۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اصلاح طلب' به 'اصلاحطلب') |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
شیخ بن بادیس بعد از بازگشت از تونس هدفی جز تدریس و آموزش در زادگاه خود «قسطنطنیه» نداشت؛ او به طور مستقیم درسهایی از کتاب «الشفا» اثر قاضی عیاض را در دانشگاه بزرگ آنجا شروع به تدریس نمود اما چیزی نگذشت مورد سعایت و بدگویی مفتی آن زمان قرار گرفت و از سوی حکومت فرانسه از تدریس منع شد. | شیخ بن بادیس بعد از بازگشت از تونس هدفی جز تدریس و آموزش در زادگاه خود «قسطنطنیه» نداشت؛ او به طور مستقیم درسهایی از کتاب «الشفا» اثر قاضی عیاض را در دانشگاه بزرگ آنجا شروع به تدریس نمود اما چیزی نگذشت مورد سعایت و بدگویی مفتی آن زمان قرار گرفت و از سوی حکومت فرانسه از تدریس منع شد. | ||
بن بادیس در سال 1913 م برای اداء فریضۀ حجّ عازم خانۀ خدا شد. پس از اداء [[حج|فریضۀ حج]] به زیارت [[مدینه منوّره]] رفت و سه ماه در آنجا ماند در خلال این سه ما با شیخ محمّد البشیر الأبراهیمی آشنا شد و شبهایی را با هم در راستای برنامهریزی و ابزاری که در الجزایر را متحوّل گرداند، سپری نمودند. چنا که فرصت یافت تا با استادش، «حمدان الونیسی» ارتباط پیدا کند و با مجموعهای از بزرگان علماء مانند شیخ حسین أحمد فیض آبادی هندی، نیز مرتبط شد و در محضر | بن بادیس در سال 1913 م برای اداء فریضۀ حجّ عازم خانۀ خدا شد. پس از اداء [[حج|فریضۀ حج]] به زیارت [[مدینه منوّره]] رفت و سه ماه در آنجا ماند در خلال این سه ما با شیخ محمّد البشیر الأبراهیمی آشنا شد و شبهایی را با هم در راستای برنامهریزی و ابزاری که در الجزایر را متحوّل گرداند، سپری نمودند. چنا که فرصت یافت تا با استادش، «حمدان الونیسی» ارتباط پیدا کند و با مجموعهای از بزرگان علماء مانند شیخ حسین أحمد فیض آبادی هندی، نیز مرتبط شد و در محضر آنها درسی را در [[حرم پیامبر]] (ص) ایراد نمود. | ||
در آن زمان شیخ بن بادیس خود را بین دو راهی یافت؛ بین اینکه به درخواست شیخ و استاد خود «ونیسی» پاسخ مثبت داده و به طور دائم در [[مدینه]] بماند و همه رشتههای پیوند با وطن خود را بگسلاند و بین این راه که نصیحت استادش حسین أحمد هندی را بپذیرد و به وطن خود بازگردد و به قدر توانائیش به اسلام و زبان عربی خدمت کند؛ در نهایت به نصیحت حسین احمد هندی پاسخ مثبت داد و تصمیم گرفت به قصد خدمت به وطن خود بازگردد. | در آن زمان شیخ بن بادیس خود را بین دو راهی یافت؛ بین اینکه به درخواست شیخ و استاد خود «ونیسی» پاسخ مثبت داده و به طور دائم در [[مدینه]] بماند و همه رشتههای پیوند با وطن خود را بگسلاند و بین این راه که نصیحت استادش حسین أحمد هندی را بپذیرد و به وطن خود بازگردد و به قدر توانائیش به اسلام و زبان عربی خدمت کند؛ در نهایت به نصیحت حسین احمد هندی پاسخ مثبت داد و تصمیم گرفت به قصد خدمت به وطن خود بازگردد. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
پس از چند سال آموزش و تدریس در مساجد برخی از فضلا و دوستانِ مرتبط با او در سال 1926 م پیشنهاد دادند که دفتر و مرکزی تأسیس شود که اساس و پایه آموزش ابتدایی عربی به شمار آید؛ که بعدها در سال 1930 م منشأ پیدایش مدرسهای شد به نام «جمعیّت تربیت و تعلیم اسلامی»، وی مردم الجزایر را فرا خواند تا شعبههایی از این مدرسه را در نقاط مختلف الجزایر تأسیس کنند. | پس از چند سال آموزش و تدریس در مساجد برخی از فضلا و دوستانِ مرتبط با او در سال 1926 م پیشنهاد دادند که دفتر و مرکزی تأسیس شود که اساس و پایه آموزش ابتدایی عربی به شمار آید؛ که بعدها در سال 1930 م منشأ پیدایش مدرسهای شد به نام «جمعیّت تربیت و تعلیم اسلامی»، وی مردم الجزایر را فرا خواند تا شعبههایی از این مدرسه را در نقاط مختلف الجزایر تأسیس کنند. | ||
او به خاطر اهتمام ویژهای که به امور دانشجویان داشت مرکزی را تشکیل داد تا به امور | او به خاطر اهتمام ویژهای که به امور دانشجویان داشت مرکزی را تشکیل داد تا به امور آنها و مراقبت از رفتار و سلوک آنها بپردازد و به صندوق مالی که مخصوص کمک رسانی به آنها بود نظارت داشته باشد؛ بن بادیس دانشجویان نمونه و توانمند را برای ادامه تحصیلات تکمیلی به دانشگاه زیتونیه و أزهر میفرستاد. | ||
او آموزش زنان را مورد تشویق و تأکید قرار داد و خود به آموزش آنها اهتمام ورزید؛ از این رو درسهای وعظ و ارشاد ویژۀ بانوان در دانشگاه أخضر تشکیل داد و برای دختران در مدرسۀ «جمعیّت تریبت و تعلیم» دروسی را اختصاص داد و به طور مجّانی به آنها آموزش میداد و تلاشهای زیادی انجام داد برای آن که دختران بتوانند در مدارس راهنمایی در مشرق عربی ادامه تحصیل دهند. | او آموزش زنان را مورد تشویق و تأکید قرار داد و خود به آموزش آنها اهتمام ورزید؛ از این رو درسهای وعظ و ارشاد ویژۀ بانوان در دانشگاه أخضر تشکیل داد و برای دختران در مدرسۀ «جمعیّت تریبت و تعلیم» دروسی را اختصاص داد و به طور مجّانی به آنها آموزش میداد و تلاشهای زیادی انجام داد برای آن که دختران بتوانند در مدارس راهنمایی در مشرق عربی ادامه تحصیل دهند. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
بن بادیس در آغاز در سال 1913 م ـ زمانی که در [[مدینه منوّره]] اقامت داشت ـ به همراه دوست خود [[شیخ محمد بشیر ابراهیمی]] به فکر پایه گذاری مرکزی برای تجمعّ علماء و طلاّب افتادند و به خاطر آماده سازی آن دیدارهای متعددی از سال 1920 م داشتند؛ بن بادیس در سال 1924 از شیخ ابراهیمیّ در خواست نمود تا آیین نامه و اساس نامه این جمعیّت و گروه را تدوین نماید تا دانشمندان و دانشجویان گرد هم جمع شده و تلاشهای خود را به نام «دوستی علمی» متمرکز نمایند و مرکز آن را در شهر قسنطینه قرار دادند؛ جز این که رخ دادن برخی حوادث این طرح را تعطیل نمود. | بن بادیس در آغاز در سال 1913 م ـ زمانی که در [[مدینه منوّره]] اقامت داشت ـ به همراه دوست خود [[شیخ محمد بشیر ابراهیمی]] به فکر پایه گذاری مرکزی برای تجمعّ علماء و طلاّب افتادند و به خاطر آماده سازی آن دیدارهای متعددی از سال 1920 م داشتند؛ بن بادیس در سال 1924 از شیخ ابراهیمیّ در خواست نمود تا آیین نامه و اساس نامه این جمعیّت و گروه را تدوین نماید تا دانشمندان و دانشجویان گرد هم جمع شده و تلاشهای خود را به نام «دوستی علمی» متمرکز نمایند و مرکز آن را در شهر قسنطینه قرار دادند؛ جز این که رخ دادن برخی حوادث این طرح را تعطیل نمود. | ||
سپس پس از این حوادث تلاشها برای تأسیس این مرکز و جمعیّت ادامه یافت؛ از جمله | سپس پس از این حوادث تلاشها برای تأسیس این مرکز و جمعیّت ادامه یافت؛ از جمله آنها این بود که شیخ بن بادیس در روزنامه خود «الشّهاب» از دانشمندان خواست تا پیشنهادات خود را دراینباره ارائه نمایند. | ||
به دنبال آن در سال 1928 م او از دانشجویان فارغالتحصیل از دانشگاه «[[الزّیتونه]]» و مشرق عربی که به الجزایر بازگشته بودند درخواست نمود تا در همایشی که به منظور برنامهریزی برای تشکیل آن جمعیت و مرکز مورد نظر شرکت نمایند. | به دنبال آن در سال 1928 م او از دانشجویان فارغالتحصیل از دانشگاه «[[الزّیتونه]]» و مشرق عربی که به الجزایر بازگشته بودند درخواست نمود تا در همایشی که به منظور برنامهریزی برای تشکیل آن جمعیت و مرکز مورد نظر شرکت نمایند. |