علی بن احمد بن سعید بن حزم آندلسی قرطبی یزیدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۵۰: خط ۵۰:
اما با آغاز اختلافات و اوج‌گیری آشوب‌های سیاسی در اندلس، زندگی پر تلاطمی پیدا کرد. وی به اقتفای پدرش که مدتی منصب وزارت داشت، این منصب را در سه نوبت و هر بار برای مدتی کوتاه در اختیار داشت. پس از نوبت اول مدت زمانی زندانی شد اما باز وزارت یافت.
اما با آغاز اختلافات و اوج‌گیری آشوب‌های سیاسی در اندلس، زندگی پر تلاطمی پیدا کرد. وی به اقتفای پدرش که مدتی منصب وزارت داشت، این منصب را در سه نوبت و هر بار برای مدتی کوتاه در اختیار داشت. پس از نوبت اول مدت زمانی زندانی شد اما باز وزارت یافت.


ابن حزم، پس از آن که در جوانی قدری به کارهای اداری پرداخت، به سرعت آن‌ها را رها کرد و به تحصیل [[فقه]] و سایر علوم همت گماشت و در مقام یک عالم دینی تا پایان عمر از تدریس، تألیف، مناظره و هم چنین تأسیس و توسعه مکتب فکری- فقهی خود باز نماند.
ابن حزم، پس از آن که در جوانی قدری به کارهای اداری پرداخت، به سرعت آنها را رها کرد و به تحصیل [[فقه]] و سایر علوم همت گماشت و در مقام یک عالم دینی تا پایان عمر از تدریس، تألیف، مناظره و هم چنین تأسیس و توسعه مکتب فکری- فقهی خود باز نماند.


وی پس از آن که در علم فقه موقعیتی یافت، به ستیز با عالمان زمانش برخاست و از آنجا که زبان تندی داشت، مورد خشم آنان قرار گرفت. در نهایت، برخوردهای تند وی درباره عالمان زمانش سبب تبعید او به قریه‌ای گشت که آن جا نیز جماعتی از مالکیان بر او حمله بردند. زمانی هم عالمان و ملوک از او بیزار گشتند که او را به بادیه کوچ داده و حتی برخی از کتاب‌هایش را به آتش کشیدند.‌ <ref>سیر: 198/18</ref>
وی پس از آن که در علم فقه موقعیتی یافت، به ستیز با عالمان زمانش برخاست و از آنجا که زبان تندی داشت، مورد خشم آنان قرار گرفت. در نهایت، برخوردهای تند وی درباره عالمان زمانش سبب تبعید او به قریه‌ای گشت که آن جا نیز جماعتی از مالکیان بر او حمله بردند. زمانی هم عالمان و ملوک از او بیزار گشتند که او را به بادیه کوچ داده و حتی برخی از کتاب‌هایش را به آتش کشیدند.‌ <ref>سیر: 198/18</ref>
خط ۶۰: خط ۶۰:


طبعاً از همان روزگار کهن، تمجید از وی همراه با مذمت بوده است. شاگردانش از وی ستایش می‌کردند، اما بسیاری از معاصرانش و هم‌چنین عالمان بعدی- به ویژه مالکی مذهبان- او را سخت نکوهش می‌کنند. <ref>.برای نمونه رک: ‌سیر اعلام النبلاء، ج18، ص187-188؛ مطالبی که ابوبکر بن العربی در القواصم و العواصم بر ضد وی نوشته، بسیار تند است.</ref> چرا که وی به همان اندازه که حافظه‌اش نیرومند و استنتاجاتش تازه و مبتکرانه بود، زبانش تند و تعصب مذهبی‌اش بر ضد مخالفانش از حنفیان و مالکیان و [[شیعیان]] <ref>.در‌این‌باره رک: گفتار مفصل و بلند علامه امینی در الغدیر ج1 تحت عنوان «الرأی العام فی ابن حزم الاندلسی» ص585-608</ref> به شدت افراطی و همراه با ناسزا و توهین و تکفیرهای پیاپی و بی دلیل و هیاهویی بود.
طبعاً از همان روزگار کهن، تمجید از وی همراه با مذمت بوده است. شاگردانش از وی ستایش می‌کردند، اما بسیاری از معاصرانش و هم‌چنین عالمان بعدی- به ویژه مالکی مذهبان- او را سخت نکوهش می‌کنند. <ref>.برای نمونه رک: ‌سیر اعلام النبلاء، ج18، ص187-188؛ مطالبی که ابوبکر بن العربی در القواصم و العواصم بر ضد وی نوشته، بسیار تند است.</ref> چرا که وی به همان اندازه که حافظه‌اش نیرومند و استنتاجاتش تازه و مبتکرانه بود، زبانش تند و تعصب مذهبی‌اش بر ضد مخالفانش از حنفیان و مالکیان و [[شیعیان]] <ref>.در‌این‌باره رک: گفتار مفصل و بلند علامه امینی در الغدیر ج1 تحت عنوان «الرأی العام فی ابن حزم الاندلسی» ص585-608</ref> به شدت افراطی و همراه با ناسزا و توهین و تکفیرهای پیاپی و بی دلیل و هیاهویی بود.
معروف‌ترین آثار برجای مانده از وی، در فقه المُحلّی، در فِرق و مذاهب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل می‌باشد. اثر اخیر با همه گستردگی، ابتکار و نوآوری‌های فراوانی دارد، مولف در تدوین آن کوشیده است تا از منابع مختلف در همه عرصه‌ها بهره بگیرد،‌ [منابعی که بسیاری از آنها امروزه در دسترس نیست] اما با ادبیاتی فوق العاده افراطی و متعصبانه نگاشته شده است <ref>.یکی از نشانه‌های آشکار این تعصب، ناسزاها و تکفیرهای او در حجمی گسترده است که پس از بیان عقاید فرق اسلامی با تعبیر «هذا کفر صریح»، «هذا مجرد کفر» و... آن‌ها را بدرقه می‌کند. رک: الفصل، ج4، ص197-198، 205، 207 «هذا والله أعظم من قول النصاری و أدخل فی الکفر و الشرک».</ref> که مقدار زیادی از ارزش علمی کتاب را کاسته است. از آثار فراوان او، شماری به چاپ رسیده، برخی مخطوط مانده و تعدادی از میان رفته است. <ref>برای فهرست آثار او بنگرید: سیر: 193/18- 197  
معروف‌ترین آثار برجای مانده از وی، در فقه المُحلّی، در فِرق و مذاهب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل می‌باشد. اثر اخیر با همه گستردگی، ابتکار و نوآوری‌های فراوانی دارد، مولف در تدوین آن کوشیده است تا از منابع مختلف در همه عرصه‌ها بهره بگیرد،‌ [منابعی که بسیاری از آنها امروزه در دسترس نیست] اما با ادبیاتی فوق العاده افراطی و متعصبانه نگاشته شده است <ref>.یکی از نشانه‌های آشکار این تعصب، ناسزاها و تکفیرهای او در حجمی گسترده است که پس از بیان عقاید فرق اسلامی با تعبیر «هذا کفر صریح»، «هذا مجرد کفر» و... آنها را بدرقه می‌کند. رک: الفصل، ج4، ص197-198، 205، 207 «هذا والله أعظم من قول النصاری و أدخل فی الکفر و الشرک».</ref> که مقدار زیادی از ارزش علمی کتاب را کاسته است. از آثار فراوان او، شماری به چاپ رسیده، برخی مخطوط مانده و تعدادی از میان رفته است. <ref>برای فهرست آثار او بنگرید: سیر: 193/18- 197  
</ref>
</ref>


خط ۶۹: خط ۶۹:


دانش‌ها در نزد امت‌ها پنج قسم است:  
دانش‌ها در نزد امت‌ها پنج قسم است:  
نخست دانش شریعت که امت‌ها در آن‌ها با یکدیگر تفاوت و اختلاف نظر دارند. «علم الشریعة و علم أخبارها و لغتها» و چهار دانش که همه امت‌ها در آن چهار دانش با یکدیگر مشترکند: نجوم، ریاضی، طب، و [[فلسفه]]. [رسالة مراتب العلوم: <ref>رسائل: 78/4</ref> بدین ترتیب، نگاه وی به تاریخ تحت عنوان «تاریخ شریعت» است؛ یعنی «دانش تاریخ» اعتبارش را از شریعت می‌گیرد، زیرا این تنها شریعت است که دانش اصیل است و اگر کسی با غفلت از این دانش به دانش دیگری بپردازد، به خود جفا کرده است. <ref>رسائل: 75/4</ref> همین امر سبب شده است که وی به تاریخ به صورت یک علم مستقل نگاه نکند، بلکه تاریخ را ابزار و وسیله‌ای برای دانش دیگر که شریعت است بداند و به تاریخ به صورت یک امر فرعی بپردازد. <ref>مقدمه رسائل: 16/2</ref> با این حال، نباید توجه وی را به تاریخ سطحی دانست و یا حتی در محدوده دانش شریعت دایره آن را از نظر وی و تجربه نگارشی‌اش در این زمینه، بست. به عکس، وی بسیاری از اخبار تاریخی را که ارتباطش با شریعت کم است و یا تحت عنوان تاریخ امت اسلامی دایره‌اش را توسعه داده، در کتبش جای داده است. یعنی برای تاریخ- ولو با قید تاریخ امت اسلامی- حیثیت خاصی قائل است و به همین دلیل، بحثی را درباره «علم الاخبار» در همین رساله مراتب العلوم آورده است. <ref>مراتب العلوم، رسائل: ‌79/4</ref>
نخست دانش شریعت که امت‌ها در آنها با یکدیگر تفاوت و اختلاف نظر دارند. «علم الشریعة و علم أخبارها و لغتها» و چهار دانش که همه امت‌ها در آن چهار دانش با یکدیگر مشترکند: نجوم، ریاضی، طب، و [[فلسفه]]. [رسالة مراتب العلوم: <ref>رسائل: 78/4</ref> بدین ترتیب، نگاه وی به تاریخ تحت عنوان «تاریخ شریعت» است؛ یعنی «دانش تاریخ» اعتبارش را از شریعت می‌گیرد، زیرا این تنها شریعت است که دانش اصیل است و اگر کسی با غفلت از این دانش به دانش دیگری بپردازد، به خود جفا کرده است. <ref>رسائل: 75/4</ref> همین امر سبب شده است که وی به تاریخ به صورت یک علم مستقل نگاه نکند، بلکه تاریخ را ابزار و وسیله‌ای برای دانش دیگر که شریعت است بداند و به تاریخ به صورت یک امر فرعی بپردازد. <ref>مقدمه رسائل: 16/2</ref> با این حال، نباید توجه وی را به تاریخ سطحی دانست و یا حتی در محدوده دانش شریعت دایره آن را از نظر وی و تجربه نگارشی‌اش در این زمینه، بست. به عکس، وی بسیاری از اخبار تاریخی را که ارتباطش با شریعت کم است و یا تحت عنوان تاریخ امت اسلامی دایره‌اش را توسعه داده، در کتبش جای داده است. یعنی برای تاریخ- ولو با قید تاریخ امت اسلامی- حیثیت خاصی قائل است و به همین دلیل، بحثی را درباره «علم الاخبار» در همین رساله مراتب العلوم آورده است. <ref>مراتب العلوم، رسائل: ‌79/4</ref>


با این حال، هر اندازه که موقعیت وی را در ارتباط با دانش تاریخ با تأکید بیان کنیم، باید بدانیم که وی عالم دینی است و از آنچه نگاشته است یا هدفش جنبه‌های آموزشی سیره و تاریخ صدر اسلام و خلفا بوده و یا به طور کلی، از تاریخ برای استدلال در امر دین به صورت ایجابی و سلبی بهره برده است. گفته شده است که اجمال‌گرایی وی هم در نوشته‌های تاریخی‌اش به همین دلیل است. <ref>مقدمه رسائل: 21/2</ref>
با این حال، هر اندازه که موقعیت وی را در ارتباط با دانش تاریخ با تأکید بیان کنیم، باید بدانیم که وی عالم دینی است و از آنچه نگاشته است یا هدفش جنبه‌های آموزشی سیره و تاریخ صدر اسلام و خلفا بوده و یا به طور کلی، از تاریخ برای استدلال در امر دین به صورت ایجابی و سلبی بهره برده است. گفته شده است که اجمال‌گرایی وی هم در نوشته‌های تاریخی‌اش به همین دلیل است. <ref>مقدمه رسائل: 21/2</ref>
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
=ابن‌حزم و سوسیالیسم<ref>غزالی، عیدیت، پیشین؛ ص136 و 137</ref>=
=ابن‌حزم و سوسیالیسم<ref>غزالی، عیدیت، پیشین؛ ص136 و 137</ref>=


برخی از سوسیالیست‌ها به‌خاطر برخی عقاید ابن‌حزم لقب «سوسیالیسم مسلمان» را به او داده‌اند؛ عمده‌ترین دلایل آن‌ها عبارتند از:
برخی از سوسیالیست‌ها به‌خاطر برخی عقاید ابن‌حزم لقب «سوسیالیسم مسلمان» را به او داده‌اند؛ عمده‌ترین دلایل آنها عبارتند از:


1. تلاش ابن‌حزم برای بهبود رفاه عمومی مردم؛
1. تلاش ابن‌حزم برای بهبود رفاه عمومی مردم؛
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش