۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[علی بن ابیطالب' به '[[علی بن ابی طالب') |
|||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عَشْرَه مُبَشَّرَه'''، عنوانی در اصطلاح تاریخ و [[حدیث]] [[اهلسنت]] برگرفته از [[حدیث نبوی]]، برای اشاره به ده نفر از [[اصحاب]] است که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلّم)]] به آنها بشارت [[بهشت]] داده است. به این معنا که آنها در هر حال، به بهشت خواهند رفت. یعنی اینکه این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل [[جهنم]] نخواهند شد. | |||
'''عَشْرَه مُبَشَّرَه'''، عنوانی در اصطلاح تاریخ و [[حدیث]] [[اهلسنت]] برگرفته از [[حدیث نبوی]]، برای اشاره به ده نفر از [[اصحاب]] است که [[ | |||
== متن حدیث == | == متن حدیث == | ||
«حدثنا قتیبة أخبرنا عبدالعزیز بن محمد، عن عبدالرحمن بن حمید، عن أبیه، عن عبدالرحمن بن عوف، قال: قال رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم): «أبوبکر فی الجنة، و عمر فی الجنة، و عثمان فی الجنة، و على فی الجنة، و طلحة فی الجنة، و الزبیر فی الجنة، و عبدالرحمن بن عوف فی الجنة، و سعد بن أبی وقاص فی الجنة، و سعید بن زید فی الجنة، و أبو عبیدة بن الجراح فی | «حدثنا قتیبة أخبرنا عبدالعزیز بن محمد، عن عبدالرحمن بن حمید، عن أبیه، عن عبدالرحمن بن عوف، قال: قال رسولالله (صلیالله علیه وآله وسلّم): «أبوبکر فی الجنة، و عمر فی الجنة، و عثمان فی الجنة، و على فی الجنة، و طلحة فی الجنة، و الزبیر فی الجنة، و عبدالرحمن بن عوف فی الجنة، و سعد بن أبی وقاص فی الجنة، و سعید بن زید فی الجنة، و أبو عبیدة بن الجراح فی الجنة<ref>مسند احمد، ج 1، ص 193; ترمذى، ج 5، ص 647; کتاب المناقب باب مناقب عبدالرحمن بن عوف; فضائل الصحابه، ص 28.</ref>». | ||
این ده نفر بر طبق [[سنن ترمذی]] افراد ذیل هستند: | این ده نفر بر طبق [[سنن ترمذی]] افراد ذیل هستند: | ||
خط ۱۳: | خط ۹: | ||
# [[عمر بن خطاب]]؛ | # [[عمر بن خطاب]]؛ | ||
# [[عثمان بن عفان]]؛ | # [[عثمان بن عفان]]؛ | ||
# [[علی بن | # [[علی بن ابی طالب]]؛ | ||
# [[طلحه|طلحة بن عبیدالله]]؛ | # [[طلحه|طلحة بن عبیدالله]]؛ | ||
# [[زبیر بن عوام]]؛ | # [[زبیر بن عوام]]؛ | ||
خط ۲۲: | خط ۱۸: | ||
== بررسی طرق سندی حدیث == | == بررسی طرق سندی حدیث == | ||
حدیث عشره مبشره از برخى از صحابه رسولخدا (صلیالله علیه و آله) نقل شده که در | حدیث عشره مبشره از برخى از صحابه رسولخدا (صلیالله علیه و آله) نقل شده که در اینجا به سه طریق آن، اشاره میکنیم: | ||
=== الف) ازطریق عبدالرحمن بن عوف === | === الف) ازطریق عبدالرحمن بن عوف === | ||
احمد بن حنبل در «مسند» و ترمذى در «سنن» و نسائى در «فضائل الصحابه» از قتیبة بن سعید، از عبدالعزیز بن محمّد درآوردی، از عبدالرحمن بن حمید، از پدرش عبدالرحمن بن عوف نقل کرده که رسول خدا (صلیالله علیه واله) فرمود: «ابوبکر در بهشت است و عمر در بهشت است و عثمان در بهشت است و على در بهشت است و طلحه در بهشت است و زبیر در بهشت است و عبدالرحمن بن عوف در بهشت است و سعد در بهشت است و سعید در بهشت است و ابوعبیدة بن جرّاح در بهشت است»<ref>مسند احمد، ج 1، ص 193; ترمذى، ج 5، ص 647; کتاب المناقب باب مناقب عبدالرحمن بن عوف؛ فضائل الصحابه، ص 28</ref>. | [[احمد بن حنبل]] در «مسند» و ترمذى در «سنن» و نسائى در «فضائل الصحابه» از قتیبة بن سعید، از عبدالعزیز بن محمّد درآوردی، از عبدالرحمن بن حمید، از پدرش عبدالرحمن بن عوف نقل کرده که رسول خدا (صلیالله علیه واله) فرمود: «ابوبکر در بهشت است و عمر در بهشت است و عثمان در بهشت است و على در بهشت است و طلحه در بهشت است و زبیر در بهشت است و عبدالرحمن بن عوف در بهشت است و سعد در بهشت است و سعید در بهشت است و ابوعبیدة بن جرّاح در بهشت است»<ref>مسند احمد، ج 1، ص 193; ترمذى، ج 5، ص 647; کتاب المناقب باب مناقب عبدالرحمن بن عوف؛ فضائل الصحابه، ص 28</ref>. | ||
علاوه بر مسند ابن حنبل، منابع دیگری از اهلسنت، مانند: سنن الترمذی<ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷.</ref>مسند أبی یعلی، <ref>، مسند أبی یعلی : ج ۲ ص ۳۸۲ ح ۸۳۱.</ref>صحیح ابن حبّان، <ref>صحیح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۶۳ ح ۷۰۰۲.</ref>السنن الکبری <ref>السنن الکبری : ج ۵ ص ۵۶ ح ۸۱۹۴.</ref>. و الآحاد و المثانی، <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲.</ref>. به اسناد خود، حدیثِ یاد شده را از عبدالرحمان بن عوف، نقل کردهاند.<br> | علاوه بر مسند ابن حنبل، منابع دیگری از اهلسنت، مانند: سنن الترمذی<ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷.</ref>مسند أبی یعلی، <ref>، مسند أبی یعلی : ج ۲ ص ۳۸۲ ح ۸۳۱.</ref>صحیح ابن حبّان، <ref>صحیح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۶۳ ح ۷۰۰۲.</ref>السنن الکبری <ref>السنن الکبری : ج ۵ ص ۵۶ ح ۸۱۹۴.</ref>. و الآحاد و المثانی، <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲.</ref>. به اسناد خود، حدیثِ یاد شده را از عبدالرحمان بن عوف، نقل کردهاند.<br> | ||
<big>این حدیث از جهاتى اشکال دارد:</big | <big>این حدیث از جهاتى اشکال دارد:</big> | ||
# حدیث ترمذى از طریق مصعب بدون شک مرسل است; زیرا حمید بن عبدالرحمن بن عوف، پیامبر(صلیالله علیه واله) را درک نکرده است. و این حدیث از طریق اوّل نیز مرسل به نظر مى رسد; زیرا حمید بن عبدالرحمن بنا بر قول فلاّس و احمد بن حنبل و ابى اسحاق حربى و ابن ابى عاصم و خلیفة بن خیّاط و یعقوب بن سفیان و ابن معین، در سال 150 وفات یافته است<ref>تهذیب التهذیب، ج 2، ص 30.</ref> و در آن سال، 73 سال داشته است. در نتیجه در سال 32 که همان سال وفات پدرش عبدالرحمن بن عوف یا بعد از او به یک سال است متولد شده است؛ یعنی حمید در سال 32 ه. ق به دنیا آمده<ref>ر. ک : الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲.</ref>، و عبدالرحمن(پدر او)در سال 33 ه.ق فوت کرده است<ref>الاستیعاب : ج ۲ ص ۳۹۰ ش ۱۴۵۵، تهذیب الکمال : ج ۱۷ ص ۳۲۸ ش ۳۹۲۳.</ref>. بنا بر این، او پدرش را یا درک نکرده و یا در یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت مستقیم حدیث، وجود ندارد،و حتما باید واسطهای بین این دو باشد که هویت این واسطه معلوم نیست. چنان که روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست<ref>ر. ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵.</ref>، به همین جهت است که بخارى گفته: حدیث حمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید صحیح تر از حدیث او از پدرش مى باشد<ref>سنن ترمذى، ج 5، ص 647.</ref>. | # حدیث ترمذى از طریق مصعب بدون شک مرسل است; زیرا حمید بن عبدالرحمن بن عوف، پیامبر(صلیالله علیه واله) را درک نکرده است. و این حدیث از طریق اوّل نیز مرسل به نظر مى رسد; زیرا حمید بن عبدالرحمن بنا بر قول فلاّس و احمد بن حنبل و ابى اسحاق حربى و ابن ابى عاصم و خلیفة بن خیّاط و یعقوب بن سفیان و ابن معین، در سال 150 وفات یافته است<ref>تهذیب التهذیب، ج 2، ص 30.</ref> و در آن سال، 73 سال داشته است. در نتیجه در سال 32 که همان سال وفات پدرش عبدالرحمن بن عوف یا بعد از او به یک سال است متولد شده است؛ یعنی حمید در سال 32 ه. ق به دنیا آمده<ref>ر. ک : الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲.</ref>، و عبدالرحمن(پدر او)در سال 33 ه.ق فوت کرده است<ref>الاستیعاب : ج ۲ ص ۳۹۰ ش ۱۴۵۵، تهذیب الکمال : ج ۱۷ ص ۳۲۸ ش ۳۹۲۳.</ref>. بنا بر این، او پدرش را یا درک نکرده و یا در یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت مستقیم حدیث، وجود ندارد،و حتما باید واسطهای بین این دو باشد که هویت این واسطه معلوم نیست. چنان که روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست<ref>ر. ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵.</ref>، به همین جهت است که بخارى گفته: حدیث حمید بن عبدالرحمن بن عوف از سعید بن زید صحیح تر از حدیث او از پدرش مى باشد<ref>سنن ترمذى، ج 5، ص 647.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۲: | ||
=== ب) ازطریق سعید بن زید === | === ب) ازطریق سعید بن زید === | ||
==== متن حدیث به روایت سعید بن زید ==== | ==== متن حدیث به روایت سعید بن زید ==== | ||
خط ۶۱: | خط ۵۹: | ||
6- روایت زیاد بن علاقه <ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۴۳۷۴</ref><br> | 6- روایت زیاد بن علاقه <ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۴۳۷۴</ref><br> | ||
طریق این روایت، واحد است و زیاد بن علاقه هم منحرف از [[اهل بیت | طریق این روایت، واحد است و زیاد بن علاقه هم منحرف از [[اهل بیت|اهلبیت (علیه السلام)]] بوده است<ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۲ ص ۲۲۷ ش ۲۴۴۶</ref>همچنین حسن بن صالح، او را فراوان مذمت کرده است<ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۱ ص ۵۵۴ ـ ۵۵۶</ref>. | ||
=== ج) ازطریق عبدالله بن عمر === | === ج) ازطریق عبدالله بن عمر === | ||
طبرانى از احمد بن الحسین بن عبدالملک قصرى مؤدب و او از حامد بن یحیى و او از سفیان، از سفیان بن خمس، از حبیب بن ابى ثابت، از عبدالله بن عمر از رسول خدا (صلیالله علیه واله) حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است<ref>المعجم الاوسط، ج 3; کنز العمال، ج 11، ص 645.</ref>: | طبرانى از احمد بن الحسین بن عبدالملک قصرى مؤدب و او از حامد بن یحیى و او از سفیان، از سفیان بن خمس، از حبیب بن ابى ثابت، از عبدالله بن عمر از رسول خدا (صلیالله علیه واله) حدیث «عشره مبشره» را نقل کرده است<ref>المعجم الاوسط، ج 3; کنز العمال، ج 11، ص 645.</ref>: | ||
در سند این حدیث سفیان بن عیینه واقع شده که اهل تدلیس معرفى شده است <ref>میزان الاعتدال، ج 2، ص 170، رقم 3327.</ref>. | * در سند این حدیث سفیان بن عیینه واقع شده که اهل تدلیس معرفى شده است <ref>میزان الاعتدال، ج 2، ص 170، رقم 3327.</ref>. | ||
* و نیز در سندش حبیب بن ابى ثابت است که ابن خزیمه و ابن حبّان او را مدلّس بهحساب آوردهاند<ref>تهذیب التهذیب، ج 1، ص 431.</ref>.<ref>گردآوری از کتاب: امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ج 2، ص 602.</ref> | |||
و نیز در سندش حبیب بن ابى ثابت است که ابن خزیمه و ابن حبّان او را مدلّس بهحساب آوردهاند<ref>تهذیب التهذیب، ج 1، ص 431.</ref>.<ref>گردآوری از کتاب: امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ج 2، ص 602.</ref> | |||
== اختلاف در سند و محتوای حدیث == | == اختلاف در سند و محتوای حدیث == | ||
عالمان [[شیعه]] نقدهایی به لحاظ سند و محتوا به این حدیث وارد کردهاند که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: | عالمان [[شیعه]] نقدهایی به لحاظ سند و محتوا به این حدیث وارد کردهاند که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: | ||
=== وجود نام راویان در روایت === | === وجود نام راویان در روایت === | ||
خط ۸۴: | خط ۷۶: | ||
اگر قرار باشد که عشره مبشره با وجود هر گونه [[گناه]] صد در صد [[بهشت|بهشتی]] باشند، پس باید پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله وسلّم) هم به طریق اولی اینچنین باشد؛ در حالی که [[قرآن کریم]] خلاف آن را میگوید. | اگر قرار باشد که عشره مبشره با وجود هر گونه [[گناه]] صد در صد [[بهشت|بهشتی]] باشند، پس باید پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله وسلّم) هم به طریق اولی اینچنین باشد؛ در حالی که [[قرآن کریم]] خلاف آن را میگوید. | ||
[[خداوند]] در قرآن کریم خطاب به [[پیامبر اسلام]] میفرماید: {{متن قرآن |و لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا. إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا | [[خداوند]] در [[قرآن|قرآن کریم]] خطاب به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] میفرماید: {{متن قرآن |و لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا. إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا |آیه = 74 |سوره = اسراء }}. | ||
«و اگر ما تو را ثابت قدم نمیگرداندیم، نزدیک بود که به مشرکین اندک تمایل و اعتمادی بکنی. که در این صورت، کیفر این عمل تو را به تو میچشاندیم و عذاب تو را در دنیا و [[آخرت]] مضاعف میکردیم، آنگاه از قهر و خشم ما هیچ یاوری بر خود نمییافتی» | «و اگر ما تو را ثابت قدم نمیگرداندیم، نزدیک بود که به مشرکین اندک تمایل و اعتمادی بکنی. که در این صورت، کیفر این عمل تو را به تو میچشاندیم و عذاب تو را در دنیا و [[آخرت]] مضاعف میکردیم، آنگاه از قهر و خشم ما هیچ یاوری بر خود نمییافتی» | ||
خط ۱۰۳: | خط ۹۵: | ||
=== نپذیرفتن شهادت متّهم === | === نپذیرفتن شهادت متّهم === | ||
با عنایت به این که سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید میرسد و این دو، خود، در شمارِ بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیث اند، شهادت آنها بر خوبی خود، هر چند در کنار دیگران، به اتّفاق علما، قابل قبول نیست. ر. ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵. گفتنی است که علما، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش، یکی از موانع پذیرش روایت، دانسته شده است. اجماع فقها در این موضوع، ثابت است<ref>ر. ک : الفقه الإسلامی و أدلّته : ج ۸ ص ۶۰۴۱</ref>. | با عنایت به این که سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید میرسد و این دو، خود، در شمارِ بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیث اند، شهادت آنها بر خوبی خود، هر چند در کنار دیگران، به اتّفاق علما، قابل قبول نیست. <ref>ر. ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵.</ref> گفتنی است که علما، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش، یکی از موانع پذیرش روایت، دانسته شده است. اجماع فقها در این موضوع، ثابت است<ref>ر. ک : الفقه الإسلامی و أدلّته : ج ۸ ص ۶۰۴۱</ref>. | ||
=== اضطراب در متن حدیث === | === اضطراب در متن حدیث === | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۱: | ||
همچنین در برخی گزارش ها به نقل از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)، نام ده نفر، ذکر شده<ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱۶۳۱.</ref> و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّی موضوع، ذکر شده است<ref>المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۶۷ ح ۸۶۹ و ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹.</ref>. | همچنین در برخی گزارش ها به نقل از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)، نام ده نفر، ذکر شده<ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱۶۳۱.</ref> و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّی موضوع، ذکر شده است<ref>المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۶۷ ح ۸۶۹ و ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹.</ref>. | ||
در یکی از نقلها ابوعبیده، جزو ده تن است، ولی در روایتی که [[مستدرک]] نقل کرده، به جای وی نام [[عبدالله بن مسعود|ابنمسعود]] آمده است. | |||
در روایتی که در [[سنن ابیداود]] و [[سنن ابنماجه]] نقل شده به جای هر دوی آنها نام رسولخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) عنوان شده است. [در "الاستیعاب" به این اختلافات اشاره شده است]. | |||
همچنین در یکی از [[روایات]] [[ابیداود]]، یکی از آن ده تن، [[سعد بن ابی وقاص|سعدبنابیوقاص]] است؛ اما در روایات دیگری که ابیداود ناقل آن است، به جای سعدبنابیوقاص، [[سعدبنمالک]] ذکر شده است. | |||
=== تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهلسنت === | === تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهلسنت === | ||
بر پایه دیدگاه | بر پایه دیدگاه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، حدیث «عشره مبشَّره»، با احادیث دیگری که مورد قبول آنهاست، معارض است، مانند: آنچه مؤلّفان کتابهای شش گانه ([[صحیح بخاری|بخاری]]، مسلم، [[نسایی]]، [[ابو داوو]]د، [[ترمذی]]، [[ابن ماجه]]) و غیر آنها از سعد بن ابی وقّاص ـ که خود، یکی از عشره مبشّره است ـ نقل میکنند که وی میگوید: | ||
نشنیدم پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) برای کسی که روی زمین راه میرود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه بن سلام<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲.</ref>. | نشنیدم پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) برای کسی که روی زمین راه میرود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه بن سلام<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲.</ref>. | ||
به همین دلیل، بزرگان | به همین دلیل، بزرگان اهلسنت در صدد توجیه این تعارض بر آمده اند. از جمله : «إنّ سعدا کرّه تزکیة نفسه لأنّه أحد العشرة؛ یکی از توجیهات این است که چون سعد بن ابی وقّاص یکی از این ده تن بوده است، نخواسته از خود تعریف و تمجید کند<ref>فتح الباری : ج ۷ ص ۱۲۹،</ref>» «إنّ نفی سماعه ذلک، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره؛ توجیه دیگر آن است که نشنیدن او، دلالتی بر بشارت ندادن به دیگران ندارد<ref>(شرح صحیح مسلم، نووی : ج ۶ ص ۱۶۴)</ref>»، «أی البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غیره؛ توجیه دیگر این که مقصود سعد این است که تنها بشارت دادن به عبداللّه بن سلام در حال راه رفتن او بوده است ولی بشارت دیگران در حالتهای دیگر بوده است(<ref>مرقاة المفاتیح : ج ۵ ص ۶۲۲)</ref>.» و «إنّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتأخّر إلاّ سعدا و سعیدا؛ و توجیه آخر اینکه، سعد این جمله را پس از مرگ بشارت داده شدگان گفته است، هنگامی که تنها خود او و سعید زنده بوده اند<ref>(فتح الباری : ج ۷ ص ۱۳۰)</ref>.» | ||
=== برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث === | === برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث === | ||
یکی از نکات مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بعید است سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)، این حدیث را از ایشان شنیده باشد، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد. | یکی از نکات مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بعید است سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)، این حدیث را از ایشان شنیده باشد، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد. | ||
شاهد این | شاهد این مطلب آن است که خلیفه اوّل در جریان سقیفه به آن استناد نکرد، در صورتی که به اموری کم اهمّیت تر از این موضوع، استناد کرد. | ||
آن | همچنین اگر این حدیث صحّت میداشت و در زمان پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد میکرد و بسیاری از بزرگان [[مهاجران|مهاجر]] و [[انصار]]، از جمله [[طلحه]] و [[زبیر]] ـ که طبق این حدیث، خود، جزء ده بهشتی بشارت داده شده به بهشت اند ـ اقدام به محاصره و قتل او نمیکردند، یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد میشد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی به آن اشاره نشده است. | ||
گفتنی است [[علامه امینی]] به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است<ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>. | گفتنی است [[علامه امینی]] به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است<ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۳۷: | ||
شناخت نامه حدیث، محمد محمدی ری شهری، قم،1397، ج ۲ ص ۳۵۱ ـ ۳۵۹. | شناخت نامه حدیث، محمد محمدی ری شهری، قم،1397، ج ۲ ص ۳۵۱ ـ ۳۵۹. | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات تقریبی]] |