۱٬۷۳۸
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
مقصود از بیان واقعیات و پرهیز از تحریف احکام این است که علماى محترم مذاهب اسلامى هنگام بازگویى و تعلیم احکام و مسایل فقهى باید همانگونه که ائمه مذاهب اسلامى و مراجع تقلید در کتابهاى فقهى و رسالههاى عملیه خود بیان نمودهاند عمل نمایند. به عنوان مثال، اگر عملى طبق نظر رئیس مذهب و مرجع تقلیدى مستحب است، در موقع تعلیم از آن به عنوان مستحب، اگر واجب است به عنوان واجب و اگر اختلافى است به عنوان مورد اختلاف از آن نام ببرند.<br> | مقصود از بیان واقعیات و پرهیز از تحریف احکام این است که علماى محترم مذاهب اسلامى هنگام بازگویى و تعلیم احکام و مسایل فقهى باید همانگونه که ائمه مذاهب اسلامى و مراجع تقلید در کتابهاى فقهى و رسالههاى عملیه خود بیان نمودهاند عمل نمایند. به عنوان مثال، اگر عملى طبق نظر رئیس مذهب و مرجع تقلیدى مستحب است، در موقع تعلیم از آن به عنوان مستحب، اگر واجب است به عنوان واجب و اگر اختلافى است به عنوان مورد اختلاف از آن نام ببرند.<br> | ||
در مواردى دیده مىشود که برخى علما اعمالى را که طبق فتاواى رؤساى همه مذاهب اسلامى واجب نیست به گونهاى براى مردم بازگو مىکنند که تداعى واجب بودن نزد تمام مذاهب مىنماید؛ براى نمونه مىتوان به مسئله تکتف در نماز (گذاشتن دست روى دست در حال قیام در نماز) و شهادت به ولایت حضرت على در اقامه اشاره کرد. برخى از علماى محترم اهلسنت تکتف را طورى به مردم آموزش داده و مىدهند که گویا واجب است و بدون تکتف نماز باطل است. آنها به این نکته اشاره نمىکنند که اولا همه مذاهب چهارگانه اهلسنت، تکتف در نماز را واجب نمىدانند؛ ثانیاً برخى از مذاهب اسلامى مانند مالکى نه تنها این عمل را واجب نمىدانند بلکهّ طبق بعضى از صورتها ارسال (رها کردن دست در حال قیام نماز) را مندوب و تکتف را مکروه مىدانند و ثالثاً آنهایى هم که تکتف را سنت و مستحب مىدانند در نحوه آن اختلاف دارند؛ حنفیه معتقد است باید دست راست را بر دست چپ در زیر ناف گذاشت. اما شافعیه مىگوید باید دست را پشت ناف و در زیر سینه گذاشت. (ر.ک: جزیرى، 1406 ق، ج1، ص 251؛ حنفى، بىتا، ج 1، ص 287 و مرغنیانى، بىتا، ج1، ص 47).<br> | در مواردى دیده مىشود که برخى علما اعمالى را که طبق فتاواى رؤساى همه مذاهب اسلامى واجب نیست به گونهاى براى مردم بازگو مىکنند که تداعى واجب بودن نزد تمام مذاهب مىنماید؛ براى نمونه مىتوان به مسئله تکتف در نماز (گذاشتن دست روى دست در حال قیام در نماز) و شهادت به ولایت حضرت على در اقامه اشاره کرد. برخى از علماى محترم اهلسنت تکتف را طورى به مردم آموزش داده و مىدهند که گویا واجب است و بدون تکتف نماز باطل است. آنها به این نکته اشاره نمىکنند که اولا همه مذاهب چهارگانه اهلسنت، تکتف در نماز را واجب نمىدانند؛ ثانیاً برخى از مذاهب اسلامى مانند مالکى نه تنها این عمل را واجب نمىدانند بلکهّ طبق بعضى از صورتها ارسال (رها کردن دست در حال قیام نماز) را مندوب و تکتف را مکروه مىدانند و ثالثاً آنهایى هم که تکتف را سنت و مستحب مىدانند در نحوه آن اختلاف دارند؛ حنفیه معتقد است باید دست راست را بر دست چپ در زیر ناف گذاشت. اما شافعیه مىگوید باید دست را پشت ناف و در زیر سینه گذاشت. (ر.ک: جزیرى، 1406 ق، ج1، ص 251؛ حنفى، بىتا، ج 1، ص 287 و مرغنیانى، بىتا، ج1، ص 47).<br> | ||
از طرفى دیگر، علماى شیعه اذان و اقامه را به گونهاى به مسلمانان شیعه آموزش مىدهند که گویا شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (اشهد ان علیا ولى الله) جزء اذان و اقامه است و بدون آن اذان و اقامه ناقص است. در حالىکه هیچ یک از مراجع تقلید شیعه چنین فتوایى ندادهاند. همه آن را مستحب مىدانند و در رسالههاى عملیه خود تصریح کردهاند اگر کسى شهادت ثالثه را به این نیت که جزء اذان و اقامه است بگوید بدعت انجام داده است. (بنىهاشمى، 1378ش، ج1، ص540). شیخ طوسى در کتاب مبسوط در این مورد مىگوید: «الاذان و الاقامه خمسة و ثلاثون عشر فصلا ثمانیة عشر فصلا الاذان و سبعة عشر فصلا الاقامه ... فاما قول اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه على ما ورد فى شواذ الاخبار فلیس بمعول علیه فى الاذان و لو فعله الانسان یاثم به غیر انه لیس من فضیلة الاذان و لا کمال فصوله؛ اذان و اقامه 35 فصل است، هرکدام به ترتیب 18 و 17 جمله دارد، اما گفتن اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه بنابر آنچه که در اخبار شاذ آمده است که فقها در بحث اذان به آنها عمل نکردهاند اگر آن جمله را در اذان بگوید | از طرفى دیگر، علماى شیعه اذان و اقامه را به گونهاى به مسلمانان شیعه آموزش مىدهند که گویا شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (اشهد ان علیا ولى الله) جزء اذان و اقامه است و بدون آن اذان و اقامه ناقص است. در حالىکه هیچ یک از مراجع تقلید شیعه چنین فتوایى ندادهاند. همه آن را مستحب مىدانند و در رسالههاى عملیه خود تصریح کردهاند اگر کسى شهادت ثالثه را به این نیت که جزء اذان و اقامه است بگوید بدعت انجام داده است. (بنىهاشمى، 1378ش، ج1، ص540). شیخ طوسى در کتاب مبسوط در این مورد مىگوید: «الاذان و الاقامه خمسة و ثلاثون عشر فصلا ثمانیة عشر فصلا الاذان و سبعة عشر فصلا الاقامه ... فاما قول اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه على ما ورد فى شواذ الاخبار فلیس بمعول علیه فى الاذان و لو فعله الانسان یاثم به غیر انه لیس من فضیلة الاذان و لا کمال فصوله؛ اذان و اقامه 35 فصل است، هرکدام به ترتیب 18 و 17 جمله دارد، اما گفتن اشهد ان علیا امیر المومنین و آل محمد خیر البریه بنابر آنچه که در اخبار شاذ آمده است که فقها در بحث اذان به آنها عمل نکردهاند اگر آن جمله را در اذان بگوید [به قصد جزئیت] گناه کرده است». (شیخ طوسى، 1387ق، ج1، ص99).<br> | ||
بنابراین اختلاف در مسایل فقهى یک امرى طبیعى است و هر مجتهدى که واجد شرایط باشد با توجه به مبانى و ادله شرعى که در اختیار دارد احکام اسلامى را از منابع آن استنباط و استخراج مىکند. این اختلافنظر تنها در میان علماى شیعه و سنى نیست بلکه در میان مذاهب اهلسنت و علماى شیعه نیز وجود دارد. مذاهب چهارگانه اهلسنت در بسیارى از جزئیات مسایل فقهى با هم اختلاف دارند که این امر هیچ مشکلى به وجود نمىآورد و چنین اختلافى مذموم نیست، بلکه موجب بالندگى و پویایى فقه مىشود. براى نمونه مىتوان به اختلاف آنها در مقدار مسح سر در وضو و تکتف در نماز و نحوه آن و معناى سنت، مندوب، مستحب، تطوع، فضیلت، واجب و فرض اشاره کرد. <ref>جهت اطلاع از اختلاف نظر رؤساى مذاهب اهل سنت به کتاب الفقه على مذاهب الاربعه، تأليف عبدالرحمن الجزيرى مراجعه نماييد.</ref><br> | بنابراین اختلاف در مسایل فقهى یک امرى طبیعى است و هر مجتهدى که واجد شرایط باشد با توجه به مبانى و ادله شرعى که در اختیار دارد احکام اسلامى را از منابع آن استنباط و استخراج مىکند. این اختلافنظر تنها در میان علماى شیعه و سنى نیست بلکه در میان مذاهب اهلسنت و علماى شیعه نیز وجود دارد. مذاهب چهارگانه اهلسنت در بسیارى از جزئیات مسایل فقهى با هم اختلاف دارند که این امر هیچ مشکلى به وجود نمىآورد و چنین اختلافى مذموم نیست، بلکه موجب بالندگى و پویایى فقه مىشود. براى نمونه مىتوان به اختلاف آنها در مقدار مسح سر در وضو و تکتف در نماز و نحوه آن و معناى سنت، مندوب، مستحب، تطوع، فضیلت، واجب و فرض اشاره کرد. <ref>جهت اطلاع از اختلاف نظر رؤساى مذاهب اهل سنت به کتاب الفقه على مذاهب الاربعه، تأليف عبدالرحمن الجزيرى مراجعه نماييد.</ref><br> | ||
در نتیجه، اگر همه تعالیم اسلام را در سه بخش عقاید، اخلاق، و احکام فقهى خلاصه کنیم، شیعه و سنى در مسایل اعتقادى و اخلاقى یا با هم اختلاف ندارند و یا اگر اختلاف دارند اندک است. اما در مسایل فقهى اختلاف هم در میان خود مذاهب اهلسنت است و هم علماى شیعه در بعضى موارد با یکدیگر اختلافنظر دارند.<br> | در نتیجه، اگر همه تعالیم اسلام را در سه بخش عقاید، اخلاق، و احکام فقهى خلاصه کنیم، شیعه و سنى در مسایل اعتقادى و اخلاقى یا با هم اختلاف ندارند و یا اگر اختلاف دارند اندک است. اما در مسایل فقهى اختلاف هم در میان خود مذاهب اهلسنت است و هم علماى شیعه در بعضى موارد با یکدیگر اختلافنظر دارند.<br> |
ویرایش