۸۷٬۸۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' گرا ' به 'گرا ') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
خليفه اول اموی با بهرهگيری از اشتياق عمومی به استقرار امنيت، يأس فراگير از اصلاح انحرافات، تکيه بر جهل تودههايی که از حقايق آموزههای اسلامی دور مانده بودند و نهايتاً به کارگيری دو حربه ارعاب و تطيمع توانست پايههای حکومت بنی اميه را مستحکم نمايد.<ref>مسعودی، همان، ص 35 ـ 39.</ref> <br> | خليفه اول اموی با بهرهگيری از اشتياق عمومی به استقرار امنيت، يأس فراگير از اصلاح انحرافات، تکيه بر جهل تودههايی که از حقايق آموزههای اسلامی دور مانده بودند و نهايتاً به کارگيری دو حربه ارعاب و تطيمع توانست پايههای حکومت بنی اميه را مستحکم نمايد.<ref>مسعودی، همان، ص 35 ـ 39.</ref> <br> | ||
معاويه به دستيابی بر مسند جانشينی پيامبر اکرم(صلی الله عليه وآله) و پيروزی سياسی بر رقبای علوی خود قانع نبود و بدين گونه او و غالب خلفای بعدی (اعم از اموی و عباسی) سادگی روابط موجود در عصر خلفای راشدين را بر هم زده، آن را به رابطه ارباب و رعيّت مبدّل نمودند.<ref>ابن واضح يعقوبی، همان، ص 166.</ref> معاويه هم چنين به منظور باورمند نمودن خصومتهای شخصی خود و طايفهاش با بنیهاشم به حمايت از جاعلان حديث و آلودن محراب و منبر به سبّ علويان پرداخت.<ref>محمد بن جرير طبری، همان، ج 7، ص 2748 ـ 2749 و مسعودی، همان، ص 18 و 30 و ابن واضح يعقوبی، همان، ص152 و 162.</ref> <br> | معاويه به دستيابی بر مسند جانشينی پيامبر اکرم(صلی الله عليه وآله) و پيروزی سياسی بر رقبای علوی خود قانع نبود و بدين گونه او و غالب خلفای بعدی (اعم از اموی و عباسی) سادگی روابط موجود در عصر خلفای راشدين را بر هم زده، آن را به رابطه ارباب و رعيّت مبدّل نمودند.<ref>ابن واضح يعقوبی، همان، ص 166.</ref> معاويه هم چنين به منظور باورمند نمودن خصومتهای شخصی خود و طايفهاش با بنیهاشم به حمايت از جاعلان حديث و آلودن محراب و منبر به سبّ علويان پرداخت.<ref>محمد بن جرير طبری، همان، ج 7، ص 2748 ـ 2749 و مسعودی، همان، ص 18 و 30 و ابن واضح يعقوبی، همان، ص152 و 162.</ref> <br> | ||
در تاريخ جوامع اسلامی برخلاف اظهار عشق و محبت به اهل بيت پيامبر اکرم(صلی الله عليه وآله)، که وجه بارز تسنّن همسازگراست، اظهار محبّت به خلفای اموی، حتّی يزيد بن معاويه، شعار تسنّن ناهمسازگرا تلقّی میشود.<ref>ر.ک.: ابن اثير، عزالدين ابی الحسن، الكامل فی التاريخ، بيروت، دار صادر، 1399 ق / 1979 م، ج 8، ص 273 و ج 9، ص 418.</ref> با توجه به اين که خلافت اموی زاييده تفکر | در تاريخ جوامع اسلامی برخلاف اظهار عشق و محبت به اهل بيت پيامبر اکرم(صلی الله عليه وآله)، که وجه بارز تسنّن همسازگراست، اظهار محبّت به خلفای اموی، حتّی يزيد بن معاويه، شعار تسنّن ناهمسازگرا تلقّی میشود.<ref>ر.ک.: ابن اثير، عزالدين ابی الحسن، الكامل فی التاريخ، بيروت، دار صادر، 1399 ق / 1979 م، ج 8، ص 273 و ج 9، ص 418.</ref> با توجه به اين که خلافت اموی زاييده تفکر تفرقهگرا و فتنه انگيز بود، بديهی است که نمیتوانست حامی و مجری روح شريعت و ارزشهای اصيل اسلام باشد. در اين دوره وقايعی چون واقعه [[کربلا]]، حرّه و سنگ سار کردن کعبه و آتش باران نمودن آن، صدماتی عميق و جبران ناپذير بر پيکره [[امت اسلامی|امّت اسلامی]] وارد نمود. مذاهب اسلامی در اين دوران، که با رويدادهای سياسی اعلام وجود نموده بودند و در ابتدا بيشتر نشانههای حزبی ـ سياسی داشتند تا فقهی يا کلامی، با شتاب روند قوام گيری خود را تا قرن سوّم هجری پيموده، متأثّر از شرايط زمان و مکان به گسترش و نشر عقايد خود پرداختند. <br> | ||
در آن فضای پر ابهام، امويان در تلاش بودند تا با سوء استفاده از سردرگمی تودهها آنان را به مذاهب سياسی خود، که تحت عنوانهای عثمانيه، سفيانيه، نواصب و... از آنها ياد میشود<ref>مسعودی، همان، ج 1، ص 709 ـ 710 و ج 2، ص 596.</ref> و مهمترين شاخصه آنها عداوت با اهل بيت پيامبر(صلی الله عليه وآله) است، درآورند. البته گر چه امويان در تحقّق اين هدف تا اندازهای توفيق يافتند، امّا جمهور مردم به مذهب ايشان درنيامدند. رويدادهايی نظير شورش [[مدينه]]، که منجر به [[واقعه حرّه]] شد و نيز قيام [[عبدالله بن زبير]] که برای برههای کوتاه نظام خلافت را دو پاره نمود، نمونههايی از اعتراضها و قيامهای موجود عليه سلطه امويان است.<ref>حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 3 جلد (چاپ چهارم: تهران، انتشارات جاويدان، 1360)، ج 1، ص 432.</ref> <br> | در آن فضای پر ابهام، امويان در تلاش بودند تا با سوء استفاده از سردرگمی تودهها آنان را به مذاهب سياسی خود، که تحت عنوانهای عثمانيه، سفيانيه، نواصب و... از آنها ياد میشود<ref>مسعودی، همان، ج 1، ص 709 ـ 710 و ج 2، ص 596.</ref> و مهمترين شاخصه آنها عداوت با اهل بيت پيامبر(صلی الله عليه وآله) است، درآورند. البته گر چه امويان در تحقّق اين هدف تا اندازهای توفيق يافتند، امّا جمهور مردم به مذهب ايشان درنيامدند. رويدادهايی نظير شورش [[مدينه]]، که منجر به [[واقعه حرّه]] شد و نيز قيام [[عبدالله بن زبير]] که برای برههای کوتاه نظام خلافت را دو پاره نمود، نمونههايی از اعتراضها و قيامهای موجود عليه سلطه امويان است.<ref>حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 3 جلد (چاپ چهارم: تهران، انتشارات جاويدان، 1360)، ج 1، ص 432.</ref> <br> | ||
حکومت اموی، سلطنتی برآمده از دل نظام قبيلگی عرب بود که بيش از آن که چارچوب اسلامی داشته باشد، از عروبت جاهلی تبعيّت مینمود. از اين رو، در اين دوران شاهد قوّت يافتن منازعههای قبيلهای عربِ پيش از اسلام هستيم، به طوری که گويی فصل تازهای از ايّام العرب در اين برهه زمانی آغاز میگردد. اوج نقش آفرينی ستيزهای قبيلگی در اين دوران، نبرد مرج راهط بود. حکم رانان اموی از کشاکش موجود در ميان قبايل برای حفظ اقتدار خود سود میجستند و اين امر در واقع احيای منحطترين نوع ناهمسازگری جاهلی در جهان اسلام بود. خصيصه قوميّت گرايی، که برخاسته از ماهيّت غير دينی خلافت اموی بود، از ويژگیهای بارز عصر اموی است که تاثيرات آن تا سدهها پس از پايان کار ايشان، به ويژه در عصر عباسی، در جهان اسلام باقی ماند. <br> | حکومت اموی، سلطنتی برآمده از دل نظام قبيلگی عرب بود که بيش از آن که چارچوب اسلامی داشته باشد، از عروبت جاهلی تبعيّت مینمود. از اين رو، در اين دوران شاهد قوّت يافتن منازعههای قبيلهای عربِ پيش از اسلام هستيم، به طوری که گويی فصل تازهای از ايّام العرب در اين برهه زمانی آغاز میگردد. اوج نقش آفرينی ستيزهای قبيلگی در اين دوران، نبرد مرج راهط بود. حکم رانان اموی از کشاکش موجود در ميان قبايل برای حفظ اقتدار خود سود میجستند و اين امر در واقع احيای منحطترين نوع ناهمسازگری جاهلی در جهان اسلام بود. خصيصه قوميّت گرايی، که برخاسته از ماهيّت غير دينی خلافت اموی بود، از ويژگیهای بارز عصر اموی است که تاثيرات آن تا سدهها پس از پايان کار ايشان، به ويژه در عصر عباسی، در جهان اسلام باقی ماند. <br> |