۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''روزه''' در لغت و اصطلاح به معناى پرهیز از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب | '''روزه''' در لغت و اصطلاح به معناى پرهیز از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب همراه [[نیت]] دانسته شده است. | ||
روزه از واجباتی است که همه فرق اسلامی بدان اعتقاد داشته و حتی در امتهای پیشین هم تشریع گردیده است . روزه علاوه بر تقسمیماتی که از جنبه احکام خمسه دارد احکام فراوانی در فقه دارد که تفصیلیش در کتب فقهی ذکر شده است . | روزه از واجباتی است که همه فرق اسلامی بدان اعتقاد داشته و حتی در امتهای پیشین هم تشریع گردیده است. روزه علاوه بر تقسمیماتی که از جنبه احکام خمسه دارد احکام فراوانی در فقه دارد که تفصیلیش در کتب فقهی ذکر شده است. | ||
<div class="wikiInfo"></div> | <div class="wikiInfo"></div> | ||
==روزه== | == روزه == | ||
روزه، منسوب به روز است. در لغت و اصطلاح به معناى پرهیز از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب | روزه، منسوب به روز است. در لغت و اصطلاح به معناى پرهیز از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب <ref>لغتنامه، ج 8، ص 12363، «روزه»؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 5</ref>. همراه نیت دانسته شده است. <ref>مسالک الافهام، شهید، ج 2، ص 6؛ جامع المدارک، ج 2، ص 140</ref>. | ||
برخى آن را به خوددارى از کارهایى ویژه در زمان خاص ا<ref>لمغنى، ج 3، ص 3.</ref> با شرایط مخصوص | برخى آن را به خوددارى از کارهایى ویژه در زمان خاص ا<ref>لمغنى، ج 3، ص 3.</ref> با شرایط مخصوص <ref>تحریر الاحکام، ج 1، ص 449؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 75</ref>. و از سوى افرادى معیّن <ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 54؛ المجموع، ج 6، ص 247.</ref> تعریف کردهاند. | ||
در عربى به آن «[[صوم]]» گفته مىشود که در لغت به معناى خوددارى کردن است. <ref>تاج العروس، ج 17، ص 423؛ لسان العرب، ج 12، ص 350، «صوم»</ref>. در وجه نامگذارىاش به «صوم» گفته شده که روزهدار از خوردن، آشامیدن و اعمالى دیگر امساک مىکند. <ref>لسان العرب، ج 12، ص 351.</ref> روزه از جهت نوع و زمان امساک به گونههاى شرعى، وصال و سکوت قسمت مىشود: روزه شرعى، امساک از مفطرات از صبح تا غروب خورشید است. <ref>نک: سلسلة الینابیع، ج 6، ص 268؛ مستند العروه، خویى، ج 1، ص 391، «کتاب الصوم»</ref>. | |||
روزه متعارف میان مسلمانان و موضوع اصلى بحث در این مقاله همین قسم از روزه است. | روزه متعارف میان مسلمانان و موضوع اصلى بحث در این مقاله همین قسم از روزه است. | ||
در روزه وصال، شخص روزهدار افزون بر روز در شب نیز از خوردن و آشامیدن خوددارى و تنها به خوردن در سحر بسنده مىکند .<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص | در روزه وصال، شخص روزهدار افزون بر روز در شب نیز از خوردن و آشامیدن خوددارى و تنها به خوردن در سحر بسنده مىکند.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 507؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 512</ref> .این معنا در روایات پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام نیز آمده است.<ref>الکافى، ج 4، ص 95 - 96؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 172.</ref> | ||
روزه | برخى گفتهاند که در روزه وصال، شخص دو <ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 507؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 79؛ البحر الرائق، ج 2، ص 451.</ref> یا چند روز (12)<ref>المجموع، ج 6، ص 357؛ معجم لغة الفقهاء، ص 278.</ref> پیاپى از خوردن چیزى امتناع مىکند. برخى این عمل را از اختصاصات پیامبر صلىاللهعلیهوآله دانستهاند. <ref>کشاف القناع، ج 2، ص 396؛ جواهرالکلام، ج 29، ص127 - 128.</ref>در روزه سکوت، شخص نیت مىکند که در روز با کسى سخن نگوید.<ref>) مستند الشیعه، ج 10، ص 511؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 662.</ref> | ||
برخى گفتهاند: مراد آن است که شخص، افزون بر امساک از طعام، از سخن گفتن نیز پرهیز کرده <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 79؛ البحر الرائق، ج 2، ص 451.</ref> و در نیت میان این دو عمل جمع کند. <ref>مستندالشیعه، ج 10، ص 511.</ref> | |||
روزه شرعى از جهت حکم 4 گونه دارد: روزه واجب مانند روزه ماه رمضان و نذر؛ روزه مستحب نظیر روزه همه روزهاى سال جز روزهاى حرام؛ روزه حرام همچون روزه روز عید فطر و قربان؛ روزه مکروه مانند روزه روز عرفه براى کسى که روزه سبب ضعف و عدم توانایى وى براى دعا گردد.<ref>الحدائق، ج 13، ص2 - 3؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 521.</ref> | |||
قرآن از روزه با واژهها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله 1. از «صوم» و مشتقات آن 13 بار که در بیشتر آیات مراد از آن روزه شرعى در اسلام یعنى امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات است؛ مانند «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ» (بقره / 2، 183)، «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ»، (بقره / 2، 185) یک آیه درباره روزه سکوت است: «اِنّى نَذَرتُ لِلرَّحمـنِ صَومـًا فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسیـّا». (مریم / 19، 26) 2. سائحون که در لغت به معناى جهانگردان است.<ref>مفردات، ص 246، «ساح»؛ تاج العروس، ج 4، ص98 - 99، «سیح».</ref> در برخى آیات مانند «الحـمِدونَ السـّحونَ» (توبه / 9، 112) به روزه تفسیر شده <ref>جامع البیان، ج 11، ص 51؛ مجمع البیان، ج 5، ص 13.</ref>) که در روایات اسلامى نیز آمده است.<ref>الکافى، ج 5، ص 15؛ تهذیب، ج 6، ص 130؛ کنزالعمال، ج 2، ص 7.</ref> روزهدار سائح خوانده شده، چون هر دو در حال حرکتاند، جهانگردان در زمین و روزهداران در طاعت الهى و درجات و مقامات معنوى.<ref>نک: التفسیر الکبیر، ج 16، ص 203.</ref>برخى سائح را روزهدارى دانستهاند که گوش، چشم، زبان و دیگر جوارح خود را از حرام باز مىدارد. <ref>مفردات، ص 246.</ref> | |||
بعضى گفتهاند: مراد کسانىاند که روزه واجب را به جاى آورده یا بر روزه مداومت دارند.<ref>لسان العرب، ج 2، ص 493؛ تاج العروس، ج 4، ص 98، «سیح»</ref>.3. صبر که در اصل به معناى بازداشتن نفس است.<ref>الصحاح، ج 2، ص 706؛ لسان العرب، ج4، ص 438، «صبر».</ref> در آیه «واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ» (بقره / 2، 45، 153) بر پایه تفسیرى، مراد از آن روزه است. <ref>جامع البیان، ج 1، ص 370؛ فقه القرآن، ج 1، ص 174.</ref> در روایات اهل بیت علیهمالسلام نیز صبر در آیه به روزه تفسیر شده است .(26)<ref>من لا یحضرهالفقیه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 408.</ref> ماه رمضان نیز ماه صبر خوانده شده است.<ref>مسند احمد، ج 2، ص 384؛ الکافى، ج 4، ص 66؛ زبدة البیان، ص 129.</ref> روزه را صبر نامیدهاند، زیرا روزهدار بر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مىکند.<ref>زبدة البیان، ص128 - 129؛ لسان العرب، ج 4، ص 43؛ تاج العروس، ج 7، ص 75، «صبر».</ref> | |||
قرآن در این آیات مباحث متعددى درباره این موضوع یاد کرده است؛ از جمله روزه در شرایع پیشین، آثار و برکات روزه و برخى احکام و مباحث فقهى. | قرآن در این آیات مباحث متعددى درباره این موضوع یاد کرده است؛ از جمله روزه در شرایع پیشین، آثار و برکات روزه و برخى احکام و مباحث فقهى. | ||
== پیشینه روزه == | |||
روزه افزون بر مسلمانان، بر امتهاى گذشته نیز واجب بوده است: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم». (بقره / 2، 183) به باور برخى آیه مىرساند که روزه در میان پیروان همه شرایع از زمان آدم علیهالسلام بوده است.<ref>لکشاف، ج 1، ص 334؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 76؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 182</ref>. | |||
روایات اسلامى و متونى از کتب مقدس نیز این دیدگاه را تأیید مىکنند. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود که پس از خوردن آدم علیهالسلام از درخت ممنوع و ماندن اثر آن به مدت 30 روز در بدن آن حضرت، خدا بر او و ذریهاش واجب کرد که 30 روز از خوردن و آشامیدن خوددارى کنند.<ref>علل الشرایع، ج 2، ص 379؛ من لا یحضره الفقیه، ج، ص 74.</ref> | |||
على علیهالسلام نیز فرمود آدم علیهالسلام نخستین روزهدار بوده است.<ref>الصافى، ج 1، ص 218؛ الکشاف، ج 1، ص 334.</ref> | |||
در احادیثى نیز از سفارش حضرت نوح به پیروان خود در مورد روزه گرفتن در نخستین روزى که بر کشتى سوار شدند <ref>تهذیب، ج 4، ص 306؛ جامع الاحادیث، ج 9، ص 431</ref> و روزه گرفتن آنان پس از فرود آمدن بر کوه جودى <ref>تهذیب، ج 4، ص 300؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 458.</ref> یاد شده است. | |||
در روایتى دیگر از روزه گرفتن همه روزهاى سال جز عید فطر و قربان، از سوى حضرت نوح، روزه نصف ایام عمر از سوى حضرت داود علیهالسلام و روزه سه روز از هر ماه از سوى حضرت ابراهیم علیهالسلام سخن رفته است.<ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 547؛ مستدرک الوسائل، ج، ص 517؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص 411</ref>. | |||
بر پایه حدیثى دیگر، حضرت داود علیهالسلام یک روز را روزه و روز دیگر را افطار مىکرد و حضرت سلیمان علیهالسلام سه روز آغازین، میانه و پایان هر ماه را روزه مىگرفت و حضرت عیسى علیهالسلام همه روزها را روزه بود و حضرت مریم علیهاالسلام دو روز را روزه مىگرفت و یک روز را افطار مىکرد.<ref>وسائل الشیعه، ج 10، ص 439؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص 410.</ref> | |||
بر اساس روایتى از حضرت موسى علیهالسلام از خدا در مورد پاداش روزه ماه رمضان پرسش شده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج 7، ص 485</ref>. در تورات نیز از اقامت 40 شبانه روز حضرت موسى علیهالسلام بى اینکه آب و غذایى خورد، یاد شده است.<ref>کتاب مقدس، سفر تثنیه: 9: 9.</ref> | |||
افزون بر این، پیروان شریعت موسى علیهالسلام نیز هنگام توبه و تضرع به درگاه الهى روزه مىگرفتند، تا از این رهگذر به گناهان خود اعتراف کنند و رضایت خدا را به دست آورند.<ref>قاموس کتاب مقدس، ص 428.</ref> | |||
در | بر پایه نقل برخى منابع، در روزگار کنونى نیز روزه در میان متدینان از یهود وجود دارد.<ref>مقارنة الادیان، ص 150.</ref> در انجیل نیز هست که حضرت عیسى علیهالسلام 40 شبانهروز روزه گرفت؛<ref>کتاب مقدس، متى، 4: 2.</ref> | ||
همچنین نقل شده است که شاگردان آن حضرت فراوان روزه مىگرفتند.<ref>کتاب مقدس، لوقا، 5: 33 - 35</ref>.در انجیل دستورهایى در مورد روزه و پرهیز از ریا در آن هست .(<ref>کتاب مقدس، متى: 6: 16.</ref>به گزارشى امام صادق علیهالسلام فرمود که در انجیل تنها از وجوب روزه بر پیامبران امتهاى گذشته یاد شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 99 - 100؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 240.</ref> | |||
بر | سند این روایت ضعف دارد؛ نیز مخالف با مضمون آیه 183 بقره / 2 است که روزه را بر همه پیشینیان واجب دانسته، پس پذیرفتنى نیست. <ref>المیزان، ج 2، ص 26</ref>.روزه در میان مجوسیان نیز رایج بوده، به گونهاى که به برخى از آنان به جهت روزه گرفتن فراوان، «الصیامیه» (روزهداران) اطلاق مىکردند.<ref>مقارنة الادیان، ص 149.</ref>در همانند بودن روزه پیروان شرایع اختلاف است: به باور برخى، از آیه مذکور فهمیده مىشود که روزه پیروان شرایع از همه جهات ـ اعم از وقت روزه و شمار روزهاى واجب ـ همانند هم بوده است. <ref>رسائل المرتضى، ج 2، ص 21 - 22؛ احکام القرآن، ابن عربى، ج 1، ص 74؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 274.</ref>مؤید این دیدگاه، روایتى است که در آن از روزه ماه رمضان در کلام حضرت موسى علیهالسلام سخن به میان آمده است.<ref>الامالى، ص 277؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 485.</ref> | ||
بر | بر این اساس، برخى گفتهاند: یهودیان و مسیحیان نیز 30 روز ماه رمضان را روزه مىگرفتند؛ ولى به تدریج زمان و شمار روزهاى این تکلیف را تغییر دادند.<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 6؛ احکام القرآن، ابن عربى، ج 1، ص 74 - 75؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 274 - 275.</ref>در روایتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله نیز به تغییر روزه ماه رمضان از 30 روز به 50 روز از سوى حاکمان نصارا اشاره شده است.<ref>مجمع الزوائد، ج 3، ص 139؛ کنزالعمال، ج 8، ص 483</ref>. به اعتقاد بسیارى از مفسران، مراد آیه تنها مشابهت در اصل تشریع روزه است؛<ref>نک: التبیان، ج 2، ص 115؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 76؛ المیزان، ج 2، ص 7</ref>.اما خصوصیات روزه آنان، از جهت زمان و عدد روزها، تفاوت داشته است. | ||
مؤید این دیدگاه روایتى دیگر از پیامبر صلىاللهعلیهوآله است که در آن کمتر بودن روزهاى روزه مسلمانان نسبت به پیروان شرایع گذشته یاد شده است.<ref>علل الشرایع، ج 2، ص 378 - 379؛ بحارالانوار، ج 9، ص 369</ref>. همچنین بر اساس برخى روایات، آمیزش با همسر در شبهاى روزه بر روزهدار، نیز خوردن و آشامیدن در شب حرام بوده است، اگر فرد پیش از افطار کردن به خواب مىرفت؛ ولى این احکام از مسلمانان برداشته شدند.<ref>وسائل الشیعه، ج 10، ص 114؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص156 - 157.</ref> (همین مقاله، روزه در اسلام) | |||
براساس روایتى دیگر، برداشته شدن روزه در حال سفر، از احکامى است که خدا برخلاف امتهاى گذشته، آن را به مسلمانان هدیه داده است.<ref>علل الشرایع، ج 2، ص 382؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 177.</ref> افزون بر این، در میان پیروان شرایع گذشته، روزه سکوت نیز وجود داشت، چنان که حضرت مریم علیهاالسلام پس از بچهدار شدن از راه اعجاز الهى، از سوى خدا دستور یافت روزه سکوت بگیرد:<ref>التبیان، ج 7، ص</ref> 121. «فَاِمّا تَرَیِنَّ مِنَ البَشَرِ اَحَدًا فَقولى اِنّى نَذَرتُ لِلرَّحمـنِ صَومـًا فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسیـّا» (مریم / 19، 26)، از اینرو وقتى بنىاسرائیل از آن حضرت درباره فرزندش پرسیدند، با ترک سخن گفتن، به فرزند خود اشاره کرد که با او سخن بگویند: «فَاَشارَت اِلَیهِ قالوا کَیفَ نُکَلِّمُ مَن کانَ فِى المَهدِ صَبیـّا». (مریم / 19، 29) برخى گفتهاند: در روزه سکوت، افزون بر خوددارى از سخن گفتن، از خوردن و آشامیدن نیز پرهیز مىکردند.<ref>التبیان، ج 7، ص 121؛ جامع البیان، ج 16، ص 94.</ref> | |||
به گفته برخى حضرت زکریا علیهالسلام نیز پس از فرزنددار شدن همسرش، از سوى خدا مأمور شد که سه روز روزه سکوت بگیرد و جز ذکر الهى سخنى نگوید و با مردم تنها با اشاره گفت و گو کند:<ref>تفسیر ثعلبى، ج 3، ص 66؛ مجمع البیان، ج 2، ص 290.</ref> «قالَ ءایَتُکَ اَلاَّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلـثَةَ اَیّامٍ اِلاّ رَمزًا واذکُر رَبَّکَ کَثیرًا وسَبِّح بِالعَشِىِّ والاِبکـر» (آلعمران / 3، 41؛ نیز مریم / 19، 10)؛ ولى بیشتر مفسران سکوت حضرت زکریا را به اعجاز الهى و عدم توانایى او بر سخن گفتن در این سه روز دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 290؛ التفسیر الکبیر، ج 8، ص 43.</ref> | |||
روزه گرفتن به پیروان شرایع الهى اختصاص نداشته، بلکه روزه در میان ملل و ادیان غیر الهى نیز همچون مصریان و یونانیان قدیم، هندیان و برخى ملتهاى دیگر، بوده است.<ref>المیزان، ج 2، ص 7؛ مقارنة الادیان، ص 149 - 150.</ref> مصریان در روزهاى عید، از جمله روز وفاى نیل و برداشت کشتهاى خود روزه مىگرفتند و روحانیان آنان، افزون بر آن، 7 هفته از سال را روزه بودند. رومیان پیش از جنگ براى طلب پیروزى روزه مىگرفتند. برخى عالمان دین نیز در برخى مناطق این سرزمین همه روزهاى سال را روزهدار بودند.<ref>مقارنة الادیان، ص 149.</ref> | |||
روزه در میان هندیان حتى پیش از میلاد بوده و زاهدان آنان در روزه گرفتن و کشتن نفس افراط مىکردند، به گونهاى که بر مذهب برخى از فرقههاى آنان، دین انتحار اطلاق مىگردید، زیرا پیروان خود را در سراسر زندگى به روزه گرفتن ترغیب مىکردند.<ref>مقارنة الادیان، ص 150</ref>. برخى بتپرستان نیز با هدف خشنود کردن خدایان یا خاموش کردن آتش خشم خدایان به هنگام ارتکاب به گناه روزه مىگرفتند.<ref>المیزان، ج 2، ص 8</ref>. در روایاتى نیز از وجود روزه روزهایى خاص در زمان جاهلیت یاد شده است.<ref>مسند احمد، ج 2، ص 143؛ صحیح البخارى، ج 2، ص 226.</ref> | |||
== روزه در اسلام == | |||
در اسلام نیز همچون شرایع گذشته، روزه تکلیفى لازم براى مسلمانان است: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ... * اَیّامـًا مَعدودتٍ». (بقره / 2، 183 - 184) درباره مراد از «اَیّامـًا مَعدودتٍ» اختلاف است: برخى آن را روزهایى غیر از ماه رمضان دانستهاند که این روزها به نظر اینان روز عاشورا <ref>نک: تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ تفسیر بیضاوى، ج 1، ص 461.</ref> یا سه روز در هر ماه یا سه روز در هر ماه و روز عاشورا بوده است.<ref>نک: جامع البیان، ج 2، ص 177 - 178؛ مجمع البیان، ج 2، ص 9؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 78</ref>. | |||
به دیده برخى، روزه این ایام، واجب و به نظر بعضى دیگر مستحب بوده است.<ref>نک: تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ مجمع البیان، ج 2، ص 9؛ نک: التفسیر الکبیر، ج 5، ص 78.</ref> در تأیید دیدگاه استحباب روزه در صدر اسلام، برخى گفتهاند: جملات «وعَلَى الَّذینَیُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ» (بقره / 2، 184) گویاست که مسلمانان در صدر اسلام میان روزه گرفتن و فدیه دادن آزاد بودند، هرچند روزه گرفتن بهتر از فدیه دادن بود.<ref>جامع البیان، ج 2، ص 180؛ مجمع البیان، ج 2، ص 10 - 11</ref>.سپس آیه مذکور با آیه «شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» (بقره / 2، 185) که روزه ماه رمضان را واجب کرد، نسخ گردید. <ref>نک: جامع البیان، ج 2، ص 178؛ مجمع البیان، ج 2، ص 9</ref>.بیشتر مفسران «ایام معدودات» را روزهاى ماه رمضان دانستهاند <ref>)جامع البیان، ج 2، ص 177، 179؛ مجمع البیان، ج 2، ص 9</ref> که قرآن نخست در آیه 184 بقره / 2 از این روزها با اجمال یاد کرده و سپس در آیه بعد با نام بردن از ماه رمضان، اجمال آن را برداشته است. <ref>مجمع البیان، ج 2، ص 9؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 78؛ المیزان، ج 2، ص 9</ref>. | |||
دلیل این برداشت اولاً سیاق آیات است که با هم نازل شدهاند و نسخ متوقف بر تقدّم منسوخ بر ناسخ است. ثانیا نسخ در صورتى عملى مىشود که تنافى و تضاد میان دو آیه باشد، در حالى که ذکر اجمالى یک حکم در آیهاى و تفصیل و تبیین آن در آیهاى دیگر، از مصادیق تنافى نیست. <ref>المیزان، ج 2، ص 4 - 8</ref>. | |||
جمله «وعَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ» (بقره / 2، 184) نیز بر جواز افطار روزه دلالت ندارد. (همین مقاله، شرایط روزه) همچنین به باور بیشتر عالمان اسلامى، وجوب روزه ماه رمضان * بر مسلمانان در سال دوم هجرى <ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 897؛ المجموع، ج 6، ص 5؛ البدایة النهایه، ج 3، ص 311، 419؛ فتح البارى، ج 1، ص 47؛ ج 4، ص 127.</ref> و به نظر برخى سال سوم (10)<ref>تفسیر سمعانى، ج 2، ص 11.</ref> هجرى نازل گردید؛ ولى برخى معتقدند روزه در مکه و پیش از هجرت پیامبر صلىاللهعلیهوآله به مدینه واجب شده است. <ref>الصحیح من سیرة النبى، ج 4، ص 301.</ref> | |||
دلیل این دیدگاه، نخست سخن جعفر بن ابى طالب به پادشاه حبشه است که در آن از مأمور شدن مسلمانان به روزه از سوى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله سخن به میان آمده است؛<ref>الکامل، ج 2، ص 80؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 30.</ref> نیز نقلى که در آن توصیه به روزه، از جمله سفارشهاى عمروبن مره اسلمى به قوم خود، پس از پذیرش اسلام در مکه شمرده شده است.<ref>البدایة والنهایه، ج 2، ص 429؛ الصحیح من سیرة النبى، ج 4، ص 302.</ref> | |||
دلیل این دیدگاه، نخست سخن جعفر بن ابى طالب به پادشاه حبشه است که در آن از مأمور شدن مسلمانان به روزه از سوى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله سخن به میان آمده | |||
پس از تشریع روزه در صدر اسلام، آمیزش با همسر، نیز خوردن و آشامیدن در شبهاى ماه رمضان پس از خوابیدن قبل از افطار، براى مسلمانان ممنوع بود، ازاینرو نقل شده است که مسلمانى به نام قیس بن صرمه انصارى <ref>اسباب النزول، ص 30؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197.</ref> و به گزارشى، مطعم بن جبیر <ref>مجمع البیان، ج 2، ص 21؛ الصافى، ج 1، ص 225.</ref>روزهدار بود و چون هنگام افطار به خواب رفت و نتوانست روزهاش را افطار کند، روز بعد هنگام کار از هوش رفت؛ | پس از تشریع روزه در صدر اسلام، آمیزش با همسر، نیز خوردن و آشامیدن در شبهاى ماه رمضان پس از خوابیدن قبل از افطار، براى مسلمانان ممنوع بود، ازاینرو نقل شده است که مسلمانى به نام قیس بن صرمه انصارى <ref>اسباب النزول، ص 30؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197.</ref> و به گزارشى، مطعم بن جبیر <ref>مجمع البیان، ج 2، ص 21؛ الصافى، ج 1، ص 225.</ref>روزهدار بود و چون هنگام افطار به خواب رفت و نتوانست روزهاش را افطار کند، روز بعد هنگام کار از هوش رفت؛ | ||
همچنین نقل شده که برخى مسلمانان از جمله عمربن خطاب در شبها با همسران خود آمیزش کرده و مرتکب گناه مىشدند<ref>جامع البیان، ج 2، ص 223؛ مجمع البیان، ج 2، ص 21 - 22؛ الدر المنثور، ج 1، ص 197.</ref> که در پى این حوادث، آیه 187 بقره / 2 نازل شد و این دو عمل را مباح شمرد: | همچنین نقل شده که برخى مسلمانان از جمله عمربن خطاب در شبها با همسران خود آمیزش کرده و مرتکب گناه مىشدند<ref>جامع البیان، ج 2، ص 223؛ مجمع البیان، ج 2، ص 21 - 22؛ الدر المنثور، ج 1، ص 197.</ref> که در پى این حوادث، آیه 187 بقره / 2 نازل شد و این دو عمل را مباح شمرد: «اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم فَتابَ عَلَیکُم وعَفا عَنکُم فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ». به نظر برخى ممنوعیت این اعمال پیش از نزول آیه مذکور از احکام یهود <ref>الفرقان، ج 2، ص 56.</ref>یا مسیحیان <ref>)جامع البیان، ج 2، ص 176؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 11.</ref> بوده است؛ ولى برخى معتقدند که ممکن است اعمال مذکور به حکم خود پیامبر صلىاللهعلیهوآله و بر اساس روایات ممنوع شده و با نزول این آیه حلال گردیده است.<ref>المیزان، ج 2، ص 46؛ الفرقان، ج 2، ص 56</ref> | ||
== اهمیت روزه == | |||
تکلیف روزه اهمیت و جایگاه ویژهاى دارد، از اینرو خدا آن را بر همه پیروان شرایع واجب کرد (بقره / 2، 183)، تا همگان از برکات و آثار دنیایى و آخرتى آن بهرهمند گردند. آیهاى دیگر، حکمت تشریع روزه را بزرگداشت خدا و شکر او مىخواند: «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ... لِتُکَبِّروا اللّهَ عَلى ما هَدکُم ولَعَلَّکُم تَشکُرون». (بقره / 2، 185) برخى از اینکه در آیه مذکور شکر بودن روزه با «لعل» و تعظیم الهى بى «لعلّ» ذکر شده، دریافتهاند که روزه در هر صورت تعظیم الهى است؛ ولى شکر بودنش، وابسته به آن است که روزه حقیقى باشد و روزهدار آن را با اخلاص به جا آورد.<ref>المیزان، ج 2، ص24 - 25؛ نمونه، ج 1، ص 628</ref>. | |||
آیهاى دیگر روزه را یکى از حدود الهى یاد مىکند و همگان را به حفظ و ضایع نکردن آن فرمان مىدهد: «ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ... تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها» (بقره / 2، 187)؛ همچنین خدا این تکلیف الهى را در بهترین زمان یعنى ماه رمضان قرار داد: «شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» (بقره / 2، 185)، زیرا رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و امامرضا علیهالسلام فرمودند ماه رمضان، ماه نزول قرآن و جدایى حق از باطل است: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ ... والفُرقانِ» و در آن شبى نهاد که بهتر از 1000 شب است: «لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر» <ref>علل الشرایع، ج 1، ص 270؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 242</ref>. قدر / 97، 3)، | |||
از اینرو وجوب روزه در چنین زمانى از بزرگى و اهمیت این تکلیف حکایت دارد. در آیاتى دیگر، روزه از ویژگىهاى مؤمنانى شمرده مىشود که خدا به آنان بشارت مىدهد: «السـّحونَ ... وبَشِّرِ المُؤمِنین». (توبه / 9، 112) آیهاى دیگر، روزهدارى را از خصلتهاى زنان باایمانى مىشمرد که براى همسرى پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله شایستگى دارند: «عَسى رَبُّهُ اِن طَـلَّقَکُنَّ اَن یُبدِلَهُ اَزوجـًا خَیرًا مِنکُنَّ مُسلِمـتٍ مُؤمِنـتٍ ... سـحـتٍ». (تحریم / 66، 5) مراد از «سائحون» و «سائحات» مردان و زنان روزهدارند.<ref>)جامعالبیان، ج 11، ص 52؛ ج 28، ص 210؛ مجمعالبیان، ج 5، ص 130؛ ج 10، ص 60</ref>. | |||
افزون بر این، قرآن کریم در آیاتى مسلمانان را به استعانت از روزه به هنگام سختىها فرمان مىدهد: «واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ» (بقره / 2، 45، 153)، اگر مراد از صبر روزه باشد.<ref>جامع البیان، ج 1، ص 370؛ المیزان، ج 1، ص 153</ref>. | |||
در | مؤید این برداشت، روایاتىاند که در آنها صبر در آیه به روزه تفسیر و به مؤمنان سفارش شده که هنگام سختىها و مصیبتها از روزه کمک جویند.<ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 7</ref>. | ||
در روایات نیز روزه جایگاه ویژهاى دارد؛ از جمله بر پایه احادیثى از 5 رکن اسلام است <ref>الکافى، ج 2، ص 18؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 7؛ صحیح البخارى، ج 1، ص 8</ref>. که از میان همه اعمال انسان به خدا اختصاص دارد که بىواسطه پاداش روزهدار را خواهد داد.<ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ صحیح البخارى، ج 8، ص 197؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 405.</ref> بر اساس روایاتى، روزه در روزهاى گرم، جهاد <ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ صحیح البخارى، ج 8، ص 197؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 405</ref>. بلکه بهترین جهاد است. <ref>بحارالانوار، ج 93، ص 256؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص 381.</ref> | |||
در حدیثى دیگر، خواب روزهدار را عبادت، سکوتش را تسبیح، عملش را مقبول و دعایش را مستجاب مىداند . <ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 401.</ref>افزون بر این، در آیات و روایات متعدد، براى روزهدارى آثار و برکات فراوان دیگرى یاد شده که نشانه اهمیت این تکلیف الهى در شریعت اسلام است. ( همین مقاله، آثار و برکات روزه ) | در حدیثى دیگر، خواب روزهدار را عبادت، سکوتش را تسبیح، عملش را مقبول و دعایش را مستجاب مىداند. <ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 401.</ref>افزون بر این، در آیات و روایات متعدد، براى روزهدارى آثار و برکات فراوان دیگرى یاد شده که نشانه اهمیت این تکلیف الهى در شریعت اسلام است. (همین مقاله، آثار و برکات روزه) | ||
==آثار و برکات روزه== | == آثار و برکات روزه == | ||
روزه، مایه خیر و برکت براى انسانهاست: «واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون» (بقره / 2، 184)، زیرا افزون بر آثار مادى و معنوى در دنیا، پاداش و برکات فراوانى نیز در آخرت براى انسان در پى دارد: | |||
روزه، مایه خیر و برکت براى انسانهاست: | |||
1. سلامت بدن | 1. سلامت بدن | ||
از خیرات روزه که در آیه 184 بقره / 2 یاد شده، سلامت بدن است، چنان که در روایتى این امر از آثار دنیایى روزه دانسته شده است . <ref>کنزالعمال، ج | از خیرات روزه که در آیه 184 بقره / 2 یاد شده، سلامت بدن است، چنان که در روایتى این امر از آثار دنیایى روزه دانسته شده است. <ref>کنزالعمال، ج 8، ص 450؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 502</ref>. | ||
برخى گفتهاند: روزه اثر ویژهاى در درمان بسیارى از بیمارىها از جمله بیمارىهاى چشم، بیمارهاى پوستى، بیمارىهاى کلیه، کبد و دیگر بیمارىها دارد .<ref>نمونه، ج 1، ص 632.</ref> به نظر برخى، روزه افزون بر درمان بیمارىها، نقشى اساسى در پیشگیرى از بروز بیمارى داشته و سبب سوختن چربىها، سموم و دیگر مواد اضافه بدن مىگردد . <ref>مع الطب فى القرآن الکریم، ص 200</ref>. | برخى گفتهاند: روزه اثر ویژهاى در درمان بسیارى از بیمارىها از جمله بیمارىهاى چشم، بیمارهاى پوستى، بیمارىهاى کلیه، کبد و دیگر بیمارىها دارد.<ref>نمونه، ج 1، ص 632.</ref> به نظر برخى، روزه افزون بر درمان بیمارىها، نقشى اساسى در پیشگیرى از بروز بیمارى داشته و سبب سوختن چربىها، سموم و دیگر مواد اضافه بدن مىگردد. <ref>مع الطب فى القرآن الکریم، ص 200</ref>. | ||
2. تحصیل تقوا | 2. تحصیل تقوا | ||
اثر دنیایى دیگر روزه تقواآفرینى در فرد روزهدار است: | اثر دنیایى دیگر روزه تقواآفرینى در فرد روزهدار است: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ ... لَعَلَّکُمتَتَّقون» (بقره / 2، 183)، چنانکه در آیهاى دیگر نیز به این پیامد روزه اشاره دارد: «اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ... لَعَلَّهُم یَتَّقون». (بقره / 2، 187) این امر بدان جهت است که روزهدار از لذتهاى جسمى و شهوات، هرچند حلال باشد، دورى مىکند و تمرین این کار، سبب اجتناب از ارتکاب گناهان مىگردد، زیرا کسى که خدا را در خواستههاى مباح اجابت کند، به طریق اولى در محرّمات الهى از او بیشتر فرمان مىبرد.<ref>المیزان، ج 2، ص 8.</ref> برخى گفتهاند: انسان وقتى نفس خود را در برابر خوردن، آشامیدن و آمیزش مهار مىکند که رغبت بسیارى به آنها دارد، حفظ نفس در مقابل دیگر اعمال و گناهان آسانتر خواهد بود.<ref>التفسیر الکبیر، ج 5، ص 77.</ref> بر همین اساس در روایات، از روزه به سپر یاد شده است که انسان را در برابر گناهان حفظ مىکند <ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 14؛ مسند احمد، ج 2، ص 306، 465.</ref> و به جوانان ناتوان از ازدواج توصیه شده است که براى حفظ خود از گناه روزه بگیرند.<ref>مسند احمد، ج 1، ص 447؛ سنن النسائى، ج 4، ص 170؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 411.</ref> | ||
3. شکیبایى در برابر دشوارى ها | 3. شکیبایى در برابر دشوارى ها | ||
روزه توان انسان را در برابر مشکلات نیرومند مىکند، از اینرو قرآن مسلمانان را به کمک گرفتن از روزه فرمان مىدهد: | روزه توان انسان را در برابر مشکلات نیرومند مىکند، از اینرو قرآن مسلمانان را به کمک گرفتن از روزه فرمان مىدهد: «واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ» (بقره / 2، 45)، اگر مراد از صبر در آیه روزه باشد.<ref>تفسیر عیاشى، ج 1، ص 44؛ تفسیر ابن ابى حاتم، ج1، ص 102؛ تفسیر سمرقندى، ج 1، ص 76</ref>.بر همین اساس در روایات دیگر، روزه نصف صبر <ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 555؛ مسند احمد، ج 4، ص 260؛ عوالى اللئالى، ج 1، ص 115.</ref> و از ماه رمضان به ماه صبر <ref>الکافى، ج 4، ص 66؛ تهذیب، ج 3، ص 57.</ref> یاد شده است، زیرا هنگام روزهدارى و ماه رمضان، روزهدار با خوددارى از گناهان حتى ارتکاب بسیارى از امور حلال، اراده خود را تقویت مىکند و مىتواند در برابر سختىها مقاومت کند. | ||
4. آمرزش گناهان | 4. آمرزش گناهان | ||
از برکات دیگر روزه، آمرزش الهى گناهان است: | از برکات دیگر روزه، آمرزش الهى گناهان است: «والصـّمینَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَةً». (احزاب / 33، 35) بر پایه روایتى، فرشتگان در هر روز ماه رمضان براى روزهداران مغفرت خواسته و در پایان ماه، آمرزش گناهان و قبولى توبه را به آنان بشارت مىدهند .(1)<ref>الامالى، ص 108؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 245.</ref> بر اساس حدیثى دیگر، آمرزش گناهان براى کسى که براى خدا یک روز روزه مستحب بگیرد، واجب شمرده شده است .(2)<ref>الامالى، ص 645؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 402.</ref> | ||
5 . پاداش بزرگ الهى | 5. پاداش بزرگ الهى | ||
خدا به مؤمنانى که اهل عمل صالح مانند روزه باشند، پاداش عظیمى در آخرت مىبخشد: | خدا به مؤمنانى که اهل عمل صالح مانند روزه باشند، پاداش عظیمى در آخرت مىبخشد: «والصـّمینَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم ... اَجرًا عَظیما» (احزاب / 33، 35) و آنان را به بهشت مىبرد: «اِنَّ اللّهَ اشتَرى مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم واَمولَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ... * اَلتـّبُونَ العـبِدونَ الحـمِدونَ السـّحونَ» (توبه / 9، 111 - 112)؛ بهشتى که در آن باغهاى عالى و میوههاى آن در دسترس بهشتیان است: «فى جَنَّةٍ عالِیَه * قُطُوفُها دانِیَه * کُلوا واشرَبوا هَنیـ ٔ ا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیّامِ الخالِیَه». (حاقّه / 69، 22 - 24) «الاَیّامِ الخالِیَة» به نظر برخى روزهایى است که بهشتیان در دنیا روزهدار بودهاند،<ref>الکشاف، ج 4، ص 153؛ فتح القدیر، ج 5، ص 284.</ref> چنان که در برخى روایات اهل بیت علیهمالسلام نیز آمده است.<ref>بحارالانوار، ج 93، ص 346؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص 105.</ref> در روایتى، پاداش روزهدار ماه رمضان که از حرام اجتناب ورزد، رضایت الهى و بهشت <ref>بحارالانوار، ج 93، ص 346؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص 105.</ref> و در حدیثى دیگر، اندازه ثواب هر عملى 10 تا 700 برابر دانسته شده، جز روزه که محدود به این مقدار نبوده و خداوند، خود پاداش آن را تعیین مىکند.<ref>مستدرک الوسائل، ج 7، ص 503؛ جامع احادیث الشیعه، ج 9، ص 95.</ref> بر پایه احادیثى دیگر، پاداش آخرتى روزه، امان از تشنگى و گرسنگى روز قیامت <ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 74؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 241.</ref>و ازدواج با حوریان بهشتى <ref>مستدرک الوسائل، ج 7، ص 424؛ مجمع الزوائد، ج 3، ص 141.</ref> است. | ||
==احکام فقهى روزه== | == احکام فقهى روزه == | ||
1. گونه هاى روزه | 1. گونه هاى روزه | ||
روزه از نظر حکم، به روزه واجب، مستحب، حرام و مکروه قسمت مىشود. قرآن کریم به دو قسم نخست اشاره دارد. | روزه از نظر حکم، به روزه واجب، مستحب، حرام و مکروه قسمت مىشود. قرآن کریم به دو قسم نخست اشاره دارد. | ||
==ا. روزه واجب== | == ا. روزه واجب == | ||
روزه در برخى زمانها و وضعیتها بر انسان واجب مىشود. | روزه در برخى زمانها و وضعیتها بر انسان واجب مىشود. | ||
یکم. روزه ماه رمضان: قرآن در آیه 183 بقره / 2 روزه را به شکل مطلق بر مسلمانان واجب مىداند:<ref>المقنعه، ص 294؛ نک: مغنى المحتاج، ج 1، ص 420.</ref> | یکم. روزه ماه رمضان: قرآن در آیه 183 بقره / 2 روزه را به شکل مطلق بر مسلمانان واجب مىداند:<ref>المقنعه، ص 294؛ نک: مغنى المحتاج، ج 1، ص 420.</ref>«کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم». سپس در آیه پسین وجوب آن را به روزهاى خاصى محدود مىکند: «اَیّامـًا مَعدودتٍ». (بقره / 2، 184) به نظر بیشتر مفسران و فقیهان، مراد آیه روزهاى ماه رمضان است که در آیه پسین به آن تصریح مىشود:<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 9؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 78؛ اعانة الطالبین، ج 2، ص 243.</ref> «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ». (بقره / 2، 185) جمله «فَعِدَّةٌ مِناَیّامٍ اُخَرَ» در آیه 185 بقره / 2 نیز که روزه این ایام را بر مریض و ناتوان در روزهاى دیگر لازم مىشمرد، بر وجوب روزه ماه رمضان دلالت دارد،<ref>فقه الصادق، ج 8، ص 69.</ref> چنان که جمله «شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» نیز بر وجوب روزه این ماه دلالت دارد.<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 75؛ فقه الصادق، ج 8، ص 69.</ref> | ||
روایات متعدد از جمله سخنى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله نیز که روزه یا روزه ماه رمضان در آن از پنج رکن اسلام شمرده شده، بر وجوب روزه ماه رمضان دلالت دارد.<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 42؛ مستند العروه، خویى، ج 1، ص 9، «کتاب الصوم».</ref> دو. روزه قضاى رمضان: مریض یا مسافر که روزه ماه رمضان از او فوت شده، باید قضاى آن را در وقتى دیگر به جا آورد:<ref>الخلاف، ج 2، ص206 - 207؛ جامع الخلاف، ص 16؛ المجموع، ج 6، ص 257.</ref> «ومَن کانَ مَریضـًا اَو عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ». (بقره / 2، 185) | |||
برخى جمله «ولِتُکمِلوا العِدَّةَ» را نیز دلیل بر وجوب قضاى ماه رمضان دانستهاند؛ با این استدلال که خدا در این آیه مسلمانان را به کامل کردن روزههاى فوتشدهشان فرمان مىدهد.<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 96؛ کتاب الصوم، ص 227؛ مستمسک العروه، ج 8، ص 485.</ref> روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام نیز بر وجوب قضاى روزه ماه رمضان دلالت دارند؛<ref>مشارق الشموس، ج 2، ص 389؛ کتاب الصوم، ص 227 - 229.</ref> اما آراى فقیهان درباره لزوم پیاپى بودن قضاى روزه رمضان یا جواز پراکنده بودن آن، مختلف است: بیشتر فقیهان شیعه <ref>الخلاف، ج 2، ص 210؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 475.</ref> و اهل سنت <ref>المجموع، ج 6، ص 367؛ المغنى، ج 3، ص88 - 89.</ref> به جا آوردن قضا را به شکل پراکنده جایز و انجام دادن در پى هم آن را مستحب شمردهاند. <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 181؛ المجموع، ج 6، ص 367؛ المغنى، ج 3، ص 88.</ref> | |||
دلیل اینان اوّلاً اطلاق آیه یاد شده است که انجام دادن قضا در آن به گونهاى مطلق آمده و به تتابع مقید نشده است.<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 75؛ بدائعالصنائع، ج 2، ص 76؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 282.</ref> ثانیا روایات متعددى <ref>تهذیب، ج 4، ص 276؛ سنن الدار قطنى، ج 2، ص 174؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 343.</ref> این امر را جایز شمردهاند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 181 - 182؛ المغنى، ج 3، ص 88.</ref> بر استحباب انجام دادن متوالى این روزها نیز به روایات اهل بیت استناد شده است.<ref>الحدائق، ج 13، ص 316؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 47</ref>.در مقابل، برخى در پى هم بودن روزه این ایام را واجب شمردهاند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 181، 183؛ المجموع، ج 6، ص 367؛ نیل الاوطار، ج 4، ص 316.</ref> دلیل برخى از ایشان بر وجوب، قرائت ابن مسعود است که آیه 185 بقره / 2 را با قید تتابع تلاوت مىکرده است: «فعدة من ایام اخر متتابعات»؛ نیز اینکه قضاء تابع اداء است و همان گونه که روزه ماه رمضان باید به صورت متوالى انجام شود، قضاى آن هم باید به شکل توالى باشد.<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 76؛ المحلى، ج 6، ص 261؛ نیل الاوطار، ج 4، ص 316.</ref> معدودى از فقیهان اهل سنت آیه «وسارِعوا اِلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم» (آل عمران / 3، 133) را نیز که به سرعت گرفتن در همه کارهاى خیر فرمان مىدهد، دلیل وجوب تتابع قضاء دانستهاند.<ref>المحلى، ج 6، ص 261.</ref> | |||
سه. روزه کفاره ظِهار: ظهار، تشبیه همسر به مادر یا زنى است که ازدواج با او بر فرد حرام است.<ref>ایضاح الفوائد، ج 3، ص 408 - 409؛ کفایة الاحکام، ج 2، ص 392 - 394.</ref> ظِهار که تحریم همسر بر خود است،<ref>معجم لغة الفقهاء، ص 297</ref>.با گفتن جملاتى همچون «اَنتِ عَلىَّ کَظَهْر امىّ؛ تو بر من همانند پشت مادرم هستى»(<ref>مسالک الافهام، شهید، ج 9، ص 464؛ جواهر الکلام، ج 33، ص 96.</ref> با شرایطى خاص تحقق مىیابد.<ref>مسالک الافهام، شهید، ج 9، ص 527؛ التبیان، ج 9، ص 540.</ref> (ظهار) اگر مرد رجوع به همسرش را قصد کند، باید قبل از آمیزش با همسر، بردهاى را آزاد کند و با نبودن برده، دو ماه پیاپى روزه بگیرد و در صورت عدم توانایى بر روزه، 60 مسکین را غذا دهد: «والَّذینَ یُظـهِرونَ مِن نِساهِم ثُمَّ یَعودونَ لِما قالوا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مِن قَبلِ اَن یَتَماسّا ... * فَمَن لَمیَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ مِن قَبلِ اَن یَتَماسّا فَمَن لَم یَستَطِع فَاِطعَامُ سِتّینَ مِسکینـًا». (مجادله / 58، 3 - 4) نیافتن برده: «فَمَن لَم یَجِد» یعنى بردهاى موجود نباشد یا از پرداخت قیمت آن ناتوان باشد.<ref>زبدة البیان، ص 610؛ المغنى، ج 8، ص 591.</ref>رأى فقهاى امامیه در مورد پیاپى بودن دو ماه مذکور، آن است که اگر یک ماه کامل و یک روز از ماه دوم را در پى هم روزه بگیرد، تتابع صدق و روزه او کفایت مىکند.<ref>زبدة البیان، ص 678؛ جامع المدارک، ج 5، ص 21.</ref> | |||
فقهاى اهل سنت گفتهاند باید دو ماه را پیاپى و کامل روزه بگیرد .(<ref>المجموع، ج 17، ص 374؛ بدائع الصنایع، ج 5، ص 11؛ المغنى، ج 8، ص 613</ref>. چهار. روزه کفاره قتل: اگر کسى مسلمان یا کافرى را که خونش حرام است، به خطا بکشد، باید افزون بر پرداخت دیه، برده مسلمانى را آزاد کند و در نبود برده <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ المجموع، ج 19، ص 18 - 186؛ المغنى، ج 10، ص 37.</ref> یا عدم توانایى خرید آن <ref>مجمع البیان، ج 3، ص 157؛ تفسیر قرطبى، ج 5، ص 32؛ زبدهالبیان، ص 678.</ref> دو ماه پیاپى روزه بگیرد: «ومَن قَتَلَ مُؤمِنـًا خَطَـ ٔ ًا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ ودِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهلِهِ ... واِن کانَ مِن قَومٍ بَینَکُم وبَینَهُم میثـقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهلِهِ وتَحرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ». (نساء / 4، 92) به نظر فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 10، ص 41؛ مغنى المحتاج، ج 4، ص 108؛ کشاف القناع، ج 2، ص 377.</ref> و بیشتر فقیهان امامیه،<ref>مختلف الشیعه، ج 8، ص 211؛ مسالک الافهام، شهید، ج 10، ص 9.</ref> کفارات ذکر شده ترتیبى است و مکلف اگر نتواند برده آزاد کند، باید روزه بگیرد. شمارى از فقیهان امامیه با استناد به برخى روایات معتقدند که مکلف میان آزاد کردن برده و روزه آزاد است.<ref>المراسم العلویه، ص 190؛ مختلف الشیعه، ج 8، ص 21.</ref> | |||
به نظر مشهور فقهاى امامیه <ref>المبسوط، طوسى، ج 7، ص 246.</ref> و برخى از فقهاى اهل سنت <ref>المجموع، ج 19، ص 189؛ مغنى المحتاج، ج 4، ص 10.</ref>در صورت ناتوانى از روزه، اطعام 60 فقیر جایگزین روزه نمىشود، زیرا قرآن تنها از آزادى برده و روزه سخن به میان آورده است.<ref>المجموع، ج 19، ص 189.</ref>برخى از فقهاى اهل سنت با قیاس این مورد به کفاره ظهار احتمال دادهاند که در صورت ناتوانى بر روزه، باید 60 فقیر را غذا دهد.<ref>المغنى، ج 10، ص 41.</ref> فقیهان امامیه <ref>الخلاف، ج 5، ص 322 - 323؛ فقه القرآن، ج 2، ص 241.</ref> و برخى از فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 10، ص 40.</ref> با استناد به روایات معتقدند که کفاره مذکور در قتل عمد نیز واجب است. | |||
برخى کفاره یادشده را با دلیل اولویت ثابت دانسته و گفتهاند که وقتى در قتل خطا با وجود گناهکار نبودن کفاره ثابت باشد، در قتل عمد به طریق اولى ثابت است.<ref>المغنى، ج 10، ص 40؛ المجموع، ج 19، ص 184.</ref> کفاره یادشده به نظر فقیهان امامیه به صورت جمع بر قاتل واجب مىگردد.<ref>الخلاف، ج 5، ص 323؛ السرائر، ج 3، ص 75؛ جامع المدارک، ج 6، ص 293.</ref> در مقابل، مشهور اهل سنت کفاره را در قتل عمد واجب نمىدانند، به دلیل مفهوم آیه 92 نساء / 4، نیز آیه 93 نساء / 4 که در مورد قتل عمد آمده و در آن سخنى از کفاره به میان نیاورده است: «ومَن یَقتُل مُؤمِنـًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خــلِدًا فیها»؛ نیز روایاتى منسوب به پیامبر صلىاللهعلیهوآله هستند که در آنها حضرت تنها قصاص را واجب شمرده و سخنى از کفاره در آنها نیست.<ref>المغنى، ج 10، ص 40.</ref> پنج. روزه کفاره تراشیدن سر در حال احرام: تراشیدن سر بر مُحرم پیش از قربانى حرام است؛ ولى محرِم بیمار یا کسى که در سر ناراحتى دارد، مىتواند سر را تراشیده و به جاى آن روزه بگیرد، یا صدقهاى بدهد یا حیوانى را قربانى کند: «ولا تَحلِقوا رُءوسَکُم حَتّى یَبلُغَ الهَدىُ مَحِلَّهُ فَمَن کانَ مِنکُم مَریضـًا اَو بِهِ اَذىً مِن رَأسِهِ فَفِدیَةٌ مِن صِیامٍ اَو صَدَقَةٍ اَو نُسُکٍ». (بقره / 2، 196) این آیه درباره کعب بن عجزه از مسلمانان صدر اسلام نازل شد که حشرات موذى سبب آزار او گردیده بودند که در پى نزول آیه مذکور پیامبر صلىاللهعلیهوآله به او فرمان داد که سر خود را تراشیده و چند روزى را روزه بگیرد.<ref>جامع البیان، ج 2، ص 315؛ مجمعالبیان، ج 2، ص 38.</ref> | |||
فقهاى امامیه <ref>المقنع، ص 180؛ الحدائق، ج 15، ص 513.</ref> و اهل سنت <ref>المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 74 - 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 530</ref>. بر اساس روایاتى از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام مقدار روزه کفاره تراشیدن سر را سه روز دانستهاند که محرم میان انجام دادن آن یا صدقه دادن یا قربانى آزاد است. افزون بر این، فقهاى اسلامى با استناد به آیه یادشده و روایات، کفاره تراشیدن عمدى سر در حال احرام را نیز از همین کفارات سهگانه دانستهاند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 14؛ المجموع، ج 7، ص 247؛ المغنى، ج 3، ص 520.</ref> شش. روزه کفاره صید: کفاره * کسى که به عمد در حال احرام حیوانى را صید کند، قربانى کردن حیوانى همانند حیوان صید شده یا اطعام مساکین یا روزه گرفتن معادل طعام مذکور است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَقتُلوا الصَّیدَ واَنتُم حُرُمٌ ومَن قَتَلَهُ مِنکُم مُتَعَمِّدًا فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ ... اَو کَفّـرَةٌ طَعامُ مَسـکینَ اَو عَدلُ ذلِکَ صِیامـًا». (مائده / 5، 95) بر اساس این آیات، صید کننده نخست باید حیوانى همانند حیوان شکار شده را کفاره دهد. رأى فقیهان درباره همانندى حیوان مذکور مختلف است <ref>المجموع، ج 7، ص 423؛ مختلفالشیعه، ج 4، ص 89 - 90؛ مسالک الافهام، شهید، ج 2، ص 414.</ref> (صید)، چنان که آراى فقیهان درباره اطعام یا روزه نیز متفاوت است: برخى گفتهاند در صورت ناتوانى بر قربانى یا قیمت آن، محرم باید مساکین را اطعام کند و در حالت عدم توانایى بر اطعام، در مقابل هر نصف صاع <ref>الحدائق، ج 15، ص 179؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 8 - 90.</ref> یا یک مد از طعام<ref>المجموع، ج 7، ص 438.</ref> یک روز روزه مىگیرد. | |||
برخى نیز گفتهاند: شخص ناتوان از قربانى کردن شتر، 60 مسکین را اطعام مىکند و در صورت ناتوانى، 18 روز روزه مىگیرد و شخص ناتوان از قربانى کردن گاو، 30 مسکین را اطعام کرده یا 9 روز روزه مىگیرد و ناتوان از قربانى کردن گوسفند، 10 مسکین را غذا مىدهد یا سه روز را روزه مىگیرد.<ref>مختلف الشیعه، ج 4، ص 92؛ کتاب الحج، ج 4، ص 8.</ref> | |||
برخى از فقیهان اهل سنت نیز معتقدند که در کفاره صید، محرم باید سه تا 10 روز روزه بگیرد .ا<ref>لمجموع، ج 7، ص 438.</ref> بعضى حداکثر روزه کفاره صید را 21 روز دانستهاند.<ref>المجموع، ج 7، ص 438.</ref>درباره تخییرى یا ترتیبى بودن کفارات سهگانه نیز میان فقهاى اسلامى دو دیدگاه هست: بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت آن را تخییرى دانستهاند، زیرا قرآن کریم از کفارات ذکر شده با واژه «اَوْ» یاد مىکند که بر تخییر دلالت دارد.<ref>الخلاف، ج 2، ص 402 - 403؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 200؛ تذکرة الفقهاء، ج 7، ص 402.</ref> روایاتى از امام صادق علیهالسلام (<ref>الکافى، ج 4، ص 358؛ تهذیب، ج 5، ص 333.</ref> و ابنعباس نیز مؤید این امرند.<ref>السننالکبرى، ج10، ص60؛ الدرالمنثور، ج1، ص21.</ref> برخى فقیهان نیز با استناد به روایات، این کفارات را ترتیبى دانستهاند<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 200؛ تذکرة الفقهاء، ج 7، ص 403؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 242</ref> که بر اساس این رأى، مکلف تنها در حالت ناتوانى از قربانى و اطعام باید روزه بگیرد. | |||
هفت. روزه کفاره شکستن سوگند: کفاره شکستن سوگند از روى اراده، اطعام 10 مسکین یا تهیه لباس آنان یا آزاد کردن یک برده و در صورت نیافتن این کفارات، گرفتن سه روز روزه است: «لایُؤاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فى اَیمـنِکُم ولـکِن یُؤاخِذُکُم بِما عَقَّدتُمُ الاَیمـنَ فَکَفّـرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسـکینَ ... اَو کِسوَتُهُم اَو تَحریرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ ذلِکَ کَفّـرَةُ اَیمـنِکُم اِذا حَلَفتُم». (مائده / 5، 89) نیافتن کفارات: «فَمَن لَم یَجِد» نداشتن مالى اضافه بر مخارج خود و خانواده خویش براى عمل به تکالیف مذکور است.<ref>فقه القرآن، ج 2، ص 228؛ التفسیر الکبیر، ج 12، ص 77.</ref> به نظر برخى، نیافتن خود طعام یا لباس یا برده مراد است، <ref>المغنى، ج 11، ص 273.</ref>در نتیجه مکلف بایستى به جاى آنها سه روز روزه بگیرد. | |||
به نظر فقیهان امامیه <ref>الخلاف، ج 6، ص 143؛ ریاض المسائل، ج 11، ص 23.</ref> و بیشتر فقهاى اهل سنت <ref>المغنى، ج 11، ص 273؛ المجموع، ج 18،</ref> ص 122. مکلف باید این سه روز را پشت سر هم روزه بگیرد. دلیل آن، افزون بر اجماع و روایات، قرائت ابنمسعود و ابى بن کعب است که این آیه را به صورت «ثلاثة ایام متتابعات» و «ثلاثة ایام متتابعه» قرائت کردهاند.<ref>الخلاف، ج 6، ص 143؛ المغنى، ج 11، ص 273.</ref> برخى از فقهاى اهل سنت با این استدلال که سه روز مذکور در آیه، مقید به تتابع نیست، موالات در این سه روز را واجب ندانستهاند.<ref>المغنى، ج 11، ص 273؛ المجموع، ج 18، ص 122.</ref> هشت. روزه بدل قربانى: حجگزارى که در حج تمتع قربانى نیابد، باید به جاى آن 10 روز روزه بگیرد که سه روز آن باید در ایام حج باشد: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ و وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم ...(بقره / 2، 196) به نظر بیشتر فقیهان نیافتن قربانى، یعنى چه حیوانى براى قربانى نباشد یا شخص توان خرید آن را نداشته باشد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 399.</ref> برخى گفتهاند: روزه مذکور بدل از قربانى است و تنها در صورت نبودن قربانى بر شخص واجب مىگردد <ref>السرائر، ج 1، ص 592؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 567.</ref> اما در صورتى که توان خرید آن را نداشت روزه بر او واجب نیست، زیرا تعبیر «فَمَن لَم یَجِد» تنها بر نیافتن قربانى دلالت دارد.<ref>جواهرالکلام، ج 19، ص 164 - 165.</ref> | |||
به نظر فقیهان امامیه و اهل سنت، سه روز روزه مذکور، باید در ماه ذىحجه باشد.<ref>المغنى، ج 3، ص 505؛ المجموع، ج 7، ص 185؛ مستند الشیعه، ج 12، ص 343.</ref>دلیل فقیهان امامیه، روایاتى از اهل بیت علیهمالسلام است که «فِى الحَجِّ» را در آیه یادشده به ماه ذىحجه تفسیر کردهاند ؛(64)<ref>مستند الشیعه، ج 12، ص 343.</ref> همچنین مشهور فقیهان امامیه گفتهاند که مستحب است این سه روز، در روزهاى 7 و 8 و 9 ذىحجه باشد.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 568؛ الروضة البهیه، ج 2، ص 295.</ref> از ظاهر عبارات برخى، وجوب روزه در این سه روز فهمیده مىشود.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 568.</ref> فقیهان اهل سنت معتقدند که این سه روز باید از آغاز ذى حجه پس از محرم شدن براى حج تا روز دهم باشد.<ref>المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 181؛ المغنى، ج3، ص 505؛ المجموع، ج 7، ص 185.</ref> برخى از آنان روز 7، 8 و 9 ذىحجه را مستحب شمردهاند.<ref>المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 181.</ref> به نظر بیشتر فقیهان شیعه، حجگزار نمىتواند روزه این سه روز را در ایام تشریق به جا آورد و در صورت روزه نگرفتن پیش از این روزها باید پس از ایام تشریق روزه بگیرد.<ref>مختلف الشیعه، ج 4، ص 272 - 273؛ الحدائق، ج 1، ص 131.</ref> به نظر بیشتر فقهاى اهل سنت نیز روزه گرفتن در ایام تشریق حرام است.<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 81؛ المغنى، ج 3، ص 50؛ المجموع، ج 6، ص 441.</ref> به باور برخى از فقهاى شیعه و اهل سنت، در صورت فوت این سه روز پیش از ایام تشریق، حجگزار مىتواند در ایام تشریق روزه بگیرد.<ref>تفسیر قرطبى، ج 2، ص 400؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 273؛ الحدائق، ج 17، ص 124.</ref> اگر کسى در ماه ذىحجه این سه روز را روزه نگیرد، به نظر فقهاى امامیه و بیشتر فقهاى اهل سنت، روزه از او ساقط مىشود و باید سال دیگر در منا قربانى کند.<ref>المجموع، ج 7، ص 186؛ المهذب البارع، ج 2، ص 19؛ مستند الشیعه، ج 12، ص 351.</ref> به دیده برخى از فقهاى اهل سنت باید قضاى آن را پس از بازگشت به جا آورد.<ref>المجموع، ج 7، ص 186.</ref> | |||
به نظر فقهاى امامیه در صورت عدم توانایى و داشتن عذر از گرفتن روزه در ایام حج مىتواند در راه یا پس از بازگشت به وطن، روزه این سه روز را بهجا آورد.<ref>الحدائق، ج 17، ص 145؛ مستند الشیعه، ج 12، ص 35.</ref> به فتواى مشهور بلکه اجماع فقهاى امامیه، روزه این سه روز باید پشت سر هم باشد،<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 225؛ ریاض المسائل، ج 5، ص 497؛ مستند الشیعه، ج 12،</ref> ص 343. مگر اینکه روز هشتم و روز نهم را روزه بگیرد که مىتواند روز سوم را پس از ایام تشریق روزه گرفته و سه روز را کامل کند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 225؛ مستند الشیعه، ج 12، ص 344.</ref> برخى گفتهاند: اگر دو روز پشت سر هم باشد، تتابع صدق مىکند و اعاده آنها لازم نیست.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 567 - 568؛ ریاض المسائل، ج 5، ص 497.</ref> | |||
فقهاى اهل سنت با این استدلال که قرآن تتابع را شرط ندانسته، پراکنده بودن این سه روز را جایز <ref>المدونة الکبرى، ج 1، ص 213؛ المغنى، ج 3، ص 506؛ الجوهر النقى، ج 7، ص 387.</ref> و مشهور، تتابع آن را مستحب شمردهاند.<ref>الثمر الدانى، ص 385.</ref> افزون بر سه روز ذکر شده، حجگزار باید 7 روز نیز پس از بازگشت از حج روزه بگیرد، تا 10 روز کامل گردد: «وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم تِلکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ». (بقره / 2، 196) به فتواى فقیهان امامیه، حجگزار 7 روز مذکور را باید پس از بازگشت به نزد اهل خود در وطن یا غیر آن روزه بگیرد، زیرا قرآن این روزها را به رجوع وابسته مىداند: «اذا رجعتم». افزون بر این، در روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام به صراحت از رجوع حجگزار نزد اهل خویش و روزه گرفتن در وطن سخن دارند <ref>الکافى، ج 4، ص 510؛ تهذیب، ج 5، ص 38 - 39؛ صحیح البخارى، ج 2، ص 181.</ref> و در صورت بازنگشتن به وطن، باید به اندازه مسافت وطن، از مکه دور شده و در صورت باقى ماندن در مکه باید یک ماه <ref>الخلاف، ج 2، ص 279؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 276؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 59.</ref> و به نظر برخى به اندازه رسیدن حجگزار به وطن خود <ref>مسالک الافهام، شهید، ج 2، ص 306؛ الحدائق، ج 17، ص 151.</ref> از زمان ماندن پیموده گردد. | |||
برخى فقهاى اهل سنت نیز معتقدند که روزه این 7 روز باید پس از بازگشت به وطن باشد. <ref>المجموع، ج 7، ص 185؛ کشاف القناع، ج 2، ص 527.</ref> در مقابل، بیشتر آنان گفتهاند: حجگزار مىتواند این 7 روز را پس از فارغ شدن از اعمال حج، یا هنگام بازگشت از منا، یا هنگام بازگشت از شهر مکه روزه بگیرد <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 174؛ المجموع، ج 7، ص 185ـ187؛ مواهبالجلیل، ج4، ص 270-271.</ref> و تأخیر آن تا هنگام رسیدن نزد اهل خود مستحب است. <ref>مواهب الجلیل، ج 4، ص 270.</ref> به نظر فقهاى اهل سنت <ref>فتح العزیز، ج 7، ص 190؛ کشاف القناع، ج 2، ص 528.</ref> و مشهور فقهاى امامیه، <ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 509؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 275.</ref> تتابع این 7 روز واجب نیست. دلیلش افزون بر روایات، اطلاق آیه یادشده است که روزه این 7 روز را به شکل پراکنده نیز شامل مىشود.<ref>مدارک الاحکام، ج 8، ص 58؛ کشاف القناع، ج 2، ص 528.</ref> | |||
برخى از فقیهان امامیه با استناد به روایات و این مطلب که امر بر فور دلالت دارد و فور با روزه گرفتن پیاپى عملى مىشود، روزه گرفتن پیاپى این 7 روز را واجب شمردهاند؛<ref>نک: مختلف الشیعه، ج 3، ص 509؛ مستند الشیعه، ج 12، ص 356.</ref> همچنین به فتواى مشهور فقهاى شیعه (90)<ref>تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 276؛ کتاب الحج، ج 5، ص 279.</ref> و برخى فقیهان اهل سنت <ref>المجموع، ج 7، ص 185، 188.</ref> باید حجگزار میان سه و 7 روز روزه مذکور فاصله بیندازد، زیرا قرآن کریم زمان هریک از این سه روز و 7 روز را در وقتى خاص و جدا از یکدیگر بیان مىدارد: «فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم». (بقره / 2، 196) در روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام نیز بر جدایى این روزها تصریح شده است.<ref>صحیح البخارى، ج 2، ص 181؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 182؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 493.</ref> | |||
به نظر | به نظر فقهاى شیعه و بسیارى از اهل سنت در صورت روزه نگرفتن سه روز مذکور در ایام حج، وى مىتواند 10 روز را پس از بازگشت پشت سر هم روزه بگیرد.<ref>المغنى، ج 3، ص 508؛ الحدائق، ج 17، ص 155 - 156؛ جواهرالکلام، ج 19، ص 187.</ref> | ||
برخى از فقهاى اهل سنت فاصله انداختن در وطن را نیز واجب مىدانند.<ref>المجموع، ج 7، ص 185؛ نک: المغنى، ج 3، ص 508.</ref> نُه. روزه نذر با نذرِ روزه، روزه واجب مىشود؛ به دلیل آیاتى که خدا مسلمانان را به وفا به عهد فرمان مىدهد:<ref>الاقتصاد، ص 290؛ فقه القرآن، ج 1، ص 190.</ref> «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَوفوا بِالعُقودِ» (مائده / 5، 1)، اگر مراد از «العُقودِ» در آیه مطلق پیمان باشد؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 2، ص 370؛ مجمع البیان، ج 3، ص 259 - 260.</ref> نیز به دلیل آیه 7 انسان / 76 که از وفا به نذر سخن دارد: <ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 586؛ فقه القرآن، ج 1، ص 190.</ref>«یُوفُونَ بِالنَّذرِ وَیَخافونَ یَومـًا کانَ شَرُّهُ مُستَطیرا». مفسران شیعه <ref>مجمع البیان، ج 10، ص 209؛ الصافى، ج 7، ص 358.</ref> و بسیارى از مفسران اهل سنت <ref>الکشاف، ج 4، ص 197؛ التفسیر الکبیر، ج 30، ص 244؛ تفسیر بیضاوى، ج 5، ص 428.</ref>در شأن نزول آیه مذکور نقل کردند که على علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام نذر کردند که اگر فرزندانشان از بیمارى بهبود یابند، چند روز روزه بگیرند. پس از برآورده شدن حاجت، به نذر خود وفا کردند که آیه یادشده نازل شد و آنان را به جهت وفاى به عهد خود ستود. | |||
ده. روزه اعتکاف: به نظر فقیهان شیعه و برخى از فقهاى اهل سنت روزه از شرایط اعتکاف است، از اینرو اعتکاف در ایامى که روزه در آنها صحیح نیست یا شخص نمىتواند روزه بگیرد، باطل است.<ref>المبسوط، سرخسى، ج3، ص 116؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 314 - 315؛ الحدائق، ج 13، ص 456.</ref> | |||
دلیل برخى بر شرط بودن روزه براى اعتکاف، آیه «ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِى المَسـجِدِ» (بقره / 2، 187) است که اعتکاف را پس از بیان روزه ذکر مىکند.<ref>مسائل الناصریات، ص 299؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197؛ نیل الاوطار، ج 4، ص 360.</ref> به گفته برخى، دلیل وجوب روزه اعتکاف، عمل پیامبر صلىاللهعلیهوآله است که بدون روزه اعتکاف نمىکرد، از اینرو عمل آن حضرت تبیین آیه مذکور است.<ref>مسائل الناصریات، ص 299.</ref>افزون بر این در روایات منقول از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام به وجوب روزه هنگام اعتکاف تصریح شده است <ref>الکافى، ج 4، ص 176؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 535.</ref> | |||
بسیارى از فقیهان اهل سنت روزه را براى اعتکاف شرط ندانسته و تنها آن را براى اعتکاف * مستحب شمردهاند.<ref>المجموع، ج 6، ص 485؛ المغنى، ج 3، ص 120 - 121.</ref> به نظر فقیهان امامیه، روزه اعتکاف در صورت وجوب اعتکاف، واجب و در صورت استحباب آن مستحب است .(<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 188.</ref> روزه اعتکاف مىتواند روزه ماه رمضان، روزه نذر یا روزههاى مستحب باشد؛<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 249؛ الحدائق، ج 13، ص 457.</ref> البته به نظر بسیارى از فقیهان امامیه پس از گذشت دو روز از اعتکاف مستحب، اعتکاف روز سوم و روزه آن واجب مىگردد.<ref>(107)</ref> <ref>ریاض المسائل، ج 5، ص 516 - 518؛ جواهرالکلام، ج 17، ص 168.</ref> (اعتکاف) | |||
== ب. روزه هاى مستحب == | |||
قرآن کریم در آیه 35 احزاب / 33 مردان و زنان باایمان را که اعمال نیکى همچون روزه را به جاى مىآورند، مىستاید و آنان را داراى پاداش عظیم مىداند: «والصـّمینَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَةً و اَجرًا عَظیمـا». این آیه افزون بر روزه واجب، روزههاى مستحب را دربرمىگیرد.<ref>روح المعانى، ج 22، ص 21؛ المیزان، ج 16، ص 314.</ref> | |||
برخى گفتهاند: هرکس ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیرد، از مصادیق روزهداران در آیه به شمار مىرود.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 496؛ الدرالمنثور، ج 5، ص 200.</ref> آیهاى دیگر به مؤمنان سیاحت کننده بشارت مىدهد: «الحـمِدونَ السـّحونَ ... وبَشِّرِ المُؤمِنین» (توبه / 9، 112) که بر پایه روایات مراد از «السائحون» روزهداراناند.<ref>الکافى، ج 5، ص 15؛ تهذیب، ج 6، ص 130؛ جامع البیان، ج 11، ص 52.</ref> | |||
برخى | برخى گفتهاند: مراد کسانىاند که پیوسته روزه مىگیرند.<ref>التفسیر الکبیر، ج 16، ص 203؛ تفسیر قرطبى، ج 8، ص 270.</ref> روزه مستحب به روز معیّنى اختصاص نداشته، بلکه شخص مىتواند در همه روزهاى سال روزه بگیرد، جز روزهایى که روزه در آن حرام است؛<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 188.</ref>اما روزه برخى روزها استحباب و پاداش بیشتر دارد. | ||
در روایتى با استناد به آیه «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» (انعام / 6، 160) پاداش روزه گرفتن سه روز در هر ماه معادل روزه همه روزگار دانسته شده است.<ref>الکافى، ج 4، ص 92 - 93؛ من لا یحضره الفقیه، ج، ص 83.</ref> | |||
فقیهان امامیه با استناد به روایاتى دیگر، این سه روز را پنجشنبه نخست، پنجشنبه پایان و نخستین چهارشنبه دهه دوم هر ماه دانستهاند. <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 189.</ref>افزون بر این، ایام بیض (13 تا 15 هر ماه) روز بعثت پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله (27 رجب)، روز ولادت آن حضرت (17 ربیع الاول)، روز دحوالارض (25 ذىقعده)، روز عید غدیر (18 ذىحجه)، همه ماه رجب و شعبان، و برخى روزهاى دیگر، روزهایى هستند که روزه آنها مستحب مؤکد و داراى پاداش فراوان دانسته شده است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 189 - 200؛ الحدائق، ج 13، ص 347 - 386.</ref>در روایتى، روزه پیاپى ماه شعبان و رمضان، مصداق آیه «شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ تَوبَةً مِنَ اللّهِ ...» (نساء / 4، 92) شمرده شده است.<ref>الکافى، ج 4، ص 92؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 496.</ref> در حدیثى دیگر از روزه پیاپى پیامبر صلىاللهعلیهوآله در این دو ماه سخن رفته است <ref>الکافى، ج 4، ص 92؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 9 - 94.</ref> | |||
==2. زمان روزه == | |||
وقت روزه گرفتن روز است، به دلیل آیه 187 بقره / 2 که ارتکاب مفطرات روزه را براى مسلمانان در شب و تا طلوع صبح جایز مىشمرد و مسلمانان را به حفظ روزه تا شب فرمان مىدهد:(1)<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 111؛ بدایع الصنائع، ج 2، ص 77.</ref> «اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى اللَّیلِ»، از اینرو روزه گرفتن در شب جایز نیست؛<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 77؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 14؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 587.</ref> خواه شب را تنها روزه بگیرد یا روز را نیز ضمیمه آن کند <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 210 - 211؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 146.</ref> که روزه وصال مىشود. به اجماع فقهاى امامیه و برخى از فقهاى اهل سنت این روزه حرام است؛<ref>المجموع، ج 6، ص 357؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 210 - 211؛ الحدائق، ج 13، ص 392.</ref> اما بیشتر فقیهان اهلسنت آن را جایز ولى مکروه شمردهاند.<ref>المغنى، ج 3، ص 101؛ مواهب الجلیل، ج 3، ص 308.</ref> | |||
آغاز وقت روزه در هر روز، زمانى است که سفیدى صبح از سیاهى شب آشکار مىگردد: «حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ». به فتواى فقیهان امامیه<ref>تذکرهالفقهاء، ج 6، ص 145؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 190؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 384.</ref> و بسیارى از فقهاى اهل سنت <ref>المغنى، ج 3، ص 3؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 77.</ref> مراد از وقت مذکور طلوع فجر دوم است. برخى از فقهاى اهل سنت مطلق طلوع فجر را زمان آغاز روزه دانستهاند.<ref>المجموع، ج 6، ص 303؛ کشاف القناع، ج 2، ص 366.</ref> | |||
پایان زمان روزه در هر روز رسیدن شب است: «ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ». به نظر مشهور فقیهان امامیه، رسیدن شب، وقت غروب خورشید و از میان رفتن سرخى مشرق است.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 502؛ مجمع الفائده، ج 5، ص 7.</ref> | |||
برخى از فقیهان امامیه، ضمن تأیید این فتوا، معتقدند مکلف باید جزئى از شب را نیز احتیاط ورزد، تا یقین کند که شب فرارسیده است، زیرا تکلیف یقینى، امتثال یقینى را مىطلبد.<ref>نک: مستند العروه، خویى، ج 1، ص 418، «کتاب الصوم».</ref> به باور بعضى دیگر از فقیهان امامیه،<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 502؛ کفایة الاحکام، ج 1، ص 227.</ref> نیز فقهاى اهل سنت <ref>المجموع، ج 6، ص 305؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 342.</ref> استتار قرص خورشید نشانه رسیدن شب است و با غروب خورشید روزهدار مىتواند افطار کند. | |||
==3. شرایط روزه == | |||
==3. شرایط روزه== | |||
روزه شرایط متعددى دارد که برخى از آنها شرط صحت روزه بر مکلف و بعضى شرط وجوب آن به شمار مىرود. | روزه شرایط متعددى دارد که برخى از آنها شرط صحت روزه بر مکلف و بعضى شرط وجوب آن به شمار مىرود. | ||
ا. اسلام | ا. اسلام | ||
به نظر فقیهان امامیه <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 102؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 327؛ مستند العروه، خویى، ج 1، ص 423، «کتاب الصوم».</ref> و بیشتر فقیهان اهل | به نظر فقیهان امامیه <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 102؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 327؛ مستند العروه، خویى، ج 1، ص 423، «کتاب الصوم».</ref> و بیشتر فقیهان اهل سنت،<ref>المجموع، ج 6، ص 252 - 253؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 87؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1663.</ref>اسلام شرط صحت روزه است، از این رو عبادات کافران، صحیح نبوده و پذیرفته نمىشود. | ||
دلیلش به نظر | دلیلش به نظر برخى،<ref>مستمسک العروه، ج 8، ص 402؛ مستند العروه، ج 1، ص 424، «کتاب الصوم».</ref> آیه 54 توبه / 9 است که از عدم پذیرش انفاقهاى آنان به جهت کفرشان سخن مىگوید: «وما مَنَعَهُم اَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقـتُهُم اِلاّ اَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ وبِرَسولِهِ»؛ نیز آیه 91 آل عمران / 3 از پذیرفته نشدن همه اعمال آنان در صورت مردن بر کفر یاد مىکند: «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا وماتوا وهُم کُفّارٌ فَلَن یُقبَلَ مِن اَحَدِهِم مِلءُ الاَرضِ ذَهَبــًا» و آیه 23 فرقان / 25 از نابود شدن اعمال آنان: «وقَدِمنا اِلى ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلنـهُ هَباءً مَنثورا». | ||
برخى صحیح نبودن روزه کافر را از آن جهت دانستهاند که در روزه قصد قربت لازم است و کافر نمىتواند قصد قربت داشته باشد.<ref>المعتبر، ج 2، ص 683.</ref> در مقابل، برخى از فقیهان اهل سنت، اسلام را شرط وجوب تکلیف دانسته و برآناند که کافران مکلف به فروع اسلام نبوده و روزه بر آنان واجب نیست.<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 87؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1663.</ref> | |||
برخى صحیح نبودن روزه کافر را از آن جهت دانستهاند که در روزه قصد قربت لازم است و کافر نمىتواند قصد قربت داشته باشد.<ref>المعتبر، ج 2، ص 683.</ref> در مقابل، برخى از فقیهان اهل سنت، اسلام را شرط وجوب تکلیف دانسته و برآناند که کافران مکلف به فروع اسلام نبوده و روزه بر آنان واجب نیست .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص | |||
ب. بلوغ و عقل | ب. بلوغ و عقل | ||
روزه بر شخص بالغ و عاقل واجب است و بر کودک و مجنون واجب | روزه بر شخص بالغ و عاقل واجب است و بر کودک و مجنون واجب نیست؛<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 149؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 147، 165 - 167؛ المجموع، ج 6، ص 252 - 254.</ref> دلیل آن روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام است که در آنها تکلیف از غیربالغ برداشته شده است.<ref>المجموع، ج 6، ص 253 ـ 254؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 100؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 333.</ref> | ||
برخى افزون بر روایات، دلیل آن را آیه 183 بقره / 2 دانستهاند که روزه را بر مؤمنان واجب مىداند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ»؛ با این استدلال که تنها بر مکلف، مؤمن اطلاق مىشود.<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 3، ص 131.</ref>برخى در این مورد به آیه «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» (بقره / 2، 185) استناد کردهاند؛ با این توضیح که مراد از حضور در ماه، حضور شخص با عنوان مکلف بودن است و دیوانه و غیر اهل تکلیف در حکم کسانىاند که گویا در این ماه حضور ندارند.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 224؛ فقه القرآن، ج 1، ص 182.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت روزه را بر کودک 10 سالهاى که توان روزه گرفتن دارد، واجب دانستهاند.<ref>المغنى، ج 3، ص 90.</ref> | |||
ج. توانایى داشتن | ج. توانایى داشتن | ||
بر پایه آیه 184 بقره / 2 روزه از ناتوانان بر آن، ساقط است و باید فدیه بپردازند: «اَیّامـًا مَعدودتٍ ... وعَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم». دیدگاههاى متعددى درباره مراد از «الَّذینَ یُطیقونَهُ» هست: 1. آیه درباره همه مکلفان است: در صدر اسلام خدا همگان را میان روزه گرفتن و افطار و پرداخت فدیه به جاى روزه آزاد گذاشته؛ ولى روزه گرفتن را از افطار بهتر دانست. سپس این حکم با آیه «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» نسخ و تنها به مسافران و بیماران براى افطار اجازه داده شد.<ref>جامعالبیان، ج 2، ص 180؛ احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البیان، ج 2، ص 10.</ref> | |||
2.آیه درباره کسانىاست که نخست توان روزه را دارا بودهاند و سپس بر اثر عوارضى، همچون باردارى یا پیرى، ناتوان گردیدهاند.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البیان، ج 2، ص 10.</ref> این معنا در برخى روایات اهل بیت علیهمالسلام نیز آمده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 133 - 134؛ الکافى، ج 4، ص 116.</ref> | |||
2.آیه درباره کسانىاست که نخست توان روزه را دارا بودهاند و سپس بر اثر عوارضى، همچون باردارى یا پیرى، ناتوان گردیدهاند .<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البیان، ج 2، ص 10.</ref> این معنا در برخى روایات اهل بیت علیهمالسلام نیز آمده است .<ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 133 - 134؛ الکافى، ج 4، ص 116 | |||
براساس این نظریه باید در آیه جمله «ثم صاروا بحیث لا یطیقونه» یا کلمه «لا» قبل از «یطیقونه» در تقدیر گرفته شود.<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 10؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 3، ص 144.</ref> | |||
3. آیه در مورد کسانى است که همه توان خود را به کار گرفته و روزه را با رنج به جا مىآورند،<ref>التفسیر الکبیر، ج 5، ص 87؛ المیزان، ج 2، ص 11.</ref> چنانکه در لغت نیز ماده «طوق» به همین معنا به کار رفته است.<ref>مفردات، ص 313، «طوق».</ref> | |||
بر این اساس، بسیارى از مفسران و فقیهان شیعه <ref>مجمع البیان، ج 2، ص 10؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 542 - 548؛ جواهرالکلام، ج 17، ص 145.</ref> و اهل سنت <ref>التفسیر الکبیر، ج 5، ص 87؛ المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 77 - 80.</ref> پیرانى که روزه گرفتن براى آنان طاقتفرسا باشد، مبتلایان عطش شدید و زنان باردار و شیرده را از مصادیق آیه شمرده و افطار کردن روزه را بر آنان واجب یا جایز شمردهاند؛ همچنین بر پایه آیه یادشده، اینان باید به جاى روزه، مسکینى را غذا دهند: «فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ» (بقره / 2، 184)؛ به نظر بیشتر فقیهان امامیه یک مد طعام؛ ولى به دیده برخى دو مد طعام. پیروان نظریه نخست، آن را بر استحباب حمل کردهاند.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 546؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 379.</ref> | |||
فقیهان اهل سنت نیز مقدار اطعام مذکور را یک مد یا نصف صاع از گندم یا جو یا خرما دانستهاند.<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 101؛ المغنى، ج 3، ص 78؛ اعانة الطالبین، ج 2، ص 248.</ref>سپس قرآن در ادامه، انجام دادن عمل نیک از سوى مؤمنان را براى انجام دهندگان آن خیر مىشمرد: «فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ». (بقره / 2، 184) به نظر برخى، مراد دادن یک مد طعام اضافه به مسکین یا اطعام به بیشتر از یک مسکین است؛ ولى بعضى مراد از آن را مطلق انجام دادن کار نیک دانستهاند.<ref>جامع البیان، ج 2، ص 193 - 194؛ مجمع البیان، ج، ص 11.</ref> برخى نیز «تطوع» را به معناى انجام دادن عمل با رضایت قلبى دانسته و گفتهاند کسى که روزه را با رضایت قلبى انجام دهد، براى او بهتر خواهد بود <ref>المیزان، ج 2، ص 13.</ref> | |||
== د. رویت هلال ماه رمضان == | |||
شرط دیگر وجوب روزه ماه رمضان، دیدن هلال این ماه است. دلیلش به دیده بسیارى، آیه 185 بقره / 2 است که دیدن ماه رمضان را در روزه آن شرط مىداند:<ref>الحدائق، ج 13، ص 240؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 164.</ref> «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ»، اگر مراد از «شَهِدَ» دیده شدن ماه باشد. | |||
دلیل دیگر به نظر برخى فقیهان، آیه «یَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الاَهِلَّةِ قُل هِىَ مَوقیتُ لِلنّاسِ والحَجِّ» (بقره / 2، 189) است که هلال ماهها را از راههاى معتبر در شناخت اوقات حج، ماه رمضان و سایر امورى که در آنها رعایت وقت لازم است، مىدانند.<ref>الخلاف، ج 2، ص 170؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 117 - 118.</ref> | |||
امام صادق علیهالسلام نیز در پاسخ سؤال درباره | امام صادق علیهالسلام نیز در پاسخ سؤال درباره «اَهِلّه» آن را هلال * ماهها دانسته و فرمود: مکلف هرگاه هلال ماه رمضان را ببیند، باید روزه بگیرد.<ref>الکافى، ج 4، ص 76؛ تهذیب، ج 4، ص 155.</ref> | ||
فقهاى اسلامى با استناد به آیه 185 بقره / 2 و روایات، افزون بر مشاهده هلال ماه از سوى مکلف، ثابت شدن هلال با شیاع آن در میان مردم، یا شهادت دو عادل بر رؤیت هلال یا گذشت 30 روز از ماه شعبان یا حکم حاکم را از دیگر راههاى ثبوت هلال ماه رمضان و وجوب روزه بر مکلف شمردهاند.<ref>الحدائق، ج 13، ص 241 - 263؛ العروة الوثقى، ج، ص 628 - 629؛ تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 3، ص 169؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1651.</ref> | |||
ه. نیت روزه | |||
به فتواى فقیهان شیعه <ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المعتبر، ج 2، ص 643.</ref>و بسیارى از فقهاى اهل سنت<ref>فتح العزیز، ج 6، ص 289؛ المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 59 - 60؛ المغنى، ج 3، ص 22 - 24.</ref> نیت از شرایط روزه است؛ چه در روزه واجب یا مستحبى یا روزه ماه رمضان یا غیر ماه رمضان.<ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المغنى، ج 3، ص 22 - 24؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 7.</ref>دلیلش آیات 19 ـ 20 اللیل / 92 است که شایستگى پاداش الهى را منحصر در اعمالى مىدانند که تنها براى رضاى خدا انجام گیرد:<ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المعتبر، ج 2، ص 643.</ref> «وما لاَِحَدٍ عِندَهُ مِن نِعمَةٍ تُجزى * اِلاَّ ابتِغاءَ وجهِ رَبِّهِ الاَعلى». بر پایه آیه 5 بینه / 98 نیز مؤمنان مأمورند اعمالشان را خالص براى خدا انجام دهند:<ref>المعتبر، ج 2، ص 643؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 7.</ref> «وما اُمِروا اِلاّ لِیَعبُدُوا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ». | |||
روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام نیز اعمال بى نیت را باطل شمردهاند.<ref>تذکرهالفقهاء، ج 6، ص 7؛ المغنى، ج 3، ص 23 - 24.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت با استناد به اطلاق آیه «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ» (بقره / 2، 185) نیت را در روزه ماه رمضان واجب ندانستهاند. دلیل دیگر آنان این است که نیت در مواردى لازم است که تعیین نوع روزه در آن لازم باشد و چون ماه رمضان به روزه واجب این ماه اختصاص دارد، نیازى به نیت براى تعیین روزه در آن نیست.<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 59؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 83 ـ 84.</ref> | |||
روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام نیز اعمال بى نیت را باطل شمردهاند .<ref>تذکرهالفقهاء، ج 6، ص 7؛ المغنى، ج 3، ص 23 - 24.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت با استناد به اطلاق آیه | |||
و. حضور در وطن یا اقامت در جایى خاص | و. حضور در وطن یا اقامت در جایى خاص | ||
بر این اساس، روزه بر مسافر جایز نیست و باید در زمانى دیگر قضاى آن را به جا آورد:<ref>الخلاف، ج 1، ص | بر این اساس، روزه بر مسافر جایز نیست و باید در زمانى دیگر قضاى آن را به جا آورد:<ref>الخلاف، ج 1، ص 572؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 151 - 152.</ref>«فَمَن کانَ مِنکُم ... عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن اَیّامٍ اُخَرَ». (بقره / 2، 184) آیه 185 این سوره نیز، ضمن تکرار این مطلب، حکمت برداشته شدن روزه از مسافران را آسانگیرى و عدم تحمیل تکالیف دشوار بر آنان مىداند: «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ومَن کانَ ... عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسر». (بقره / 2، 185) | ||
امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه فرمود: شخص حاضر باید روزه بگیرد و مسافر نباید بگیرد.<ref>الکافى، ج 4، ص 126 - 127؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 141.</ref> روایات متعدد دیگر نیز از واجب نبودن روزه در سفر * حتى حرام بودن آن سخن دارند؛ براى نمونه پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: خداى متعالى از مسافر تکلیف روزه و بخشى از نماز را برداشته است؛<ref>مسنداحمد، ج 5، ص 29؛ سنن النسائى، ج 4، ص 181؛ کنزالعمال، ج 8، ص 610 - 611.</ref> نیز آن حضرت برداشتن روزه از بیماران و مسافران را هدیهاى الهى خواند و رد کردن هدیه خدا از سوى بندگان را شایسته ندانست.<ref>الکافى، ج 4، ص 127؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 140.</ref> | |||
امام صادق علیهالسلام در | در سیره عملى ایشان نیز نقل شده که آن حضرت در سفر و پیش چشم مسلمانان روزه خود را افطار کرد و روزهدارانى را که از افطار روزه خوددارى کردند، گناهکار شمرد.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 141؛ صحیح مسلم، ج، ص 142؛ سنن الترمذى، ج 2، ص107.</ref> در روایاتى نیز امام صادق علیهالسلام افطار در سفر و به جا آوردن قضاى آن را بر مسافر واجب شمرد.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 143؛ الکافى، ج 4، ص 131.</ref> بر اساس آیات و روایات یادشده، فقیهان امامیه افطار روزه واجب را براى مسافران ـ جز در موارد خاص ـ واجب و روزه گرفتن وى را حرام <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 105؛ کفایة الاحکام، ج 1، ص 201.</ref> و باطل <ref>تذکرة الفقهاء، ج 4، ص 414؛ الروضة البهیه، ج 2، ص 101؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 346.</ref>شمردهاند. به فتواى فقهاى اهل سنت، افطار کردن در سفر مباح است و روزه گرفتن براى توانمندان بهتر است.<ref>المغنى، ج 3، ص 33؛ المجموع، ج 6، ص 260؛ مواهب الجلیل، ج 3، ص 310.</ref> | ||
برخى دلیل بهتر بودن روزه را جمله «واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون» در آیه 184 بقره / 2 دانستهاند.<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 261؛ مواهب الجلیل، ج 3، ص 310؛ الثمر الدانى، ص 305.</ref> برخى از اهل سنت معتقدند اگر مکلف پس از درک هلال ماه در جاى اقامت خود سفر کند، روزه گرفتن در سفر واجب است، زیرا قرآن روزه را بر کسانى که هلال ماه را در وطن درک کردهاند، واجب مىداند:(11) <ref>المغنى، ج 3، ص 33.</ref> «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ». (بقره / 2، 185) | |||
به دیده بیشتر فقیهان امامیه، روزه مستحب در سفر نیز ـ به جز سه روز روزه حاجت در مدینه ـ حرام است؛ ولى برخى آن را مباح یا مکروه شمردهاند.<ref>الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 34 - 350.</ref> در چند مورد نیز روزه گرفتن در سفر استثنا شده است؛ ازجمله سه روز روزه بدل از قربانى که انجام دادن آن در سفر حج براى حجگزار واجب است: «فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ» (بقره / 2، 196) و روزه نذر در صورتى که نذر او معلّق به سفر باشد؛ یا سفر و غیر سفر را شامل شود،<ref>مدارک الاحکام، ج 6، ص 150؛ الحدائق، ج 13، ص 191؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 614.</ref> زیرا قرآن وفا به عهد را لازم مىشمرد: «والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا». (بقره / 2، 177) روایاتى نیز بر این امر دلالت دارند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 106؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 586؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 199، 379.</ref> | |||
به دیده بیشتر فقیهان امامیه، روزه مستحب در سفر نیز ـ به جز سه روز روزه حاجت در مدینه ـ حرام است؛ ولى برخى آن را مباح یا مکروه شمردهاند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 34 - 350.</ref> در چند مورد نیز روزه گرفتن در سفر استثنا شده است؛ ازجمله سه روز روزه بدل از قربانى که انجام دادن آن در سفر حج براى حجگزار واجب است: | |||
ز. ضرر نداشتن روزه | ز. ضرر نداشتن روزه | ||
بر این اساس، روزه براى مریض جایز نیست و باید قضاى آن را در زمان بهبودى به جا آورد:<ref>المجموع، ج 6، ص 257؛ تذکرهالفقهاء، ج 6، ص 107؛ کتاب الصوم، ص 271.</ref> | بر این اساس، روزه براى مریض جایز نیست و باید قضاى آن را در زمان بهبودى به جا آورد:<ref>المجموع، ج 6، ص 257؛ تذکرهالفقهاء، ج 6، ص 107؛ کتاب الصوم، ص 271.</ref> «اَیّامـًا مَعدودتٍ فَمَن کانَ مِنکُم مریضا ... فَعِدَّةٌ مِناَیّامٍ اُخَرَ». (بقره / 2، 184؛ نیز 185) افزون بر این، به آیات نفى حرج در دین، مانند «وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ» (حجّ / 22، 78)، بر واجب نبودن روزه بر مریضان استدلال شده است.<ref>المجموع، ج 6، ص 157؛ کتاب الصوم، ص 271.</ref> | ||
روایات متعدد نیز بیمارى را سبب جواز افطار براى روزهدار مىدانند.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 132 - 133؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 219.</ref> به فتواى فقهاى امامیه و بیشتر فقهاى اهل سنت، مرض مفطر روزه هر نوع بیمارىاى است که روزه براى آن زیان داشته باشد؛<ref>تذکرهالفقهاء، ج 6، ص 107، 150؛ المغنى، ج 3، ص 86؛ نک: البحرالرائق، ج 2، ص 456 - 457.</ref>مانند اینکه روزه سبب تشدید یا استمرار بیمارى یا منع بهبودى آن یا سبب پیدایى بیمارى دیگر گردد.<ref>المغنى، ج 3، ص 85 - 86؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 107؛ مستندالشیعه، ج 10، ص 373 - 374.</ref> برخى فقیهان اهل سنت، هر نوع مریضى حتى درد انگشت و دندان را سبب جواز افطار دانستهاند.<ref>المغنى، ج 3، ص 86.</ref> در ضرر داشتن روزه براى مریض، علم یا ظنّ مکلف حتى احتمال ضرر کفایت مىکند.<ref>مستند الشیعه، ج 10، ص 375؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 615.</ref> | |||
تشخیص آن به خود شخص واگذار شده است، چنان که امام صادق علیهالسلام در مورد حد بیمارىاى که سبب افطار مىگردد، با استناد به آیه «بَلِ الاِنسـنُ عَلى نَفسِهِ بَصیرَه» (قیامت / 75، 14) فرمود: شخص به مرض خود و ضرر آن براى خویش از دیگران آگاهتر است.<ref>الکافى، ج 4، ص 118؛ تهذیب، ج 3، ص 177.</ref> برخى معتقدند اگر متخصص نیز روزه را براى کسى زیانبخش بداند، شخص مىتواند روزهاش را افطار کند، هرچند آن پزشک عادل یا مسلمان نباشد.<ref>مستند الشیعه، ج 10، ص 375؛ ریاض المسائل، ج 5، ص 477</ref>.به نظر فقیهان امامیه <ref>الروضة البهیه، ج 2، ص 105؛ مستندالشیعه، ج 10، ص 376.</ref>و برخى از فقهاى اهل سنت <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 97.ا</ref>فطار روزه در مواردى که روزه ضرر دارد، واجب است. | |||
بر این پایه، اگر مریض با سختى روزه بگیرد، روزه او باطل است و باید قضاى آن را به جا آورد؛<ref>الروضة البهیه، ج 2، ص 105؛ مستندالشیعه، ج 10، ص 376.</ref> ولى بیشتر فقهاى اهل سنت، افطار را جایز و روزه مریض را مجزى شمردهاند.<ref>المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 8.</ref>در این میان، برخى روزه گرفتن و بعضى افطار کردن را بهتر دانسته و دستهاى بیمار را میان روزه گرفتن و افطار کردن آزاد دانستهاند.<ref>بدایة المجتهد، ج 1، ص 237؛ التفسیر الکبیر، ج 5، ص 85</ref> .مشهور از فقیهان شیعه <ref>الحدائق، ج 13، ص 171؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 37 - 375؛ جواهر الکلام، ج 16، ص 347.</ref> با استناد به آیات نفى عسر و حرج، همچون «یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ» (بقره / 2، 185) و «وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ» (حجّ / 22، 78) نیز برخى روایات گفتهاند: براى غیر مریض نیز افطار کردن روزه در صورت ترس از پدید آمدن مرض، واجب یا جایز است. این فتوا از برخى فقهاى اهل سنت نیز یاد شده است؛<ref>المغنى، ج 3، ص 86.</ref> همچنین برخى فقهاى اهل سنت با استناد به آیه «ولا تَقتُلوا اَنفُسَکُم» (نساء / 4، 29) که کشتن خود را حرام مىشمرد، نیز آیه 195 بقره / 2 که از افکندن خود در هلاک با دست خویش نهى مىکند: «ولا تُلقوابِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ» گفتهاند: در صورتى که بر اثر غلبه گرسنگى و تشنگى جان روزهدار در معرض خطر قرار گیرد، واجب است روزهاش را افطار کند، هرچند سالم و در وطن خویش باشد.<ref>المجموع، ج 6، ص 258؛ اعانة الطالبین، ج 2، ص 267.</ref> | |||
== مفطرات روزه == | |||
==مفطرات روزه== | |||
اعمالى بر روزهدار حرام و سبب بطلان روزه مىگردند که قرآن کریم به برخى اشاره دارد. | اعمالى بر روزهدار حرام و سبب بطلان روزه مىگردند که قرآن کریم به برخى اشاره دارد. | ||
1. خوردن و آشامیدن | 1. خوردن و آشامیدن | ||
خوردن و آشامیدن براى روزهدار پس از طلوع فجر تا شب حرام است و روزه را باطل مىکند:<ref>المجموع، ج 6، ص 312؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 43؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 223.)</ref> | خوردن و آشامیدن براى روزهدار پس از طلوع فجر تا شب حرام است و روزه را باطل مىکند:<ref>المجموع، ج 6، ص 312؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 43؛ مستند الشیعه، ج 10، ص 223.)</ref> «وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ». (بقره / 2، 187) به دیده بیشتر فقیهان شیعه <ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 387؛ الحدائق، ج 13، ص 5؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 541.</ref> و اهل سنت ،(3) <ref>المجموع، ج 6، ص 315؛ المغنى، ج 3، ص 36.</ref> | ||
افزون بر خوراکىهاى متعارف، خوردنىها و آشامیدنىهاى نامتعارف، همچون خاک، سنگ، چوب، شیره درخت، نیز بر روزهدار حرام هستند و خوردن آنها سبب بطلان روزه او مىگردند، زیرا آیه یادشده اطلاق داشته و همه امور را شامل مىشود .<ref>مختلفالشیعه، ج 3، ص 387؛ المجموع، ج 6، ص315.</ref> افزون بر این، روزه یعنى امساک از رساندن چیزى به معده که خوردن و آشامیدن چیزهاى نامتعارف را نیز دربرمىگیرد؛ ضمن اینکه بدن انسان از خوردنىها و آشامیدنىهاى نامتعارف نیز تغذیه مىکند، از اینرو خوردن آنها نیز ممنوع است .<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 387 - 388.</ref>در مقابل، برخى از فقیهان شیعه و اهل سنت، خوردنىهاى نامتعارف را مبطل روزه ندانستهاند .<ref>المغنى، ج 3، ص 36؛ الحدائق، ج 13، ص 57 .</ref> دلیل اینان افزون بر برخى روایات، انصراف ادله تحریم، به خوردنىها و آشامیدنىهاى متعارف است، پس دیگر موارد را اصل اباحه دربرمىگیرد و خوردن و آشامیدن آنها حلال است .<ref>المجموع، ج 6، ص 321؛ فتح العزیز، ج 6، ص 447؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 389 - 390.</ref> | افزون بر خوراکىهاى متعارف، خوردنىها و آشامیدنىهاى نامتعارف، همچون خاک، سنگ، چوب، شیره درخت، نیز بر روزهدار حرام هستند و خوردن آنها سبب بطلان روزه او مىگردند، زیرا آیه یادشده اطلاق داشته و همه امور را شامل مىشود.<ref>مختلفالشیعه، ج 3، ص 387؛ المجموع، ج 6، ص315.</ref> افزون بر این، روزه یعنى امساک از رساندن چیزى به معده که خوردن و آشامیدن چیزهاى نامتعارف را نیز دربرمىگیرد؛ ضمن اینکه بدن انسان از خوردنىها و آشامیدنىهاى نامتعارف نیز تغذیه مىکند، از اینرو خوردن آنها نیز ممنوع است.<ref>مختلف الشیعه، ج 3، ص 387 - 388.</ref>در مقابل، برخى از فقیهان شیعه و اهل سنت، خوردنىهاى نامتعارف را مبطل روزه ندانستهاند.<ref>المغنى، ج 3، ص 36؛ الحدائق، ج 13، ص 57.</ref> دلیل اینان افزون بر برخى روایات، انصراف ادله تحریم، به خوردنىها و آشامیدنىهاى متعارف است، پس دیگر موارد را اصل اباحه دربرمىگیرد و خوردن و آشامیدن آنها حلال است.<ref>المجموع، ج 6، ص 321؛ فتح العزیز، ج 6، ص 447؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 389 - 390.</ref> | ||
2. آمیزش | 2. آمیزش | ||
آمیزش با همسر در شبهاى روزه تا طلوع فجر، بر مکلف حلال، اما پس از طلوع فجر حرام است و روزه را باطل مىکند: <ref>مدارکالاحکام، ج6، ص44؛ الحدائق، ج13،ص10.</ref> | آمیزش با همسر در شبهاى روزه تا طلوع فجر، بر مکلف حلال، اما پس از طلوع فجر حرام است و روزه را باطل مىکند: <ref>مدارکالاحکام، ج6، ص44؛ الحدائق، ج13،ص10.</ref> «اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ». (بقره / 2، 187) برداشت حکم یادشده از آیه بر این اساس است که طلوع فجر، افزون بر غایت خوردن و آشامیدن، غایت براى مباشرت با همسر نیز هست.<ref>الحدائق، ج 13، ص 106.</ref> | ||
این تفسیر در برخى روایات اهل بیت علیهمالسلام نیز آمده است .(3)<ref>بحارالانوار، ج20، ص242؛ نورالثقلین، ج1، ص173.</ref> روایات اسلامى نیز آمیزش با زنان را از محرّمات روزه مىشمرند.<ref>نورالثقلین، ج 1، ص 172 - 173؛ بحارالانوار، ج 20، ص 241.</ref> در حرمت آمیزش، تفاوتى میان قُبُل (پیش) و دُبُر (پشت) زنان نیست.<ref>المغنى، ج 3، ص 54، 57؛ المجموع، ج 6، ص 321؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 44.</ref> افزون بر این، فقیهان شیعه و بیشتر فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 3، ص 57؛ المجموع، ج 6، ص 321.</ref> با استناد به روایات، مطلقآمیزش حتى لواط با مردان و آمیزش با حیوانات را حرام و مبطل روزه دانستهاند.<ref>المجموع، ج 6، ص 321؛ فتح العزیز، ج 6، ص 447؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 389 - 390.</ref> | |||
3. بقاى بر جنابت تا طلوع فجر | 3. بقاى بر جنابت تا طلوع فجر | ||
به فتواى بیشتر فقیهان امامیه <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 26؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 406.</ref> و برخى از فقیهان اهل | به فتواى بیشتر فقیهان امامیه <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 26؛ مختلف الشیعه، ج 3، ص 406.</ref> و برخى از فقیهان اهل سنت،<ref>المجموع، ج 6، ص 308؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 369.</ref>ماندن عمدى بر حالت جنابت در شب تا طلوع فجر، حرام است و سبب بطلان روزه مىگردد. دلیش روایاتى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام<ref>مسند احمد، ج 6، ص 184؛ مسند ابن راهویه، ج 2، ص 498؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 63.</ref>است. در برابر، بیشتر فقیهان اهل سنت <ref>نک: المجموع، ج 6، ص 321 - 322؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 92.</ref> و برخى از فقیهان امامیه <ref>نک: الحدائق، ج 3، ص 57؛ نک: مستند الشیعه، ج 1، ص 245.</ref> بقا بر جنابت را سبب بطلان روزه ندانستهاند. | ||
دلیل اینان افزون بر اصل | دلیل اینان افزون بر اصل اباحه،<ref>نک: مستند الشیعه، ج 10، ص 245.</ref> آیه 187 بقره / 2 است که مباشرت با زنان را در شبهاى ماه رمضان تا طلوع فجر مباح مىخواند: «اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ» و لازِم جواز مباشرت تا طلوع فجر، آن است که شخص به عمد مىتواند تا طلوع فجر بر جنابت باقى بماند و پس از طلوع فجر غسل کند .المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 56؛ نک: المجموع، ج 6، ص 321 - 322. | ||
به سخن دیگر، اگر تقدیم غسل جنابت بر طلوع فجر واجب باشد، بایستى مباشرت با زنان در جزء اخیر شب حرام باشد و این، برخلاف آیه مذکور است.<ref>مدارک الاحکام، ج 6، ص 54</ref> .دلیل دیگر آن است که آیه یادشده آمیزش با همسر را در شبهاى روزه مباح مىشمرد: «اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم» و اطلاق آمیزش در شب اقتضا دارد که مباشرت با همسر در همه اجزاى شب، از جمله جزء متصل به طلوع فجر، نیز جایز باشد که نتیجه آن بقاء بر جنابت تا طلوع صبح است.<ref>مسالک الافهام، کاظمى، ج 1، ص 343.</ref> افزون بر این، در روایات متعددى نیز غسل جنابت پس از طلوع فجر باطل کننده روزه شمرده نشده است.<ref>مدارک الاحکام، ج 6، ص 54؛ نک: مستند الشیعه، ج 10، ص 245.</ref> | |||
به | پیروان نظریه مشهور، استدلال به آیه را چنین پاسخ دادهاند که اطلاق آن با روایاتى که بقاى جنابت را تا طلوع فجر حرام دانسته، تقیید خورده است. افزون بر این، روایات مذکور به جهت مخالفت با اجماع و شهرت فقیهان امامیه حجیت ندارد؛<ref>مستند الشیعه، ج 10، ص 246؛ مدارک الاحکام، ج، ص 55.</ref> یا بر تقیه حمل مىگردد.<ref>وسائل الشیعه، ج 10، ص 60؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 55.</ref> | ||
== آداب روزه == | |||
روزه مستحباتى دارد که برخى از آنها ویژه ماه رمضان و بعضى عاماند و همه روزهها را دربرمىگیرند. از آداب روزه، آمیزش با همسر در شب نخست ماه رمضان است، چنان که امیرمؤمنان علیهالسلام با استناد به آیه 187 بقره / 2: «اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم»<ref>مسالک الافهام، شهید، ج 7، ص 36؛ جامع المدارک، ج 4، ص 139.</ref> آن را مستحب شمرده است. | |||
روزه مستحباتى دارد که برخى از آنها ویژه ماه رمضان و بعضى عاماند و همه روزهها را دربرمىگیرند. از آداب روزه، آمیزش با همسر در شب نخست ماه رمضان است، چنان که امیرمؤمنان علیهالسلام با استناد به آیه 187 بقره / 2: | |||
برخى برداشت استحباب از آیه را ـ با توجه به اینکه آیه تنها از حلال بودن آمیزش سخن دارد ـ از آن جهت دانستهاند که خدا دوست دارد که مؤمنان از آنچه خدا براى آنان مباح کرده از همان آغاز بهره ببرند.<ref>الوافى، ج 11، ص 497؛ الحدائق، ج 13، ص 453.</ref> خوردن سحرى از دیگر اعمال مستحب براى روزهدار است .(3) <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 231؛ المجموع، ج 6، ص 359؛ المغنى، ج 3، ص 100.</ref> به دیده برخى، این حکم را از آیه «وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ» (بقره / 2، 187) که به خوردن و آشامیدن تا طلوع فجر فرمان مىدهد، مىتوان دریافت؛<ref>فقه القرآن، ج 1، ص 202.</ref> همچنین، خوردن سحرى نیروى شخص را براى روزه افزایش داده و اقتدا به پیامبر صلىاللهعلیهوآله نیز به شمار مىرود. <ref>فقه القرآن، ج 1، ص 202.</ref> | |||
افزون بر این، در روایاتى از آن حضرت صلىاللهعلیهوآله <ref>الکافى، ج 4، ص 92، 95؛ صحیح البخارى، ج 2، ص 232.</ref> و اهل بیت علیهمالسلام <ref>الکافى، ج 4، ص 94؛ نک: تهذیب، ج 4، ص 198.</ref> این عمل مستحب و بهتر دانسته شده است. | افزون بر این، در روایاتى از آن حضرت صلىاللهعلیهوآله <ref>الکافى، ج 4، ص 92، 95؛ صحیح البخارى، ج 2، ص 232.</ref> و اهل بیت علیهمالسلام <ref>الکافى، ج 4، ص 94؛ نک: تهذیب، ج 4، ص 198.</ref> این عمل مستحب و بهتر دانسته شده است. | ||
دعا خواندن براى روزهدار به ویژه در ماه رمضان مورد تأکید است .<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 3، ص 174 - 175.</ref> بر این اساس، قرآن کریم در لابهلاى آیات روزه و بیان احکام آن، مؤمنان را به دعا کردن به درگاه الهى ترغیب مىکند و دعاى آنان را مستجاب مىداند: | دعا خواندن براى روزهدار به ویژه در ماه رمضان مورد تأکید است.<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 3، ص 174 - 175.</ref> بر این اساس، قرآن کریم در لابهلاى آیات روزه و بیان احکام آن، مؤمنان را به دعا کردن به درگاه الهى ترغیب مىکند و دعاى آنان را مستجاب مىداند: «شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ ... * واِذَا سَاَلَکَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لى ... * اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم». (بقره / 2، 185 - 187) | ||
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نیز دعا در این ماه را مستجاب شمرده و مؤمنان را به دعا کردن در آن ترغیب کرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج 10، ص 314؛ بحارالانوار، ج 93، ص 357.</ref> على علیهالسلام نیز مسلمانان را به استغفار و دعاى فراوان در ماه رمضان سفارش کرده و دعا و استغفار در این ماه را سبب دفع بلا و از میان رفتن گناهان دانسته است.<ref>الکافى، ج 4، ص 88؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 108.</ref> | |||
امام صادق علیهالسلام نیز روزهداران را از کسانى شمرده که دعاى آنان بىپاسخ باز نمىگردد.<ref>الکافى، ج 2، ص 510؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 226.</ref> افزون بر این، دعاهاى خاص متعددى نیز براى روزهدار در ماه رمضان یاد شدهاند؛ همچون دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى خاص هر روز ماه رمضان، دعاهاى شب قدر.<ref>تفسیر جامع آیاتالاحکام، ج 3، ص 175.</ref> فقیهان امامیه و اهل سنت نیز اعمال دیگرى را از مستحبات روزه شمردهاند؛ مانند افطار کردن با خرما، کشمش، آب یا شیر،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> مسواک زدن،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> پیش داشتن نماز بر افطار در صورت توانایى روزهدار،<ref>مستندالشیعه، ج 10، ص 332؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 385.</ref> پرداختن به استغفار، تسبیح، صلوات بر محمد و آل محمد، تلاوت قرآن، صله رحم، تشییع جنازه و عیادت بیماران،<ref>المقنعه، ص 309؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>افطارى دادن (17) <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 253؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>و حفظ زبان از سخنان لغو و بىفایده.<ref>تهذیب، ج 4، ص 194؛ بدایة المجتهد، ج1، ص 246؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1687.</ref> | |||
امام صادق علیهالسلام نیز روزهداران را از کسانى شمرده که دعاى آنان بىپاسخ باز نمىگردد.<ref>الکافى، ج 2، ص 510؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 226.</ref> افزون بر این، دعاهاى خاص متعددى نیز براى روزهدار در ماه رمضان یاد شدهاند؛ همچون دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى خاص هر روز ماه رمضان، دعاهاى شب قدر.<ref>تفسیر جامع آیاتالاحکام، ج 3، ص 175.</ref> فقیهان امامیه و اهل سنت نیز اعمال دیگرى را از مستحبات روزه شمردهاند؛ مانند افطار کردن با خرما، کشمش، آب یا شیر،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> مسواک زدن،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> پیش داشتن نماز بر افطار در صورت توانایى روزهدار،<ref>مستندالشیعه، ج 10، ص 332؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 385.</ref> پرداختن به استغفار، تسبیح، صلوات بر محمد و آل محمد، تلاوت قرآن، صله رحم، تشییع جنازه و عیادت بیماران،<ref>المقنعه، ص 309؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>افطارى دادن (17) <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 253؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>و حفظ زبان از سخنان لغو و بىفایده.<ref>تهذیب، ج 4، ص 194؛ بدایة المجتهد، ج1، ص 246؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1687.</ref> | |||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
احکام القرآن، ابن العربى (م. 543 ق.)، به کوشش محمد عطاء، لبنان، دارالفکر؛ | احکام القرآن، ابن العربى (م. 543 ق.)، به کوشش محمد عطاء، لبنان، دارالفکر؛ | ||
خط ۳۹۸: | خط ۳۲۸: | ||
التبیان، الطوسى (م. 460 ق.)، به کوشش العاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى؛ | التبیان، الطوسى (م. 460 ق.)، به کوشش العاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى؛ | ||
تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، به کوشش بهادرى، قم، مؤسسة الامام الصادق | تحریر الاحکام الشرعیه، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، به کوشش بهادرى، قم، مؤسسة الامام الصادق علیهالسلام، 1420 ق؛ | ||
تحفة الفقهاء، علاءالدین السمرقندى (م. 9 ـ 535 ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1414 ق؛ | تحفة الفقهاء، علاءالدین السمرقندى (م. 9 ـ 535 ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1414 ق؛ | ||
تذکرة الفقهاء، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، قم، آل البیت علیهم | تذکرة الفقهاء، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، 1414 ق؛ | ||
تفسیر ابن ابى حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابى حاتم (م. 327 ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریة، 1419 ق؛ | تفسیر ابن ابى حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابى حاتم (م. 327 ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریة، 1419 ق؛ | ||
خط ۴۳۲: | خط ۳۶۲: | ||
جامع البیان، الطبرى (م. 310 ق.)، به کوشش صدقى جمیل، بیروت، دارالفکر، 1415 ق؛ | جامع البیان، الطبرى (م. 310 ق.)، به کوشش صدقى جمیل، بیروت، دارالفکر، 1415 ق؛ | ||
جامع الخلاف والوفاق، على بن محمد القمى (م. قرن 7)، به کوشش حسنى، قم، زمینهسازان ظهور امام | جامع الخلاف والوفاق، على بن محمد القمى (م. قرن 7)، به کوشش حسنى، قم، زمینهسازان ظهور امام عصر؛ | ||
جامع المدارک، سید احمد الخوانسارى (م. 1405 ق.)، به کوشش غفارى، تهران، مکتبة الصدوق، 1405 ق؛ | جامع المدارک، سید احمد الخوانسارى (م. 1405 ق.)، به کوشش غفارى، تهران، مکتبة الصدوق، 1405 ق؛ | ||
خط ۴۶۲: | خط ۳۹۲: | ||
سلسلة الینابیع الفقهیه، على اصغر مروارید، بیروت، فقه الشیعة، 1413 ق؛ | سلسلة الینابیع الفقهیه، على اصغر مروارید، بیروت، فقه الشیعة، 1413 ق؛ | ||
سنن ابن ماجه، ابنماجه (م. 275 ق.)، به کوشش محمد | سنن ابن ماجه، ابنماجه (م. 275 ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1395 ق؛ | ||
سنن الترمذى، الترمذى (م. 279 ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، 1402 ق؛ | سنن الترمذى، الترمذى (م. 279 ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، 1402 ق؛ | ||
خط ۴۸۲: | خط ۴۱۲: | ||
صحیح مسلم بشرح النووى، النووى (م. 676 ق.)، بیروت، دارالکتاب العربى، 1407 ق؛ | صحیح مسلم بشرح النووى، النووى (م. 676 ق.)، بیروت، دارالکتاب العربى، 1407 ق؛ | ||
الصحیح من سیرهالنبى صلى الله علیه و | الصحیح من سیرهالنبى صلى الله علیه و آله، جعفر مرتضى العاملى، بیروت، دارالسیرة، 1414 ق؛ | ||
العروة الوثقى، سید محمد کاظم یزدى (م. 1337 ق.)، قم، النشر الاسلامى، 1420 ق؛ | العروة الوثقى، سید محمد کاظم یزدى (م. 1337 ق.)، قم، النشر الاسلامى، 1420 ق؛ | ||
خط ۵۴۴: | خط ۴۷۴: | ||
مختلف الشیعه، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامى، 1412 ق؛ | مختلف الشیعه، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامى، 1412 ق؛ | ||
مدارک الاحکام، سید محمد بن على الموسوى العاملى (م. 1009 ق.)، قم، آل البیت علیهم | مدارک الاحکام، سید محمد بن على الموسوى العاملى (م. 1009 ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، 1410 ق؛ | ||
المدونة الکبرى، مالکبن انس (م. 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛ | المدونة الکبرى، مالکبن انس (م. 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛ | ||
المراسم العلویه، سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. 448 ق.)، به کوشش حسینى، قم، المجمع العالمى لاهلالبیت علیهم | المراسم العلویه، سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. 448 ق.)، به کوشش حسینى، قم، المجمع العالمى لاهلالبیت علیهم السلام، 1414 ق؛ | ||
مسائل الناصریات، السید المرتضى (م. 436 ق.)، تهران، رابطة الثقافة والعلاقات الاسلامیة، 1417 ق؛ | مسائل الناصریات، السید المرتضى (م. 436 ق.)، تهران، رابطة الثقافة والعلاقات الاسلامیة، 1417 ق؛ | ||
مسالک الافهام الى آیات الاحکام، فاضل الجواد الکاظمى (م. 1065 ق.)، به کوشش شریفزاده، | مسالک الافهام الى آیات الاحکام، فاضل الجواد الکاظمى (م. 1065 ق.)، به کوشش شریفزاده، تهران، مرتضوى، 1365 ش؛ | ||
مسالک الافهام الى تنقیح شرایع الاسلام، الشهید الثانى (م. 965 ق.)، قم، معارف اسلامى، 1416 ق؛ | مسالک الافهام الى تنقیح شرایع الاسلام، الشهید الثانى (م. 965 ق.)، قم، معارف اسلامى، 1416 ق؛ | ||
مستدرک الوسائل، النورى (م. 1320 ق.)، بیروت، آل البیت علیهم | مستدرک الوسائل، النورى (م. 1320 ق.)، بیروت، آل البیت علیهم السلام، 1408 ق؛ | ||
مستمسک العروة الوثقى، سید محسن حکیم (م. 1390 ق.)، قم، مکتبة النجفى، 1404 ق؛ | مستمسک العروة الوثقى، سید محسن حکیم (م. 1390 ق.)، قم، مکتبة النجفى، 1404 ق؛ | ||
مستند الشیعه، احمد النراقى (م. 1245 ق.)، قم، آل البیت علیهم | مستند الشیعه، احمد النراقى (م. 1245 ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، 1415 ق؛ | ||
مستند العروة الوثقى، تقریر بحث الخوئى (م. 1413 ق.)، مرتضى بروجردى، قم، مدرسة دارالعلم؛ | مستند العروة الوثقى، تقریر بحث الخوئى (م. 1413 ق.)، مرتضى بروجردى، قم، مدرسة دارالعلم؛ | ||
خط ۵۷۰: | خط ۵۰۰: | ||
مشارق الشموس، حسین بن جمالالدین الخوانسارى (م. 1099 ق.)، | مشارق الشموس، حسین بن جمالالدین الخوانسارى (م. 1099 ق.)، | ||
آلالبیت علیهم | آلالبیت علیهم السلام؛ مع الطب فى القرآن الکریم، عبدالحمید دیاب و احمد قرقوز، به کوشش محمود نسیمى، دمشق، مؤسسة علوم القرآن، 1402ق؛ | ||
المعتبر، المحقق الحلى (م. 676 ق.)، مؤسسه سیدالشهداء، 1363 ش؛ | المعتبر، المحقق الحلى (م. 676 ق.)، مؤسسه سیدالشهداء، 1363 ش؛ | ||
خط ۵۸۴: | خط ۵۱۴: | ||
مقارنة الادیان الاسلام، احمد الشلبى، القاهرة، النهضة المصریة، 1973م؛ | مقارنة الادیان الاسلام، احمد الشلبى، القاهرة، النهضة المصریة، 1973م؛ | ||
المقنع، الصدوق (م. 381 ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادى | المقنع، الصدوق (م. 381 ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادى علیهالسلام، 1415 ق؛ | ||
المقنعه، المفید (م. 413 ق.)، قم، نشر اسلامى، 1410 ق؛ منتهى المطلب، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، چاپ سنگى؛ | المقنعه، المفید (م. 413 ق.)، قم، نشر اسلامى، 1410 ق؛ منتهى المطلب، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، چاپ سنگى؛ | ||
خط ۶۰۱: | خط ۵۳۱: | ||
نیل الاوطار، الشوکانى (م. 1255 ق.)، بیروت، دارالجیل، 1973 م؛ | نیل الاوطار، الشوکانى (م. 1255 ق.)، بیروت، دارالجیل، 1973 م؛ | ||
الوافى، الفیض الکاشانى (م. 1091 ق.)، به کوشش ضیاءالدین، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین | الوافى، الفیض الکاشانى (م. 1091 ق.)، به کوشش ضیاءالدین، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین علیهالسلام، 1406 ق؛ | ||
وسائل الشیعه، الحر العاملى (م. 1104 ق.)، قم، آل البیت علیهم | وسائل الشیعه، الحر العاملى (م. 1104 ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، 1412 ق. | ||
پدیدآور | پدیدآور | ||
سید جعفر صادقى فدکى | سید جعفر صادقى فدکى | ||
برگرفته از: [[دائره المعارف قرآن کریم]] | |||
برگرفته از: | [[رده:فقه]] | ||
[[رده:فقه ]] | |||
[[رده:عبادیات]] | [[رده:عبادیات]] |