۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
=جنگ صفین و ابوموسی اشعری= | =جنگ صفین و ابوموسی اشعری= | ||
==دلیل انتخاب ابوموسی اشعری بعنوان نماینده حضرت علی (ع)== | == دلیل انتخاب ابوموسی اشعری بعنوان نماینده حضرت علی (ع) == | ||
بر اساس اسناد متقن تاریخی [[علی (ع)]] به اختیار خود حکمیت را نپذیرفت؛ بلکه آن را بر وی تحمیل کردند. هنگامی که معاویه به این نتیجه رسید که تاب مقاومت در برابر سپاه امام (ع) را ندارد و در صورت ادامه جنگ پیروزی امام قطعی است، با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]] دو حیله شیطانی خطرناک در پیش گرفت: | بر اساس اسناد متقن تاریخی [[علی (ع)]] به اختیار خود حکمیت را نپذیرفت؛ بلکه آن را بر وی تحمیل کردند. هنگامی که معاویه به این نتیجه رسید که تاب مقاومت در برابر سپاه امام (ع) را ندارد و در صورت ادامه جنگ پیروزی امام قطعی است، با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]] دو حیله شیطانی خطرناک در پیش گرفت: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۱: | ||
اما ابوموسی قبول نکرد و بر منبر بالا رفت و در جمع مردم چنین گفت: ما پس از مشورت و بررسی به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و انتخاب خلافت را به عهده مسلمین بگذاریم، بنابراین من علی را از خلافت خلع می کنم، چنان که این انگشتر را از انگشت بیرون می آورم! عمر و عاص بلا فاصله پس از ابوموسی به منبر رفت و گفت: او علی را از خلافت خلع کرد، من نیز او را خلع می کنم و معاویه را به خلافت می گمارم، چنان که این انگشتر را در دست خود مینهم! ابوموسی که فریب خورده بود، فریاد زد: <big>لعنت خدا بر تو، تو مانند سگی هستی.</big> عمر و عاص در حالی که پیروزمندانه از منبر پائین میآمد به او گفت: <big>تو هم مانند الاغی هستی که بر او کتاب بار کرده باشند.</big> <ref>محمد جریر طبری، تاریخ طبری، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358ه-1939 م، ج 4، ص5 به بعد؛ رک: ابوحنیفه دینوری، الأخبار الطوال، قم، ناشر رضی، 1368 ش، ص200</ref> | اما ابوموسی قبول نکرد و بر منبر بالا رفت و در جمع مردم چنین گفت: ما پس از مشورت و بررسی به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و انتخاب خلافت را به عهده مسلمین بگذاریم، بنابراین من علی را از خلافت خلع می کنم، چنان که این انگشتر را از انگشت بیرون می آورم! عمر و عاص بلا فاصله پس از ابوموسی به منبر رفت و گفت: او علی را از خلافت خلع کرد، من نیز او را خلع می کنم و معاویه را به خلافت می گمارم، چنان که این انگشتر را در دست خود مینهم! ابوموسی که فریب خورده بود، فریاد زد: <big>لعنت خدا بر تو، تو مانند سگی هستی.</big> عمر و عاص در حالی که پیروزمندانه از منبر پائین میآمد به او گفت: <big>تو هم مانند الاغی هستی که بر او کتاب بار کرده باشند.</big> <ref>محمد جریر طبری، تاریخ طبری، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358ه-1939 م، ج 4، ص5 به بعد؛ رک: ابوحنیفه دینوری، الأخبار الطوال، قم، ناشر رضی، 1368 ش، ص200</ref> | ||
==انتخاب ابوموسی اشعری== | == انتخاب ابوموسی اشعری == | ||
بر اساس گزارشهای متعدد تاریخی، امام علی(ع) موافق انتخاب ابوموسی نبود. چون امام با ساده لوحی وی آشنا بود.<ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 124</ref> لذا [[عبدالله بن عباس]] را پپشنهاد کرد: من ابن عباس را برای داوری بر می گزینم. اما یاران امام گفتند کسی را انتخاب کنید که نسبت به تو و معاویه یکسان باشد. هر دو داور نمیتواند از یک قبیله باشند. اشعث گفت عمر و عاص و عبدالله بن عباس هر دو از قبیله مضر هستند و دو فرد مضری نباید با هم به داوری بنشینند. اگر یکی مضری باشد (مثلاً عمر و عاص) حتماً باید دومی [[یمنی]] (ابوموسی اشعری) باشد. | بر اساس گزارشهای متعدد تاریخی، امام علی(ع) موافق انتخاب ابوموسی نبود. چون امام با ساده لوحی وی آشنا بود.<ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 124</ref> لذا [[عبدالله بن عباس]] را پپشنهاد کرد: من ابن عباس را برای داوری بر می گزینم. اما یاران امام گفتند کسی را انتخاب کنید که نسبت به تو و معاویه یکسان باشد. هر دو داور نمیتواند از یک قبیله باشند. اشعث گفت عمر و عاص و عبدالله بن عباس هر دو از قبیله مضر هستند و دو فرد مضری نباید با هم به داوری بنشینند. اگر یکی مضری باشد (مثلاً عمر و عاص) حتماً باید دومی [[یمنی]] (ابوموسی اشعری) باشد. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۷: | ||
لذا [[اشعث]] گفت به خدا سوگند که هرگاه یکی از آن دو حکم یمنی باشد، برای ما بهتر است هر چند بر خلاف خواسته ی ما داوری کند. و هرگاه هر دو مضری باشند برای ما ناخوشایند است، هر چند مطابق خواسته ی ما داوری نمایند. امام (ع)فرمود اکنون که بر ابوموسی اشعری اصرار دارید، خود دانید؛ هر کاری می خواهید بکنید. <ref>جعفرسبحانی، همان ص587 به بعد</ref> بر این اساس یاران امام پافشاری داشتند که یکی از حکمین یمنی باشد، لذا ابوموسی را انتخاب نمودند، از سوی دیگر یاران امام اصرار داشتند داور کسی باشد که با امام علی (ع) میانه خوبی نداشته باشد. | لذا [[اشعث]] گفت به خدا سوگند که هرگاه یکی از آن دو حکم یمنی باشد، برای ما بهتر است هر چند بر خلاف خواسته ی ما داوری کند. و هرگاه هر دو مضری باشند برای ما ناخوشایند است، هر چند مطابق خواسته ی ما داوری نمایند. امام (ع)فرمود اکنون که بر ابوموسی اشعری اصرار دارید، خود دانید؛ هر کاری می خواهید بکنید. <ref>جعفرسبحانی، همان ص587 به بعد</ref> بر این اساس یاران امام پافشاری داشتند که یکی از حکمین یمنی باشد، لذا ابوموسی را انتخاب نمودند، از سوی دیگر یاران امام اصرار داشتند داور کسی باشد که با امام علی (ع) میانه خوبی نداشته باشد. | ||
لذا اینان با انتخاب [[مالک اشتر]] و عبدالله بن عباس مخالف بودند. [[جعفر شهیدی]] مینویسد: چرا یاران علی(ع)چنین داوری را برای خود گزیدند؟ اشعث پسر [[قیس]] چرا در گزیدن ابوموسی سخت ایستاده بود؟ علت آنرا علاوه بر ناخشنودی اشعث از علی(ع) باید در زنده شدن سنت و خوی قبیله ای یافت <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ | لذا اینان با انتخاب [[مالک اشتر]] و عبدالله بن عباس مخالف بودند. [[جعفر شهیدی]] مینویسد: چرا یاران علی(ع)چنین داوری را برای خود گزیدند؟ اشعث پسر [[قیس]] چرا در گزیدن ابوموسی سخت ایستاده بود؟ علت آنرا علاوه بر ناخشنودی اشعث از علی(ع) باید در زنده شدن سنت و خوی قبیله ای یافت <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 129</ref> و این در حالی است که ابوموسی نباید انتخاب می شد، زیرا ابوموسی از جمله کسانی بود که باور داشت عثمان به ناحق کشته شده است و چون عثمان به ناحق کشته شده است، کشندگان او باید قصاص شوند. | ||
این کشندگان هم اکنون گرداگرد علی را فراگرفته اند. علی باید آنان را به معاویه بسپارد. <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 128</ref>، این امر ناشی از این است که یاران امام به خاطر قبیله گرایی، ناراحتی از امام و گچ فهمی ابوموسی را انتخاب نمودند و با این کار همان اشتباه را مرتکب شدند که در اصل تحمیل حکمیت بر امام مر تکب گردیدند. بیشتر یاران امام انسانهائی بودند که رشد و بلوغ سیاسی نداشتند، لذا در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شدند انتخاب ابوموسی یکی از این نمونه ها است. | این کشندگان هم اکنون گرداگرد علی را فراگرفته اند. علی باید آنان را به معاویه بسپارد. <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 128</ref>، این امر ناشی از این است که یاران امام به خاطر قبیله گرایی، ناراحتی از امام و گچ فهمی ابوموسی را انتخاب نمودند و با این کار همان اشتباه را مرتکب شدند که در اصل تحمیل حکمیت بر امام مر تکب گردیدند. بیشتر یاران امام انسانهائی بودند که رشد و بلوغ سیاسی نداشتند، لذا در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شدند انتخاب ابوموسی یکی از این نمونه ها است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۵: | ||
=وفات ابوموسی اشعری= | =وفات ابوموسی اشعری= | ||
در سال و محل درگذشت ابوموسی اختلاف است.بعضی درگذشت ابوموسی را در مکه و بعضی دیگر در ثویّه موضعی به کوفه <ref>الفتوح/ترجمه متن، پیشین، ص 968</ref> ذکر کردهاند. سالهای42 <ref>الطبقات الکبری، پیشین، ج 6، ص 95</ref>، 44، 45، 49، 52 و 53 هجری <ref>اسدالغابه، پیشین، ج 3، ص 265</ref> نیز به عنوان زمان درگذشت وی بنابر اختلاف مورخان ذکر شده است. | در سال و محل درگذشت ابوموسی اختلاف است. بعضی درگذشت ابوموسی را در مکه و بعضی دیگر در ثویّه موضعی به کوفه <ref>الفتوح/ترجمه متن، پیشین، ص 968</ref> ذکر کردهاند. سالهای42 <ref>الطبقات الکبری، پیشین، ج 6، ص 95</ref>، 44، 45، 49، 52 و 53 هجری <ref>اسدالغابه، پیشین، ج 3، ص 265</ref> نیز به عنوان زمان درگذشت وی بنابر اختلاف مورخان ذکر شده است. | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۱: | ||
[[رده: صحابه]] | [[رده:صحابه]] |