۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جایگاه [[هجرت]] در [[اسلام]]''' به عنوان آخرین دین الهی ویژه است و آن را در ابعاد مختلف بررسی کرده است و بر آن پای فشرده است. | '''جایگاه [[هجرت]] در [[اسلام]]''' به عنوان آخرین دین الهی ویژه است و آن را در ابعاد مختلف بررسی کرده است و بر آن پای فشرده است. | ||
==جایگاه و منزلت هجرت در متون دینی== | == جایگاه و منزلت هجرت در متون دینی == | ||
1. هجرت یک دستور سازنده اسلامی: | 1. هجرت یک دستور سازنده اسلامی: | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
3. هجرت مبدأ تاریخ | 3. هجرت مبدأ تاریخ | ||
هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان و زیر بنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است. هر قوم و ملّتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً، [[مسیحیان]] مبدأ تاریخ خود را میلاد حضرت [[مسیح]] علیه السلام قرار داده اند و در [[اسلام]] با این که حوادث مهمّی مانند ولادت [[پیغمبر]] اسلام صلی الله علیه | هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان و زیر بنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است. هر قوم و ملّتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً، [[مسیحیان]] مبدأ تاریخ خود را میلاد حضرت [[مسیح]] علیه السلام قرار داده اند و در [[اسلام]] با این که حوادث مهمّی مانند ولادت [[پیغمبر]] اسلام صلی الله علیه وآله، بعثت، فتح [[مکّه]] و رحلت پیغمبر صلی الله علیه وآله بوده، هیچ کدام انتخاب نشد و تنها زمان هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به عنوان مبدأ تاریخ انتخاب شد و مسلمانان تمام حوادث را با سال هجری تعیین میکردند، هرچند طبری و یعقوبی نظرشان این است که در زمان خلیفه دوم که اسلام توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدأ تاریخی که جنبه عمومی و همگانی داشته باشد، افتادند و پس از گفتگوی فراوان نظر علی علیهالسلام را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان تاریخ پذیرفتند<ref> ابن جریر طبری؛ تاریخ طبری، بیروت، دار الکتب العلمیّه، چاپ سوم 1408، ج2، صص3 و 516 و ر. ک: ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مرکز انتشارات علمی، 1362، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج2، ص29.</ref>. | ||
==انواع هجرت== | == انواع هجرت == | ||
==1. هجرت برای فراگیری دانش:== | ==1. هجرت برای فراگیری دانش:== | ||
قرآن میفرماید: «وَما کانَ الْمُؤمِنُون لِیَنْفِرُوا کافَّةً فَلَوْلا نَفَر مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فی الدّین...»<ref>توبه/122.</ref>؛ «شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفه ای کوچ [و هجرت] نمی کند تا در دین [و معارف و احکام اسلام [آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟» | قرآن میفرماید: «وَما کانَ الْمُؤمِنُون لِیَنْفِرُوا کافَّةً فَلَوْلا نَفَر مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فی الدّین...»<ref>توبه/122.</ref>؛ «شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفه ای کوچ [و هجرت] نمی کند تا در دین [و معارف و احکام اسلام [آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟» | ||
در روایات به مسلمانان دستور دادهاند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطه های دور دست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ<ref>حرّ عاملی، وسائل الشیعه، | در روایات به مسلمانان دستور دادهاند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطه های دور دست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ<ref>حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج18، ص14.</ref>؛ علم کسب کنید اگر چه در چین باشد.» | ||
در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت میکنند، چنان که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، ج1، ص170.</ref>؛ کسی که از خانهاش برای کسب علم خارج میشود، هفتاد هزار ملک او را بدرقه میکنند و برای او استغفار مینمایند.» | در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت میکنند، چنان که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، ج1، ص170.</ref>؛ کسی که از خانهاش برای کسب علم خارج میشود، هفتاد هزار ملک او را بدرقه میکنند و برای او استغفار مینمایند.» | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
===5. هجرت به سوی خدا:=== | ===5. هجرت به سوی خدا:=== | ||
در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیهالسلام (و بنا بر قولی از زبان لوط علیهالسلام )<ref>ر.ک: تفسیر نمونه (پیشین) ج16، ص239.</ref> میخوانیم: «وَقالَ اِنّی مُهاجرٌ اِلی رَبّی اِنّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ<ref>عنکبوت/26.</ref>؛ و [ابراهیم [گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.» ممکن است مراد از این هجرت یکی از انواع گذشته باشد؛ هجرت از دست ظالمان، هجرت برای حفظ دین... و یا مراد از آن همان ظاهر آیه باشد؛ یعنی، هجرت به سوی خداوند برای رسیدن به مقام نبوت یا مقام بالاتر و ... <ref>ر.ک: فیض کاشانی، تفسیر الصافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ج4، ص115.</ref>. و شاهد این مطلب این آیه است که: «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدینِ»<ref> صافات/99.</ref>؛ «من به سوی خدای خودم میروم و او مرا هدایت خواهد کرد.» | در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیهالسلام (و بنا بر قولی از زبان لوط علیهالسلام)<ref>ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین) ج16، ص239.</ref> میخوانیم: «وَقالَ اِنّی مُهاجرٌ اِلی رَبّی اِنّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ<ref>عنکبوت/26.</ref>؛ و [ابراهیم [گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.» ممکن است مراد از این هجرت یکی از انواع گذشته باشد؛ هجرت از دست ظالمان، هجرت برای حفظ دین... و یا مراد از آن همان ظاهر آیه باشد؛ یعنی، هجرت به سوی خداوند برای رسیدن به مقام نبوت یا مقام بالاتر و ... <ref>ر. ک: فیض کاشانی، تفسیر الصافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ج4، ص115.</ref>. و شاهد این مطلب این آیه است که: «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدینِ»<ref> صافات/99.</ref>؛ «من به سوی خدای خودم میروم و او مرا هدایت خواهد کرد.» | ||
از انواع هجرت، اهداف هجرت هم به دست میآید. گاهی هجرت برای کسب دانش و علوم است (یَطْلُبُ عِلْما)، گاهی به هدف حفظ دین (مَنْ فَرَّ بِدینِه مِن اَرضٍ...) و گاهی برای فرار از ظلم و ظالم (هاجَرُوا... من بعد ما ظُلموا) و گاهی برای رسیدن به خداوند (مُهاجِرٌ اِلی رَبّی) و زمانی برای فرار از گناه است (یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ) و همه اهداف گذشته یا به نیّت خدا و (فی سَبیلِ اللّه) است یا برای غیر خدا. البته به استثنای دوم و پنجم که قطعا جنبه خدایی دارد. | از انواع هجرت، اهداف هجرت هم به دست میآید. گاهی هجرت برای کسب دانش و علوم است (یَطْلُبُ عِلْما)، گاهی به هدف حفظ دین (مَنْ فَرَّ بِدینِه مِن اَرضٍ...) و گاهی برای فرار از ظلم و ظالم (هاجَرُوا... من بعد ما ظُلموا) و گاهی برای رسیدن به خداوند (مُهاجِرٌ اِلی رَبّی) و زمانی برای فرار از گناه است (یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ) و همه اهداف گذشته یا به نیّت خدا و (فی سَبیلِ اللّه) است یا برای غیر خدا. البته به استثنای دوم و پنجم که قطعا جنبه خدایی دارد. | ||
==مهاجران نمونه:== | == مهاجران نمونه:== | ||
قرآن و روایات گاهی برای اهمیّت هجرت به نمونههای عینی و عملی هجرت اشاره میکند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میشود: | قرآن و روایات گاهی برای اهمیّت هجرت به نمونههای عینی و عملی هجرت اشاره میکند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
===1. حضرت ابراهیم علیه السلام=== | ===1. حضرت ابراهیم علیه السلام === | ||
حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالت خویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند<ref> تفسیر نمونه (پیشین) ج13، ص452.</ref>. در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد: | حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالت خویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند<ref> تفسیر نمونه (پیشین) ج13، ص452.</ref>. در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
3. «وَ نَجَّیْناهُ وَلُوطا اِلَی الاَْرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ<ref>انبیاء/ 71.</ref>؛ او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات [و رهائی] بخشیدیم.» | 3. «وَ نَجَّیْناهُ وَلُوطا اِلَی الاَْرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ<ref>انبیاء/ 71.</ref>؛ او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات [و رهائی] بخشیدیم.» | ||
====پاداش هجرت ابراهیم علیه السلام==== | ==== پاداش هجرت ابراهیم علیه السلام ==== | ||
خداوند به عنوان پاداش هجرت ابراهیم | خداوند به عنوان پاداش هجرت ابراهیم علیهالسلام، بعد از آن به او نعمتهای بزرگی عطا فرمود: | ||
1. فرزندان لایق و شایسته که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند. | 1. فرزندان لایق و شایسته که بتوانند چراغ ایمان و نبوت را در دودمان او روشن نگهدارند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
4. در آخرت او را از صالحان قرار داد. | 4. در آخرت او را از صالحان قرار داد. | ||
قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که می فرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ<ref>عنکبوت/26 ـ 27.</ref>؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب [آسمانی[ قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.» | قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که می فرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ<ref>عنکبوت/26 ـ 27.</ref>؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب [آسمانی[قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.» | ||
خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیهالسلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل میخواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد. آنها میخواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودماناش پر شد. بعضی از نزدیکترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند. | خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیهالسلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل میخواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد. آنها میخواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودماناش پر شد. بعضی از نزدیکترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
ابراهیم علیهالسلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بتپرستان بابل هنگامی که میخواستند از او یاد کنند میگفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را میکرد که به او ابراهیم گفته میشود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازهای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود. | ابراهیم علیهالسلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بتپرستان بابل هنگامی که میخواستند از او یاد کنند میگفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را میکرد که به او ابراهیم گفته میشود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازهای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود. | ||
===2. حضرت موسی علیه السلام=== | ===2. حضرت موسی علیه السلام === | ||
حضرت موسی علیهالسلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقهای برای یک انقلاب و هجرت بود. دستگاه فرعونی نمیتوانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیهالسلام را صادر کردند. در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیهالسلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیهالسلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشستهاند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام<ref>قصص/14 ـ 17.</ref>. | حضرت موسی علیهالسلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقهای برای یک انقلاب و هجرت بود. دستگاه فرعونی نمیتوانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیهالسلام را صادر کردند. در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیهالسلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیهالسلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشستهاند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام<ref>قصص/14 ـ 17.</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
آری موسی علیه السلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند. | آری موسی علیه السلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند. | ||
موسی علیه | موسی علیه السلام، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشت سر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیّت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد. | ||
====پاداش هجرت موسی علیهالسلام:==== | ==== پاداش هجرت موسی علیهالسلام:==== | ||
1. رسالت و نبوت. | 1. رسالت و نبوت. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
4. گره گشائی از زبان. | 4. گره گشائی از زبان. | ||
5 . فصاحت و بلاغت. | 5. فصاحت و بلاغت. | ||
6. وزارت برادر و... . | 6. وزارت برادر و... . | ||
این پاداشها در آیات 24 تا 36 سوره طه بیان شده است. | این پاداشها در آیات 24 تا 36 سوره طه بیان شده است. | ||
===3. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و مسلمانان=== | ===3. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و مسلمانان === | ||
مسلمانان دو بار هجرت کردند: | مسلمانان دو بار هجرت کردند: | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقتبار مسلمانان و شکنجه بیامان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلی الله علیه وآله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند. | گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقتبار مسلمانان و شکنجه بیامان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلی الله علیه وآله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند. | ||
حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، [برای شما بسیار سودمند خواهد بود] زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمیشود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها میتوانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد<ref>«لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّهُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ» ر.ک: تاریخ طبری (پیشین) ج2، ص546. ر.ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ ششم، 1418 ه .، ج1، ص349.</ref>.» | حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، [برای شما بسیار سودمند خواهد بود] زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمیشود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها میتوانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد<ref>«لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّهُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ» ر. ک: تاریخ طبری (پیشین) ج2، ص546. ر. ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ ششم، 1418 ه. ، ج1، ص349.</ref>.» | ||
کلام پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند. شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابیطالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده میشد<ref>تاریخ طبری (پیشین)، ج2، ص546.</ref>. | کلام پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند. شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابیطالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده میشد<ref>تاریخ طبری (پیشین)، ج2، ص546.</ref>. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
بیان شیرین و سخنان دلنشین «جعفر» به قدری مؤثر افتاد، که شاه حبشه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، به او گفت: قدری از کتاب آسمانی پیامبر خود را بخوان. جعفر آیات 16 تا 35 سوره مریم را خواند و نظر اسلام را درباره پاکدامنی مریم و موقعیت عیسی علیهالسلام روشن ساخت. هنوز آیات سوره به آخر نرسیده بود؛ که صدای گریه نجاشی و اسقفها بلند شد و قطرات اشک، محاسن و کتابها را ـ که در برابر آنها باز بود ـ تر نمود. | بیان شیرین و سخنان دلنشین «جعفر» به قدری مؤثر افتاد، که شاه حبشه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، به او گفت: قدری از کتاب آسمانی پیامبر خود را بخوان. جعفر آیات 16 تا 35 سوره مریم را خواند و نظر اسلام را درباره پاکدامنی مریم و موقعیت عیسی علیهالسلام روشن ساخت. هنوز آیات سوره به آخر نرسیده بود؛ که صدای گریه نجاشی و اسقفها بلند شد و قطرات اشک، محاسن و کتابها را ـ که در برابر آنها باز بود ـ تر نمود. | ||
مدتی سکوت مجلس را فراگرفت؛ زمزمه ها خوابید و نجاشی به سخن آمد و گفت: «اِنَّ هذا وَما جاءَ بِهِ عیسی لَیَخْرُجُ مِنْ مِشکاةٍ واحِدَةٍ؛ اینها و آنچه را که عیسی آورده است، از یک منبع نور سرچشمه میگیرد.» سپس خطاب به نمایندگان قریش که در مجلس حاضر بودند گفت: «بروید، من هرگز اینها را به قریش تحویل نخواهم داد.<ref>فروغ ابدیت، (پیشین) ج1، ص256.</ref>» بعد از این سخنان، نمایندگان قریش به سرکردگی عمرو عاص و عبداللّه بن ربیعه، از در حیله وارد شدند و به شاه حبشه گفتند: «این گروه درباره عیسی عقائد مخصوصی دارند، که هرگز با اصول و عقائد جهان مسیحیّت سازگار نیست و وجود چنین افرادی برای آیین رسمی شما خطرناک است.» «نجاشی» رو به نماینده جمعیّت مهاجران نمود و گفت: «درباره مسیح عقیده شما چیست؟» جعفر پاسخ داد، عقیده ما درباره حضرت مسیح همانست که پیامبر، خبر داده است. «هُوَ عَبْدُ اللّهِ وَرَسُولُهُ وَرُوحُهُ وَکَلِمَتُهُ اَلْقاها اِلی مَرْیَمَ الْبَتُولِ الْعَذْراءِ<ref>سیره ابن هشام، (پیشین) ج1، ص363 و ر.ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج13، صص 65 ـ 67.</ref>؛ وی بنده و پیامبر خدا و روح و کلمه ای از ناحیه اوست، که به مریم عطا نمود.» | مدتی سکوت مجلس را فراگرفت؛ زمزمه ها خوابید و نجاشی به سخن آمد و گفت: «اِنَّ هذا وَما جاءَ بِهِ عیسی لَیَخْرُجُ مِنْ مِشکاةٍ واحِدَةٍ؛ اینها و آنچه را که عیسی آورده است، از یک منبع نور سرچشمه میگیرد.» سپس خطاب به نمایندگان قریش که در مجلس حاضر بودند گفت: «بروید، من هرگز اینها را به قریش تحویل نخواهم داد.<ref>فروغ ابدیت، (پیشین) ج1، ص256.</ref>» بعد از این سخنان، نمایندگان قریش به سرکردگی عمرو عاص و عبداللّه بن ربیعه، از در حیله وارد شدند و به شاه حبشه گفتند: «این گروه درباره عیسی عقائد مخصوصی دارند، که هرگز با اصول و عقائد جهان مسیحیّت سازگار نیست و وجود چنین افرادی برای آیین رسمی شما خطرناک است.» «نجاشی» رو به نماینده جمعیّت مهاجران نمود و گفت: «درباره مسیح عقیده شما چیست؟» جعفر پاسخ داد، عقیده ما درباره حضرت مسیح همانست که پیامبر، خبر داده است. «هُوَ عَبْدُ اللّهِ وَرَسُولُهُ وَرُوحُهُ وَکَلِمَتُهُ اَلْقاها اِلی مَرْیَمَ الْبَتُولِ الْعَذْراءِ<ref>سیره ابن هشام، (پیشین) ج1، ص363 و ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج13، صص 65 ـ 67.</ref>؛ وی بنده و پیامبر خدا و روح و کلمه ای از ناحیه اوست، که به مریم عطا نمود.» | ||
شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.» ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد. | شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.» ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد. | ||
=====ره آورد هجرت اوّل:===== | ===== ره آورد هجرت اوّل:===== | ||
در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی الله علیه | در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی الله علیه وآله، علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد. به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلی الله علیه وآله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم. همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی که فقر مالی مسلمانها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلی الله علیه وآله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیههای 52 تا 54 سوره قصص نازل گردید و خداوند از آنها تمجید کرد<ref>تفسیر نمونه (پیشین)، ج23، ص393.</ref>. | ||
====2. هجرت عمومی و همگانی==== | ====2. هجرت عمومی و همگانی ==== | ||
بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلی الله علیه وآله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلی الله علیه وآله را از نقشههای مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الُماکِرینَ»<ref> انفال/30.</ref>؛ «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند [و نقشه بکشند] تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد میشوند و خداوند حیله میکند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.» | بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلی الله علیه وآله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلی الله علیه وآله را از نقشههای مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الُماکِرینَ»<ref> انفال/30.</ref>؛ «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند [و نقشه بکشند] تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد میشوند و خداوند حیله میکند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.» | ||
قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است. چنان که میفرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»<ref>توبه/100.</ref>؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.» | قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است. چنان که میفرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»<ref>توبه/100.</ref>؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.» | ||
و آیه 41 سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»<ref>آیه به صورت کامل با ترجمه در قسمت آثار هجرت بیان میشود. ر.ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج11، ص235.</ref>؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.» درباره این گروه نازل شده است. | و آیه 41 سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»<ref>آیه به صورت کامل با ترجمه در قسمت آثار هجرت بیان میشود. ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج11، ص235.</ref>؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.» درباره این گروه نازل شده است. | ||
گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته میشود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق میشود<ref>همان، ج7، ص262.</ref>. | گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته میشود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق میشود<ref>همان، ج7، ص262.</ref>. | ||
=====آثار هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله===== | ===== آثار هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ===== | ||
بررسی تاریخ نشان میدهد که هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود. اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقانآور مکه از میان میرفت. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اسلام را از شکل منطقه ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد. اگر بخواهیم آثار هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله را به صورت فهرستوار برشماریم، اینگونه می توان برشمرد: | بررسی تاریخ نشان میدهد که هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود. اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقانآور مکه از میان میرفت. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اسلام را از شکل منطقه ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد. اگر بخواهیم آثار هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله را به صورت فهرستوار برشماریم، اینگونه می توان برشمرد: | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
9. فراهم آمدن زمینه تربیت انسانهایی چون سلمان و اباذر و عمّار و... | 9. فراهم آمدن زمینه تربیت انسانهایی چون سلمان و اباذر و عمّار و... | ||
==پاداش مهاجران== | == پاداش مهاجران == | ||
از جمله نکاتی که دلالت بر رفعت جایگاه هجرت در اسلام دارد، پاداشهای عظیمی است که خداوند در دنیا و آخرت به مهاجران عنایت نموده است، که به برخی موارد اشاره میشود: | از جمله نکاتی که دلالت بر رفعت جایگاه هجرت در اسلام دارد، پاداشهای عظیمی است که خداوند در دنیا و آخرت به مهاجران عنایت نموده است، که به برخی موارد اشاره میشود: | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
«وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّهَ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»<ref>حج/58 ـ 59.</ref>؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد، و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.» | «وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّهَ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»<ref>حج/58 ـ 59.</ref>؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد، و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.» | ||
5 . بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی | 5. بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی | ||
«اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»<ref> توبه/20 ـ 22.</ref>؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت [خویش] و باغهایی [از بهشت [بشارت میدهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.» | «اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»<ref> توبه/20 ـ 22.</ref>؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت [خویش] و باغهایی [از بهشت [بشارت میدهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.» | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
به راستی عظیمترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است. | به راستی عظیمترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است. | ||
==هجرت همچنان باقی است== | == هجرت همچنان باقی است == | ||
هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله گرچه یک حادثه تاریخی است و در صدر اسلام اتفاق افتاده و با هجرتهایی چون هجرت امام حسین علیهالسلام از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا ادامه یافته است امّا به طور قطع در آنها خلاصه نمیشود و در طول تاریخ حیات بشر تا وقوع قیامت کبری همچنان بر قوت خود باقی است و آثار و برکاتش همانند چشمهای زلال و جوشان، نصیب انسان میشود. | هجرت پیامبر صلی الله علیه وآله گرچه یک حادثه تاریخی است و در صدر اسلام اتفاق افتاده و با هجرتهایی چون هجرت امام حسین علیهالسلام از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا ادامه یافته است امّا به طور قطع در آنها خلاصه نمیشود و در طول تاریخ حیات بشر تا وقوع قیامت کبری همچنان بر قوت خود باقی است و آثار و برکاتش همانند چشمهای زلال و جوشان، نصیب انسان میشود. | ||
و امروز بر عالمان و وارثان پیامبران و ادامه دهندگان راه امامان معصوم علیهمالسلام است که همچنان چراغ نورانی هجرت را روشن نگهدارند و پیامبر گونه "مدینه ها" و شهرهای دور افتاده و روستاهای دور دست و عقب مانده را همانند "مدینة الرسول" بازسازی نمایند. | و امروز بر عالمان و وارثان پیامبران و ادامه دهندگان راه امامان معصوم علیهمالسلام است که همچنان چراغ نورانی هجرت را روشن نگهدارند و پیامبر گونه "مدینه ها" و شهرهای دور افتاده و روستاهای دور دست و عقب مانده را همانند "مدینة الرسول" بازسازی نمایند. | ||
اگر امام راحل با هجرت به | اگر امام راحل با هجرت به «بورسای»ترکیه و نجف اشرف و از آنجا به پاریس و سرانجام در سال 57 به تهران توانست عظیمترین انقلاب تاریخ شیعی را بیافریند، بر وارثان روح اللّه است که ادامه دهندگان راه او باشند و با هجرت خویش به نقاط مختلف کشور، بلکه دنیا، همچنان انقلاب و اسلام را زنده نگهدارند. | ||
همان ضرورتی که هجرت پیامبر اکرم و یاران او و هجرت امام حسین علیهالسلام و اصحاب و بستگان آن حضرت را اقتضا نمود ـ که تهاجم وسیع دشمن (نظامی، اقتصادی، فرهنگی) بر علیه شخص پیامبر صلی الله علیه وآله و مسلمانان و شخص امام حسین علیهالسلام باشد ـ همان عوامل امروز با تمام قوا و توان به صورت تهاجم فرهنگی در تمام کشور و تا درون خانهها (از طریق ماهواره، فیلم و...) و تهاجم نظامی در اطراف کشور (افغانستان، عراق و...) قد علم نموده و پا به میدان گذاشته، و وظیفه روحانیان و علما را چند برابر نموده است. | همان ضرورتی که هجرت پیامبر اکرم و یاران او و هجرت امام حسین علیهالسلام و اصحاب و بستگان آن حضرت را اقتضا نمود ـ که تهاجم وسیع دشمن (نظامی، اقتصادی، فرهنگی) بر علیه شخص پیامبر صلی الله علیه وآله و مسلمانان و شخص امام حسین علیهالسلام باشد ـ همان عوامل امروز با تمام قوا و توان به صورت تهاجم فرهنگی در تمام کشور و تا درون خانهها (از طریق ماهواره، فیلم و...) و تهاجم نظامی در اطراف کشور (افغانستان، عراق و...) قد علم نموده و پا به میدان گذاشته، و وظیفه روحانیان و علما را چند برابر نموده است. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
خطر جدیدی که مسئولیتها را دو چندان میکند، تهاجم نظامی آمریکا و انگلیس در منطقه و در کنار آن تبلیغ مسیحیّت توسط کشیشهای غربی با پوشش کمک رسانی به مردم عراق، و تصمیم مهاجمان مبنی بر تغییر سیستم آموزشی مدارس این کشور است.<ref> افق حوزه، پیش شماره بیست و دوم، 1/2/82، ص2.</ref> شبیه این وضع در افغانستان نیز از مدّتها قبل شروع شده و مرزهای ما را نیز تهدید میکند؛ از این رو بر روحانیان است که کمر همّتِ هجرت را محکم بسته، روستاها و مخصوصا مرزنشینان را در مقابل تهاجمات فرهنگی تجهیز نمایند. | خطر جدیدی که مسئولیتها را دو چندان میکند، تهاجم نظامی آمریکا و انگلیس در منطقه و در کنار آن تبلیغ مسیحیّت توسط کشیشهای غربی با پوشش کمک رسانی به مردم عراق، و تصمیم مهاجمان مبنی بر تغییر سیستم آموزشی مدارس این کشور است.<ref> افق حوزه، پیش شماره بیست و دوم، 1/2/82، ص2.</ref> شبیه این وضع در افغانستان نیز از مدّتها قبل شروع شده و مرزهای ما را نیز تهدید میکند؛ از این رو بر روحانیان است که کمر همّتِ هجرت را محکم بسته، روستاها و مخصوصا مرزنشینان را در مقابل تهاجمات فرهنگی تجهیز نمایند. | ||
==منبع== | == منبع == | ||
[https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/12636/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%87%D8%AC%D8%B1%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 پرتال جامع علوم و معارف قرآن] | [https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/12636/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D9%87%D8%AC%D8%B1%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 پرتال جامع علوم و معارف قرآن] | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اصطلاحات قرآنی]] | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] |