عبدالجباریه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
عبد الجباریه‏ پیروان عبدالجبار بن عبد الرحمن بودند كه پس از [[ابو مسلمیه|ابو مسلم]] در خراسان قیام كرد.
عبد الجباریه‏ پیروان عبدالجبار بن عبد الرحمن بودند كه پس از ابو مسلم در خراسان قیام كرد.


==شرح حال موسس==
==شرح حال موسس==
عبدالجبار بن عبدالرحمان ازدی در زمان [[منصور دوانیقی]] عامل خراسان بود و قبل از آن، متصدی امور شرطه خلیفه را در [[بغداد]] به عهده داشت. وى در سال 142 هجری قمری بر خلیفه طغیان کرد گشت و طرفداران [[بنى عباس]] را مى ‏كشت و مردم را دعوت به [[شیعیان علوى]]  مى ‏كرد. <ref>مشکور، محمد جواد،فرهنگ فرق  اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 330 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>
عبدالجبار بن عبدالرحمان ازدی در زمان [[منصور دوانیقی]] عامل خراسان بود و قبل از آن، متصدی امور شرطه خلیفه در [[بغداد]] بود. وى در سال 142 هجری قمری بر خلیفه طغیان کرد و طرفداران [[بنى عباس]] را مى ‏كشت و مردم را دعوت به [[شیعیان علوى]]  مى ‏كرد. <ref>مشکور، محمد جواد،فرهنگ فرق  اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 330 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>
منصور نامه‌ای به او نوشت و قسم خورد که او را خواهد کشت. عبد الجبار در سال  ۱۴۱ هجری قمری از طرف منصور از مقامش خلع شد. پس از آن وی علیه منصور عصیان و سرکشی اش را آشکار کرد. منصور حکومت [[خراسان]] را به اسد بن عبدالله خزاعی واگذار کرد و دفع عبدالجبار را بر عهده او نهاد. اسد در مرو با عبدالجبار روبرو شد و پس از جنگی که درگرفت، عبدالجبار شکست خورد و سپس  دستگیر شد، اسد او را به نزد منصور فرستاد و به امر خلیفه گردنش را زدند و به دار کشیدنش یا به نقلی اول دست و پایش را بریدند سپس سرش را جدا کردند. مورخان سال واقعه عصیان عبد الجبار را با اختلاف بین 141 تا 148 نوشته اند.در این شورش اعراب یمانى كه بیشتر به خاندان [[على بن أبی طالب]] (ع) ارادت داشتند او را یارى مى‏ كردند.
منصور نامه‌ای به او نوشت و قسم خورد که او را خواهد کشت. عبد الجبار در سال  ۱۴۱ هجری قمری از طرف منصور از مقامش خلع شد. پس از آن وی علیه منصور عصیان و سرکشی اش را آشکار کرد. منصور حکومت [[خراسان]] را به اسد بن عبدالله خزاعی واگذار کرد و دفع عبدالجبار را بر عهده او نهاد. اسد در مرو با عبدالجبار روبرو شد و پس از جنگی که درگرفت، عبدالجبار شکست خورد و سپس  دستگیر شد، اسد او را به نزد منصور فرستاد و به امر خلیفه گردنش را زدند و جسدش را بر دار کردند و به نقلی اول دست و پایش را بریدند، سپس سرش را جدا کردند. مورخان سال واقعه عصیان عبد الجبار را با اختلاف بین 141 تا 148 نوشته اند.در این شورش اعراب یمانى كه بیشتر به خاندان [[على بن أبی طالب]] (ع) ارادت داشتند او را یارى مى‏ كردند.
گردیزى به ارتباط عبد الجبار با سپیدجامگان اشاره كرده است. سپیدجامگان در آن روزگار طرفدار [[ابو مسلم]] بودند.
گردیزى به ارتباط عبد الجبار با سپیدجامگان اشاره كرده است. سپیدجامگان در آن روزگار طرفدار [[ابو مسلم]] بودند.
گردیزى مى ‏نویسدچون عبد الجبار  مقابل منصور ایستاد او را بر مردى به نام برازبنده بن بمرون دلالت كردند و این مرد ادعا می کرد كه او ابراهیم بن عبد الله هاشمى است. عبد الجبار  شخصی را  فرستاد و با او بیعت كرد و علم سپید بر افراشت و مردم را به اطاعت برازبنده خواند و از «[[خزاعیان]]» جمعى را به قتل رساند. منصور لشكریانى به فرماندهى حرب بن زیاد و پسرش مهدى به دفع عبد الجبار فرستاد. در این نبرد آن مرد كه خود را عبد الله هاشمى مى‏ خواند یعنى برازبنده به دست حرب كشته شد و عبد الجبار گریخت و در ششم ماه ربیع الاول سال 142  اسیر شد و او را نزد منصور به قتل رساندند. برازبنده كه خود را یكى از خاندان هاشمى معرفى مى‏ كرد چنان كه از نامش پیداست مردى ایرانى و از سپیدجامگان بود.<ref>مشکور، محمد جواد،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 330 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>
گردیزى مى ‏نویسد چون عبد الجبار  مقابل منصور ایستاد او را بر مردى به نام برازبنده بن بمرون دلالت كردند و این مرد ادعا می کرد كه او ابراهیم بن عبد الله هاشمى است. عبد الجبار  شخصی را  فرستاد و با او بیعت كرد و علم سپید بر افراشت و مردم را به اطاعت از برازبنده خواند و از «[[خزاعیان]]» جمعى را به قتل رساند. منصور لشكریانى به فرماندهى حرب بن زیاد و پسرش مهدى به دفع عبد الجبار فرستاد. در این نبرد آن مرد كه خود را عبد الله هاشمى مى‏ خواند، یعنى برازبنده به دست حرب كشته شد و عبد الجبار گریخت و در ششم ماه ربیع الاول سال 142  اسیر شد و او را نزد منصور برده وی را به قتل رساندند. برازبنده كه خود را یكى از خاندان هاشمى معرفى مى‏ كرد چنان كه از نامش پیداست، مردى ایرانى و از سپیدجامگان بود.<ref>مشکور، محمد جواد،فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 330 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref>


==پانویس==  
==پانویس==  
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش