وحدت شیعه و سنی در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران (مقاله)
وحدت شیعه و سنی در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران عنوان مقالهای است به زبان فارسی [۱] که در آن تاکید بر وحدت اسلامی از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران شده است.
چکیده
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، یکی از بزرگترین طلایه داران تقریب در عصر حاضر است. ایشان با سخنرانیها و فتواهای خود ثابت کرده است که میل قلبی بر وحدت و اتحاد جوامع اسلامیدارد. سخنان او در کتابی با عنوان «حدیث ولایت» گردآوری شده که در اینجا برخی از سخنان ایشان درباره وحدت مسلمانان، ارائه میشود.
سخن اول
شیعه و سنی نباید بگذارند دشمن از اختلافاتشان سوءاستفاده کند. کسـانی که شعـار اتحـاد و وحـدت و بـرادری مسلمین را میدهند، اینها دشمن مسلمانان نیستند؛ دوست مسلماناند، خیر مسلمانان را میخواهند و مایلاند همهی مسلمین عالم عزیز باشند. چه فایدهای دارد که در داخل جامعهی اسلامی، مسلمانان از مذاهب مختلف، روبهروی هم بایستند و به همدیگر ضربه بزنند؛ از آنطرف هم دشمن بیاید، هر دوی اینها را محاصره کند، سرشان را به هم بکوبد و خودش بنشیند، تماشا و استفاده بکند؟ این خوب است؟ اگر ما میگوییم که شیعه و سنی در کنار هم قرار بگیرند، یعنی شیعه، شیعه بماند؛ سنی هم سنی بماند. ما چه موقع به عالم تسنن گفتهایم که منظورمان از وحدت اینکه شما شیعه بشوید؟! ما چنین چیزی نگفتهایم. هر کس خواست شیعه بشود، از طریق علمی و از راه مباحثات عالمانه شیعه بشود. آنها هم آزادند که بروند کار خودشان را بکنند. ما نمیگوییم شما مذهبت را عوض کن؛ ما میگوییم شیعه و سنی باید همیشه سر عقل باشند، همچنان که بحمدالله در دوران انقلاب اسلامی، در کشور ما مشاهده شد. نگذارند دشمن از اختلافات اینها سوءاستفاده کند. برگزاری هفته وحدت، برای این است. (حدیث ولایت، ج5ص229)
سخن دوم
امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب – همانطور کـه مکـرر گفتهشده- غـرض این است که فرقههای اسلامی، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ایبسا برخی از تصورات فِرق نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید بعضی از سوءتفاهمها برطرف و بعضی از عقاید تعدیل و بعضی از افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود. البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است. حداقل این است که بر روی مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایدهاش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقهانگیز خودداری بشود. (حدیث ولایت، ج8ص79)
سخن سوم
یک میلیارد انسان در دنیا هستند که دربارهی خدا و پیامبر و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی، با هم یک عقیده دارند؛ یک چند مورد اختلاف هم دارند. اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند، با هم بجنگند، تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر (ص) و دین و همهچیز مخالف است، کار خودش را انجام بدهد. آیا این عاقلانه است؟! ما گفتیم یک عده از علما و متفکران دور هم بنشینند و در سطح علمی و فرهنگی، برای تقریب و نزدیک کردن، «مؤسسه التقریب بین المذاهب الاسلامیّه» را به وجود آورند. چهار مذهب فقهی در اهل سنت هست، مذهب امامیه هست، مذهب زیدیه هست، مذاهب دیگر اسلامی هستند. اینها بنشیننـد ببیننـد، در مسائل علمـی و دینـی، چقـدر میتوانند با یکدیگر همکاری و کار کنند. ما این مرکز را تشکیل دادیم. انشاءالله برادرانی که مسئول این کار هستند و معین شدهاند، آن را با قوت دنبال میکنند. این کار، کاری است که خدای متعال از آن راضی است و سرنوشت اسلام به اینطور کارهاست. اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمیباشند، ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد، اما آلت دست دشمن نشوند، دنیای اسلام سربلند خواهد شد. (حدیث ولایت، ج5ص230)
سخن چهارم
یک عده قلم به مزد و مزدور و عالم بیدین و ریزهخوار سفرهی سلاطین و مشکل داران بیدین عالم را- که از هرکسی خطرناکترند- اجیر کردهاند، تا در برابر ندای وحدت انقلاب اسلامی، فریاد اختلاف و تفرقه سر دهند. واقعاً عالمی که وجدان بیدار و تقوا نداشته باشد، اضرّ از هر دشمنی بر جامعهی اسلامی است. در روایت دارد که چنین عالمی بر مسلمانان، اضرّ از گرگ بر گله گوسفندان است. شما ببینید، یک گرگ در یک گلهی گوسفند، چهکار میکند؟ این ضررش از آن بیشتر است. در طول این هشت سـال جنگ، بلکه در طول ده، یازده سـال انقلاب، دیدیم که اینطور علما چه کردند؛ امـا به برکت نام و پرچم اسلام و نام پیامبر اکرم و به برکت هفتهی وحدت، انقلاب بر توطئههای آنان فائق آمده است. (حدیث ولایت، ج5ص228)
سخن پنجم
ما معتقدیم که اسلام، وحدت مسلمین و اتحاد نیروهای مؤمن به خدا و موحد را یکی از فرایض قرار داده است. ما معتقدیم که یکی از بزرگترین اهداف حج خانهی خدا این است که مسلمانان را به هم نزدیک کند. اینکه خدا فرموده است: «وَ اذّن فی النّاس بالحجّ یأتوکَ رجالاً وَ عَلی کلّ ضار یأتین من کلِّ فجّ عمیق» (حج / ۲۷) و همهی مردم مسلمان عالم را در روزهای معین و در عرصههای محدودی مانند عرفات و مشعر و منا و مسجدالحرام جمع میکند، چرا اینها اینقدر از آشنایی مسلمین با هم میترسند؟! مسئله این است که وحدت اسلامی و وحدت بینش و نظر و سخن مسلمین، برای استکبار و در رأس آن، آمریکای غدّار و برای ابزارهای او در دستگاه حاکمیت سلطه در عالم، خطرناک است. این، حقیقتی است که امام بزرگوار ما بارها آن را بیان کرد. (حدیث ولایت، ج4ص297)
سخن ششم
نکتهی دیگر این است که او [امام خمینی (ره)] نظر وسیعی به دنیای اسلام داشت و به دنبال همین دیدگاه وسیع، اعتقاد راسخ او به لزوم اتحاد مسلمین بود. این، آن نکتهی اساسی است. مسئله این نیست که مذاهب یا فرق اسلامی و طوایف گوناگون سیاسی و اعتقادی و مسلکی و غیره، چه تعداد جمعیت یا چه قدر قدرت سیاسی و اجتماعی دارند یا ندارند؛ مسئله این است که اگر ما برای مشکلات جهان اسلام، به دنبال چارهای هستیم، یا به تعبیر درستتر، اگر ما برای سـربلندی و عظمت و عـزت اسلام و قـرآن مجاهده میکنیم، این با اختلاف و درگیری بین مسلمین سازگار نیست. امام (ره) قبل از پیروزی انقلاب این هدف را دنبال میکردند و به آن توصیه مینمودند. بعد از پیروزی انقلاب هم، بهطریقاولی این کار را کردند. (حدیث ولایت، ج4ص296)
سخن هفتم
هر جا ملتها دستبهدست هم بدهند، حضور داشته باشند، این حضور را ادامه بدهند و با سختیهایش بسازند، ممکن نیست قدرتهای بینالمللی- آمریکا و امثال آمریکا- بتوانند آن کاری را که میخواهند، در مقابل اینها انجام بدهند. ملتها پیروزند. این، یک واقعیت است. ایستادگی، مقاومت، حضور و وحدت، از شرایطش است. امروز، شما در دنیا میبینید که بهتدریج در مناطقی از عالم، همین تجربهی ایران تکرار میشود و برای همین است که امام بزرگوار ما، به طور قاطع میگفت که دشمن قادر نیست این ملت را تا وقتی ایستاده و متحد است، شکست بدهد و فرمودند: «آمـریکـا در مقـابـل ایـران، هیچ غلطی نمیتواند بکند.» ما هم همان حرف را تکرار میکنیم. این، اعتقاد ملت ایران و مسئولان و دستاندرکاران نظام جمهوری اسلامی است. (حدیث ولایت، ج4ص154)
سخن هشتم
مهم این است که دنیای اسلام میتواند به محور دونقطهی مربوط به اهلبیت (علیهمالسلام)، اتفاق و اتحاد داشته باشد: یکی محبت است که یک امر عاطفی و عقیدتی است و مسلمین به محبت اهلبیت (علیهمالسلام) امر شدهاند و همه آن را قبول کردهاند. این نقطه میتواند نقطهی تمرکز عواطف و احساسات همهی مسلمین باشد. نقطهی دوم، آموزش دین و تعلم معارف و احکام الهی بهمثابهی عدل قرآن و بهموجب حدیث ثقلین است، که باز این حدیث را شیعه و سنی و فرق مختلف اسلامی روایت کردهاند. این چیز مهمی است که برافراشتن پرچم اهلبیت (علیهمالسلام) در دنیای اسلام، حقیقتاً میتواند دنیای اسلام و مسلمین را از این دو نقطهنظر گرد هم مجتمع کند. امروز این فرصت عظیم در اختیار همهی مسلمین است. (حدیث ولایت، ج4ص216)
سخن نهم
نکته اول، همین مسئلهی وحدت عمومی مردم است. از علمای موجه و زبانهای ناطق و گویا، بخصوص ائمهی محترم جمعه و شخصیتهایی که مقام رسمی و جایگاه شناختهشدهای را در جامعهی اسلامی دارا هستند، چه کسی اولی به این است که مردم را صمیمانه به سمت وحدت و استحکام- همین یکپارچگی که بحمدالله هست- دعوت کند؟ هیچکدام از مسئولان نظام نباید اجازه بدهیم کـه دستهایی، یا از روی عنـاد و غرض و یا از روی جهـالت، در یکپـارچگی ملت تفرقهایجاد کنند و مردم را به دستهجات تقسیم نمایند و اهوای آنان را با یکدیگر متقابل و متضاد بکنند. این، راههایی دارد. با تشر زدن و دعوا کردن و تهدید کردن، همیشه این مقصود حاصل نمیشود. بیشتر با محبت و جلب قلوب و جذب باید این مقصود را عملی کرد. (حدیث ولایت، ج6ص263)
سخن دهم
میدانید که در یک حرکت دستهجمعی، وحدت کلمه، ضامن همهی امور است. بدون وحدت کلمه، حرکت دستهجمعی امکان ندارد؛ ولو آن حرکت، متوقف به پنج یا ده نفر آدم باشد. اگر همان ده نفر، با یکدیگر همسخن و همکلام نباشند و همکاری نکنند، امکان ندارد که آن کار پیش برود. نظام جمهوری اسلامی، یک حرکت عظیم الهی است. ابعاد این حـرکت، به ابعاد مرزهای این کشور محصور نیست. این حـرکت، حتی به حصارهای زمان کنونی هم محدود نمیشود، یک حرکت عظیم تاریخی است. باید طوری باشد که نسلهای دیگر و ملتهای مسلمان معاصر ما، از این حرکت درس بگیرند، نیرو به دست آورند و راهشان را پیدا کنند. (حدیث ولایت، ج6ص50)
سخن یازدهم
یکی از اصول اسلام، وحدت مسلمین و اخوت اسلامی است. «وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ الله» (آلعمران، ۱۰۳)، نقاط مشترک را هم باید چسبید. در افغانستان، اتفاقاً اختلافات مذهبی و فرقهای و قومی هم هست. اقوام افغانستان، در طول این تاریخ دویست و پنجاهسالهای که ما میدانیم، غالباً با هم درگیری داشتهاند. از لحاظ قومی هم، شیعه و سنی با یکدیگر اختلافات داشتهاند. باید همهی اینها را در هم هضم کنیم و فقط اسلام را در همهی این گروهها و دستهجات مختلف حاکم نماییم. در رأسش هم شما آقایان- اعم از شیعه و سنی- که هرکدام بحمدالله جمعیتی را دنبال سرخودتان دارید، باید در جهت ایجاد حکومت اسلامی و حاکمیت اسلام در افغانستان تلاش کنید و به کمتر از این هم بایستی قانع و راضی نشوید. (حدیث ولایت، ج6ص3)
سخن دوازدهم
دشمن در مقابل ملتی که ایمان راسخ و امید به آینده دارد و آمادهی فداکاری است و وحدت را در میان خود، مثل گوهر گرانبهایی حفظ کند، چهکار میتواند بکند؟ سعی کنید این وحدت را- که بحمدالله امروز در میان ملت ایران مستحکم است- حفظ کنید. زمزمههای تفرقه را از هر کس که باشد، رد کنید. نگذارید افرادی از روی نادانی، یا خداینکرده از روی غرض، در صفوف ملت انشقاق ایجاد کنند. این ملت که با یکپارچگی و وحدت خود توانست به هدفهایش برسد، باید انشاء الله این وحدت و یکپارچگی را در زیر پرچم اسلام و قرآن حفظ کند. (حدیث ولایت، ج6ص157)
سخن سیزدهم
در مسئلهی وحدت، دونقطه یا دو جهتگیری اساسی وجود دارد که هرکدام بهتنهایی، حائز اهمیتاند. وقتی ما شعار وحدت را میدهیم، این دو نکتهی اساسی باید موردتوجه ما باشد و همینهاست که برای زندگی عملی مسلمین کارساز است: یکی از این دو نکته، عبارت از رفع اختلافات و تناقضها و درگیریها و تضادها و کارشکنیهاست که از قرنها پیش تا امروز، میان طوایف و فِرَق مسلمین وجود داشته است و همیشه هم این تناقضها به ضرر مسلمین تمامشده است. نکتهی دوم این است که این وحدت در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد؛ و الا پوچ و بیمعنی خواهد بود. (حدیث ولایت، ج5ص243)
سخن چهاردهم
توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه وحدت بین مسلمین، به معنی کنار گذاشتن اعتقادت اختلافی نیست؛ بلکه مباحث علمی بین علمای مذاهب حتماً باید وجود داشته باشد؛ لکن این مباحث نباید حالت خصمانه پیدا نماید؛ بلکه همواره باید به صورت استدلالی مطرح شوند؛ و محور نیز در اینگونه مباحث، باید قرآن و رسول خدا (ص) و عقل برهانی باشد. چراکه قرآن کریم دعوت به تعقل نیز کرده است. لذا نه به بهانه وحدت میتوان مباحث مذهبی را تعطیل نمود؛ نه به بهانهی اینگونه مباحث میتوان وحدت را مخدوش ساخت. اگر صِرف اختلافنظر موجب تفرقه بود، در آن صورت حتّی خانواده نیز نباید تشکیل میشد کجا رسد جامعه و جامعهی دینی. چون حتّی افراد یک خانواده نیز باهم اختلافنظرهایی دارند. پس وحدتی که منظور بزرگان ما است وحدت در مقابل کفار و دشمنان اسلام است نه وحدت در اعتقادات و مسائل درون مذهبی. چراکه قرآن کریم دعوت به تعقّل نیز کرده است. لذا نه به بهانه وحدت میتوان مباحث مذهبی را تعطیل نمود؛ نه به بهانهی اینگونه مباحث میتوان وحدت را مخدوش ساخت. اگر صِرف اختلافنظر موجب تفرقه بود، در آن صورت حتّی خانواده نیز نباید تشکیل میشد کجا رسد جامعه و جامعهی دینی. چون حتّی افراد یک خانواده نیز باهم اختلافنظرهایی دارند. پس وحدتی که منظور بزرگان ما است وحدت در مقابل کفار و دشمنان اسلام است نه وحدت در اعتقادات و مسائل درون مذهبی. (حدیث ولایت، ج5ص244)
پانویس
- ↑ نویسنده مقاله در قالب ویکی: رحیم ابوالحسینی