پرش به محتوا

درآمدى بر تاریخ تدوین حدیث در یک و نیم سده نخست اسلامى (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


--------------------------------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------------------
شاهد پیدایش نهضت تدوین نبوده و نخستین آثار شناخته شده با تأخیر و پس از گذشت مدت‏زمانى از این حادثه به ظهور مى‏رسد؟ و افزون براین پرسش‏ها سنت حدیثى در این دوره چگونه تداول یافته و به‏دست مدونان نخستین رسیده و آنان براساس چه الگویى، تدوین‏هاى نخستین را شکل داده و چگونه عملیات رده‏بندى احادیث را به انجام رسانده‏اند؟
شاهد پیدایش نهضت تدوین نبوده و نخستین آثار شناخته شده با تأخیر و پس از گذشت مدت ‏زمانى از این حادثه به ظهور مى‏رسد؟ و افزون براین پرسش‏ها سنت حدیثى در این دوره چگونه تداول یافته و به‏دست مدونان نخستین رسیده و آنان براساس چه الگویى، تدوین‏هاى نخستین را شکل داده و چگونه عملیات رده‏ بندى احادیث را به انجام رسانده‏اند؟


نگارنده در این نوشتار، در صدد ارایه نظریه‏ اى غیر خطى است که در پرتو آن بتوان تصورى تاریخى از آن دوره داشته، فضایى واقعى براى پاسخ‏گویى به پرسش‏هاى یاد شده پدید آید.
نگارنده در این نوشتار، در صدد ارایه نظریه‏ اى غیر خطى است که در پرتو آن بتوان تصورى تاریخى از آن دوره داشته، فضایى واقعى براى پاسخ‏گویى به پرسش‏هاى یاد شده پدید آید.


==گزارشى از دیدگاه پیروان نظریه منع کتابت==
==گزارشى از دیدگاه پیروان نظریه [[منع کتابت]]==


پیروان این نظریه ابتدا این پیش فرض را مسلم مى‏گیرند که کتابت به مثابه مظهرى از تمدن بشرى به‏طور طبیعى باید در بین مردم عرب نیز رواج داشته و حدیث باید تدوین مى‏شد، بنابراین، اثبات امکان کتابت و تدوین حدیث، به دلیل نیازى ندارد و عدم کتابت نیازمند دلیل است.(1) این پیش فرض موجب مى‏شود که شرایط تاریخى و فرهنگى مردم عرب در دوره قبل از اسلام و هم‏زمان با ظهور اسلام نادیده انگاشته شود و از اساس، نگاهى غیر تاریخى بر مسئله حاکم شده و بحث از این موضوع در چارچوبى ایدئولوژیک قرار گیرد. این در حالى است که ظهور و رواج کتابت، همانند هر دستاورد تمدنى دیگر، در چارچوب تحولات تاریخى و اقتضاهاى فرهنگى و تمدنى رخ داده و الزاما این پدیده در هر زمانى و مکانى به شکل مطلق، امرى طبیعى و متداول به‏شمار نمى‏رود.
پیروان این نظریه ابتدا این پیش فرض را مسلم مى‏گیرند که کتابت به مثابه مظهرى از تمدن بشرى به‏طور طبیعى باید در بین مردم عرب نیز رواج داشته و حدیث باید تدوین مى‏شد، بنابراین، اثبات امکان کتابت و تدوین حدیث، به دلیل نیازى ندارد و عدم کتابت نیازمند دلیل است.(1) این پیش فرض موجب مى‏شود که شرایط تاریخى و فرهنگى مردم عرب در دوره قبل از اسلام و هم‏زمان با ظهور اسلام نادیده انگاشته شود و از اساس، نگاهى غیر تاریخى بر مسئله حاکم شده و بحث از این موضوع در چارچوبى ایدئولوژیک قرار گیرد. این در حالى است که ظهور و رواج کتابت، همانند هر دستاورد تمدنى دیگر، در چارچوب تحولات تاریخى و اقتضاهاى فرهنگى و تمدنى رخ داده و الزاما این پدیده در هر زمانى و مکانى به شکل مطلق، امرى طبیعى و متداول به‏شمار نمى‏رود.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
به‏شمار مى‏رفت. بلاذرى و ابن ندیم از عمر به‏عنوان نخستین کسى که براى عرب نیز دیوان پدید آورد یاد مى‏کنند. این دیوان تا عهد حجاج به زبان فارسى و توسط دیوان‏سالاران ایرانى مدیریت مى‏شد تا آن که شخصى به نام صالح بن‏عبدالرحمن از موالیان ایرانى به تعریب دیوان پرداخت و این عمل او در آن زمان از چنان اهمیتى برخوردار بود که برخى ایرانیان در واکنش به این عمل به او چنین گفتند : «خدا ریشه تو را برکند، همان‏گونه که زبان فارسى را از ریشه برکندى». هم‏چنین کاتب مروان، آخرین خلیفه اموى درباره او گفته بود که منت صالح بر کتابت عرب چه بسیار است.(1)
به‏شمار مى‏رفت. بلاذرى و ابن ندیم از عمر به‏عنوان نخستین کسى که براى عرب نیز دیوان پدید آورد یاد مى‏کنند. این دیوان تا عهد حجاج به زبان فارسى و توسط دیوان‏سالاران ایرانى مدیریت مى‏شد تا آن که شخصى به نام صالح بن‏عبدالرحمن از موالیان ایرانى به تعریب دیوان پرداخت و این عمل او در آن زمان از چنان اهمیتى برخوردار بود که برخى ایرانیان در واکنش به این عمل به او چنین گفتند : «خدا ریشه تو را برکند، همان‏گونه که زبان فارسى را از ریشه برکندى». هم‏چنین کاتب مروان، آخرین خلیفه اموى درباره او گفته بود که منت صالح بر کتابت عرب چه بسیار است.(1)


3 . نبود تصورى روشن و یکسان از جایگاه سنت نبوى : سنت براى مردم عرب که زندگى قبایلى داشتند مفهومى کاملاً شناخته شده بود. آنان براى اندیشه‏ها و آداب و رسوم اجدادى خویش احترام بسیار قائل بوده، در هر شرایطى سعى داشتند که پاى‏بندى خود را به آن حفظ نمایند. تلقى مسلمانان نخستین از سنت نبوى در چنین فضایى شکل گرفت. این تلقى به دور از نظریه‏هاى علمى تنها به نوعى پاى‏بندى و التزام عمومى و کلى اشاره داشت.(2) این در حالى است که تدوین حدیث در پرتو داشتن رویکردى علمى به سنت، جایگاه آن در شریعت، نسبت آن با قرآن و عقل، و رده‏بندى آن از لحاظ اعتبار و حجیت و تعیین نوع این حجیت و ... قابل تحقق است که این مباحث در دوره‏اى متأخر از اواخر قرن یک به‏طور جدى از جمله دغدغه‏هاى عالمان مسلمان بود و در دوره شافعى که فاصله بسیار کمى از زمان آغاز تدوین دارد پس از درگیرى‏هایى دراز مدت اصحاب حدیث و اهل رأى در دو شاخه معتزلى و حنفى در قالب نظریه‏اى علمى درآمد.(3)
3 . نبود تصورى روشن و یکسان از جایگاه سنت نبوى : سنت براى مردم عرب که زندگى قبایلى داشتند مفهومى کاملاً شناخته شده بود. آنان براى اندیشه‏ها و آداب و رسوم اجدادى خویش احترام بسیار قائل بوده، در هر شرایطى سعى داشتند که پاى‏بندى خود را به آن حفظ نمایند. تلقى مسلمانان نخستین از سنت نبوى در چنین فضایى شکل گرفت. این تلقى به دور از نظریه‏هاى علمى تنها به نوعى پاى‏بندى و التزام عمومى و کلى اشاره داشت.(2) این در حالى است که تدوین حدیث در پرتو داشتن رویکردى علمى به سنت، جایگاه آن در شریعت، نسبت آن با قرآن و عقل، و رده‏بندى آن از لحاظ اعتبار و [[حجیت]] و تعیین نوع این حجیت و ... قابل تحقق است که این مباحث در دوره‏اى متأخر از اواخر قرن یک به‏طور جدى از جمله دغدغه‏هاى عالمان مسلمان بود و در دوره شافعى که فاصله بسیار کمى از زمان آغاز تدوین دارد پس از درگیرى‏هایى دراز مدت اصحاب حدیث و اهل رأى در دو شاخه معتزلى و حنفى در قالب نظریه‏اى علمى درآمد.(3)


4ـ نیاز تاریخى به تدوین حدیث : پیامبر در نقش آتوریته(4) در دوره حیات خویش مانعى در
4ـ نیاز تاریخى به تدوین حدیث : پیامبر در نقش آتوریته(4) در دوره حیات خویش مانعى در
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:




وفات پیامبر و گشوده شدن مرزهاى شبه جزیره به سوى تمدن‏هاى اطراف و طرح پرسش‏ها و پیدایش نیازهاى متنوع، به‏تدریج زمینه پیدایش دانش‏هاى اسلامى را در قالب دستگاه‏هاى فقهى، کلامى، تفسیرى و ... پدید آورد که قرآن براى آن‏ها منبعى کافى به‏شمار نمى‏رفت و در نتیجه، نیاز به استفاده روش‏مند و منظم از سنت در ساختمان‏دانش‏هاى اسلامى پدید آمد که براى این منظور، دیگر، سنت شفاهى نقل حدیث، کارآمد نبوده، نیاز به تدوین حدیث براساس اقتضاهاى جدید احساس شد؛ به دیگر بیان اگر منع کتابت حدیث، عامل اصلى در این مسئله به شمار مى‏رفته آیا این منع در تدوین دانش‏هاى دیگر مانند فقه، تفسیر، اخلاق و تاریخ نیز وجود داشته، پس چرا این مجموعه‏ها نیز با تأخیرى مشابهِ وضعیت حدیث تدوین یافتند؟ در واقع، نوعى تلازم میان تدوین سنت نبوى ـ در نقش یکى از مهم‏ترین منابع اسلام ـ و تدوین دانش‏هاى اسلامى ـ در نقش مصرف کنندگان سنت ـ وجود دارد و لذا هر دو مجموعه در دوره‏اى نزدیک به هم در عرصه تدوین پا گذاشتند، هم‏چنان که تحولات بعدى در تدوین حدیث نیز همگى در اثر پیدایش نیازهاى جدید در دانش‏هاى اسلامى و متناسب با آن نیازها رخ داده‏اند.
وفات پیامبر و گشوده شدن مرزهاى شبه جزیره به سوى تمدن‏هاى اطراف و طرح پرسش‏ها و پیدایش نیازهاى متنوع، به‏تدریج زمینه پیدایش دانش‏هاى اسلامى را در قالب دستگاه‏هاى فقهى، کلامى، تفسیرى و ... پدید آورد که قرآن براى آن‏ها منبعى کافى به‏شمار نمى‏رفت و در نتیجه، نیاز به استفاده روش‏مند و منظم از سنت در ساختمان‏دانش‏هاى اسلامى پدید آمد که براى این منظور، دیگر، سنت شفاهى نقل حدیث، کارآمد نبوده، نیاز به تدوین [[حدیث]] براساس اقتضاهاى جدید احساس شد؛ به دیگر بیان اگر منع کتابت حدیث، عامل اصلى در این مسئله به شمار مى‏رفته آیا این منع در تدوین دانش‏هاى دیگر مانند فقه، تفسیر، اخلاق و تاریخ نیز وجود داشته، پس چرا این مجموعه‏ها نیز با تأخیرى مشابهِ وضعیت حدیث تدوین یافتند؟ در واقع، نوعى تلازم میان تدوین سنت نبوى ـ در نقش یکى از مهم‏ترین منابع اسلام ـ و تدوین دانش‏هاى اسلامى ـ در نقش مصرف کنندگان سنت ـ وجود دارد و لذا هر دو مجموعه در دوره‏اى نزدیک به هم در عرصه تدوین پا گذاشتند، هم‏چنان که تحولات بعدى در تدوین حدیث نیز همگى در اثر پیدایش نیازهاى جدید در دانش‏هاى اسلامى و متناسب با آن نیازها رخ داده‏اند.


 
== در جست‏وجوى نخستین نوشته ‏هاى حدیثى ==
در جست‏وجوى نخستین نوشته ‏هاى حدیثى


در تصور سنتى از دوره مورد بحث، گاه به بیابان برهوتى برمى‏خوریم که در آن هیچ نوشته
در تصور سنتى از دوره مورد بحث، گاه به بیابان برهوتى برمى‏خوریم که در آن هیچ نوشته
خط ۱۷۲: خط ۱۷۱:
==نمونه ‏هایى از آثار حدیثى بر جاى مانده از سده نخست معرفى مى‏شوند :==
==نمونه ‏هایى از آثار حدیثى بر جاى مانده از سده نخست معرفى مى‏شوند :==


1 . صحیفه صادقه عبداللّه‏ بن عمرو بن عاص : وى هفت سال پیش از هجرت به دنیا آمده و در سال 65 ق از دنیا رفته است. درباره او گفته شده که بارهاى شترى از آثار مکتوب داشته است(3) که البته با توجه به نوع وسایلى که براى نوشتن در آن دوره استفاده مى‏شده، نباید آن را حجم بسیار زیادى از اطلاعات پنداشت. مهم‏ترین اثرى که دانشمندان رجال به او نسبت داده، رساله‏اى حدیثى است که به الصحیفة الصادقه شهرت یافته است.(4) بررسى اسانید روایت منقول در مسند عبداللّه‏ بن عمرو بن عاص ضمن مسند احمد بن حنبل نشان مى‏دهد که تقریبا تمام مضمون صحیفه از این طریق به دست ما رسیده است، لکن نمى‏توان اطمینان داشت که ابن حنبل از روى نسخه مکتوب این اثر نقل روایت نموده یا مضمون آن را از راه تداول شفاهى به‏دست آورده است.(5)
1 . صحیفه صادقه عبداللّه‏ بن عمرو بن عاص : وى هفت سال پیش از هجرت به دنیا آمده و در سال 65 ق از دنیا رفته است. درباره او گفته شده که بارهاى شترى از آثار مکتوب داشته است(3) که البته با توجه به نوع وسایلى که براى نوشتن در آن دوره استفاده مى‏شده، نباید آن را حجم بسیار زیادى از اطلاعات پنداشت. مهم‏ترین اثرى که دانشمندان رجال به او نسبت داده، رساله‏اى حدیثى است که به الصحیفة الصادقه شهرت یافته است.(4) بررسى اسانید روایت منقول در [[مسند]] عبداللّه‏ بن عمرو بن عاص ضمن مسند احمد بن حنبل نشان مى‏دهد که تقریبا تمام مضمون صحیفه از این طریق به دست ما رسیده است، لکن نمى‏توان اطمینان داشت که ابن حنبل از روى نسخه مکتوب این اثر نقل روایت نموده یا مضمون آن را از راه تداول شفاهى به‏دست آورده است.(5)




خط ۲۸۸: خط ۲۸۷:
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}


نویسندگان: علی معموری
نویسنده : علی معموری
منبع: تاریخ پژوهان 1385 شماره 5
منبع: تاریخ پژوهان 1385 شماره 5


۸۷۵

ویرایش