عبدالله مامقانی

÷

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در

مامقانی
نام عبدالله بن محمدحسن مامقانی
القاب و سایر نام‌ها شیخ • آیت‌الله • علامه • آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ م‍ام‍ق‍ان‍ی‌ • ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ال‍م‍ام‍ق‍ان‍ی • م‍ام‍ق‍ان‍ی‌ • ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ م‍ام‍ق‍ان‍ی‌ غ‍روی‌ • ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ م‍م‍ق‍ان‍ی • ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌
زاده ۱۵ ربیع‌الاول سال ۱۲۹۰ق • نجف
درگذشت ۱۶ شوال سال ۱۳۵۱ق • نجف
استادان محمدحسن مامقانی • غلام‌حسین دربندی ترکی • حسن خراسانی
شاگردان سید سعید حکیم • سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی • سید علی اکبر خوئی
آثار مخزن اللئالی فی فروع العلم الإجمالی • سراج الشیعة در آداب الشریعت
دین و مذهب اسلام • تشیع
فعالیت‌ها تربیت مبلغان دینی • برپایی مجالس عزاداری • تأسیس کتابخانه‌ای در نجف

عبدالله بن محمدحسن مامقانی فرزند محمدحسن مامقانی فقیه اصولی سدهٔ چهاردهم و از دانشمندان بزرگ دانش رجال در میان شیعه است. مامقانی از علمای نجف بود که شاگردان بسیاری از جمله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی را تربیت کرد. از او تألیفاتی بر جای مانده که تنقیح المقال از مهم‌ترین آنها است. برپایی مجالس عزاداری و تأسیس کتابخانه‌ای در نجف از فعالیت‌های اجتماعی او به شمار می‌رود.

تولد

شیخ عبدالله مامقانی در تاریخ پانزدهم ربیع الاول 1290 هـ.ق. در شهر علم و فقاهت، نجف اشرف و در خانواده ای از سلسله جلیل روحانیت پا به عرصه وجود نهاد.

نیاکان

پدرش آیت الله شیخ محمدحسن فرزند عبدالله (متوفای 1320 هـ .ق.) از شاگردان ملاّ علی خلیلی نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید حسن کوه کمری، شیخ راضی فقیه عراقی و شیخ مهدی کاشف الغطاء است. وی نویسنده «اصالة البرائة»، «بشری الوصول الی اسرار علم الاصول»، در هشت جلد، و «ذرایع الاعلام فی شرح شرایع الاسلام» در شش جلد، است. او از سید علی طباطبایی نویسنده ریاض المسائل دارای اجازه روایت و اجتهاد بود.

آیت الله شیخ محمدحسن مامقانی، از مراجع بزرگ تقلید در عصر خویش بود و مقلّدان بسیاری ـ خصوصاً بعد از وفات آیت الله سید محمدحسن شیرازی در سال 1312 هـ .ق. ـ در ترکیه، قفقاز و ایران بویژه در نواحی آذربایجان و تهران داشت[۱].

مادرش، دختر سید محمود تبریزی، دارای کمالات و فضایل اخلاقی بسیار بود و فراگیری علم را، کمال انسانی می دانست از این رو، در تربیت فرزندش عبدالله نهایت همّت و کوشش خود را به کار گرفت. او و همسر یکی از شاگردان شیخ محمدحسن مامقانی، تعلیم خواندن و نوشتن و قرائت قرآن به عبدالله را به عهده گرفتند و در مدت کوتاهی به این هدف عالی نایل آمدند[۲].

جدّش آیت الله شیخ عبدالله فرزند محمدباقر فرزند علی اکبر فرزند رضا مامقانی (متوفای 1247 هـ .ق.)، از شاگردان سید محمد مجاهد (متوفای 1242 هـ .ق.)، شریف العلماء مازندرانی حائری (متوفای 1246هـ .ق) و از عالمان و فقیهان بزرگ بود. او از نویسنده ریاض المسائل دارای اجازه روایت و اجتهاد بود. در احوال وی نوشته اند:

با این که خانواده اش دارای ثروت زیاد و موقعیت اجتماعی بسیار مناسبی در شهر مامقان و تبریز بود ولی او از همه آن ها دل کنده و در پی تحصیل علوم دینی، راهی عراق شد و در شهر مقدس کربلا وطن گزید تا به درجه اجتهاد نایل آمد. او در بین مردم کربلا بسیار مورد احترام و دارای موقعیت خاص بود. شب ها در ایوان بزرگ حرم حسینی نماز جماعت برگزار می کرد که بسیاری از مردم و طلاب علوم دینی به او اقتدا می کردند. او در تبریز و توابع آن، مقلدانی داشته است[۳].

لقب و نسب

شیخ عبدالله به خاطر نوشتن کتاب ارزنده «تنقیح المقال» ملقب به صاحب تنقیح المقال و به خاطر انتسابش به خانواده مامقانى به «مامقانى» منتسب شده است.

خاندان مامقانى از خاندان هاى معروف علمى شهرهاى تبریز، مامقان، کربلا،نجف و در حال حاضر قم است. این خانواده در قرن سیزدهم هجرى در محله العماره نجف اشرف شهرت یافت و بر اثر وصلت با اعراب گسترش پیدا کرد. بیشتر افراد این خاندان، اهل علم، فضل و پژوهش و از مراجع تقلید بوده اند و منشأ خدمات علمى و دینى بسیارى در آن شهرها شده اند.!

مامقان، بخش کوچکى از توابع شهر تبریز و در هشت فرسخى آن قرار دارد. بیشتر مردمان آن، با هوش و ذکاوت بوده و بزرگان بسیارى از آن برخاسته اند[۴].

تحصیلات

تحصیلات عبدالله مامقانى در پنج سالگى همراه با یادگیرى خواندن و نوشتن و یادگیرى قرآن کریم آغاز شد. اُنس با قرآن کریم و سرپرستى پدر و مادرى عالم و مهربان، شوق یادگیرى علوم اسلامى را در او بیش از پیش زنده کرد.

پدر عالمش چون به استعداد ذاتى و شوق فراوان او درفهم و دانستن واقعیت ها پى برد، سرپرستى علمى او را خود به عهده گرفت و قسمت زیادى از علوم مقدماتى حوزه را مثل: ادبیات، منطق و حساب را به او تعلیم داد. او علاوه بر پدرش، نزد عالمان و فقیهان نجف اشرف مراحل سطح را ـ که شامل کتاب هاى قوانین، ریاض المسائل، رسائل و مکاسب شیخ انصارى بود ـ در مدت کوتاهى با موفقیت کامل به پایان برد[۵].

پشتکار فراوان، دقت در فهم مطالب و استمرار و تکرار معلومات، از ویژگى هاى تحصیلى شیخ عبدالله مامقانى است. چه این که در یادگیرى علم و معرفت، هیچ تعطیلى جز روز عاشورا نمى شناخت به طورى که گاه بعضى از استادانش نگران سلامتى جسمى و روحى او مى شدند.

شیخ عبدالله مامقانى، 18 ساله بود که درس خارج اصول و فقه را نزد پدرش ـ که از استادان درس خارج فقه و اصول در نجف بود ـ آغاز کرد تا این که بعد از سال ها تحصیل و پژوهش در علوم مختلف اسلامى، به درجه عالى اجتهاد رسید و از ناحیه پدرش ـ که در اعطاى اجازه نامه روایت و اجتهاد به شاگردان خود سخت گیر بود ـ به دریافت اجازه نامه اجتهاد مفتخر شد[۶]. صورت اجازه مذکور در کتاب مخزن المعانى موجود است که در آن، شیخ عبدالله مورد تمجید قرار گرفته است[۷].

استادان

آیت الله شیخ عبدالله مامقانى در دروس اساتید متبحّر حوزه مقدّس نجف شرکت مى کرد و از محضر آنان بهره هاى وافى و کافى مى برد. شرح حال نویسان از میان استادان وى ـ علاوه بر پدر بزرگوارش ـ، به عالمان و فقیهان زیر اشاره کرده اند:

  1. شیخ هاشم فرزند زین العابدین تبریزى ارونقى (متوفاى 1323 هـ .ق.) وى از شاگردان آیت الله کوه کمرى (متوفاى 1299 هـ .ق.) و نویسنده اصول فقه در دو جلد و تقریرات فقهى استادش (کوه کمرى) است. شیخ عبدالله مامقانى، مقدمات علوم اسلامى، خصوصاً ادبیات فارسى و عربى را از وى نیز فراگرفت[۸].
  2. شیخ غلام حسین دربندى ترکى (متوفاى 1321 هـ .ق.) وى از استادان بزرگ شهر نجف بود که علاوه بر فقه و اصول، به تدریس علوم نجوم و ریاضیات مى پرداخت[۹].
  3. شیخ حسن خراسانى معروف به میرزا (متوفاى 1313 هـ .ق.)[۱۰] وى فرزند شیخ عزیز، فرزند شیخ ابوطالب است که علاوه بر تدریس علوم دینى، به طبابت هم مشغول بود. او از شاگردان مولى محمد ایروانى (متوفاى 1306 هـ.ق.) و اولین کسى است که علامه مامقانى را به تصنیف و تألیف تشویق کرد[۱۱].

پانویس

  1. معارف الرجال، ج 2، ص 244 زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 239، و دانشمندان آذربایجان، ص11.
  2. آیینه رستگارى، ص 213.
  3. معارف الرجال، ج 2، ص 13.
  4. ریحانة الادب، ج 5، ص 156.
  5. مقباس الهدایه، ج 1، ص 19 ریحانة الادب، ج 5، ص 159 طبقات اعلام الشیعه، قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196 و معارف الرجال، ج 2، ص 21.
  6. طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1197 و مقباس الهدایه، ج 1، ص 19.
  7. ریحانة الادب، ج 5، ص 159.
  8. آیینه رستگارى، ص 214 طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196 و معارف الرجال، ج 3، ص 270.
  9. معارف الرجال، ج 2، ص 21 و 397.
  10. همان، ص 21 و طبقات اعلام الشیعه قرن چهاردهم، ج 3، ص 1196.
  11. ماضى النجف و حاضرها، ج 2، ص 54 و طبقات اعلام الشیعه، قرن چهاردهم، ج 1، ص 366.