۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رئیس جمهور' به 'رئیسجمهور') |
جز (جایگزینی متن - 'سیاست ها' به 'سیاستها') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
این گرایش و روی کرد برگرفته از افکار و اندیشه های واقع گرایانه «[[امیر عبدالرحمان خان]]» میباشد. امیر عبدالرحمان خان در تاریخ لقب “مرد آهنین” را به خود گرفته است و همچنان از این پادشاه سختگیر، به عنوان “ماکیاولی افغانی” هم یاد میکنند، زیرا در تاریخ پادشاهی افغانستان، هیچ یک از سلاطین افغان مانند امیر عبدالرحمان خان قدرت را به معنای واقعی اش درک نکرده بود. عبدالرحمان خان بود که قدرت فئودال ها و روحانیون را در جامعه افغانستان به چالش کشید، مخالفان سیاسی حکومت خود را توسط سازمان استخباراتی که خود ایجاد کرده بود سرکوب میکرد و شورشیان را توسط ارتش از بین می برد. | این گرایش و روی کرد برگرفته از افکار و اندیشه های واقع گرایانه «[[امیر عبدالرحمان خان]]» میباشد. امیر عبدالرحمان خان در تاریخ لقب “مرد آهنین” را به خود گرفته است و همچنان از این پادشاه سختگیر، به عنوان “ماکیاولی افغانی” هم یاد میکنند، زیرا در تاریخ پادشاهی افغانستان، هیچ یک از سلاطین افغان مانند امیر عبدالرحمان خان قدرت را به معنای واقعی اش درک نکرده بود. عبدالرحمان خان بود که قدرت فئودال ها و روحانیون را در جامعه افغانستان به چالش کشید، مخالفان سیاسی حکومت خود را توسط سازمان استخباراتی که خود ایجاد کرده بود سرکوب میکرد و شورشیان را توسط ارتش از بین می برد. | ||
بررسی | بررسی سیاستهای امیر عبدالرحمان روشن می سازد که چگونه وی از دستگاه های سرکوب گرایانه علیه مخالفان خود استفاده میکرد برای همین رحمانیسم بیشتر متکی بر دولت مقتدر مرکزی و مطلق العنان بود، از سوی دیگر، بر ارزشهای سنتی-قومی و اسلامی بیشتر تأکید میکرد. | ||
امیر در سیاست خارجی خود تلاش میکرد یک نوع موازنه قدرت را به نفع افغانستان در بین روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا ایجاد و بعد آن را حفظ کند. دکترین سیاست خارجی [[سردار محمد داود خان]] که میگفت: «من سیگار آمریکایی خود را با لیتر روسی آتش می زنم» یعنی اینکه بین شوروی و آمریکا موازنه دیپلماتیکی را ایجاد میکرد که منافع افغانستان در آن ترسیم می شد. دقیقاً این دکترین داود خان متأثر از گرایش های رحمانیسم بود و از سوی دیگر، داود خان مانند امیر عبدالرحمان خان می خواست که یک حکومتی با اقتدار مرکزی ایجاد کند که در آن ارجحیت طلبی قومی دیده می شد. | امیر در سیاست خارجی خود تلاش میکرد یک نوع موازنه قدرت را به نفع افغانستان در بین روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا ایجاد و بعد آن را حفظ کند. دکترین سیاست خارجی [[سردار محمد داود خان]] که میگفت: «من سیگار آمریکایی خود را با لیتر روسی آتش می زنم» یعنی اینکه بین شوروی و آمریکا موازنه دیپلماتیکی را ایجاد میکرد که منافع افغانستان در آن ترسیم می شد. دقیقاً این دکترین داود خان متأثر از گرایش های رحمانیسم بود و از سوی دیگر، داود خان مانند امیر عبدالرحمان خان می خواست که یک حکومتی با اقتدار مرکزی ایجاد کند که در آن ارجحیت طلبی قومی دیده می شد. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در سیاست خارجی خود مانند امیر عبدالرحمان خان نمی خواست برای حفظ قدرتش موازنه دیپلماتیکی و یا وابستگی با بریتانیا داشته باشد. اگر چه شاه با اتحاد شوروی روابط گرمیداشت؛ اما وابسته نبود، شاه با سه همسایه افغانستان از روابط بسیار گرمی برخوردار بود؛ اتحاد شوروی، ایران و ترکیه، شاه برای این که بتواند استقلال اش را حفظ کند، با شوروی روابط صمیمانه برقرار کرد، با ایران هم به دلیل ارتباطات فرهنگی و تمدنی و همچنان برای اینکه شاه امان الله خان با رضا شاه در یک مسیر در حرکت بودند، و با ترکیه هم به همین دلیل از روابط صمیمانه برخوردار شده بود. | در سیاست خارجی خود مانند امیر عبدالرحمان خان نمی خواست برای حفظ قدرتش موازنه دیپلماتیکی و یا وابستگی با بریتانیا داشته باشد. اگر چه شاه با اتحاد شوروی روابط گرمیداشت؛ اما وابسته نبود، شاه با سه همسایه افغانستان از روابط بسیار گرمی برخوردار بود؛ اتحاد شوروی، ایران و ترکیه، شاه برای این که بتواند استقلال اش را حفظ کند، با شوروی روابط صمیمانه برقرار کرد، با ایران هم به دلیل ارتباطات فرهنگی و تمدنی و همچنان برای اینکه شاه امان الله خان با رضا شاه در یک مسیر در حرکت بودند، و با ترکیه هم به همین دلیل از روابط صمیمانه برخوردار شده بود. | ||
مکتب امان الله خان یا امانیسم، بر بنیاد تجددگرایی، ملی گرایی، توسعه گرایی، روشنفکری و روشنگری استوار است. جریان های فکری-سیاسی و اجتماعی امروز افغانستان مانند؛ جریان های چپ گرایی، [[لیبرالسیم]]، [[سکولاریسم]]، [[ناسیونالیسم]]، در واقع ادامه | مکتب امان الله خان یا امانیسم، بر بنیاد تجددگرایی، ملی گرایی، توسعه گرایی، روشنفکری و روشنگری استوار است. جریان های فکری-سیاسی و اجتماعی امروز افغانستان مانند؛ جریان های چپ گرایی، [[لیبرالسیم]]، [[سکولاریسم]]، [[ناسیونالیسم]]، در واقع ادامه سیاستهای شاه امان الله خان یا پیرو مکتب امانیسم هستند. | ||
==نادریسم یا مکتب فکری محافظه کاری و اسلامگرا== | ==نادریسم یا مکتب فکری محافظه کاری و اسلامگرا== | ||
این مکتب فکری که امروز بر جریان های سیاسی و اجتماعی افغانستان اثر گذاشته است، منشأ آن به | این مکتب فکری که امروز بر جریان های سیاسی و اجتماعی افغانستان اثر گذاشته است، منشأ آن به سیاستها و اندیشه های امیر محمد نادر خان برمیگردد. نادر خان که بعد از شاه امان الله خان و بچه سقاو، قدرت را به دست گرفت، خواهان اصلاحات در جامعه بود، اما نه مانند شاه امان الله خان از پایان جامعه، بلکه اصلاحات را از بالا، یعنی نهاد دولت آغاز کرد. دلیل عمده تفاوت تجددگرایان با محافظه کاران در همین است، محافظه کاران اصلاحات را می خواهان که از بالا آغاز شود و در سنت و دین تفاوت بنیادی ایجاد نشود، اما تجددگریان و انقلابیون خواستار اصلاحات یکباره در جامعه و دولت هستند. پس بهتر است که جریان های محافظه کاری که به شدت دینگرا هم هستند، پیروی آنها را به ادامه سیاستهای نادر خان یا نادریسم گفت. | ||
احزاب سیاسی و جریان های راست گرایان امروز مانند؛ جمعیت اسلامی، حزب اسلامی حکمتیار، محاذ اسلامی و سایر جریانهای راستگرا همه این ها یا مستقیم و یا غیر مستقیم ادامه دهنده | احزاب سیاسی و جریان های راست گرایان امروز مانند؛ جمعیت اسلامی، حزب اسلامی حکمتیار، محاذ اسلامی و سایر جریانهای راستگرا همه این ها یا مستقیم و یا غیر مستقیم ادامه دهنده سیاستهای نادرخان هستند. چند سال قبل، تصویر های از مقامات جمعیت اسلامی در فضای اجتماعی درز کرد که در اتاق های کاری شان تصویر های نادرخان دیده می شد، این خود بازگو کننده پیروی از آن است. از سوی دیگر، این احزاب راستگرا به شدت مخالف سیاستها و خط مش های شاه امان الله خان هستند. | ||
پیروان خط فکری نادریسم، بیشتر با غرب و بلوک اسلامی خود را راحت احساس میکنند. با آنکه خط مش فکری امانیسم خود را با بلوک های چپی و شرق خود را راحت می دیدند. یک از مشکل اساسی این مکتب این است که فرهنگ افغانیت و اسلامیت را با هم میدانند و در جامعه افغانستان آن را لازم و ملزوم فکر میکنند، در ماهیت خیلی از اصول عرفی افغانیت با اسلامیت در تضاد با هم باشند. ضرب المثل معروف دراینباره خوب صدق میکند: دو هندوانه در یک دست گرفته نمیشود! ایدئولوژی نادریسم را میتوان به این اصول عمده استوار دانست: محافظه کاری، افغانیت و اسلامیت، سیاست بازی با دین و مخالفت با مدرنیسم و سکولاریسم میباشد. | پیروان خط فکری نادریسم، بیشتر با غرب و بلوک اسلامی خود را راحت احساس میکنند. با آنکه خط مش فکری امانیسم خود را با بلوک های چپی و شرق خود را راحت می دیدند. یک از مشکل اساسی این مکتب این است که فرهنگ افغانیت و اسلامیت را با هم میدانند و در جامعه افغانستان آن را لازم و ملزوم فکر میکنند، در ماهیت خیلی از اصول عرفی افغانیت با اسلامیت در تضاد با هم باشند. ضرب المثل معروف دراینباره خوب صدق میکند: دو هندوانه در یک دست گرفته نمیشود! ایدئولوژی نادریسم را میتوان به این اصول عمده استوار دانست: محافظه کاری، افغانیت و اسلامیت، سیاست بازی با دین و مخالفت با مدرنیسم و سکولاریسم میباشد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
این که گفته شود افغانستان در طول تاریخ خود کدام ایدئولوژی برای رهبری جامعه و دولت را نداشته است، شاید اندکی اشتباه باشد، باید این طور گفت که یک ایدئولوژی همه شمول و تمامیت خواه نداشته برای رهبری کشور افغانستان وجود نداشته است، بلکه حتی به عکس، این ایدئولوژی ها بودند که در طول این سالها جامعه افغانستان را رهبری میکردند که عموماً بر بنیاد منافع شخصی-قبیله ای و خاندانی استوار بودند. | این که گفته شود افغانستان در طول تاریخ خود کدام ایدئولوژی برای رهبری جامعه و دولت را نداشته است، شاید اندکی اشتباه باشد، باید این طور گفت که یک ایدئولوژی همه شمول و تمامیت خواه نداشته برای رهبری کشور افغانستان وجود نداشته است، بلکه حتی به عکس، این ایدئولوژی ها بودند که در طول این سالها جامعه افغانستان را رهبری میکردند که عموماً بر بنیاد منافع شخصی-قبیله ای و خاندانی استوار بودند. | ||
برای اولین بار شاه امان الله خان غازی اقدام به ایدئولوژی سازی سیاسی برای ایجاد یک دولت مدرن زد. شاه امان الله خان بنیاد دولت مدرن را گذاشت که ایدئولوژی خود شاه هم در تاریخ بی سابقه بوده است، هم از پادشاه هان قبل از خود و بعد از خود، زیرا شاه امان الله خان قومی، قبیله ای و سنتی مانند سایر شاهان برای افغانستان نمی اندیشید، بلکه آرزوی یک افغانستان بزرگ، متمدن، توسعه یافته و مدرن را داشت. بعد از آن که ایدههای شاه امان الله خان نتوانست در افغانستان ایجاد شود، دوباره این کشور به | برای اولین بار شاه امان الله خان غازی اقدام به ایدئولوژی سازی سیاسی برای ایجاد یک دولت مدرن زد. شاه امان الله خان بنیاد دولت مدرن را گذاشت که ایدئولوژی خود شاه هم در تاریخ بی سابقه بوده است، هم از پادشاه هان قبل از خود و بعد از خود، زیرا شاه امان الله خان قومی، قبیله ای و سنتی مانند سایر شاهان برای افغانستان نمی اندیشید، بلکه آرزوی یک افغانستان بزرگ، متمدن، توسعه یافته و مدرن را داشت. بعد از آن که ایدههای شاه امان الله خان نتوانست در افغانستان ایجاد شود، دوباره این کشور به سیاستها و گرایش های فکری قبلی برگشت. بعد از دهه ها گذشت زمان، یعنی دوره های [[ظاهر شاه]] و پسر برادرش سردار داود خان، افغانستان وارد میدان جنگ های ایدئولوژیکی شرق و غرب گردید. | ||
بعد از سقوط رژیم چپی ها در افغانستان، ایدئولوژی اسلام سیاسی، رهبری دولت افغانستان را به عهده گرفت که چندان دوره خوبی نبود، زیرا منجر به جنگ های داخلی و تنظیمی شد. از بطن این جنگ های داخلی ایدئولوژی دیگری، از بدنه اسلام سیاسی، یعنی طالبانیسم بر مسند قدرت سیاسی دولت تکیه زد و رهبری را بر مدت پنج سال به عهده گرفت که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱م، از هم پاشید و افغانستان تحت اشغال آمریکا در آمد. | بعد از سقوط رژیم چپی ها در افغانستان، ایدئولوژی اسلام سیاسی، رهبری دولت افغانستان را به عهده گرفت که چندان دوره خوبی نبود، زیرا منجر به جنگ های داخلی و تنظیمی شد. از بطن این جنگ های داخلی ایدئولوژی دیگری، از بدنه اسلام سیاسی، یعنی طالبانیسم بر مسند قدرت سیاسی دولت تکیه زد و رهبری را بر مدت پنج سال به عهده گرفت که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱م، از هم پاشید و افغانستان تحت اشغال آمریکا در آمد. |