مجلس گویی و مجلس نویسی صوفیه
مجلسگویی و مجلسنویسی یکی از موضوعاتی است که در پارهای از زندگینامههای مشایخ مطرح میشد و بخشی از شرح احوال ایشان به آن اختصاص مییافت. وعظها و تعالیم شفاهی و بهطور کلی سخنانی بود که این مشایخ در مجالس خاصی که برای تعلیم و ارشاد جمعی از مریدان و پیروان و گاه عامۀ مردم تشکیل میدادند ایراد میکردند. این نوع مجالس سخنرانی را نویسندگان صوفیه «مجلس گفتن» یا «مجلس داشتن» میخواندند و نمونۀ این مجلس گفتنها را در اسرار التوحید دربارۀ ابوسعید ابوالخیر مشاهده میکنیم. [۱][۲][۳]
موضوعات
مجلس گفتن صوفیه از جهات ظاهری شبیه به مجالس قصهگویی قُصّاص، وعظ وعّاظ و مذکّران حرفهای بود و حتی بعضی از مشایخ صوفیه نیز به واعظی شهرت داشتند. صوفیان مجلسگو، مانند وعاظ به موعظه کردن میپرداختند، و در نکوهش دنیا، کوتاهی عمر، تاریکی گور، هول قیامت و لزوم رعایت احکام شرع و ایمان به خدا سخن میگفتند، به آیات قرآن و احادیث استشهاد میکردند، یا به تفسیر آنها میپرداختند و بهویژه، به نقل قصههای قرآن و حکایات کوتاه غیر قرآنی و ابیات اهتمام میورزیدند. اما مجالس صوفیانه با مجالس قصّاص و وعاظ و مذکران معمولی فرقهایی هم داشت. در مجالس صوفیه مسائل عرفان و تصوف مطرح میشد و مجلسگویان برای پند و اندرز به نقل داستانهای اخلاقی و سخنان مشایخ معروف پیشین متوسل میشدند و هرگونه حدیثی را نقل نمیکردند و هر قصهای را باز نمیگفتند، و از همه مهمتر سخنان این مشایخ از روی اخلاص بود و توقع دریافت اجرت نداشتند.
یادداشتبرداری مجالس
از سدۀ ۵ ق به بعد که تصوف عاشقانه به تدریج در خراسان رواج یافت، صوفیان مجلسگو در خراسان به طرح مباحث تصوف عاشقانه و نقل حکایتهای عشقی، از جمله عشق زلیخا و یعقوب به یوسف، یا لیلی و مجنون، و همچنین خواندن ترانههای عاشقانه نیز پرداختند. سخنان برخی از این مشایخ را مریدان گاه یادداشت و سپس جمعآوری و تنظیم میکردند و بعضی را در زندگینامۀ شخص میآوردند. مثلاً در کتاب فردوس المرشدیه که در سرگذشت ابواسحاق کازرونی است، ابوابی از کتاب راجع به مجالس شیخ است. این نوع مطالب را که دربارۀ مجالس یک شیخ بود، بعدها به صورت کتاب هم در میآوردند و بدین ترتیب بود که گونۀ خاصی به گونههای ادبیات دینی افزوده شد. یادداشتبرداری از مجالس مشایخ صوفیه و گردآوری آنها از سدۀ ۴ق به بعد معمول بوده است. گفتهاند که از مجالس ابوعلی دقّاق یادداشتهایی تهیه کرده بودند که از میان رفته است. [۴] احمد غزالی، برادر امام محمد غزالی، نیز در مجلسگویی شهرت داشت و در شهرهای ایران به فارسی و در بغداد به عربی مجلس میگفت. مجموعهای از مجالس عربی او در دست است، ولی از مجالس فارسی او چیزی جز یک حکایت که فریدالدین عطار در الاهی نامه [۵] نقل کرده است، در دست نیست. از مشایخ سدههای ۷-۹ق نیز مجالس متعددی به جای مانده است.
عناوین آثار
گاهی برای نامیدن مجموعهای که از مجالس شیخ تهیه کردهاند، لفظ «مجالس» را به کار بردهاند، مانند مجالس سبعۀ مولانا جلالالدین رومی، یا چهل مجلس علاءالدولۀ سمنانی (د ۷۳۶ق). گاهی نیز آنها را به لفظ «مقالات» یا «ملفوظات» نامیدهاند، مانند مقالات شمس تبریزی یا ملفوظات خواجه عبیدالله نقشبند، و در مواردی هم عنوانهای خاص به این مجموعهها دادهاند، مانند فوائد الفؤاد که مجموعۀ مجالس خواجه نظامالدین اولیاست.
ویژگیهای مجالس
گزارشهایی که از مجالس هر یک از مشایخ تهیه کردهاند، طبعاً نمایندۀ تفکر صوفیانۀ آن شیخ و ذوق و سلیقۀ او ست. در این مجالس معمولاً مشایخ هم به مباحث نظری تصوف و هم به مباحث عملی آن میپرداختند. از جملۀ ویژگیهای مهم این مجالس آن بود که شیخ نه از روی طرح و برنامه یا نوشتهای که قبلاً تهیه کرده باشد، بلکه فی البداهه سخن میگفت و به اصطلاح صوفیه چیزی را میگفت که وقت به او املا میکرد. معمولاً سخن شیخ با پاسخ به پرسشی که در همان مجلس از او میشد، آغاز میگردید و اگر سؤالی نبود، شیخ مثلاً با تفسیر آیهای که قاری در همان مجالس خوانده بود، یا حدیثی که شنیده بود، آغاز به سخن میکرد. در سخن گفتن هم شیخ خود را مقید نمیدید که حتماً نظم خاصی را رعایت کند و در چارچوب یک موضوع محصور بماند. ذهن او آزاد بود که مطلب را به هر کجا که میخواهد ببرد. و البته مطالب تکراری هم در این مجالس کم نبود، و به همین سبب معمولاً صورت مجالس را تنقیح و ویرایش میکردند و شیخ هم گاه به آن نظارت میکرد. ویرایش مجالس گاه به بازنویسی مطالب میانجامید و به این ترتیب گونۀ ادبی خاصی پدید آمد که گاه به نظر میآید که شیخ خود آن را از ابتدا نوشته است. اثری که به نام عینیه یا موعظه از احمد غزالی در دست است، چنین وضعی دارد. این رسالۀ کوتاه که یکی از آثار معروف غزالی است، دقیقاً به یک مجلسگویی، یا یک مجلس موعظه میماند و ممکن است که نویسنده از یادداشتهایی که دیگران برداشتهاند، استفاده کرده، و آن را بدینصورت تنقیح کرده باشد. مجالس پنجگانهای که از سعدی در دست است، همچنین مجالس سبعۀ جلالالدین رومی و نیز کتاب معروف او فیه مافیه احتمالاً به همین نحو پدید آمده است.
آثار شبیه به مجالس
بعضی از رسائل و کتابها نیز صورت مجالس یک شیخ نیست، ولی تألیف آن بسیار شبیه و نزدیک به مجلسگویی است. نمونۀ این قبیل آثار کتاب روح الارواح شهابالدین سمعانی، معاصر رشیدالدین میبدی است که در شرح اسماء الاهی نوشته شده است، ولی مطالب کتاب سخت تحت تأثیر شیوۀ مجلسگویی صوفیه است."
پانویس
- ↑ محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۶۲، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
- ↑ محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۶۸، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
- ↑ محمد بن منور، اسرار التوحید، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.
- ↑ جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۲۹۷، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
- ↑ عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۳۵۹، الاهینامه، به کوشش هلموت ریتر، تهران، ۱۳۵۹ش.