سنت های الهی در قرآن

از ویکی‌وحدت

سنت‌های الهی در قرآن

از دیدگاه منابع شیعه

سنت وقتی در مورد خداوند به کار می‌رود به معنی روش مستقیم و پایدار و مستمر و متوالی است. روش‌هایی که خدای متعال امور عالم و آدم را برپایه آنها تدبیر و اداره می‌کند، سنت الهی می‌گویند، [۱] مقصود از سنت در این بحث، گونه‌ای از افعال خداوند است که بدون اختصاص به یک زمان، مکان و یا قوم خاص، در زمان‌ها و مکان‌های مختلف و درباره گروه‌های مختلف مردم واقع می‌شود. در واقع خود قرآن این‌گونه افعال عمومی خداوند را «سنت» نامیده است: سُنَّةَ اللّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدِیلاً [۲]؛ «درباره کسانی که پیش‌تر بوده‌اند [همین] سنت خدا [جاری بوده] است؛ و در سنت خدا هرگز تغییری نخواهی یافت». [۳] البته منظور از «سنت الهی» آن نیست که فعل‌ خاصی مستقیما و بی‌واسطه از خداوند صادر شود، بلکه خداوند امور را با اسباب و وسایل طبیعی و فوق طبیعی انجام می‌دهد و همین سنت الهی‌ در اسباب و مسببات یکی از سنت‌های الهی است. و افعال طبیعت و انسان را در مرحله بالاتر، می‌توان به خداوند نیز منسوب کرد و بنابراین تعابیر «سنة الله؛ [۴] و «سنتنا» [۵] که در قرآن کریم به کار رفته‌اند، بر همین وجه هستند. البته قرآن کریم بیشتر، عذاب‌های الهی نازل‌شده بر اقوام گذشته را با این عنوان می‌خواند، ولی مفهوم سنت اختصاص به این قضیه ندارد. [۶]

انواع سنت‌های الهی

سنت‌های مطلق و سنت‌های مشروط؛ سنت‌های عام و سنت‌های خاص؛ همچنین سنت‌های مستقل و سنت‌های مرتبط و مترتب بر یکدیگر. [۷] در قرآن کریم کلمه «سنت» شانزده بار در یازده آیه به‌کاررفته است که به‌استثنای یک مورد همواره سنت الهی مقصود بوده است.

سنت‌های الهی

• سنت آفرینش به وجه احسن: «وَ لَقَد خَلَقْنا الإنسانَ فی أحسنِ تَقویمٍ»؛ [۸]

• سنت هدایت تکوینی: «قَال رَبُّنا الذی أعطی کُلَّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی» طه .«الّذی خَلَقَنی فَهُوَ یَهدیِن»؛ [۹]

• سنت هدایت فطری: در قرآن آمده که میل به خداپرستی در نهاد و فطرت انسان قرار داده شده است: «وَ إذ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی آدم مِن ظُهُورِهِم ذُرِّیَّتهم وَ أشهَدَهُم عَلی أنفُسِهِم ألستُ بِرَبِّکُم قالوُا بَلی»؛ [۱۰]

• سنت تقدیر الهی: این سنت بدان معناست که تقدیر امور به دست پروردگار است: «وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی»؛ [۱۱]

• سنت انذار و تبشیر: «وَ إِن مِن اُمَّةٍ لا فیها نَذیرٌ»؛ [۱۲]

• سنت نفی حرج: یکی دیگر از سنت‌های الهی این است که خداوند متعال سختی و مشقت را بر بندگان خود نخواسته است:«یُریدُ اللّه بِکُمُ الیُسر وَ لا یُرید بِکُم العُسر»؛ [۱۳]

• سنت نفی ظلم از طرف خدا: همان گونه که در اصول دین نیز آمده است پروردگارْ عادل است و هیچ‌گاه نسبت به بندگان خود ظلم روا نمی‌دارد: «وَ مَا اللّهُ یُریدُ ظُلماً لِلْعالَمین»؛ [۱۴]

• سنت بازتاب اعمال: یعنی هرکس هر چه انجام دهد اگر خوب باشد به نفع اوست و اگر بد باشد به ضرر خود اوست: «لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها ما اکْتَسَبَت»؛ [۱۵]

• سنت نصرت ناصرین: وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه [۱۶] و یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ [۱۷]

• سنت عمومی مرگ: «کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ [۱۸] و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ [۱۹]

• سنت عدم تقدیم‌وتأخیر مرگ در صورت فرارسیدن اجل: اگرچه اجل تغییر می‌کند اما هرگاه اجل حتمی انسان سر برسد هیچ چیزی آن را تغییر نمی‌دهد: «اِنَّ اللّه لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروُا ما بِأنفُسِهِم»؛ [۲۰]

• سنت تنبه: خدا برای توجه دادن انسان‌ها و دور نمودن آنها از غفلت، این سنت را روا می‌دارد: «فَأَخذنا هُم بِالبَأساءِ وَ الضَّراءِ لَعَلَّهُم یَتَصَرَّعُون»؛ [۲۱]

• سنت افزونی نعمت با تقوا: «وَ لَو أنَّ أهلَ القُری آمَنوا و اتَّقَوْا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِن السَّماء و الأرضِ وَ لکن کَذَّبُوا»؛ [۲۲]

• سنت آزمایش و ابتلاء:«وَ لَنبلُوَنَّکُم بِشَی ءٍ مِن الخَوفِ و الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأموالِ وَ الأنفسِ و الثَّمراتِ»؛ [۲۳]

• سنت هدایت مجاهدین: فَهَدی اللّه الَّذین آمنوا لِما اخْتَلَفوا فیهِ مِنَ الحَقِّ بِإذنِهِ»؛ [۲۴]«و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؛ عنکبوت/69.

• سنت سرپرستی خداوند برمؤمنان و خداترسان: اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمنُوا...»؛ [۲۵]

• سنت اتمام حجت: «رُسُلاً مُبَشِّریَن وَ مُنذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّه حُجَّة بعدَ الرُّسلِ وَ کان اللّهُ عَزیزاً حَکیماً»؛ [۲۶]

• زیادت ضلالت: همان گونه که اهل حق در جهت نعمت‌های معنوی و اخروی امداد می‌شوند، اهل باطل نیز در جهت ضلالت و گمراهی مدد می‌یابند:«فَلَمّا زاعُّوا أزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُم وَ اللّهُ لا یهدِی القَوم الفاسِقینَ»؛ [۲۷]

• سنت تزیین اعمال: پس از آن که حجت بر همه مردم تمام شد و اهل باطل به اختیار و گزینش خود راه نادرستی و ناراستی در پیش گرفتند شیطان دست‌به‌کار وسوسه می‌شود و کارهای آنان را در چشمشان آراسته و خوب و زیبا جلوه می‌دهد:«وَ زَیَّنَ لَهم الشَّیطانُ ما کانُوا یَعمَلُون»؛ [۲۸]

• سنت املاء و استدراج: این سنت بدین معناست که خدای متعال بر نعمت‌های مادی و دنیوی اهل باطل می‌افزاید تا فریفته و مغرور شوند و در راه خود استوارتر شوند و بر کفر خود بیفزایند و استحقاق عذاب بزرگ‌تر و دردناک‌تری را بیابند: «وَ الَّذین کَذَّبوا بِأیاتِنا سَنَستَدرَجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمُون وَ اُملِی لَهُم إنَّ کَیدی مَتینٌ» [۲۹]

• سنت امهال: این سنت بدین معناست که خدای متعال، برای رعایت یک سلسله از مصالحی که ما به همه آنها وقوف نداریم، در عقوبت اهل باطل تعجیل نمی‌کند، بلکه به آنان فرصت و مهلت می‌دهد، شاید همه یا بعضی از آنان پشیمان و نادم شوند و بازگردند و توبه کنند و یا از نسلشان انسان‌هایی حق‌طلب و مؤمن و صالح پدید آیند: «وَ لَو یُؤاخِذُ اللّه النّاسَ بِمَا کَسبُوا ما تَرَکَ عَلَی ظَهرِها مِن دابَّةٍ و لکِن یُؤَخِّرُهُم إلی أجَلٍ مُسَمًّی فَإذا جاءَ أجَلُهُم فَإنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصیراً»؛ [۳۰]

• سنت ابتلا به مصائب: خدای متعال اهل باطل را به مصائب، شدائد و مشکلاتی دچار می‌سازد تا شاید آنان را تنبه و توبه‌ای حاصل آید: «وَ لا یَزالُ الَّذینَ کَفروا تُصیبُهُم بِما صَنَعُوا قاِرَعةٌ أو تَحُلُّ قَریباً مِن دارِهِم حَتّی یَأتی وَعدُ اللّهِ اِنَّ اللّهَ لا یُخلِفُ المیعادَ»؛ [۳۱]

• سنت لزوم معصوم‌بودن امام: «لا ینال عَهدِی الظّالِمینَ»؛ [۳۲]عهد الهی که همان زعامت و رهبری و امامت بر انسان‌هاست، به انسان‌های ظالم سپرده نمی‌شود؛ لذا امام باید معصوم از هر ضلالت و گناهی باشد و گرنه مهتدی به نفس نخواهد بود، بلکه محتاج به هدایت غیر خواهد بود و دیگر این‌که هر کس که معصوم نباشد، امام و هادی به‌سوی حق نخواهد بود.

• سنت استیصال: اگر اهل باطل چنان در کفر و انکار و فسق و فجور فرو روند که حکمت بالغه الهی بیش از این مقتضی امهال آنان و تأخیر عقوبت و عذابشان نباشد نوبت به سنت «استیصال» (ریشه‌کنی و براندازی) می‌رسد [۳۳] داستان قوم نوح، قوم هود، قوم صالح، قوم لوط، قوم شعیب، فرعونیان اصحاب سبت، اصحاب رس، قوم تبع، اصحاب فیل و... و غالباً سبب هلاکت آنان نیز که اموری از قبیل کفر، شرک، ظلم،... است، ذکر شده است.

• سنت فشل حاصل از تنازع: وَأَطیعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکُم [۳۴]

مواردی که برشمرده شد تعدادی از سنن الهی مهم‌تر در تدبیر جهان و انسان بود [۳۵] با نگاهی دیگر می‌توان تمام آنچه در قر آن و روایات (بیشتر روایات اخلاقی) به‌صورت شرط و جزاء بیان شده، به‌عنوان سنن الهی برشمرد، البته تحقق برخی احکام تنها مبتنی بر یک شرط نیست که باید با کار عمیق علمی و اجتهادی تمام شروط را احصاء نمود و حکم قطعی نمود.

از دیدگاه منابع اهل تسنن

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص۴۲۵، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۸
  2. (احزاب:٦٢)
  3. محمدتقی مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، ص500.
  4. احزاب، 38 و62؛ فاطر، 43؛ غافر،85؛ فتح، 23.
  5. اسراء،77.
  6. محمدتقی مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، ص500.
  7. محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص425ـ458.
  8. تین / 4.
  9. شعراء/ 78.
  10. اعراف/ 172 و نیز: روم/ 3.
  11. اعلی/3 و نیز حدید / 22.
  12. فاطر/ 24 همچنین: نحل/ 9 و بلد/ 10.
  13. بقره/ 185. همچنین: بقره/ 286، نساء/ 28، مائده/ 6 و حج/ 78.
  14. آل عمران / 108، انفال/ 51، یونس/ 44.
  15. بقره/ 286. حدود 31 آیه دیگر نیز در این زمینه وجود دارد.
  16. حج،40
  17. محمد،7
  18. آل عمران/ 185
  19. الرحمن/ 26.
  20. رعد / 11، اعراف/ 34 و نحل/ 61 و حجر / 4و5.
  21. انعام / 42.
  22. اعراف/96.
  23. بقره / 155. همچنین: انبیاء / 35 و تغابن/ 15.
  24. بقره/ 213.
  25. بقره/ 257.
  26. نساء / 165.
  27. صف/ 5.
  28. انعام/ 43. همچنین: حجر / 39، انعام / 108، بقره/ 212 و یونس / 12.
  29. اعراف / 183 و 182 و آل عمران/ 178.
  30. فاطر/ 45، شوری/ 30 و روم/ 41.
  31. رعد/ 31.
  32. بقره/ 124.
  33. آل عمران/ 137، انعام/ 11، اعراف/ 84 و 86 و103، یونس/ 39 و 73، یوسف/ 109 و آیات دیگر.
  34. انفال، 46
  35. (تفسیر المیزان؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن آیت‌الله مصباح یزدی؛ سنت‌های تاریخی در قرآن، شهید صدر؛ سنت‌های الهی، مسیح مهاجری و مقاله برشماری سنت‌های الهی در قرآن مجله شمیم یاس خرداد 1385، شماره 39)،