پرش به محتوا

شعر آیینی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
خط ۲: خط ۲:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شعرآیینی.jpg|جایگزین=شعرآیینی|بندانگشتی|شعرآیینی]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:شعرآیینی.jpg|جایگزین=شعرآیینی|بندانگشتی|شعرآیینی]]
</div>
</div>
از هنر [[شعر]] به‌عنوان وسیله‌ای در خدمت نشر و ‌اشاعه آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی، مبارزه با جهل و خرافه و گزافه، و احیای کرامت‌های انسانی در جامعه استفاده می‌کردند. هم چنانکه نسل عالمان و عارفان روزگار ما نیز امروز در این مسیر روشن گام بر‌می‌دارند. در واقع عالمان، عارفان و فیلسوفان شاعری چون [[خیام نیشابوری]]، [[میرداماد]]، [[سهروردی]](شیخ‌اشراق)، [[شیخ بهایی]]، [[ملاهادی سبزواری]]، [[علامه حلی]]، [[ملا محسن فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانی]]، شیخ [[محمود شبستری]]، علامه [[اقبال لاهوری]]، حکیم [[فیاض لاهیجی]]، آخوند لاری، [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمد حسین غروی اصفهانی]]، میرزاحبیب خراسانی، شیخ علی نقی کمره‌‏ای، ادیب نیشابوری، علامه جلال‌الدین همایی، علامه سیداسماعیل بلخی، الهی قمشه‏‌ای، [[علامه طباطبایی]]، [[امام خمینی(ره)|امام راحل]]، [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله سید علی خامنه‌ای]] و [[حسن حسن‌زاده آملی|آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی]] و دیگران قدم در این عرصه نهادند. با مرور و بازخوانی زندگی این چهره‌های ماندگار به روشنی می‌توان دریافت که آوازه و شهرت آنان در سایر علوم عقلی و نقلی بسیار بیشتر از شعر و شاعری بوده است، ولی امروز – به هر جهت – صبغه شاعری بعضی از آنان همچون [[خیام]] و [[شیخ بهایی]] بر سایر وجوه علمی‌شان تفوق و برتری پیدا کرده است. آنچه که مسلم است بسیاری از این بزرگان تعلق خاطر جدی به شعر و شاعری نداشته‌اند، تا جایی که در بعضی از تذکره‌ها آمده است که‌ اشعار آنان بعدها توسط مریدان و شاگردان‌شان گردآوری و منتشر شده است. این مقاله به بیان «شعر آیینی»، ابعاد و ویژگی‌ها و سیر تاریخی آن می‌پردازد.
از هنر [[شعر]] به‌عنوان وسیله‌ای در خدمت نشر و ‌اشاعه آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی، مبارزه با جهل و خرافه و گزافه، و احیای کرامت‌های انسانی در جامعه استفاده می‌کردند. هم چنانکه نسل عالمان و عارفان روزگار ما نیز امروز در این مسیر روشن گام بر‌می‌دارند. در واقع عالمان، عارفان و فیلسوفان شاعری چون [[خیام نیشابوری]]، [[میرداماد]]، [[سهروردی]](شیخ‌اشراق)، [[شیخ بهایی]]، [[ملاهادی سبزواری]]، [[علامه حلی]]، [[ملا محسن فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانی]]، شیخ [[محمود شبستری]]، علامه [[اقبال لاهوری]]، حکیم [[فیاض لاهیجی]]، آخوند لاری، [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمد حسین غروی اصفهانی]]، میرزاحبیب خراسانی، شیخ علی نقی کمره‌‏ای، ادیب نیشابوری، علامه جلال‌الدین همایی، علامه سیداسماعیل بلخی، الهی قمشه‏‌ای، [[علامه طباطبایی]]، [[امام خمینی(ره)|امام راحل]]، [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله سید علی خامنه‌ای]] و [[حسن حسن‌زاده آملی|آیت‌الله حسن حسن‌زاده آملی]] و دیگران قدم در این عرصه نهادند. با مرور و بازخوانی زندگی این چهره‌های ماندگار به روشنی می‌توان دریافت که آوازه و شهرت آنان در سایر علوم عقلی و نقلی بسیار بیشتر از شعر و شاعری بوده است، ولی امروز – به هر جهت – صبغه شاعری بعضی از آنان همچون [[خیام]] و [[شیخ بهایی]] بر سایر وجوه علمی‌شان تفوق و برتری پیدا کرده است. آنچه که مسلم است بسیاری از این بزرگان تعلق خاطر جدی به شعر و شاعری نداشته‌اند، تا جایی که در بعضی از تذکره‌ها آمده است که‌ اشعار آنان بعدها توسط مریدان و شاگردان‌شان گردآوری و منتشر شده است. این مقاله به بیان «شعر آیینی»، ابعاد و ویژگی‌ها و سیر تاریخی آن می‌پردازد.


=شاعری در روزگار ما=
=شاعری در روزگار ما=
امروز اما با کمال تاسف این چرخه معکوس شده است. در این روز و روزگار هر کس که از راه می‌رسد و احساس می‌کند طبع شاعری دارد – بی‌نیاز از آموختن و فارغ از همه امور – و بدون آنکه ریاضت شاگردی در محضر بزرگان شعر و ادب را بر خود هموار کرده باشد، تنها و تنها به مدد «طبع روان» به شعر و شاعری می‌پردازد و به طور شبانه‌روزی وقت شریف کلمات را با تخیلات و توهمات خویش می‌گیرد، و از همه جالب‌تر اینکه – مکتب نرفته و درس نخوانده – در کمترین زمان به چاپ چند فقره کتاب نائل می‌شود! در واقع بسیاری از شاعران روز و روزگار ما مصداق بارز این بیت [[ایرج میرزا]] هستند که گفت:
امروز اما با کمال تاسف این چرخه معکوس شده است. در این روز و روزگار هر کس که از راه می‌رسد و احساس می‌کند طبع شاعری دارد – بی‌نیاز از آموختن و فارغ از همه امور – و بدون آنکه ریاضت شاگردی در محضر بزرگان شعر و ادب را بر خود هموار کرده باشد، تنها و تنها به مدد «طبع روان» به شعر و شاعری می‌پردازد و به طور شبانه‌روزی وقت شریف کلمات را با تخیلات و توهمات خویش می‌گیرد، و از همه جالب‌تر اینکه – مکتب نرفته و درس نخوانده – در کمترین زمان به چاپ چند فقره کتاب نائل می‌شود! در واقع بسیاری از شاعران روز و روزگار ما مصداق بارز این بیت [[ایرج میرزا]] هستند که گفت:
شاعری طبع روان می‌خواهد
شاعری طبع روان می‌خواهد
نه معانی، نه بیان می‌خواهد! واقعیت این است که بسیاری از شاعران روزگار ما جز «طبع روان» سرمایه دیگری ندارند. یعنی از شعر و شاعری فقط وزن و قافیه و ردیف را بلدند و لاغیر. بدیهی است شاعری که از علوم زمانه خویش هیچ بهره‌ای نبرده و تنها با اتکا به «بخت جوان» و «طبع روان» پا به وادی ادبیات گذاشته است، در «صورت» متوقف می‌ماند و جز «زبان‌بازی» و «خیال‌پردازی» متاع دیگری برای عرضه کردن نخواهد داشت. چنین شاعری وقتی می‌بیند حرفی برای گفتن ندارد و دچار «فقر اندیشه» است، به ناگزیر در دام‌چاله صورت‌گرایی(فرمالیسم) محض سقوط می‌کند و سر از ترکستان ابتذال و سطحی نگری در می‌آورد. در نتیجه عاشقانه‌هایش آیینه عریانی(اروتیک)، آیینی‌هایش آیینه غالی‌گری و کژتابی‌های مضمونی و اعتقادی و شعر طنزش نیز آیینه لودگی و بیهودگی می‌شود.<br>
نه معانی، نه بیان می‌خواهد! واقعیت این است که بسیاری از شاعران روزگار ما جز «طبع روان» سرمایه دیگری ندارند. یعنی از شعر و شاعری فقط وزن و قافیه و ردیف را بلدند و لاغیر. بدیهی است شاعری که از علوم زمانه خویش هیچ بهره‌ای نبرده و تنها با اتکا به «بخت جوان» و «طبع روان» پا به وادی ادبیات گذاشته است، در «صورت» متوقف می‌ماند و جز «زبان‌بازی» و «خیال‌پردازی» متاع دیگری برای عرضه کردن نخواهد داشت. چنین شاعری وقتی می‌بیند حرفی برای گفتن ندارد و دچار «فقر اندیشه» است، به ناگزیر در دام‌چاله صورت‌گرایی(فرمالیسم) محض سقوط می‌کند و سر از ترکستان ابتذال و سطحی نگری در می‌آورد. در نتیجه عاشقانه‌هایش آیینه عریانی(اروتیک)، آیینی‌هایش آیینه غالی‌گری و کژتابی‌های مضمونی و اعتقادی و شعر طنزش نیز آیینه لودگی و بیهودگی می‌شود.<br>
خط ۱۱: خط ۱۱:
شاعری که به «فقر اندیشه» مبتلاست، ناگزیر از پرداختن صرف به مشاطه‌گری و دلبرانگی کلام و فرو افتادن در چاه و چاله صنعتگری و زبان‌آوری است. چنین شاعری، گاهی نیز برای پنهان کردن مُشت خالی خویش در عرصه شعر، در جاده مُغلق‌گویی می‌افتد و مردم را با جادوی کلمات پر طنطنه «هیپنوتیزم» و مرعوب می‌کند تا کسی نفهمد که حنایش رنگی ندارد! ولی پشت پرده‌خیال پردازی‌های تردستانه او هیچ حکمت و حقیقتی پنهان نیست و در نهایت همه این شعبده بازی‌های ادبی، به هیچ و پوچ می‌انجامد. شگرد مرعوب کردن مخاطب با کاربرد واژگان دشوار و دیریاب، شگردی است برای خام کردن مخاطب عام. آن گونه که مخاطب تصور کند علت اینکه شعر فلان شاعر پر ادعا را نمی‌فهمد، حرف‌های بزرگی است که خارج از دایره درک و فهم اوست، حال آنکه این‌گونه نیست و شاعر با افراط در پیچیده گویی، مشاطه‌گری و آرایش کلام – چگونه گفتن - پرده‌ای بر روی بی‌دانشی خویش می‌کشد.
شاعری که به «فقر اندیشه» مبتلاست، ناگزیر از پرداختن صرف به مشاطه‌گری و دلبرانگی کلام و فرو افتادن در چاه و چاله صنعتگری و زبان‌آوری است. چنین شاعری، گاهی نیز برای پنهان کردن مُشت خالی خویش در عرصه شعر، در جاده مُغلق‌گویی می‌افتد و مردم را با جادوی کلمات پر طنطنه «هیپنوتیزم» و مرعوب می‌کند تا کسی نفهمد که حنایش رنگی ندارد! ولی پشت پرده‌خیال پردازی‌های تردستانه او هیچ حکمت و حقیقتی پنهان نیست و در نهایت همه این شعبده بازی‌های ادبی، به هیچ و پوچ می‌انجامد. شگرد مرعوب کردن مخاطب با کاربرد واژگان دشوار و دیریاب، شگردی است برای خام کردن مخاطب عام. آن گونه که مخاطب تصور کند علت اینکه شعر فلان شاعر پر ادعا را نمی‌فهمد، حرف‌های بزرگی است که خارج از دایره درک و فهم اوست، حال آنکه این‌گونه نیست و شاعر با افراط در پیچیده گویی، مشاطه‌گری و آرایش کلام – چگونه گفتن - پرده‌ای بر روی بی‌دانشی خویش می‌کشد.


شعر هدف غایی و نهایی نیست آنچه که در آموزه‌های اصیل دینی مورد تاکید است، این است که نباید شعر غایت و نهایت تلاش یک شاعر مسلمان باشد. نگاه قله‌های شعر پارسی به شعر و شاعری نیز دقیقا مشابه نگاهی است که علامه اقبال به شعر دارد: شعر را مقصود اگر آدم‌گری است * شاعری هم وارث پیغمبری است. نگاه قله‌های سربه فلک کشیده شعر با شکوه پارسی از جنس چنین نگاهی بوده است. هم چنانکه «اخوان» گفته است: «شعر، محصول بی‌تابی آدمی است؛ در لحظاتی که آدمی در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.» نگاه بنیانگذار شعر نو«[[نیما یوشیج]]» به شعر و شاعری نیز نگاهی ارجمند و انسانی است. چنانکه در کتاب «درباره هنر شعر و شاعری» می‌گوید: «شاعری نیز مرتبه‌ای است که به اصطلاح قدما باید آن را متصل به افق [[ملائکه]] تصور کنیم، یعنی حد بلوغ طبیعی نفس.» در اینجا برای پیشگیری از سوءبرداشت لازم است بگویم که کسی مُنکر این نیست که شعر باید از جوهره شعری و عنصر شاعرانگی و کیفیت ادبی برخوردار باشد. ولی فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که شعر برای یک شاعر تبدیل به هدف غایی و نهایی می‌شود و در دنیای او جای همه چیز را می‌گیرد.
شعر هدف غایی و نهایی نیست آنچه که در آموزه‌های اصیل دینی مورد تاکید است، این است که نباید شعر غایت و نهایت تلاش یک شاعر مسلمان باشد. نگاه قله‌های شعر پارسی به شعر و شاعری نیز دقیقا مشابه نگاهی است که علامه اقبال به شعر دارد: شعر را مقصود اگر آدم‌گری است * شاعری هم وارث پیغمبری است. نگاه قله‌های سربه فلک کشیده شعر با شکوه پارسی از جنس چنین نگاهی بوده است. هم چنانکه «اخوان» گفته است: «شعر، محصول بی‌تابی آدمی است؛ در لحظاتی که آدمی در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.» نگاه بنیانگذار شعر نو«[[نیما یوشیج]]» به شعر و شاعری نیز نگاهی ارجمند و انسانی است. چنانکه در کتاب «درباره هنر شعر و شاعری» می‌گوید: «شاعری نیز مرتبه‌ای است که به اصطلاح قدما باید آن را متصل به افق [[ملائکه]] تصور کنیم، یعنی حد بلوغ طبیعی نفس.» در اینجا برای پیشگیری از سوءبرداشت لازم است بگویم که کسی مُنکر این نیست که شعر باید از جوهره شعری و عنصر شاعرانگی و کیفیت ادبی برخوردار باشد. ولی فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که شعر برای یک شاعر تبدیل به هدف غایی و نهایی می‌شود و در دنیای او جای همه چیز را می‌گیرد.
==مشخصه شاعر اصیل آیینی==
== مشخصه شاعر اصیل آیینی ==
از منظر [[اسلام]] و [[قرآن]]، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
از منظر [[اسلام]] و [[قرآن]]، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه‌های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
وجه تمایز یک شاعر مذهبی معمولی و یک شاعر مذهبی اصیل نیز چیزی جز این نیست. شاعر مذهبی در «اسلام» متوقف است و فقط به صورت و پوستۀ [[دین]](شعائر و مناسک) توجه می‌کند، اما شاعر اصیل مذهبی به گفته [[خداوند]] در [[قرآن]] اهل «ایمان و عمل صالح» است و به حقیقت دین توجه دارد. این نکتۀ مهمی است که از نگاه بسیاری از شاعران دینی و آیینی روزگار ما پنهان مانده است. در اینجا بار دیگر یادآوری و تأکید این نکته ضروری است که شعر دینی تنها شعری نیست که به صورت بی‌واسطه، مستقیم و صریح در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد.<br>علیرغم چنین ذهنیتی، گاه اشعاری بدون «موضوع صریح دینی» و کدها و کلیدهای مذهبی سروده می‌شوند که به خاطر برخورداری از موضع و مضمون فاخر و ارجمندِ ملهم از آموزه‌های دینی – همچون غزل‌های [[حافظ]] و [[صائب]]، قصیده‌های [[ناصر خسرو]]، و قطعه‌های [[پروین اعتصامی]] - مصداق شعر اصیل آیینی به شمار می‌آیند. برای مثال‌ اشعاری که با محوریت مکارم اخلاق و با موضوعاتی چون تزویر ستیزی، مظلوم نوازی، احسان و نیکوکاری، نوعدوستی، تکریم ایتام یا احترام به والدین سروده شده‌اند، در نگاه اول و به اعتبار موضوع ممکن است از دایره شعر آیینی به معنای مُصطلح امروز خارج باشند، حال آنکه علیرغم چنین برداشتی - از نظر موضع و مضمون – دقیقا مصداق شعر اصیل آیینی هستند. شاعرانی که چنین موضعی دارند - حتی اگر شعرشان عاری از واژگان دینی باشد – شاعر آیینی‌اند، چون سیرت و حقیقت دین در شعرشان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. این چنین شعری ارزشمندتر از شعری است که فقط به صورت و پوسته دین توجه می‌کند و در مواردی نیز – علیرغم داشتن موضوع دینی – در تقابل با آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است.
وجه تمایز یک شاعر مذهبی معمولی و یک شاعر مذهبی اصیل نیز چیزی جز این نیست. شاعر مذهبی در «اسلام» متوقف است و فقط به صورت و پوستۀ [[دین]](شعائر و مناسک) توجه می‌کند، اما شاعر اصیل مذهبی به گفته [[خداوند]] در [[قرآن]] اهل «ایمان و عمل صالح» است و به حقیقت دین توجه دارد. این نکتۀ مهمی است که از نگاه بسیاری از شاعران دینی و آیینی روزگار ما پنهان مانده است. در اینجا بار دیگر یادآوری و تأکید این نکته ضروری است که شعر دینی تنها شعری نیست که به صورت بی‌واسطه، مستقیم و صریح در ستایش بزرگان دین سروده شده باشد.<br>علیرغم چنین ذهنیتی، گاه اشعاری بدون «موضوع صریح دینی» و کدها و کلیدهای مذهبی سروده می‌شوند که به خاطر برخورداری از موضع و مضمون فاخر و ارجمندِ ملهم از آموزه‌های دینی – همچون غزل‌های [[حافظ]] و [[صائب]]، قصیده‌های [[ناصر خسرو]]، و قطعه‌های [[پروین اعتصامی]] - مصداق شعر اصیل آیینی به شمار می‌آیند. برای مثال‌ اشعاری که با محوریت مکارم اخلاق و با موضوعاتی چون تزویر ستیزی، مظلوم نوازی، احسان و نیکوکاری، نوعدوستی، تکریم ایتام یا احترام به والدین سروده شده‌اند، در نگاه اول و به اعتبار موضوع ممکن است از دایره شعر آیینی به معنای مُصطلح امروز خارج باشند، حال آنکه علیرغم چنین برداشتی - از نظر موضع و مضمون – دقیقا مصداق شعر اصیل آیینی هستند. شاعرانی که چنین موضعی دارند - حتی اگر شعرشان عاری از واژگان دینی باشد – شاعر آیینی‌اند، چون سیرت و حقیقت دین در شعرشان به بهترین شکل تجلی پیدا کرده است. این چنین شعری ارزشمندتر از شعری است که فقط به صورت و پوسته دین توجه می‌کند و در مواردی نیز – علیرغم داشتن موضوع دینی – در تقابل با آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است.
==نمونه یک شعر آیینی اصیل==
== نمونه یک شعر آیینی اصیل ==
'''شعر آیینی''' اصیل، آمیزه‌ای است از تعهد ادبی و دینی. البته آنان که مرعوب نظریه‌های ادبی «از ما بهتران» هستند، هرگز چنین حرفی را بر نمی‌تابند و همچنان بر موضع خویش پای می‌فشارند که: «هدف غایی و نهایی شعر چیزی نیست جز زیبایی و التذاذ هنری محض». پیروان چنین نظریه‌ای شاعرانی چون [[فردوسی]]، [[ناصرخسرو]]، [[نظامی]]، [[سعدی]]، [[اقبال لاهوری]]، [[فرخی یزدی]] و [[پروین اعتصامی]] را به اعتبار اینکه‌ اشعارشان آمیخته با تعهد و رسالتی انسانی است بر نمی‌تابند و از شاعرانی چون پروین به عنوان «ناظم» نام می‌برند. چنانکه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی می‌گوید: «خیال نکنید که من هذیان می‌گویم یا دارم برای ناقدان مدرن وطنی، پاپوش می‌دوزم. جانِ کلامِ این خانم‌ها و آقایان در چهل سال اخیر، تقریبا، همین است که عرض کردم: «نمازِ موج به سوی قبله گرداب است» شعر است و شعرِ ناب، ولی تمام دیوان پروین اعتصامی نظم است و شعر نیست.<br>محال است کسی تسلیم آن نظریه‌ها و نقدها شده باشد و شعرِ پروین را شعر بداند. این نظریه‌ها امروز بیش‌تر از نیمی از خلاقیتِ شعری عصر ما را در [[زبان فارسی]]، مسخ کرده‌اند. در کمتر مجله یا محفلی است که نفوذِ این نوع نگرش به شعر را نبینیم، اما، با همۀ سیطره‌ای که این گونه نقد‌ها و نظریه‌ها بر فرهنگ ایرانی عصرِ ما یافته‌اند، پروین باطل السحرِ شعرِ خویش را در برابر خیلِ انبوهِ عَزایم خوانان، عرضه می‌دارد و سخنش و شعرش، همچون عصای موسی، حاصلِ کوشش چهل ساله جادوگران را می‌‌بلعد. خیل انبوه عاشقان پروین، که سال به سال و روز به روز در تزایدند، گواهان این پیروزی‌اند که این دخترکِ معصوم با شعرِ خویش، عملا، تمام این نظریه‌ها را باطل اعلام می‌کند؛ این است معجزه اصلی پروین اعتصامی.» <ref>محمدرضا شفیعی کدکنی، با چراغ و آینه، ص۴۶۱.</ref>.<br>
'''شعر آیینی''' اصیل، آمیزه‌ای است از تعهد ادبی و دینی. البته آنان که مرعوب نظریه‌های ادبی «از ما بهتران» هستند، هرگز چنین حرفی را بر نمی‌تابند و همچنان بر موضع خویش پای می‌فشارند که: «هدف غایی و نهایی شعر چیزی نیست جز زیبایی و التذاذ هنری محض». پیروان چنین نظریه‌ای شاعرانی چون [[فردوسی]]، [[ناصرخسرو]]، [[نظامی]]، [[سعدی]]، [[اقبال لاهوری]]، [[فرخی یزدی]] و [[پروین اعتصامی]] را به اعتبار اینکه‌ اشعارشان آمیخته با تعهد و رسالتی انسانی است بر نمی‌تابند و از شاعرانی چون پروین به عنوان «ناظم» نام می‌برند. چنانکه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی می‌گوید: «خیال نکنید که من هذیان می‌گویم یا دارم برای ناقدان مدرن وطنی، پاپوش می‌دوزم. جانِ کلامِ این خانم‌ها و آقایان در چهل سال اخیر، تقریبا، همین است که عرض کردم: «نمازِ موج به سوی قبله گرداب است» شعر است و شعرِ ناب، ولی تمام دیوان پروین اعتصامی نظم است و شعر نیست.<br>محال است کسی تسلیم آن نظریه‌ها و نقدها شده باشد و شعرِ پروین را شعر بداند. این نظریه‌ها امروز بیش‌تر از نیمی از خلاقیتِ شعری عصر ما را در [[زبان فارسی]]، مسخ کرده‌اند. در کمتر مجله یا محفلی است که نفوذِ این نوع نگرش به شعر را نبینیم، اما، با همۀ سیطره‌ای که این گونه نقد‌ها و نظریه‌ها بر فرهنگ ایرانی عصرِ ما یافته‌اند، پروین باطل السحرِ شعرِ خویش را در برابر خیلِ انبوهِ عَزایم خوانان، عرضه می‌دارد و سخنش و شعرش، همچون عصای موسی، حاصلِ کوشش چهل ساله جادوگران را می‌‌بلعد. خیل انبوه عاشقان پروین، که سال به سال و روز به روز در تزایدند، گواهان این پیروزی‌اند که این دخترکِ معصوم با شعرِ خویش، عملا، تمام این نظریه‌ها را باطل اعلام می‌کند؛ این است معجزه اصلی پروین اعتصامی.» <ref>محمدرضا شفیعی کدکنی، با چراغ و آینه، ص۴۶۱.</ref>.<br>


قطعه زیبا و عمیق «مست و هوشیار» از پروین اعتصامی گواه صادقی بر این ادعاست که شعر آیینی اصیل و نجیب، آمیزه‌ای است از «تعهد ادبی» و «تعهد دینی ـ انسانی». شعری که نه مدح و منقبت است و نه سوگ و مرثیه، و علیرغم عاری بودن از کدها و کلیدهای کلیشه‌ای شعر آیینی روزگار ما، شعری منبعث از جهان بینی اسلامی و صد در صد آیینی است که گوهر و جوهر دین در جان و جهان آن به بهترین شکل به جلوه درآمده است: محتسب، مستی به ره دید و‌ گریبانش گرفت مست گفت‌ ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می‌باید تو را تا خانه قاضی برم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌ شب بیدار نیست گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم گفت: والی از کجا در خانه خمار نیست گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست گفت: می‌‌ بسیار خوردی، زان چنین بی‌خود شدی گفت:‌ ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست <ref>دیوان پروین اعتصامی.</ref>.
قطعه زیبا و عمیق «مست و هوشیار» از پروین اعتصامی گواه صادقی بر این ادعاست که شعر آیینی اصیل و نجیب، آمیزه‌ای است از «تعهد ادبی» و «تعهد دینی ـ انسانی». شعری که نه مدح و منقبت است و نه سوگ و مرثیه، و علیرغم عاری بودن از کدها و کلیدهای کلیشه‌ای شعر آیینی روزگار ما، شعری منبعث از جهان بینی اسلامی و صد در صد آیینی است که گوهر و جوهر دین در جان و جهان آن به بهترین شکل به جلوه درآمده است: محتسب، مستی به ره دید و‌ گریبانش گرفت مست گفت‌ ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می‌باید تو را تا خانه قاضی برم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌ شب بیدار نیست گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم گفت: والی از کجا در خانه خمار نیست گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست گفت: می‌‌ بسیار خوردی، زان چنین بی‌خود شدی گفت:‌ ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست <ref>دیوان پروین اعتصامی.</ref>.


==تعریف شعر آیینی==
== تعریف شعر آیینی ==
هر مقوله شعری که صبغه دینی داشته باشد و متأثر از آموزه‌های [[اسلامی]] باشد، در قلمرو شعر آیینی قرار نمی‌گیرد. به طور کلی تنها مسأله‌ای که شعر آیینی را از سایر انواع شعر مجزا می‌کند، قلمرو موضوعی آن است. برخلاف بسیاری از صاحب نظران که شعر مذهبی را موضوعاً، به دو مقوله کلی منقبت و مرثیه محدود می‌دانند، آثار اخلاقی و عرفانی چون خمسه نظامی و سایر متون نظم عرفانی و تعلیمی، و نیز آثار غزل سرایان بزرگی چون حافظ، سرشار از رهنمودهای قرآنی و مفاهیم دینی و مقلوه‌های ارزشی روایی بوده و بیانگر تأثیرپذیری فراوان آنان از متون دینی است. در واقع اگر نگاه خود را صرفاً به دو قلمرو موضوعی منقبت و مرثیه شعر آیینی معطوف بداریم، ارائه طریق در مورد آثار منظوم توحیدی، نیایشی، عرفانی، اخلاقی و تعلیمی در گسترۀ شعر فارسی نامشخص باقی خواهد ماند. از منظر و گستره‌ای که می‌توان به حیطه شعر آیینی نگریست، اغلب آثار فاخر و ماندگار شعر فارسی، صبغه آیینی دارد و در قلمرو شعر آیینی قرار نمی‌گیرد. بنا بر تعریفی که از شعر آیینی و گسترۀ آن ارائه شد، ما با سه قلمرو موضوعی مشخص و قابل تعریف روبه رو هستیم و از این رو می‌توانیم تقسیم‌بندی موضوعی زیر را از شعر آیینی به دست آوریم:
هر مقوله شعری که صبغه دینی داشته باشد و متأثر از آموزه‌های [[اسلامی]] باشد، در قلمرو شعر آیینی قرار نمی‌گیرد. به طور کلی تنها مسأله‌ای که شعر آیینی را از سایر انواع شعر مجزا می‌کند، قلمرو موضوعی آن است. برخلاف بسیاری از صاحب نظران که شعر مذهبی را موضوعاً، به دو مقوله کلی منقبت و مرثیه محدود می‌دانند، آثار اخلاقی و عرفانی چون خمسه نظامی و سایر متون نظم عرفانی و تعلیمی، و نیز آثار غزل سرایان بزرگی چون حافظ، سرشار از رهنمودهای قرآنی و مفاهیم دینی و مقلوه‌های ارزشی روایی بوده و بیانگر تأثیرپذیری فراوان آنان از متون دینی است. در واقع اگر نگاه خود را صرفاً به دو قلمرو موضوعی منقبت و مرثیه شعر آیینی معطوف بداریم، ارائه طریق در مورد آثار منظوم توحیدی، نیایشی، عرفانی، اخلاقی و تعلیمی در گسترۀ شعر فارسی نامشخص باقی خواهد ماند. از منظر و گستره‌ای که می‌توان به حیطه شعر آیینی نگریست، اغلب آثار فاخر و ماندگار شعر فارسی، صبغه آیینی دارد و در قلمرو شعر آیینی قرار نمی‌گیرد. بنا بر تعریفی که از شعر آیینی و گسترۀ آن ارائه شد، ما با سه قلمرو موضوعی مشخص و قابل تعریف روبه رو هستیم و از این رو می‌توانیم تقسیم‌بندی موضوعی زیر را از شعر آیینی به دست آوریم:


#'''شعر توحیدی، نیاشی و عرفانی'''.
# '''شعر توحیدی، نیاشی و عرفانی'''.
#'''شعر اخلاقی و پندی'''، اجتماعی، [[مقاومت]]، بیداری و [[دفاع مقدس]]. که در گونه دوم، شاعر به رهایی انسان از اسارت دشمنان درونی، یعنی [[شیطان]] و نفس و هواهای نفسانی، و نیز رهایی انسان از بند دشمنان بیرونی، مانند قدرت‌های سلطه‌گر و خودکامه و استعماری می‌پردازد و با به کار بستن آنهاست که انسان به رهایی می‌رسد و از آن جا که دست او را نمی‌گیرد و از خاک به افلاک می‌کشاند، در مقوله ماورایی به شمار می‌آید.
# '''شعر اخلاقی و پندی'''، اجتماعی، [[مقاومت]]، بیداری و [[دفاع مقدس]]. که در گونه دوم، شاعر به رهایی انسان از اسارت دشمنان درونی، یعنی [[شیطان]] و نفس و هواهای نفسانی، و نیز رهایی انسان از بند دشمنان بیرونی، مانند قدرت‌های سلطه‌گر و خودکامه و استعماری می‌پردازد و با به کار بستن آنهاست که انسان به رهایی می‌رسد و از آن جا که دست او را نمی‌گیرد و از خاک به افلاک می‌کشاند، در مقوله ماورایی به شمار می‌آید.
#'''شعر ولایی'''.
# '''شعر ولایی'''.
   
   
شعر ولایی به لحاظ موضوعی، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد و سخنان، سیرۀ اخلاقی و فضای وجودی آنان در «شعر ولایی» بازتاب درخوری پیدا می‌کند. برای شعر ولایی می‌توان زیرمجموعه‌هایی درنظر گرفت، که مهم‌ترین آنها عبارتند از: '''شعر نبوی'''، '''شعر علوی'''، '''شعر فاطمی'''، '''شعر عاشورایی'''، '''شعر رضوی''' و '''شعر مهدوی'''. با بررسی آثار برجامانده از موضوعات یاد شده، درخواهیم یافت که مقوله مرثیه در تمامی زیرمجموعه‌های شعر ولایی به جز شعر مهدوی حضور دارد و مقوله منقبت در همه آنها ساری و جاری می‌باشد. با این نگرش تازه و تفاوت میدان دید، در می‌یابیم که مقوله‌های منقبت و مرثیه تنها در بخشی از «'''شعر ولایی'''» حضور دارد، و ابعاد موضوعی گسترده ای چون: [[بعثت]]، [[معراج]]، [[نزول قرآن]]، [[غزوات]]، [[غدیر]]، حکومت علوی، مبانی ارزشی فرهنگ عاشورا و... وجود دارد که می‌تواند فاقد جنبه‌های سوگواری، و مبتنی بر مؤلفه‌های ارزشی باشد.
شعر ولایی به لحاظ موضوعی، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد و سخنان، سیرۀ اخلاقی و فضای وجودی آنان در «شعر ولایی» بازتاب درخوری پیدا می‌کند. برای شعر ولایی می‌توان زیرمجموعه‌هایی درنظر گرفت، که مهم‌ترین آنها عبارتند از: '''شعر نبوی'''، '''شعر علوی'''، '''شعر فاطمی'''، '''شعر عاشورایی'''، '''شعر رضوی''' و '''شعر مهدوی'''. با بررسی آثار برجامانده از موضوعات یاد شده، درخواهیم یافت که مقوله مرثیه در تمامی زیرمجموعه‌های شعر ولایی به جز شعر مهدوی حضور دارد و مقوله منقبت در همه آنها ساری و جاری می‌باشد. با این نگرش تازه و تفاوت میدان دید، در می‌یابیم که مقوله‌های منقبت و مرثیه تنها در بخشی از «'''شعر ولایی'''» حضور دارد، و ابعاد موضوعی گسترده ای چون: [[بعثت]]، [[معراج]]، [[نزول قرآن]]، [[غزوات]]، [[غدیر]]، حکومت علوی، مبانی ارزشی فرهنگ عاشورا و... وجود دارد که می‌تواند فاقد جنبه‌های سوگواری، و مبتنی بر مؤلفه‌های ارزشی باشد.
خط ۳۲: خط ۳۲:
موضوعات متنوع شعر فارسی، هر یک به فراخور مضمون قابل ارائه و نگرش خاص شاعران، از ابعاد و ویژگی‌هایی برخوردار می‌باشد؛ به عنوان نمونه «ساختار و فرم، فضا، محتوا و درون مایه»، در اشعار عاشقانه سبک خاص خود را داراست و در اشعار اجتماعی و سیاسی، حال و هوای یاد شده دیگر گونه است. از این رو در شعرهای آیینی نیز مؤلفه‌های مذکور متناسب با موضوع شعرهای آیینی است. فرم و ساختار(قالب) موضوعات آیینی در سروده‌های کهن، اغلب در چهارچوب '''مثنوی'''، '''قطعه'''، '''ترکیب‌بند'''، '''ترجیع‌بند''' می‌باشد و به کمتر سروده‌ای برمی‌خوریم که در قالب '''غزل''' باشد. این در حالی است که در شعر معاصر، علاوه بر بهره‌مندی شاعران از قالب‌های نو «'''نیمایی'''، '''سپید''' و...» قالب غزل نیز مفاهیم شعر آیینی فارسی را احتوا کرده است. رباعی، مثنوی و غزل- مثنوی نیز از دیگر قالب‌هایی است که شاعران معاصر در سروده‌های آیینی خود از آن استفاده می‌کنند. عمده‌ترین عامل در بهره‌مندی از قالب‌های یاد شده، و به نوعی تنوع قالب در شعر آیینی معاصر، فراهم شدن بستری درخور بکارگیری موضوعات و گاه مفاهیم متنوع در گستره شعر آیینی است. فضای موجود در مضامین و محتوای شعر آیینی نیز از آغاز تا دوره معاصر، سیر بالنده‌ای را طی کرد و این رشد در روزگار ما در حال تکوین می‌باشد. با بررسی شواهد موجود در آثار آیینی فارسی، دو صورت متفاوت در فضا و نگرش شاعران به چگونگی مبحث منقبت و مرثیه [[ائمه اطهار(ع)]] را شاهدیم:
موضوعات متنوع شعر فارسی، هر یک به فراخور مضمون قابل ارائه و نگرش خاص شاعران، از ابعاد و ویژگی‌هایی برخوردار می‌باشد؛ به عنوان نمونه «ساختار و فرم، فضا، محتوا و درون مایه»، در اشعار عاشقانه سبک خاص خود را داراست و در اشعار اجتماعی و سیاسی، حال و هوای یاد شده دیگر گونه است. از این رو در شعرهای آیینی نیز مؤلفه‌های مذکور متناسب با موضوع شعرهای آیینی است. فرم و ساختار(قالب) موضوعات آیینی در سروده‌های کهن، اغلب در چهارچوب '''مثنوی'''، '''قطعه'''، '''ترکیب‌بند'''، '''ترجیع‌بند''' می‌باشد و به کمتر سروده‌ای برمی‌خوریم که در قالب '''غزل''' باشد. این در حالی است که در شعر معاصر، علاوه بر بهره‌مندی شاعران از قالب‌های نو «'''نیمایی'''، '''سپید''' و...» قالب غزل نیز مفاهیم شعر آیینی فارسی را احتوا کرده است. رباعی، مثنوی و غزل- مثنوی نیز از دیگر قالب‌هایی است که شاعران معاصر در سروده‌های آیینی خود از آن استفاده می‌کنند. عمده‌ترین عامل در بهره‌مندی از قالب‌های یاد شده، و به نوعی تنوع قالب در شعر آیینی معاصر، فراهم شدن بستری درخور بکارگیری موضوعات و گاه مفاهیم متنوع در گستره شعر آیینی است. فضای موجود در مضامین و محتوای شعر آیینی نیز از آغاز تا دوره معاصر، سیر بالنده‌ای را طی کرد و این رشد در روزگار ما در حال تکوین می‌باشد. با بررسی شواهد موجود در آثار آیینی فارسی، دو صورت متفاوت در فضا و نگرش شاعران به چگونگی مبحث منقبت و مرثیه [[ائمه اطهار(ع)]] را شاهدیم:


==نوع اول:==
== نوع اول:==
پرداختن به منقبت و مدح و گاه مرثیه [[ائمه اطهار(ع)]] و پیشوایان دین، با نفوذ خاص دریافت‌های شخصی شاعر است. در این آثار، زمانی که از منظور مدح و منقبت به سیره پیشوایان دین پرداخته می‌شود، با اندیشه‌ای نه چندان بارور و درخورِ مقام و مرتبه این بزرگان سخن به میان می‌آید، مگر در مورادی که آثار تعداد محدودی از شاعران با فرازهایی همراه است؛ مانند نعت [[پیامبر(ص)|پیامبراکرم(ص)]] در خمسه نظامی و یا سروده‌های مولانا در مثنوی کبیر و... آنگاه که شاعر با نگاه مرثیه و سوگ به شهادت و رحلت ائمه اطهار(ع) پرداخته است؛ می‌بینیم که تنها سوگ است و حزن و اندوه، که از سیری یکنواخت و گاه ملال آور برخوردار است و شاعر در این مراثی نتوانسته بشکوهی و ارزشمداری حرکت، قیام و [[شهادت]] بزرگان دین را به نمایش بگذارد. کاربرد کلمات و گاه صفاتی که در چگونگی توصیف رزم و شهادت آنان مشهود است، بیش از هرچه بیانگر مظلومیت صِرف و پامال شدن حقی است که غالباً توسط حاکمان عصر اعمال می‌شده است. با این همه در این فضا و محتوا نیز آثاری چون گنجینه الاسرار [[عمان سامانی]] را نمی‌توان نادیده انگاشت. آنجا که سراسر این اثر گران سنگ یاد کردِ قیام عاشورا و پاسداشت حماسه آفرینان آن می‌باشد؛ اما وجه غالب همانی است که اشاره شد.
پرداختن به منقبت و مدح و گاه مرثیه [[ائمه اطهار(ع)]] و پیشوایان دین، با نفوذ خاص دریافت‌های شخصی شاعر است. در این آثار، زمانی که از منظور مدح و منقبت به سیره پیشوایان دین پرداخته می‌شود، با اندیشه‌ای نه چندان بارور و درخورِ مقام و مرتبه این بزرگان سخن به میان می‌آید، مگر در مورادی که آثار تعداد محدودی از شاعران با فرازهایی همراه است؛ مانند نعت [[پیامبر(ص)|پیامبراکرم(ص)]] در خمسه نظامی و یا سروده‌های مولانا در مثنوی کبیر و... آنگاه که شاعر با نگاه مرثیه و سوگ به شهادت و رحلت ائمه اطهار(ع) پرداخته است؛ می‌بینیم که تنها سوگ است و حزن و اندوه، که از سیری یکنواخت و گاه ملال آور برخوردار است و شاعر در این مراثی نتوانسته بشکوهی و ارزشمداری حرکت، قیام و [[شهادت]] بزرگان دین را به نمایش بگذارد. کاربرد کلمات و گاه صفاتی که در چگونگی توصیف رزم و شهادت آنان مشهود است، بیش از هرچه بیانگر مظلومیت صِرف و پامال شدن حقی است که غالباً توسط حاکمان عصر اعمال می‌شده است. با این همه در این فضا و محتوا نیز آثاری چون گنجینه الاسرار [[عمان سامانی]] را نمی‌توان نادیده انگاشت. آنجا که سراسر این اثر گران سنگ یاد کردِ قیام عاشورا و پاسداشت حماسه آفرینان آن می‌باشد؛ اما وجه غالب همانی است که اشاره شد.


==نوع دوم:==
== نوع دوم:==
شعر آیینی در دوره معاصر، علاوه بر بهره‌مندی از متعلقات گسترده و متنوعی مانند؛ [[شهادت]]، [[دفاع مقدس]]، فرهنگ عاشورا و... در سروده‌هایی که به نوعی در منقبت و مرثیه ائمه اطهار و دیگر بزرگان [[مذهب]] بر جای مانده است، شاعر به شکوه و حماسه آفرینی آنان و هدفمند بودن شهادت طلبی و آرمان‌های آنان اشارات خاصی داشته و بیشتر به این ابعاد پرداخته است تا سوگ صِرف و مرثیه اندوه بار.
شعر آیینی در دوره معاصر، علاوه بر بهره‌مندی از متعلقات گسترده و متنوعی مانند؛ [[شهادت]]، [[دفاع مقدس]]، فرهنگ عاشورا و... در سروده‌هایی که به نوعی در منقبت و مرثیه ائمه اطهار و دیگر بزرگان [[مذهب]] بر جای مانده است، شاعر به شکوه و حماسه آفرینی آنان و هدفمند بودن شهادت طلبی و آرمان‌های آنان اشارات خاصی داشته و بیشتر به این ابعاد پرداخته است تا سوگ صِرف و مرثیه اندوه بار.


خط ۵۰: خط ۵۰:
=منابع=
=منابع=


#محدثی خراسانی، زهرا؛ (1388)، شعر آیینی و تأثیر انقلاب اسلامی بر آن، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا.
# محدثی خراسانی، زهرا؛ (1388)، شعر آیینی و تأثیر انقلاب اسلامی بر آن، تهران: مجتمع فرهنگی عاشورا.


=پانویس=
=پانویس=


 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده: مقالات]]
۴٬۹۳۳

ویرایش