۸۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
-------------------------------------------------------------------------------- | -------------------------------------------------------------------------------- | ||
شاهد پیدایش نهضت تدوین نبوده و نخستین آثار شناخته شده با تأخیر و پس از گذشت | شاهد پیدایش نهضت تدوین نبوده و نخستین آثار شناخته شده با تأخیر و پس از گذشت مدت زمانى از این حادثه به ظهور مىرسد؟ و افزون براین پرسشها سنت حدیثى در این دوره چگونه تداول یافته و بهدست مدونان نخستین رسیده و آنان براساس چه الگویى، تدوینهاى نخستین را شکل داده و چگونه عملیات رده بندى احادیث را به انجام رساندهاند؟ | ||
نگارنده در این نوشتار، در صدد ارایه نظریه اى غیر خطى است که در پرتو آن بتوان تصورى تاریخى از آن دوره داشته، فضایى واقعى براى پاسخگویى به پرسشهاى یاد شده پدید آید. | نگارنده در این نوشتار، در صدد ارایه نظریه اى غیر خطى است که در پرتو آن بتوان تصورى تاریخى از آن دوره داشته، فضایى واقعى براى پاسخگویى به پرسشهاى یاد شده پدید آید. | ||
==گزارشى از دیدگاه پیروان نظریه منع کتابت== | ==گزارشى از دیدگاه پیروان نظریه [[منع کتابت]]== | ||
پیروان این نظریه ابتدا این پیش فرض را مسلم مىگیرند که کتابت به مثابه مظهرى از تمدن بشرى بهطور طبیعى باید در بین مردم عرب نیز رواج داشته و حدیث باید تدوین مىشد، بنابراین، اثبات امکان کتابت و تدوین حدیث، به دلیل نیازى ندارد و عدم کتابت نیازمند دلیل است.(1) این پیش فرض موجب مىشود که شرایط تاریخى و فرهنگى مردم عرب در دوره قبل از اسلام و همزمان با ظهور اسلام نادیده انگاشته شود و از اساس، نگاهى غیر تاریخى بر مسئله حاکم شده و بحث از این موضوع در چارچوبى ایدئولوژیک قرار گیرد. این در حالى است که ظهور و رواج کتابت، همانند هر دستاورد تمدنى دیگر، در چارچوب تحولات تاریخى و اقتضاهاى فرهنگى و تمدنى رخ داده و الزاما این پدیده در هر زمانى و مکانى به شکل مطلق، امرى طبیعى و متداول بهشمار نمىرود. | پیروان این نظریه ابتدا این پیش فرض را مسلم مىگیرند که کتابت به مثابه مظهرى از تمدن بشرى بهطور طبیعى باید در بین مردم عرب نیز رواج داشته و حدیث باید تدوین مىشد، بنابراین، اثبات امکان کتابت و تدوین حدیث، به دلیل نیازى ندارد و عدم کتابت نیازمند دلیل است.(1) این پیش فرض موجب مىشود که شرایط تاریخى و فرهنگى مردم عرب در دوره قبل از اسلام و همزمان با ظهور اسلام نادیده انگاشته شود و از اساس، نگاهى غیر تاریخى بر مسئله حاکم شده و بحث از این موضوع در چارچوبى ایدئولوژیک قرار گیرد. این در حالى است که ظهور و رواج کتابت، همانند هر دستاورد تمدنى دیگر، در چارچوب تحولات تاریخى و اقتضاهاى فرهنگى و تمدنى رخ داده و الزاما این پدیده در هر زمانى و مکانى به شکل مطلق، امرى طبیعى و متداول بهشمار نمىرود. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
بهشمار مىرفت. بلاذرى و ابن ندیم از عمر بهعنوان نخستین کسى که براى عرب نیز دیوان پدید آورد یاد مىکنند. این دیوان تا عهد حجاج به زبان فارسى و توسط دیوانسالاران ایرانى مدیریت مىشد تا آن که شخصى به نام صالح بنعبدالرحمن از موالیان ایرانى به تعریب دیوان پرداخت و این عمل او در آن زمان از چنان اهمیتى برخوردار بود که برخى ایرانیان در واکنش به این عمل به او چنین گفتند : «خدا ریشه تو را برکند، همانگونه که زبان فارسى را از ریشه برکندى». همچنین کاتب مروان، آخرین خلیفه اموى درباره او گفته بود که منت صالح بر کتابت عرب چه بسیار است.(1) | بهشمار مىرفت. بلاذرى و ابن ندیم از عمر بهعنوان نخستین کسى که براى عرب نیز دیوان پدید آورد یاد مىکنند. این دیوان تا عهد حجاج به زبان فارسى و توسط دیوانسالاران ایرانى مدیریت مىشد تا آن که شخصى به نام صالح بنعبدالرحمن از موالیان ایرانى به تعریب دیوان پرداخت و این عمل او در آن زمان از چنان اهمیتى برخوردار بود که برخى ایرانیان در واکنش به این عمل به او چنین گفتند : «خدا ریشه تو را برکند، همانگونه که زبان فارسى را از ریشه برکندى». همچنین کاتب مروان، آخرین خلیفه اموى درباره او گفته بود که منت صالح بر کتابت عرب چه بسیار است.(1) | ||
3 . نبود تصورى روشن و یکسان از جایگاه سنت نبوى : سنت براى مردم عرب که زندگى قبایلى داشتند مفهومى کاملاً شناخته شده بود. آنان براى اندیشهها و آداب و رسوم اجدادى خویش احترام بسیار قائل بوده، در هر شرایطى سعى داشتند که پاىبندى خود را به آن حفظ نمایند. تلقى مسلمانان نخستین از سنت نبوى در چنین فضایى شکل گرفت. این تلقى به دور از نظریههاى علمى تنها به نوعى پاىبندى و التزام عمومى و کلى اشاره داشت.(2) این در حالى است که تدوین حدیث در پرتو داشتن رویکردى علمى به سنت، جایگاه آن در شریعت، نسبت آن با قرآن و عقل، و ردهبندى آن از لحاظ اعتبار و حجیت و تعیین نوع این حجیت و ... قابل تحقق است که این مباحث در دورهاى متأخر از اواخر قرن یک بهطور جدى از جمله دغدغههاى عالمان مسلمان بود و در دوره شافعى که فاصله بسیار کمى از زمان آغاز تدوین دارد پس از درگیرىهایى دراز مدت اصحاب حدیث و اهل رأى در دو شاخه معتزلى و حنفى در قالب نظریهاى علمى درآمد.(3) | 3 . نبود تصورى روشن و یکسان از جایگاه سنت نبوى : سنت براى مردم عرب که زندگى قبایلى داشتند مفهومى کاملاً شناخته شده بود. آنان براى اندیشهها و آداب و رسوم اجدادى خویش احترام بسیار قائل بوده، در هر شرایطى سعى داشتند که پاىبندى خود را به آن حفظ نمایند. تلقى مسلمانان نخستین از سنت نبوى در چنین فضایى شکل گرفت. این تلقى به دور از نظریههاى علمى تنها به نوعى پاىبندى و التزام عمومى و کلى اشاره داشت.(2) این در حالى است که تدوین حدیث در پرتو داشتن رویکردى علمى به سنت، جایگاه آن در شریعت، نسبت آن با قرآن و عقل، و ردهبندى آن از لحاظ اعتبار و [[حجیت]] و تعیین نوع این حجیت و ... قابل تحقق است که این مباحث در دورهاى متأخر از اواخر قرن یک بهطور جدى از جمله دغدغههاى عالمان مسلمان بود و در دوره شافعى که فاصله بسیار کمى از زمان آغاز تدوین دارد پس از درگیرىهایى دراز مدت اصحاب حدیث و اهل رأى در دو شاخه معتزلى و حنفى در قالب نظریهاى علمى درآمد.(3) | ||
4ـ نیاز تاریخى به تدوین حدیث : پیامبر در نقش آتوریته(4) در دوره حیات خویش مانعى در | 4ـ نیاز تاریخى به تدوین حدیث : پیامبر در نقش آتوریته(4) در دوره حیات خویش مانعى در | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
وفات پیامبر و گشوده شدن مرزهاى شبه جزیره به سوى تمدنهاى اطراف و طرح پرسشها و پیدایش نیازهاى متنوع، بهتدریج زمینه پیدایش دانشهاى اسلامى را در قالب دستگاههاى فقهى، کلامى، تفسیرى و ... پدید آورد که قرآن براى آنها منبعى کافى بهشمار نمىرفت و در نتیجه، نیاز به استفاده روشمند و منظم از سنت در ساختماندانشهاى اسلامى پدید آمد که براى این منظور، دیگر، سنت شفاهى نقل حدیث، کارآمد نبوده، نیاز به تدوین حدیث براساس اقتضاهاى جدید احساس شد؛ به دیگر بیان اگر منع کتابت حدیث، عامل اصلى در این مسئله به شمار مىرفته آیا این منع در تدوین دانشهاى دیگر مانند فقه، تفسیر، اخلاق و تاریخ نیز وجود داشته، پس چرا این مجموعهها نیز با تأخیرى مشابهِ وضعیت حدیث تدوین یافتند؟ در واقع، نوعى تلازم میان تدوین سنت نبوى ـ در نقش یکى از مهمترین منابع اسلام ـ و تدوین دانشهاى اسلامى ـ در نقش مصرف کنندگان سنت ـ وجود دارد و لذا هر دو مجموعه در دورهاى نزدیک به هم در عرصه تدوین پا گذاشتند، همچنان که تحولات بعدى در تدوین حدیث نیز همگى در اثر پیدایش نیازهاى جدید در دانشهاى اسلامى و متناسب با آن نیازها رخ دادهاند. | وفات پیامبر و گشوده شدن مرزهاى شبه جزیره به سوى تمدنهاى اطراف و طرح پرسشها و پیدایش نیازهاى متنوع، بهتدریج زمینه پیدایش دانشهاى اسلامى را در قالب دستگاههاى فقهى، کلامى، تفسیرى و ... پدید آورد که قرآن براى آنها منبعى کافى بهشمار نمىرفت و در نتیجه، نیاز به استفاده روشمند و منظم از سنت در ساختماندانشهاى اسلامى پدید آمد که براى این منظور، دیگر، سنت شفاهى نقل حدیث، کارآمد نبوده، نیاز به تدوین [[حدیث]] براساس اقتضاهاى جدید احساس شد؛ به دیگر بیان اگر منع کتابت حدیث، عامل اصلى در این مسئله به شمار مىرفته آیا این منع در تدوین دانشهاى دیگر مانند فقه، تفسیر، اخلاق و تاریخ نیز وجود داشته، پس چرا این مجموعهها نیز با تأخیرى مشابهِ وضعیت حدیث تدوین یافتند؟ در واقع، نوعى تلازم میان تدوین سنت نبوى ـ در نقش یکى از مهمترین منابع اسلام ـ و تدوین دانشهاى اسلامى ـ در نقش مصرف کنندگان سنت ـ وجود دارد و لذا هر دو مجموعه در دورهاى نزدیک به هم در عرصه تدوین پا گذاشتند، همچنان که تحولات بعدى در تدوین حدیث نیز همگى در اثر پیدایش نیازهاى جدید در دانشهاى اسلامى و متناسب با آن نیازها رخ دادهاند. | ||
== در جستوجوى نخستین نوشته هاى حدیثى == | |||
در جستوجوى نخستین نوشته هاى حدیثى | |||
در تصور سنتى از دوره مورد بحث، گاه به بیابان برهوتى برمىخوریم که در آن هیچ نوشته | در تصور سنتى از دوره مورد بحث، گاه به بیابان برهوتى برمىخوریم که در آن هیچ نوشته | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۱: | ||
==نمونه هایى از آثار حدیثى بر جاى مانده از سده نخست معرفى مىشوند :== | ==نمونه هایى از آثار حدیثى بر جاى مانده از سده نخست معرفى مىشوند :== | ||
1 . صحیفه صادقه عبداللّه بن عمرو بن عاص : وى هفت سال پیش از هجرت به دنیا آمده و در سال 65 ق از دنیا رفته است. درباره او گفته شده که بارهاى شترى از آثار مکتوب داشته است(3) که البته با توجه به نوع وسایلى که براى نوشتن در آن دوره استفاده مىشده، نباید آن را حجم بسیار زیادى از اطلاعات پنداشت. مهمترین اثرى که دانشمندان رجال به او نسبت داده، رسالهاى حدیثى است که به الصحیفة الصادقه شهرت یافته است.(4) بررسى اسانید روایت منقول در مسند عبداللّه بن عمرو بن عاص ضمن مسند احمد بن حنبل نشان مىدهد که تقریبا تمام مضمون صحیفه از این طریق به دست ما رسیده است، لکن نمىتوان اطمینان داشت که ابن حنبل از روى نسخه مکتوب این اثر نقل روایت نموده یا مضمون آن را از راه تداول شفاهى بهدست آورده است.(5) | 1 . صحیفه صادقه عبداللّه بن عمرو بن عاص : وى هفت سال پیش از هجرت به دنیا آمده و در سال 65 ق از دنیا رفته است. درباره او گفته شده که بارهاى شترى از آثار مکتوب داشته است(3) که البته با توجه به نوع وسایلى که براى نوشتن در آن دوره استفاده مىشده، نباید آن را حجم بسیار زیادى از اطلاعات پنداشت. مهمترین اثرى که دانشمندان رجال به او نسبت داده، رسالهاى حدیثى است که به الصحیفة الصادقه شهرت یافته است.(4) بررسى اسانید روایت منقول در [[مسند]] عبداللّه بن عمرو بن عاص ضمن مسند احمد بن حنبل نشان مىدهد که تقریبا تمام مضمون صحیفه از این طریق به دست ما رسیده است، لکن نمىتوان اطمینان داشت که ابن حنبل از روى نسخه مکتوب این اثر نقل روایت نموده یا مضمون آن را از راه تداول شفاهى بهدست آورده است.(5) | ||
خط ۲۸۸: | خط ۲۸۷: | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
نویسنده : علی معموری | |||
منبع: تاریخ پژوهان 1385 شماره 5 | منبع: تاریخ پژوهان 1385 شماره 5 | ||
ویرایش