نجف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بنى امیه' به 'بنى‌امیه')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:


=تاریخ شهر نجف=
=تاریخ شهر نجف=
برخی مورخان تاریخ پیدایش شهر نجف را به قبل از [[اسلام]] می رسانند و گروهی وجود این شهر را تا پیش از قرن سوم هجری نفی می‌کنند. جعفر محبوبه گوید:
برخی مورخان تاریخ پیدایش شهر نجف را به قبل از [[اسلام]] می‌رسانند و گروهی وجود این شهر را تا پیش از قرن سوم هجری نفی می‌کنند. جعفر محبوبه گوید:


در زمان تنوخی ها و لَخمی ها و منذری ها که «حیره» پایتخت آنها بود و از جهت آبادانی و تمدن جزو بهترین ها به شمار می‌آمد شهر نجف منطقه ای آباد و دارای ساکنان، و فرهنگ آن، فرهنگ عربی بود.<ref>ماضی النجف و حاضرها، ص١۶</ref>
در زمان تنوخی‌ها و لَخمی‌ها و منذری‌ها که «حیره» پایتخت آنها بود و از جهت آبادانی و تمدن جزو بهترین‌ها به شمار می‌آمد شهر نجف منطقه ای آباد و دارای ساکنان، و فرهنگ آن، فرهنگ عربی بود.<ref>ماضی النجف و حاضرها، ص١۶</ref>


اما دکتر کاظم جنابی نظر دیگری دارد:
اما دکتر کاظم جنابی نظر دیگری دارد:
خط ۴۲: خط ۴۲:
هنگامی که کوفه پدید آمد، نجف شهر مهمی نبود و از توابع «حیره» به شمار می‌آمد و بعداً به جهت خشکی زمینش، مقبرة مردم کوفه قرار گرفت.<ref>تخطیط مدینة الکوفه، ص٣٢</ref>
هنگامی که کوفه پدید آمد، نجف شهر مهمی نبود و از توابع «حیره» به شمار می‌آمد و بعداً به جهت خشکی زمینش، مقبرة مردم کوفه قرار گرفت.<ref>تخطیط مدینة الکوفه، ص٣٢</ref>


ابن طاووس گوید: محمد بن علی بن رحیم شیبانی گفت: من و پدرم علی بن رحیم و عمویم حسین بن رحیم با عده ای که قصد زیارت امیرمؤمنان علی (ع) را داشتند، وارد شهر نجف شدیم. سال دویست و شصت و اندی بود و من کودکی بیش نبودم. نزدیک قبر امام علی (ع) که رسیدیم تنها سنگ نشانی آن جا بود و دیگر هیچ و مردمانی اندک در آن اطراف زندگی می کردند.<ref>فرحةالغری، سید بن طاووس، ص١٢٢</ref>
ابن طاووس گوید: محمد بن علی بن رحیم شیبانی گفت: من و پدرم علی بن رحیم و عمویم حسین بن رحیم با عده ای که قصد زیارت امیرمؤمنان علی (ع) را داشتند، وارد شهر نجف شدیم. سال دویست و شصت و اندی بود و من کودکی بیش نبودم. نزدیک قبر امام علی (ع) که رسیدیم تنها سنگ نشانی آن جا بود و دیگر هیچ و مردمانی اندک در آن اطراف زندگی می‌کردند.<ref>فرحةالغری، سید بن طاووس، ص١٢٢</ref>
برای رسیدن به نظر درست در این باره، باید به دو نکتة مهم توجه داشت:
برای رسیدن به نظر درست در این باره، باید به دو نکتة مهم توجه داشت:


١. سرزمین نجف، خاکی خوب و آب و هوایی معتدل داشته و منطقه خوش گذرانی ساسانی ها و منذری ها و عباسی ها بوده<ref>ماضی النجف و حاضرها، ج١، ص۴</ref> و در نجف یا مشرف بر آن دِیرها و قصرهایی وجود داشته است.<ref>الدیارات، ص٢٣٠</ref> البته این بدان معنا نیست که در آن زمان ها نجف مسکونی و آباد بوده؛ چرا که در گزارش جغرافی دان ها به این مطلب اشاره نشده و آنان که از دِیرها و قصرها یاد کرده اند، نگفته‌اند که نجف در آن دوره، ساکنانی داشته و معمور بوده است.
١. سرزمین نجف، خاکی خوب و آب و هوایی معتدل داشته و منطقه خوش گذرانی ساسانی‌ها و منذری‌ها و عباسی‌ها بوده<ref>ماضی النجف و حاضرها، ج١، ص۴</ref> و در نجف یا مشرف بر آن دِیرها و قصرهایی وجود داشته است.<ref>الدیارات، ص٢٣٠</ref> البته این بدان معنا نیست که در آن زمان‌ها نجف مسکونی و آباد بوده؛ چرا که در گزارش جغرافی دان‌ها به این مطلب اشاره نشده و آنان که از دِیرها و قصرها یاد کرده اند، نگفته‌اند که نجف در آن دوره، ساکنانی داشته و معمور بوده است.


٢. گمان دکتر جنابی به این که نجف منطقه ی کوچک و مسکونی بوده و از توابع حیره و نیز وجود دِیرها و سازه های بزرگ و باشکوه، همة اینها نشان می‌دهد که این مکان جای زندگی مردمی بوده؛ هرچند به طور موقت و فصلی، و این وابسته به آن است که نجف از آب و هوایی مطلوب برخوردار بوده باشد.
٢. گمان دکتر جنابی به این که نجف منطقه ی کوچک و مسکونی بوده و از توابع حیره و نیز وجود دِیرها و سازه های بزرگ و باشکوه، همة اینها نشان می‌دهد که این مکان جای زندگی مردمی بوده؛ هرچند به طور موقت و فصلی، و این وابسته به آن است که نجف از آب و هوایی مطلوب برخوردار بوده باشد.


یک عامل مهم آشکار شدن قبر امیرمؤمنان علی (ع) و برپا شدن بارگاه و حرم آن حضرت است. نخستین بار در زمان امام صادق (ع) و به فرمان ایشان، قبر امیرمؤمنان آشکار گردید. در روایت صفوان آمده که امام صادق (ع) پس از آن که ما را به قبر راهنمایی کرد، من به ایشان عرض کردم: فدای تان شوم! آیا اجازه می دهید شیعیان کوفه را از این امر آگاه گردانم؟ فرمود: آری، و درهم هایی در اختیار من گذارد تا قبر را تعمیر و بازسازی کنم. قبر حضرت امیر (ع) پس از آن بر اثر سیل خراب گردید و تا زمان داوود بن علی عباسی (متوفی ١٣٣) به همان حال باقی بود و داوود آن را اصلاح کرد و روی آن صندوقی قرار داد. آن گاه دوباره، قبر شریف تخریب شد و هارون الرشید آن را بازسازی کرد و در سال ١٧٠ هجری گنبدی بر آن نهاد.<ref>دلیل النجف الاشرف، ص٢٣</ref>
یک عامل مهم آشکار شدن قبر امیرمؤمنان علی (ع) و برپا شدن بارگاه و حرم آن حضرت است. نخستین بار در زمان امام صادق (ع) و به فرمان ایشان، قبر امیرمؤمنان آشکار گردید. در روایت صفوان آمده که امام صادق (ع) پس از آن که ما را به قبر راهنمایی کرد، من به ایشان عرض کردم: فدای تان شوم! آیا اجازه می‌دهید شیعیان کوفه را از این امر آگاه گردانم؟ فرمود: آری، و درهم هایی در اختیار من گذارد تا قبر را تعمیر و بازسازی کنم. قبر حضرت امیر (ع) پس از آن بر اثر سیل خراب گردید و تا زمان داوود بن علی عباسی (متوفی ١٣٣) به همان حال باقی بود و داوود آن را اصلاح کرد و روی آن صندوقی قرار داد. آن گاه دوباره، قبر شریف تخریب شد و هارون الرشید آن را بازسازی کرد و در سال ١٧٠ هجری گنبدی بر آن نهاد.<ref>دلیل النجف الاشرف، ص٢٣</ref>


در سال ٣٣٨ هجری ابوعلی عمر بن یحیی، گنبدی سفیدرنگ بر مزار امیرمؤمنان (ع) قرار داد و از آن پس، اتاقک هایی پیرامون آن مزار ساخته شد که متعلق به بینوایان شیعه بود. در اواخر قرن چهارم، شیعیان در آن جا خانه ها برپا کردند و آبادانی در اطراف حرم علوی، رو به گسترش نهاد.<ref>الاحلام، علی الشرقی، ص۵٣</ref> از همة این گفته ها و روایت‌ها به دست می‌آید که سکونت قابل توجه پیرامون قبر امیرمؤمنان (ع) در اواخر قرن سوم هجری آغاز شده است.
در سال ٣٣٨ هجری ابوعلی عمر بن یحیی، گنبدی سفیدرنگ بر مزار امیرمؤمنان (ع) قرار داد و از آن پس، اتاقک هایی پیرامون آن مزار ساخته شد که متعلق به بینوایان شیعه بود. در اواخر قرن چهارم، شیعیان در آن جا خانه‌ها برپا کردند و آبادانی در اطراف حرم علوی، رو به گسترش نهاد.<ref>الاحلام، علی الشرقی، ص۵٣</ref> از همة این گفته‌ها و روایت‌ها به دست می‌آید که سکونت قابل توجه پیرامون قبر امیرمؤمنان (ع) در اواخر قرن سوم هجری آغاز شده است.
به جز آنچه جهانگردان درباره شهر نجف نوشته اند، تصویر دیگری پیش روی ما نیست. شاید نخستین کسی که از شهر نجف یاد کرده، جهانگرد عرب، ابن جبیره (متوفای ۵٠٨)می باشد؛ آن جا که می گوید:
به جز آنچه جهانگردان درباره شهر نجف نوشته اند، تصویر دیگری پیش روی ما نیست. شاید نخستین کسی که از شهر نجف یاد کرده، جهانگرد عرب، ابن جبیره (متوفای ۵٠٨)می باشد؛ آن جا که می‌گوید:


وارد شهر نجف شدیم؛ منطقه ای در پشت کوفه که گویا حدّ فاصل این شهر و صحراست. زمینی سخت، وسیع و چشم گستر دارد. در طرف غرب کوفه، به فاصلة یک فرسخ، بارگاهی مشهور و عظیم، منسوب به علی بن ابی‌طالب (رض) واقع شده که بنایی باشکوه دارد.<ref>رحلة ابن جبیر، ص١۶٣ و ١۶۴</ref>
وارد شهر نجف شدیم؛ منطقه ای در پشت کوفه که گویا حدّ فاصل این شهر و صحراست. زمینی سخت، وسیع و چشم گستر دارد. در طرف غرب کوفه، به فاصلة یک فرسخ، بارگاهی مشهور و عظیم، منسوب به علی بن ابی‌طالب (رض) واقع شده که بنایی باشکوه دارد.<ref>رحلة ابن جبیر، ص١۶٣ و ١۶۴</ref>


ابن بطوطه (متوفای ٧٢۵) شهر نجف را در سفرنامة خود این گونه توصیف می کند:
ابن بطوطه (متوفای ٧٢۵) شهر نجف را در سفرنامة خود این گونه توصیف می‌کند:
به شهر بارگاه علی بن ابی‌طالب (رضی الله عنه) در نجف فرود آمدیم. شهری نیک منظر، در زمینی وسیع و سخت که از بهترین و پرجمعیت ترین و مقاوم بناترین شهرهای عراق به شمار است و بازارهایی نظیف و نیکو دارد. از «باب الحضره» وارد شهر شدیم و به بازار بقالین و آشپزان و نانواها رسیدیم و پس از آن، به بازار میوه و بازار دوزندگان و رخت شویان و عطاران. آن گاه به حرمی که مردم می پندارند قبر علی (ع) است، در آمدیم. در برابر آن، مدرسه ها و تکیه ها و استراحت گاه های آباد و دل پذیر، به بهترین شکل خودنمایی می کرد. دیوارهای حرم را لعابی خوش رنگ و چشم نواز پوشانده است.<ref>رحلة ابن بطوطه، ج١، ص١٠٩</ref>
به شهر بارگاه علی بن ابی‌طالب (رضی الله عنه) در نجف فرود آمدیم. شهری نیک منظر، در زمینی وسیع و سخت که از بهترین و پرجمعیت ترین و مقاوم بناترین شهرهای عراق به شمار است و بازارهایی نظیف و نیکو دارد. از «باب الحضره» وارد شهر شدیم و به بازار بقالین و آشپزان و نانواها رسیدیم و پس از آن، به بازار میوه و بازار دوزندگان و رخت شویان و عطاران. آن گاه به حرمی که مردم می‌پندارند قبر علی (ع) است، در آمدیم. در برابر آن، مدرسه‌ها و تکیه‌ها و استراحت گاه های آباد و دل پذیر، به بهترین شکل خودنمایی می‌کرد. دیوارهای حرم را لعابی خوش رنگ و چشم نواز پوشانده است.<ref>رحلة ابن بطوطه، ج١، ص١٠٩</ref>


"""یعقوب سرکیس""" از قول تکسیرا نقل می کند:
"""یعقوب سرکیس""" از قول تکسیرا نقل می‌کند:
ظهر روز شنبه، ١٨ ماه آوریل، ١۶٠۴م (٢٣ ربیع الثانی ) وارد شهر نجف شدیم. شهری بزرگ که شمار خانه های آن، حدود پنجاه تا شصت سال پیش، شصت یا هفتادهزار بوده است. خرابه های بر جای مانده از آن خانه ها نشان می‌دهد که نجف، شهری وسیع و خوش ساخت بوده؛ اما امروزه خانه های مسکونی آن از ۵٠٠ خانه فراتر نمی‌رود و ساکنان آن، بیشتر بینوایان و بیچارگانند. به گفتة بعضی اهالی شهر، خرابی و انحطاط شهر از روزی آغاز شده که شاه طهماسب صفوی در سال ٩٨۴ق/١۵٧۶م از دنیا رفت و دیگر هیچ کس، همچون او به شهر نجف نپرداخت و اهمیت نداد. در این شهر، خرابه های چند بازار به چشم می خورد که گواه عظمت گذشته آن است.<ref>مباحث عراقیة، القسم الثانی، ص٣٣۵</ref>
ظهر روز شنبه، ١٨ ماه آوریل، ١۶٠۴م (٢٣ ربیع الثانی ) وارد شهر نجف شدیم. شهری بزرگ که شمار خانه های آن، حدود پنجاه تا شصت سال پیش، شصت یا هفتادهزار بوده است. خرابه های بر جای مانده از آن خانه‌ها نشان می‌دهد که نجف، شهری وسیع و خوش ساخت بوده؛ اما امروزه خانه های مسکونی آن از ۵٠٠ خانه فراتر نمی‌رود و ساکنان آن، بیشتر بینوایان و بیچارگانند. به گفتة بعضی اهالی شهر، خرابی و انحطاط شهر از روزی آغاز شده که شاه طهماسب صفوی در سال ٩٨۴ق/١۵٧۶م از دنیا رفت و دیگر هیچ کس، همچون او به شهر نجف نپرداخت و اهمیت نداد. در این شهر، خرابه های چند بازار به چشم می‌خورد که گواه عظمت گذشته آن است.<ref>مباحث عراقیة، القسم الثانی، ص٣٣۵</ref>


جهانگرد فرانسوی، «تاورنیه» هنگام عبور خود از شهر نجف در سال ١٩٣٨م آن را چنین توصیف می کند:
جهانگرد فرانسوی، «تاورنیه» هنگام عبور خود از شهر نجف در سال ١٩٣٨م آن را چنین توصیف می‌کند:
به شهری کوچک که در گذشته به آن کوفه می‌گفتند و هم اکنون به «مشهد علی» معروف است، رسیدیم. بارگاه علی، داماد پیامبر، فضایی وسیع دارد. در چهارگوشة مرقد، چهار شمعدان روشن دیده می شود و قندیل هایی که بالای ضریح، از سقف آویزانند. دو قاری قرآن، شبانه روز آن جا قرآن می خوانند. در این شهر، جز سه چهار چاه آب با آب های ناگوار و یک قنات خشک، منبع دیگری برای آب نیست. خوردنی موجود در نجف، تنها خرما و انگور و بادام است که به قیمت گران فروخته می شود. چون زائران وارد نجف شوند و گرسنه باشند، شیخ که بزرگ آن منطقه است، با برنجی که با آب و نمک و روغن، پخته شده، از آنها پذیرایی می کند. چراگاهی که برای چهارپایان در آن بچرند، وجود ندارد و همین کمبود غذا را باعث شده است.<ref>العراق فی القرآن السابع عشر، ص٢۴ و ٢۵</ref>
به شهری کوچک که در گذشته به آن کوفه می‌گفتند و هم اکنون به «مشهد علی» معروف است، رسیدیم. بارگاه علی، داماد پیامبر، فضایی وسیع دارد. در چهارگوشة مرقد، چهار شمعدان روشن دیده می‌شود و قندیل هایی که بالای ضریح، از سقف آویزانند. دو قاری قرآن، شبانه روز آن جا قرآن می‌خوانند. در این شهر، جز سه چهار چاه آب با آب های ناگوار و یک قنات خشک، منبع دیگری برای آب نیست. خوردنی موجود در نجف، تنها خرما و انگور و بادام است که به قیمت گران فروخته می‌شود. چون زائران وارد نجف شوند و گرسنه باشند، شیخ که بزرگ آن منطقه است، با برنجی که با آب و نمک و روغن، پخته شده، از آنها پذیرایی می‌کند. چراگاهی که برای چهارپایان در آن بچرند، وجود ندارد و همین کمبود غذا را باعث شده است.<ref>العراق فی القرآن السابع عشر، ص٢۴ و ٢۵</ref>


«نیپور» جهانگرد آلمانی مشاهدات خود در سال ١٧۶۵م/١١٧٩ق از نجف را این گونه بیان می کند:
«نیپور» جهانگرد آلمانی مشاهدات خود در سال ١٧۶۵م/١١٧٩ق از نجف را این گونه بیان می‌کند:
مشهد علی در سرزمین خشک و خالی از گیاه قرار دارد؛ همچون جدّه. بی آبی، مشکل جدی این منطقه است. برای غذا پختن و شست وشو، آب قنات های زیرزمینی، به کار می‌رود و برای خوردن، آب را از مسافت سه ساعتی بر پشت الاغ ها به شهر منتقل می‌کنند. همة خانه ها از خشت های سفالی و بر پایه های آهکی ساخته شده و سقف های گنبدی دارند برای استحکام بیشتر. اهالی این شهر، بعضی سنی و بعضی شیعه اند. شکل و هیأت کلی این شهر، به شهر قدس می ماند؛ همچنین از جهت وسعت. پیرامون شهر دیواری کشیده اند که اکنون دو درب دارد: «باب المشهد» و «باب النهر». «باب الشام» را که سومین درب بوده، با دیوار مسدود کرده اند. دیوار شهر چندان تخریب شده که از بیست جای آن می توان وارد شهر شد. جز بارگاه باشکوه و عظیمی که بر قبر امام علی (ع) ساخته اند، سه محل اجتماع دیگر که از آن کوچک ترند، نیز وجود دارد.<ref>مشاهدات نیبور فی رحلته من البصرة الی الحلة سنة١٧۶۵م، ص٧٧-٧٩</ref>
مشهد علی در سرزمین خشک و خالی از گیاه قرار دارد؛ همچون جدّه. بی آبی، مشکل جدی این منطقه است. برای غذا پختن و شست وشو، آب قنات های زیرزمینی، به کار می‌رود و برای خوردن، آب را از مسافت سه ساعتی بر پشت الاغ‌ها به شهر منتقل می‌کنند. همة خانه‌ها از خشت های سفالی و بر پایه های آهکی ساخته شده و سقف های گنبدی دارند برای استحکام بیشتر. اهالی این شهر، بعضی سنی و بعضی شیعه اند. شکل و هیأت کلی این شهر، به شهر قدس می‌ماند؛ همچنین از جهت وسعت. پیرامون شهر دیواری کشیده اند که اکنون دو درب دارد: «باب المشهد» و «باب النهر». «باب الشام» را که سومین درب بوده، با دیوار مسدود کرده اند. دیوار شهر چندان تخریب شده که از بیست جای آن می‌توان وارد شهر شد. جز بارگاه باشکوه و عظیمی که بر قبر امام علی (ع) ساخته اند، سه محل اجتماع دیگر که از آن کوچک ترند، نیز وجود دارد.<ref>مشاهدات نیبور فی رحلته من البصرة الی الحلة سنة١٧۶۵م، ص٧٧-٧٩</ref>


مستشرق انگلیسی، خانم «لیدی درور» در سفرنامة خود، پس از توصیف شهر و محلات و بازارهای آن که در سال ١٩٢٣م/١٣۴٢ق مشاهده کرده، دربارة خیابان ها و جاده های شهر نجف می گوید: «نجف شهر زیبایی است، اما خیابان های آن هیچ صاف و هموار نیست»<ref>فی بلاد الرافدین، صور و خواطر، لیدی درور، ص٧١-٧٣</ref>
مستشرق انگلیسی، خانم «لیدی درور» در سفرنامة خود، پس از توصیف شهر و محلات و بازارهای آن که در سال ١٩٢٣م/١٣۴٢ق مشاهده کرده، دربارة خیابان‌ها و جاده های شهر نجف می‌گوید: «نجف شهر زیبایی است، اما خیابان های آن هیچ صاف و هموار نیست»<ref>فی بلاد الرافدین، صور و خواطر، لیدی درور، ص٧١-٧٣</ref>


نزدیک به ده سال بعد، در ١٩٣۵م، در «راهنمای سرزمین عراق» در این باره می خوانیم:
نزدیک به ده سال بعد، در ١٩٣۵م، در «راهنمای سرزمین عراق» در این باره می‌خوانیم:
خیابان ها جز در مواردی محدود صاف، هموار و عریض است.. . ساختمان ها عظیم و چشم نواز، بازارها منظم و عریض، به خصوص بازار بزرگی که از دیوار شرقی شهر شروع می شود تا می‌رسد به صحن علوی. در این شهر سه مدرسة دولتی، سه مدرسة محلی و تعداد زیادی مدرسة علمیه وجود دارد. مساجد متعددی ساخته شده که در اتاقک های پیرامون هر یک، قبور عالمان و بزرگان قرار دارد. شهر نجف، با دیواری بزرگ و حجیم احاطه شده؛ دیواری که پس از انقلاب سال ١٩٢٠م/١٣٣٩ق بعضی قسمت های آن شکافته شد. دیواری که اکنون پیرامون شهر، آن را در بر گرفته، به دست «محمدحسین خان علاف» وزیر فتحعلی شاه قاجار، درسال ١٢٣٢ق/١٨١۶م ساخته شده و چهار دروازه به نام های مختلف دارد.<ref>فی بلاد الرافدین، صور و خواطر، لیدی درور، ص٧١-٧٣</ref>
خیابان‌ها جز در مواردی محدود صاف، هموار و عریض است.. . ساختمان‌ها عظیم و چشم نواز، بازارها منظم و عریض، به خصوص بازار بزرگی که از دیوار شرقی شهر شروع می‌شود تا می‌رسد به صحن علوی. در این شهر سه مدرسة دولتی، سه مدرسة محلی و تعداد زیادی مدرسة علمیه وجود دارد. مساجد متعددی ساخته شده که در اتاقک های پیرامون هر یک، قبور عالمان و بزرگان قرار دارد. شهر نجف، با دیواری بزرگ و حجیم احاطه شده؛ دیواری که پس از انقلاب سال ١٩٢٠م/١٣٣٩ق بعضی قسمت های آن شکافته شد. دیواری که اکنون پیرامون شهر، آن را در بر گرفته، به دست «محمدحسین خان علاف» وزیر فتحعلی شاه قاجار، درسال ١٢٣٢ق/١٨١۶م ساخته شده و چهار دروازه به نام های مختلف دارد.<ref>فی بلاد الرافدین، صور و خواطر، لیدی درور، ص٧١-٧٣</ref>


در سال ١٩۴۵م/١٣۶٩ق شهرداری شهر نجف تصمیم گرفت تا تغییری اساسی در این شهر ایجاد کند. پس خیابان اطراف صحن علوی را احداث کرد و در پی آن، بازارچه ها و ساختمان های بسیاری تخریب شد و جای خود را به ساختمان ها و بازارچه های نوساز داد. از آن پس خیابان «الرسول» مقابل «باب القبله»، خیابان طوسی، در طرف عکس، خیابان «امام صادق» و «زین‌العابدین» که به طور موازی از میدان شروع می شوند و پس از رسیدن به خیابان پیرامون حرم، در غرب شهر نجف به پایان می رسند، پدید آمد. نوترین و محکم ترین بناهای شهر در حاشیة این خیابان ها برپا شده است. بزرگ‌ترین بازار نجف، بازاری است به طول ۵٠٠متر که از میدان اصلی یا خیابان اطراف حرم امتداد دارد و در آن، هفت دهنة فرعی منشعب می شود. هر محله نیز معمولاً برای خود بازاری دارد. بازارهای نجف، آباد، پررونق و برآورندة نیازهای مختلف شهروندان است. اما بازارهایی که مخصوص یک صنعت یا کالا باشد، وجود ندارد.
در سال ١٩۴۵م/١٣۶٩ق شهرداری شهر نجف تصمیم گرفت تا تغییری اساسی در این شهر ایجاد کند. پس خیابان اطراف صحن علوی را احداث کرد و در پی آن، بازارچه‌ها و ساختمان های بسیاری تخریب شد و جای خود را به ساختمان‌ها و بازارچه های نوساز داد. از آن پس خیابان «الرسول» مقابل «باب القبله»، خیابان طوسی، در طرف عکس، خیابان «امام صادق» و «زین‌العابدین» که به طور موازی از میدان شروع می‌شوند و پس از رسیدن به خیابان پیرامون حرم، در غرب شهر نجف به پایان می‌رسند، پدید آمد. نوترین و محکم ترین بناهای شهر در حاشیة این خیابان‌ها برپا شده است. بزرگ‌ترین بازار نجف، بازاری است به طول ۵٠٠متر که از میدان اصلی یا خیابان اطراف حرم امتداد دارد و در آن، هفت دهنة فرعی منشعب می‌شود. هر محله نیز معمولاً برای خود بازاری دارد. بازارهای نجف، آباد، پررونق و برآورندة نیازهای مختلف شهروندان است. اما بازارهایی که مخصوص یک صنعت یا کالا باشد، وجود ندارد.


شهر نجف، به استثنای بعضی محلاتش، شهری است امروزی، زنده و پویا و آکنده از نشانه‌های فرهنگ و تمدن. تا سال ١٩٧۴م/١٣٩۴ق محلات و منطقه های مختلفی با امکانات تمام، در شهر نجف احداث شد. بیشتر این محلات، آباد و دارای خانه ها و خیابان های بزرگ و وسیع، باغ ها، پارک ها، مدارس و ساختمان های دولتی است.
شهر نجف، به استثنای بعضی محلاتش، شهری است امروزی، زنده و پویا و آکنده از نشانه‌های فرهنگ و تمدن. تا سال ١٩٧۴م/١٣٩۴ق محلات و منطقه های مختلفی با امکانات تمام، در شهر نجف احداث شد. بیشتر این محلات، آباد و دارای خانه‌ها و خیابان های بزرگ و وسیع، باغ ها، پارک ها، مدارس و ساختمان های دولتی است.
نجنف را در دوران معاصر بیشتر به حوزه علمیه معروف آن می‌شناسند به ویژه آنکه پیش از [[قم]]، حوزه این شهر دارای شهرت جهانی بوده و البته هنوز هم علمای بزرگی در این شهر مشغول به تحصیل و آموزش علوم دینی هستند.
نجنف را در دوران معاصر بیشتر به حوزه علمیه معروف آن می‌شناسند به ویژه آنکه پیش از [[قم]]، حوزه این شهر دارای شهرت جهانی بوده و البته هنوز هم علمای بزرگی در این شهر مشغول به تحصیل و آموزش علوم دینی هستند.


اما آنچه سبب شد نجف دارای حوزه ای با این قداست و اهمیت شود، وجود بارگاه نورانی حضرت علی(ع) در این شهر است؛ در واقع این شهر از دیرباز مأمن و پناهگاه عالمان و دانشمندان مسلمان و شیعه بوده است.
اما آنچه سبب شد نجف دارای حوزه ای با این قداست و اهمیت شود، وجود بارگاه نورانی حضرت علی(ع) در این شهر است؛ در واقع این شهر از دیرباز مأمن و پناهگاه عالمان و دانشمندان مسلمان و شیعه بوده است.


سابق بر این رسم بود که طلاب و فضلا برای تکمیل دروس حوزوی خود به نجف می‌رفتند و از محضر اساتید بزرگوار حاضر در آنجا که بسیاری شان ایرانی بودند استفاده می کردند ولی امروز [[حوزه علمیه قم]] <ref>ر.ک:مقاله قم</ref> این جایگاه را در اختیار دارد.<ref>برگرفته ازسایت خبرگزاری تسنیم</ref>
سابق بر این رسم بود که طلاب و فضلا برای تکمیل دروس حوزوی خود به نجف می‌رفتند و از محضر اساتید بزرگوار حاضر در آنجا که بسیاری شان ایرانی بودند استفاده می‌کردند ولی امروز [[حوزه علمیه قم]] <ref>ر.ک:مقاله قم</ref> این جایگاه را در اختیار دارد.<ref>برگرفته ازسایت خبرگزاری تسنیم</ref>


=جغرافیا=
=جغرافیا=
خط ۸۷: خط ۸۷:
ارتفاع نجف از دریا هفتاد متر است. در وجه تسمیه آن، در سخنی دیگر گفته‌اند:
ارتفاع نجف از دریا هفتاد متر است. در وجه تسمیه آن، در سخنی دیگر گفته‌اند:
در زمان طوفان نوح این جا مكانی مرتفع بود، سپس دریاچه ای پهناور در آن شكل گرفت كه به «نی» اشتهار یافت. این دریاچه با گذشت زمان به تدریج خشك شد و به آن «نی جَفّ» گفتند؛ یعنی دریای نی خشك شد.<ref>ابن بابویه، علل الشرایع، 22</ref>
در زمان طوفان نوح این جا مكانی مرتفع بود، سپس دریاچه ای پهناور در آن شكل گرفت كه به «نی» اشتهار یافت. این دریاچه با گذشت زمان به تدریج خشك شد و به آن «نی جَفّ» گفتند؛ یعنی دریای نی خشك شد.<ref>ابن بابویه، علل الشرایع، 22</ref>
این منطقه علاوه بر نجف، به نام های دیگری نیز شهرت دارد از جمله الغری یا غرّیان. غری به معنای زیبایی است و هر بنای نیكی را غری گویند. غریان كوفه از آن گرفته شده است.<ref> ابن منظور، همان، 15/121</ref> و نیز در وجه تسمیه آن گفته‌اند نام یك یا دو علامت یا بنای بلند بوده كه قبل از اسلام در محل كنونی مسجد حنانه از دور دیده می شده است. به گفته یاقوت حموی، این دو علامت یا بنا، مانند دو صومعه، در بیرون كوفه نزدیك قبر علی(علیه السلام) قرار داشت.<ref> یاقوت حموی، همان جا</ref> لفظ غری یا غریین در شعر شاعران درباره نجف بسیار استفاده شده است. كسانی را كه در نجف اشرف ساكن و یا متولد شده‌اند، عمدتاً غروی گویند. از دیگر نام های این شهر در متون تاریخی می توان به حدالعذراء<ref> سرزمینی كه نیكو و نشاط انگیز باشد</ref>، حوار، جودی،<ref>چون گویند كشتی نوح بر آن نشسته است از آن رو جودی خوانده اند</ref>وادی السلام، ظهر، ربوه،<ref>ربوه، نجف كوفه است ( ابن منظور، همان 9/332 )</ref> با نقیا و مشهد اشاره كرد.<ref> شیخ باقر آل محبوبه، ماضی النجف وحاضرها، بیروت دارالاضواء، 1406 ق، 1/8</ref>
این منطقه علاوه بر نجف، به نام های دیگری نیز شهرت دارد از جمله الغری یا غرّیان. غری به معنای زیبایی است و هر بنای نیكی را غری گویند. غریان كوفه از آن گرفته شده است.<ref> ابن منظور، همان، 15/121</ref> و نیز در وجه تسمیه آن گفته‌اند نام یك یا دو علامت یا بنای بلند بوده كه قبل از اسلام در محل كنونی مسجد حنانه از دور دیده می‌شده است. به گفته یاقوت حموی، این دو علامت یا بنا، مانند دو صومعه، در بیرون كوفه نزدیك قبر علی(علیه السلام) قرار داشت.<ref> یاقوت حموی، همان جا</ref> لفظ غری یا غریین در شعر شاعران درباره نجف بسیار استفاده شده است. كسانی را كه در نجف اشرف ساكن و یا متولد شده‌اند، عمدتاً غروی گویند. از دیگر نام های این شهر در متون تاریخی می‌توان به حدالعذراء<ref> سرزمینی كه نیكو و نشاط انگیز باشد</ref>، حوار، جودی،<ref>چون گویند كشتی نوح بر آن نشسته است از آن رو جودی خوانده اند</ref>وادی السلام، ظهر، ربوه،<ref>ربوه، نجف كوفه است ( ابن منظور، همان 9/332 )</ref> با نقیا و مشهد اشاره كرد.<ref> شیخ باقر آل محبوبه، ماضی النجف وحاضرها، بیروت دارالاضواء، 1406 ق، 1/8</ref>
نجف، به لحاظ موقعیت جغرافیایی، در حقیقت مرز بین شهر و صحرا است. شهر آن كوفه و صحرا نیز شن زارهایی است كه در اطراف، گرما و باد زیادی را برای آن به ارمغان می آورد و دمای شهر را در برخی زمان ها به پنجاه درجه می‌رساند. گرچه شهر نجف همواره به لحاظ آب در تنگنا و سختی بود؛ در بعضی زمان ها از جمله قرن هفتم از آب آن بیست هزار نخل آبیاری می شد.<ref>یاقوت حموی، همان جا</ref>
نجف، به لحاظ موقعیت جغرافیایی، در حقیقت مرز بین شهر و صحرا است. شهر آن كوفه و صحرا نیز شن زارهایی است كه در اطراف، گرما و باد زیادی را برای آن به ارمغان می‌آورد و دمای شهر را در برخی زمان‌ها به پنجاه درجه می‌رساند. گرچه شهر نجف همواره به لحاظ آب در تنگنا و سختی بود؛ در بعضی زمان‌ها از جمله قرن هفتم از آب آن بیست هزار نخل آبیاری می‌شد.<ref>یاقوت حموی، همان جا</ref>
به گفته ابن جبیر، جهان گرد مشهور؛ نجف زمینی است سخت و گسترده و دل باز كه چشم را از گستردگی و نیكی خود می نوازد. امروزه شهر نجف، همانند كربلا از دو قسمت شهر نو و كهنه تشكیل شده است.
به گفته ابن جبیر، جهان گرد مشهور؛ نجف زمینی است سخت و گسترده و دل باز كه چشم را از گستردگی و نیكی خود می‌نوازد. امروزه شهر نجف، همانند كربلا از دو قسمت شهر نو و كهنه تشكیل شده است.
   
   
=نام ها=
=نام ها=
مورخان و جغرافی دانان نام های بسیاری برای این سرزمین گفته‌اند؛ از جمله: نجف، غری، مشهد، وادی السلام، لسان، خدّ عذراء، براثا، بانقیا و ربوه.
مورخان و جغرافی دانان نام های بسیاری برای این سرزمین گفته‌اند؛ از جمله: نجف، غری، مشهد، وادی السلام، لسان، خدّ عذراء، براثا، بانقیا و ربوه.
نجف نامی است که بر نام های دیگر غلبه یافته و مشهور گردیده است. در علت نام گذاری این شهر به «نجف»، دکتر مصطفی جواد معتقد است:
نجف نامی است که بر نام های دیگر غلبه یافته و مشهور گردیده است. در علت نام گذاری این شهر به «نجف»، دکتر مصطفی جواد معتقد است:
این سرزمین به سبب بلند و در دسترس بودن، همچون پشته ای است که آب را از پیرامون خود دور می کند و هنگام جاری شدن سیل، آب گرداگرد آن را نمی‌گیرد اما از آن عبور نمی کند؛ همچون یک سد (نجف در لغت یعنی بلندی، پُشته، تل).<ref>موسوعة العتبات المقدسه، جعفر الخلیلی، مقاله دکتر مصطفی جواد، ص9</ref>
این سرزمین به سبب بلند و در دسترس بودن، همچون پشته ای است که آب را از پیرامون خود دور می‌کند و هنگام جاری شدن سیل، آب گرداگرد آن را نمی‌گیرد اما از آن عبور نمی کند؛ همچون یک سد (نجف در لغت یعنی بلندی، پُشته، تل).<ref>موسوعة العتبات المقدسه، جعفر الخلیلی، مقاله دکتر مصطفی جواد، ص9</ref>


=نجف از نظر ابعاد سیاسی=
=نجف از نظر ابعاد سیاسی=
در نجف دو گروه عمده نقش آفرین بودند: مردم عادی که قدرت مبارزه و حمل سلاح داشتند و دیگر، عالمان که نقش رهبری و هدایت بر عهدة آنها بود. ارتباط این شهر با قبایل اطراف را که برخاسته از پیوند روحی و اعتقادی بود، نمی‌توان نادیده گرفت. همچنین جوانان بافرهنگ و آگاه نجف، در بیدار کردن روح حماسه و عزت خواهی مردم، توانمندی بسیاری داشتند.
در نجف دو گروه عمده نقش آفرین بودند: مردم عادی که قدرت مبارزه و حمل سلاح داشتند و دیگر، عالمان که نقش رهبری و هدایت بر عهدة آنها بود. ارتباط این شهر با قبایل اطراف را که برخاسته از پیوند روحی و اعتقادی بود، نمی‌توان نادیده گرفت. همچنین جوانان بافرهنگ و آگاه نجف، در بیدار کردن روح حماسه و عزت خواهی مردم، توانمندی بسیاری داشتند.


با نگاهی به سال‌های قبل و بعد از جنگ جهانی اول، آنچه بیش از همه در زنده نگه داشتن حرکت های ضداشغال و سلطه برجسته می نماید، رابطة عمیق مرجعیت دینی با توده های مردم است؛ چنان که در این دوره، نجف اشرف هیچ گاه آرام نبود و در همه سطوح و عرصه‌ها فعالیت و تحرک در آن به چشم می خورد. نجف از نخستین شهرهای عراق بود که در آن، روزنامه چاپ و منتشر می شد و در ارتباط با حرکت های آزادی خواهانه در ایران و ترکیه و مانند آن، عکس العمل نشان می داد. اعلان جهاد علیه روسیه که شمال ایران را اشغال کرده بود، موضع گیری بر ضد ایتالیا و دفاع از مردم و کشور لیبی و نمونه هایی از این دست، نشانه آشکاری بر بیداری فرزندان این شهر و حرکت های آزادی خواهانه ضد سلطه آنهاست.
با نگاهی به سال‌های قبل و بعد از جنگ جهانی اول، آنچه بیش از همه در زنده نگه داشتن حرکت های ضداشغال و سلطه برجسته می‌نماید، رابطة عمیق مرجعیت دینی با توده های مردم است؛ چنان که در این دوره، نجف اشرف هیچ گاه آرام نبود و در همه سطوح و عرصه‌ها فعالیت و تحرک در آن به چشم می‌خورد. نجف از نخستین شهرهای عراق بود که در آن، روزنامه چاپ و منتشر می‌شد و در ارتباط با حرکت های آزادی خواهانه در ایران و ترکیه و مانند آن، عکس العمل نشان می‌داد. اعلان جهاد علیه روسیه که شمال ایران را اشغال کرده بود، موضع گیری بر ضد ایتالیا و دفاع از مردم و کشور لیبی و نمونه هایی از این دست، نشانه آشکاری بر بیداری فرزندان این شهر و حرکت های آزادی خواهانه ضد سلطه آنهاست.


این مطالب، مقدمه ای بود برای بررسی یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین حرکت های مردمی شهر نجف در دفاع از مقدسات وطنی و شعائر دینی، یعنی انقلاب ١٩١٨م / ١٣٣٧ق در مقابل اشغالگران انگلیس. پس از سقوط بغداد، انگلستان کوشید تا نیروهای خود را در تمام مناطق عراق سازمان دهی و مستقر نماید. موقعیت دینی، سیاسی و جغرافیایی شهر نجف اشغالگران را به صرافت انداخت تا آن را به مناطق تحت سلطة خود ملحق کنند و با راضی کردن بزرگان و رؤسای قبایل و دادن پول های هنگفت به مردم و نیز افراد صاحب نفوذ، راه را برای رسیدن به این هدف هموار سازند.<ref>فصول من تاریخ العراق القریب، جعفر خیاط، ص١٢٧</ref> نخست، برای جلوگیری از اتحاد مردم و نیروهای مدافع شهر، نیروهای خود را در مناطقی دور از شهر ساکن کردند. اما درگیری بعضی از مدافعان با سربازان هندی که مزدور اشغالگران بودند، سبب شد که متجاوزان وارد شهر شوند. ظهر همان روز، یک هواپیمای انگلیسی در آسمان نجف ظاهر شد و مدافعان به سوی آن آتش گشودند و این بر انگلیسی ها سخت ناگوار آمد و تصمیم به اشغال شهر گرفتند.<ref> همان، ص١۶</ref>
این مطالب، مقدمه ای بود برای بررسی یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین حرکت های مردمی شهر نجف در دفاع از مقدسات وطنی و شعائر دینی، یعنی انقلاب ١٩١٨م / ١٣٣٧ق در مقابل اشغالگران انگلیس. پس از سقوط بغداد، انگلستان کوشید تا نیروهای خود را در تمام مناطق عراق سازمان دهی و مستقر نماید. موقعیت دینی، سیاسی و جغرافیایی شهر نجف اشغالگران را به صرافت انداخت تا آن را به مناطق تحت سلطة خود ملحق کنند و با راضی کردن بزرگان و رؤسای قبایل و دادن پول های هنگفت به مردم و نیز افراد صاحب نفوذ، راه را برای رسیدن به این هدف هموار سازند.<ref>فصول من تاریخ العراق القریب، جعفر خیاط، ص١٢٧</ref> نخست، برای جلوگیری از اتحاد مردم و نیروهای مدافع شهر، نیروهای خود را در مناطقی دور از شهر ساکن کردند. اما درگیری بعضی از مدافعان با سربازان هندی که مزدور اشغالگران بودند، سبب شد که متجاوزان وارد شهر شوند. ظهر همان روز، یک هواپیمای انگلیسی در آسمان نجف ظاهر شد و مدافعان به سوی آن آتش گشودند و این بر انگلیسی‌ها سخت ناگوار آمد و تصمیم به اشغال شهر گرفتند.<ref> همان، ص١۶</ref>


شهر نجف اشرف خود را آمادة رویارویی و ضربه زدن به انگلیسی ها می کرد و «جمعیت نهضت اسلامی» با پخش اعلامیه در بین مردم و قبایل شهرهای نجف و کوفه و فراخوان مدافعان مسلح به انقلاب بر ضد اشغالگران، فعالیت خود را تشدید کردند.
شهر نجف اشرف خود را آمادة رویارویی و ضربه زدن به انگلیسی‌ها می‌کرد و «جمعیت نهضت اسلامی» با پخش اعلامیه در بین مردم و قبایل شهرهای نجف و کوفه و فراخوان مدافعان مسلح به انقلاب بر ضد اشغالگران، فعالیت خود را تشدید کردند.


در شب سه شنبه ۶ جمادی الثانی سال ١٣٣۶ (١٩ آذار ١٩١٨) عده ای از سرانِ جمعیت نهضت اسلامی تصمیم گرفتند که «کاپیتان مارشال» را ترور کنند و چنین نیز شد و در پی آن، دو سرباز انگلیسی را کشتند، اما در قتل «بالفور» حاکم شامیه و نجف موفق نبودند. انقلابیون نجف، به دارالحکومة قدیم هجوم بردند و با خلع سلاح کردن نگهبانان، آن جا را به آتش کشیدند.<ref>ثورة النجف، عبدالرزاق الحسنی، ص٢۴-٣۴</ref>
در شب سه شنبه ۶ جمادی الثانی سال ١٣٣۶ (١٩ آذار ١٩١٨) عده ای از سرانِ جمعیت نهضت اسلامی تصمیم گرفتند که «کاپیتان مارشال» را ترور کنند و چنین نیز شد و در پی آن، دو سرباز انگلیسی را کشتند، اما در قتل «بالفور» حاکم شامیه و نجف موفق نبودند. انقلابیون نجف، به دارالحکومة قدیم هجوم بردند و با خلع سلاح کردن نگهبانان، آن جا را به آتش کشیدند.<ref>ثورة النجف، عبدالرزاق الحسنی، ص٢۴-٣۴</ref>
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
انتظار می‌رفت که قبایل اطراف نجف، به ندای یاری خواهی انقلابیون پاسخ مثبت دهند و با ارسال سلاح و امکانات آنان را یاری نمایند، اما چنین نشد و بالفور دستور داد تا شهر را محاصره کردند و یک تیپ کامل را به فرماندهی «ژنرال ساندرز» بر شهر نجف مسلط نمود. دروازه های شهر مسدود گردید و از ورود آب آشامیدنی جلوگیری شد. انقلابیون پس از مشورت به این نتیجه رسیدند که باید تا آخرین نیرو مبارزه کنند و تسلیم نشوند؛ اگرچه عده ای در این میان، مصالحه و تسلیم را ترجیح می‌دادند.
انتظار می‌رفت که قبایل اطراف نجف، به ندای یاری خواهی انقلابیون پاسخ مثبت دهند و با ارسال سلاح و امکانات آنان را یاری نمایند، اما چنین نشد و بالفور دستور داد تا شهر را محاصره کردند و یک تیپ کامل را به فرماندهی «ژنرال ساندرز» بر شهر نجف مسلط نمود. دروازه های شهر مسدود گردید و از ورود آب آشامیدنی جلوگیری شد. انقلابیون پس از مشورت به این نتیجه رسیدند که باید تا آخرین نیرو مبارزه کنند و تسلیم نشوند؛ اگرچه عده ای در این میان، مصالحه و تسلیم را ترجیح می‌دادند.


چون محاصره طولانی شد و تشنگی و گرسنگی بر اهالی شهر نجف سخت گردید، از متجاوزان خواستند تا محاصره را پایان دهند و انقلابیون را عفو کنند. انگلیسی ها برای برداشتن محاصره، شروطی گذاشتند، از جمله: تسلیم شدن عوامل قتل کاپیتان مارشال و سربازان انگلیسی، بدون هیچ قید و شرطی؛ پرداخت غرامتی معادل ١٠٠٠(تفکه) (۵٠٠٠٠ روپیه)؛ تسلیم کردن صد نفر از انقلابیون محلات مختلف.
چون محاصره طولانی شد و تشنگی و گرسنگی بر اهالی شهر نجف سخت گردید، از متجاوزان خواستند تا محاصره را پایان دهند و انقلابیون را عفو کنند. انگلیسی‌ها برای برداشتن محاصره، شروطی گذاشتند، از جمله: تسلیم شدن عوامل قتل کاپیتان مارشال و سربازان انگلیسی، بدون هیچ قید و شرطی؛ پرداخت غرامتی معادل ١٠٠٠(تفکه) (۵٠٠٠٠ روپیه)؛ تسلیم کردن صد نفر از انقلابیون محلات مختلف.


این شرایط در ٣٠ مارس ١٩١٨م/١٣٣٧ق محقق گردید و یازده نفر در کاروانسرای «حاج محسن شلاش» در کوفه اعدام شدند و ١٢٣ نفر را هم از نجف به هند تبعید کردند.<ref>همان، ص١۶</ref>
این شرایط در ٣٠ مارس ١٩١٨م/١٣٣٧ق محقق گردید و یازده نفر در کاروانسرای «حاج محسن شلاش» در کوفه اعدام شدند و ١٢٣ نفر را هم از نجف به هند تبعید کردند.<ref>همان، ص١۶</ref>


شکست انقلاب نجف در سال ١٩١٨م/١٣٣٧ق به معنای محو تفکر آزادی خواهی و سلطه ستیزی از ذهن آزادگان و فرزانگان نبود؛ بلکه حرکت تازه آغاز شده بود و این تفکر، روزبه روز، یاوران و پیروان بیشتری پیدا می کرد. انقلاب همچون خاکستر زیر آتش، در فرصت های مناسب جلوه می کرد و پیوسته شوق شعله ور شدن داشت. به نمونه هایی از این موارد اشاره می شود:
شکست انقلاب نجف در سال ١٩١٨م/١٣٣٧ق به معنای محو تفکر آزادی خواهی و سلطه ستیزی از ذهن آزادگان و فرزانگان نبود؛ بلکه حرکت تازه آغاز شده بود و این تفکر، روزبه روز، یاوران و پیروان بیشتری پیدا می‌کرد. انقلاب همچون خاکستر زیر آتش، در فرصت های مناسب جلوه می‌کرد و پیوسته شوق شعله ور شدن داشت. به نمونه هایی از این موارد اشاره می‌شود:


نیروهای اشغالگر انگلیسی درصدد بودند تا برای تحکیم جایگاه خود در عراق، حاکمی دست نشانده را به مردم و اوضاع سیاسی عراق تحمیل کنند. در اعتراض به این امر، روزنامه های شهر بغداد گام اول را برداشتند و با اعلامیه ها و آگهی های سیاسی مردم را آگاه کرده و آماده می کردند. شهر نجف، با وجود چاپخانه های سنگی و جدید، بزرگ‌ترین تأثیر را در انقلاب بر عهده گرفت و با چاپ و پخش ده ها هزار اعلامیه، مردم را علیه انگلیسی ها به قیام و مبارزه فرامی خواند.<ref>همان، ص٣٨١</ref>
نیروهای اشغالگر انگلیسی درصدد بودند تا برای تحکیم جایگاه خود در عراق، حاکمی دست نشانده را به مردم و اوضاع سیاسی عراق تحمیل کنند. در اعتراض به این امر، روزنامه های شهر بغداد گام اول را برداشتند و با اعلامیه‌ها و آگهی های سیاسی مردم را آگاه کرده و آماده می‌کردند. شهر نجف، با وجود چاپخانه های سنگی و جدید، بزرگ‌ترین تأثیر را در انقلاب بر عهده گرفت و با چاپ و پخش ده‌ها هزار اعلامیه، مردم را علیه انگلیسی‌ها به قیام و مبارزه فرامی خواند.<ref>همان، ص٣٨١</ref>


فتوای آیت الله شیخ محمدتقی شیرازی که در آن آمده بود: «بر هر عراقی واجب است که حقوق خود را مطالبه کند؛ البته با آرامش و رعایت خونسردی، ولی اگر انگلیسی ها از در مقابل حق خواهی آنان کوتاه نیامدند، می توانند نیروی دفاعی خود را در برابر آن به کار اندازند» در هزاران نسخه چاپ و به دست آزادی خواهان در سراسر عراق رسانده شد و باعث شد تا بسیاری از مردم با حق خواهی، انگلیسی ها را در فشار قرار دهند و سران عشایر از همکاری با قوای اشغالگر خودداری کنند.<ref>همان، ص٣٨٣</ref>
فتوای آیت الله شیخ محمدتقی شیرازی که در آن آمده بود: «بر هر عراقی واجب است که حقوق خود را مطالبه کند؛ البته با آرامش و رعایت خونسردی، ولی اگر انگلیسی‌ها از در مقابل حق خواهی آنان کوتاه نیامدند، می‌توانند نیروی دفاعی خود را در برابر آن به کار اندازند» در هزاران نسخه چاپ و به دست آزادی خواهان در سراسر عراق رسانده شد و باعث شد تا بسیاری از مردم با حق خواهی، انگلیسی‌ها را در فشار قرار دهند و سران عشایر از همکاری با قوای اشغالگر خودداری کنند.<ref>همان، ص٣٨٣</ref>


در سی ام حزیران سال ١٩٢٠م/١٣٣٩ق قوای انگلیسی، «شیخ شعلان ابوجون»، رئیس قبیلة «ظوالم» را دستگیر و زندانی کردند و این بهانه ای شد برای حرکتی عظیم و انقلابی که با همکاری مردم و عشایر و قبایل مختلف علیه انگلیسی ها صورت گرفت. چون خبر این شورش به نجف رسید، مردم نظامیان انگلیسی را از شهر بیرون کردند و نجف پایگاه اصلی انقلابی دوباره گردید و این مرکزیت تا پایان قیام ادامه داشت. این حرکت ها در شهر و جبهه های مختلف واقع می شد که گاه با شکست و عقب‌نشینی همراه بود و گاه با پیروزی. سرانجام شیوة مکر و فریب انگلیسی ها که از انواع خیانت ها و ستم ها بهره می گرفت، کار را به نفع سلطه گران پایان داد و انقلاب پیش از رسیدن به هدف نهایی خود، شکست خورد.<ref>همان</ref>
در سی ام حزیران سال ١٩٢٠م/١٣٣٩ق قوای انگلیسی، «شیخ شعلان ابوجون»، رئیس قبیلة «ظوالم» را دستگیر و زندانی کردند و این بهانه ای شد برای حرکتی عظیم و انقلابی که با همکاری مردم و عشایر و قبایل مختلف علیه انگلیسی‌ها صورت گرفت. چون خبر این شورش به نجف رسید، مردم نظامیان انگلیسی را از شهر بیرون کردند و نجف پایگاه اصلی انقلابی دوباره گردید و این مرکزیت تا پایان قیام ادامه داشت. این حرکت‌ها در شهر و جبهه های مختلف واقع می‌شد که گاه با شکست و عقب‌نشینی همراه بود و گاه با پیروزی. سرانجام شیوة مکر و فریب انگلیسی‌ها که از انواع خیانت‌ها و ستم‌ها بهره می‌گرفت، کار را به نفع سلطه گران پایان داد و انقلاب پیش از رسیدن به هدف نهایی خود، شکست خورد.<ref>همان</ref>


نمونة دیگر، انتخابات مجلس مؤسسان بود که چون حکومت وقت، به پیشنهادات و شروط بزرگان و علما وقعی ننهاد، در اجرای انتخابات، مشکل اساسی و سختی پیش آمد. علمای نجف، متحد با سران گروه های انقلابی و جنبش های وطنی، انتخابات را تا تمکین دولت در مقابل خواسته‌ها و شرایط آنها، ممنوع کردند و جمعیت علمی نجف فتوایی بدین عبارت صادر کرد: «شرکت در انتخابات جایز نیست و هر که رأی بدهد، از دایرة اسلام خارج شده است». این فتوا با تأثیر فراگیر خود، انتخابات را در بیشتر شهرهای عراق متوقف ساخت.<ref>الحرکة الوطنیة فی العراق ١٩٢١-١٩٣٣</ref>
نمونة دیگر، انتخابات مجلس مؤسسان بود که چون حکومت وقت، به پیشنهادات و شروط بزرگان و علما وقعی ننهاد، در اجرای انتخابات، مشکل اساسی و سختی پیش آمد. علمای نجف، متحد با سران گروه های انقلابی و جنبش های وطنی، انتخابات را تا تمکین دولت در مقابل خواسته‌ها و شرایط آنها، ممنوع کردند و جمعیت علمی نجف فتوایی بدین عبارت صادر کرد: «شرکت در انتخابات جایز نیست و هر که رأی بدهد، از دایرة اسلام خارج شده است». این فتوا با تأثیر فراگیر خود، انتخابات را در بیشتر شهرهای عراق متوقف ساخت.<ref>الحرکة الوطنیة فی العراق ١٩٢١-١٩٣٣</ref>


شهر نجف هم صدا با آزادی خواهان عراق، نقشی بزرگ در بی تأثیر شدن و الغای معاهدات و قراردادهای ظالمانه، ضدمردمی و ضددینی داشت. علما در تأیید حرکت های ضدنظام، با تلگراف های متعدد به حاکمان وقت، در ایجاد تغییرات و تحولات در سطح وزارتخانه ها و مجالس کوشش بسیار می‌نمودند که ثمربخش نیز بود. موضع گیری در معاهدة ١٩٣٠م/١٣۴٩ق، تأیید و تحکیم حرکت انقلابی و عمومی سال ١٩۴١م/١٣۶٠ق، مشارکت در جنبش سال ١٩۴٨م / ١٣۶٨ق، نقش بارز در انتفاضه سال ١٩۵٢م / ١٣٧٢ق، به راه انداختن تظاهرات اعتراضی علیه «پیمان استعماری بغداد» در سال ١٩۵۴م/١٣٧۴ق، پیش گام بودن در معرکة مقابله با دومین تجاوز به مصر در سال ١٩۵۶م/١٣٧۶ق، نمونه های دیگری است از نقش پویا، زنده و حیاتی نجف اشرف در تحولات تکاملی عرصه‌های سیاسی عراق.
شهر نجف هم صدا با آزادی خواهان عراق، نقشی بزرگ در بی تأثیر شدن و الغای معاهدات و قراردادهای ظالمانه، ضدمردمی و ضددینی داشت. علما در تأیید حرکت های ضدنظام، با تلگراف های متعدد به حاکمان وقت، در ایجاد تغییرات و تحولات در سطح وزارتخانه‌ها و مجالس کوشش بسیار می‌نمودند که ثمربخش نیز بود. موضع گیری در معاهدة ١٩٣٠م/١٣۴٩ق، تأیید و تحکیم حرکت انقلابی و عمومی سال ١٩۴١م/١٣۶٠ق، مشارکت در جنبش سال ١٩۴٨م / ١٣۶٨ق، نقش بارز در انتفاضه سال ١٩۵٢م / ١٣٧٢ق، به راه انداختن تظاهرات اعتراضی علیه «پیمان استعماری بغداد» در سال ١٩۵۴م/١٣٧۴ق، پیش گام بودن در معرکة مقابله با دومین تجاوز به مصر در سال ١٩۵۶م/١٣٧۶ق، نمونه های دیگری است از نقش پویا، زنده و حیاتی نجف اشرف در تحولات تکاملی عرصه‌های سیاسی عراق.


ضداستعماری مردم عراق، به ویژه شهرهایی چون نجف و کربلا چندان ادامه یافت که سرانجام در سال ١٩۵٨م/١٣٨٧ق با تقدیم هزاران شهید و مجاهدت بی نظیر مردم، به پیش گامی رادمردان دینی و وطنی، به ثمر نشست و مردم عراق پس از سال‌ها زیستن زیر سلطة بیگانگان، طعم آزادی و رهایی را چشیدند.<ref>عبدالامیر هادی الحکام، ص٨٠-٨٢</ref> از آن روزگار تاکنون، نجف در چشم ایشان، تکیه گاهی محکم برای حرکت های انقلابی در عراقی و پشتیبانی قابل اعتماد برای جنبش های ضدسلط در همة کشورهای عربی به شمار می‌رود.<ref>احرار العراق، انتفاضة العراق الاخیرة، ص۵٢-۵۵</ref>
ضداستعماری مردم عراق، به ویژه شهرهایی چون نجف و کربلا چندان ادامه یافت که سرانجام در سال ١٩۵٨م/١٣٨٧ق با تقدیم هزاران شهید و مجاهدت بی نظیر مردم، به پیش گامی رادمردان دینی و وطنی، به ثمر نشست و مردم عراق پس از سال‌ها زیستن زیر سلطة بیگانگان، طعم آزادی و رهایی را چشیدند.<ref>عبدالامیر هادی الحکام، ص٨٠-٨٢</ref> از آن روزگار تاکنون، نجف در چشم ایشان، تکیه گاهی محکم برای حرکت های انقلابی در عراقی و پشتیبانی قابل اعتماد برای جنبش های ضدسلط در همة کشورهای عربی به شمار می‌رود.<ref>احرار العراق، انتفاضة العراق الاخیرة، ص۵٢-۵۵</ref>
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:


"""چگونگی آشکار شدن قبر علی(ع)"""
"""چگونگی آشکار شدن قبر علی(ع)"""
درباره چگونگی آشكار شدن مرقد مطهر حضرت علی(ع) در تاریخ آمده است: روزى هارون الرشید در نجف به شكار رفت. سگها، آهوان را تعقیب مى ‏كردند آنها به بالاى تل نجف‏ پناه مى ‏بردند و سگها از تعقیب آن‏ها باز مى ‏ایستادند. هارون الرشید دریافت كه باید در این مكان، سرّى نهفته باشد. پیرمردى از اهالى آنجا را احضار كرد و راز آن را از پیرمرد جویا شد. پیرمرد گفت: براى گفتن سرّ این تل خاك، از شما امان مى‏ خواهم و هارون نیز امانش داد. پیر مرد گفت: در دوران کودکی با پدرم به اینجا آمدم و پدرم در این مكان زیارت نامه مى‏ خواند و نماز مى ‏گزارد. از پدرم سؤال كردم كه زیارت خواندن در اینجا چه مناسبتى دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام براى زیارت به اینجا مى ‏آمدم و ایشان فرمود: اینجا قبر جدش على بن ابى‏طالب علیه السلام است كه به زودى آشكار خواهد شد. هارون با شنیدن این خبر، دستور حفر آن محل را داد تا به علامت قبرى رسیدند و لوحى در آنجا پیدا شد كه بر روى آن با خط سریانى دو سطر نقش بسته بود كه ترجمه آن چنین است: «این قبرى است كه نوح پیغمبر آن را براى على علیه السلام وصى محمد صلى الله علیه و آله قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود ». هارون اداى احترام نمود و دستور داد خاك‏ها را به جاى اول خود برگردانند. آنگاه نامه اى به امام موسی کاظم علیه السلام در مدینه نوشت و صحت این مطلب را از امام موسى علیه السلام سؤال كرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش على بن ابى‏طالب علیه السلام تأیید كرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنایى بر آن قبر نهاده شد كه به «تحجیر هارونى» معروف شد.<ref>بحارالانوار: 42 ص 330</ref>
درباره چگونگی آشكار شدن مرقد مطهر حضرت علی(ع) در تاریخ آمده است: روزى هارون الرشید در نجف به شكار رفت. سگها، آهوان را تعقیب مى ‏كردند آنها به بالاى تل نجف‏ پناه مى ‏بردند و سگها از تعقیب آن‏ها باز مى ‏ایستادند. هارون الرشید دریافت كه باید در این مكان، سرّى نهفته باشد. پیرمردى از اهالى آنجا را احضار كرد و راز آن را از پیرمرد جویا شد. پیرمرد گفت: براى گفتن سرّ این تل خاك، از شما امان مى‏ خواهم و هارون نیز امانش داد. پیر مرد گفت: در دوران کودکی با پدرم به اینجا آمدم و پدرم در این مكان زیارت نامه مى‏ خواند و نماز مى ‏گزارد. از پدرم سؤال كردم كه زیارت خواندن در اینجا چه مناسبتى دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام براى زیارت به اینجا مى ‏آمدم و ایشان فرمود: اینجا قبر جدش على بن ابى‏طالب علیه السلام است كه به زودى آشكار خواهد شد. هارون با شنیدن این خبر، دستور حفر آن محل را داد تا به علامت قبرى رسیدند و لوحى در آنجا پیدا شد كه بر روى آن با خط سریانى دو سطر نقش بسته بود كه ترجمه آن چنین است: «این قبرى است كه نوح پیغمبر آن را براى على علیه السلام وصى محمد صلى الله علیه و آله قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود ». هارون اداى احترام نمود و دستور داد خاك‏ها را به جاى اول خود برگردانند. آنگاه نامه اى به امام موسی کاظم علیه السلام در مدینه نوشت و صحت این مطلب را از امام موسى علیه السلام سؤال كرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش على بن ابى‏طالب علیه السلام تأیید كرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنایى بر آن قبر نهاده شد كه به «تحجیر هارونى» معروف شد.<ref>بحارالانوار: 42 ص 330</ref>


=حرم امام علی=
=حرم امام علی=
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
در دوران صفویه، شاه طهماسب آن گنبد گچی را كاشی كاری كرد و حرم مطهر را گسترش داد. گنبد كاشی كاری شده تا عصر نادری، هم چنان پابرجا بود.
در دوران صفویه، شاه طهماسب آن گنبد گچی را كاشی كاری كرد و حرم مطهر را گسترش داد. گنبد كاشی كاری شده تا عصر نادری، هم چنان پابرجا بود.


نادر شاه، كه در ۱۱۵۶ ق به زیارت مرقد مطهر آمده بود، دستور داد كاشی های كهنه گنبد را بكنند و آن ها را تذهیب كنند. او ثروت فراوانی برای طلاكاری گنبد صرف كرد و هدیه های نفیسی به خزانه حرم تقدیم نمود. بربالای گنبد كتیبه ای قرار دارد كه بانی آن را معرفی می كند: «شكر و سپاس خدا را كه این گنبد منور و روضه مطهر اعظم السلاطین به دستور و تأیید پادشاه مقتدر سلطان نادرشاه كه خداوند سلطنتش را برقرار و عدالت و احسانش را افزون نماید در سال ۱۱۵۶ تذهیب شد»
نادر شاه، كه در ۱۱۵۶ ق به زیارت مرقد مطهر آمده بود، دستور داد كاشی های كهنه گنبد را بكنند و آن‌ها را تذهیب كنند. او ثروت فراوانی برای طلاكاری گنبد صرف كرد و هدیه های نفیسی به خزانه حرم تقدیم نمود. بربالای گنبد كتیبه ای قرار دارد كه بانی آن را معرفی می‌كند: «شكر و سپاس خدا را كه این گنبد منور و روضه مطهر اعظم السلاطین به دستور و تأیید پادشاه مقتدر سلطان نادرشاه كه خداوند سلطنتش را برقرار و عدالت و احسانش را افزون نماید در سال ۱۱۵۶ تذهیب شد»


صحن مرقد مطهر در زمان شاه عباس صفوی با طراحی های بدیع و هندسی شیخ بهایی احداث شد. این صحن چهارگوش دارد و حرم را چون نگینی در خود جای داده و دارای حجره و اتاق هایی در دو طبقه است. هر حجره ای ایوانی كوچك دارد كه تا اوایل قرن چهاردهم هجری محل سكونت عالمان، مدرسان و طلبه های حوزه علمیه نجف بود. در زمان شاه صفی، برای نخستین بار، دیوارهای صحن را كاشی كاری كردند.
صحن مرقد مطهر در زمان شاه عباس صفوی با طراحی های بدیع و هندسی شیخ بهایی احداث شد. این صحن چهارگوش دارد و حرم را چون نگینی در خود جای داده و دارای حجره و اتاق هایی در دو طبقه است. هر حجره ای ایوانی كوچك دارد كه تا اوایل قرن چهاردهم هجری محل سكونت عالمان، مدرسان و طلبه های حوزه علمیه نجف بود. در زمان شاه صفی، برای نخستین بار، دیوارهای صحن را كاشی كاری كردند.
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:


"""مسجد بالاسر"""
"""مسجد بالاسر"""
در دالان سمت غربی صحن قرار گرفته و در محراب آن قطعاتی از کاشی های خشتی متعلق به قرن ششم هجری به چشم می خورد.
در دالان سمت غربی صحن قرار گرفته و در محراب آن قطعاتی از کاشی های خشتی متعلق به قرن ششم هجری به چشم می‌خورد.


"""مقام امام صادق (ع)"""
"""مقام امام صادق (ع)"""
خط ۲۴۹: خط ۲۴۹:
=مدارس علوم دینی=
=مدارس علوم دینی=


مدرسه علوم اسلامی/ مدرسه دینی خواهران/ مدرسه عاملی‌ها/ مدرسه سید محمد کاظم یزدی/ مدرسه مجدد شیرازی/ مدرسه شیخ انصاری/ مدرسه‌های آیت‌الله بروجردی/ مدرسه شوشتری/ مدرسه هندی/ مدرسه متوسط آخوند خراسانی/ مدرسه بزرگ خلیلی/ مدرسه قزوینی/ مدرسه قوام/ مدارس آیت‌الله سید عبدالله شیرازی/ مدرسه جامعه النجف/ مدرسه مقداد سیوری - سلیمیه/ همدرسه شیخ عبدالله/ مدرسه صحن شریف - غرویّه/ مدرسه صحن شریف بزرگ/ مدرسه صدر/ مدرسه معتمد، کاشف الغطا/ مدرسه مهدیه/ مدرسه ایروانی/ مدرسه بخاری/ مدرسه شربیانی/ مدرسه بزرگ خراسانی/ مدرسه کوچک خلیلی/ مدرسه کوچک آخوند خراسانی/ مدرسه بزرگ بروجردی/ مدرسه طاهریه/ مدرسه کوچک بروجردی/ مدرسه جوهرچی/ مدرسه رحباوی/ مدرسه عبدالعزیز بغدادی/ مدرسه افغانی‌ها/ مدرسه یزدی/ مدرسه حکیم/  
مدرسه علوم اسلامی/ مدرسه دینی خواهران/ مدرسه عاملی‌ها/ مدرسه سید محمد کاظم یزدی/ مدرسه مجدد شیرازی/ مدرسه شیخ انصاری/ مدرسه‌های آیت‌الله بروجردی/ مدرسه شوشتری/ مدرسه هندی/ مدرسه متوسط آخوند خراسانی/ مدرسه بزرگ خلیلی/ مدرسه قزوینی/ مدرسه قوام/ مدارس آیت‌الله سید عبدالله شیرازی/ مدرسه جامعه النجف/ مدرسه مقداد سیوری - سلیمیه/ همدرسه شیخ عبدالله/ مدرسه صحن شریف - غرویّه/ مدرسه صحن شریف بزرگ/ مدرسه صدر/ مدرسه معتمد، کاشف الغطا/ مدرسه مهدیه/ مدرسه ایروانی/ مدرسه بخاری/ مدرسه شربیانی/ مدرسه بزرگ خراسانی/ مدرسه کوچک خلیلی/ مدرسه کوچک آخوند خراسانی/ مدرسه بزرگ بروجردی/ مدرسه طاهریه/ مدرسه کوچک بروجردی/ مدرسه جوهرچی/ مدرسه رحباوی/ مدرسه عبدالعزیز بغدادی/ مدرسه افغانی‌ها/ مدرسه یزدی/ مدرسه حکیم/  
مدرسه کلباسی <ref>سید حمیدرضا حسنی و مهدی علی پور، حوزه نجف، داشته‌ها و بایسته‌ها، فصلنامه پژوهش و حوزه ـ ش ۱۶ زمستان ۸۲، به نقل از شبکه اطلاع رسانی شارح</ref>
مدرسه کلباسی <ref>سید حمیدرضا حسنی و مهدی علی پور، حوزه نجف، داشته‌ها و بایسته‌ها، فصلنامه پژوهش و حوزه ـ ش ۱۶ زمستان ۸۲، به نقل از شبکه اطلاع رسانی شارح</ref>


خط ۳۳۰: خط ۳۳۰:
بر طبق آمار، روزانه ۵۰ هزار نفر زائر در روزهای معمولی از نجف بازدید می‌کنند که این آمار در مناسبت‌های خاص تا یک میلیون و پانصد هزار نفر افزایش می‌یابد.<ref> قریشی، «دراسة مقومات الجذب السیاحی»، ص۲۴</ref> مهاجران زیادی از نقاط مختلف جهان به نجف مهاجرت می‌کنند.<ref>ایرانی، الشعراء العراقیون، ۱۳۹۲ش، ص۲۰۵</ref>از آنجا که امروزه نجف به عنوان یک شهر مذهبی شناخته می‌شود، این شهر فاقد سالن تئاتر و سینما است.<ref>جمال الدین، ملامح فی السیره، ۲۰۰۳م، ص۱۷</ref>
بر طبق آمار، روزانه ۵۰ هزار نفر زائر در روزهای معمولی از نجف بازدید می‌کنند که این آمار در مناسبت‌های خاص تا یک میلیون و پانصد هزار نفر افزایش می‌یابد.<ref> قریشی، «دراسة مقومات الجذب السیاحی»، ص۲۴</ref> مهاجران زیادی از نقاط مختلف جهان به نجف مهاجرت می‌کنند.<ref>ایرانی، الشعراء العراقیون، ۱۳۹۲ش، ص۲۰۵</ref>از آنجا که امروزه نجف به عنوان یک شهر مذهبی شناخته می‌شود، این شهر فاقد سالن تئاتر و سینما است.<ref>جمال الدین، ملامح فی السیره، ۲۰۰۳م، ص۱۷</ref>
=محله‌های قدیمی=
=محله‌های قدیمی=
نجف قدیم این طور بود که وقتی عابری از کوچه های تنگ و تو در تو به سمت حرم حرکت می کرد، از بالای بام خانه ها گنبد و گلدسته ها را می دید و پس از دقایقی به ناگاه خود را در برابر مرقد منور أمیر مؤمنان (علیه السلام) می یافت و عظمت و ابّهت این مکان مقدّس تمام وجود انسان را می گرفت و حسّی معنوی به او می داد. از درب حرم که وارد می شدی، گویی دریچه قلبت را به بهشت گشوده ای. در بافت قدیم، تمام کوچه ها به حرم مطهر می‌رسید و اگر زائری یا مسافری راهش را گُم می کرد، از هر کجای شهر که بود، با ادامه حرکت به حرم علوی می‌رسید.
نجف قدیم این طور بود که وقتی عابری از کوچه های تنگ و تو در تو به سمت حرم حرکت می‌کرد، از بالای بام خانه‌ها گنبد و گلدسته‌ها را می‌دید و پس از دقایقی به ناگاه خود را در برابر مرقد منور أمیر مؤمنان (علیه السلام) می‌یافت و عظمت و ابّهت این مکان مقدّس تمام وجود انسان را می‌گرفت و حسّی معنوی به او می‌داد. از درب حرم که وارد می‌شدی، گویی دریچه قلبت را به بهشت گشوده ای. در بافت قدیم، تمام کوچه‌ها به حرم مطهر می‌رسید و اگر زائری یا مسافری راهش را گُم می‌کرد، از هر کجای شهر که بود، با ادامه حرکت به حرم علوی می‌رسید.


شهر قدیم یا كهنه به چهار محله تقسیم می شود :
شهر قدیم یا كهنه به چهار محله تقسیم می‌شود :


مشراق
مشراق
خط ۳۴۰: خط ۳۴۰:
عماره
عماره


حویش. شهر جدید در حدود سه دهه اخیر ساخته شده و از لحاظ شهرسازی نسبتاً خوب و زیبا با خیابان ها و كوچه های وسیع و صاف و فضاهای سبز فراوان است.
حویش. شهر جدید در حدود سه دهه اخیر ساخته شده و از لحاظ شهرسازی نسبتاً خوب و زیبا با خیابان‌ها و كوچه های وسیع و صاف و فضاهای سبز فراوان است.
<ref>shamsa.ir</ref>
<ref>shamsa.ir</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۶۹۸

ویرایش