مشکلات جهان اسلام و درمان آن در پرتو جهانی سازی (مقاله)
فصلنامه | اندیشه تقریب | |
---|---|---|
اطلاعات نشر | سال دوم/ شماره ششم/تابستان 1385 | |
عنوان مقاله | مشکلات جهان اسلام و درمان آن در پرتو جهانیسازی | |
نویسنده | [[محمد علی تسخیری | آیتالله محمدعلی تسخیری]][۱] |
تعداد صفحات | 20 | |
بخش | اندیشه | |
زبان | فارسی |
مشکلات جهان اسلام و درمان آن در پرتو جهانیسازی عنوان مقالهای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب در شماره هفتم میباشد که به قلم [[محمد علی تسخیری
|آیتالله محمدعلی تسخیری]][۲] و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.
چکیده:
جهانیسازی جنبش فراگیر است که همگان دیر یا زود با آن روبرو و وادار میشوند که در مواضع خود تجدیدنظر کنند، جهان اسلام نیز به عنوان بخش عظیمی از این جهان در معرض زیان این پدیده ساختگی دست آمریکا است.
نگارنده در این نوشتار به تعریف اجمالی از جهانیسازی خصوصاً تعریفی که غربیها و بالاخص آمریکا مبنی بر نفی هر تمدن غیرغربی و تلاش برای تحمیل مدل آمریکایی بر سایر تمدنها و زیر سلطه درآوردن جهان به دست داده، میپردازد و بدنبال آن پیامدهای منفی چنین جهانیسازی را برمیشمارد و موانع جدی که آمریکا در تحقق اهداف یکجانبهگرانه خود با آن روبرو است از جمله جهان اسلام که مدعی جهانمداری اسلامی است اشاره میکند. از این رو مشکلات جهان اسلام در رویارویی با این پدیده و درمان آن دغدغه اصلی نگارنده است و بدین منظور ابتداء وضعیت امروز امت اسلامی را مطرح نموده و سپس گامها و راهبردهای عملی که جهان اسلام باید در سطح کشورهای اسلامی و در سطح جهانی برای مقابله با جنبههای منفی این تهاجم بزرگ بردارد را مورد بررسی قرار میدهد.
واژگان کلیدی: جهانیسازی، جهانیسازی غربی، جهانمداری اسلامی، امت اسلامی، راهبرد عملی.
مقدمه
همه جهان، از جمله جهان اسلام، در پرتو سیستم جهانی جدید که به نوبه خود مظهر عظیمی از جنبش فراگیر جهانیسازی بوده با حالت تازهای از تعامل غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا روبهرو گردیده است، که این مسأله همگان را وادار میکند نسبت به مواضع خود تجدیدنظر کنند، زیرا زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی فولکلورهای مردمی جهان به طور کلی در معرض خطر این خیزش بزرگ و فراگیر قرار گرفته است.
ما نیز بر این باوریم که جهان اسلام بیش از سایر بخشهای جهان در معرض زیان این پدیده قرار گرفته است، چون جهانیسازی وحشی ـ که خود غربیها این نام را بر آن گذاشتهاند ـ روی آن تمرکز دارد.
استراتژیهای تهیه شده در پرتو این سیستم با صراحت به آن اشاره دارند (نظیر استراتژی آمریکا در سال 1997). بلکه ما تقریباً یقین داریم که این حمله در درجه نخست متوجه ما است و این امر از تمرکز فشارهای نظامی و فرهنگی و اقتصادی علیه ما و نیز اجرای پروژههای استعماری نوین همچون طرح خاورمیانه بزرگ که در بر گیرنده جهان اسلام و اطراف آن است استفاده میگردد.
و با توجه به اینکه ایدئولوژی اسلامی ما متناقض با بسیاری از ارزشها و معیارهای تمدنی غرب میباشد، اکنون غرب با چالشهای بزرگی روبهرو است.
علاوه بر این، تراکم تاریخی روانی که قرنهای زیادی از کشمکش و تبادل نقشهای احراز پیروزی نظامی میان طرفین وجود داشته است، که زمانی جهان اسلام به قلب غرب گسترش مییافت و گاهی اشغال غرب متوجه همه جهان اسلام میگردید و هیچ منطقهای از آن دور نبوده است، باعث پیدایش یک کینه تاریخی و یک حالت روانی شده بود که تأثیر خود را روی استراتژیهای طرفین در نگرش به یکدیگر گذاشته است، حتی در زمینه نظریه پردازی تاریخی و تجزیه و تحلیل علمی که یک ضرورت تاریخی است منعکس شده است.
جهان اسلام امروزه از جهانیسازی شدیدترین رنج را میبرد و این رنج ناشی از این نیست که جهانیسازی یک حالت تمدنی طبیعی است که بشریت را از کثرت به وحدت و همبستگی در زمینههای گوناگون پیش میبرد، که چنین چیزی شایسته و بجا بوده و شکی در واقعیت آن نیست. بلکه این رنج ناشی از آن است که غرب تلاش دارد با سوار شدن بر ترک این اسب، راه آن را به سوی تحقق هدفها و منافع تنگ نظرانه مورد نظر خود کج نموده و زمام همه امور را در دست بگیرد و سلطه نظامی و اقتصادی و فرهنگی و غیره خود را تعریف نماید و این همان خطر بزرگ است که چنانچه بخواهیم از میراث تمدنی عظیم خود پاسداری نموده و در ساختن تمدن جهانی سهیم باشیم، باید برای مقابله با آن برنامهریزی نماییم. از اینرو باید به طور اجمال مفهوم جهانیسازی را شناخت تا برای مقابله با چالشهای آن برنامهریزی نمود.
تعریف جهانیسازی
تعریف جهانیسازی یک تعریف مبهم و پیچیده است و تعریفهای ارایه شده برای آن، متناقض و متنوع و گوناگون است و در واقع انسان با شناخت نوع تفسیرها و تعریفهای ارایه شده برای جهانیسازی پی میبرد که جهانیسازی یک تلاش برای نفی تمدنهای غیر غربی و تحمیل سرمایهداری و تلاشی برای تحمیل مدل آمریکایی بر سایر تمدنها و زیر سلطه در آوردن جهان از سوی آمریکا است.
ما در اینجا سه مورد از اینگونه تلاشها را یادآور میشویم:
1ـ تعریف جهانیسازی ارایه شده از سوی کمیته بینالمللی در سال 1958، آن را دخالت در امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و رفتار سایر جوامع جهانی از طریق الغای مرزها و تابعیت ملی و اقدامات دولتی دیگر کشورها دانسته است. (مجلة النهج، شماره 50، 1988).
2ـ برخی از تعریفهای عربی برای جهانیسازی آن را تحول سرمایهداری در سایه سلطه کشورهای مرکزی و حاکمیت یک سیستم جهانی نا برابر دانستهاند. (مجلة الواحة، شماره 16، ص153).
3ـ تعریف روزناو آمریکایی. وی در تعریف جهانیسازی این سؤالها را مطرح میکند که: آیا جهانیسازی ناشی از تجانس و همانندی یا تعمیق تفاوتها است؟ آیا جهانیسازی منابع واحد دارد یا گوناگون و آیا جهانیسازی فرهنگ واحد دارد یا متعدد؟ و سر انجام معتقد است سه مطلب در مسئله جهانیسازی وجود دارد که عبارت است از بر چیدن مرزها و برجسته نمودن مشابهتهای موجود در جوامع بزرگ و تحمیل روش زندگی آنها بر دیگران. (جیمس روزناوـ دینامیکیة المعرفة).
از اینرو ما میتوانیم بگوییم که جهانیسازی در واقع آمریکایی شدن روابط سیاسی و حقوق اجتماعی در سطح جهان و تحمیل فرهنگ سلطه غرب بر دیگران است که این مسئله خطرناکتر از اندیشههای شیطانی است. جهان غرب با بهرهگیری از توان تکنولوژی علمی و فرهنگی و نظامی خود این اندیشه را مطرح کرده است و برخی از فلاسفه و نویسندگان نیز تئوریهای نظری را برای اجرای آن زمینهسازی کردهاند. همه ما با نظریه هنتنگتن آشنا هستیم. وی در این نظریه بر تمدن غرب تأکید دارد و آن را در زمینههای تسامح و انسان دوستی و تکثر بر دیگر تمدنها متمایز میداند و تمدنهای غیر غربی را به استبداد و پیروی محض از ارزشهای گذشته و ناکامی در حل مشکلات انسانی همچون فقر و بی کاری و سطح پایین زندگی و زیادی زاد و ولد و دیکتاتوری متهم میکند. این نظریه به غرب پیشنهاد میکند با دیگر تمدنها همکاری نکند و تکنولوژی خود را به آنها صادر ننماید و کشورهای غربی در زمینههای اقتصادی و سیاسی و اداری به وحدت برسند. این تئوری بر این باور است که تمدن غرب بر پایه میراث یونانی و مسیحی غربی و سکولار و قانون سالاری و تکثر اجتماعی و جامعه مدنی و حقوق بشر استوار است که این امور بخشی از تمایزهای تمدن غرب به شمار میرود و در دیگر تمدنها تحقق نمییابد.
فوکویاما نیز سیستم سرمایهداری را هدف و غایت تاریخ میداند و بر این باور است که همه جوامع باید به سوی سرمایهداری حرکت کنند و باید شرایط سیاسی و اجتماعی که مهمترین آن ایجاد تحول در ساختار اجتماعی است به سوی برابری و عدم قشریگری و قومیگرایی حرکت نماید و تفسیرهای مذهبی مرتبط با این تحول را ایجاد نمود و نیز جامعه توسعه یافته به ایجاد نهادهای میانه رو و اعتدال میان افراد و دولت اقدام کند. وی همچنین غلو نکردن در برتری و تمایز قومیتی که موجب انزوای تمدنی میگردد و نیز ارائه تفسیرهای روشن فکری از متون مذهبی، و انتقاد از کلیه حرکتهای افراطی و اقدام نخبگان به پشتیبانی از ارزشهای دمکراسی و آزادی را خواستار شده است. بنابراین او جامعه سرمایهداری را به عنوان یک هدف مطرح میکند که همه تمدنها باید به سوی آن حرکت کنند. (مجدالدین خمشی، العربی، شماره 512، ص2).
بیدهام برایان اندیشمند انگلیسی نیز در سلسله مقالاتی که آن را در سال 1994 در مجله اکونومیست منتشر کرده است بر وجود مشابهت میان وضع کشورهای اسلامی در قرن پانزدهم هجری و وضع اروپا در قرن پانزدهم میلادی تأکید داشته و بر این باور است که این دو وضع در فراهم آوردن زمینه مناسب برای انجام اصلاحات و در نوع نهادهای مذهبی موجود نزد مسلمانان و نهادهای کلیسا در قرن پانزدهم میلادی و در سطح استعماری که از آن رنج میبرند و اشتیاقی که برای بهبود اوضاع از خود نشان میدهند با هم مشابهت دارند. وی بر این باور است که یک عامل وجود دارد که این وضعیت را تحریک و پشتیبانی کرده است.
در زمانی که مسلمانان عامل خارجی را در ایجاد تحول در زندگی اروپا در آن زمان تشکیل داده بودند، غرب نیز امروزه به عاملی برای پیشبرد جهان اسلام به سوی تحول و پیشرفت تبدیل شده است. وی معتقد است این حرکت از سوی اسلام گرایان آزادهای که به دمکراسی ایمان دارند آغاز میشود و باید برای پشتیبانی این افراد با قدرت حرکت کرد. وی در پایان مقالات خود سه توصیه به جهان اسلام ارایه میدهد تا شایستگی تعامل با غرب و وارد شدن در کاروان تمدن انسانی امروزی را پیدا کند:
1ـ منسجم شدن با اقتصاد نوین؛
2ـ پذیرش اندیشه برابری مرد و زن؛
3ـ تلاش در جهت بهرهگیری از اصول دمکراسی و اجرای آن در سیستم حکومتی. (مجله المنهاج، شماره 22، سال ششم، ص 248).
به این ترتیب، روند آماده سازی برای تئوری جهانیسازی و آمریکایی نمودن روشهای زندگی در بر گیرنده زمینههای کامپیوتری و اینترنتی و ماهوارهای و به کنترل در آوردن سازمانهای بینالمللی گردیده است. اینگونه دستگاهها برای دسترسی به این هدف باید پاسخ مثبت دهند، زیرا در غیر این صورت یا نادیده گرفته میشوند و یا اینکه با موانعی روبهرو خواهند گردید، همانگونه که اخیراً ما شاهد تلاش سازمان ملل متحد برای تشکیل شورای حقوق بشر به جای کمیته بینالمللی مأمور این مهم بودهایم. هر چند که این مسئله تحقق بخش شعارهای آمریکا در این مورد بوده است ولی چون به این کشور مجال نفوذ در آن داده نمیشد، در برابر آن ایستاد. آمریکا با بهرهبرداری از رویدادهای 11 سپتامبر تلاش کرد خود را به عنوان نیروی اول جهان مطرح نماید و سرنوشتهای سیاسی همه کشورهای جهان را در کنترل خود درآورد. از این نمونه است طراحی این کشور برای به کنترل در آوردن فرهنگها و ارزشها و دخالت در قانونگذاریهای اجتماعی دیگر کشورها، به صورتی که در کنفرانسهای خانواده در قاهره، کپنهاگ، مکزیکوسیتی، پکن و غیره شاهد آن بودهایم که آمریکا با شعار حمایت از حقوق بشر و در قانونگذاریهای اجتماعی دیگر کشورها دخالت نموده و خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوقی نظیر حقوق جنسی و حقوق زایمان و نظیر آن در قانون این کشورها شده است. (ر. ک: کنفرانس جمعیت و توسعه قاهره و پیامدهای آن، نوشته مؤلف).
پیامدهای منفی جهانیسازی
پیامدهای منفی این اندیشه خرابکارانه برای همه جهانیان آشکار شده است. از اینرو جهانیسازی از اوصاف زیادی همچون جهانیسازی دیوانه و جهانیسازی تله، و یا چیزی که یا میخورد و یا خورده میشود نامیده شده است. تحقیقات گوناگون انجام شده دراینباره، این پیامدهای منفی را یادآور شده است که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1ـ تسلط و سیطره قدرتهای بزرگ بر جریان اقتصادی جهانی و منابع تولیدی و مبادلات مالی و تجارت بینالمللی؛ تا آن جا که گفته میشود در جهان 500 شرکت بزرگ وجود دارد که 70 درصد حجم تجارت بینالمللی را در کنترل انحصاری خود دارند و تنها 20 درصد از جمعیت جهان در وضعیت خودکفایی به سر میبرند، در حالیکه 80 درصد ازجمعیت جهان در وضعیت دریافت کمک و اعانات از دیگر کشورها بوده و از این راه زندگی را سپری مینمایند. از زمان تشکیل سازمان تجارت جهانی تا سال 2005 میانگین سالانه در آمد ایالات متحده آمریکا دست کم 200 میلیارد دلار بوده است، در حالیکه میزان زیانهای کشورهای آفریقایی در این سالها سالانه نزدیک به 209 میلیارد دلار بوده است. ا[۳]
2ـ تسلط آمریکا بر رسانههای علمی؛
3ـ شکستن هیبت، اعتبار و توان توسعه کشورهای کوچک؛
4ـ دخالت در قانونگذاریهای داخلی ملتهای جهان، همانگونه که در کنفرانسهای خانواده و غیره شاهد آن بودهایم؛
5ـ تهاجم فرهنگی به همه بخشهای جهان و تلاش برای ریشه کنی دیگر فرهنگهای موجود در این بخشها و پیگیری اجرای تطبیقهای عصر ماورای مدرنیته و الغای نقش دین، به طوری که فیلسوف جاک دریدا خواستار برچیدن نهادهای دینی و آموزشی در کلیه کشورهای جهان شده است. (عبدالعزیز حمودةـالثقافةـ اختیار الثقافة القومیة، الاهرام، 2002، ص 13).
ما هم اکنون شاهد تلاش غرب برای صدور برخی از ارزشهای خود همچون دمکراسی و آزادی شخصی و آزادی جنسی به عنوان ارزشهایی مسلّم و بیچون و چرا به دیگر کشورهای جهان هستیم، تا جایی که اخیراً مسلک لائیک را به عنوان یک اصل انسانی که نمیتوان آن را کنار گذاشت مطرح کرده است. به این صورت میتوان درباره الگوهای اقتصادی غربی از دید فرهنگی سخن گفت و نیز میتوان درباره تهاجم گسترده و چند بعدی فرهنگی و تلاش در جهت محو هویتهای ملی و ایجاد هویتهای مجازی و مصنوعی از طریق رسانههای تبلیغاتی گسترده و تأثیرگذار صحبت نمود.
6ـ کاهش دادن جایگاه محافل بینالمللی و بهرهگیری از آنها به نفع قدرتهای بزرگ نظیر بهرهگیری از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و سایر سازمانهای بینالمللی به منظور اجرای سیاستهای مربوط به منافع آنها؛ به طوری که اخیراً رئیس یکی از کشورهای غربی اعلام کرد که ناتو و نیروهای غربی به خاطر سوءاستفاده آنها از سازمانهای بینالمللی بزرگترین ضربه را به نظم جهانی وارد کردهاند.
7ـ آلوده کردن و قربانی نمودن محیط زیست توسط قدرتهای بزرگ برای تأمین منافع مادی؛ [۴]
8ـ تلاش زیاد برای تغییر نقشه سیاسی برخی از مناطق جهان (همچون منطقه خلیج فارس، منطقه شمال آفریقا، روسیه و تایوان) که احتمالاً به منظور ایجاد یک سایس پیکوی جدید انجام میگیرد.
البته پیامدهای منفی زیادی برای جهانیسازی وجود دارد که ما در اینجا از ذکر آن خودداری مینماییم.
موانع موجود بر سر راه جهانیسازی یکجانبهای آمریکا
ما اطمینان داریم آمریکا که این حرکت جهانیسازی را دنبال میکند به رغم امکانات زیادی که در اختیار دارد نخواهد توانست هدفهای خود را توسط آن تحقق بخشد، زیرا موانع زیادی در این راه وجود دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
1ـ ایستادگی کشورهای بزرگ و ائتلافهای جهانی در برابر این جهانیسازی که با منافع آنها تعارض خواهد داشت؛
2ـ ایستادگی ملتهای جهان در برابر طرفهای مرتبط با مسخ هویت آنها و احتمال اشغال کشورهایشان که احتمالاً در بطن این طرح وجود دارد؛
3ـ بروز بحرانهای جهانی در زمینههای گوناگون و به ویژه در زمینههای اقتصادی، همچون بحران انرژی که احتمالاً همه سیستمهای جهانی را به خود گرفتار خواهد کرد؛
4ـ عدم امکان ادامه روند آمریکا در به چالش کشیدن سیستم روابط بینالمللی و نادیده گرفتن نهادهای جهانی، به طوری که جهان را علیه آمریکا خواهد شوراند؛
5ـ افزایش آگاهی جهانی نسبت به وجود این طرحها که موجب افزایش روند مقاومت و تبدیل ابزار مدرن مورد استفاده جهانیسازی به ابزاری برای آگاهی بخشی مردم جهان نسبت به وجود این طرحها خواهد شد؛
6ـ آگاهی مذهبی روبه افزایش ملتهای جهان که بزرگترین مانع در مقابل چنین طرحهایی خواهد بود.
جهانمداری اسلامی و جهانیسازی غربی
پیش از پرداختن به اقدامی که امت اسلامی باید در این رابطه انجام دهد سعی خواهیم کرد موارد تفاوت موجود میان جهانمداری اسلامی و جهانیسازی را به طور خلاصه یادآور شویم.
جهانمداری اسلامی از ویژگیهای زیر برخوردار است:
ـ دارای جنبه جهانی و اقتناعی است که ایدئولوژی خود را به ملتهای جهان تحمیل نمیکند و در صدد سلب فرهنگ و روش زندگی دیگر ملتها نیست بلکه در جهت همزیستی و تفاهم با آنها تلاش میکند، که چنین چیزی با متون اسلامی و رویدادهای تاریخی قابل انسجام با این متون مورد تأکید قرار گرفته و هیچگونه اجبار در عقیده و یا مسخ فرهنگی دیگران و یا تفاخر نژادی در آن انجام نگیرد.
ـ جهت سلب حقوق و چپاول منابع دیگر کشورها تلاش نمیکند.
ـ در جهت اشاعه و گسترش مفهومهای مربوط به منافع مادی نظیر تعمیق الگوهای مصرفی تلاش نمیکند، بلکه میان خطمشیهای خود و تولید انسانی و نیاز عمومی موازنه ایجاد میکند و هرگونه کفر ورزیدن به نعمتهای خداوندی و نیز ظلم و ستم در توزیع و اسراف در تولید و توزیع مواد مصرفی را نفی مینماید و هدف آن خوشبختی و کرامت انسان است.
ـ جهانمداری اسلامی در صدد وارد آوردن زیان به افراد و گروهها و یا جوامع نبوده بلکه تلاش او در جهت اعطای حق به صاحب حق بوده و امنیت را در زمینههای گوناگون برای همگان فراهم مینماید.
ـ جهانمداری اسلامی تلاش نمیکند تا سلطه یک ملت، یا یک قشر و یا یک فرد را بر دیگران تحمیل نماید و با هرگونه دیکتاتوری و برتری طلبی مبارزه مینماید و آن را مظهری از مظاهر طاغوت میداند و مبارزه با طاغوت را یکی از دو هدف پیامبران در کنار پرستش خداوند در زمین میداند.
ـ جهانمداری اسلامی در جهت اشاعه و گسترش ارزشهای انسانی و اخلاق نیکو به عنوان یک هدف اجتنابناپذیر تلاش مینماید.
ـ این جهانمداری تلاش واقع بینانه و با اصالتی مینماید تا مظاهر انسانی را در رفتار شخصی و اجتماعی و بینالمللی خود تجلی بخشد.
ـ از عناصر فطری عدالت است که دین در تحقق آن در همه زمینهها تلاش میکند و هر چیزی را که با آن منافات داشته باشد حذف مینماید.
ـ جهانمداری اسلامی تلاش میکند به دیگران احترام بگذارد و منطق گفتوگو را گسترش دهد؛ (لیحیی من حیی علی بینة و یهلک من هلک عن بینة؛ به کسانی که خواهان زندگی بر اساس شواهد باشند فرصت زندگی میدهد و کسانی که راه هلاکت را با شواهد در پیش گرفته باشند به هلاکت میرساند) و این مسئله نیز از اقتضائات فطرت انسانی است.
ـ در جهت نشر همکاری و معارفه و استخلاف الهی و همیاری اجتماعی تلاش میکند.
ـ انسان و مرکزیت او را با معیارهای تعهد و کار او ارزیابی مینماید.
ـ میان آزادیهای فردی و منافع اجتماعی توازن ایجاد میکند و سرانجام همه مسایل اجتماعی را برپایه فلسفه واقع گرایانه استوار مینماید و از آن مسیر حرکت میکند و خود را به مقتضیات آن و ویژگیهایی که در اینجا مجالی برای ذکر آن نیست متعهد مینماید.
اما جهانیسازی غربی در موضع مخالف آنچه گذشت قرار دارد. این جهانیسازی ـ همانگونه که قبلاً بیان شد ـ دارای ویژگی نفرت فرهنگی و چپاولگری یا به گونه وحشیانه و دیوانه وار و یا به شکل پیشرفته و مدرن است، و تلاش میکند منطق حیوانی مصرفی را در جهان تعمیم دهد و در همه امور دیگر جوامع حتی در زمینههای اجتماعی و مدنی آنها دخالت کند و هدف آن تحمیل سلطه خود در همه زمینهها بر دیگران است، و هیچگونه ارزشی برای اخلاقیات قائل نیست بلکه اخلاق را در جهت تحقق اغراض و هدفهای سیاسی خود به کار میگیرد.
همانگونه که اخیراً در بیانیه اندیشمندان آمریکایی شاهد آن بودهایم، در فرهنگ غرب جایی برای مسایل معنوی وجود ندارد بلکه غرب با همه ابزاری که در اختیار دارد، از جمله رسانههای تبلیغاتی و آزادی جنسی، با آن مبارزه میکند و عدالت نیز از نظر غرب نسبی است به طوری که باید با منافع تنگ نظرانه آنها سازگار و متناسب باشد و سرانجام به طور وحشیانه منطق کشمکش را به جای گفتوگو مطرح میکند.
اما درباره معیار عدالت و ارزیابی، هیچ معیار عدالت و ارزیابی جز قدرت و منافع تنگ نظرانه خود نمیشناسد. از اینرو سیاست یک بام و دو هوا را در تعامل با دیگران به کار میگیرد؛ به این معنا که دیگران حق تعامل انسانی را ندارند ـ طبق نظریههابز در تقسیمبندی جوامع بر اساس مدرنیته که امروزه پیروان بیشتری از اندیشمندان غربی و به ویژه در انگلیس و آمریکا پیدا کرده است. و سرانجام ـ همانگونه که بیان شد ـ جهانیسازی غربی از شرایطی که برای خود مناسب میبیند بهرهبرداری مینماید بی آنکه به یک فلسفه واقعی که توجیه گر تهاجم وحشیانهاش باشد تکیه نماید.
اوضاع امروز امت اسلامی:
امت اسلامی امروزه آثار یک نبرد درازمدت را که دهها سال وشاید صدها سال ادامه داشت از خود زدوده است. برخی از موارد اشغال در برخی از مناطق جهان اسلامی همچون اندونزی از سوی غرب بیش از سه قرن ادامه داشته است و این ملتها طی این مدت رنجهای بسیار و شکستها و غارتهای گوناگون و تجزیه جغرافیای و تاریخی و زبانی و غیره را متحمل و از هدایت دینی محروم گردیده و در معرض آموزههای لائیکی و ستیزه جویانه و غیره غرب قرار گرفته و در پایان قرن بیستم در اثر غفلت و خیانت و عدم برنامهریزی، دچار آسیبهای فراوان شدهاند. در عین حال، این امتها هم اکنون در معرض خطرات بزرگتری قرار گرفتهاند که همه موجودیت فرهنگی و تمدنی آنها را هدف قرار داده است.
در چنین شرایطی، امت اسلامی چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟ ما براین باوریم که اوضاع کنونی تا میزان زیادی به وضعیتی که مسلمانان در پی شکست در جنگ اُحد داشتهاند شباهت دارد. در آن زمان مسلمانان در معرض دردهای ناشی از زخمهای جنگ و تفرقه و نفاق و تشکیک عقاید قرار گرفته بودند، اما رهبر مسلمانان «پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)» مسلمانان شرکتکننده در جنگ اُحد را یک بار دیگر آماده نبرد میکند و به این وسیله ترس و واهمه را در دل قریش انداخته و آنها را از تجاوز مجدد منصرف میکند.
ما باید آن وضعیت و طرحهای حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و آموزههای قرآن کریم درباره آن زمان را بررسی نماییم و از آن برای وضعی که اکنون با آن روبهرو هستیم بهره بگیریم.
خداوند متعال شصت آیه از سوره آلعمران را در روز اُحد نازل نمود به طوریکه ابن هشام در سیره خود میگوید: «فیها صفة ما کان فی یومهم ذلک و معاتبة من عاتب منهم». (سیره ابن هشام، ج3، ص112) درس عبرتها و وقایع جنگ اُحد را میتوان به قرار زیر مرور نمود:
ـ مطرح شدن شایعات از سوی دشمنان، در حالیکه حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) مسلمانان را برای نبرد آماده مینمود، که این مسئله موجب میشود دو گروه از مؤمنان گذشتههای عقیدتی و عامل توکل بر خداوند توانا را فراموش کنند و دچار شکست و ناکامی شوند که وعده رسول اکرم آنها را به راه صحیح و رستگاری باز میگرداند.
ـ پایبندی به ایمان، رمز پیروزی است و این مسئله جزء سنتهای تاریخی است (آیه 137آلعمران).
ـ مسئله تقویت معنویتها و اینکه شخص مؤمن متوجه میشود که به رغم وجود زخمهای وارد آمده به بدن او، پیروز است و پیروزی و شکست دست خداوند است که هیچ نیرویی توان شکست او را ندارد. و این مسئله برای مؤمنان یک آزمایش و شناسایی و برای کافران زوال و فروپاشی بوده است؛ (آیات140ـ139).
ـ لزوم ایمان به رسالت و ثابت قدمی نسبت به آن، زیرا این امر مقتضای شکر نعمت رسالت است (آیه144).
ـ لزوم حفظ روحیه شور و حماسه و امید و پایداری بر خط ایمان و انتظار وعده الهی و پرهیز از وعدههای دشمن (آیات151ـ146).
ـ وعده الهی وعدهای حقیقی است که مسلمانان هنگامی که به خط او پایبند بودند آن را با چشم خود دیدهاند و هنگامی که صبر و تقوا را که شرط پیروزی بود از دست دادند با آزمایش شکست روبهرو گردیدند (آیه152).
ـ شکست ناشی از حیرت برخی از مسلمانان و عدم فراموشی منافع تنگ نظرانه و ابراز شک و تردید نسبت به برنامه رهبری و ترس از مرگ و توجه به وسوسههای شیطانی. قرآن کریم یک بار دیگر آنها را از قدرت الهی و وعدههای پیروزی و معنای مرگ و فرا رسیدن اجل آگاه میکند و از تخیلهای جاهلیت بر حذر میدارد (آیات158ـ155).
ـ دعوت به سازماندهی وضع موجود و از سرگیری وضعیت طبیعی روابط میان رهبر و امت در چارچوب نرمش و رحمت و نشر مشورت و پذیرش مسئولیت مشترک با حفظ رهبری برای حرکت به سوی اجرای طرحهای آماده شده در چارچوب توکل به خداوند. (آیه159)
ـ رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به مسلمانان و به ویژه آنهایی که در جنگ احد شرکت داشتند دستور مجهز شدن جهت مقابله با دشمن، در واقعهای که «حمراءالاسد» نام داشت را صادر مینماید تا قریش متوجه میزان عزم و تصمیم رهبر مسلمانان شده و از تصمیم خود برای حمله به مسلمانان منصرف شود. (آیات174ـ172).
ما نیز برای مقابله با تهاجم وحشیانه جهانیسازی باید از این وقایع تاریخی درس عبرت بگیریم.
موضع امت اسلامی و گامهای عملی که باید در برابر جهانیسازی برداشت
پیش از تبیین این گامها، تأکید بر این نکته ضروری است که مخالفت انفعالی با جهانیسازی با شکلهای گوناگون آن بینتیجه خواهد بود، زیرا برخی از گونههای جهانیسازی دربرگیرنده حالتهای ترقیخواهانه است. بنابراین باید با تأمل، گامهای عملی و حساب شدهای را جهت ایستادگی در برابر جنبههای منفی این تهاجم جهانی بزرگ برداشت.
اقدام به تهیه یک راهبرد علمی، روشن و فراگیر که همگی در تهیه آن مشارکت داشته باشند و آن را به اجرا در آورند و نیز بیان نظریاتی که زمینه را برای این نگرش تخریبی فراهم آورده است، بسیار مفید و راهگشا خواهد بود.
در مورد راهبرد مورد نظر، به چند گام مهم در این زمینه، اشاره میشود:
الف ـ در سطح جهانی
1ـ باید جنبههای ایدئولوژی سلطه آمریکا و هدف اصلی از مقولههای این بخش را (همچون دهکده کوچک جهانی و آزادی بازار و آزادی دخالت در امور دیگران و گشایش مرزها و نظایر آن) روشن و رسوا نماییم؛
2ـ باید برای جلوگیری از تسلط بازار بر جنبه سیاسی در کلیه مظاهر آن و حذف آن برنامهریزی جدی نماییم؛
3ـ لزوم تلاش در جهت تعمیق ارزش فطری انسان با ارایه تئوری فطرت اسلامی؛
4ـ لزوم تأکید بر هویتهای منطقهای و هویت ملتهای جهان و آگاهی دادن به آنها جهت حفظ هویتها و فرهنگهای خود؛
6ـ لزوم بالا بردن توان علمی و توسعهای ملتها؛
7ـ لزوم تلاش برای اعطای آزادیها و حقوق اصلی ملتها؛
8ـ لزوم تقویت نهادهای بینالمللی و تعمیق استقلال عمل آنها؛
9ـلزوم تعمیق منابع فرهنگی متنوع.
ب ـ در سطح کشورهای اسلامی
1ـ تعمیق تلاش در جهت تقویت نهادهای جهانشمولی اسلامی و فعال نمودن آن در بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛
2ـ لزوم ایجاد تحول در مطالعات منطقهای و جهانی و توجه به تاریخ؛
3ـ لزوم تقویت کلیه عوامل پایداری و همکاری و وحدت همچون مسئله آموزش و فراگیری زبان عربی و تعمیق آن و لزوم احیای معنویتها که وجه تمایز ما و دشمنان ما است؛ خداوند در سوره نساء، آیه 104 میفرماید:
«وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یأْلَمُونَ کما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا یرْجُونَ وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَکیماً؛ سستی نکنید، اگر شما در رنج باشید آنها نیز مانند شما در رنج هستند و حال آنکه شما به خدا امید دارید، آنچه را که آنها به آن امیدی ندارند و خدا بسیار دانا و حکیم است».
4ـ لزوم بازگرداندن حالت طبیعی رهبری اسلامی و روش تعامل آن با امت در چارچوب نرمش و محبت؛
5ـ لزوم تعمیق ارزشها درباره زندگی و مرگ و تمدن و نوع ارتباط با خداوند و ایمان به قدرت او و توکل بر او و عدم تعرض به یکدیگر.
میانهروی اسلامی بیان دقیقی از توازن حکیمانه اسلامی است، از اینرو ابتدا باید کشف شود و سپس در دلها تعمیق گردد.
6ـ لزوم گسترش روحیه مشورت در همه معانی آن در جامعه؛
7ـ لزوم اجرای دقیق مواد اعلامیه حقوق بشر اسلامی؛
8ـ اقدام لازم جهت تبدیل تهدیدهای گوناگون به فرصتها؛ در آیه 172 سوره آلعمران آمده است: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ؛ آن مؤمنانی که چون مردم (منافق) به آنها گفتند لشکر بسیاری علیه شما فراهم شده پس از آنان بر حذر باشید بر ایمانشان افزوده شد و گفتند خدا ما را کفایت میکند و نیکو مددی است».
10ـ توجه به اصالت، نوگرایی و اجتهاد جمعی در تحقیقات مذهبی و ترویج روحیه مقاومت در برابر این حمله جهانی بزرگ؛
11ـ حمایت از مسئله بیداری اسلامی؛
و سرانجام نباید فراموش کرد که یک جهانیسازی بزرگ دیگر هم اکنون در حال گسترش است و آن عبارت است از گرایش به توسعه معنویات و روح دینداری نزد ملتهای جهان و تفاهم میان رهبران مذهبی و به ویژه در جهان اسلام که فهم همهجانبه اسلام مورد توجه آنان قرار گرفته است؛ فهمی که این امت را در جایگاه تمدنی مطلوب خود قرار میدهد.
ما بر این عقیدهایم که مظاهر این گرایش جهانی به معنویات روز به روز ریشهدارتر میگردد. موارد زیر تأییدکننده این ادعا است:
الف ـ حرکت تودههای مردم در جهان اسلام به سوی دینداری و درخواست از علمای دینی برای دخالت مستقیم در زندگی عمومی مردم و ابراز نظر در مسایل آنها؛
بـ تحکیم نقش کلیسا در مسایل سیاسی و اجتماعی در جهان مسیحی و به ویژه در کشورهایی که پس از فروپاشی شوروی تشکیل یافتهاند و آزادی نیروهای مذهبی بودایی در اتخاذ تصمیمات اجتماعی در جنوب آسیا؛
جـ افزایش اقبال مردم به نظریات و کتابهای دینی؛
هــ توجه اخیر سازمان ملل متحد به رهبران مذهبی، همانگونه که در کنفرانسهای نیویورک و بانکوک شاهد آن بودهایم؛
وـ گسترش گفتوگو میان ادیان و مذاهب گوناگون.
پانویس
- ↑ دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
- ↑ دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
- ↑ استاد ميناوندى، به نقل از گزارش شوراى ملى توليد و امور اقتصادى (مهر) که در تاريخ 17/3/2002 ارايه گرديد.
- ↑ دلايل مربوط به اين سوءاستفادهها روز به روز بيشتر مىشود و چنانچه اين سازمانها براى آنها سودى نداشته باشد آنها را رها مىکنند و اين همان چيزى است که در وضع آمريکا نسبت به معاهده (کيوتو) که آلودگى محيط زيست را ممنوع مىکند شاهد آن بودهايم، چون آنها متوجه شده بودند که اجراى اين معاهده باعث کاهش توليد ذغال سنگ و نفت سنگين و انرژى اتمى شان مىشود. در حالىکه اين کشو ر اخيراً اين معاهده را از سوى دادگاه جنايى بينالمللى امضا کرده و در تشکيل آن مشارکت داشته است ولى در جهت معافيت سربازان خود از اقدامات دادگاه قدم برداشته است. همچنين در جهت خارج شدن از موافقتنامه (ctbt)مربوط به ممنوعيت آزمايشهاى هستهاى تلاش کرده است و تلاش اجرايى خود را در زمينه تحريم سلاحهاى شيميايى متوقف نموده است.
منابع
- قرآن کریم.
- جیمس روزناو، دینامیکیة المعرفة.
- دکتر عبدالعزیز حمودةـالثقافةـ اختیار الثقافة القومیة، الاهرام 2002.
- کنفرانس جمعیت و توسعه قاهره و پیامدهای آن، نوشته مؤلف.
- سیره ابن هشام، ج3، دار احیاء التراث.
- مجدالدین خمشی، العربی، شماره 512.
- مجله المنهاج، شماره 22، سال ششم.
- مجلة النهج، شماره 50، بهار سال 1988
- مجلة الواحة، شماره 16.
مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 میباشد.