۲۱٬۸۹۸
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←برخی از آثار مرتبط) |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=== دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی === | === دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی === | ||
در دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی (۴۶-۱۹۳۵) | در دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی (۴۶-۱۹۳۵) ایشان هوادار کسانی مانند ''احمد امین'' میشود که سعی در ثبات مـعنویت و روحـانیت شرق در مقابل مادیت غرب دارند. منظور از این روحانیت ایمان به جهان فرای ایـن جـهان مـادی است. در این مقطع وی به [[اسلام]] بهعنوان بخشی از فرهنگ ملی خود مینگرد. زیرا [[قرآن|قـرآن]] قـوانین و نظم اجتماعیای را عرضه میکند که بیشترین تأثیر را بر ذهنیت مصری داشته اسـت، امـا [[دین|دیـن]] وحدت سیاسی نمیآفریند. در این موقع سید [[ناسیونالیسم]] عربی را بهعنوان [[ایدئولوژی]] میپذیرد و حـتی بـه اسـلام از زاویه "روح عربی ناب" آن مینگرد و [[حضرت محمد (ص)|محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)]] را "الرجل العربی" میشمارد. در این دوره نوشتههایش دربـاره مسائل اجتماعی نشان قومی([[ناسیونالیسم|ناسیونالیستی]]) و [[سکولار]] دارد. | ||
=== دورهٔ گرایش اسلامی معتدل === | === دورهٔ گرایش اسلامی معتدل === | ||
در دورهٔ گرایش اسلامی معتدل ( | در دورهٔ گرایش اسلامی معتدل (۴۶-۱۹۵۶ م) سید قطب مقالۀ"مـدارص للسـخط"را در سال ۱۹۴۶ م، که نخستین مقاله ایدئولوژیک اسلامیاش بود به چاپ رساند و نخستین و عـمدهترین کـار و ایدئولوژیک اسلامیاش یعنی کتاب '''«العداله الاجتماعی فـی الاسـلام»''' را پیـش از مسافرت به [[آمریکا]] به پایان بـرد. در این دوره دیدگاههای سید قـطب بـه [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] نزدیک میشد و خـود وی نـیز ارتباطاتی بـا اخـوان بـرقرار میکرد، ولی به این جماعت نپیوست. زیـرا مـیخواست استقلال خود را بهعنوان یک متفکر حفظ کند. | ||
وی پس از بازگشت از آمـریکا در سـال ۱۹۵۱، آنچنان به سختی جامعه آمریکا را تـقبیح کرد که مجبور شـد از وزارت عـمومی استعفا کند. پس از آن بیش از گذشته بـا اخـوان المسلمین رابطه برقرار کرد و سرانجام در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمـد. ایـن امر برای سید قطب هـمانند بـریدن کـامل از گذشته بود، چـنانکه بـعدا خود او گفته بود: "مـن در ۱۹۵۱ مـتولد شدم" سید قطب در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمد، و متفکر اصلی ایـن جـریان و نیز سر دبیر روزنامه اخوان شـد. بـه نوشته ریچارد میشل، مـرگ حسن البنا در ۱۹۴۹ برای اعـضا تراژدی غیر قابل تصور بود و بیشترین تأثیر را بر جنبش گذاشت. | وی پس از بازگشت از آمـریکا در سـال ۱۹۵۱، آنچنان به سختی جامعه آمریکا را تـقبیح کرد که مجبور شـد از وزارت عـمومی استعفا کند. پس از آن بیش از گذشته بـا اخـوان المسلمین رابطه برقرار کرد و سرانجام در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمـد. ایـن امر برای سید قطب هـمانند بـریدن کـامل از گذشته بود، چـنانکه بـعدا خود او گفته بود: "مـن در ۱۹۵۱ مـتولد شدم" سید قطب در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمد، و متفکر اصلی ایـن جـریان و نیز سر دبیر روزنامه اخوان شـد. بـه نوشته ریچارد میشل، مـرگ حسن البنا در ۱۹۴۹ برای اعـضا تراژدی غیر قابل تصور بود و بیشترین تأثیر را بر جنبش گذاشت. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
معالم فـی الطـریق ثمره زندگی قطب و اوج آثار ادبی و فکری سید قطب است که قسمت اعظم آن به موعظه اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. اقدامات گرایشات عمده جـنبش مذکور، در اصولیکه در کتاب معلم فی طریق مندرج است به روشی به چشم میخورد و بدین ترتیب بود که معالم فی الطریق در نهایت به مانیفست اغلب جنبشهای اسلامگرا تبدیل شد. به عـبارتی مـعالم فی الطریق دروازۀ رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دهه ۱۹۷۰ میباشد. | معالم فـی الطـریق ثمره زندگی قطب و اوج آثار ادبی و فکری سید قطب است که قسمت اعظم آن به موعظه اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. اقدامات گرایشات عمده جـنبش مذکور، در اصولیکه در کتاب معلم فی طریق مندرج است به روشی به چشم میخورد و بدین ترتیب بود که معالم فی الطریق در نهایت به مانیفست اغلب جنبشهای اسلامگرا تبدیل شد. به عـبارتی مـعالم فی الطریق دروازۀ رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دهه ۱۹۷۰ میباشد. | ||
کتاب معالم فی الطریق در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب فی ضلال القرآن گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در زندان، پیرامون تفسیر قرآن نوشته شده بود. حال به بررسی محتوای ایدئولوژیک معالم فی الطریق میپردازیم و اینکه به قول طارق البشری روشنفـکر مـصری، چرا و چگونهاین اثر به"چه باید کرد، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ | کتاب معالم فی الطریق در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب فی ضلال القرآن گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در زندان، پیرامون تفسیر قرآن نوشته شده بود. حال به بررسی محتوای ایدئولوژیک معالم فی الطریق میپردازیم و اینکه به قول طارق البشری روشنفـکر مـصری، چرا و چگونهاین اثر به"چه باید کرد، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ کتاب معالم فی الطریق سید قطب در سال ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی فرهنگ اسلامی با چالشهای معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین احـزاب مـبارزه جـوی اسلامی شد. سید بر میراث انتقادی نویسندگان اسلامگرای دهه ۴۰ و ۵۰ و بهویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده "حاکمیت الهی" کـه آن را سـتون فـقرات الگوی اسلامی و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود، سـخن مـشخص در باب فرهنگ و سیاست بگوید. | ||
کتاب معالم فی الطریق سید قطب در سال ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی فرهنگ اسلامی با چالشهای معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین احـزاب مـبارزه جـوی اسلامی شد. سید بر میراث انتقادی نویسندگان اسلامگرای دهه ۴۰ و ۵۰ و بهویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده "حاکمیت الهی" کـه آن را سـتون فـقرات الگوی اسلامی و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود، سـخن مـشخص در باب فرهنگ و سیاست بگوید. | |||
در نظر سید قطب، قضاوت درباره هرآنچه در سرزمینهای مسلمانان جریان دارد با یک پرسش اساسی ممکن اسـت: ایـنکه چـه کسی در عرصه اندیشه و فرهنگ و سیاست و حکومت، حکم میراند؟ خدا (شریعت خـدا) یا طاغوت (قوانین، رجال و نظامهای طاغوتی)؟! هدف تلاشهای فرهنگ اسلامی در دهه ۵۰ تدوین نشانههای الگوی اسلامی در رویارویی با "تـمدن عـصر گـمراهی" بود. | در نظر سید قطب، قضاوت درباره هرآنچه در سرزمینهای مسلمانان جریان دارد با یک پرسش اساسی ممکن اسـت: ایـنکه چـه کسی در عرصه اندیشه و فرهنگ و سیاست و حکومت، حکم میراند؟ خدا (شریعت خـدا) یا طاغوت (قوانین، رجال و نظامهای طاغوتی)؟! هدف تلاشهای فرهنگ اسلامی در دهه ۵۰ تدوین نشانههای الگوی اسلامی در رویارویی با "تـمدن عـصر گـمراهی" بود. امام این تمدن گمراهی"امر خارجی و گمراه کننده"نبود. بـلکه در قـالب شیوههای زندگی و اندیشه و نظام سیاسی مسلط در درون سرزمین مسلمانان نمود یافته بود. این مبارزه سیاسی و فرهنگی مـیبایست از پنـجه در افـکندن با دشمن ناشناخته خارجی به رویارویی با طاغوت مسلط داخلی تغییر یـافت. زیـرا اگـر اسلام در زمینه سیاسی مسلط نمیشد دیگر نمیتوانست در داخل سرزمینهای اسلامی جایی داشته باشد. از ایـنرو لازم بـود تـا اسلامگرایان مخلص هرچند شمارشان اندک در تشکلی پیشتاز، یگانه شوند و طاغوت سیاسی درونی را در هـم بـکوبند تا شریعت خدا بر سرزمین تاریخی اسلام حکم براند، پس از آن در هرمسألهای حرفی برای گـفتن خـواهد داشـت. | ||
امام این تمدن گمراهی"امر خارجی و گمراه کننده"نبود. بـلکه در قـالب شیوههای زندگی و اندیشه و نظام سیاسی مسلط در درون سرزمین مسلمانان نمود یافته بود. این مبارزه سیاسی و فرهنگی مـیبایست از پنـجه در افـکندن با دشمن ناشناخته خارجی به رویارویی با طاغوت مسلط داخلی تغییر یـافت. زیـرا اگـر اسلام در زمینه سیاسی مسلط نمیشد دیگر نمیتوانست در داخل سرزمینهای اسلامی جایی داشته باشد. | |||
از ایـنرو لازم بـود تـا اسلامگرایان مخلص هرچند شمارشان اندک در تشکلی پیشتاز، یگانه شوند و طاغوت سیاسی درونی را در هـم بـکوبند تا شریعت خدا بر سرزمین تاریخی اسلام حکم براند، پس از آن در هرمسألهای حرفی برای گـفتن خـواهد داشـت. | |||
سید قطب چنین ادامه میدهد که بسیاری از مدعیان زیرک و حاکمان، از اسلامگرایان درباره برنامه فـرهنگی سـیاسیشان خواهد پرسید، به همه آنان میگوییم: برنامه ما الهی، قرآنی و نبوی است و شـما هـمگی بـدون برنامه و فلسفه و تنها با طاغوت و طغیان بر ما مسلط شدهاید. به زودی ما به قدرت خـواهیم رسـید و خواهید دید ما چه برنامه و فلسفهای برای حکومت داریم، اما پیش از آن بـا ذکـر جـزئیات و ورود به چالشهایی که تنها به سود جاهلیت رایج است، خود و فرصت خود را تباه نمیکنیم. | سید قطب چنین ادامه میدهد که بسیاری از مدعیان زیرک و حاکمان، از اسلامگرایان درباره برنامه فـرهنگی سـیاسیشان خواهد پرسید، به همه آنان میگوییم: برنامه ما الهی، قرآنی و نبوی است و شـما هـمگی بـدون برنامه و فلسفه و تنها با طاغوت و طغیان بر ما مسلط شدهاید. به زودی ما به قدرت خـواهیم رسـید و خواهید دید ما چه برنامه و فلسفهای برای حکومت داریم، اما پیش از آن بـا ذکـر جـزئیات و ورود به چالشهایی که تنها به سود جاهلیت رایج است، خود و فرصت خود را تباه نمیکنیم. ایـن هـمان نـقطه تحولی است که وظیفه فرهنگ اسلامی را به بسیج نظامی جوانان مسلمان،بـا هـدف دستیابی به قدرت، برای غلبه بر چالشهای سیاسی داخلی منحصر کرده است. | ||
ایـن هـمان نـقطه تحولی است که وظیفه فرهنگ اسلامی را به بسیج نظامی جوانان مسلمان،بـا هـدف دستیابی به قدرت، برای غلبه بر چالشهای سیاسی داخلی منحصر کرده است. | |||
در بخش مـقدماتی"مـعالم فی الطریق"مفهوم و مقصود این کتاب به آشکارا بیان شده است و ایـنکه امـروزه بشریت بر لبه پرتگاه قرار گرفته اسـت و خـطر نـابودی، او را تهدید میکند و ذکر این مطلب که در تـحلیل نـهایی هم ایدئولوژیهای فردگرا و هم جمعگرا هردو شکست خوردهاند، اکنون در بحرانیترین دورانها و به هـنگامی کـه آشوب و سردرگمی حاکم است نـوبت اسـلام رسیده اسـت و فـرصتی بـرای امت اسلامی است که نقش خـود را ایـفا کند. عصر اسلام است، اسلامی که اختراعات مادی این جهان را رد نمیکـند بـلکه آن را اولین وظیفه بشر میداند، زیرا [[خـداوند]] انسان را خلیفه خود در جـهان قـرار داده است تا تحت بعضی شـرایط بـه عبادت خدا بپردازد و اهداف انسانی را تحقق بخشد. | در بخش مـقدماتی"مـعالم فی الطریق"مفهوم و مقصود این کتاب به آشکارا بیان شده است و ایـنکه امـروزه بشریت بر لبه پرتگاه قرار گرفته اسـت و خـطر نـابودی، او را تهدید میکند و ذکر این مطلب که در تـحلیل نـهایی هم ایدئولوژیهای فردگرا و هم جمعگرا هردو شکست خوردهاند، اکنون در بحرانیترین دورانها و به هـنگامی کـه آشوب و سردرگمی حاکم است نـوبت اسـلام رسیده اسـت و فـرصتی بـرای امت اسلامی است که نقش خـود را ایـفا کند. عصر اسلام است، اسلامی که اختراعات مادی این جهان را رد نمیکـند بـلکه آن را اولین وظیفه بشر میداند، زیرا [[خـداوند]] انسان را خلیفه خود در جـهان قـرار داده است تا تحت بعضی شـرایط بـه عبادت خدا بپردازد و اهداف انسانی را تحقق بخشد. | ||
خط ۹۳: | خط ۸۹: | ||
سید قطب "عقیده"را عنصر تمایزبخش جوامع جاهلی و اسلامی و حتی جـوامع پیـشرفته و عـقب مانده میداند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. امـا هـنگامیکـه مـاده در هـرشکلش ارزش برتر به نماد آید. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر مارکیستی تاریخ آمده و چه در شکل تولید مادی که در امریکا و اروپا دیدده میشود"، چنین جامعهای، جامعهای عقب مانده یـا به اصطلاح اسلامیاش جامعه جاهلی است. | سید قطب "عقیده"را عنصر تمایزبخش جوامع جاهلی و اسلامی و حتی جـوامع پیـشرفته و عـقب مانده میداند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. امـا هـنگامیکـه مـاده در هـرشکلش ارزش برتر به نماد آید. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر مارکیستی تاریخ آمده و چه در شکل تولید مادی که در امریکا و اروپا دیدده میشود"، چنین جامعهای، جامعهای عقب مانده یـا به اصطلاح اسلامیاش جامعه جاهلی است. | ||
جامعه اسلامی جامعهای است که اسلام در آن اجرا میگردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانونگذاری: سازمان اجتماعی (تئوری) خلقت و (شیوه) رفتار. جامعه جاهلی جامعهای است کـه اسلام در آن اجرا نمیشود. جامعه جاهلی نه بر اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهانبینی اسلامی، نه ارزشها، نه مفهوم تساوی حقوقی، نه خلقت و نه شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعهای کـه قانونیش بر اساس قانون الهی استوار نیست نمیتواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. | جامعه اسلامی جامعهای است که اسلام در آن اجرا میگردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانونگذاری: سازمان اجتماعی (تئوری) خلقت و (شیوه) رفتار. جامعه جاهلی جامعهای است کـه اسلام در آن اجرا نمیشود. جامعه جاهلی نه بر اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهانبینی اسلامی، نه ارزشها، نه مفهوم تساوی حقوقی، نه خلقت و نه شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعهای کـه قانونیش بر اساس قانون الهی استوار نیست نمیتواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی از دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظامهای پنـجگانه غربی (در اندیشه مارکس) به خود دیدهاند، یعنی نظام دوره تمدن اولیه، بردهداری، اقطاعی، سرمایهداری و سوسیالیسم که در راه کمونیسم است، زیرا جامعه اسلامی بر عـکس نـظامهای غربی که تناسب شـرایط تـاریخی معینی پدید آمدهاند، از آغاز پیداییاش مبتنی بر شریعت الهی کاملی است. | ||
جامعه اسلامی از دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظامهای پنـجگانه غربی (در اندیشه مارکس) به خود دیدهاند، یعنی نظام دوره تمدن اولیه، بردهداری، اقطاعی، سرمایهداری و سوسیالیسم که در راه کمونیسم است، زیرا جامعه اسلامی بر عـکس نـظامهای غربی که تناسب شـرایط تـاریخی معینی پدید آمدهاند، از آغاز پیداییاش مبتنی بر شریعت الهی کاملی است. | |||
جامعه اسلامی شریعت را نساخته است بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینیای که جوامع مـا تـولید کردهاند. شریعت اسلامی بر چهار ویژهگی استوار است که آن را بر ایجاد جامعه اسلامیتوانا میسازد. | جامعه اسلامی شریعت را نساخته است بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینیای که جوامع مـا تـولید کردهاند. شریعت اسلامی بر چهار ویژهگی استوار است که آن را بر ایجاد جامعه اسلامیتوانا میسازد. | ||
نخست، ساخته خدای است که ماهیت آفریدههایش را میشناسد و شریعت او متناسب با مقومات (عناصر) بشری و عمومی مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. | نخست، ساخته خدای است که ماهیت آفریدههایش را میشناسد و شریعت او متناسب با مقومات (عناصر) بشری و عمومی مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۳: | ||
سید قطب حاکمیت را دارای ۷ ویژگی میداند، ربانیت، ثبات، شمول، توازن، مثبتگرایی، واقـعباوری و تـوحید، حقیقت این است که وی بیشتر این ویژگیها را در ضدیت و مخالفت با تمدن غربی ریختبندی کرده است: برای مثال "ربانیت" در ضدیت با مکتبهای فلسفی انسانگرای غربی است، "ثبات" در مقابل نـظریات تـکامل، "تـوازن" در ضدیت با افراط مکتبهای فـلسفی و تـکبعد نـگریی آنها، "مثبتگرایی" ضد منفی بافی اتوپاهای فلاسفه، "واقعباوری" ضد خیال پردازی فیلسوفان و ادیبان. | سید قطب حاکمیت را دارای ۷ ویژگی میداند، ربانیت، ثبات، شمول، توازن، مثبتگرایی، واقـعباوری و تـوحید، حقیقت این است که وی بیشتر این ویژگیها را در ضدیت و مخالفت با تمدن غربی ریختبندی کرده است: برای مثال "ربانیت" در ضدیت با مکتبهای فلسفی انسانگرای غربی است، "ثبات" در مقابل نـظریات تـکامل، "تـوازن" در ضدیت با افراط مکتبهای فـلسفی و تـکبعد نـگریی آنها، "مثبتگرایی" ضد منفی بافی اتوپاهای فلاسفه، "واقعباوری" ضد خیال پردازی فیلسوفان و ادیبان. | ||
از بسیاری از سخنان سید قطب به صراحت یـا اشـاره بـرمیآید که وی جوامع مسلمانان را به دلیل تن در ندادن بـه حـاکمیت الهی یا تلاش نکردن برای برپایی آن تکفیر میکند: | از بسیاری از سخنان سید قطب به صراحت یـا اشـاره بـرمیآید که وی جوامع مسلمانان را به دلیل تن در ندادن بـه حـاکمیت الهی یا تلاش نکردن برای برپایی آن تکفیر میکند: مشقت بزرگی که امروزه دامنگیر جنبشهای اسلامی حقیقی شده، وجـود اقـوامی از نـسل مسلمانانی است که در سرزمی نهایی زندگی میکنند که روزگاری دارالاسلام بود و دین خدا بر آن حاکمیت داشت ولی این اقوام حقیقتا اسلام را رها کردهاند و تنها اسم آن را ابراز میکنند. این اقـوام از لحـاظ عـقیدتی و واقعی مقولات اسلام را منکر شدهاند. هرچند گمان میکنند که به لحـاظ عـقیدتی به اسلام متدینند. | ||
مشقت بزرگی که امروزه دامنگیر جنبشهای اسلامی حقیقی شده، وجـود اقـوامی از نـسل مسلمانانی است که در سرزمی نهایی زندگی میکنند که روزگاری دارالاسلام بود و دین خدا بر آن حاکمیت داشت ولی این اقوام حقیقتا اسلام را رها کردهاند و تنها اسم آن را ابراز میکنند. این اقـوام از لحـاظ عـقیدتی و واقعی مقولات اسلام را منکر شدهاند. هرچند گمان میکنند که به لحـاظ عـقیدتی به اسلام متدینند. | وی تعریف تازهای از دارالسلام و دارالحرب ارائه میکند تا آن زمان سابقه نداشته اسـت: تـنها یـک دارالاسلام و آن همان است که دولتی اسلامی در آن برپا و شریعت خدا بر آن حـاکم اسـت و حدود خدا اقامه میشود و مسلمانان یار و دوست یکدیگرند. جز این دارالحرب است و رابطه مسلمانان بـا آن یـا جـنگ و پیکار است یا صلح بر مبنای امان. | ||
وی تعریف تازهای از دارالسلام و دارالحرب ارائه میکند تا آن زمان سابقه نداشته اسـت: | |||
تـنها یـک دارالاسلام و آن همان است که دولتی اسلامی در آن برپا و شریعت خدا بر آن حـاکم اسـت و حدود خدا اقامه میشود و مسلمانان یار و دوست یکدیگرند. جز این دارالحرب است و رابطه مسلمانان بـا آن یـا جـنگ و پیکار است یا صلح بر مبنای امان. | |||
=== گروه پیشتاز === | === گروه پیشتاز === | ||
سید قطب در کتاب"مـعالم فـی الطریق"پس از طرح ویژگیهای جامعه جاهلی و جامعه اسلامی، به این مسأله میپردازد کـه بـرای تـبدیل جامعه جاهلی به جامعه اسلامی چه باید کرد؟ وی در همین کتاب میگوید: "ما بدون شک از مـوضوع کـاملا جدیدی اطلاع داریم که بشریت به آن آگاه نیست و نمیداند چگونه آن را بسازد! بدین تـرتیب بـاید ایـن موضوع را در عمل و کردار هماهنگ کرد و از طریق آن امتی باید بوجود آید تا رستاخیز کشورهای اسلامی را بـه ضـرورت تبدیل کند. | سید قطب در کتاب"مـعالم فـی الطریق"پس از طرح ویژگیهای جامعه جاهلی و جامعه اسلامی، به این مسأله میپردازد کـه بـرای تـبدیل جامعه جاهلی به جامعه اسلامی چه باید کرد؟ وی در همین کتاب میگوید: "ما بدون شک از مـوضوع کـاملا جدیدی اطلاع داریم که بشریت به آن آگاه نیست و نمیداند چگونه آن را بسازد! بدین تـرتیب بـاید ایـن موضوع را در عمل و کردار هماهنگ کرد و از طریق آن امتی باید بوجود آید تا رستاخیز کشورهای اسلامی را بـه ضـرورت تبدیل کند. | ||
به دنبال آن، دیر یا زود جهان به زیر سلطه کشورهای اسـلامی در خـواهد آمـد. "این رستاخیز چگونه باید آغاز شود؟ باید پیشتازی پیدا شود تا در گرما گرم جاهلی کنونی حاکم بـر کـل زمـین برپا خیزد. پیشتاز باید توان تصمیمگیری داشته باشد که چه زمان از جـامعه جـاهلی پیرامون خویش کناره بگیرد و چه هنگام با آن تماس برقرار کند. | به دنبال آن، دیر یا زود جهان به زیر سلطه کشورهای اسـلامی در خـواهد آمـد. "این رستاخیز چگونه باید آغاز شود؟ باید پیشتازی پیدا شود تا در گرما گرم جاهلی کنونی حاکم بـر کـل زمـین برپا خیزد. پیشتاز باید توان تصمیمگیری داشته باشد که چه زمان از جـامعه جـاهلی پیرامون خویش کناره بگیرد و چه هنگام با آن تماس برقرار کند. این پیشتاز برای یافتن راهش بـه نـشانههایی "معالم" نیاز دارد تا او را بسوی آغاز راهی طولانی رهنمون سازد و بگوید برای رسـیدن بـه اهدافش باید چه نقشی بازی کند و او را از وظـیفه اصـلیاش آگـاه سازد. این نشانههای راه "معالم فی الطـریق" بـه او خواهند گفت باید در قبال جاهلیت حاکم بر زمین چه موضعی بگیرد. من کـتاب "مـعالم فی الطریق" را برای همین پیـشتازی نـوشتهام که مـدتهاست کـه هـم ابزار تحلیل جامعه معاصر باشد و هـم راهـنمای پیشتازی که وظیفهاش زمینهسازی رستاخیز امت است. | ||
این پیشتاز برای یافتن راهش بـه نـشانههایی "معالم" نیاز دارد تا او را بسوی آغاز راهی طولانی رهنمون سازد و بگوید برای رسـیدن بـه اهدافش باید چه نقشی بازی کند و او را از وظـیفه اصـلیاش آگـاه سازد. این نشانههای راه "معالم فی الطـریق" بـه او خواهند گفت باید در قبال جاهلیت حاکم بر زمین چه موضعی بگیرد. من کـتاب "مـعالم فی الطریق" را برای همین پیـشتازی نـوشتهام که مـدتهاست کـه هـم ابزار تحلیل جامعه معاصر باشد و هـم راهـنمای پیشتازی که وظیفهاش زمینهسازی رستاخیز امت است. | |||
چنانکه از عبارات فوق بـه روشـنی برمیآید، کتاب معالم فی الطریق در پی آن است که هم ابـزار تـحلیل جامعه معاصر باشد و هم راهـنمای پیـشتازی که وظیفهاش زمینهسازی رستاخیز امت است. | چنانکه از عبارات فوق بـه روشـنی برمیآید، کتاب معالم فی الطریق در پی آن است که هم ابـزار تـحلیل جامعه معاصر باشد و هم راهـنمای پیـشتازی که وظیفهاش زمینهسازی رستاخیز امت است. از دیدگاه تحلیلی سید قطب دو مرحله را میتوان از تـولد پیـشتاز تا استقرار جامعه اسلامی مـشخص کـرد: اول مـرحله بلوغ معنوی (مـرحله الهـام قرآنی که هدفش آزاد کـردن فـرد از قید خود بیگانگی جاهلی است) و دوم مرحله نبرد علیه این جامعه جاهلی. مفهوم جهاد تـمامی ایـن جریان را، از تلاش فردی گرفته تا تـفکر دربـاره قرآن و مـبارزه مـسلحانه مـیگیرد. | ||
از دیدگاه تحلیلی سید قطب دو مرحله را میتوان از تـولد پیـشتاز تا استقرار جامعه اسلامی مـشخص کـرد: اول مـرحله بلوغ معنوی (مـرحله الهـام قرآنی که هدفش آزاد کـردن فـرد از قید خود بیگانگی جاهلی است) و دوم مرحله نبرد علیه این جامعه جاهلی. مفهوم جهاد تـمامی ایـن جریان را، از تلاش فردی گرفته تا تـفکر دربـاره قرآن و مـبارزه مـسلحانه مـیگیرد. | از جمله مواردی کـه باعث اختلاف و برداشتها و تفاسیر متضادی از سوی مریدان سید قطب شد، همین بحث پیشتاز و نقش پیـشتاز در جـامعه جاهلی بود. اختلاف بر سر ایـن مـسائل بـاعث شـکاف مـیان طرفداران قطب شـد. گـروه بزرگی از خوان جوان به رهبری شیخ ''شکری احمد مصطفی'' به تفسیر و اجرای دقیق نظرات قطب مـعتقد کـردند. ایـن گروه که خود را در جامعه المسلمین میخوانند بـعدا بـه عـنوان التـکفیر و الهـجره مـعروف شدند و بر اساس تفسیر متفاوت دیگر گروههایی مانند: جامعه التکفیر، جامعه الحرکیه و جامعه العزله الشعوریه تشکیل شد. | ||
از جمله مواردی کـه باعث اختلاف و برداشتها و تفاسیر متضادی از سوی مریدان سید قطب شد، همین بحث پیشتاز و نقش پیـشتاز در جـامعه جاهلی بود. اختلاف بر سر ایـن مـسائل بـاعث شـکاف مـیان طرفداران قطب شـد. گـروه بزرگی از خوان جوان به رهبری | |||
=== جهاد === | === جهاد === | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۵۹: | ||
== برخی از آثار مرتبط == | == برخی از آثار مرتبط == | ||
#[[اسلام دین درک نشده (کتاب)|اسلام دین درک نشده (Islam the Misunderstood Religion]]، سید محمد قطب، [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، تهران 1385ش ؛ | #[[اسلام دین درک نشده (کتاب)|اسلام دین درک نشده (Islam the Misunderstood Religion]])، سید محمد قطب، [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، تهران 1385ش ؛ | ||
#[[شهید سید قطب آیت جهاد (کتاب)|شهید سید قطب آیت جهاد]] علی احمدی، فارسی، [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، تهران 1383ش؛ | #[[شهید سید قطب آیت جهاد (کتاب)|شهید سید قطب آیت جهاد]] علی احمدی، فارسی، [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، تهران 1383ش؛ | ||
#[[شهید سید قطب آیت جهاد (کتاب)|شهید سید قطب آیت جهاد]] علی احمدی، مترجم عبدالحسین نجفی بهبهانی، تصحیح و استدراک محمد ساعدی، عربی، [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، تهران 1386ش؛ | #[[شهید سید قطب آیت جهاد (کتاب)|شهید سید قطب آیت جهاد]] علی احمدی، مترجم عبدالحسین نجفی بهبهانی، تصحیح و استدراک محمد ساعدی، عربی، [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]، تهران 1386ش؛ |