۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''سید قطب''' روش قرآنی مودودی را در پایهریزی جهانبینی ایدئولوژیک به کار میگیرد و برای اثبات درستی تشخیص خود از بیمار بودن تمدن غربی، فراوان به کتاب '''«انسان، موجود ناشناخته»''' ''الکسیس کارل'' که به عربی تـرجمه شده بود ارجاع میدهد. تشخیص کارل این بود که ریشه بیماری تمدن غرب،"پسماندگی علوم انسانی از علوم مادی" است، اما سید که در اصل بیمار بودن تمدن غربی با کارل همنظر اسـت، تـشخیص او را از اسباب این بیماری نمیپذیرد. از نظر ایشان، سبب بیماری کشنده این تمدن، برپایی آن بر مبنای بیدینی است."همه آفات دیگر از همین روزنه به آن سرازیر و جنایت حقیقی آن به انسان از سـرچشمه شـوم روانه شده است. به هدر دادن ارزشهای انسانی و ویژگیهای نوعی و فردی همگی ریشه در همین کشتزار کم ثمر دارد.<br> | '''سید قطب''' روش قرآنی مودودی را در پایهریزی جهانبینی ایدئولوژیک به کار میگیرد و برای اثبات درستی تشخیص خود از بیمار بودن تمدن غربی، فراوان به کتاب '''«انسان، موجود ناشناخته»''' ''الکسیس کارل'' که به عربی تـرجمه شده بود ارجاع میدهد. تشخیص کارل این بود که ریشه بیماری تمدن غرب،"پسماندگی علوم انسانی از علوم مادی" است، اما سید که در اصل بیمار بودن تمدن غربی با کارل همنظر اسـت، تـشخیص او را از اسباب این بیماری نمیپذیرد. از نظر ایشان، سبب بیماری کشنده این تمدن، برپایی آن بر مبنای بیدینی است."همه آفات دیگر از همین روزنه به آن سرازیر و جنایت حقیقی آن به انسان از سـرچشمه شـوم روانه شده است. به هدر دادن ارزشهای انسانی و ویژگیهای نوعی و فردی همگی ریشه در همین کشتزار کم ثمر دارد.<br> | ||
سید قطب با مباحثی که در زمینه دین و فطرت انسانی عرضه میکند. در پایـان بـه این نتیجه میرسد که تمدن غربی مخالف فطرت است، حتی اگر این تمدن موجودیتی در سطح دینی یافته باشد، زیرا سید قطب تمدن غربی را جهانی میشمارد و همواره از آن بهعنوان '''تـمدن جـدید''' یـاد میکند. در حالیکه مودودی و پس از او نـدوی اصـرار دارنـد که این تمدن را اروپایی یا غربی بنامند. در اینجا سید علت شقاوت انسان در جهان معاصر را استیلای تمدن جدید و ارزشهای آن میداند و از نـگاه او ایـن ارزشها نیز، ارزشهای مادی و مخالف فطرت انسانی است کـه نـزاع بین افراد و بلکه در درون هرفرد را گسترش میدهد، این خودمحوریها، به نزاع بین گروهها و ملتها و کشورها تبدیل میشود. همانگونه کـه در | سید قطب با مباحثی که در زمینه دین و فطرت انسانی عرضه میکند. در پایـان بـه این نتیجه میرسد که تمدن غربی مخالف فطرت است، حتی اگر این تمدن موجودیتی در سطح دینی یافته باشد، زیرا سید قطب تمدن غربی را جهانی میشمارد و همواره از آن بهعنوان '''تـمدن جـدید''' یـاد میکند. در حالیکه مودودی و پس از او نـدوی اصـرار دارنـد که این تمدن را اروپایی یا غربی بنامند. در اینجا سید علت شقاوت انسان در جهان معاصر را استیلای تمدن جدید و ارزشهای آن میداند و از نـگاه او ایـن ارزشها نیز، ارزشهای مادی و مخالف فطرت انسانی است کـه نـزاع بین افراد و بلکه در درون هرفرد را گسترش میدهد، این خودمحوریها، به نزاع بین گروهها و ملتها و کشورها تبدیل میشود. همانگونه کـه در [[جنگ جهانی اول|جـنگ جـهانی اول]] و [[جنگ جهانی دوم|دوم]] و صدها درگیری که به سبب تمدن جدید در گوشه و کنار جـهان رخ داده شاهد بودهایم. | ||
== حیات فکری == | == حیات فکری == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
===دورهٔ شک و تردید=== | ===دورهٔ شک و تردید=== | ||
ایشان تصریح کرده که ده سال را در [[الحاد]] گذرانده است. در دوره احتمالا الحاد یا حداقل شک و تـردید سید قطب بیشترین آثار ادبی و نقدیاش را نـوشته اسـت. وی در نوشتههای این دوره بسیاری مباحثی را که هیچ ارتباطی با [[اسلام]] نداشته، مطرح کـرده است. در کتاب '''«مـهمه الشـاعر»''' که در سال ۱۹۳۲ م، چاپ شد، معتقد است که شاعر میتواند حقیقت و ارزشها را بـه بـشریت بـرساند نه [[پیامبر]]. صریحترین مدرکی که وضعیت فکری او را در این دوره باز میتاباند مقالهای است در ۱۷ مـه ۱۹۳۴ در مجله الاهرام که در آن به صراحت خواهان آن شد که مردم لخت مادرزاد زندگی کنند. | |||
=== دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی === | === دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی === |