سید ابوالحسن نواب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '[[آیت‌الله تسخیری' به '[[محمد علی تسخیری '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[آیت‌الله تسخیری' به '[[محمد علی تسخیری ')
خط ۴۱: خط ۴۱:


=== بخش بین‌الملل سازمان تبلیغات ===  
=== بخش بین‌الملل سازمان تبلیغات ===  
بعد از اینکه آقایان معزی و [[آیت‌الله تسخیری]]، بخش بین‌الملل سازمان تبلیغات را پایه‌ریزی کردند، من به قم رفـتم کـه طلبـه پیدا کنم. من آن زمان، بازوی آقایان معزی و آیت‌الله تسخیری به‌شمار می‌آمدم که بـه دلیـل حضـور در سـازمان تبلیغـات بـه [[آرژانین]] و [[برزیل]] جهت سخنرانی برای عرب‌ها رفتم. حدود پانصد هزار عرب سوری و لبنانی، در این کشورها داشتیم. مـن خیلی دوست داشتم [[امریکا]] هم بروم.  یادم می‌آید چند بـار به [[سوریه]] رفتم. آن زمان محتشمی، سفیر ایران در سوریه بود. چند روزی آنجا ماندم که ویزای امریکـا را بگیـرد کـه بـه امریکا بروم که نشد. طبیعی است، طلبه‌ای که نوزده سالگی پایش به [[لندن]] باز شود، در 24 سالگی هم می‌خواهـد راهـی امریکا شود. دلیل این سفرها و میل رفتن به کشورهای دیگر، صدور [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] بود. من آنقدر در دوره انقلاب و پس از انقلاب فعال بودم که آقای خامنه‌ای دربارۀ من گفتند کـه فلانـی مثـل آتشفشـان است. هر چه آب بریزیم، سرد نمی‌شود. من از سفرهایی که به کشورهای دیگر هم داشتم، اثرهای خوبی پذیرفتم. من معتقدم هر انسانی در سفر، با حادثه‌هایی روبه‌رو می‌شود که هر کدام از حادثه‌ها، جشـم انسـان را باز می‌کند و زاویه‌ای نو مقابل انسان می‌گشاید، گویی وارد دنیایی نو شده‌ایم. یکی از دلایل پایه‌گذاری [[دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی|دانشـگاه ادیـان]]، همین تجربه سفرهای گوناگون بوده است. اصولاً در همه این کارها، در پشت صحنه حضور داشتم. معمولاً علاقه‌ای به حضور در صحنه ندارم. در ماجرای کمیتـه منتخب و [[اصولگراها]]، استارت را من زدم که به قم برویم و با جامعه مدرسین همکاری کنیم<ref>برگرفته از نوشتۀ سیدابوالحسن نواب؛ منتشر شده در وبگاه نواب، با اندکی ویرایش.</ref>.
بعد از اینکه آقایان معزی و [[محمد علی تسخیری
]]، بخش بین‌الملل سازمان تبلیغات را پایه‌ریزی کردند، من به قم رفـتم کـه طلبـه پیدا کنم. من آن زمان، بازوی آقایان معزی و آیت‌الله تسخیری به‌شمار می‌آمدم که بـه دلیـل حضـور در سـازمان تبلیغـات بـه [[آرژانین]] و [[برزیل]] جهت سخنرانی برای عرب‌ها رفتم. حدود پانصد هزار عرب سوری و لبنانی، در این کشورها داشتیم. مـن خیلی دوست داشتم [[امریکا]] هم بروم.  یادم می‌آید چند بـار به [[سوریه]] رفتم. آن زمان محتشمی، سفیر ایران در سوریه بود. چند روزی آنجا ماندم که ویزای امریکـا را بگیـرد کـه بـه امریکا بروم که نشد. طبیعی است، طلبه‌ای که نوزده سالگی پایش به [[لندن]] باز شود، در 24 سالگی هم می‌خواهـد راهـی امریکا شود. دلیل این سفرها و میل رفتن به کشورهای دیگر، صدور [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] بود. من آنقدر در دوره انقلاب و پس از انقلاب فعال بودم که آقای خامنه‌ای دربارۀ من گفتند کـه فلانـی مثـل آتشفشـان است. هر چه آب بریزیم، سرد نمی‌شود. من از سفرهایی که به کشورهای دیگر هم داشتم، اثرهای خوبی پذیرفتم. من معتقدم هر انسانی در سفر، با حادثه‌هایی روبه‌رو می‌شود که هر کدام از حادثه‌ها، جشـم انسـان را باز می‌کند و زاویه‌ای نو مقابل انسان می‌گشاید، گویی وارد دنیایی نو شده‌ایم. یکی از دلایل پایه‌گذاری [[دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی|دانشـگاه ادیـان]]، همین تجربه سفرهای گوناگون بوده است. اصولاً در همه این کارها، در پشت صحنه حضور داشتم. معمولاً علاقه‌ای به حضور در صحنه ندارم. در ماجرای کمیتـه منتخب و [[اصولگراها]]، استارت را من زدم که به قم برویم و با جامعه مدرسین همکاری کنیم<ref>برگرفته از نوشتۀ سیدابوالحسن نواب؛ منتشر شده در وبگاه نواب، با اندکی ویرایش.</ref>.


== فعالیت‌ها ==
== فعالیت‌ها ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش