پرش به محتوا

حوزه علمیه اصفهان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:


=دوره دوم=
=دوره دوم=
این دوره همزمان با عصر سلجوقیان است. در این عصر از طرف [[خواجه نظام ­الملک]]، نهضت احداث مدارس و رقابت‌های مذهبی – سیاسی مطرح شد، به این سبب تاریخ حوزه شیعه چندان مشخص نیست. هر چند مؤلف تاریخ مدارس ایران، به شش مدرسه در این عصر اشاره کرده است ولی شیعی بودن آنها محل تردید است. می‌­توان گفت ایران از نیمه دوم قرن پنجم هجری تا یورش [[مغول]] از حمله مغول تا زمان غازان­‌خان از پادشاهان ایلخانی (694-703) در آشفتگی سیاسی و فرهنگی به سر می‌­برد. تا این‌که وی قدرت را به دست گرفت و از [[مذهب بودایی]] به آیین [[اسلام]] گروید و محمود خوانده شد و از اطاعت خان بزرگ مغول مستقر در [[چین]] سرپیچید. غازان­‌خان برای بهبود وضع کشور یک سری اصلاحات دامنه‌­دار و قوانین و قواعدی را وضع نمود که نتایج درخشانی به بار آورد<ref>اصفهان، دکتر لطف­الله هنرفر، ص 160؛ تاریخ مغول در ایران، بر تولد اشیرلو، ترجمه دکتر محمود میرآفتاب، ص 315.</ref>.
این دوره همزمان با عصر سلجوقیان است. در این عصر از طرف [[خواجه نظام ­الملک]]، نهضت احداث مدارس و رقابت‌های مذهبی – سیاسی مطرح شد، به این سبب تاریخ حوزه شیعه چندان مشخص نیست. هر چند مؤلف تاریخ مدارس ایران، به شش مدرسه در این عصر اشاره کرده است ولی شیعی بودن آنها محل تردید است. می‌­توان گفت ایران از نیمه دوم قرن پنجم هجری تا یورش [[مغول]] از حمله مغول تا زمان غازان­‌خان از پادشاهان ایلخانی (694-703) در آشفتگی سیاسی و فرهنگی به سر می‌­برد. تا این‌که وی قدرت را به دست گرفت و از [[بودیسم|مذهب بودایی]] به آیین [[اسلام]] گروید و محمود خوانده شد و از اطاعت خان بزرگ مغول مستقر در [[چین]] سرپیچید. غازان­‌خان برای بهبود وضع کشور یک سری اصلاحات دامنه‌­دار و قوانین و قواعدی را وضع نمود که نتایج درخشانی به بار آورد<ref>اصفهان، دکتر لطف­الله هنرفر، ص 160؛ تاریخ مغول در ایران، بر تولد اشیرلو، ترجمه دکتر محمود میرآفتاب، ص 315.</ref>.


به پیروی از غازان­خان قریب صدهزار نفر از مغول اسلام آوردند<ref>تاریخ مغول، عباس اقبال آشتیانی، ص 256.</ref> و جانشین وی اولجایتو (703-716) به مناسبت تعلقی که به [[مذهب شیعه]] داشت، از سوی [[شیعیان]]، [[محمد خدابنده]] لقب یافت<ref>همان، ص 308.</ref>.
به پیروی از غازان­خان قریب صدهزار نفر از مغول اسلام آوردند<ref>تاریخ مغول، عباس اقبال آشتیانی، ص 256.</ref> و جانشین وی اولجایتو (703-716) به مناسبت تعلقی که به [[مذهب شیعه]] داشت، از سوی [[شیعیان]]، [[محمد خدابنده]] لقب یافت<ref>همان، ص 308.</ref>.
خط ۸۵: خط ۸۵:
این دوره در گسترش اعتقادات شیعه، [[فقه]]، [[حدیث]]، ریاضیات، هیأت و دیگر علوم و نهضت فرهنگی و نشر مذهب تشیع گامهای بلندی را برداشت، چنانکه کتب سه­ گانه حدیث در این عصر تألیف گردید:
این دوره در گسترش اعتقادات شیعه، [[فقه]]، [[حدیث]]، ریاضیات، هیأت و دیگر علوم و نهضت فرهنگی و نشر مذهب تشیع گامهای بلندی را برداشت، چنانکه کتب سه­ گانه حدیث در این عصر تألیف گردید:


#[[وسائل الشیعة]] الی تحصیل مسائل الشریعة، [[محمد بن الحسن الحر العاملی]] (1033-1104 ق.)
#[[وسائل الشیعة]] الی تحصیل مسائل الشریعة، [[شیخ حر عاملی|محمد بن الحسن الحر العاملی]] (1033-1104 ق.)
#[[الوافی]]، [[فیض کاشانی]] (1010-1090 ق.)
#[[الوافی]]، [[فیض کاشانی]] (1010-1090 ق.)
#[[بحارالانوار]]، [[محمدباقر مجلسی]] – الثانی (1037-1111 ق.)
#[[بحارالانوار]]، [[محمدباقر مجلسی]] – الثانی (1037-1111 ق.)
خط ۹۵: خط ۹۵:
#تصوف
#تصوف
#سلطنت و شاه
#سلطنت و شاه
#فقهای امامیه به عنوان نایب [[امام عصرعجل الله فرجه الشریف]]
#فقهای امامیه به عنوان نایب [[امام زمان(عج)|امام عصرعجل الله فرجه الشریف]]


دولت صفوی، از جمله شاه اسماعیل برای اداره جامعه اسلامی نیاز به فقیهی داشت تا هماهنگ با او در حیطه امور دینی این جامعه به کار پردازد و مشروعیت حکومت را فراهم سازد. بدین جهت از میان فقهای موجود یکی را به عنوان «صدر» برگزید. و به دلیل همین نیاز و نیز دعوت او و فرزندش طهماسب بسیاری از فقهای [[لبنان]] به ایران مهاجرت کردند.
دولت صفوی، از جمله شاه اسماعیل برای اداره جامعه اسلامی نیاز به فقیهی داشت تا هماهنگ با او در حیطه امور دینی این جامعه به کار پردازد و مشروعیت حکومت را فراهم سازد. بدین جهت از میان فقهای موجود یکی را به عنوان «صدر» برگزید. و به دلیل همین نیاز و نیز دعوت او و فرزندش طهماسب بسیاری از فقهای [[لبنان]] به ایران مهاجرت کردند.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


=حوزه فلسفی اصفهان=
=حوزه فلسفی اصفهان=
چنان‌که در دوره نخست حوزه علمیه اصفهان اشاره شد، [[شیخ­‌الرئیس ابوعلی سینا]] مدتی در اصفهان به تدریس علوم عقلی پرداخته است و در واقع از قرن چهارم و پنجم هجری اصفهان با علوم عقلی آشناست. همان­گونه که [[حوزه علمیه همدان]] در این قرن به برکت وجود شیخ، مرکز ثقل فلسفه را از [[بغداد]] به [[همدان]] انتقال داده است. لیکن به جهت اقامت محدود بوعلی در اصفهان حوزه فلسفی اصفهان در این دوره چندان درخشان نیست.
چنان‌که در دوره نخست حوزه علمیه اصفهان اشاره شد، [[ابوعلی سینا|شیخ­‌الرئیس ابوعلی سینا]] مدتی در اصفهان به تدریس علوم عقلی پرداخته است و در واقع از قرن چهارم و پنجم هجری اصفهان با علوم عقلی آشناست. همان­گونه که [[حوزه علمیه همدان]] در این قرن به برکت وجود شیخ، مرکز ثقل فلسفه را از [[بغداد]] به [[همدان]] انتقال داده است. لیکن به جهت اقامت محدود بوعلی در اصفهان حوزه فلسفی اصفهان در این دوره چندان درخشان نیست.
درخشش حوزه فلسفی اصفهان به عصر [[میرداماد]]، [[شیخ بهایی]] و [[صدرالمتألهین شیرازی]] می‌­رسد که در زمان حکومت صفویان حوزه اصفهان را اداره می­‌نمودند. به بیان دیگر، اصفهان از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم درّ گران‌بهای فلسفه و علوم عقلی را در خود جای داده بود. تا اینکه در قرن سیزدهم با عزیمت «[[ملا عبدالله زنوزی]]» معروف به «آقا حکیم» به [[تهران]]، مرکزیت علوم عقلی به آنجا انتقال یافت.
درخشش حوزه فلسفی اصفهان به عصر [[میرداماد]]، [[شیخ بهایی]] و [[ملاصدرا|صدرالمتألهین شیرازی]] می‌­رسد که در زمان حکومت صفویان حوزه اصفهان را اداره می­‌نمودند. به بیان دیگر، اصفهان از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم درّ گران‌بهای فلسفه و علوم عقلی را در خود جای داده بود. تا اینکه در قرن سیزدهم با عزیمت «[[ملا عبدالله زنوزی]]» معروف به «آقا حکیم» به [[تهران]]، مرکزیت علوم عقلی به آنجا انتقال یافت.


لازم به یادآوری است که با مهاجرت صدرالمتألهین از اصفهان به قم در حوزه فلسفی اصفهان وقفه‌­ای پیش آمد که موجب رکود علوم عقلی در این شهر شد. البته دیگر شاگردان میرداماد مکتب فلسفی را در اصفهان تا قرن سیزدهم ادامه دادند، لیکن حوزه قم با برخورداری از استاد فرزانه‌­ای چون صدرالمتألهین شیرازی و شاگردان مبرّزش وامدار حکمت متعالیه شد.
لازم به یادآوری است که با مهاجرت صدرالمتألهین از اصفهان به قم در حوزه فلسفی اصفهان وقفه‌­ای پیش آمد که موجب رکود علوم عقلی در این شهر شد. البته دیگر شاگردان میرداماد مکتب فلسفی را در اصفهان تا قرن سیزدهم ادامه دادند، لیکن حوزه قم با برخورداری از استاد فرزانه‌­ای چون صدرالمتألهین شیرازی و شاگردان مبرّزش وامدار حکمت متعالیه شد.
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
مدرسه «ستاره صبح» از جمله مدارسی بود که در ماه سپتامبر سال 1910 م. در اصفهان گشایش یافت در حالی که «مدرسه جلفا» پیشتر در این شهر مشغول تربیت دانش‌­آموزان خود بود<ref>تاریخ روابط ایران و فرانسه، ابوالحسن غفاری، ص 155.</ref>.
مدرسه «ستاره صبح» از جمله مدارسی بود که در ماه سپتامبر سال 1910 م. در اصفهان گشایش یافت در حالی که «مدرسه جلفا» پیشتر در این شهر مشغول تربیت دانش‌­آموزان خود بود<ref>تاریخ روابط ایران و فرانسه، ابوالحسن غفاری، ص 155.</ref>.


البته باید خاطرنشان ساخت که دانشمندان تقواپیشه و فرزانگان اصفهان در این دوره بسان شمع سوختند تا پرچم علم و دین را افراشته نگاه دارند و استوار چون کوه به حیات علمی خویش ادامه دادند، چنان‌که بزرگانی نیز چون آیةالله مجاهد شهید [[سید حسن مدرس]] و [[آیةالله العظمی بروجردی]] را در خود پرورید و به جهان ارزانی داشت.
البته باید خاطرنشان ساخت که دانشمندان تقواپیشه و فرزانگان اصفهان در این دوره بسان شمع سوختند تا پرچم علم و دین را افراشته نگاه دارند و استوار چون کوه به حیات علمی خویش ادامه دادند، چنان‌که بزرگانی نیز چون آیةالله مجاهد شهید [[سید حسن مدرس]] و [[سید حسین بروجردی|آیةالله العظمی بروجردی]] را در خود پرورید و به جهان ارزانی داشت.


=دوره پنجم=
=دوره پنجم=
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
'''محمدباقر داماد (969-1041 ق.'''
'''محمدباقر داماد (969-1041 ق.'''


فیلسوف فرزانه [[محمدباقر داماد]] فرزند میر محمدحسین استرآبادی و دخترزاده [[محقق ثانی]] [[علی بن عبدالعالی کرکی]] (متوفی 940) از بزرگ دانشمندان حوزه علمیه اصفهان است که در عهد صفوی تربیت شاگردانی بسان [[ملاصدرای شیرازی]] را برعهده گرفته است.
فیلسوف فرزانه [[محمدباقر داماد]] فرزند میر محمدحسین استرآبادی و دخترزاده [[محقق ثانی]] [[علی بن عبدالعالی کرکی]] (متوفی 940) از بزرگ دانشمندان حوزه علمیه اصفهان است که در عهد صفوی تربیت شاگردانی بسان [[ملاصدرا|ملاصدرای شیرازی]] را برعهده گرفته است.
«قَبَسات»، «جَذَوات»، «ایقاظات» و «شارع النجاة» از جمله تألیفات این حکیم الهی است.
«قَبَسات»، «جَذَوات»، «ایقاظات» و «شارع النجاة» از جمله تألیفات این حکیم الهی است.


خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
'''علامه محمدباقر مجلسی (1037-1111 ق.)'''
'''علامه محمدباقر مجلسی (1037-1111 ق.)'''


وی از دانشمندان عهد صفوی است که در احیای احادیث [[اهل‌بیت علیه السلام ]] تلاشی بسیار نموده است. علامه مجلسی به شرح و تفسیر کتب اربعه چون اصول کافی دست زد که «مرأةالعقول فی شرح اخبار آل الرسول» از این نوع است. وی دست به تألیف کتاب وزین «[[بحارالانوار]]» که جهانی از چنین همتی حیران است.
وی از دانشمندان عهد صفوی است که در احیای احادیث [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت علیه السلام]] تلاشی بسیار نموده است. علامه مجلسی به شرح و تفسیر کتب اربعه چون اصول کافی دست زد که «مرأةالعقول فی شرح اخبار آل الرسول» از این نوع است. وی دست به تألیف کتاب وزین «[[بحارالانوار]]» که جهانی از چنین همتی حیران است.


کتاب بحارالانوار بالغ بر یکصد جلد است که در آن احادیث [[پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم]] و ائمه طاهرین علیه السلام  جمع ­آوری شده است. وی برای نشر مذهب تشیع علاوه بر تألیف کتب عربی، برخی از تألیفاتش را به زبان فارسی نگاشت. «حق الیقین»، «عین الحیوة» «حلیةالمتقین»، «حیوةالقلوب»، «مشکوةالانوار» و «جلاءالعیون» از آن قسم است.
کتاب بحارالانوار بالغ بر یکصد جلد است که در آن احادیث [[حضرت محمد (ص)|پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم]] و [[ائمه اطهار(ع)|ائمه طاهرین علیه السلام]] جمع ­آوری شده است. وی برای نشر مذهب تشیع علاوه بر تألیف کتب عربی، برخی از تألیفاتش را به زبان فارسی نگاشت. «حق الیقین»، «عین الحیوة» «حلیةالمتقین»، «حیوةالقلوب»، «مشکوةالانوار» و «جلاءالعیون» از آن قسم است.


'''سیّد نعمت­الله جزایری'''
'''سیّد نعمت­ الله جزایری'''


از شاگردان علامه مجلسی بود که در هنگام تألیف «بحارالانوار» از سوی استاد، وی در خدمت او به تحصیل و تدوین حدیث اشتغال داشت. در دوران حیاتش علاوه بر منصب شیخ‌­الاسلامی در جنوب ایران، به تألیف بیش از پنجاه اثر پرداخت، که «انوارالنعمانیة» و «نورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین» از آن جمله است.
از شاگردان علامه مجلسی بود که در هنگام تألیف «بحارالانوار» از سوی استاد، وی در خدمت او به تحصیل و تدوین حدیث اشتغال داشت. در دوران حیاتش علاوه بر منصب شیخ‌­الاسلامی در جنوب ایران، به تألیف بیش از پنجاه اثر پرداخت، که «انوارالنعمانیة» و «نورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین» از آن جمله است.
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
'''آیةالله مجاهد [[سید حسن مدرس]] (1287-1357 ق.)'''
'''آیةالله مجاهد [[سید حسن مدرس]] (1287-1357 ق.)'''


وی در قریه «سرابه کچو» از توابع اردستان تولد یافت و پس از فراگیری علوم از پدر در چهارده­ سالگی راهی حوزه علمیه اصفهان گردید و از مجتهدان عصر بهره برد و در علوم عقلی و نقلی به مدارج عالی نایل آمد و آن­گاه راهی عتبات عالیات شد تا از محضر آیات عظام میرزا [[حسن شیرازی]] و آیةالله [[سید محمدکاظم یزدی]] استفاده نماید. پس از چندی به اصفهان برگشت و در مدرسه «جدّه کوچک» به تدریس فقه و اصول اشتغال ورزید. و بر حسب امر آیات عظام [[نجف اشرف]] برای نظارت مجلس شورای اسلامی به تهران آمد. بارها مورد حمله دشمن واقع شد و سرانجام مسموم و [[شهید]] گردید.
وی در قریه «سرابه کچو» از توابع اردستان تولد یافت و پس از فراگیری علوم از پدر در چهارده­ سالگی راهی حوزه علمیه اصفهان گردید و از مجتهدان عصر بهره برد و در علوم عقلی و نقلی به مدارج عالی نایل آمد و آن­گاه راهی عتبات عالیات شد تا از محضر آیات عظام [[میرزا حسن شیرازی]] و آیةالله [[سید محمدکاظم یزدی]] استفاده نماید. پس از چندی به اصفهان برگشت و در مدرسه «جدّه کوچک» به تدریس فقه و اصول اشتغال ورزید. و بر حسب امر آیات عظام [[نجف اشرف]] برای نظارت مجلس شورای اسلامی به تهران آمد. بارها مورد حمله دشمن واقع شد و سرانجام مسموم و [[شهید]] گردید.


آیةالله میرزا محمدجواد اصفهانی (1240-1312 ق.)
آیةالله میرزا محمدجواد اصفهانی (1240-1312 ق.)


وی در اصفهان متولد شد و در همان­جا به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و پس از چندی به [[عتبات عالیات]] رفت. از اساتید حوزه علمیه نجف بهره­ برد و از حضرت علامه آیةالله شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، درجه [[اجتهاد]] گرفت و به اصفهان بازگشت. سال 1304 ق. [[ناصرالدین شاه]] وی را از اصفهان به تهران [[تبعید]] کرد تا مانع اجرای حدود از سوی ایشان گردد، اما با این تبعید، مبارزات این فقیه متقی پایان نیافت و در طول اقامتشان در تهران نیز ادامه پیدا کرد. معظم­له پدر میرزا محمدعلی – معروف به شاه‌­آبادی – است.
وی در اصفهان متولد شد و در همان‌­جا به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و پس از چندی به [[عتبات عالیات]] رفت. از اساتید حوزه علمیه نجف بهره­ برد و از حضرت علامه آیةالله شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر، درجه [[اجتهاد]] گرفت و به اصفهان بازگشت. سال 1304 ق. [[ناصرالدین شاه]] وی را از اصفهان به تهران [[تبعید]] کرد تا مانع اجرای حدود از سوی ایشان گردد، اما با این تبعید، مبارزات این فقیه متقی پایان نیافت و در طول اقامت‌شان در تهران نیز ادامه پیدا کرد. معظم­له پدر میرزا محمدعلی – معروف به شاه‌­آبادی – است.


نقل می‌­کنند در بین راه ایشان – از منزل تا [[مسجد]] – یک مشروب­سازی قرار داشت که متعلق به «کنت ارمنی» بود و مشروبهای دربار قاجار را تأمین می‌­کرد. روزی به اتفاق جمعی از نمازگزاران وارد مشروب­‌سازی شده، خمره بزرگ مشروب را می‌­شکنند و همراهان، بقیه آثار را از بین می‌­برند. چون ناصرالدین شاه از این عمل ایشان خشمگین شد و به ایشان اعتراض می‌­کند با شهامت تمام می‌­گوید: «گمان می‌­کردم که تو ناصر دینی، ولی حالا دانستم که تو کاسر (شکننده) دینی.»
نقل می‌­کنند در بین راه ایشان – از منزل تا [[مسجد]] – یک مشروب­سازی قرار داشت که متعلق به «کنت ارمنی» بود و مشروب‌های دربار قاجار را تأمین می‌­کرد. روزی به اتفاق جمعی از نمازگزاران وارد مشروب­‌سازی شده، خمره بزرگ مشروب را می‌­شکنند و همراهان، بقیه آثار را از بین می‌­برند. چون ناصرالدین شاه از این عمل ایشان خشمگین شد و به ایشان اعتراض می‌­کند با شهامت تمام می‌­گوید: «گمان می‌­کردم که تو ناصر دینی، ولی حالا دانستم که تو کاسر (شکننده) دینی.»


وی دارای تألیفات عدیده­ای است که می‌­توان به «بساتین الریاحین»، «کنوز اللیالی»، «السراج الوهاب فی شرح نتایج الاصول» و «الریاحین» اشاره نمود که سه کتاب اوّل در اصول و کتاب چهارم در [[فقه]] است. وی در اصفهان دار فانی را وداع گفته است.
وی دارای تألیفات عدیده­ای است که می‌­توان به «بساتین الریاحین»، «کنوز اللیالی»، «السراج الوهاب فی شرح نتایج الاصول» و «الریاحین» اشاره نمود که سه کتاب اوّل در اصول و کتاب چهارم در [[فقه]] است. وی در اصفهان دار فانی را وداع گفته است.
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:
'''آیةالله میرزا احمد بیدآبادی(1279-1357 ق.)'''
'''آیةالله میرزا احمد بیدآبادی(1279-1357 ق.)'''


وی در اصفهان متولد شد و به تحصیل علوم پرداخت و از آیات و اساتید حوزه علمیه اصفهان، «آیةالله سیّد احمدباقر موسویخوانساری»، «علامه سیّد محمدهاشم موسوی خوانساری چهارسوقی» و والد معظمش «آیةالله میرزا محمدجواد» اجازه [[اجتهاد]] دریافت داشت.
وی در اصفهان متولد شد و به تحصیل علوم پرداخت و از آیات و اساتید حوزه علمیه اصفهان، «آیةالله سیّد احمدباقر موسوی خوانساری»، «علامه سیّد محمدهاشم موسوی خوانساری چهارسوقی» و والد معظمش «آیةالله میرزا محمدجواد» اجازه [[اجتهاد]] دریافت داشت.


'''آیةالله میرزا محمدعلی شاه­‌آبادی (129-1369 ق.)'''
'''آیةالله میرزا محمدعلی شاه­‌آبادی (129-1369 ق.)'''


وی فرزند آیةالله میرزا محمدجواد اصفهانی است که در اصفهان متولد شد و از محضر پدر و برادر خویش کسب فیض نمود و در [[حوزه علمیه تهران]] به تحصیل فقه و اصول و فلسفه و [[عرفان]] پرداخت و از اساتیدی چون «آیةالله میرزاحسن آشتیانی»، «میرزا ابوالحسن حکیم» مشهور به «میرزای جلوه» و «میرزا هاشم گیلانی» بهره برد و به درجه اجتهاد رسید. آن­گاه به [[حوزه علمیه نجف]] رفته، از محضر [[آخوند خراسانی]]، شیخ فتح‌­الله [[شریعت اصفهانی]]، آیةالله میرزا حسن خلیلی کسب فیض کرد و پس از فوت آخوند خراسانی در [[حوزه علمیه سامرا]] به تدریس فقه و اصول و فلسفه پرداخت و خود در درس آیةالله میرزا [[محمدتقی شیرازی میرزای]] دوم حاضر شد.
وی فرزند آیةالله میرزا محمدجواد اصفهانی است که در اصفهان متولد شد و از محضر پدر و برادر خویش کسب فیض نمود و در [[حوزه علمیه تهران]] به تحصیل فقه و اصول و فلسفه و [[عرفان]] پرداخت و از اساتیدی چون «آیةالله میرزاحسن آشتیانی»، «میرزا ابوالحسن حکیم» مشهور به «میرزای جلوه» و «میرزا هاشم گیلانی» بهره برد و به درجه اجتهاد رسید. آن­گاه به [[حوزه علمیه نجف]] رفته، از محضر [[آخوند خراسانی]]، شیخ فتح‌­الله [[شریعت اصفهانی]]، آیةالله میرزا حسن خلیلی کسب فیض کرد و پس از فوت آخوند خراسانی در [[حوزه علمیه سامرا]] به تدریس فقه و اصول و فلسفه پرداخت و خود در درس [[آیةالله میرزا محمدتقی شیرازی]] میرزای دوم حاضر شد.


پس از مدتی به ایران آمد و در تهران اقامت گزید. نوشته­‌اند: روزی شخصی به منظور ثبوت اجتهاد ایشان از وی تقاضای رؤیت اجازاتی که دیگران به آن بزرگوار داده­‌اند، می‌­کند و ایشان تمام اجازات را پیش روی وی از بین برده، می‌­گویند: «اجتهاد در سینه من است، نه در این کاغذها!»
پس از مدتی به ایران آمد و در تهران اقامت گزید. نوشته­‌اند: روزی شخصی به منظور ثبوت اجتهاد ایشان از وی تقاضای رؤیت اجازاتی که دیگران به آن بزرگوار داده­‌اند، می‌­کند و ایشان تمام اجازات را پیش روی وی از بین برده، می‌­گویند: «اجتهاد در سینه من است، نه در این کاغذها!»
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:
وی فرزند آقا سیّد [[جعفر خادم­‌الشریعه]] بود که در اصفهان متولد یافته و به تحصیل علوم پرداخته است. آن­گاه در پی تکمیل تحصیلات حوزوی راهی نجف اشرف شد و از آیات عظام میرزا [[محمدحسین نایینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و آقا سیّد [[ابوالحسن اصفهانی]] و آیةالله سیّد ابوتراب خوانساری و آیةالله [[شیخ محمدجواد بلاغی]]، فقه و اصول، رجال، درایه، کلام ملل و نحل را فرا گرفت. در 26 سالگی به مقام اجتهاد نایل آمد و به موطن خویش بازگشت و تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. وی معتقد بود «طلبه تا به درس مشغول نشده تحصیل علم برایش واجب کفایی است ولی پس از شروع بدان واجب عینی می‌­شود.»
وی فرزند آقا سیّد [[جعفر خادم­‌الشریعه]] بود که در اصفهان متولد یافته و به تحصیل علوم پرداخته است. آن­گاه در پی تکمیل تحصیلات حوزوی راهی نجف اشرف شد و از آیات عظام میرزا [[محمدحسین نایینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و آقا سیّد [[ابوالحسن اصفهانی]] و آیةالله سیّد ابوتراب خوانساری و آیةالله [[شیخ محمدجواد بلاغی]]، فقه و اصول، رجال، درایه، کلام ملل و نحل را فرا گرفت. در 26 سالگی به مقام اجتهاد نایل آمد و به موطن خویش بازگشت و تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. وی معتقد بود «طلبه تا به درس مشغول نشده تحصیل علم برایش واجب کفایی است ولی پس از شروع بدان واجب عینی می‌­شود.»


از زمانی که [[رضاشاه]] اقدام به [[کشف حجاب]] کرد و لباسها را متحدالشکل نمود، آیةالله خادمی در مقابل این اقدامات، شجاعانه قد برافراشت و به مبارزه با او برخاست. در ماجرای [[ملی شدن صنعت نفت]] با [[آیةالله کاشانی]] و شهید [[نواب صفوی]] رهبر [[فداییان اسلام]] ارتباط نزدیک داشت. وی پس از رضاخان با تشکیل هیأت علمی، رویدادهای هفته را مورد بررسی قرار می‌­داد و در مقابل آن موضع مشخص اتخاذ می‌­کرد و در نهضت امام خمینی – قدس سره – (سالهای 40 و 42) مردم را به شرکت در راهپیمایی­های عظیم [[عاشورا]] دعوت کرد و خود در آن روزها پیشاپیش دیگر روحانیون مبارز به راه افتاد. در سال 1342 هنگامی که حضرت امام به دست رژیم دستگیر و به تهران اعزام شد، به پیشنهاد [[آیةالله میلانی]] در تهران پیرامون مرجعیت امام سخن گفت و در پنجم [[رمضان]] 1357 ش. خانه معظم­له از سوی مأموران رژیم شاه تحت محاصره قرار گرفت و عده­ای نزدیک منزل ایشان به شهادت رسیدند. در دوره­های اوّل و دوم مجلس خبرگان نماینده مردم استان اصفهان گردید تا آنکه در 20 اسفند 1363 ش. – 1405 ق. به دیار ابدی شتافت.
از زمانی که [[رضاشاه]] اقدام به [[کشف حجاب]] کرد و لباسها را متحدالشکل نمود، آیةالله خادمی در مقابل این اقدامات، شجاعانه قد برافراشت و به مبارزه با او برخاست. در ماجرای [[ملی شدن صنعت نفت]] با [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیةالله کاشانی]] و شهید [[نواب صفوی]] رهبر [[فداییان اسلام]] ارتباط نزدیک داشت. وی پس از رضاخان با تشکیل هیأت علمی، رویدادهای هفته را مورد بررسی قرار می‌­داد و در مقابل آن موضع مشخص اتخاذ می‌­کرد و در نهضت امام خمینی – قدس سره – (سالهای 40 و 42) مردم را به شرکت در راهپیمایی­های عظیم [[عاشورا]] دعوت کرد و خود در آن روزها پیشاپیش دیگر روحانیون مبارز به راه افتاد. در سال 1342 هنگامی که حضرت امام به دست رژیم دستگیر و به تهران اعزام شد، به پیشنهاد [[آیةالله میلانی]] در تهران پیرامون مرجعیت امام سخن گفت و در پنجم [[رمضان]] 1357 ش. خانه معظم­له از سوی مأموران رژیم شاه تحت محاصره قرار گرفت و عده­ای نزدیک منزل ایشان به شهادت رسیدند. در دوره­های اوّل و دوم مجلس خبرگان نماینده مردم استان اصفهان گردید تا آنکه در 20 اسفند 1363 ش. – 1405 ق. به دیار ابدی شتافت.


تقریرات فقه مرحوم نایینی در صوم و صلاة، تقریرات اصول و حاشیه بر طهارت و صلاة [[حاج آقا رضا همدانی]] از جمله تألیفات این [[فقیه]] فرزانه است.
تقریرات فقه مرحوم نایینی در صوم و صلاة، تقریرات اصول و حاشیه بر طهارت و صلاة [[حاج آقا رضا همدانی]] از جمله تألیفات این [[فقیه]] فرزانه است.
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶

ویرایش