ناسیونالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'اتحادیه ای' به 'اتحادیه‌ای'
جز (جایگزینی متن - 'می گیرد' به 'نمی‌گیرد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'اتحادیه ای' به 'اتحادیه‌ای')
خط ۱۷: خط ۱۷:


=تعریف ملت بر حسب دولت=
=تعریف ملت بر حسب دولت=
ایده ئولوگ انقلابی فرانسوی آبه سی یس، در 1789 نوشت: ملت «اتحادیه ای از افرادی است که یک قانون بر آنان حکومت کند و یک مجمع قانونگذاری نماینده ایشان باشد.» پس بنا به این تصور، وحدت و هویت ملت فرع بر تشکیلات سیاسی است، و دولت تقدم منطقی بر ملت دارد. نظر سی یس مطابقت داشت با اصل قرار دادن فرد یا جزء تجزیه ناپذیر در تلقی پدیده گروه، و این اعتقاد که لاک یکی از شارحان و مدافعان نوعی آن بشمار می‌رفت، از خصوصیات بیشتر نظریه های اجتماعی در نهضت روشنگری در قرن هجدهم بود. متفکران و نویسندگانی مانند دیدرو و کندورسه بر این نظر بودند که باید فرض کرد افراد با تأسیس نظام سیاسی موافقند، زیرا (و از این حیث) که چنین کاری به نفع فردی و جمعی آنان است. منفعت یا مصلحت همگانی که بدینگونه بوجود می آید، پایه و دلیل مکلف بودن به حفظ نظام مذکور و دفاع از آن است و دولت، به عنوان موضوع این منفعت، بخصوص مورد وفاداری قرار نمی‌گیرد. کسانی که در چنین منفعت مشترکی سهیم باشند، قوم<ref> people.</ref> یا ملتی واحد تشکیل می دهند. مؤید این نظر درباره ملیت، استعمال مترادف دو واژه «تابعیت»<ref>citizenship.</ref> و «ملیت» در بسیاری موارد در کلام متداول روزانه است. (روزگاری این حکم در مورد مصطلحات حقوقی نیز صدق می کرد، ولی اکنون بسیاری از دولتها میان حقوق و تکالیف ناشی از تابعیت و ملیت فرق می گذارند.) اگر بخواهیم بین تابعیت و ملیت تمیز بگذاریم، این کار را عمدتاً بدین وسیله انجام می دهیم که تابعیت را به امور سیاسی و وضع حقوقی محدود می کنیم، و در تعیین ملیت، ملاکهایی بکار می بریم مانند محل تولد و پدر و مادر و زبان و سنت فرهنگی.
ایده ئولوگ انقلابی فرانسوی آبه سی یس، در 1789 نوشت: ملت «اتحادیه‌ای از افرادی است که یک قانون بر آنان حکومت کند و یک مجمع قانونگذاری نماینده ایشان باشد.» پس بنا به این تصور، وحدت و هویت ملت فرع بر تشکیلات سیاسی است، و دولت تقدم منطقی بر ملت دارد. نظر سی یس مطابقت داشت با اصل قرار دادن فرد یا جزء تجزیه ناپذیر در تلقی پدیده گروه، و این اعتقاد که لاک یکی از شارحان و مدافعان نوعی آن بشمار می‌رفت، از خصوصیات بیشتر نظریه های اجتماعی در نهضت روشنگری در قرن هجدهم بود. متفکران و نویسندگانی مانند دیدرو و کندورسه بر این نظر بودند که باید فرض کرد افراد با تأسیس نظام سیاسی موافقند، زیرا (و از این حیث) که چنین کاری به نفع فردی و جمعی آنان است. منفعت یا مصلحت همگانی که بدینگونه بوجود می آید، پایه و دلیل مکلف بودن به حفظ نظام مذکور و دفاع از آن است و دولت، به عنوان موضوع این منفعت، بخصوص مورد وفاداری قرار نمی‌گیرد. کسانی که در چنین منفعت مشترکی سهیم باشند، قوم<ref> people.</ref> یا ملتی واحد تشکیل می دهند. مؤید این نظر درباره ملیت، استعمال مترادف دو واژه «تابعیت»<ref>citizenship.</ref> و «ملیت» در بسیاری موارد در کلام متداول روزانه است. (روزگاری این حکم در مورد مصطلحات حقوقی نیز صدق می کرد، ولی اکنون بسیاری از دولتها میان حقوق و تکالیف ناشی از تابعیت و ملیت فرق می گذارند.) اگر بخواهیم بین تابعیت و ملیت تمیز بگذاریم، این کار را عمدتاً بدین وسیله انجام می دهیم که تابعیت را به امور سیاسی و وضع حقوقی محدود می کنیم، و در تعیین ملیت، ملاکهایی بکار می بریم مانند محل تولد و پدر و مادر و زبان و سنت فرهنگی.


=تعریف ملت بر حسب زبان و فرهنگ=
=تعریف ملت بر حسب زبان و فرهنگ=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۲۰

ویرایش