۴٬۹۳۳
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
عوجائیه پیروان عبدالکریم بن ابیالعوجاء بودند که از «[[زنادقه]]» و اهل «[[تناسخ]]» و «[[مشبهه]]» به شمار میرفت. | عوجائیه پیروان عبدالکریم بن ابیالعوجاء بودند که از «[[زنادقه]]» و اهل «[[تناسخ]]» و «[[مشبهه]]» به شمار میرفت. | ||
==شرح حال== | == شرح حال == | ||
در منابع تاریخی و کلامی سخن موثقی درباره زمان تولد و نیز نحوه زندگی او تا مدتی مطلبی به چشم نمی خورد. | در منابع تاریخی و کلامی سخن موثقی درباره زمان تولد و نیز نحوه زندگی او تا مدتی مطلبی به چشم نمی خورد. | ||
با این حال آنچه معلوم است اینکه وی به خانوادهای صاحبنام تعلق داشته و نیز دایی معن بن زائده شیبانی بوده است. | با این حال آنچه معلوم است اینکه وی به خانوادهای صاحبنام تعلق داشته و نیز دایی معن بن زائده شیبانی بوده است. | ||
<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، بی تا، بی نا، | <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، بی تا، بی نا، ج۸، ص۴۷ و ۴۸</ref> <ref>بیرونی ابو ریحان، الآثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخائو، لایپزیگ، سال ۱۹۲۳ میلادی، ص 67</ref> <ref>اسفراینی، ابی المظفر، التبصیر فی الدّین، به کوشش عزت العطار الحسینی، ۱۹۴۰ میلادی،، ص81 | ||
</ref> | </ref> | ||
==رویکرد الحادی== | == رویکرد الحادی == | ||
ابن ابیالعوجاء در ابتدا ساکن بصره بود. <ref>اصفهانی ابوالفرج، اغانی، قاهره، سال | ابن ابیالعوجاء در ابتدا ساکن بصره بود. <ref>اصفهانی ابوالفرج، اغانی، قاهره، سال ۱۳۸۳ هجری قمری و ۱۹۶۳ میلادی، ج۳، ص۱۴۶.</ref> زمانی در محفل درس [[حسن بصری]] شرکت میکرد ولی در ادامه از استادش جدا شده و به نوعی پشت به دین کرد. <ref>ابن بابویه محمد، التوحید، قم، سال 1398 هجری قمری، ص۲۵۳</ref> <ref>طبرسی احمد، الاحتجاج، بیروت، سال ۱۴۰۱ هجری قمری و سال ۱۹۸۱ میلادی، ج۲، ص۳۳۵.</ref> | ||
میگویند که دلیل الحاد او تناقضاتی بوده است که او در درس حسن بصری در خصوص جبر و اختیار مشاهده میکرد که البته مسئله فقط معطوف به این موضوع نبوده است، بلکه عوامل نامعلوم دیگری نیز موجب شده است تا این شخص به الحاد روی آورد. | میگویند که دلیل الحاد او تناقضاتی بوده است که او در درس حسن بصری در خصوص جبر و اختیار مشاهده میکرد که البته مسئله فقط معطوف به این موضوع نبوده است، بلکه عوامل نامعلوم دیگری نیز موجب شده است تا این شخص به الحاد روی آورد. | ||
==رفتار شناسی== | == رفتار شناسی == | ||
===جعل حدیث=== | === جعل حدیث === | ||
وی نیز چون دیگر زنادقه، روایاتی از خودش جعل میکرد و بر آن بود که همگان از آن آگاه شوند. <ref>جاحظ عمرو، رسائل الجاحظ، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، سال ۱۳۵۲ هجری قمری و | وی نیز چون دیگر زنادقه، روایاتی از خودش جعل میکرد و بر آن بود که همگان از آن آگاه شوند. <ref>جاحظ عمرو، رسائل الجاحظ، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، سال ۱۳۵۲ هجری قمری و ۱۹۳۳ میلادی، ص 145</ref> در منابع شیعی آمده است احادیثی را که او جعل میکرد مربوط به موضوعاتی چون تشبیه و تعطیل صفات و برخی نیز در جهت تحریف احکام دین بود. <ref>علم الهدی، امالی المرتضی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، سال ۱۳۷۳ هجری قمری و ۱۹۵۴ میلادی، ج۱، ص۱۳۷</ref> وی قبل از مرگ اعتراف کرد که حدود چهار هزار حدیث کرده تا حلال و حرام دین را به هم مخلوط و حلال را حرام و حرام را حلال کند.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 340</ref> | ||
از جمله دیگر تلاشهای وی زیر سوال بردن رویت هلال شوال بوده و به جای آن شمارش روزها را معتبر دانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 339 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | از جمله دیگر تلاشهای وی زیر سوال بردن رویت هلال شوال بوده و به جای آن شمارش روزها را معتبر دانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 339 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | ||
<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، بی تا، بی نا، | <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، بی تا، بی نا، ج۸، ص ۴۸</ref> <ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت العطار الحسینی، سال ۱۳۶۷ قمری و 1948 میلادی، ص۱۶۳، ۱۶۴</ref> <ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز الدوری، بیروت، سال 1398 قمری، ج 3، ص 95</ref> <ref>علم الهدی، امالی المرتضی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، سال 1373 قمری، ج۱، ص۱۲۸.</ref> | ||
و حتی دراینباره مطالبی جعل و آن را به امام صادق (ع) منسوب کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 339 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | و حتی دراینباره مطالبی جعل و آن را به امام صادق (ع) منسوب کرد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 339 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
===معارضه با قرآن و تحریف آن=== | === معارضه با قرآن و تحریف آن === | ||
برخی از منابع نقل کردهاند که ابن ابیالعوجاء سه نفر را به نامهای ابوشاکر دیصانی، عبدالملک بصری و ابن مقفع مامور کرد تا هر کدام ربعی از قرآن را نقض و پیامبری حضرت محمد(ص) و در پی آن اسلام را باطل کنند، ولی آنها نتوانستند این کار را انجام دهند. <ref>طبرسی احمد، الاحتجاج، بیروت، سال ۱۴۰۱ هجری قمری و ۱۹۸۱ میلادی، | برخی از منابع نقل کردهاند که ابن ابیالعوجاء سه نفر را به نامهای ابوشاکر دیصانی، عبدالملک بصری و ابن مقفع مامور کرد تا هر کدام ربعی از قرآن را نقض و پیامبری حضرت محمد(ص) و در پی آن اسلام را باطل کنند، ولی آنها نتوانستند این کار را انجام دهند. <ref>طبرسی احمد، الاحتجاج، بیروت، سال ۱۴۰۱ هجری قمری و ۱۹۸۱ میلادی، ج۲، ص ۳۷۷.</ref> | ||
===تمسخر احکام دینی=== | === تمسخر احکام دینی === | ||
ابن ابیالعوجاء نسبت به احکام دین حرمتی قایل نبود و حتی آن را تمسخر میکرد. مثلا در موسم حج حاجیان را مسخره میکرد و آداب و رسوم حج را نوعی خواری و ذلیل شدن میپنداشت. <ref>شیخ کلینی محمد، اصول کافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۳ شمسی، ج۱، ص ۱۰۰ | ابن ابیالعوجاء نسبت به احکام دین حرمتی قایل نبود و حتی آن را تمسخر میکرد. مثلا در موسم حج حاجیان را مسخره میکرد و آداب و رسوم حج را نوعی خواری و ذلیل شدن میپنداشت. <ref>شیخ کلینی محمد، اصول کافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۶۳ شمسی، ج۱، ص ۱۰۰ | ||
</ref> <ref>ابن بابویه، محمد، التوحید، قم، ۱۳۹۸ قمری، | </ref> <ref>ابن بابویه، محمد، التوحید، قم، ۱۳۹۸ قمری، ص۲۵۳</ref> <ref> طبرسی احمد، الاحتجاج، بیروت، سال ۱۴۰۱ هجری قمری و ۱۹۸۱ میلادی، ج۲، ص 335</ref> <ref>اربلی علی، کشف الغّمة فی معرفة الائمة، بیروت، سال ۱۴۰۱ هجری قمری و ۱۹۸۱میلادی، ج۲، ص۳۸۸</ref> | ||
==سر انجام== | == سر انجام == | ||
ابوجعفر محمد بن سلیمان که در آن زمان والی کوفه بود، از طرف منصور خلیفه عباسی، ابن ابیالعوجاء را -که از بصره به کوفه نقل مکان کرده بود، دستگیر کرد.<ref>اصفهانی ابوالفرج، اغانی، قاهره، سال ۱۳۸۳ق و ۱۹۶۳ میلادی، ج۳، ص ۱۴۷</ref> بعد از دستگیری او افراد زیادی نزد منصور برای شفاعتش تلاش کردند تا آن که خلیفه از عامل خود خواست تا او را آزاد کند. ابیالعوجا به نفوذ و تاثیر شفاعت شفیعان خود ایمان داشت. بنابراین به ابوجعفر پیام داد در ازای گرفتن صد هزار درهم مدت سه روز به او مهلت دهد تا نامه منصور را دریافت کند، اما ابوجعفر پیش از آن که نامه منصور را دریافت کند او را به قتل رساند و بنا بر نقلی او را به دار کشید. <ref>اسفراینی ابی المظفر، التبصیر فی الدّین، به کوشش عزت العطار الحسینی، سال 1940 میلادی، ص 81</ref> <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، بینا، بیتا، ج۸، ص۴۸</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت العطار الحسینی، سال ۱۳۶۷ هجری قمری و ۱۹۴۸ میلادی، ص۱۶۴</ref> <ref>علم الهدی، امالی المرتضی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، | ابوجعفر محمد بن سلیمان که در آن زمان والی کوفه بود، از طرف منصور خلیفه عباسی، ابن ابیالعوجاء را -که از بصره به کوفه نقل مکان کرده بود، دستگیر کرد.<ref>اصفهانی ابوالفرج، اغانی، قاهره، سال ۱۳۸۳ق و ۱۹۶۳ میلادی، ج۳، ص ۱۴۷</ref> بعد از دستگیری او افراد زیادی نزد منصور برای شفاعتش تلاش کردند تا آن که خلیفه از عامل خود خواست تا او را آزاد کند. ابیالعوجا به نفوذ و تاثیر شفاعت شفیعان خود ایمان داشت. بنابراین به ابوجعفر پیام داد در ازای گرفتن صد هزار درهم مدت سه روز به او مهلت دهد تا نامه منصور را دریافت کند، اما ابوجعفر پیش از آن که نامه منصور را دریافت کند او را به قتل رساند و بنا بر نقلی او را به دار کشید. <ref>اسفراینی ابی المظفر، التبصیر فی الدّین، به کوشش عزت العطار الحسینی، سال 1940 میلادی، ص 81</ref> <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، بینا، بیتا، ج۸، ص۴۸</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش عزت العطار الحسینی، سال ۱۳۶۷ هجری قمری و ۱۹۴۸ میلادی، ص۱۶۴</ref> <ref>علم الهدی، امالی المرتضی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، سال ۱۳۷۳ قمری و ۱۹۵۴ میلادی، ج۱، ص ۱۲۷، ۱۲۸</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |