هشام بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
'''هشام بن عبدالملک''' مردی غلیظ، بدخو، بخیل و حریص بود. او عامل به [[شهادت]] رساندن [[زید بن علی بن حسین (ع)]] بود و حضرات [[امام باقر (ع)]] و [[امام صادق (ع)]] را به [[شام]] احضار کرد و جسارت‌های فراوانی کرد و در ادامه نیز [[حضرت باقرالعلوم (ع)]] را به شهادت رساند.
'''هشام بن عبدالملک''' مردی غلیظ، بدخو، بخیل و حریص بود. او عامل به [[شهادت]] رساندن [[زید بن علی بن حسین (ع)]] بود و حضرات [[امام باقر (ع)]] و [[امام صادق (ع)]] را به [[شام]] احضار کرد و جسارت‌های فراوانی کرد و در ادامه نیز [[حضرت باقرالعلوم (ع)]] را به شهادت رساند.


او دهمین [[خلیفه اموی]] بود که در ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری در رصافه شام، جان به مالک [[دوزخ]] تسلیم کرد
مرگ وی که دهمین [[خلیفه اموی]] بود در ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری در رصافه شام اتفاق افتاد.


=نسب=
=نسب=


وی از قبیلۀ [[قریش]] ، از [[اعراب عدنانی]] و از طایفۀ [[بنی‌امیه]] بود. <ref>قلقشندی، ج۱، ص۸۲</ref>
وی از قبیلۀ [[قریش]] از [[اعراب عدنانی]] و از طایفۀ [[بنی‌امیه]] بود. <ref>قلقشندی، ج۱، ص۸۲</ref>
پدرش عبدالملک بن مروان، پنجمین [[خلیفۀ اموی]]، و مادرش [[عایشه] <ref>ن ‌جوزی، المنتظم فی‌التاریخ الملوک والامم، ج‌۷، ص‌۹۷، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. </ref> یا فاطمه، <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص‌۲۸۲، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ ۱۲۰، ۱۲۱ـ ۱۴۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت</ref> کنیه‌اش امّ هاشم، دختر هاشم بن اسماعیل مخزومی بود. <ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص‌۲۱۳، چاپ مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵</ref> نوشته‌اند که او زنی احمق بود و به همین علت، عبدالملک او را [[طلاق]] داد. <ref>طبری، تاریخ، ج‌۷، ص‌۲۵، بیروت</ref> در هنگام وفات پدرش او در [[دمشق]] به سر می‌برد و چهارده سال داشت. <ref> ابوالفرج ‌اصفهانی، الاغانی، ج‌۱۴، ص‌۸۳، قاهره، دارالکتب ۱۹۲۷ـ ۱۹۷۰</ref> کنیۀ هشام، اباولید بود <ref> مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج‌۶، ص‌۴۹، چاپ ارنست لروصحاف، ۱۸۹۹</ref> و چون چشمش لوچ‌ بود، به هشام احول معروف شد. <ref>مصعب ‌بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص‌۱۶۳، چاپ الیفی بروفنیسال، قاهره ۱۹۵۳. </ref> بنا بر نقل ابن حبیب ، <ref> ابن ‌حبیب، المنمق، ص‌۴۰۵</ref> او یکی از حولان قریش بود.
پدرش عبدالملک بن مروان، پنجمین [[خلیفۀ اموی]] و مادرش عایشه <ref>ن ‌جوزی، المنتظم فی‌التاریخ الملوک والامم، ج‌۷، ص‌۹۷، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. </ref> یا فاطمه <ref>ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص‌۲۸۲، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ ۱۲۰، ۱۲۱ـ ۱۴۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت</ref> کنیه‌اش امّ هاشم، دختر هاشم بن اسماعیل مخزومی بود. <ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص‌۲۱۳، چاپ مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵</ref> نوشته‌اند که او زنی احمق بود و به همین علت عبدالملک او را [[طلاق]] داد. <ref>طبری، تاریخ، ج‌۷، ص‌۲۵، بیروت</ref> در هنگام وفات پدرش او در [[دمشق]] به سر می‌برد و چهارده سال داشت. <ref> ابوالفرج ‌اصفهانی، الاغانی، ج‌۱۴، ص‌۸۳، قاهره، دارالکتب ۱۹۲۷ـ ۱۹۷۰</ref> کنیۀ هشام اباولید بود <ref> مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج‌۶، ص‌۴۹، چاپ ارنست لروصحاف، ۱۸۹۹</ref> و چون چشمش لوچ‌ بود به هشام احول معروف شد. <ref>مصعب ‌بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص‌۱۶۳، چاپ الیفی بروفنیسال، قاهره ۱۹۵۳. </ref> بنا بر نقل ابن حبیب <ref> ابن ‌حبیب، المنمق، ص‌۴۰۵</ref> او یکی از حولان قریش بود.


=تولد هشام بن عبدالملک=
=تولد هشام بن عبدالملک=


هشام در اوایل سال 72 به دنیا آمد. <ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5، ص 123</ref> مقریزی <ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5،ص 574</ref> تولد او را در سال 71 دانسته است، اما [[روایت]] اول اعتبار بیشتری دارد، زیرا گفته شده است که در سال 72 عبدالملک مشغول [[جنگ]] با [[مصعب بن زبیر]] بود و چون [[مصعب]] کشته شد، خبر تولد هشام به عبدالملک رسید، به همین سبب او را <big>منصور</big> نامید، زیرا بدان فال نیک زده بود. <ref>بلاذری؛ طبری؛ ابن اثیر، همانجاها؛ قس ابن قتیبه، 1967، ج 2، ص 104، که نوشته است عبدالملک در اطراف شام مشغول گردش بود که خبر تولد را شنید</ref>
هشام در اوایل سال 72 به دنیا آمد. <ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5، ص 123</ref> مقریزی <ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5،ص 574</ref> تولد او را در سال 71 دانسته است اما [[روایت]] اول اعتبار بیشتری دارد، زیرا گفته شده است که در سال 72 عبدالملک مشغول [[جنگ]] با [[مصعب بن زبیر]] بود و چون [[مصعب]] کشته شد، خبر تولد هشام به عبدالملک رسید، به همین سبب او را <big>منصور</big> نامید، زیرا بدان فال نیک زده بود. <ref>بلاذری؛ طبری؛ ابن اثیر، همانجاها؛ قس ابن قتیبه، 1967، ج 2، ص 104، که نوشته است عبدالملک در اطراف شام مشغول گردش بود که خبر تولد را شنید</ref>


هشام در [[مدینه]] به دنیا آمد.  [[مقریزی]] زادگاه او را [[دمشق]] دانسته است، اما چون در هنگام ولادت او، پدر و مادرش از هم جدا شده بودند <ref>ابن عبدربه، ج 5، ص 180</ref> و مادرش در میان خانوادۀ خود در مدینه به سر می برده، روایت اول معتبرتر است. <ref> کبیسی، ص 40</ref>
هشام در [[مدینه]] به دنیا آمد.  [[مقریزی]] زادگاه او را [[دمشق]] دانسته است، اما چون در هنگام ولادت او پدر و مادرش از هم جدا شده بودند <ref>ابن عبدربه، ج 5، ص 180</ref> و مادرش در میان خانوادۀ خود در مدینه به سر می برده، روایت اول معتبرتر است. <ref> کبیسی، ص 40</ref>


چون هشام متولد شد عبد الملک او را موسوم به منصور گردانید اما مادرش آن پسر را بنام پدر خویش «هشام» می خواند و بالاخره عبد الملک متابعت منکوحه <ref>نکاح کرده شده</ref> نموده به این اسم راضی شد و کنیت هشام «ابو الولید» بود و به قول صاحب گزیده هشام «المنصور باللّه» لقب داشت و بروایتی در سن چهل و سه سالگی بر مسند کامرانی نشست و نوزده سال و نه ماه پادشاه بود و فتح قیساریه و [[اسلام]] اهل [[سمرقند]] و امارت نصر بن سیار در [[خراسان]] و لشگر کشیدن ملک خزر بجانب آذربیجان و شهادت زید بن علی بن الحسین رضوان اللّه علیهم در ایام حکومت هشام بوقوع پیوست و او بغایت ممسک بود و بجمع کردن اسب اظهار شعف مینمود چنانچه چهار هزار اسب در طویله اش جو می خوردند و هشام در سنه خمس و عشرین و مائه بمرض خناق درگذشت مدت حیاتش بدین روایت شصت و دو سال و چند ماه باشد و بعضی از مورخان پنجاه و پنج سال و برخی پنجاه و چهار سال گفته اند صاحب بناکتی گوید که غلام سعید بن عبد الملک عالم نام بوزارت هشام قیام می نمود. <ref>غیاث الدین بن همام الدین خواند میر، تاریخ حبیب السیر(942 ق )، ناشر: خیام، تهران، چاپ: 1380ش، چاپ: چهارم/ ص: 178</ref>
چون هشام متولد شد عبد الملک او را موسوم به منصور گردانید اما مادرش آن پسر را بنام پدر خویش «هشام» می خواند و بالاخره عبد الملک متابعت منکوحه <ref>نکاح کرده شده</ref> نموده به این اسم راضی شد و کنیت هشام «ابو الولید» بود و به قول صاحب گزیده هشام «المنصور باللّه» لقب داشت و بروایتی در سن چهل و سه سالگی بر مسند کامرانی نشست و نوزده سال و نه ماه پادشاه بود و فتح قیساریه و [[اسلام]] اهل [[سمرقند]] و امارت نصر بن سیار در [[خراسان]] و لشگر کشیدن ملک خزر بجانب آذربیجان و شهادت زید بن علی بن الحسین رضوان اللّه علیهم در ایام حکومت هشام بوقوع پیوست و او بغایت ممسک بود و بجمع کردن اسب اظهار شعف مینمود چنانچه چهار هزار اسب در طویله اش جو می خوردند و هشام در سنه خمس و عشرین و مائه بمرض خناق درگذشت مدت حیاتش بدین روایت شصت و دو سال و چند ماه باشد و بعضی از مورخان پنجاه و پنج سال و برخی پنجاه و چهار سال گفته اند صاحب بناکتی گوید که غلام سعید بن عبد الملک عالم نام بوزارت هشام قیام می نمود. <ref>غیاث الدین بن همام الدین خواند میر، تاریخ حبیب السیر(942 ق )، ناشر: خیام، تهران، چاپ: 1380ش، چاپ: چهارم/ ص: 178</ref>


=شرايط پيچيده زمان [[امام باقر (ع)]]=
=شرايط پيچيده زمان امام باقر (ع)=


هريك از [[پيشوايان]] بزرگ ما در عصر خود عهده دار ارشاد و رهبرى جامعه اسلامى و پاسدار و نگهبان [[آيين اسلام]] بودند ولى شكل كار آنها در تحقق اين هدف مختلف بود و هركدام متناسب شرايط زمان خود راهى را برمى گزيدند كه آنان را به هدف برساند.
هريک از پيشوايان بزرگ ما در عصر خود عهده دار ارشاد و رهبرى جامعه اسلامى و پاسدار و نگهبان [[آيين اسلام]] بودند ولى شکل کار آنها در تحقق اين هدف مختلف بود و هرکدام متناسب شرايط زمان خود راهى را برمى گزيدند که آنان را به هدف برساند.


ملاحظه شرايط پيچيده زمان امام باقر (ع) در ظاهر جز نشر حديث و گسترش تعاليم اسلامى كار ديگرى را به او اجازه نمى داد، از اين جهت مى بينيم [[علوم باقرى (ع)]] در عصر خود زبانزد عام و خاص مى گردد.
ملاحظه شرايط پيچيده زمان امام باقر (ع) در ظاهر جز نشر حديث و گسترش تعاليم اسلامى کار ديگرى را به او اجازه نمى داد، از اين جهت مى بينيم علوم باقرى (ع) در عصر خود زبانزد عام و خاص مى گردد.


نكته ديگر اينكه روش كار پيشوايان و بالأخص امثال [[امام سجاد(ع)]] و [[امام باقر(ع)]] كه در شرايط فشار و خفقان به سر مى بردند، به شيوه مخفى و پنهانى و زيرزمينى بود. شيوه اى كه موجب مى شد كسى از فعاليت هاى آنان مطلع نشود. همين فعاليت هاى پنهانى گاهى كه آشكار مى شد، خلفا را سخت ناراحت مى كرد و وسايل [[تبعيد]] و زندان آنها را فراهم مى نمود. به خاطر همين كارهاى سرّى و مخفى بود كه [[خليفه]] وقت، امام باقر(ع) را با فرزند عزيزش به شام احضار كرد تا از اسرار آن حضرت آگاه شود.
نکته ديگر اينکه روش کار پيشوايان و بالأخص امثال [[امام سجاد(ع)]] و [[امام باقر(ع)]] که در شرايط فشار و خفقان به سر مى بردند، به شيوه مخفى و پنهانى و زيرزمينى بود. شيوه اى که موجب مى شد کسى از فعاليت هاى آنان مطلع نشود. همين فعاليت هاى پنهانى گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت ناراحت مى کرد و وسايل [[تبعيد]] و زندان آنها را فراهم مى نمود. به خاطر همين کارهاى سرّى و مخفى بود که [[خليفه]] وقت، امام باقر(ع) را با فرزند عزيزش به شام احضار کرد تا از اسرار آن حضرت آگاه شود.


امام (ع) در زمانى كه نشر حديث [[پيامبر (ص)]] ممنوع بود، به انتشار احاديث [[رسول خدا (ص)]] مبادرت ورزيد و [[مسلمانان]] را با معارف بلند اسلامى، [[تفسير قرآن]] و احكام اسلام آشنا ساخت و شخصيت هايى را پرورش داد كه هر كدام از آنها [[راويان]] بلند پايه [[حديث]]، و فقيهانى بلند منزلت بودند. مانند [[محمّد بن مسلم]]، [[زرارة بن اعين]]، [[ابو بصير]]، [[بريد بن معاويه]] و ... .
امام (ع) در زمانى که نشر حديث [[پيامبر (ص)]] ممنوع بود، به انتشار احاديث [[رسول خدا (ص)]] مبادرت ورزيد و [[مسلمانان]] را با معارف بلند اسلامى، [[تفسير قرآن]] و احکام اسلام آشنا ساخت و شخصيت هايى را پرورش داد که هر کدام از آنها [[راويان]] بلند پايه [[حديث]] و فقيهانى بلند منزلت بودند. مانند [[محمّد بن مسلم]]، [[زرارة بن اعين]]، [[ابو بصير]]، [[بريد بن معاويه]] و ... .


در عظمت اين افراد كافى است كه امام صادق (ع) مى فرمايند: مكتب و احاديث پدرم را چهار نفر زنده كردند. آنگاه اسامى آن چهار نفر را به نحوى كه ياد كرديم، ذكر مى نمايند. <ref>رجال كشى ص125</ref>
در عظمت اين افراد کافى است که امام صادق (ع) مى فرمايند: مکتب و احاديث پدرم را چهار نفر زنده کردند. آنگاه اسامى آن چهار نفر را به نحوى که ياد کرديم، ذکر مى نمايند. <ref>رجال كشى ص125</ref>


محمد بن مسلم [[فقيه]] عصر خود، سى هزار [[حديث]] از امام باقر (ع) و شانزده هزار حديث از امام صادق (ع) فرا گرفت. يكى ديگر از شاگردان برجسته امام باقر (ع) [[جابر جُعْفى]] است؛ وى هفتاد هزار حديث از امام باقر (ع) شنيده و ضبط كرده كه همه را آن حضرت از پيامبر (ص) نقل نموده اند. <ref>أعيان الشيعة ج4بخش2 ص7</ref>
محمد بن مسلم [[فقيه]] عصر خود سى هزار [[حديث]] از امام باقر (ع) و شانزده هزار حديث از امام صادق (ع) فرا گرفت. يکى ديگر از شاگردان برجسته امام باقر (ع) [[جابر جُعْفى]] است؛ وى هفتاد هزار حديث از امام باقر (ع) شنيده و ضبط کرده که همه را آن حضرت از پيامبر (ص) نقل نموده اند. <ref>أعيان الشيعة ج4بخش2 ص7</ref>


هشام از موقعيت امام باقر(ع) و فرزند عزيز او حضرت صادق (ع) سخت بيمناك بود، از اين جهت به حاكم [[مدينه]] دستور داد كه هر دو را روانه شام سازد. مسافرت آنان به شام هرچند اجبارى بود و هشام بسيار مى كوشيد كه پدر و پسر را در انظار مردم شام كوچك كند اما مناظره امام باقر (ع) با [[اسقف]] [[مسيحيان]] آن چنان به امام باقر (ع) عظمت بخشيد كه همه مردم شام از موقعيت بزرگ امام (ع) آگاه شدند. از اين جهت هشام مجبور شد كه هر دو نفر را مرخص كرده و آنان را به مدينه باز گرداند. <ref>مشروح سرگذشت امام (ع) در اين مسافرت اجبارى در كتاب بحارالأنوار ج46ص307ـ313 آمده است</ref>
هشام از موقعيت امام باقر(ع) و فرزند عزيز او حضرت صادق (ع) سخت بيمناک بود، از اين جهت به حاکم [[مدينه]] دستور داد که هر دو را روانه شام سازد. مسافرت آنان به شام هرچند اجبارى بود و هشام بسيار مى کوشيد که پدر و پسر را در انظار مردم شام کوچک کند اما مناظره امام باقر (ع) با [[اسقف]] [[مسيحيان]] آن چنان به امام باقر (ع) عظمت بخشيد که همه مردم شام از موقعيت بزرگ امام (ع) آگاه شدند. از اين جهت هشام مجبور شد که هر دو نفر را مرخص کرده و آنان را به مدينه باز گرداند. <ref>مشروح سرگذشت امام (ع) در اين مسافرت اجبارى در كتاب بحارالأنوار ج46ص307ـ313 آمده است</ref>


سرانجام امام باقر(ع) كه پيوسته مورد خشم و غضب خليفه وقت، هشام بن عبدالملك بود، به وسيله ايادى او مسموم شد و در سال 114 هجرى به شهادت رسید و دركنار قبر پدر بزرگوارش در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.
سرانجام امام باقر(ع) که پيوسته مورد خشم و غضب خليفه وقت هشام بن عبدالملک بود، به وسيله ايادى او مسموم شد و در سال 114 هجرى به شهادت رسید و درکنار قبر پدر بزرگوارش در قبرستان بقيع به خاک سپرده شد.


=مرگ و جانشینی=
=مرگ و جانشینی=


طبق [[وصیت نامه]] عبدالملک، [[ولید بن یزید]] ولیعهد بود. هشام تصمیم داشت که فرزندش [[مسلمه]] را جانشین خود کند اما در این کار موفق نشد. دوران هشام به پایان رسید و ولیعهد در یکی از مناطق دور [[اردن]] به نام [[ازرق]] زندگی می‌کرد. هشام در روز چهارشنبه از ربیع‌الثانی ۱۲۵/فوریه ۷۴۳ درگذشت. مدت خلافت وی نوزده سال وشش ماه و چند روز بود. <ref> طقوش، دولت امویان، ۲۰۸</ref>
طبق وصیت نامه عبدالملک، [[ولید بن یزید]] ولیعهد بود. هشام تصمیم داشت که فرزندش مسلمه را جانشین خود کند اما در این کار موفق نشد. دوران هشام به پایان رسید و ولیعهد در یکی از مناطق دور [[اردن]] به نام ازرق زندگی می‌کرد. هشام در روز چهارشنبه از ربیع‌الثانی ۱۲۵/فوریه ۷۴۳ درگذشت. مدت خلافت وی نوزده سال وشش ماه و چند روز بود. <ref> طقوش، دولت امویان، ۲۰۸</ref>


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۵

هشام بن عبدالملک
نام هشام بن عبدالملک
نام کامل هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیه بن عبدالشمس، ابوالولید اموی دمشقی
نام پدر عبدالملک مروان
نام مادر فاطمه بنت هشام
درگذشت ۱۲۵ ه‍.ق
آرامگاه الرصافه • سوریه

هشام بن عبدالملک مردی غلیظ، بدخو، بخیل و حریص بود. او عامل به شهادت رساندن زید بن علی بن حسین (ع) بود و حضرات امام باقر (ع) و امام صادق (ع) را به شام احضار کرد و جسارت‌های فراوانی کرد و در ادامه نیز حضرت باقرالعلوم (ع) را به شهادت رساند.

مرگ وی که دهمین خلیفه اموی بود در ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری در رصافه شام اتفاق افتاد.

نسب

وی از قبیلۀ قریش از اعراب عدنانی و از طایفۀ بنی‌امیه بود. [۱] پدرش عبدالملک بن مروان، پنجمین خلیفۀ اموی و مادرش عایشه [۲] یا فاطمه [۳] کنیه‌اش امّ هاشم، دختر هاشم بن اسماعیل مخزومی بود. [۴] نوشته‌اند که او زنی احمق بود و به همین علت عبدالملک او را طلاق داد. [۵] در هنگام وفات پدرش او در دمشق به سر می‌برد و چهارده سال داشت. [۶] کنیۀ هشام اباولید بود [۷] و چون چشمش لوچ‌ بود به هشام احول معروف شد. [۸] بنا بر نقل ابن حبیب [۹] او یکی از حولان قریش بود.

تولد هشام بن عبدالملک

هشام در اوایل سال 72 به دنیا آمد. [۱۰] مقریزی [۱۱] تولد او را در سال 71 دانسته است اما روایت اول اعتبار بیشتری دارد، زیرا گفته شده است که در سال 72 عبدالملک مشغول جنگ با مصعب بن زبیر بود و چون مصعب کشته شد، خبر تولد هشام به عبدالملک رسید، به همین سبب او را منصور نامید، زیرا بدان فال نیک زده بود. [۱۲]

هشام در مدینه به دنیا آمد. مقریزی زادگاه او را دمشق دانسته است، اما چون در هنگام ولادت او پدر و مادرش از هم جدا شده بودند [۱۳] و مادرش در میان خانوادۀ خود در مدینه به سر می برده، روایت اول معتبرتر است. [۱۴]

چون هشام متولد شد عبد الملک او را موسوم به منصور گردانید اما مادرش آن پسر را بنام پدر خویش «هشام» می خواند و بالاخره عبد الملک متابعت منکوحه [۱۵] نموده به این اسم راضی شد و کنیت هشام «ابو الولید» بود و به قول صاحب گزیده هشام «المنصور باللّه» لقب داشت و بروایتی در سن چهل و سه سالگی بر مسند کامرانی نشست و نوزده سال و نه ماه پادشاه بود و فتح قیساریه و اسلام اهل سمرقند و امارت نصر بن سیار در خراسان و لشگر کشیدن ملک خزر بجانب آذربیجان و شهادت زید بن علی بن الحسین رضوان اللّه علیهم در ایام حکومت هشام بوقوع پیوست و او بغایت ممسک بود و بجمع کردن اسب اظهار شعف مینمود چنانچه چهار هزار اسب در طویله اش جو می خوردند و هشام در سنه خمس و عشرین و مائه بمرض خناق درگذشت مدت حیاتش بدین روایت شصت و دو سال و چند ماه باشد و بعضی از مورخان پنجاه و پنج سال و برخی پنجاه و چهار سال گفته اند صاحب بناکتی گوید که غلام سعید بن عبد الملک عالم نام بوزارت هشام قیام می نمود. [۱۶]

شرايط پيچيده زمان امام باقر (ع)

هريک از پيشوايان بزرگ ما در عصر خود عهده دار ارشاد و رهبرى جامعه اسلامى و پاسدار و نگهبان آيين اسلام بودند ولى شکل کار آنها در تحقق اين هدف مختلف بود و هرکدام متناسب شرايط زمان خود راهى را برمى گزيدند که آنان را به هدف برساند.

ملاحظه شرايط پيچيده زمان امام باقر (ع) در ظاهر جز نشر حديث و گسترش تعاليم اسلامى کار ديگرى را به او اجازه نمى داد، از اين جهت مى بينيم علوم باقرى (ع) در عصر خود زبانزد عام و خاص مى گردد.

نکته ديگر اينکه روش کار پيشوايان و بالأخص امثال امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) که در شرايط فشار و خفقان به سر مى بردند، به شيوه مخفى و پنهانى و زيرزمينى بود. شيوه اى که موجب مى شد کسى از فعاليت هاى آنان مطلع نشود. همين فعاليت هاى پنهانى گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت ناراحت مى کرد و وسايل تبعيد و زندان آنها را فراهم مى نمود. به خاطر همين کارهاى سرّى و مخفى بود که خليفه وقت، امام باقر(ع) را با فرزند عزيزش به شام احضار کرد تا از اسرار آن حضرت آگاه شود.

امام (ع) در زمانى که نشر حديث پيامبر (ص) ممنوع بود، به انتشار احاديث رسول خدا (ص) مبادرت ورزيد و مسلمانان را با معارف بلند اسلامى، تفسير قرآن و احکام اسلام آشنا ساخت و شخصيت هايى را پرورش داد که هر کدام از آنها راويان بلند پايه حديث و فقيهانى بلند منزلت بودند. مانند محمّد بن مسلم، زرارة بن اعين، ابو بصير، بريد بن معاويه و ... .

در عظمت اين افراد کافى است که امام صادق (ع) مى فرمايند: مکتب و احاديث پدرم را چهار نفر زنده کردند. آنگاه اسامى آن چهار نفر را به نحوى که ياد کرديم، ذکر مى نمايند. [۱۷]

محمد بن مسلم فقيه عصر خود سى هزار حديث از امام باقر (ع) و شانزده هزار حديث از امام صادق (ع) فرا گرفت. يکى ديگر از شاگردان برجسته امام باقر (ع) جابر جُعْفى است؛ وى هفتاد هزار حديث از امام باقر (ع) شنيده و ضبط کرده که همه را آن حضرت از پيامبر (ص) نقل نموده اند. [۱۸]

هشام از موقعيت امام باقر(ع) و فرزند عزيز او حضرت صادق (ع) سخت بيمناک بود، از اين جهت به حاکم مدينه دستور داد که هر دو را روانه شام سازد. مسافرت آنان به شام هرچند اجبارى بود و هشام بسيار مى کوشيد که پدر و پسر را در انظار مردم شام کوچک کند اما مناظره امام باقر (ع) با اسقف مسيحيان آن چنان به امام باقر (ع) عظمت بخشيد که همه مردم شام از موقعيت بزرگ امام (ع) آگاه شدند. از اين جهت هشام مجبور شد که هر دو نفر را مرخص کرده و آنان را به مدينه باز گرداند. [۱۹]

سرانجام امام باقر(ع) که پيوسته مورد خشم و غضب خليفه وقت هشام بن عبدالملک بود، به وسيله ايادى او مسموم شد و در سال 114 هجرى به شهادت رسید و درکنار قبر پدر بزرگوارش در قبرستان بقيع به خاک سپرده شد.

مرگ و جانشینی

طبق وصیت نامه عبدالملک، ولید بن یزید ولیعهد بود. هشام تصمیم داشت که فرزندش مسلمه را جانشین خود کند اما در این کار موفق نشد. دوران هشام به پایان رسید و ولیعهد در یکی از مناطق دور اردن به نام ازرق زندگی می‌کرد. هشام در روز چهارشنبه از ربیع‌الثانی ۱۲۵/فوریه ۷۴۳ درگذشت. مدت خلافت وی نوزده سال وشش ماه و چند روز بود. [۲۰]

پانویس

  1. قلقشندی، ج۱، ص۸۲
  2. ن ‌جوزی، المنتظم فی‌التاریخ الملوک والامم، ج‌۷، ص‌۹۷، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
  3. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص‌۲۸۲، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ ۱۲۰، ۱۲۱ـ ۱۴۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت
  4. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص‌۲۱۳، چاپ مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵
  5. طبری، تاریخ، ج‌۷، ص‌۲۵، بیروت
  6. ابوالفرج ‌اصفهانی، الاغانی، ج‌۱۴، ص‌۸۳، قاهره، دارالکتب ۱۹۲۷ـ ۱۹۷۰
  7. مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج‌۶، ص‌۴۹، چاپ ارنست لروصحاف، ۱۸۹۹
  8. مصعب ‌بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص‌۱۶۳، چاپ الیفی بروفنیسال، قاهره ۱۹۵۳.
  9. ابن ‌حبیب، المنمق، ص‌۴۰۵
  10. خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5، ص 123
  11. خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5،ص 574
  12. بلاذری؛ طبری؛ ابن اثیر، همانجاها؛ قس ابن قتیبه، 1967، ج 2، ص 104، که نوشته است عبدالملک در اطراف شام مشغول گردش بود که خبر تولد را شنید
  13. ابن عبدربه، ج 5، ص 180
  14. کبیسی، ص 40
  15. نکاح کرده شده
  16. غیاث الدین بن همام الدین خواند میر، تاریخ حبیب السیر(942 ق )، ناشر: خیام، تهران، چاپ: 1380ش، چاپ: چهارم/ ص: 178
  17. رجال كشى ص125
  18. أعيان الشيعة ج4بخش2 ص7
  19. مشروح سرگذشت امام (ع) در اين مسافرت اجبارى در كتاب بحارالأنوار ج46ص307ـ313 آمده است
  20. طقوش، دولت امویان، ۲۰۸