مرتضی مطهری (زادهٔ ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان مشهد و ترور شده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در تهران) روحانی، استاد فلسفه و کلام اسلامی و نیز استاد تفسیر قرآن کریم و عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.

ولادت و دوران کودکی و نوجوانی

در سیزدهم بهمن ماه سال 1298 هـ .ش در خانواده‌ای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود که وی را «مرتضی» نام نهادند. بعدها، «مرتضی» نه تنها موجبات رضایت و خشنودی والدینش را فراهم ساخت بلکه رضایت امت اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را جلب کرده،‌ با چشیدن شهد شهادت در رضوان الهی جای گرفت.
مرتضی در سنین کودکی در قریه فریمان (اکنون شهرستان شده است و در 75 کیلومتری مشهد قرار دارد) به مکتبخانه رفت و به فراگیری قرآن کریم و تعلیمات ابتدایی پرداخت. علاقه وافر برای رفتن به مکتبخانه موجب شد که ـ در سن حدود 5 سالگی ـ در یک شب مهتابی، نزدیک صبح، به خیال این که صبح شده است،‌ دفتر و کتاب خود را برداشت و به سوی مکتبخانه روان شد و چون مکتبخانه بسته بود، پشت درب آن نشست و به خواب فرو رفت.
صبح زود، پدر و مادرش جای خالی وی را در رختخواب دیدند، پی او گشتند و سرانجام او را در پشت درب مکتبخانه در حال خواب یافتند. 2.دوران نوجوانی حدود دوازده بهار از عمر مرتضی سپری شده بود که شور و عشق او به فراگیری علوم دینی بیشتر مشاهده شد. در دوران خفقان حکومت استبدادی رژیم پهلوی تصمیم بر تحصیل در حوزه‌های علمیه کار دشواری بود.
روزگاری که اوضاع سخت و ناگواری که بر علما و روحانیان می‌گذشت به رأی العین مشاهده می‌شد. استعداد ویژه مرتضی برای فراگیری علم و دانش، اطرافیان را بر آن داشت که رشته تحصیلی وی را هر یک طبق مذاق خودشان تعیین کنند. از سویی هم پدر بزرگوارش شیخ محمدحسین مطهری ـ‌که خود از اهل علم و تقوا بود ـ هدایت تحصیلی فرزند را به دست گرفت و علی‌رغم خواست برخی از خویشان و اقوام، زمینه تحصیل وی در رشته علوم دینی را فراهم کرده است.

تحصیلات و آغاز فعالیت های علمی - دینی

در سن سیزده سالگی ـ یعنی در سال 1311 ش ـ به حوزه علمیه مشهد مقدس عزیمت نموده‌ وتحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز می‌کند.در این دوران یکی از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقش مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی داشته است نمایان می‌گردد. گویا وی، مقدمات ادبیات عرب، علوم فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت می‌آموخت که اینها بتوانند او را آماده بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند. لذا از همان دوران، فیلسوفان و عارفان و متکلمان تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانست در نظرش بزرگ می‌نمودند و لذا مرحوم آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی حوزه مشهد، در میان آن همه علما و مدرسان حوزه، تنها کسی است که شیخ مرتضی را شیفته خود کرده و دل از دست او ربوده بود.
این احساسات را از زبان خودش می‌شنویم که گفته است: «تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم از سن سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسش‌ها ـ البته متناسب با سطح فکری آن دوره ـ یکی پس از دیگری بر اندیشه‌ام هجوم می‌آورد.

در سالهای اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه‌ها غرق بودم که شدیدا میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمل نمی‌کردم و حجرة فوقانی عالی را به نیم‌حجره‌ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه‌های خودم بسر برم. در آن وقت نمی‌خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می‌شمردم. مقدمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می‌آموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.
به یاد دارم که از همان آغاز طلبگی که در مشهد مقدمات عربی می‌خواندم، فیلسوفان و عارفان و متکلمان ـ هر چند با اندیشه‌هایشان آشنا نبودم ـ از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مکتشفان در نظرم عمیق‌تر و فخیم‌تر می‌نمودند، تنها به این دلیل که آنها را قهرمان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانستم. دقیقا به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می‌نمود و دوست می‌داشتم به چهره‌اش بنگرم و آرزو می‌کردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرس فلسفه الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقق نشد، زیرا آن مرحوم، در همان سالها (1355 قمری) درگذشت. [۱]

شیخ مرتضی پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد، در سال 1315 ش عازم حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلی‌اش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیت الله العظمی بروجردی به شمار می‌رفت. وی در مقاله‌ای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی» می‌گوید: «این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سال‌های اول ورود معظم له به آن شهر، از درس‌های ایشان بهره‌مند می‌شدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود». [۲] وی، دوازده سال از محضر علمی و اخلاقی حضرت امام خمینیŠ بهره برد. رابطة ایشان با امام از حد رابطة شاگرد و استاد فراتر بوده و امام خمینی به حجرة استاد مطهری رفت و آمد داشته‌اند. وی، دوران تحصیل در محضر امام خمینی (ره) را چنین ترسیم کرده است:
«پس از مهاجرت به قم گمشدة خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را به علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت می‌دیدم؛ فکر می‌کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمة زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقی وسیلة شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می‌کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبة هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر ‌آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ـ و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم ـ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او ]امام خمینی (ره) [ «روح قدسی الهی» بود». [۳]
شخصیت دیگری که تأثیر علمی و روحی بسزایی برای شیخ مرتضی داشت، حضرت علامه طباطبایی (ره) بود. گرچه مدت تحصیل رسمی استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است ولی رابطه ایشان با مرحوم علامه تا زمان شهادتش برقرار بوده است و از محضر این استاد بزرگ کسب فیض می‌کرده است. تعبیر «حضرت استادنا الاکرم علامه طباطبایی روحی فداه» [۴] نشانه میان احترام و علاقه وی به مرحوم علامه است. وی در مورد این استاد چنین آورده است: «در سال 1329 در محضر درس حضرت استاد، علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه که چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردن و فلسفة بوعلی را از معظم له آموختم و در یک حوزه درس خصوصی که ایشان برای بررسی فلسفة مادی تشکیل داده بودند نیز حضور یافتم. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ... در آن مجمع پربرکت پایه‌گذاری شد. [۵]
... «علامه طباطبایی سلم الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. ... من سالیان دراز از فیض محضر و پر برکت این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام و الان هم هستم. کتاب «تفسیر المیزان» ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من می‌توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه وسنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است... » [۶]
از اساتید بزرگ و تأثیرگذار در تکوین شخصیت روحی و علمی شیخ مرتضی می‌توان از: عالم ربانی مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی قدّس سرّه، آیت الله سید محمد محقق یزدی معروف به دامادŠ و آیت الله سید محمد حجت تبریزیŠ و نیز آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدتقی خوانساری، میرزا مهدی آشتیانی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، سید صدر الدین صدر نام برد.

  1. علل گرایش به مادیگری، ص9
  2. تکامل اجتماعی انسان، ص 196
  3. علل گرایش به مادیگری، ص10
  4. عدل الهی، ص 296
  5. علل گرایش به مادیگری، ص11
  6. حق و باطل، ص 86