چاه زمزم

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۴ توسط Hoosinrasooli (بحث | مشارکت‌ها)
چاه زمزم
چاه زمزم.jpg
نامچاه زمزم

چاه زمزم در مسجدالحرام در فاصله ۲۱ متری شرقِ کعبه است. این چاه، بنابر روایات در آغاز چشمه‌ای بوده که به لطف خداوند برای حضرت اسماعیل(علیه السلام) جاری شده است. پیامبر اکرم (ص) آب آن را برترین آب‌های زمین و شفابخش خوانده‌ است.

چشمه اصلی زمزم در جهت حجرالاسود قرار دارد و متوسط مصرف آب زمزم به وسیله زائران بیت اللَّه حدود ۱۰ هزار متر مکعب در روز است. همچنین هر روزه تانکرهای آب زمزم جهت استفاده حرم نبوی به مدینه منوره نیز منتقل می‌شود.

تاریخچه چاه زمزم

از برخی روایات تاریخی استفاده می‌ شود که آثار و برکات زمزم قبل از اسلام و در میان سایر ملل نیز مورد توجّه و عنایت بوده است. تاریخ پیدایش آن که 1900 سال قبل از میلاد است و به زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) بر می‌گردد. [۱]

در تورات سرزمینی که در آن این واقعه برای اسماعیل و هاجر رخ داد «بِئر شَبَع» نام دارد. [۲] فاکهی در «اخبار مکّه» از قول مجاهد می‌ گوید: «به سرزمین روم رفتیم، در آنجا راهبی بود که در شب ما را منزل داد. او از ما پرسید: آیا در میان شما کسی هست که از شهر مکّه آمده باشد؟ در پاسخش گفتم: آری. گفت: آیا می‌‌دانی میان زمزم و حجر چه مقدار فاصله است؟ گفتم: نمی‌‌دانم، مگر اینکه از روی حدس و تخمین بگویم. گفت: امّا من می‌‌دانم، آب زمزم از زیر حجر جاری است و اگر نزد من یک تشت از آن آب باشد، دوست ‌تر دارم تا اینکه تشتی پر از طلا داشته باشم.» [۳]

آب زمزم همواره نزد مردم مکه قداست و اهمیت فراوانی داشته آنان مردگان خود را با آب زمزم غسل داده و خود مقید به استفاده و نوشیدن آن بودند. [۴] ازرقی مولف کتاب تاریخ مکه نام 24 چاه را که پیش از حفر زمزم و نیز 5 چاه بعد از زمزم پیش از ظهور اسلام و نام 13 چاه بعد از ظهور اسلام را بر شمرده است. اما بیشتر آنها به مرور زمان از بین رفته ولی زمزم که منبع اصلی آن چشمه پر فیض الهی است که در دل صحرای سوزان حجاز جوشیده است، همچنان جاری و ساری است. [۵]

اسامی آب زمزم

این آب نام‌های مختلف دیگری نیز دارد در منابع تاریخی ذکر شده است. از جمله: «رکضة جبرئیل» به معنای قدمگاه جبرئیل «حَفیرَةُ اسماعیل»، به معنای چاه اسماعیل، «حفیرةُ عبدالمطلب» به معنای چاه عبدالمطلب «بِرَّه» به معنای پر خیر، «مَضنونَه» به معنای نفیس، «رواء» به معنای آبرو، «شَبعَه» به معنای سیر کننده، «شَفاء سُقم» به معنای شفای بیماری، و دیگر اسامی: برکة، سَیده، نافِعَه، عَونَه، بُشْری‏، صافیه، عَصِمَه، سالِمَه، میمُونه، مُبارکه، کافیه، عافیه، طاهِره، طَعامٍ طُعْم. [۶]

علت نام‌گذاری آب زمزم

عبدالمطلب نام این چشمه را زمزم گذاشته است. [۷] در منابع اسلامی چند علت برای نامیدن این آب به «زمزم» بیان شده است:

الف) چون فراوان و خوشگوار بود.

ب) زیرا زمزم در لغت به معنای آب گوارا و شیرین است که ‌اندکی نمکین باشد.

ج) برای فراوانی آب آن.

د) هاجر بعد از آنکه آب زیر پای اسماعیل آشکار شد با ریگ‌ها دور آن را گرفت تا آب در آنجا جمع شود. (زمّ یعنی جلو چیزی را گرفتن یا جمع کردن).

و) به خاطر زمزمۀ جبرئیل. زیرا کلام جبرئیل زمزم است.

مخفی بودن چاه زمزم

چاه زمزم تا دوران جدّ پیامبر عبدالمطلب بن هاشم پدر بزرگ پیامبر مخفی بود. وی شبی در خواب دید که به او فرمان می‌دهند که نقطه‌ای خاص را حفر کند. عبدالمطلب با کمک فرزند خود حارث همان نقطه را حفر کرد. پس از این که مقداری حفر کردند ناگهان آب بالا آمد و چشمه زمزم بار دیگر ظاهر شد.

از آن پس حاجیان کعبه از آب زمزم می‌نوشیدند و سقایت حاجیان به شغلی شریف و گرانمایه مبدل گشت. در هنگام ظهور اسلام این شغل در دست عباس بن عبدالمطلب بود. آب زمزم همواره نزد مردم مکه قداست و اهمیت فراوانی داشته، آنان مردگان خود را با آب زمزم غسل داده و خود مقید به استفاده و نوشیدن آن بودند. چاه زمزم پس از سال 323 خراب شد که پس از لایروبی آب آن چندین برابر گردید. هم اکنون دهانه آن دو متر و نیم و عمق آن سی متر می‌باشد. [۸]

صفات و ویژگی‌های آب زمزم

وقتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) هاجر و اسماعیل را ترک کرد هاجر برای فرزند شیرخوارش در جستجوی آب بود و هفت مرتبه فاصله بین کوه صفا و مروه را دوید و بار آخر در کنار کوه مروه یک باره چشمه آبی از دل زمین جوشید و هاجر دور آن را با ماسه گرفت تا آب جمع شود و در این حال می‌ گفت "زم زم زم زم" یعنی جمع می‌ شود زیرا وی می‌ترسید آب در ماسه‌ها فرو رود. رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) دراین‌باره فرموده ‌اند: رحمت خدا بر مادر اسماعیل باد که اگر این کار را نمی‌‌کرد و آب جاری می‌ شد امروزه بدین شکل باقی نمی‌‌ماند.

پیرامون آب زمزم تحقیقات بسیاری انجام شده است. آب زمزم ویژگی خاصی دارد و تفاوتی که بین این آب و آب‌های عادی وجود دارد نسبت املاح و کلسیم موجود در آن است. همچنین آب زمزم حاوی فلوراید و ضد میکروب است و جلبک در آن رشد نمی‌‌کند برخلاف سایر آب‌ها که در صورت راکد بودن مکان مناسبی برای رشد جلبک ‌ها می‌ شوند و سلامت خود را از دست می‌‌دهند.

از مهم‌ترین معجزات زمزم این است که چاه آن از ابتدای پیدایش تاکنون به هیچ وجه خشک نشده است، بلکه آب آن زیادتر نیز شده است و همواره نسبت املاح آن حفظ شده است و هیچ تغییری در آن رخ نداده است و برخلاف سایر آب‌ها با نگهداری آن مزه ‌اش تغییر نمی‌‌کند. چاه زمزم مانند آب‌های دیگرِ مکه، دارای مواد معدنی است که کارشناسان به بحث و تحقیق درباره آن پرداخته‌اند و تفصیل آن از حوصله این مقال بیرون است.

امّا به نحو اجمال از وجود موادی چون: گوگرد، سدیم، کلسیم، پتاسیم، منگنز، آهن، کربن و کلوریدات سخن گفته‌اند که نسبت درصد این املاح با تغییر فصول سال و سنوات مختلف متفاوت است. با این حال کارشناسان تأکید کرده‌اند که مقدار املاح و مواد آب زمزم به حدّ زیان بار نمی‌رسد. [۹]

همچنین مطالعات نشان می‌دهد که چاه زمزم نسبت به دیگر چاه‌های مکّه از بیشترین املاح مایع (250 در میلیون) برخوردار است و به رغم اینکه چاه داودیه به زمزم نزدیک است به این نسبت از املاح برخوردار نیست. عربستان سعودی[۱۰] استفاده تجاری از آب زمزم را ممنوع کرده است.

فروش آب زمزم در امارات متحده عربی به خاطر ایمنی آب ممنوع است.

زمزم در روایات شیعه و اهل سنت

در منابع روایی شیعه و سنّی روایات فراوانی درباره آب زمزم وجود دارد. درباره اهمیت آب زمزم و فضیلت نوشیدن آن روایات زیادی نقل شده است. پیامبر اسلام فرموده است: زمزم بهترین چاه‌های دنیاست. [۱۱] خود ایشان اغلب از این آب استفاده کرده و از آن می‌نوشید و در هر جا بود دستور می‌فرمود که اصحاب این آب را برای آشامیدن و وضو ساختن ایشان فراهم آورند. زمزم از چشمه‌های بهشت و از آیات خدا در حرم الله و بهترین آب روی زمین شمرده شده است. مستحب است پس از نوشیدن آن گفته شود اللهم اجعل علماً نافعاً و رزقاً واسعاً و شفاءً من کل داءٌ‏‎ْْ پروردگارا این آب را برای من موجب علم سودمند و روزی فراوان و داروی هر درد قرار بده. [۱۲]

در اینجا به نمونه‌هایی از احادیث فقط اشاره می‌شود. در منابع روایی و شیعه و اهل سنت بهترین آب روی زمین. [۱۳] شفا‌بخش [۱۴] دفع کننده ترس و اندوه [۱۵] عامل افزایش علم نافع، وسعت رزق و روزی [۱۶] سفارش به هدیه بردن این آب [۱۷] نوشیدن و بر بدن پاشیدن آب آن [۱۸] و تبرک به آن کام کودک را با آن باز کردن. [۱۹]

روایات عامه از پیدایش زمزم‌

روایات عامه به پیدایش زمزم با تصرف جبرئیل و اثر پای انگشت و یا بال وی اشاره و تصریح دارد.

در صحیح بخاری از سعید‌ بن جبیر از ابن عباس تفصیل واقعه را آورده که «ناگاه هاجر صدایی شنید. گفت: اگر می‌توانی كمكی بكنی به فریاد من برس. ناگاه جبرئیل آمد و پاشنه پای خود را بر زمین كشید كه در پی آن آب فوران کرد» [۲۰]

ابن کثیر[۲۱] و ازرقی همین روایت را با اندك اختلافی نقل كرده‌اند. و همین گونه فاكهی كه یكی از تاریخ نگاران مكه است روایتی از سعید‌بن مسیب نقل می‌كند و با سند دیگری همین روایت را به سعیدبن جبیر كه وی از ابن‌عباس و ایشان از پیامبر اكرم نقل می‌كند، با اندك اختلافی كه جبرئیل با شهپر خود زمزم را نمایان نمود. [۲۲]

ایرانیان و آب زمزم

مسعودی این چنین نوشته است:

ایرانیان قدیم به احترام خانه کعبه و جدشان ابراهیم(علیه السلام) و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش به زیارت بیت‌الحرام می‌رفتند و بر آن طواف می‌بردند. آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان سرملوک ساسانی بود. چون ساسان به زیارت خانه رفتی طواف بردی و بر چاه اسماعیل زمزمه کردی.

گویند به سبب زمزمه‌ای که او و دیگر ایرانیان بر سر چاه می‌کرده‌اند آن را زمزم گفته‌اند. از شواهد تاریخی می‌توان فهمید که زَمْزَمه کردن در میان برخی از ملت‌ها مرسوم بوده، به شکلی که‌در موقع غذا خوردن و نماز خواندن بدون بهره‌گیری از زبان و لب‌ها، صدا را در گلو گردانده زمزمه می‌کردند. مجوسان را رسم بر این بود و خلیفه دوم نیز به کارگزاران خود دستور داد تا آنان را از این کار باز دارند. [۲۳]

پانویس

  1. دائره المعارف تشیع، ج 8، ص 489
  2. تورات، سفر پیدایش ۲۱: ۱۵
  3. فاکهی، اخبار مکّه، فی قدیم الدهر وحدیثه، ج۲، ص۴۸
  4. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۸۸- ۹۱
  5. آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 103
  6. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه. ص 88- 91
  7. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۷ق، ج‌۹، ص۴۹۶
  8. کلینی، فروع کافی، ج۴، ص۲۱۹.تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه. ص 88- 91
  9. یحیی حمزه کوشک، زمزم، طعام طعم و شفاء سقم، همان، ص113
  10. ر. ک:مقاله عربستان سعودی
  11. المحاسن، ج 2 ص 399
  12. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه. ص 88- 91
  13. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«خَیرُ ما ینبع عَلی وجه الأرض ماءُ زمزم»؛ «آب زمزم بهترین آبی است که در زمین جوشیده است.» نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۳۴۹
  14. «ماءُ زَمْزَم شفاء لمن استعمل»؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۲ش، ج۹۹، ص۲۴۵ «آب زمزم شفابخش کسی است که از آن بنوشد.»
  15. از کتاب فقه الرضا علیه‌السلام نقل شده است که: «ماء زمزم شفاء مِن کُلِّ داءٍ وَسُقْم وَأمانٌ مِنْ کُلِّ خَوفٍ وَحُزْن»؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۲ش، ج۹۹، ص۲۴۵ «آب زمزم شفای هر درد و بیماری و امان بخشِ از هر ترس و اندوهی است.»
  16. معاویة بن عمار از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمود: «چون از دو رکعت نماز طواف فراغت یافتی نزدیک حجرالأسود برو و آن را بنوش و بدان اشاره کن که از این ناگزیری و سپس فرمود: اگر می‌توانی پیش از آنکه به صفا بروی، از آب زمزم بیاشام و هنگام نوشیدن آن بگو: «اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْما نافِعا وَرِزْقا واسِعا وَ شِفاءا مِنْ کُلِّ داءٍ وسُقمْ»؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۵۱۴ و ۵۱۵ «بار خدایا! آن را علم سودمند و رزق فراوان و شفای هر درد و بیماری قرار ده.»
  17. شیخ صدوق گوید: در روایات آمده است که هر کس از آب زمزم بنوشد شفا یابد. عارضه بیماری‌اش برطرف گردد و زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه بودند می‌خواستند که از آب زمزم برای حضرتش هدیه آورند. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۲۰۸ ح۲۱۶۶
  18. علی بن مهزیار گوید: ابوجعفر ثانی (امام محمّد تقی) را دیدم که در شب زیارت (شب یازدهم ذی حجّه) طواف نساء گزاردند و پشت مقام ابراهیم نماز خواندند. سپس داخل زمزم شده، با دست خود از دلوی که به طرف حجرالأسود بود، آب برداشتند و نوشیدند و بر قسمتی از بدن خود پاشیدند و سپس دو بار دیگر به زمزم رفتند. علی بن مهزیار می‌افزاید: برخی از یاران ما به من خبر دادند در سال بعد نیز امام را دیدند که همین گونه عمل کرد. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۳۱
  19. فاکهی از قول حبیب آورده که گفت به عطا گفتم: «من از آب زمزم برمی‌دارم. به نظر تو چطور است؟ پاسخ داد: بله، مانعی ندارد، همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این آب را در شیشه می‌کرد و با آن آب که به عجوه (نوعی خرما) آمیخته بود، کام حسن و حسین علیهماالسلام را می‌گشود و تبرک می‌کرد.» فاکهی، اخبار مکّه، ج۲، ص۵۱
  20. صحیح بخاری، جلد 4، ص116
  21. ر. ک:مقاله ابن کثیر
  22. اخبار مكه، جلد 2، ص‍41
  23. لسان العرب، ج6، ص٨5؛ معجم‌البلدان، ج٣، ص١66