تصوف در آسیای جنوب شرقی
تصوف در آسیای جنوب شرقی خصوصاً اندونزی و مالزی با ظهور و گسترش اسلام در قرن هفتم تا سیزدهم در این منطقه با تاریخ، فرهنگ و تمدن پیوند خورده است.
نقش صوفیه در اسلام آسیا
به نظر پژوهشگران صوفیان در اسلامی شدن آسیای جنوب شرقی خصوصاً اندونزی و مالزی که گویا تا قرن نهم/ پانزدهم طول کشید نقش مهمیداشتهاند.[۱] به عقیده آنان صوفیان پس از سقوط بغداد به دست مغولان همراه با تجار و کشتیهای بازرگانی تعالیم اسلام را همراه با افکار صوفیانه به مالاکا (واقع در مالزی امروزی) آوردند. البته در اسناد این دوره، به طور مشخص از هیچیک از طریقتهای تصوف ذکری به میان نیامده است.[۲]
رابطه حکام و تصوف
استفاده سیاسی
ظاهراً در آغاز، حاکمان و قدرتمندان از صوفیان حمایت و برای توجیه قدرت و مشروعیت حکومت خود از تعالیم عرفانیابنعربی و مکتب او، مانند نظریه انسان کامل، استفاده میکردند.
تأکید بر پیروی شریعت
با این حال بر لزوم پیروی از شریعت نیز تأکید داشتند، ازینرو با صوفیانی که از نظر حاکمان محلی و عالمان دینی مرتد شناخته میشدند بشدت مقابله میکردند، چنانکه یکی از این صوفیان به نام سیتی جنار، که زندگی و سخنانش را شبیه حلاج دانستهاند، در ۹۲۲/ ۱۵۱۶ اعدام شد. تا قرن یازدهم نیز چند تن دیگر از این گروه صوفیان محکوم به مرگ شدند.
اندیشه وحدت وجود
عالمان دینی و حاکمان محلی به اندیشه وحدت وجود حساسیت نشان میدادند و این موجب حکم ارتداد و اعدام عدهای از صوفیه شد.
موافقان اندیشه وحدت وجود
حمزه فنصوری
مشهورترین نماینده سلسله قادریه و اندیشه وحدت وجود، در آسیای جنوب شرقی حمزه فنصوری (قرن دهم/ شانزدهم) است که از پیشروان اشاعه تفکر اسلامی در این منطقه محسوب میشود. مرید او، شمسالدین سوماترانی (متوفی ۱۰۴۰)، نیز صاحب آثاری در کلام و عرفان بود.
انتشار سریع اندیشه
مشابهتهای موجود میان اندیشه وحدت وجود، آیین هندو و بودا و تأثیر درازمدت این دو آیین در آسیای جنوب شرقی، سبب شد اندیشه وحدت وجود که بیشتر از طریق فنصوری و سوماترانی معرفی شده بود، بسرعت انتشار یابد.
مخالفان اندیشه وحدت وجود
نورالدین رانیری
از دیگر صوفیان مهم این منطقه، نورالدین رانیری (متوفی ۱۰۶۸) است.
نفی وحدت وجود
وی که از پیروان احمد سرهندی، صوفی اصلاحطلب هندی بود، حدود ۲۹ کتاب نوشت که بیشتر آنها در نفی تعالیم وحدت وجودی فنصوری و سوماترانی بود، آثار وی هنوز در مراکز دینی سنّتی مالزی تدریس میشود.
خارجان از دین
رانیری در کتاب تبیان فی معرفة الادیان، ۷۲ گروه را خارج از اسلام دانسته است که پیروان فنصوری و سوماترانی از آن جملهاند. وی که معتقد بود اندیشه وحدت وجود مردم را دچار سر در گمی و انحراف از اسلام کرده است، در دوره هفت ساله قضاوت و شیخ الاسلامی خود در زمان سلطان اسکندر دوم (۱۰۴۷ـ۱۰۵۱/ ۱۶۳۷ـ۱۶۴۱)، سلطان را واداشت نسبت به وحدت وجودیها شدت عمل نشان دهد و آنها را وادار به توبه کند.
هماهنگی شریعت و طریقت
رانیری بر هماهنگ ساختن شریعت و طریقت تأکید بسیار داشت. کتاب الصراط المستقیم او، اولین کتاب درباره مسائل فقهی در مالزی است.
عاقبت رانیری
وی با از دست دادن حمایت جانشینِ اسکندر دوم به هند رفت و چهارده سال بعد در هند وفات یافت.[۳]
اوج مباحث وحدت وجود
در قرن یازدهم و دوازدهم، میان آن دسته از علمای دینی که با تکیه بر آثار غزالی مدافع سرسخت عرفان متشرعانه بودند و صوفیانی که میکوشیدند عقاید عرفانی اسلامی را با اندیشهها و مناسک آیینهای هندو و بودا تلفیق کنند، بخصوص درباره وحدت وجود بحثهایی در گرفت که سبب ابهام و سر در گمی دینی مسلمانان مالایایی شد. [۴] این موضوع توجه عالمان و صوفیان مکه و مدینه را نیز جلب کرد، چنانکه ابراهیم کورانی (متوفی ۱۱۰۲) با نوشتن کتابهایی سعی کرد به مشکلات دینی مردم در این باب پاسخ گوید.
ورود تصوف به آسیای جنوب شرقی
به نظر میرسد که در اواخر قرن یازدهم، اصلاح دینی و مبارزه با آنچه از نظر عالمان دینی در تعالیم صوفیان بدعت شمرده میشد، از طریق عالمان و صوفیانی مانند احمد قُشاشی (متوفی ۱۰۷۱)، ابراهیم کورانی و عبدالکریم سمان (متوفی ۱۱۸۹) که در مدارس دینی مکه و مدینه تحصیل و تدریس کرده بودند، به آسیای جنوب شرقی راه یافت.
محل تحصیل مبلغان صوفی
اصولاً همه مبلّغان سلسلههای صوفیه در این منطقه، در مدارس دینی مکه و مدینه درس خوانده بودند؛ حتی شطاریه و نقشبندیه نیز مستقیماً از هند به این مناطق نرسیدند بلکه از حرمین شریفین (مکه و مدینه) به آنجا راه یافتند.
عبدالرئوف سینکیلی
از جمله عبدالرئوف سینکیلی (متوفی ۱۱۰۴/ ۱۱۰۵) که در آچه متولد شد و سپس به حجاز رفت.
معرفی عبدالرئوف
در آنجا به واسطه کورانی از تعالیم احمد قشاشی که از مشایخ شطاریه ـ قادریه بود، بهرهمند شد. سینکیلی قرآن و تفسیر بیضاوی را به زبان مالایی ترجمه کرد. تألیفاتی در فقه شافعی نیز از او به جا مانده است. عمدة المحتاجین، رساله معروف سینکیلی در عرفان، شامل آداب طریقت از جمله درباره برگزاری جلسات ذکر و مناجات است.
نظراتابنعربی
مخالفت وی باابنعربی کمتر از رانیری بود و حتی نظریه مراتب هفت گانه وجود و انسان کاملِابنعربی را در آثار خود منعکس کرده است. سینکیلی با اعتقاد به اینکه خداوند از نور محمد، صلیاللّهعلیهوآله، اعیان ثابته و از اعیان ثابته جهان (اعیان خارجیه) را آفرید و اعیان خارجیه از خدا متمایزند، سعی داشت میان خدا و خلق تمایز قائل شود.
هدف عبدالرئوف
هدف اصلی او هماهنگ کردن شریعت و طریقت (تصوف) بود و تعالیم شطاریه را مطابق با شریعت میدانست.
محمدیوسف بن عبداللّه
یکی دیگر از صوفیان اصلاحطلب که شاگرد کورانی نیز بود، محمدیوسف بن عبداللّه خلوتی مقاصری (متوفی ۱۰۳۷) مشهور به شیخ یوسف است. او تصوف را ایمان خالص به یگانگی خداوند میدانست. به نظر شیخ یوسف وجود خدا حقیقی و وجود مخلوقات مجازی است و به زعم او، این عقیده مشکلات وحدت وجود را حل میکند. شیخ یوسف طریقت خود را، که تلفیقی از تعلیمات نقشبندیه و خلوتیه بود، طریقت محمدیه یا احمدیه میخواند.
عبدالصمد پالیمبانی
یکی دیگر از تربیت یافتگان مدینه، عبدالصمد پالیمبانی (متوفی ۱۲۰۳) است که از نمایندگان تصوف غزالی بود و در هدایة السالکین و سِیَرالسالکین، از آثار غزالی بسیار اقتباس کرده است. وی و شاگردانش تلفیقی از تعالیم سمّانیه (شاخهای از خلوتیه)، خلوتیه، نقشبندیه و قادریه را در آسیای جنوب شرقی گسترش دادند و هدف اصلی آنها هماهنگ کردن طریقت با شریعت بود.
حمله به سلاسل صوفیه
استعمارگران خارجی
در قرن سیزدهم برخی سلسلههای صوفیانه مانند سمانیه، قادریه، نقشبندیه و گاه شطاریه، سازمانها و تشکیلاتی برای شورش علیه استعمارگران تدارک میدیدند، ازینرو در دوران استعمار هلند این سلسلهها مورد تهدید و ارعاب قرار گرفتند.
جریانات اصلاحطلب اسلامی
بتدریج با رشد جریانات ملیگرایانه در آغاز قرن چهاردهم، شورشهای ضداستعماری صوفیه رو به افول نهاد و سلسلههای صوفیانه مورد حمله جریانات اصلاحطلب اسلامی قرار گرفتند. این جریانات بیشتر تحت تأثیر عقاید اصلاحطلبانه مصر بودند و از آرای شیخ محمد عبده و رشیدرضا الهام میگرفتند. البته برخی شاخههای صوفیه، مانند خالدیه (از شاخههای نقشبندیه) که از اوایل قرن چهاردهم در این منطقه گسترش بسیار یافته، با گرایشهای متشرعانه خود تا حدی با جریانات اصلاحطلب همراه شدهاند.
ورود تجانیه به آسیای جنوبی
در این قرن طریقه تِجانیه از شمال آفریقا به آسیای جنوب شرقی وارد شد. برخی ادعاهای بنیانگذار آن، از جمله اینکه طریقتش را مستقیماً و بیواسطه به پیامبر میرساند، با مخالفت صوفیان و اصلاحطلبان مواجه شد، ولی علیرغم این مخالفتها توانست گسترش یابد و حتی از فقها تأیید رسمی دریافت کند.
تضعیف تصوف در آسیای جنوبی
در قرن چهاردهم/ بیستم، پیروان بعضی از سلسلهها با انجام دادن کارهایی از قبیل فروکردن میخ و میلههای آهنی در قفسه سینه و نواختن طبل در ملأ عام و رفتن به زیارت اولیا و تقدیم هدایا به زیارتگاهها، که به نظر اصلاحطلبان شرک محسوب میشود، موجب تضعیف تصوف در این منطقه شدند. [۵]
همراه شدن با نیازهای روز
امروزه بعضی از سلسلهها خود را با نیازهای روز همراه ساختهاند و مهمترین کارکرد آنها استفاده از تعلیمات عرفانی برای ترک اعتیاد و درمان بیماریهای روانی است.
تصوف موفق در آسیای جنوبی
تا به امروز، تصوفِ منطبق با شریعت در آسیای جنوب شرقی موفقتر بوده و آثار رانیری و سینکیلی رواج بیشتری داشته و معمولاً عالمان دینی نیز طرفدار تصوف جنید، قشیری و غزالی بودهاند. بعلاوه، تقریباً از ابتدای گسترش تصوف در این منطقه تاکنون، فقهای آن، خود از صوفیه بودهاند، ازینرو مخالفتی با تصوفِ سازگار با شریعت ندارند. امروزه گرایش به تصوف در میان مقامات بالای دولتی، روشنفکران، علمای دینی و حتی اصلاحطلبان وجود دارد.[۶]
فهرست منابع
مرل کالوین ریکلفس، تاریخ جدید اندونزی، ترجمه عبدالعظیم هاشمی نیک، تهران ۱۳۷۰ ش.
محمدرضا مظفری، اندونزی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۴ ش.
دلیارنوئر، نهضتهای نوین اسلامی در اندونزی، ترجمه ایرج رزاقی و محمدمهدی حیدرپور، مشهد ۱۳۷۰ ش.
دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد؛
منابع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف در آسیای جنوب شرقی»، شماره۳۵۸۷.
پانویس
- ↑ مرل کالوین ریکلفس، تاریخ جدید اندونزی، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، ترجمه عبدالعظیم هاشمی نیک، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ مرل کالوین ریکلفس، تاریخ جدید اندونزی، ج۱، ص۱۸، ترجمه عبدالعظیم هاشمی نیک، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ مرل کالوین ریکلفس، تاریخ جدید اندونزی، ج۱، ص۷۹، ترجمه عبدالعظیم هاشمی نیک، تهران ۱۳۷۰ ش.
- ↑ دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۳، ص۲۹ـ۳۰.
- ↑ دلیارنوئر، نهضتهای نوین اسلامی در اندونزی، ترجمه ایرج رزاقی و محمدمهدی حیدرپور، ص ۳۶۷، مشهد ۱۳۷۰ ش. - دلیارنوئر، نهضتهای نوین اسلامی در اندونزی، ترجمه ایرج رزاقی و محمدمهدی حیدرپور، ص ۳۷۰ـ۳۷۱، مشهد ۱۳۷۰ ش.
- ↑ دلیارنوئر، نهضتهای نوین اسلامی در اندونزی، ترجمه ایرج رزاقی و محمدمهدی حیدرپور، ص ۲۵، پانویس ۲۰، مشهد ۱۳۷۰ ش. - محمدرضا مظفری، اندونزی، ج۱، ص۳۲، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۴ ش.