۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - '[[امیرالمؤمنین' به '[[علی بن ابی طالب ') |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
نیز میفرماید: «هُوَ الّذی خَلَقَکمْ مِنْ طین ثُمَّ قَضی اَجَلاً؛<ref>انعام/سوره۶، آیه۲. </ref> اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه اجلی را مقرر داشت». | نیز میفرماید: «هُوَ الّذی خَلَقَکمْ مِنْ طین ثُمَّ قَضی اَجَلاً؛<ref>انعام/سوره۶، آیه۲. </ref> اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه اجلی را مقرر داشت». | ||
با توجه به این آیات و نیز [[روایات]] متعددى که در این زمینه وجود دارد، هیچ [[مسلمان|مسلمانى]] نمىتواند قضا و قدر را انکار کند. هر چند معرفت تفصیلى به جزئیات مسئله لازم نیست، و اصولاً براى کسانى که آمادگى ذهنى براى فهم این گونه مسائل دقیق ندارند، ورود در آن شایسته نمىباشد، چون چه بسا ممکن است در عقیده خود دچار اشتباه یا تردید شوند و به گمراهی افتند. از این جهت [[ | با توجه به این آیات و نیز [[روایات]] متعددى که در این زمینه وجود دارد، هیچ [[مسلمان|مسلمانى]] نمىتواند قضا و قدر را انکار کند. هر چند معرفت تفصیلى به جزئیات مسئله لازم نیست، و اصولاً براى کسانى که آمادگى ذهنى براى فهم این گونه مسائل دقیق ندارند، ورود در آن شایسته نمىباشد، چون چه بسا ممکن است در عقیده خود دچار اشتباه یا تردید شوند و به گمراهی افتند. از این جهت [[علی بن ابی طالب | ||
|امیر مؤمنان]] [[على بن أبیطالب|على (علیهالسلام)]] خطاب به این گروه مىفرماید: «طریقٌ مُظلِمٌ فلا تَسْلُکوه، و بَحرٌ عَمِیقٌ فَلا تَلِجُوه، وسِرُّ اللّهِ فلا تَتَکلَّفُوه؛<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۵۲۶، کلمات قصار ۲۸۷. </ref> راهى است تاریک آن را نپیمایید، دریایى است ژرف در آن وارد نشوید، و راز الهى است خود را در کشف آن به تکلّف نیاندازید. | |||
البته هشدار امام مربوط به کسانى است که توان فهم این گونه معارف دقیق را ندارند، و چه بسا بحث درباره آن مایه گمراهى آنان مىشود. شاهد بر این مطلب آن است که آن حضرت خود در موارد دیگر به تبیین قضا و قدر پرداخته است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰، باب ۶۰، حدیث ۲۸. </ref><ref>امام علی ( | البته هشدار امام مربوط به کسانى است که توان فهم این گونه معارف دقیق را ندارند، و چه بسا بحث درباره آن مایه گمراهى آنان مىشود. شاهد بر این مطلب آن است که آن حضرت خود در موارد دیگر به تبیین قضا و قدر پرداخته است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰، باب ۶۰، حدیث ۲۸. </ref><ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، کلمات قصار ۸۸.</ref> لذا ما نیز در حدود معرفت خود با استفاده از [[قرآن]] و [[روایات]] و با کمک عقل به شرح آن مىپردازیم. | ||
== تبیین فلسفی == | == تبیین فلسفی == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
آنچه گفته شد مربوط به قضا و قدر تکوینى خداوند ـ اعم از ذاتى و فعلى ـ بود. گاه نیز قضا و قدر مربوط به عالم تشریع است. به این معنى که اصل تشریع و تکلیف الهى قضاى خداوند بوده است و کیفیت و ویژگى آن مانند وجوب و حرمت و غیره نیز تقدیر تشریعى خداوند میباشد. [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان]] در پاسخ فردى که از حقیقت قضا و قدر سؤال کرد، این مرحله از قضا و قدر را یادآور شد و فرمود: مقصود از قضا و قدر، امر به طاعت و نهى از معصیت، و قدرت بخشیدن به انسان نسبت به انجام کارهاى خوب و ترک کارهاى ناپسند، و توفیقدادن در تقرب به خداوند، و رها کردن گنهکار به حال خود و وعد و وعید است، اینها قضا و قدر خدا در افعال ما است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰. </ref> | آنچه گفته شد مربوط به قضا و قدر تکوینى خداوند ـ اعم از ذاتى و فعلى ـ بود. گاه نیز قضا و قدر مربوط به عالم تشریع است. به این معنى که اصل تشریع و تکلیف الهى قضاى خداوند بوده است و کیفیت و ویژگى آن مانند وجوب و حرمت و غیره نیز تقدیر تشریعى خداوند میباشد. [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان]] در پاسخ فردى که از حقیقت قضا و قدر سؤال کرد، این مرحله از قضا و قدر را یادآور شد و فرمود: مقصود از قضا و قدر، امر به طاعت و نهى از معصیت، و قدرت بخشیدن به انسان نسبت به انجام کارهاى خوب و ترک کارهاى ناپسند، و توفیقدادن در تقرب به خداوند، و رها کردن گنهکار به حال خود و وعد و وعید است، اینها قضا و قدر خدا در افعال ما است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰. </ref> | ||
اگر مىبینیم در اینجا امیر مؤمنان على ( | اگر مىبینیم در اینجا امیر مؤمنان على (علیهالسلام) در پاسخ سائل، فقط به تشریح قضا و قدر تشریعى اکتفا ورزیده، شاید به پاس رعایت حال سائل یا حضار مجلس بوده است؛ زیرا در آن روز از قضا و قدر تکوینى و در نتیجه قرار گرفتن افعال انسان در قلمرو قضا و قدر، جبر و سلب اختیار برداشت مى شد، به گواه اینکه حضرت در ذیل حدیث مىفرماید:«وأمّا غیر ذلک فلا تظنّه فانّ الظنّ له مُحبِط للأعمال»: جز این گمان دیگرى مبر، زیرا چنان گمانى مایه حبط عمل مى گردد. مقصود این است که ارزش افعال انسان بر پایه مختار بودن اوست و با فرض جبر در اعمال، این ارزش از بین مىرود. | ||
حاصل آنکه: مورد قضا و قدر، گاه تکوین است و گاه تشریع، و هر دو قسم نیز دو مرحله دارد: | حاصل آنکه: مورد قضا و قدر، گاه تکوین است و گاه تشریع، و هر دو قسم نیز دو مرحله دارد: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
۱. ذاتى(علمى) | ۱. ذاتى(علمى) | ||
۲. فعلى(عینی)<ref>سبحانی جعفر، | ۲. فعلى(عینی)<ref>سبحانی جعفر، درسهای اصول عقائد امامیه، ص۸۴، اصل چهل و هشتم. </ref> | ||
== قضا و قدر علمی و عینی == | == قضا و قدر علمی و عینی == | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۸: | ||
حاصل آنکه تقدیر و قضاء علمی دو مرتبه از علم فعلی است که یکی تقدیر علمی از انکشاف رابطه معلول با علل ناقصهاش انتزاع میشود و دیگری قضاء علمی از انکشاف رابطه معلول با علت تامهاش و بر حسب آنچه از آیات و روایات استفاده میشود مرتبه تقدیر علمی به لوح محو و اثبات و مرتبه قضاء علمی به لوح محفوظ نسبت داده میشود و کسانی که بتوانند از این الواح آگاه شوند از علم مربوط به آنها مطلع میگردند. | حاصل آنکه تقدیر و قضاء علمی دو مرتبه از علم فعلی است که یکی تقدیر علمی از انکشاف رابطه معلول با علل ناقصهاش انتزاع میشود و دیگری قضاء علمی از انکشاف رابطه معلول با علت تامهاش و بر حسب آنچه از آیات و روایات استفاده میشود مرتبه تقدیر علمی به لوح محو و اثبات و مرتبه قضاء علمی به لوح محفوظ نسبت داده میشود و کسانی که بتوانند از این الواح آگاه شوند از علم مربوط به آنها مطلع میگردند. | ||
لازم به تذکر است که قضاء به این معنی قابل تغییر نخواهد بود و | لازم به تذکر است که قضاء به این معنی قابل تغییر نخواهد بود و بنابراین آنچه در روایات شریفه درباره تغییر قضاء وارد شده بمعنای قضاء مرادف با تقدیر است که حتمی بودن و نبودن آن نسبی میباشد. | ||
ضمنا روشن شد که تقدیر عینی از آن جهت که مربوط به روابط امکانی پدیدهها است قابل تغییر میباشد و همین تغییر در تقدیرات است که در متون دینی به نام بداء نامیده شده و به لوح محو و اثبات نسبت داده شده است «یمحو الله ما یشاء و یثبت و عندهام الکتاب».<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۳۹. </ref> و نیز تقدیر علمی بتبع تقدیر عینی تغییرپذیر است زیرا تقدیر علمی علم به نسبت امکانی و تحقق پدیده بطور مشروط است نه علم به نسبت ضروری و تحقق پدیده بطور مطلق | ضمنا روشن شد که تقدیر عینی از آن جهت که مربوط به روابط امکانی پدیدهها است قابل تغییر میباشد و همین تغییر در تقدیرات است که در متون دینی به نام بداء نامیده شده و به لوح محو و اثبات نسبت داده شده است «یمحو الله ما یشاء و یثبت و عندهام الکتاب».<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۳۹. </ref> و نیز تقدیر علمی بتبع تقدیر عینی تغییرپذیر است زیرا تقدیر علمی علم به نسبت امکانی و تحقق پدیده بطور مشروط است نه علم به نسبت ضروری و تحقق پدیده بطور مطلق | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۵: | ||
با این همه باید توجه داشت که مسأله قضاء و قدر بصورت نادرستی تفسیر نشود و بهانهای برای تنبلی و راحتطلبی و سلب مسئولیت قرار نگیرد زیرا اینگونه برداشتهای غلط از معارف دینی نهایت آرزوی شیاطین انس و جن و موجب سقوط در خطرناکترین درههای شقاوت و بدبختی دنیا و آخرت است و شاید به همین سبب باشد که در بسیاری از روایات از ورود اشخاص کم استعداد در اینگونه مسائل منع شده است. | با این همه باید توجه داشت که مسأله قضاء و قدر بصورت نادرستی تفسیر نشود و بهانهای برای تنبلی و راحتطلبی و سلب مسئولیت قرار نگیرد زیرا اینگونه برداشتهای غلط از معارف دینی نهایت آرزوی شیاطین انس و جن و موجب سقوط در خطرناکترین درههای شقاوت و بدبختی دنیا و آخرت است و شاید به همین سبب باشد که در بسیاری از روایات از ورود اشخاص کم استعداد در اینگونه مسائل منع شده است. | ||
== | == منابع == | ||
[http://lib.eshia.ir/26679/1/84/%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85 سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، ص۸۴، اصل ۴۸.] | [http://lib.eshia.ir/26679/1/84/%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85 سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، ص۸۴، اصل ۴۸.] | ||