راهکارهای فقهی وحدت و تقریب مذاهب از دیدگاه آیتالله تسخیری (مقاله)
راهکارهای فقهی وحدت و تقریب مذاهب از دیدگاه آیتالله تسخیری عنوان مدخلی است که بیان و بررسی برخی از راهکارهای مهم فقهی و اصولی وحدت و تقریب مذاهب از نگاه مرحوم محمد علی تسخیری میپردازد. این مدخل برگرفته از مقالهای با عنوان «وحدت فقهی و فقه وحدت» نوشته حجتالاسلام ابوالحسینی است که در سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است.
مقدمه
تاریخ مذهبی شاهد فتواهای خشونتآمیزی است که نتیجه تقلید و تعصب مذهبی است و این فتواها موجب بالا گرفتن بسیاری از مباحث حاشیهای در فقه اسلامیگردیده و سهم زیادی را در قومیگرایی مذهبی در عرصه فقه اشغال کرده است. در سایه این فتواهای متعصبانه در فقه، اختلافات جزیی بین مذاهب، تبدیل به خطوط قرمزی شده که عبور و اغماض از آنها ناممکن مینماید. طبیعی است در چنین فضایی آنچه نجاتبخش است و کمک به اهداف عالیه فقهی میکند، نظریه «فقه وحدت» است که بیرون از حدود مذهبی و با تمسک به مجالات مشترک بین مذاهب، به دنبال استخراج و استنباط احکام فقهی است. آیتالله تسخیری چندین راهکار نظری و عملی برای تقریب مذاهب اسلامی پیشنهاد میدهد که مهمترین آنها از این قرار است:
راهکارهای پیشنهادی
اصالت تقریب
اصل وحدت اسلامی، یکی از ویژگیهای مهم اجتهاد است که بدون آن نمیتوان ادعای هویت نمود. اگر در استنباطات فقهی، فتوای فقیه موجب از هم گسیختن جامعه اسلامیگردد، نه تنها مورد تأیید اسلام نیست بلکه در تعارض با تأکیدات مکرر اسلام نسبت به وحدت و اخوت دینی است به اعتقاد آیتالله تسخیری اسلام بر وحدت اصل انسانی و اسلامی تأکید ورزیده، انسان را به حضور جمعی در مسیر خدا شدن و اجتناب از گامهای شیطان، دعوت میکند.
از نظر ایشان با تأمل در برخی از موارد فقهی درمییابیم که بسیاری از اختلافات، لفظی است و ناشی از اختلاف دیدگاه یا اختلاف در اصطلاحات است. این امر در برخی از مباحث اصول هویداست مانند بحث قیاس، استحسان، سد ذرایع و امثال آن. این گرایش تقریبی در برخی از کتابها مثل اصول الفقه علامه مرحوم شیخ محمدرضا مظفر و الفقه المقارن مرحوم علامه سیدمحمدتقی حکیم قابل ملاحظه است.
اساساً اختلافات اجتهادی ناشی از کوتهنظری و قصور در عملیات اجتهادی است، بنابراین مجتهدان وظیفه دارند همواره با تمرکز بر مصالح اسلام، اجتناب از هواهای سیاسی، آگاهی به مبانی فقاهت و توجه به مقتضیات زمان، فتواهای وحدتگرایانه صادر کنند تا جوامع اسلامی در سایه این استنباطات، زندگی آرام و سالمی را تجربه کنند.
ایشان معتقد است «هر متفکر اسلامی واقعی و دلسوز امت اسلامی به طور طبیعی تقریبی است؛ چراکه اصلاً اسلام ریشه و پایههای تقریب را از ابتدا مطرح کرده، یعنی دعوت اسلام به عقلانیت، گفتگو و بیدار کردن زمینههای مشترک با دیگران حتی اهل کتاب را عنوان کرده است. در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان میدهد یک فرد مسلمان همواره بر زمینههای مشترک با دیگران تأکید میکند. از اینرو تأکید اسلام، همواره بر ایجاد فضای اخوت و وحدت اسلامی است»
اولویت مرجعیت علمی اهل بیت علیهمالسلام بر مرجعیت سیاسی آنان
یشان معتقد است در بحث تقریب در جهان اسلام باید راجع به امامت و مرجعیت علمی اهل بیت سخن گفت و نه مرجعیت و امامت سیاسی آن بزرگواران. آیتالله تسخیری به طور مفصل به این بحث پرداخته و بر اساس منابع اهل سنت مرجعیت علمی اهل بیت را تبیین کرده است.
منظور از مرجعیت علمی نقطه مشترکی است که مورد اتفاق مسلمانان و پایان دهنده اختلافات آنها، مخصوصا در عرصههای فقهی و اعتقادی باشد. این مرجعیت، حقایق قرآن و سنت را بگونه ای بازگو میکند که مانع از برخورد بین مسلمانان میشود. دنیای اسلام همچنانکه مقام معظم رهبری فرموده اند، میتواند برمحور دو نقطه مربوط به اهل بیت، اتفاق و اتحاد داشته باشد؛ یکی محبت است که یک امر عاطفی و عقیدتی است و مسلمانان به محبت اهل بیت امر شدهاند و همه آن را قبول کرده اند. این نقطه میتواند نقطه تمرکز عواطف و احساسات همه مسلمین باشد.
نقطه دوم، آموزش دین و تعلم معارف و احکام الاهی به مثابه عدل قرآن و به موجب حدیث ثقلین است که باز این حدیث را شیعه و سنی و فرق مختلف اسلامیروایت کردهاند. مرحوم آیتالله تسخیری با استناد به 5 آیه از قرآن مجید: آیات ذکر، راسخان در علم، دارنده علم کتاب، تطهیر و اجر رسالت، و ده روایت از سنت نبوی شریف که مورد قبول علمای اهل سنت هم هست و از منابع روایی آنها نقل شده است: حدیث کساء، حدث ثقلین، حدیث رفع اختلاف، علی اولین سلمان، امان امت، حدیث سفینه نوح، علی داناترین فرد امت، علی داناترین مردم به کتاب و سنت، درخت نبوت و جانشینان دوازده گانه پیامبر، در صدد اثبات مرجعیت علمیاهل بیت برای تمام فرق و مذاهب اسلامیهستند.[۱]
گفتگو
مطابق اندیشه تقریبگرایان همچون مرحوم تسخیری، گفتگو مقدمه تقریب و تقریب مقدمه وحدت است. گرچه همواره نقطه ثقل اصرار در مباحث اعتقادی و سیاسی و... ، بر وحدت است، ولی رسیدن به آن جز از مسیر گفتگو و تقریب نمی گذرد. میتوان با معادل یابی سلبی، معنایی روشنتر به مسئله بخشید و نزاع و جدال را در برابر گفتگو، دوری و عداوت را در برابر تقریب و تفرقه و ستیز را در برابر وحدت نهاد.
واژه گفتگو، به معنای دوری جستن از نزاع و جدال غیراحسن است که ثمرهای جز پوشیده ماندن بیشتر حقیقت و ایجاد خسارت برای جامعه نخواهد داشت. پذیرش این نکته که در گفتگو پیشبرد هدف، بدون جنجال و منازعه یک اصل است؛ راه را برای تقریب می گشاید. در گفتگو طرفین با محترم دانستن مرزهای لازم الرعایه یکدیگر، درپی آن هستند که راهی برای نزدیک شدن به هم بیابند، نه این که دیگری را برای برانگیختگی و منازعه سوق دهند. از این رو گفتگو همانند هر فرآیندی نیازمند اصول و قواعدی است که اگر مشخص و از طریق طرفین رعایت نشود، به ضد خود تبدیل خواهد شد.
می توان پیش از ورود به گفتگو بر این اصول تأکید کرد:
1. پذیرش این اصل که امکان یکسان سازی عقاید و فرهنگها وجود ندارد، پس باید این تفاوت را به عنوان یک واقعیت پذیرفت و به آن احترام گذاشت.
2. پرهیز از مغالطه و حقپوشانی، بدان جهت که گفتگو را به تزویر و فریب آلوده میکند و حسن نیت طرفین را مخدوش می سازد.
3. پرهیز از تحقیر و ناسزاگویی به ویژه به آنچه برای طرف مقابل قابل حرمت است.
4. تلاش برای یافتن و برجسته کردن بیشتر مشترکات و رعایت قواعد در طرح تفاوتها. در این بحث چند سؤال مطرح است: 1. با چه کسانی میتوان گفتگو کرد؟ 2. چه خصوصیاتی باید در گفتگو کنندگان وجود داشته باشد؟
به نظر میرسد در مورد سؤال اول، منهای رعایت اصول و قواعد کار، محدودیتی در گفتگو با افراد وجود ندارد. در قرآن حتی سخن از گفتگوی ملائکه با شیطان است. امر به موسی و هارون برای سخن گفتن با فرعون، نوع دیگری از تشویق به گزینش روش گفتگو قبل از انجام هر عملی است: «إذهبا إلی فرعون إنّه طغی، فقولا له قولاً لیّناً لعلّه یتذکر او یخشی». (طه/40). مهمتر اینکه قرآن پس از توصیه به پرهیز از درشتگویی، این گفتگو را نا امیدکننده نیز تلقی نکرده است. بنابراین نباید هیچگاه خود را از عرصه گفتگو کنار کشید.
پاسخ سؤال دوم را می توان در آیه مبارکه سوره طه جستجو کرد؛ پس از امر الهی به رفتن بسوی فرعون، موسی از خدا خواست: «ربّ اشرح لی صدر ویسّر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی». وجود دو محور در گفتگو کننده اساسی ترین شرط است: 1. شرح صدر، 2. فصاحت کلام. اصولاً افرادی که از ظرفیت و تحمل محدودی برخوردارند، نمیتوانند در این عرصه، موفق عمل کنند. دریادلی و تحمل شنیدن حرف مخالف، اساسیترین شرط در ساماندهی یک گفتگوی موفق است. بنابراین خوب شنیدن و البته خوب سخن گفتن، دو پایهٔ اساسی کار و شرط جدی گفتگو کننده به شمار می رود.
در گفتگوی مذاهب به استناد آیه شریفه: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الالْبَابِ»، شنیدن جدی حرف دیگران یک اصل است. واصولاً کشف حق به استناد همین آیه شریفه نیازمند: 1. وجود فضای علمی برای گفتن و شنیدن است؛ 2. اطلاع از نظرات و شبهات؛ 3 اندیشیدن و تفقه؛ 4. گزینش احسن است و بستر آن در آزادی فکر، فراهم خواهد شد و جز آن ممکن است به تصور در اختیار داشتن حق، تعصبات بر ما غلبه کنند.
با توجه به مطالب فوق الذکر درخصوص منزلت گفتگو در روابط انسانی و اجتماعی، حضرت آیتالله تسخیری یکی از راهکارهایی که در مسیر وحدت و تقریب مذاهب اسلامیخیلی برآن اصرار و تأکید و به طور مستوفا به آن پرداختهاند، گفتگو است. آن طور که ایشان خود تصریح کرده است، سه خط بزرگ، محور کل فعالیتهای جهانی وی را تشکیل میداده است: 1. تبلیغ اسلام و دفاع از تعلیمات عالی آن و تبیین مکتب اهل بیت علیهمالسلام. 2. اشاعه روح گفتگو بین مذاهب اسلامی و ادیان توحیدی و بلکه همه ادیان و تمدنها. 3. دفاع از بیداری اسلامی
پانویس
- ↑ ر. ک:وحدت اسلامی بر پایه مرجعیت علمی اهل بیت علیهمالسلام نوشته آیتالله تسخیری