روایات معیت علی علیه‌السلام و حق و تفسیر آن

از ویکی‌وحدت

روایات زیادی از فریقین داریم که بیان می‌کنند نبی مکرم اسلام (ص) با تعابیر مختلفی فرموده‌اند: "علی مع الحق و الحق مع علی" مناسب است نگاهی داشته باشیم به منابع این حدیث در آثار فریقین و تعابیر مختلف از آن و نیز تفسیر کوتاهی از آن را نقل کنیم.

این معنا با عبارات مختلفی در احادیث نبوی وارد شده است که اصل معنا در همه مشترک است و تعابیر لفظی متفاوتی دارد و یا در مواردی توضیح بیشتری مطرح شده است.

انواع تعابیر روایات از این معنی:

قال سول اللّه(ص): * عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی. [۱] پیامبر خدا (ص): علی با حق و حق با علی است.

قال رسول‌الله(ص): * عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ. [۲] پیامبر خدا (ص): علی با حق و حق با علی است. حق بر مدار او می‌گردد.

قال رسول‌الله (ص): * رَحِمَ اللّهُ عَلِیا، اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَهُ حَیثُ دارَ. [۳] عن أبی حیان التیمی عن أبیه عن الإمام علی(ع). قال الفخرالرازی: من اقتدی فی دینه بعلی بن أبی‌طالب فقد اهتدی. والدلیل علیه قوله(ع): اللهمّ أدر الحقّ مع علی حیث دار [۴] پیامبر خدا (ص): رحمت خدا بر علی! خدایا! حق را همیشه بر مدار او بگردان.

قال رسول‌الله (ص): * عَلِی مَعَ الحَقَّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَ عَلِی حَیثُما دارَ. [۵] پیامبر خدا (ص): علی با حق و حق با علی است. خدایا! حق را همیشه بر مدار علی بگردان!

مسند أبی یعلی عن أبی سعید: کنّا عِندَ بَیتِ النَّبِی(ص) فی نَفَرٍ مِنَ المُهاجِرینَ وَالأَنصارِ، فَخَرَجَ عَلَینا فَقالَ: أ لا اخبِرُکم بِخیارِکم؟ قالوا: بَلی. قالَ: خِیارُکمُ الموفونَ المُطَیبونَ، إنَّ اللّهَ یحِبُّ الخَفِی التَّقِی. قالَ: ومَرَّ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ * فَقالَ: الحَقُّ مَعَ ذا، الحَقُّ مَعَ ذا. [۶] مسند أبی یعلی به نقل از ابوسعید: با گروهی از مهاجر و انصار، در نزدیکی خانه پیامبر (ص) بودیم. پیامبر (ص) نزد ما آمد و گفت: «آیا شما را از بهترینتان باخبر نکنم؟». گفتند: چرا. گفت: «بهترین شما، پاکان وفادارند. خداوند، پرهیزگار نهان‌کار را دوست دارد». در همان حال، علی بن ابی‌طالب (ع) عبور کرد. پیامبر (ص) فرمود: «حق، با این است. حق، با این است».

رسول‌الله(ص): یا بنَ عَبّاسٍ، سوفَ یأخُذُ النّاسُ یمینا وشِمالاً، فَإِذا کانَ کذلِک فَاتَّبِع عَلِیا وحِزبَهُ؛ * فَإِنَّهُ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَهُ، ولا یفتَرِقانِ حَتّی یرِدا عَلَی الحَوضَ. [۷] پیامبر خدا (ص): ای پسر عبّاس! به‌زودی، مردم به چپ و راست می‌روند. چون این‌گونه شد، از علی و حزب او پیروی کن که او با حق است و حق با اوست. [آن دو] از هم جدا نمی‌شوند، تا در کنار حوض [کوثر] بر من در آیند.

تاریخ بغداد عن أبی ثابت مولی أبی ذرّ: دَخَلتُ عَلی امِّ سَلَمَةَ فَرَأَیتُها تَبکی وتَذکرُ عَلِیا، وقالَت: سَمِعتُ رسول‌الله(ص) یقولُ: * عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، ولَن یفتَرِقا حَتّی یرِدا عَلَی الحَوضَ یومَ القِیامَةِ. [۸] تاریخ بغداد به نقل از ابو ثابت، آزاد شده ابوذر: بر ام‌سلمه وارد شدم. دیدم که گریه‌کنان، از علی (ع) یاد می‌کند و می‌گوید: شنیدم پیامبر خدا می‌فرمود: «علی با حق است و حق با علی است و هرگز از هم جدا نمی‌شوند، تا روز قیامت در کنار حوض [کوثر] بر من در آیند».

قال رسول‌الله(ص): * عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی حَیثُ کانَ. [۹] پیامبر خدا (ص): علی با حق و حق با علی است، هر جا که باشد.

قال رسول‌الله (ص): * الحَقُّ مَعَ عَلِی أینَما مالَ. [۱۰]پیامبر خدا (ص): حق با علی است، به هر سو که برود.

قال رسول‌الله(ص): * الحَقُّ مَعَ عَلِی، یزولُ مَعَهُ حَیثُ زالَ. [۱۱] پیامبر خدا (ص): حق با علی است و به هرکجا برود، با اوست.

قال رسول‌الله(ص): * ألا إنَّ الحَقَّ بَعدی مَعَ عَلِی، یمیلُ مَعَهُ حَیثُما مالَ، ولا یفتَرِقانِ جَمیعا حَتّی یرِدا عَلَی الحَوضَ. [۱۲] پیامبر خدا (ص): بدانید که پس از من، حق، با علی است. به هر سو که برود، حق با او می‌رود و از هم جدا نمی‌شوند، تا در کنار حوض [کوثر] بر من در آیند.

تفسیر روایت

در تفسیر این کلام به سه مطلب باید توجه نمود:

مطلب اول:

مطلب اول آن است که حق محض و حق مطلق و نامحدود و بسیط خدای سبحان است که در قرآن به این صورت یاد شد: ﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَا یدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِی الْکَبیرُ﴾ [۱۳] این مضمون برخی از آیات است که حق مطلق خداست. [۱۴] اما حق در نظام فعلی و نه نظام ذاتی، در بخش امکان و نه در بخش وجوب، در بخش ضرورت بالغیر نه در ضرورت بالذات، در بخش ضرورت‌های ذاتی نه ضرورت‌های ازلی، آن حق در قرآن کریم فرمود: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّکَ﴾ [۱۵] با آن ﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾ فرق فراوانی است به آن اندازه که بین واجب و ممکن فرق است، بین خالق و مخلوق فرق است. این حق همان است که برخی از اهل معرفت از آن به‌عنوان حق مخلوق‌به یاد می‌کنند ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّکَ﴾ هر چه در جهان الهی و نظام هستی حق است از خداست مخلوق خداست. در بین انسان‌ها کسی که حق‌مدار است و حق‌محور است غیر از انبیا و اولیا و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) کسی نیست.

مطلب دوم:

علی بن ابی‌طالب (صلوات الله و سلامه علیه) طبق بیان نورانی حضرت رسول (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) آمده است: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی یدُورُ مَعَهُ حَیثُمَا دَار» [۱۶]علی با حق است.

مطلب سوم:

این حق‌مداری علی بن ابی‌طالب طوری است که ضمیر «یدُورُ» به حق برمی‌گردد نه به علی؛ «عَلِی مَعَ الْحَقِّ»، «یدُورُ» این حق مدار علی بن ابی‌طالب «حَیثُمَا دَار» علی بن ابی‌طالب. توضیح مطلب این است که حقِ مطلق ذات أقدس الهی است، حقِ در جهان امکان به نام دین، احکام، حِکَم معارف اعتقادی همه اینها که حق‌اند از خدای سبحان‌اند ولی در مقام تشخیص، در مقام اثبات، در مقام استدلال که ما بخواهیم بفهمیم این حق که از طرف خدا آمده است چیست، معیار این حق علی بن ابی‌طالب است؛ یعنی هر کاری که حضرت کرد نشانه حق بودن آن است، هر کاری که نکرد نشانه باطل بودن آن است. در جریان حضرت امیر ما این‌چنین می‌گوییم: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی یدُورُ مَعَهُ حَیثُمَا دَار» که این در کلمات نورانی رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است آن حضرت در وصف امیر (سلام‌الله علیه) فرمود: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی یدُورُ» ضمیر «یدُورُ» به حق برمی‌گردد «یدورُ حق مدار علی حیثما دار»، وگرنه این تعبیر درباره عمّار و مشابه عمّار هم آمده است که «عَمَّارٌ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَمَّارٍ یدُورُ مَعَهُ حَیثُ دَار»؛ [۱۷] درباره عمار ضمیر به عمار برمی‌گردد یعنی عمار حق‌محور است هر جا حق است، عمار تابع آن است؛ اما درباره حضرت امیر حق علی‌مدار است زیرا ما قبل از اهل‌بیت یک قانون نوشته‌ای نداریم، یک کتاب و کتیبه‌ای نداریم که برنامه‌های آنها را با این کتاب و کتیبه مقابله کنیم، یک روزنه‌ای باشد برای تشخیص آنچه حق است و آنچه صدق است و آنچه عدل است. ما هیچ تشخیصی نداریم که چه چیزی دین است و چه چیزی غیر دین، مگر اینکه از قول و فعل و سیره اهل‌بیت بفهمیم. قرآن کریم خطوط کلی دین را بیان کرده که به منزله قانون اساسی است اما تبیین حدود آن، تشریح اجزا و شرایط آن، تحلیل حدود و ثغور آن به‌وسیله اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، وگرنه یک کتاب و یک رساله و رسالتِ نوشته‌ای باشد که این ذوات قدسی اعمال و عقاید خود را بر آن مطابق کنند در نظام تشریع چیزی نیست. قول اینها در مقام اثبات و نه ثبوت، حق است؛ ما بخواهیم بفهمیم چه واجب است چه واجب نیست، چه حلال است چه حلال نیست، چه مکروه است چه مکروه نیست به‌وسیله قول و فعل این ذوات قدسی می‌فهمیم؛ لذا فرمود: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ»، «یدُورُ» یعنی حق «مدار علی حیثما دار»، ولی برخلاف عمار که ضمیر در «یدُورُ» به خود عمار برمی‌گردد؛ «عَمَّارٌ مَعَ الْحَقِّ»، «یدُورُ» عمار «مدار الحقّ حیثما دار». پس وجود مبارک حضرت امیر(صلوات الله و سلامه علیه) در نظام اثباتی حقّ است نه نظام ثبوتی.

نتیجه کلام

بنابراین این ذوات قدسی در مقام اثبات و نه در مقام ثبوت بیانگر «ما هو الحق»اند. در ثبوت، خودشان تابع محض ذات أقدس الهی‌اند که حق اینها از طرف خدا باید ثابت شود، از طرف خدا حق ثابت می‌شود در مقام اثبات به‌وسیله این ذوات قدسی حق به ما می‌رسد و اسرار اینها هم طوری است که اینها هم با بیگانه‌های شرقی هم با بیگانه‌های غربی، هم با افراطی‌ها هم با تفریطی‌ها، همه درگیر هستند تا جهان را بر اساس قسط و عدل اداره کنند و زمینه ظهور صاحب اصلی‌اش را فراهم نمایند. در این خطبه نورانی که به عرضتان رسید تقریباً بیش از چهل صفحه است، ترجیع‌بند این خطبه همین است: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» من به طُرُق آسمان اعلم از طرق زمین هستم، آسمانی‌تر هستم، زمین و احکام زمین، آسمان و حِکَم آسمان برای من شفاف و روشن است، کسی این جمله را نگفت مگر اینکه رسوا شد تنها وجود مبارک امیر بیان است که این سخن نورانی عرشی را دارند و حیف که آنچه در آن عصر ممکن بود استفاده نشد. [۱۸]

پانویس

  1. الإمامة والسیاسة، ج ۱، ص ۹۸ عن محمّد بن أبی‌بکر؛ شرح نهج البلاغة، ج ۱۸، ص ۲۴ وفیه «أنت مع الحقّ والحقّ معک»؛ الفصول المختارة، ص ۲۲۱ وفیه «هو مع الحقّ والحقّ معه»؛ المحاسن، ج ۱، ص ۸۱، ح ۴۷ عن السری بن خالد عن الإمام الصادق عن آبائه(ص)عنه(ص) وفیه «أنت مع الحقّ والحقّ معک»؛ کفایة الأثر، ص ۲۰ عن ابن عبّاس و ص ۱۱۷ عن أبی أیوب؛ شرح الأخبار، ج ۲، ص ۶۰، ح ۴۲۱ عن عائشة.
  2. الفصول المختارة، ص ۱۳۵ و ۹۷ و ۲۱۱ و ۲۲۴ و ۳۳۹؛ إعلام الوری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ الفضائل لابن شاذان، ص ۱۲۳ عن سلمان وأبیذرّ والمقداد وفیه «کیفما» بدل «حیثما»؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۳۶۴، ح ۶۱ عن سلمان وفیه «إنّ علیا یدور مع الحقّ حیث دار».
  3. سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۳، ح ۳۷۱۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۵، ح ۴۶۲۹؛ المعجم الأوسط، ج ۶، ص ۹۵، ح ۵۹۰۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۴۴۸، ح ۹۰۲۲ و ح ۹۰۲۳؛ المحاسن والمساوئ، ص ۴۱؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۶۱؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۴، ح ۱۰۷؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۷۶، ح ۱۳۸ کلّها عن أبی حیان التیمی عن أبیه عن الإمام علی(ع)؛ شرح نهج البلاغة، ج ۱۰، ص ۲۷۰؛ کنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۴۳، ح ۳۳۱۲۴؛ الطرائف، ص ۱۰۲، ح ۱۴۹؛ کشف الغمّة، ج ۱، ص ۱۴۷
  4. (تفسیر الفخرالرازی، ج ۱، ص ۲۱۰).
  5. الجمل، ص ۸۱.
  6. مسند أبی یعلی، ج ۲، ص ۱۷، ح ۱۰۴۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۴۴۹، ح ۹۰۲۴؛ المطالب العالیة، ج ۴، ص ۶۵، ح ۳۹۷۴؛ المناقب لابن المغازلی، ص ۲۴۴، ح ۲۹۱؛ کنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۲۱، ح ۳۳۰۱۸؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۶۱؛ کشف الغمّة، ج ۱، ص ۱۴۳ عن عبدالرحمن بن أبی سعید وکلاهما نحوه.
  7. کفایة الأثر، ص ۱۸ عن عبدالله بن عبّاس؛ الاستغاثة، ج ۲، ص ۶۳ عن سعد بن أبی وقّاص نحوه؛ بحار الأنوار، ج ۳۶، ص ۲۸۶، ح ۱۰۷.
  8. تاریخ بغداد، ج ۱۴، ص ۳۲۱، ح ۷۶۴۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۴۴۹، ح ۹۰۲۵؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۶۲ عن ثابت مولی أبی ذرّ؛ الخصال، ص ۴۹۶، ح ۵؛ الأمالی للصدوق، ص ۱۵۰، ح ۱۴۶؛ بشارة المصطفی، ص ۲۰ والثلاثة الأخیرة عن جابر؛ کشف الغمّة، ج ۱، ص ۱۴۳ عن امّ سلمة وفیه «لن یزولا» بدل «لن یفترقا»؛ الجمل، ص ۴۳۳ عن عائشة ولیس فی الخمسة الأخیرة صدره إلی «وتذکر علیا».
  9. تطهیر الجنان واللسان، ص ۵۱ عن سعد؛ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۱۷۷، ح ۱۳۹ عن عبدالله بن عبّاس وفیه «الحقّ مع علی بن أبی‌طالب حیث دار»؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۸۷، ح ۳۷ عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق(ع) عن عدّة من الصحابة وفیه «یمیل مع الحقّ کیفما مال» بدل «حیث کان».
  10. الکافی، ج ۱، ص ۲۹۴، ح ۳ عن عبدالحمید بن أبی الدیلم عن الإمام الصادق(ع).
  11. کشف الیقین، ص ۲۶۹، ح ۳۰۷؛ کشف الغمّة، ج ۱، ص ۱۴۳ کلاهما عن عائشة؛ المناقب للکوفی، ج ۱، ص ۳۶۹، ح ۲۹۳ عن عبدالله بن عبّاس.
  12. الأمالی، شیخ طوسی، ص ۴۷۶، ح ۱۰۳۸ عن عائشة و ص ۴۷۹، ح ۱۰۴۶ عن امّ سلمة وفیه «الحقّ بعدی مع علی یدور معه حیث دار».
  13. سوره حج، آیه 62؛ سوره لقمان، آیه30.
  14. سوره حج، آیه6؛ سوره لقمان، آیه30.
  15. سوره بقره، آیه147؛ سوره آل عمران، آیه60.
  16. الفصول المختاره، ص135.
  17. علل الشرائع، ص223.
  18. .http://javadi.esra.ir/- پیام به کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمؤمنین علی ع