۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
اگرچه در گفتوگوی عمومی، میان دو واژه «أویل» و «[[تفسیر]]» تفاوت چندانی گذاشته نمیشود و به نوعی آن دو مترادف هم هستند؛ اما در منابع تخصصی در ارتباط با معنا و حقیقت تأویل قرآن و فرق آن با تفسیر قرآن، دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. | اگرچه در گفتوگوی عمومی، میان دو واژه «أویل» و «[[تفسیر]]» تفاوت چندانی گذاشته نمیشود و به نوعی آن دو مترادف هم هستند؛ اما در منابع تخصصی در ارتباط با معنا و حقیقت تأویل قرآن و فرق آن با تفسیر قرآن، دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. | ||
# جمعی گفتهاند: تفسیر و تأویل به یک معنا است<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال | # جمعی گفتهاند: تفسیر و تأویل به یک معنا است<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 5، ص 55، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الإتقان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 4، ص 192، مصر، هیئة المصریة العامة للکتاب، 1394ق.</ref>. | ||
# برخی تفسیر را اعم از تأویل دانستهاند<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 334، بغداد، مکتبه المثنی، 1941م؛ زرکشی، محمد بن عبد الله، البرهان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 2، ص 149، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1957م.</ref>. | # برخی تفسیر را اعم از تأویل دانستهاند<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 334، بغداد، مکتبه المثنی، 1941م؛ زرکشی، محمد بن عبد الله، البرهان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 2، ص 149، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1957م.</ref>. | ||
# بیشتر مفسران و صاحبنظران، تأویل را به طور کامل مغایر با تفسیر دانسته؛ اما در بیان فرق این دو و تعیین حیطه هر کدام از آنها اختلاف نظر دارند: | # بیشتر مفسران و صاحبنظران، تأویل را به طور کامل مغایر با تفسیر دانسته؛ اما در بیان فرق این دو و تعیین حیطه هر کدام از آنها اختلاف نظر دارند: | ||
3-1. جمعی هرچند که هر دو | 3-1. جمعی هرچند که هر دو واژه را مربوط به معنا و مفاهیم الفاظ دانستهاند، ولی «تفسیر» را به کشف مراد از لفظ مشکل<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، گروهی از علما، ج 1، ص 39، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1995م.</ref>، یا شرح قصهای مجمل و تعریف مدلول الفاظ غریب و تبیین اسباب نزول معنا کردهاند<ref> واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 7، ص 349، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق. </ref>؛ اما «تأویل» را به تبیین معنای متشابه<ref>همان.</ref> یا برگرداندن آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با کتاب و سنت<ref>جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات، ج 1، ص 50، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.</ref>، یا بازگرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر اختصاص دادهاند<ref> لسان العرب، ج 5، ص 55.</ref>. | ||
3-2. برخی «تفسیر» را ویژه معنای وضعی لفظ، و «تأویل» را تفسیر باطن لفظ دانستهاند<ref>ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج 1، ص 45، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.</ref>. | 3-2. برخی «تفسیر» را ویژه معنای وضعی لفظ، و «تأویل» را تفسیر باطن لفظ دانستهاند<ref>ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق، معوض، شیخ محمدعلی، عبدالموجود، شیخ عادل احمد، ج 1، ص 45، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.</ref>. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
روش دیگر به این صورت است که گوینده سخنی میگوید، ولی معنایی فراتر از معنای الفاظ و کلمات ادا شده را اراده میکند؛ در این صورت، مخاطب باید با روشهایی(مثلاً استفاده از قراین)، از مفاد استعمالی(الفاظ سخن گوینده) مراد جدی و واقعی او را کشف کند. | روش دیگر به این صورت است که گوینده سخنی میگوید، ولی معنایی فراتر از معنای الفاظ و کلمات ادا شده را اراده میکند؛ در این صورت، مخاطب باید با روشهایی(مثلاً استفاده از قراین)، از مفاد استعمالی(الفاظ سخن گوینده) مراد جدی و واقعی او را کشف کند. | ||
حال از آنجا که قرآن کریم از جهت دلالت بر مقصود، به گونهای است که در موارد بسیاری، مراد جدی و واقعی خداوند، عین مفاد استعمالی آیات کریمۀ قرآن نیست، و جزئیات و تفاصیل آن در آیات دیگر و یا در سخنان [[پیامبر(ص)]] و ائمه [[معصومین(ع)]] آمده است، به این دلیل، تفسیر قرآن دومرحلهای است؛ یعنی ابتدا باید مفاد استعمالی آیات قرآن - اگر ابهامی دارد مانند نامفهوم بودن مفهوم کلمات، یا نامعلوم بودن هیئت فردی یا ترکیبی کلمات و جملات و نامعلوم بودن شرایط صدور کلام و...- بر مبنای ادبیات عرب، روشن شود و سپس با استفاده از «اصول و قواعد عقلایی محاوره» مراد جدی [[خداوند]] متعال کشف گردد<ref>همان، ص12- 25.</ref>. | حال از آنجا که قرآن کریم از جهت دلالت بر مقصود، به گونهای است که در موارد بسیاری، مراد جدی و واقعی خداوند، عین مفاد استعمالی آیات کریمۀ قرآن نیست، و جزئیات و تفاصیل آن در آیات دیگر و یا در سخنان [[پیامبر(ص)]] و ائمه [[معصومین(ع)]] آمده است، به این دلیل، تفسیر قرآن دومرحلهای است؛ یعنی ابتدا باید مفاد استعمالی آیات قرآن - اگر ابهامی دارد مانند نامفهوم بودن مفهوم کلمات، یا نامعلوم بودن هیئت فردی یا ترکیبی کلمات و جملات و نامعلوم بودن شرایط صدور کلام و... - بر مبنای ادبیات عرب، روشن شود و سپس با استفاده از «اصول و قواعد عقلایی محاوره» مراد جدی [[خداوند]] متعال کشف گردد<ref>همان، ص12- 25.</ref>. | ||
=تأویل= | =تأویل= | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
# | # | ||
# گاهی ارجاع مثل به ممثّل است لیکن نه بعد از تحقق عینی آن، بلکه قبل از تحقق، که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد میشود، مانند آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف(ع) گفتند: «نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ»<ref> یوسف، 36.</ref>. و آنچه معبران مصر گفتند: «وَ ما نَحْنُ بِتَأْویلِ الْأَحْلامِ بِعالِمینَ»<ref>یوسف، 44.</ref>. | # گاهی ارجاع مثل به ممثّل است لیکن نه بعد از تحقق عینی آن، بلکه قبل از تحقق، که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد میشود، مانند آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف(ع) گفتند: «نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ»<ref> یوسف، 36.</ref>. و آنچه معبران مصر گفتند: «وَ ما نَحْنُ بِتَأْویلِ الْأَحْلامِ بِعالِمینَ»<ref>یوسف، 44.</ref>. | ||
# | # | ||
# گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود. | # گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود. | ||
بنابر این، تأویل معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون است و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد، لکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد متفقاند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن وجود ندارد»<ref> منبع :کیهان اندیشه 1371 شماره 42</ref>. | بنابر این، تأویل معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون است و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد، لکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد متفقاند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن وجود ندارد»<ref> منبع :کیهان اندیشه 1371 شماره 42</ref>. |