نقش وهابیت در افغانستان (مقاله)
نقش وهابیت در افغانستان عنوان مدخلی است که به بررسی اجمالی نقش جریان و تفکر وهابیت در مسائل اجتماعی و جریانات فکری افغانستان میپردازد. این مقاله بریده و گزیدهای با تلخیص و تصرف از مقالهای با عنوان «تاثیر جریانهای فکری و اجتماعی معاصر شبه قاره در تحولات اجتماعی افغانستان» است که توسط آقایان اسماعیل جهان بین و سیدآصف کاظمی نوشته شده و در شماره 17 فصل نامه علمی تخصصی سخن تاریخ به چاپ رسیده است.
مقدمه
وهابیت به عنوان یک طرز فکر و یک اندیشه سیاسی نقش مهمی در کشورهای مسلمان نشین پیرو سنت و جماعت داشته و تاثیرگذاری آن در کشورهای پاکستان و افغانستان انکارناپذیر است. حمایتهای سعودیها از گروههای افراطی و تروربستی یکی از سیاستهای مهم این حکومت سلفی است.
از زمانی که عربستان به دست آلسعود و وهابیت افتاده حمایت از این نوع گروهها به یک نوع سیاست کلی و عمومی آلسعود تبدیل شده است. نفوذ تفکر وهابی در افغانستان از طریق گروهای افراطی شبه قاره وارد شده است. رگههای تفکر دیوبندی به تدریج وارد افغانستان گردید؛ اما بیگانگی آن با دین رسمی افغانستان, مانع از مقبولیت آن در سطح وسیع میشد.
ارتباط فکری بین طلاب و علمای افغانستان از یک طرف و مدارس تحت نفوذ مکتب دیوبندی در پاکستان از طرف دیگر در طول دهههای گذشته کم و بیش برقرار بوده است. این ارتباط تا قبل از دوران جهاد افغانستان, حالت طبیعی و آرامیداشت؛ اما پس از آغاز جهاد. ناگهان دگرگون شد و روند شتابآلودی به خود گرفت. شتاب این روند زمانی بیشتر محسوس گردید که پاکستان و عربستان سعودی تصمیم گرفتند به جای حمایت از احزاب میانهرو اسلامی در قضیه افغانستان, از احزاب تندرو اسلامی حمایت کنند. پس از این مسأله جمعیت العلمای اسلام و اهل حدیث با پشتوانه مالی و سیاسی قوی طرحهای بنیادی و درازمدتی را برای مهاجرین و مجاهدین افغانی در نظر گرفتند و با حوصله تمام برای اجرای کامل آن وارد عمل شدند.
عربستان و ساخت مدارس دینی
عربستان سعودی مدارس دینی بسیاری در پاکستان نزدیک مرز افغانستان ایجاد کرد و این مدارس تحت اشراف دو حزب اسلامی پاکستان یعنی جماعت اسلامی به ریاست قاری حسین احمد و جماعتالعلمای اسلامی به رپاست مولوی فضلالرحمن قرار داشت. این احزاب تحت تأثیر اخوانالمسلمین و افکار وهابیان سعودی بودند.
هواداران افغانی اهل حدیث در ولایتهای کنر و بدخشان و مناطق نورستان شمالی امارتهایی به سبک دولت وهابی عربستان تأسیس نمودند. مولوی افضل که ابتدا در دیوبند و سپس در اکوره(ایالت سرحد پاکستان) تحصیل کرده بوده پس از بازگشت درمنطقه اصلی خود بارگ متل, دولت اسلامی تأسیس کرد و قبیله کانی را به وهابیت سوق داد.
یکی از شاگردان مولوی افضل به نام مولوی شریفی, امارت وهابی خود را در اطراف ارگو در استان بدخشان ایجاد کرد. و مولوی جمیلالرحمان تحصیل کرده مدرسه پیشاور, دولت «وهابی» را در دره پیچ بنیان نهاد. این افراده همزمان با فعالیتهای نظامی- سیاسی به فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی نیز اشتغال داشتند؛ اما رقابتهای سیاسی با دیگر فرماندهان محلی که به احزاب دیگر مجاهدین وابسته بودند مجال زیادی به این مولویها ندادند و سرانجام دو نفر اخیر به قتل رسیدند.
عربستان سعودی در ایجاد مدرسهها و مساجد در افغانستان و در اردوگاههای پناهندگان در پاکستان سخت فعال بود. حزب اسلامی حکمتیار مژسسات آموزشی خاص خود را داشت. احزاب رادیکال در پاکستان نیز در ارتقای نگرش خاص آنان به اسلام نقش داشتند. پرورشگاههای تحت حمایت وهابیت سعودی، مکانیسم مهمی برای تحت تأثیر درآوردن نوجوانها بود و فقر رایج در میان بسیاری از خانوادهها آنان را به استفاده از مزایای مسکن و خوراک و سایر کمکهای احزاب سوق میداد که بانی این پرورشگاهها بودند.
نقشهای مهم وهابیت سعودی در افغانستان
در مجموع وهابیت و عربستان سعودی در افغانستان چهار نقش مهم ایفا کردند که عبارتند از:
1- حمایت از رهبران احزاب
2- تربیت و اعزام عبدالّه عزام سردار مجاهدین عرب در افغانستان
3- تجهیز و حمایت از بنلادن
4- تربیت و حمایت از طالبان
5- مخالفت با جامعه تشیع
وهابیت و دیوبندیه
گروه دیوبندی شباهتهای زیادی به گروه سلفی وهابی دارد مثل این فتوا: پرداخت پول به بانک شرعی نیست؛ هر چند برای زمیندار مسلمان شرعی نیست که حتی به قصد کارهای خیر مثل حفر چاه از بانک وام بگیرد. دیوبندیه با طواف دور قبره سجده تعظیم در وقت ورود به زیارتگاه بزرگان و اولیا؛ سجده در جلو مرشد, مراسم تعزیه شیعیان هندوستان و اعتقاد به نزول روح پیامبر (صلی الله علیه و آله) از عالم ارواح به عالم شهادت در زمان مجالس بزرگداشت میلاد پیامبر (صلی الله علیه و آله) مخالفت میکنند و آنها را بدعت در دین معرفی مینمایند علمای دیوبند به خود میبالند و هنوز هم افتخار میکنند که اهل سنت و جماعت و با تعلیمات سر سید احمدخان و با شیعه و احمدیه مخالف بودند.
دیوبندیها از نظر اعتقادی شباهت کلی به وهابیت یافتهاند. آنها مانند وهابیت. در برابر سایر فرقههای اسلامی حساسیت زیادی نشان داده و از توحید و شرک تفسیر ویژهای ارائه میدهند؛ اما بریلویها حالت انعطاف پذیری بیشتری دارند و از توحبد و شرک هیچ گاه تفسیر سختگیرانه ندارند. بریلویها تا حدودی گرایشهای صوفیانه دارند. طرفداران دیوبندی در این کشور همواره در حال افزایش بوده است؛ به ویژه در دو دهه اخیه رشد دیوبندیها به دلیل رشد بنیادگرایی اسلامی در منطقه و سرمایهگذاریهای وسیع عربستان و همچنین حمایتهای دولت ضیاءالحق و جناج او از آنهه سرعت بیشتری یافته است.