی مشیر إلى هذا، وهو فی محل الاجتهاد، فذهب أبی حنیفة أن الکفر والفسق لا یسلبان الأهلیة، بل یوجبان التهمة، ولذلک قبل شهادة أهل الذمة بعضهم على بعض ومذهب القاضی أن کلیهما نقصان منصب یسلب الأهلیة، ومذهب الشافعی أن الکفر نقصان، والفسق موجب للرد للتهمة، وهذا هو الأغلب على الظن عندنا،  


انگاه در تایید مبنای شافعی بر قبول خبر متاول فاسق و موثق از مذاهب دیگر می گوید:  
انگاه در تایید مبنای شافعی بر قبول خبر متاول فاسق و موثق از مذاهب دیگر می‌گوید:  
...ویدل أیضا على مذهب الشافعی قبول الصحابة قول الخوارج فی الاخبار والشهادة وکانوا فسقة متأولین، وعلى قبول ذلک درج التابعون، لانهم متورعون عن الکذب جاهلون بالفسق، فإن قیل: فهل یمکن دعوى الاجماع فی ذلک؟ قلنا: لا  
...ویدل أیضا على مذهب الشافعی قبول الصحابة قول الخوارج فی الاخبار والشهادة وکانوا فسقة متأولین، وعلى قبول ذلک درج التابعون، لانهم متورعون عن الکذب جاهلون بالفسق، فإن قیل: فهل یمکن دعوى الاجماع فی ذلک؟ قلنا: لا  


خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
وأما العدالة المراعاة فی ترجیح أحد الخبرین على الآخر فهو: أن یکون الراوی معتقدا للحق، مستبصرا، ثقة فی دینه، متحرجا من الکذب، غیر متهم فیما یرویه،
وأما العدالة المراعاة فی ترجیح أحد الخبرین على الآخر فهو: أن یکون الراوی معتقدا للحق، مستبصرا، ثقة فی دینه، متحرجا من الکذب، غیر متهم فیما یرویه،


انگاه در زمینه روایاتی که راویانش اهل سنت می باشد می گوید:  
انگاه در زمینه روایاتی که راویانش اهل سنت می باشد می‌گوید:  


اگر راوی مخالف اصل مذهب باشد و مروی عنه او ائمه علیهم السلام باشد اگر از فرد موثوق وموافق مذهب، خبر ی مخالفش باشد در اینصورت چنین خبری بر خبر مخالف مذهب ترجیح دارد و اگر از موافق مذهب، خبر مخالفی نبود و قرائنی هم بر صحتش وجود داشت قول مخالف، مقبول خواهد بود:  
اگر راوی مخالف اصل مذهب باشد و مروی عنه او ائمه علیهم السلام باشد اگر از فرد موثوق وموافق مذهب، خبر ی مخالفش باشد در اینصورت چنین خبری بر خبر مخالف مذهب ترجیح دارد و اگر از موافق مذهب، خبر مخالفی نبود و قرائنی هم بر صحتش وجود داشت قول مخالف، مقبول خواهد بود:  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش