پرش به محتوا

تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ه‌ی' به 'ه'
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس رنگی}}' به '== پانویس == {{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - 'ه‌ی' به 'ه')
خط ۱۱: خط ۱۱:
=تأویل چیست و تفاوت آن با تفسیر=
=تأویل چیست و تفاوت آن با تفسیر=


اگرچه در گفت‌وگوی عمومی، میان دو واژه‌ی «أویل» و «[[تفسیر]]» تفاوت چندانی گذاشته نمی‌شود و به نوعی آن دو مترادف هم هستند؛ اما در منابع تخصصی در ارتباط با معنا و حقیقت تأویل قرآن و فرق آن با تفسیر قرآن، دیدگاه‌های مختلفی ابراز شده است.
اگرچه در گفت‌وگوی عمومی، میان دو واژه «أویل» و «[[تفسیر]]» تفاوت چندانی گذاشته نمی‌شود و به نوعی آن دو مترادف هم هستند؛ اما در منابع تخصصی در ارتباط با معنا و حقیقت تأویل قرآن و فرق آن با تفسیر قرآن، دیدگاه‌های مختلفی ابراز شده است.


# جمعی گفته‌اند: تفسیر و تأویل به یک معنا است<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین،‏ ج 5، ص 55، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الإتقان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 4، ص 192، مصر، هیئة المصریة العامة للکتاب، 1394ق.</ref>.
# جمعی گفته‌اند: تفسیر و تأویل به یک معنا است<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین،‏ ج 5، ص 55، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الإتقان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 4، ص 192، مصر، هیئة المصریة العامة للکتاب، 1394ق.</ref>.
# برخی تفسیر را اعم از تأویل دانسته‌اند<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 334، بغداد، مکتبه المثنی، 1941م؛ زرکشی، محمد بن عبد الله، البرهان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 2، ص 149، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1957م.</ref>.
# برخی تفسیر را اعم از تأویل دانسته‌اند<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 334، بغداد، مکتبه المثنی، 1941م؛ زرکشی، محمد بن عبد الله، البرهان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 2، ص 149، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1957م.</ref>.
# بیشتر مفسران و صاحب‌نظران، تأویل را به طور کامل مغایر با تفسیر دانسته؛ اما در بیان فرق این دو و تعیین حیطه‌ی هر کدام از آنها اختلاف نظر دارند:
# بیشتر مفسران و صاحب‌نظران، تأویل را به طور کامل مغایر با تفسیر دانسته؛ اما در بیان فرق این دو و تعیین حیطه هر کدام از آنها اختلاف نظر دارند:


3-1. جمعی هرچند که هر دو  واژه را مربوط به معنا و مفاهیم الفاظ دانسته‌‌اند، ولی «تفسیر» را به کشف مراد از لفظ مشکل<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، گروهی از علما، ج 1، ص 39، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1995م.</ref>، یا شرح قصه‌‌ای مجمل و تعریف مدلول الفاظ غریب و تبیین اسباب نزول معنا کرده‌اند<ref> واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ‏7، ص 349، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.‌</ref>؛ اما «تأویل» را به تبیین معنای متشابه<ref>همان.</ref> یا برگرداندن آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با کتاب و سنت<ref>جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات‏، ج 1، ص 50، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.</ref>، یا بازگرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر اختصاص داده‌اند<ref> لسان العرب،‏ ج ‏5، ص 55.</ref>.
3-1. جمعی هرچند که هر دو  واژه را مربوط به معنا و مفاهیم الفاظ دانسته‌‌اند، ولی «تفسیر» را به کشف مراد از لفظ مشکل<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، گروهی از علما، ج 1، ص 39، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1995م.</ref>، یا شرح قصه‌‌ای مجمل و تعریف مدلول الفاظ غریب و تبیین اسباب نزول معنا کرده‌اند<ref> واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ‏7، ص 349، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.‌</ref>؛ اما «تأویل» را به تبیین معنای متشابه<ref>همان.</ref> یا برگرداندن آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با کتاب و سنت<ref>جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات‏، ج 1، ص 50، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.</ref>، یا بازگرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر اختصاص داده‌اند<ref> لسان العرب،‏ ج ‏5، ص 55.</ref>.
3-2. برخی «تفسیر» را ویژه‌ی معنای وضعی لفظ، و «تأویل» را تفسیر باطن لفظ دانسته‌‌اند<ref>ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج ‏1، ص 45، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.</ref>.
3-2. برخی «تفسیر» را ویژه معنای وضعی لفظ، و «تأویل» را تفسیر باطن لفظ دانسته‌‌اند<ref>ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج ‏1، ص 45، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.</ref>.


3-3. گروهی «تفسیر» را صورت علمی و معنای ذهنی کلام؛ و «تأویل» را حقیقت خارجی وجود «مخبر به»، و فعل مأمور و ترک محظور در امر و نهی معرفی کرده‌‌اند<ref>ر. ک: ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، التفسیر الکبیر، ج 2، ص 103، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.</ref>.
3-3. گروهی «تفسیر» را صورت علمی و معنای ذهنی کلام؛ و «تأویل» را حقیقت خارجی وجود «مخبر به»، و فعل مأمور و ترک محظور در امر و نهی معرفی کرده‌‌اند<ref>ر. ک: ابن تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، التفسیر الکبیر، ج 2، ص 103، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.</ref>.


3-4. و بعضی «تأویل» را خارج از حیطه‌ی مفاهیم الفاظ و مصادیق خارجی آن دانسته و آن‌را به حقیقت متعالیه قرآن در لوح محفوظ، که همه آیات کریمه مستند به آن است، تفسیر کرده‌اند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 23؛ ج 3، ص 27، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.</ref>.
3-4. و بعضی «تأویل» را خارج از حیطه مفاهیم الفاظ و مصادیق خارجی آن دانسته و آن‌را به حقیقت متعالیه قرآن در لوح محفوظ، که همه آیات کریمه مستند به آن است، تفسیر کرده‌اند<ref>طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 23؛ ج 3، ص 27، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.</ref>.
در هر صورت آنچه در این مبحث اهمیت دارد، فهم معنای «تفسیر» و «تأویل» است.
در هر صورت آنچه در این مبحث اهمیت دارد، فهم معنای «تفسیر» و «تأویل» است.


خط ۲۹: خط ۲۹:
در مورد معنای اصطلاحی تفسیر، هرچند تعبیر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی، مختلف و متعدد است<ref>ر. ک: «معنای تفسیر و ترجمه و فرق میان آنها»، 26263.</ref>، ولی از نظر مفهوم و محتوا نزدیک به ‌هم هستند و اختلاف چندانی ندارند؛ برای نمونه چند تعریف را ذکر می‌کنیم:
در مورد معنای اصطلاحی تفسیر، هرچند تعبیر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی، مختلف و متعدد است<ref>ر. ک: «معنای تفسیر و ترجمه و فرق میان آنها»، 26263.</ref>، ولی از نظر مفهوم و محتوا نزدیک به ‌هم هستند و اختلاف چندانی ندارند؛ برای نمونه چند تعریف را ذکر می‌کنیم:


# تفسیر، بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آنها است<ref>«التفسیر و هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها»؛ ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 4.</ref>. طبق این تعریف، دو مرحله برای تفسیر بیان شده است: مرحله‌ی اول بیان معانی آیات، یعنی معناهایی که از آیات به خودی خود و با قطع نظر از دیگر آیات و قرائن فهمیده می‌شود. و مرحله‌ی دوم، کشف مقاصد آیات، یعنی آن معناهایی که خداوند از آیات قرآن قصد کرده است.
# تفسیر، بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آنها است<ref>«التفسیر و هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها»؛ ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 4.</ref>. طبق این تعریف، دو مرحله برای تفسیر بیان شده است: مرحله اول بیان معانی آیات، یعنی معناهایی که از آیات به خودی خود و با قطع نظر از دیگر آیات و قرائن فهمیده می‌شود. و مرحله دوم، کشف مقاصد آیات، یعنی آن معناهایی که خداوند از آیات قرآن قصد کرده است.
#  
#  
# تفسیر به معنای روشن‌کردن و پرده‌برداری از چهره‌ی کلمه، یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بی‌نیاز از تفسیر است. بنابراین، لفظ مفرد یا جمله‌ای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می‌کند، نیازمند به تفسیر است، و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، اگرچه شرح خصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 52، 53، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1378ش.</ref>.
# تفسیر به معنای روشن‌کردن و پرده‌برداری از چهره کلمه، یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بی‌نیاز از تفسیر است. بنابراین، لفظ مفرد یا جمله‌ای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا می‌کند، نیازمند به تفسیر است، و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، اگرچه شرح خصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 52، 53، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1378ش.</ref>.
#  
#  
# «تفسیر، برگرفتن نقاب از چهرۀ الفاظ مشکل است». و به تعبیر دقیق‌تر: «تفسیر آن‌گاه است که هاله‌ای از ابهام، لفظ را فراگرفته، پوششی بر معنا افکنده باشد، و مفسّر با ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در زدودن آن ابهام بکوشد»<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273و 274، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ چهارم، 1381ش.</ref>.
# «تفسیر، برگرفتن نقاب از چهرۀ الفاظ مشکل است». و به تعبیر دقیق‌تر: «تفسیر آن‌گاه است که هاله‌ای از ابهام، لفظ را فراگرفته، پوششی بر معنا افکنده باشد، و مفسّر با ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در زدودن آن ابهام بکوشد»<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273و 274، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ چهارم، 1381ش.</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۳:
روش دیگر به این صورت است که گوینده سخنی می‌گوید، ولی معنایی فراتر از معنای الفاظ و کلمات ادا شده را اراده می‌کند؛ در این صورت، مخاطب باید با روش‌هایی(مثلاً استفاده از قراین)، از مفاد استعمالی(الفاظ سخن گوینده) مراد جدی و واقعی او را کشف کند.
روش دیگر به این صورت است که گوینده سخنی می‌گوید، ولی معنایی فراتر از معنای الفاظ و کلمات ادا شده را اراده می‌کند؛ در این صورت، مخاطب باید با روش‌هایی(مثلاً استفاده از قراین)، از مفاد استعمالی(الفاظ سخن گوینده) مراد جدی و واقعی او را کشف کند.


حال از آن‌جا که قرآن کریم از جهت دلالت بر مقصود، به گونه‌ای است که در موارد بسیاری، مراد جدی و واقعی خداوند، عین مفاد استعمالی آیات کریمۀ قرآن نیست، و جزئیات و تفاصیل آن در آیات دیگر و یا در سخنان [[پیامبر(ص)]] و ائمه‌ی [[معصومین(ع)]] آمده است، به این دلیل، تفسیر قرآن دومرحله‌ای است؛ یعنی ابتدا باید مفاد استعمالی آیات قرآن - اگر ابهامی دارد مانند نامفهوم بودن مفهوم کلمات، یا نامعلوم بودن هیئت فردی یا ترکیبی کلمات و جملات و نامعلوم بودن شرایط صدور کلام و...- بر مبنای ادبیات عرب، روشن شود و سپس با استفاده از «اصول و قواعد عقلایی محاوره» مراد جدی [[خداوند]] متعال کشف گردد<ref>همان، ص12- 25.</ref>.
حال از آن‌جا که قرآن کریم از جهت دلالت بر مقصود، به گونه‌ای است که در موارد بسیاری، مراد جدی و واقعی خداوند، عین مفاد استعمالی آیات کریمۀ قرآن نیست، و جزئیات و تفاصیل آن در آیات دیگر و یا در سخنان [[پیامبر(ص)]] و ائمه [[معصومین(ع)]] آمده است، به این دلیل، تفسیر قرآن دومرحله‌ای است؛ یعنی ابتدا باید مفاد استعمالی آیات قرآن - اگر ابهامی دارد مانند نامفهوم بودن مفهوم کلمات، یا نامعلوم بودن هیئت فردی یا ترکیبی کلمات و جملات و نامعلوم بودن شرایط صدور کلام و...- بر مبنای ادبیات عرب، روشن شود و سپس با استفاده از «اصول و قواعد عقلایی محاوره» مراد جدی [[خداوند]] متعال کشف گردد<ref>همان، ص12- 25.</ref>.


=تأویل=
=تأویل=
خط ۵۱: خط ۵۱:
«تأویل به معنای ارجاع و برگرداندن، مفهوم جامعی است که مصادیق فراوان دارد.
«تأویل به معنای ارجاع و برگرداندن، مفهوم جامعی است که مصادیق فراوان دارد.


# گاهی ارجاع در محدوده‌ی ماهیت یا مفهوم ذهنی است که در شناخت ماهوی چیزی اعم از حد و رسم به کار می‌رود، یا در شناخت مفهومی استعمال می‏شود، از این رهگذر گاهی تأویل را همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم می‏دانند و گاهی ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ است، نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله‌ی تطبیق معنا بر مصداق به کار می‏رود. مثلا تأویل جمله خبری همان تحقق مخبر عنه است، و تأویل جمله انشایی همان امتثال امر یا نهی و مانند آن می‌باشد.
# گاهی ارجاع در محدوده ماهیت یا مفهوم ذهنی است که در شناخت ماهوی چیزی اعم از حد و رسم به کار می‌رود، یا در شناخت مفهومی استعمال می‏شود، از این رهگذر گاهی تأویل را همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم می‏دانند و گاهی ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ است، نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله تطبیق معنا بر مصداق به کار می‏رود. مثلا تأویل جمله خبری همان تحقق مخبر عنه است، و تأویل جمله انشایی همان امتثال امر یا نهی و مانند آن می‌باشد.
#  
#  
# گاهی ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور بوده و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود می‏گردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سرّ شیء خارجی است. نظیر آنچه حضرت خضر(ع) برای [[حضرت موسی(ع)]] توضیح داد: «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا»<ref> کهف، 82.</ref>.
# گاهی ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور بوده و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود می‏گردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سرّ شیء خارجی است. نظیر آنچه حضرت خضر(ع) برای [[حضرت موسی(ع)]] توضیح داد: «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا»<ref> کهف، 82.</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش