همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
Heydari صفحهٔ همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن (مقاله) منتقل کرد
جز (جایگزینی متن - 'اسلام گرا' به 'اسلام‌گرا')
جز (Heydari صفحهٔ همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به همبستگی اسلامی از دیدگاه قرآن (مقاله) منتقل کرد)
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۲: خط ۱۲:
از سخنان بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی استفاده می‌شود که منشأ حقیقی هم‌بستگی و وحدت اسلامی همان دین اسلام است که تعالیم آن توسط خداوند بیان شده است. قرآن که کلام آسمانی و مورد اتفاق تمام مسلمین است و مسلمانان بر وجوب پیروی از نصوص آن اتفاق‌نظر دارند، برای گرد هم آوردن ایشان کافی‌ است، زیرا قرآن مانند رابط و رشته‌ای محکم آنان را در بسیاری از اصول و فروع، دور هم جمع می‌کند و اختلاف رأی در فهم و استنباط از قرآن در پاره‌ای از مسائل، از قبیل اختلاف در اجتهاد است و نباید باعث دشمنی و کینه نسبت به هم گردد.  
از سخنان بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی استفاده می‌شود که منشأ حقیقی هم‌بستگی و وحدت اسلامی همان دین اسلام است که تعالیم آن توسط خداوند بیان شده است. قرآن که کلام آسمانی و مورد اتفاق تمام مسلمین است و مسلمانان بر وجوب پیروی از نصوص آن اتفاق‌نظر دارند، برای گرد هم آوردن ایشان کافی‌ است، زیرا قرآن مانند رابط و رشته‌ای محکم آنان را در بسیاری از اصول و فروع، دور هم جمع می‌کند و اختلاف رأی در فهم و استنباط از قرآن در پاره‌ای از مسائل، از قبیل اختلاف در اجتهاد است و نباید باعث دشمنی و کینه نسبت به هم گردد.  
=تعریف وحدت و هم‌بستگی=
=تعریف وحدت و هم‌بستگی=
وحدت و هم‌بستگی در لغت به معنای یکی بودن، یگانه بودن و یگانگی است. در فرهنگ اسلامی، وحدت از دیدگاهای مختلف بررسی شده و در اصطلاح هر یک از علما معنای ویژه‌ای به خود گرفته است. در فلسفه، وحدت در مقابل کثرت به کار برده شده است و گاه وحدت مرام گویند، یعنی گروهی که مرام و مقصد مشترکی دارند. گاه وحدت ملی گویند، یعنی اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد، چنان‌چه به منزله مجموعه واحد به شمار آیند<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، 1362، ص‌50 </ref>
وحدت و هم‌بستگی در لغت به معنای یکی بودن، یگانه بودن و یگانگی است. در فرهنگ اسلامی، وحدت از دیدگاهای مختلف بررسی شده و در اصطلاح هر یک از علما معنای ویژه‌ای به خود گرفته است. در فلسفه، وحدت در مقابل کثرت به کار برده شده است و گاه وحدت مرام گویند، یعنی گروهی که مرام و مقصد مشترکی دارند. گاه وحدت ملی گویند، یعنی اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد، چنان‌چه به منزله مجموعه واحد به شمار آیند<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، 1362، ص‌50 </ref>


مراد ما از وحدت، وحدتی است که در اسلام و قرآن بر آن تأکید شده است، همان وحدتی که اگر از میان نمی‌رفت اسلام معنویت راستین خود را از دست نمی‌داد، جهان اسلام چنین تجزیه نمی‌شد و استعمار نمی‌توانست به نفع خود بهره‌برداری و افکار خود را بر مسلمانان تحمیل کند و مسلمانان را از پیشرفت باز دارد و وضع آنان چنین باشد که می‌بینیم.  
مراد ما از وحدت، وحدتی است که در اسلام و قرآن بر آن تأکید شده است، همان وحدتی که اگر از میان نمی‌رفت اسلام معنویت راستین خود را از دست نمی‌داد، جهان اسلام چنین تجزیه نمی‌شد و استعمار نمی‌توانست به نفع خود بهره‌برداری و افکار خود را بر مسلمانان تحمیل کند و مسلمانان را از پیشرفت باز دارد و وضع آنان چنین باشد که می‌بینیم.  
خط ۱۸: خط ۱۸:
1ـ هم‌بستگی و وحدت امت؛ «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ؛ این است امت شما که همگی امت واحدی بودند [و پیرو یک هدف] و من پرودگار شما هستم، پس من را پرستش کنید» (انبیاء/92).
1ـ هم‌بستگی و وحدت امت؛ «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ؛ این است امت شما که همگی امت واحدی بودند [و پیرو یک هدف] و من پرودگار شما هستم، پس من را پرستش کنید» (انبیاء/92).
   
   
2ـ هم‌بستگی و وحدت پیروان کتب آسمانی؛ « قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً؛ بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم». (آل عمران/64).
2ـ هم‌بستگی و وحدت پیروان کتب آسمانی؛ «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً؛ بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم». (آل عمران/64).
   
   
3ـ هم‌بستگی و وحدت همه ادیان؛ « شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیكَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ؛ خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمانان قرار داد نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بپا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین خدا نکنید» (شوری/13).  
3ـ هم‌بستگی و وحدت همه ادیان؛ «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیكَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ؛ خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمانان قرار داد نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بپا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین خدا نکنید» (شوری/13).  


4ـ هم‌بستگی و وحدت نوع انسان‌ها: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا» (حجرات/13).
4ـ هم‌بستگی و وحدت نوع انسان‌ها: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا» (حجرات/13).
خط ۳۲: خط ۳۲:
2ـ هم‌بستگی مصلحتی و عارضی:
2ـ هم‌بستگی مصلحتی و عارضی:


اتفاق نظری که از جبر بیرونی و خارج از حقیقت و متن دین پیش می‌آید. معمولاً در هنگام بروز عوامل نابود کننده، اختلافات میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی نادیده گرفته می‌شود و نوعی اتحاد و هماهنگی میان آنها برقرار می‌گردد و چون این اتحاد معلول عوامل جبری بیرونی خارج از دین است با از بین رفتن آن عوامل بیرونی اتحاد نیز منتفی می‌گردد و به تناسب نیروی آن عوامل بیرونی میزان اتحاد موقت و مصلحتی نیز کاهش یا افزایش می‌یابد. این‌که وحدت مصلحتی و عارضی بتواند فرقه‌ها و مذاهب اسلامی را از اتحاد و هماهنگی دائمی و معقول برخوردار سازد انتظاری نابجاست.  
اتفاق نظری که از جبر بیرونی و خارج از حقیقت و متن دین پیش می‌آید. معمولاً در هنگام بروز عوامل نابود‌کننده، اختلافات میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی نادیده گرفته می‌شود و نوعی اتحاد و هماهنگی میان آنها برقرار می‌گردد و چون این اتحاد معلول عوامل جبری بیرونی خارج از دین است با از بین رفتن آن عوامل بیرونی اتحاد نیز منتفی می‌گردد و به تناسب نیروی آن عوامل بیرونی میزان اتحاد موقت و مصلحتی نیز کاهش یا افزایش می‌یابد. این‌که وحدت مصلحتی و عارضی بتواند فرقه‌ها و مذاهب اسلامی را از اتحاد و هماهنگی دائمی و معقول برخوردار سازد انتظاری نابجاست.  


3ـ هم‌بستگی معقول:  
3ـ هم‌بستگی معقول:  
خط ۳۸: خط ۳۸:
قرار دادن متن کلی دین اسلام به عنوان اعتقاد همه جوامع اسلامی و کنار گذاشتن عقاید شخصی و نظری، فرهنگی محلی، و آرا و نظریات مربوط به اجتهاد گروهی یا شخصی. تحقق این نوع وحدت هیچ مانع عقلی و شرعی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اوّلیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین و صحابه عادل و متقی و تابعین حقیقی آنان می‌دانند که پیروی از متن کلّی دین امری ضروری و بدیهی است<ref>موثقی، 1375، ج‌1، ص‌28ـ30</ref>  
قرار دادن متن کلی دین اسلام به عنوان اعتقاد همه جوامع اسلامی و کنار گذاشتن عقاید شخصی و نظری، فرهنگی محلی، و آرا و نظریات مربوط به اجتهاد گروهی یا شخصی. تحقق این نوع وحدت هیچ مانع عقلی و شرعی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اوّلیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین و صحابه عادل و متقی و تابعین حقیقی آنان می‌دانند که پیروی از متن کلّی دین امری ضروری و بدیهی است<ref>موثقی، 1375، ج‌1، ص‌28ـ30</ref>  


آن هماهنگی و اتحادی که منابع اوّلیه اسلام (قرآن، سنت، عقل سلیم، اجماع) و شخصیت‌های پیشتاز اسلامی ـ مثل آیت الله العظمی حاج سید ابولحسن طباطبائی بروجردی و رهبر اهل سنت شیخ محمد شلتوت ـ در گذشته و حال به آن دعوت نموده‌اند نه وحدت مصلحتی و عارضی است ـ که این نوع وحدت را هیچ یک از فرقه‌ها و مذاهب اسلامی به عنوان آرمان اعلای جوامع اسلامی نمی‌پذیرند ـ و نه وحدت و هم‌بستگی مطلق ـ که عملی نیست ـ بلکه آنان و دیگران بر اساس آن‌چه که مطلوب جّدی منابع اصلی اسلام بوده و هست، خواستار انطباق حیات اجتماعی و دینی همه جوامع اسلامی بر متن کلی و مشترک دین اسلام هستند که می‌تواند دربرگیرنده همه فرقه‌ها و مذاهب باشد. این همان وحدت و هم‌بستگی معقول است.  
آن هماهنگی و اتحادی که منابع اوّلیه اسلام (قرآن، سنت، عقل سلیم، اجماع) و شخصیت‌های پیشتاز اسلامی ـ مثل آیت‌الله‌العظمی حاج سید ابولحسن طباطبائی بروجردی و رهبر اهل سنت شیخ محمد شلتوت ـ در گذشته و حال به آن دعوت نموده‌اند نه وحدت مصلحتی و عارضی است ـ که این نوع وحدت را هیچ یک از فرقه‌ها و مذاهب اسلامی به عنوان آرمان اعلای جوامع اسلامی نمی‌پذیرند ـ و نه وحدت و هم‌بستگی مطلق ـ که عملی نیست ـ بلکه آنان و دیگران بر اساس آن‌چه که مطلوب جّدی منابع اصلی اسلام بوده و هست، خواستار انطباق حیات اجتماعی و دینی همه جوامع اسلامی بر متن کلی و مشترک دین اسلام هستند که می‌تواند دربرگیرنده همه فرقه‌ها و مذاهب باشد. این همان وحدت و هم‌بستگی معقول است.  


=اهمیت وحدت و هم بستگی در قرآن=
=اهمیت وحدت و هم بستگی در قرآن=
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و هرگونه وسیله وحدت الهی] چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد آورید که چگونه با هم دشمن بودید، و او میان قلب‌های شما الفت قرار داد و به برکت نعمت او برادر شدید» (آل عمران/103).  
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و همگی به ریسمان خدا [قرآن و هرگونه وسیله وحدت الهی] چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد‌آورید که چگونه با هم دشمن بودید، و او میان قلب‌های شما الفت قرار داد و به برکت نعمت او برادر شدید» (آل عمران/103).  


در این آیه خداوند مسلمانان را به یگانگی در راه خدا فرا‌خوانده و چنگ زدن به ریسمان الهی را وسیله‌ای برای یگانگی دانسته است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ...» استعاره تمثیلی است، زیرا حالت و موقعیت مسلمانان در تمسک به کتاب خدا و یا در متحد بودنشان تشبیه شده به کسی که از مکان بلند به ریسمان محکم که در آن امنیت هست و از سقوط او جلوگیری می‌نماید چنگ زده است.<ref>رشیدرضا، بی‌تا، ج4، ص20</ref>  
در این آیه خداوند مسلمانان را به یگانگی در راه خدا فرا‌خوانده و چنگ زدن به ریسمان الهی را وسیله‌ای برای یگانگی دانسته است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ...» استعاره تمثیلی است، زیرا حالت و موقعیت مسلمانان در تمسک به کتاب خدا و یا در متحد بودنشان تشبیه شده به کسی که از مکان بلند به ریسمان محکم که در آن امنیت هست و از سقوط او جلوگیری می‌نماید چنگ زده است.<ref>رشیدرضا، بی‌تا، ج4، ص20</ref>  


خدای بزرگ کلمه نعمت را که منظور «اتحاد» است در این آیه شریفه دو بار به کار برده است: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً ... فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً...». با این تکرار خداوند خواسته است که اهمیت اتفاق و برادری و اتحاد را به مسلمانان بفهماند. هم‌چنین منظور از نعمت همان اُلفت و دوستی است؛ همان‌طور که مقصود از «إخوانا» در آیه که نتیجه «اُخوت» می‌باشد موّدت قلبی است.<ref>طباطبایی، بی‌تا، ج3، ص371</ref>
خدای بزرگ کلمه نعمت را که منظور «اتحاد» است در این آیه شریفه دو بار به کار برده است: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً ... فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً...». با این تکرار خداوند خواسته است که اهمیت اتفاق و برادری و اتحاد را به مسلمانان بفهماند. هم‌چنین منظور از نعمت همان اُلفت و دوستی است؛ همان‌طور که مقصود از «إخوانا» در آیه که نتیجه «اُخوت» می‌باشد موّدت قلبی است.<ref>طباطبایی، بی‌تا، ج3، ص371</ref>  


به دلیل اهمیت دوری از تفرقه، خداوند از صیغه امر استفاده نموده است.  
به دلیل اهمیت دوری از تفرقه، خداوند از صیغه امر استفاده نموده است.  
محمد جواد مغنیه در تفسیر «الکشاف» در معنای کلی آیه می‌گوید:  
محمد جواد مغنیه در تفسیر «الکشاف» در معنای کلی آیه می‌گوید:  
«مسلمانان باید پیرو دین واحد و رسول واحد و کتاب واحد باشند. خداوند برای این‌که مطلب را بهتر وارد ذهن نماید فوائد «اعتصام بحبل الله» را بیان نموده است تا اتحاد و اتفاق میان مسلمانان ایجاد شود و وضع عرب‌های اولیه را که گرفتار اختلاف بودند و سا‌ل‌ها میان دو قبیله اوس و خزرج جنگ و نزاع بود و به برکت اسلام با یک‌دیگر برادر شدند، نشان دهد.»<ref>مغنیه، 1978، ج2، ص122ـ123</ref>
«مسلمانان باید پیرو دین واحد و رسول واحد و کتاب واحد باشند. خداوند برای این‌که مطلب را بهتر وارد ذهن نماید فوائد «اعتصام بحبل الله» را بیان نموده است تا اتحاد و اتفاق میان مسلمانان ایجاد شود و وضع عرب‌های اولیه را که گرفتار اختلاف بودند و سا‌ل‌ها میان دو قبیله اوس و خزرج جنگ و نزاع بود و به برکت اسلام با یک‌دیگر برادر شدند، نشان دهد.»<ref>مغنیه، 1978، ج2، ص122ـ123</ref>  
   
   
در واقع خداوند به بیان «اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» بسنده نکرده و به دلیل اهمیت موضوع بلافاصله نعمت‌های حاصل از آن را بیان نموده است.  
در واقع خداوند به بیان «اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» بسنده نکرده و به دلیل اهمیت موضوع بلافاصله نعمت‌های حاصل از آن را بیان نموده است.  


علامه طباطبائی در «المیزان» نوشته است این فرمان عام است و خداوند در بخش نخست آیه تمام مسلمانان را به اتحاد و اتفاق دعوت نموده و در بخش دوم آیه هم علت آن را بیان کرده است.<ref>طباطبایی، پیشین، ج3، ص369</ref>
علامه طباطبائی در «المیزان» نوشته است این فرمان عام است و خداوند در بخش نخست آیه تمام مسلمانان را به اتحاد و اتفاق دعوت نموده و در بخش دوم آیه هم علت آن را بیان کرده است.<ref>طباطبایی، پیشین، ج3، ص369</ref>  


«وَ كَیفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیكُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛ چگونه کافر خواهید شد در صورتی که آیات خداوند بر شما تلاوت می‌شود و پیغمبر خدا در میان شماست. هر کس به دین خدا متمسک شود محقّقاً به راه مستقیم هدایت یافته است» (آل‌عمران/101).
«وَ كَیفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیكُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛ چگونه کافر خواهید شد در صورتی که آیات خداوند بر شما تلاوت می‌شود و پیغمبر خدا در میان شماست. هر کس به دین خدا متمسک شود محقّقاً به راه مستقیم هدایت یافته است» (آل‌عمران/101).
خط ۵۹: خط ۵۹:
باز هم به دلیل اهمیت اعتصام و چنگ زدن به رشته خدا «حبل الله» در این آیه تکرار شده است و می‌توان گفت منظور از «حبل الله» کتاب خدا و رسول خداست، زیرا مرجع همه چیز خدا و رسول او است.
باز هم به دلیل اهمیت اعتصام و چنگ زدن به رشته خدا «حبل الله» در این آیه تکرار شده است و می‌توان گفت منظور از «حبل الله» کتاب خدا و رسول خداست، زیرا مرجع همه چیز خدا و رسول او است.
   
   
«وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُكُمْ...؛ از خدا و پیامبرش اطاعت نمایید و هرگز اختلاف و تنازع نکنید که در اثر تفرقه سست می‌شوید و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد» (انفال/46).
«وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُكُمْ... ؛ از خدا و پیامبرش اطاعت نمایید و هرگز اختلاف و تنازع نکنید که در اثر تفرقه سست می‌شوید و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد» (انفال/46).


امر وحدت و دوری از تفرقه چنان اهمیت داشته است که خداوند بعد از امر به اطاعت از خودش و رسولش با صیغه نهی، تفرقه و دوری از وحدت و هر گونه نزاعی را که سبب از بین رفتن وحدت مسلمین می‌گردد نهی نموده است.  
امر وحدت و دوری از تفرقه چنان اهمیت داشته است که خداوند بعد از امر به اطاعت از خودش و رسولش با صیغه نهی، تفرقه و دوری از وحدت و هر گونه نزاعی را که سبب از بین رفتن وحدت مسلمین می‌گردد نهی نموده است.  
خط ۷۹: خط ۷۹:
2ـ وحدت‌ کبری را میان تمام رسالت‌ها و پیامبران اعلام نموده و آن را علامت دین خدا دانسته است؛  
2ـ وحدت‌ کبری را میان تمام رسالت‌ها و پیامبران اعلام نموده و آن را علامت دین خدا دانسته است؛  


3ـ از این آیه روح وحدت به خوبی استنباط می‌شود. در واقع قرآن خواسته است بگوید گرچه پیامبران در یک سلسله احکام جزئی آن هم بنا بر مقتضیات زمان و بر حسب استعداد مردم زمان خود با هم اختلاف داشته‌اند، ولی این اختلافات در اصول دین نمی‌باشد.<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص51</ref>
3ـ از این آیه روح وحدت به خوبی استنباط می‌شود. در واقع قرآن خواسته است بگوید گرچه پیامبران در یک سلسله احکام جزئی آن هم بنا بر مقتضیات زمان و بر حسب استعداد مردم زمان خود با هم اختلاف داشته‌اند، ولی این اختلافات در اصول دین نمی‌باشد.<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص51</ref>  


«وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِیلِهِ...» (انعام/153).
«وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِیلِهِ...» (انعام/153).
خط ۸۷: خط ۸۷:
الف ـ توحید:
الف ـ توحید:


«قولوالاإله إلّاالله تفلحوا» وحدت معبود اولین ندای آسمانی است که سر داده شد و هم موجب طرد خدایانی شد که هر قوم برای خود انتخاب کرده بود و هم وحدت عقیده، وحدت هدف و وحدت عمل را در پی داشت؛ «الایمان قول و عمل»<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص83</ref>
«قولوالاإله إلّاالله تفلحوا» وحدت معبود اولین ندای آسمانی است که سر داده شد و هم موجب طرد خدایانی شد که هر قوم برای خود انتخاب کرده بود و هم وحدت عقیده، وحدت هدف و وحدت عمل را در پی داشت؛ «الایمان قول و عمل»<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص83</ref>  


توحید و توجه به پروردگار یکتا وضع دینی و اجتماعی را منظم و نسبت همگی به خداوند را یکسان می‌سازد؛ « قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» (آل عمران/64). همچنین آیات 80 آل‌عمران و 31 توبه نیز به این مطلب اشاره دارد<ref>موثقی، پیشین، ج1</ref>  
توحید و توجه به پروردگار یکتا وضع دینی و اجتماعی را منظم و نسبت همگی به خداوند را یکسان می‌سازد؛ «قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَ لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» (آل عمران/64). همچنین آیات 80 آل‌عمران و 31 توبه نیز به این مطلب اشاره دارد<ref>موثقی، پیشین، ج1</ref>  
   
   
توحید اولین پایه وحدت و زیربنای اسلام است. رابطه آن با وحدت امت را می‌توان در آیه «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» مشاهده نمود. به نظر می‌رسد زیربنای وحدت امت در این آیه اعتراف به ربوبیت خدا و پرستش اوست نه چیز دیگر.  
توحید اولین پایه وحدت و زیربنای اسلام است. رابطه آن با وحدت امت را می‌توان در آیه «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» مشاهده نمود. به نظر می‌رسد زیربنای وحدت امت در این آیه اعتراف به ربوبیت خدا و پرستش اوست نه چیز دیگر.  
خط ۹۷: خط ۹۷:
1ـ وحدت امت در ردیف توحید قرار دارد و به تعبیری دیگر، وحدت یکی از ارکان اسلام است و قرآن به همان نسبت که به توحید تأکید کرده است بر وحدت نیز تأکید نموده است. حتی در این آیه ابتدا وحدت امت ذکر شده و بعد عبادت خدا آمده است.  
1ـ وحدت امت در ردیف توحید قرار دارد و به تعبیری دیگر، وحدت یکی از ارکان اسلام است و قرآن به همان نسبت که به توحید تأکید کرده است بر وحدت نیز تأکید نموده است. حتی در این آیه ابتدا وحدت امت ذکر شده و بعد عبادت خدا آمده است.  


2ـ در تعبیر «اُمة واحدة» پاسخ سؤال «وحدت چیست» به دست می‌آید و آن این‌که جامعه اسلامی باید به جایی برسد که یک امت واحد را تشکیل دهد و مسلمانان به همان نسبت که موظف‌اند بر اساس توحید خدا را عبادت کنند وظیفه دارند در راه وحدت بکوشند<ref>دبیرخانه کنفرانس وحدت اسلامی، 1368، ص93ـ94</ref>
2ـ در تعبیر «اُمة واحدة» پاسخ سؤال «وحدت چیست» به دست می‌آید و آن این‌که جامعه اسلامی باید به جایی برسد که یک امت واحد را تشکیل دهد و مسلمانان به همان نسبت که موظف‌اند بر اساس توحید خدا را عبادت کنند وظیفه دارند در راه وحدت بکوشند<ref>دبیرخانه کنفرانس وحدت اسلامی، 1368، ص93ـ94</ref>  


در بطن توحید، وحدت نهفته است. عبودیت و بندگی نسبت به ربّ العالمین بشر را در یک صف در برابر هم و دارای وظایفه مشابه در برابر خدا و خلق و با مسئولیت مشترک قرار داده است. توحید و یکتاپرستی تمام یکتاپرستان را در یک رابطه متحد می‌کند به طوری که تمام افراد به واسطه قبول کردن بندگی خدا در همه حقوق و تعهدات با هم برابرند و جز مقابل امر خداوند تسلیم نمی‌شوند و معتقدند که او حاکم مطلق بوده و همگی را به هم پیوند می‌دهد<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص153ـ154</ref> توحید اساس همه وحدت‌ها است.  
در بطن توحید، وحدت نهفته است. عبودیت و بندگی نسبت به ربّ العالمین بشر را در یک صف در برابر هم و دارای وظایفه مشابه در برابر خدا و خلق و با مسئولیت مشترک قرار داده است. توحید و یکتاپرستی تمام یکتاپرستان را در یک رابطه متحد می‌کند به طوری که تمام افراد به واسطه قبول کردن بندگی خدا در همه حقوق و تعهدات با هم برابرند و جز مقابل امر خداوند تسلیم نمی‌شوند و معتقدند که او حاکم مطلق بوده و همگی را به هم پیوند می‌دهد<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص153ـ154</ref> توحید اساس همه وحدت‌ها است.  
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
ز ـ حسن ظن:  
ز ـ حسن ظن:  


یکی از مبادی اخلاقی در برخورد کارگزاران و دعوت‌کنندگان اسلامی با یک‌دیگر حسن ظن و برداشتن عینک بدبینی از روی چشمان خود نسبت به اعمال دیگران است. همیشه دیگران را متهم و کار خود را توجیه نمایند. مؤمن همیشه نفس خود را متهم نموده و تسلیم آن نمی‌شود و عمل خود را اندک شمرده و نسبت به بندگان خدا و برادران دینی و دعوت‌کنندگان هم‌مسیر خود حسن ظن داشته و کار آنها را توجیه منطقی می‌نماید. حسن ظن به خدا و بندگان خدا از بزرگ‌ترین شعبه‌های ایمان است؛ در مقابل، سوء ظن نسبت به خدا و بندگان خدا از شعبه‌های ضعف ایمان است. سوء ظن یکی از خصلت‌های بدی است که قرآن و سنت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»(حجرات/12). قرآن نه تنها خواستار دوری از سوءظن شده، بلکه خواستار این است که مسلمان نسبت به برادر دینی خود جز خیر، گمانی نبرد؛ «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِینٌ» (نور/12)‌<ref>قرضاوی، پیشین، ص214ـ218</ref>  
یکی از مبادی اخلاقی در برخورد کارگزاران و دعوت‌کنندگان اسلامی با یک‌دیگر حسن ظن و برداشتن عینک بدبینی از روی چشمان خود نسبت به اعمال دیگران است. همیشه دیگران را متهم و کار خود را توجیه نمایند. مؤمن همیشه نفس خود را متهم نموده و تسلیم آن نمی‌شود و عمل خود را اندک شمرده و نسبت به بندگان خدا و برادران دینی و دعوت‌کنندگان هم‌مسیر خود حسن ظن داشته و کار آنها را توجیه منطقی می‌نماید. حسن ظن به خدا و بندگان خدا از بزرگ‌ترین شعبه‌های ایمان است؛ در مقابل، سوء‌ظن نسبت به خدا و بندگان خدا از شعبه‌های ضعف ایمان است. سوء‌ظن یکی از خصلت‌های بدی است که قرآن و سنت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»(حجرات/12). قرآن نه تنها خواستار دوری از سوءظن شده، بلکه خواستار این است که مسلمان نسبت به برادر دینی خود جز خیر، گمانی نبرد؛ «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِینٌ» (نور/12)‌<ref>قرضاوی، پیشین، ص214ـ218</ref>  


ح ـ احترام به یک‌دیگر:  
ح ـ احترام به یک‌دیگر:  
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
به گفته قرآن مسلمانان با دو دسته دشمن خارجی و داخلی سر و کار داشته و در برابر هر یک از آنها وظایفی دارند. در برابر دشمن بیگانه، یعنی کفر و نفاق و استکبار، جز سرسختی و مقاومت راهی نیست، باید دشمن را از پای درآورد و تمام دست‌آویز‌های او را قطع کرد. اما وظیفه ما در برابر کسانی که همه اهل یک کتاب و قبله و دین هستند ولی با ما نمی‌سازند یا ما با آنها سازگاری نداریم چیست؟  
به گفته قرآن مسلمانان با دو دسته دشمن خارجی و داخلی سر و کار داشته و در برابر هر یک از آنها وظایفی دارند. در برابر دشمن بیگانه، یعنی کفر و نفاق و استکبار، جز سرسختی و مقاومت راهی نیست، باید دشمن را از پای درآورد و تمام دست‌آویز‌های او را قطع کرد. اما وظیفه ما در برابر کسانی که همه اهل یک کتاب و قبله و دین هستند ولی با ما نمی‌سازند یا ما با آنها سازگاری نداریم چیست؟  


قرآن کریم می‌گوید در این‌جا نکوشید رقیب را رام کنید بلکه بکوشید دشمنی را از بین ببرید نه دشمن را. کافر و منافق دشمن شماست و شما باید «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» باشید ولی در مقابل موحد و اهل قبله بود بکوشید عداوت را طرد کنید نه عدو را؛ «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت/34). اگر دشمنی را از بین ببریم با یک فکر آزاد در کنار هم بسیاری از مشکلات را حل خواهیم نمود<ref>دبیرخانه کنفرانس وحدت اسلامی، پیشین، ص43</ref>
قرآن کریم می‌گوید در این‌جا نکوشید رقیب را رام کنید بلکه بکوشید دشمنی را از بین ببرید نه دشمن را. کافر و منافق دشمن شماست و شما باید «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» باشید ولی در مقابل موحد و اهل قبله بود بکوشید عداوت را طرد کنید نه عدو را؛ «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت/34). اگر دشمنی را از بین ببریم با یک فکر آزاد در کنار هم بسیاری از مشکلات را حل خواهیم نمود<ref>دبیرخانه کنفرانس وحدت اسلامی، پیشین، ص43</ref>  


بعد از بررسی زمینه‌های وحدت و هم‌بستگی، اکنون زمینه‌های اختلاف و تفرقه را بررسی می‌نماییم تا با شناخت و دوری از آنها راه رسیدن به وحدت هموار گردد.
بعد از بررسی زمینه‌های وحدت و هم‌بستگی، اکنون زمینه‌های اختلاف و تفرقه را بررسی می‌نماییم تا با شناخت و دوری از آنها راه رسیدن به وحدت هموار گردد.
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
برای رسیدن به هدف استقرار دین حق در جهان نیاز است ابتدا میان مسلمانان وحدت ایجاد گردد.  
برای رسیدن به هدف استقرار دین حق در جهان نیاز است ابتدا میان مسلمانان وحدت ایجاد گردد.  


داستان حضرت موسی و ‌هارون دلیل روشنی برای حفظ دین در سایه وحدت و یک‌پارچگی است؛ زمانی که حضرت موسی جهت لبیک به ندای حق به مناجات پرداخت و ‌هارون را جانشین خود قرار داد و ماجرای پرستش گوساله سامری در میان قوم بنی‌اسرائیل پیش آمد؛ «یا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَیتَهُمْ ضَلُّوا * أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیتَ أَمْرِی» (طه/92و93). قرآن جواب ‌هارون را در مقابل برادر بزرگوارش چنین بیان می‌کند: «قالَ یا ابن أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَینَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» (طه/94). مفهوم این آیه این است که پیامبر خدا، ‌هارون، با وجود انحراف قومش سکوت اختیار نمود و هدفش این نبود که هر گاه حضرت موسی برگشت خودش مشکل را حل نماید بلکه به علت حساسیت تفرقه این امر را به بازگشت حضرت موسی«علیه السلام» موکول نمود<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص175ـ176</ref>  
داستان حضرت موسی و ‌هارون دلیل روشنی برای حفظ دین در سایه وحدت و یک‌پارچگی است؛ زمانی که حضرت موسی جهت لبیک به ندای حق به مناجات پرداخت و ‌هارون را جانشین خود قرار داد و ماجرای پرستش گوساله سامری در میان قوم بنی‌اسرائیل پیش آمد؛ «یا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَیتَهُمْ ضَلُّوا * أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیتَ أَمْرِی» (طه/92و93). قرآن جواب ‌هارون را در مقابل برادر بزرگوارش چنین بیان می‌کند: «قالَ یا ابن أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَینَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» (طه/94). مفهوم این آیه این است که پیامبر خدا، ‌هارون، با وجود انحراف قومش سکوت اختیار نمود و هدفش این نبود که هر گاه حضرت موسی برگشت خودش مشکل را حل نماید بلکه به علت حساسیت تفرقه این امر را به بازگشت حضرت موسی«علیه‌السلام» موکول نمود<ref>اداره پژوهش و نگارش وزارت ارشاد، پیشین، ص175ـ176</ref>  


در واقع حضرت‌ هارون برای حفظ دین الهی که از سوی برادرش بر قوم بنی‌اسرائیل نازل شده بود سکوت نمود تا از تفرقه آنها و نابودی دین موسی جلوگیری نماید.  
در واقع حضرت‌ هارون برای حفظ دین الهی که از سوی برادرش بر قوم بنی‌اسرائیل نازل شده بود سکوت نمود تا از تفرقه آنها و نابودی دین موسی جلوگیری نماید.  
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
د ـ تفرقه، راه مشرکین:
د ـ تفرقه، راه مشرکین:


کسانی که راه تفرقه را برمی‌گزینند در واقع راه جدایی از پیامبر و راه مشرکین را برگزیده‌اند، زیرا طبق آیات 31و32 روم «...وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِینَ...» «مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ كانُوا شِیعاً» تفرقه راه مشرکین می‌باشد و خداوند در جای جای قرآن از آن نهی نموده است. تفرقه انسان را در راه مشرکین قرار می‌دهد و کسی که از این راه پیروی نماید به ضلالت کشیده می‌شود؛ « وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ اللَّهُ...»(شوری/13).
کسانی که راه تفرقه را برمی‌گزینند در واقع راه جدایی از پیامبر و راه مشرکین را برگزیده‌اند، زیرا طبق آیات 31و32 روم «...وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِینَ...» «مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ كانُوا شِیعاً» تفرقه راه مشرکین می‌باشد و خداوند در جای جای قرآن از آن نهی نموده است. تفرقه انسان را در راه مشرکین قرار می‌دهد و کسی که از این راه پیروی نماید به ضلالت کشیده می‌شود؛ «وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ اللَّهُ...»(شوری/13).


هـ ـ تفرقه عذاب الهی:
هـ ـ تفرقه عذاب الهی:
خط ۲۴۶: خط ۲۴۶:
=پانویس‌ها=
=پانویس‌ها=


[[رده: مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
<references />