۲۱٬۹۱۹
ویرایش
جز (←نقد اندیشه سید قطب) |
|||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
== نقد اندیشه سید قطب == | == نقد اندیشه سید قطب == | ||
دکتر رضوان السـید، | دکتر رضوان السـید، پژوهـشگر برجسته جریانشناسی اسلام سیاسی مـعاصر، انـدیشه سـید قطب و ابن کثیر و بـیشتر از اینرو ابن یتیمه را مـتاثر از انـدیشه خوارج میداند: | ||
"تاریخ اسلام گروههای خشکه مقدس مشابهی را سراغ دارد که با لقب"خوارج" نـشاندار شـدهاند، آنان معتقد بودند که اسلام خـلوص و صـفای نابی دارد و جـایز نـیست گناهان کبیره طهارت آن را آلوده کنند و گـرنه مردم دوباره به مرداب جاهلیت میانداخت. | "تاریخ اسلام گروههای خشکه مقدس مشابهی را سراغ دارد که با لقب"خوارج" نـشاندار شـدهاند، آنان معتقد بودند که اسلام خـلوص و صـفای نابی دارد و جـایز نـیست گناهان کبیره طهارت آن را آلوده کنند و گـرنه مردم دوباره به مرداب جاهلیت میانداخت. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
اگرچه جاهلیت وصـف نـظامی پیش از اسلام است، اما سـید قـطب، زمانی که جامعه کنونی را با وصف جاهلیت لکهدار میکند، در تصورش چنین بود که دعوت و نظام اسلامی مورد نظرش را از گذشته به آینده و از پشت سر بـه پیـش رو منتقل میکند. نوع مـوضع در قـبال کل حرکت دعوت اسلامی یا جزئیات آن هرچه میخواهد باشد، ولی بر ما لازم است منطق داخلی و سیاق این دعوت و چگونگی پیریزی ذهنیت فراخواننده به خویش و چونگی جهش دادن آن به وسیلههای انگیزههای خود را کـه ایـن دعوت در پی آن بوده درک کنیم. این منطق را بر اساس فلسفه منادی اسلام که سلفی و بازگشتی (رجوعی و نه ارتجاعی) و مقام مبارز و دارای نگاهی به آینده است، میتوان درک کرد. | اگرچه جاهلیت وصـف نـظامی پیش از اسلام است، اما سـید قـطب، زمانی که جامعه کنونی را با وصف جاهلیت لکهدار میکند، در تصورش چنین بود که دعوت و نظام اسلامی مورد نظرش را از گذشته به آینده و از پشت سر بـه پیـش رو منتقل میکند. نوع مـوضع در قـبال کل حرکت دعوت اسلامی یا جزئیات آن هرچه میخواهد باشد، ولی بر ما لازم است منطق داخلی و سیاق این دعوت و چگونگی پیریزی ذهنیت فراخواننده به خویش و چونگی جهش دادن آن به وسیلههای انگیزههای خود را کـه ایـن دعوت در پی آن بوده درک کنیم. این منطق را بر اساس فلسفه منادی اسلام که سلفی و بازگشتی (رجوعی و نه ارتجاعی) و مقام مبارز و دارای نگاهی به آینده است، میتوان درک کرد. | ||
اندیشههای سید قطب، از تأثیر شـیوخ اخـوان المسلمین هـم برخوردار نشد. در ضمن مباحثاتی که در نیمه دوم دهۀ ۶۰ در درون زندگیها درمیگرفت، رهبر جماعت اخوانالمسلمین، حسن الهضیبی به هـمراه دیگر رهبران این جماعت رسالهای را با عنوان "دعاه لا قضاه" (مبلغان و نـه قـاضیان)، تـدوین و بین اعضا رواج داد، در این رساله بر این نکته پافشاری شده است که نباید میان مشروعیت والای جامعه که هـمان شـریعت الهی است و بین حکومت و تدبیراندیشی که مسألهای سیاسی و نامقدس و جز یزدانسالاری است، اشـتباه کـرد. زیـرا دومی مربوطه به عالم کون و فساد است. | اندیشههای سید قطب، از تأثیر شـیوخ اخـوان المسلمین هـم برخوردار نشد. در ضمن مباحثاتی که در نیمه دوم دهۀ ۶۰ در درون زندگیها درمیگرفت، رهبر جماعت اخوانالمسلمین، [[حسن الهضیبی]] به هـمراه دیگر رهبران این جماعت رسالهای را با عنوان "دعاه لا قضاه" (مبلغان و نـه قـاضیان)، تـدوین و بین اعضا رواج داد، در این رساله بر این نکته پافشاری شده است که نباید میان مشروعیت والای جامعه که هـمان شـریعت الهی است و بین حکومت و تدبیراندیشی که مسألهای سیاسی و نامقدس و جز یزدانسالاری است، اشـتباه کـرد. زیـرا دومی مربوطه به عالم کون و فساد است. | ||
اعتقاد حسن الهضیبی و پیروانش این بود که ایـن تفسیر تازه به اندیشه سیاسی شیخ حسن البنا بنیانگذار اخوانالمسلمین در اسماعلیه (۱۹۲۸م) بـاز میگردند؛ زیرا اخوان المـسلمین اسـاسا جماعت دعوت و ارشاد بودند نه جماعت سیاسی و حزبی که عقاید حزبی خویش را ابزار رسیدن به قدرت قرار دهند. الهضیبی و یارانش اعلام کردند که برای اجرای کامل شریعت از طریق تربیت و هدایت و نـصیحت متولیان امور و مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی موجود با هدف ایجاد و تحولات برتر و بالاتر تلاش خواهند کرد و خود را قاضی نمیدانند که یکی را به کفر و یکی را به ایمان محکوم کنند، وگرنه به گـروهکهای عـقیدتی، مانند جماعتهای کمونیستی یا فرقههای اسلامی قدیمی تبدیل خواهد شد. | اعتقاد حسن الهضیبی و پیروانش این بود که ایـن تفسیر تازه به اندیشه سیاسی شیخ حسن البنا بنیانگذار اخوانالمسلمین در اسماعلیه (۱۹۲۸م) بـاز میگردند؛ زیرا اخوان المـسلمین اسـاسا جماعت دعوت و ارشاد بودند نه جماعت سیاسی و حزبی که عقاید حزبی خویش را ابزار رسیدن به قدرت قرار دهند. الهضیبی و یارانش اعلام کردند که برای اجرای کامل شریعت از طریق تربیت و هدایت و نـصیحت متولیان امور و مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی موجود با هدف ایجاد و تحولات برتر و بالاتر تلاش خواهند کرد و خود را قاضی نمیدانند که یکی را به کفر و یکی را به ایمان محکوم کنند، وگرنه به گـروهکهای عـقیدتی، مانند جماعتهای کمونیستی یا فرقههای اسلامی قدیمی تبدیل خواهد شد. | ||
== نتیجهگیری == | == نتیجهگیری == |