۴٬۹۳۳
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
'''نمودهای تعادل در قانون اساسی [جمهوری اسلامی] ایران''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره ششم میباشد که به قلم [[تسخیری|آیتالله محمدعلی تسخیری]]<ref>دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در | '''نمودهای تعادل در قانون اساسی [جمهوری اسلامی] ایران''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره ششم میباشد که به قلم [[تسخیری|آیتالله محمدعلی تسخیری]]<ref>دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده:= | =چکیده:= | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
تعادل در شیوه برخورد مسلمان با واقعیتها؛ <br> | تعادل در شیوه برخورد مسلمان با واقعیتها؛ <br> | ||
تعادل در عرصههاى قانونگذارى اسلامى. <br> | تعادل در عرصههاى قانونگذارى اسلامى. <br> | ||
==الف ـ تعادل در تصویر اسلامى از واقعیتها:== | == الف ـ تعادل در تصویر اسلامى از واقعیتها:== | ||
اسلام به کل هستى بشرى نگاه مىکند و تلاش دارد آن را با تدوین قوانین و تأسیس آن بر شالودهاى استوار و تعیین جایگاه آن نسبت به تمامى جهان هستى، به شکل مورد نظر تغییر داده و در گردونه فرمان خود قرار دهد: <br> | اسلام به کل هستى بشرى نگاه مىکند و تلاش دارد آن را با تدوین قوانین و تأسیس آن بر شالودهاى استوار و تعیین جایگاه آن نسبت به تمامى جهان هستى، به شکل مورد نظر تغییر داده و در گردونه فرمان خود قرار دهد: <br> | ||
«أَفَمَنْ یمْشِى مُکبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ یمْشِى سَوِیا عَلى صِراط مُسْتَقِیم» (مُلک/22)؛ (آیا آن کس که نگون سار بر روى افتاده راه مىرود هدایتیافتهتر است یا آن که بر پاى ایستاده و به راه راست مىرود؟) <br> | «أَفَمَنْ یمْشِى مُکبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ یمْشِى سَوِیا عَلى صِراط مُسْتَقِیم» (مُلک/22)؛ (آیا آن کس که نگون سار بر روى افتاده راه مىرود هدایتیافتهتر است یا آن که بر پاى ایستاده و به راه راست مىرود؟) <br> | ||
وقتى تصویرى را که اسلام از واقعیت ارایه داده بررسى کنیم آن را در نهایت تعادل خواهیم یافت، که در این جا به جنبههایى از آن اشاره مىکنیم: <br> | وقتى تصویرى را که اسلام از واقعیت ارایه داده بررسى کنیم آن را در نهایت تعادل خواهیم یافت، که در این جا به جنبههایى از آن اشاره مىکنیم: <br> | ||
* 1ـ متون اسلامى، والاترین نوع تعادل هستى را در برابر دیدگاه فرد مسلمان قرار داده و آفریدههاى متعادل و به هم پیوستهاى | * 1ـ متون اسلامى، والاترین نوع تعادل هستى را در برابر دیدگاه فرد مسلمان قرار داده و آفریدههاى متعادل و به هم پیوستهاى را براى او به تصویر مىکشند که احساس مىکند افتادن یک برگ درخت نیز ارتباطى علت و معلولى با حرکت اجرام آسمانى دارد. <br> | ||
قرآن کریم، آینده تعادل را به گونهاى کلى مطرح مىسازد و تأکید مىکند: «وَ لَمْ یکنْ لَهُ شَرِیک فِى الْمُلْک وَ خَلَقَ کلَّ شَىْء فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» (فرقان/2)؛ (و او را شریکى در فرمانروایى نیست و هر چیز را بیافریده است و آن را به اندازه آفریده است). <br> | قرآن کریم، آینده تعادل را به گونهاى کلى مطرح مىسازد و تأکید مىکند: «وَ لَمْ یکنْ لَهُ شَرِیک فِى الْمُلْک وَ خَلَقَ کلَّ شَىْء فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» (فرقان/2)؛ (و او را شریکى در فرمانروایى نیست و هر چیز را بیافریده است و آن را به اندازه آفریده است). <br> | ||
* 2ـ به رغم این که مطلق بودن مشیت الهى، مهمترین جنبه از تصویر واقعیت ارایه شده اسلام به فرد مسلمان و ترسیم قانونمندىهاى آن است و خداوند متعال مىفرماید: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَىْء إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ» (نحل/40)؛ (فرمان ما به هر چیزى که ارادهاش را بکنیم این است که مىگوییم: موجود شو، و موجود مىشود) ولى این به آن معنا نیست که هیچ قانون ثابت و سنت پایدارى وجود ندارد و انسان نمىتواند به نتایج مورد انتظار با وجود سلامت و درستى مقدمات کار اطمینان داشته باشد. <br> | * 2ـ به رغم این که مطلق بودن مشیت الهى، مهمترین جنبه از تصویر واقعیت ارایه شده اسلام به فرد مسلمان و ترسیم قانونمندىهاى آن است و خداوند متعال مىفرماید: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَىْء إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ» (نحل/40)؛ (فرمان ما به هر چیزى که ارادهاش را بکنیم این است که مىگوییم: موجود شو، و موجود مىشود) ولى این به آن معنا نیست که هیچ قانون ثابت و سنت پایدارى وجود ندارد و انسان نمىتواند به نتایج مورد انتظار با وجود سلامت و درستى مقدمات کار اطمینان داشته باشد. <br> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
«إِنَّ هذِهِ تَذْکرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یشاءَ اللّهُ» (انسان/30ـ29)؛ (این اندرزى است، پس هر که خواهد راهى به سوى پروردگار خویش برگزیند و شما جز آن نمىخواهید که خدا خواسته باشد). <br> | «إِنَّ هذِهِ تَذْکرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یشاءَ اللّهُ» (انسان/30ـ29)؛ (این اندرزى است، پس هر که خواهد راهى به سوى پروردگار خویش برگزیند و شما جز آن نمىخواهید که خدا خواسته باشد). <br> | ||
* 4ـ نوع دیگرى از تعادل نیز وجود دارد که متون شریف بر آن انگشت گذاشتهاند و آن تعادل میان رحمت واسعه الهى و مجازات سخت اوست. زیرا انتظار رحمت و مهر بىحدومرز به انسان امید فراوان و انگیزه نیرومندى براى انجام کار مىدهد، حال آن که تصور مجازات سخت مانع از آن مىگردد که آن امید، در جهت عکس هدف خود درآید و آن را کنترل مىکند و تبدیل به کارى در راستاى آن مىسازد و در نتیجه نوعى تعادل سازنده و کامل را تحقق مىبخشد: «اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (مائده/98)؛ (بدانید که عقوبت خدا سخت است و هم او آمرزنده و مهربان است). «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الأَْلِیمُ» (حجر/50ـ49)؛ (به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم و عذاب من عذابى دردآور است). <br> | * 4ـ نوع دیگرى از تعادل نیز وجود دارد که متون شریف بر آن انگشت گذاشتهاند و آن تعادل میان رحمت واسعه الهى و مجازات سخت اوست. زیرا انتظار رحمت و مهر بىحدومرز به انسان امید فراوان و انگیزه نیرومندى براى انجام کار مىدهد، حال آن که تصور مجازات سخت مانع از آن مىگردد که آن امید، در جهت عکس هدف خود درآید و آن را کنترل مىکند و تبدیل به کارى در راستاى آن مىسازد و در نتیجه نوعى تعادل سازنده و کامل را تحقق مىبخشد: «اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (مائده/98)؛ (بدانید که عقوبت خدا سخت است و هم او آمرزنده و مهربان است). «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الأَْلِیمُ» (حجر/50ـ49)؛ (به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم و عذاب من عذابى دردآور است). <br> | ||
* 5ـ تعادل میان تصاویرى که از دنیا و آخرت ارایه مىشود نمونهاى دیگر از این امر را نشان مىدهد، زیرا اسلام رابطه ویژهاى | * 5ـ تعادل میان تصاویرى که از دنیا و آخرت ارایه مىشود نمونهاى دیگر از این امر را نشان مىدهد، زیرا اسلام رابطه ویژهاى میان دنیا و آخرت ترسیم مىکند که در حد وحدت، به همدیگر گره مىخورند و در حد تناقض از یکدیگر فاصله مىگیرند، ولى به هر حال بیانگر تعادل بىنظیرى است که بر رفتار آدمى تأثیر مىگذارد. <br> | ||
* 6ـ نوع دیگرى از این تعادلها، تعادلى است که متون اسلامى میان راههاى خیر و شرى که در برابر انسان نهاده مىشود و امکان انتخاب آزاد را براى او فراهم مىآورد، مطرح مىکنند؛ متون شریفى وجود دارد که بر این حقیقت انگشت مىگذارند. (به عنوان مثال، ر.ک: کتاب "الخصال" شیخ صدوق). <br> | * 6ـ نوع دیگرى از این تعادلها، تعادلى است که متون اسلامى میان راههاى خیر و شرى که در برابر انسان نهاده مىشود و امکان انتخاب آزاد را براى او فراهم مىآورد، مطرح مىکنند؛ متون شریفى وجود دارد که بر این حقیقت انگشت مىگذارند. (به عنوان مثال، ر. ک: کتاب "الخصال" شیخ صدوق). <br> | ||
* 7ـ اسلام در ذهن انسان نیز تعادل پرشکوهى را میان نیروى او و هدفهایى که براى او در نظر گرفته شده و او به خاطر آنها آفریده شده، تحقق بخشیده است. در اینجا بحثهاى مفصلى درباره انواع هدایتهاى نهاده شده در فطرت آدمى و هماهنگى موجود میان این هدایتها به منظور تحقق هدف از آفرینش انسان، مطرح مىگردد. <br> | * 7ـ اسلام در ذهن انسان نیز تعادل پرشکوهى را میان نیروى او و هدفهایى که براى او در نظر گرفته شده و او به خاطر آنها آفریده شده، تحقق بخشیده است. در اینجا بحثهاى مفصلى درباره انواع هدایتهاى نهاده شده در فطرت آدمى و هماهنگى موجود میان این هدایتها به منظور تحقق هدف از آفرینش انسان، مطرح مىگردد. <br> | ||
مثالهاى بیشترى در این رابطه وجود دارد که ما به همین اندازه بسنده نموده و در عین حال تأکید مىکنیم تصویرى که اسلام از واقعیت ارایه مىدهد در هیچ یک از مکاتبى که مدعى کشف رمز تاریخ هستند، یافت نمىشود؛ آنها همه، مکتبهاى تک بعدى هستند که هم نیاز به دلیل دارند و هم با وجدان همخوانى ندارند. <br> | مثالهاى بیشترى در این رابطه وجود دارد که ما به همین اندازه بسنده نموده و در عین حال تأکید مىکنیم تصویرى که اسلام از واقعیت ارایه مىدهد در هیچ یک از مکاتبى که مدعى کشف رمز تاریخ هستند، یافت نمىشود؛ آنها همه، مکتبهاى تک بعدى هستند که هم نیاز به دلیل دارند و هم با وجدان همخوانى ندارند. <br> | ||
==ب ـ تعادل در برخورد مسلمانان با واقعیتها:== | == ب ـ تعادل در برخورد مسلمانان با واقعیتها:== | ||
اسلام صحنههاى متعادلى در برخورد با واقعیتها براى فرد مسلمان به تصویر مىکشد که در این جا به چند مورد از آنها که شمارشان بسیار است اشاره مىکنیم: | اسلام صحنههاى متعادلى در برخورد با واقعیتها براى فرد مسلمان به تصویر مىکشد که در این جا به چند مورد از آنها که شمارشان بسیار است اشاره مىکنیم: | ||
* 1ـ موضعى هماهنگ با هماهنگى هستى: | * 1ـ موضعى هماهنگ با هماهنگى هستى: | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
* 2ـ صحنه پرستش مطلق و سپاس خدا ضمن اذعان به امتیاز مخلوق | * 2ـ صحنه پرستش مطلق و سپاس خدا ضمن اذعان به امتیاز مخلوق | ||
اسلام در پرتو آنچه بیان شد، انسان را به این امر فراخوانده که سپاس مطلق تنها از آن خداوند متعال به عنوان ولىنعمت مطلق است و در عین حال فراخواندن به سپاس از آفریدهها را نیز به عنوان اینکه اراده نیکوى خود را براى تحقق اهداف نیکو به کار گرفتهاند، نادیده نگرفته است. «وَ وَصَّینَا الإِْنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْن وَ فِصالُهُ فِی عامَینِ أَنِ اشْکرْ لِی وَ لِوالِدَیک إِلَی الْمَصِیرُ» (لقمان/14)؛ (آدمى را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر مىشد و پس از دو سال او را از شیر باز گرفت و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را شکرگوى که سرانجام تو نزد من است). <br> | اسلام در پرتو آنچه بیان شد، انسان را به این امر فراخوانده که سپاس مطلق تنها از آن خداوند متعال به عنوان ولىنعمت مطلق است و در عین حال فراخواندن به سپاس از آفریدهها را نیز به عنوان اینکه اراده نیکوى خود را براى تحقق اهداف نیکو به کار گرفتهاند، نادیده نگرفته است. «وَ وَصَّینَا الإِْنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْن وَ فِصالُهُ فِی عامَینِ أَنِ اشْکرْ لِی وَ لِوالِدَیک إِلَی الْمَصِیرُ» (لقمان/14)؛ (آدمى را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر مىشد و پس از دو سال او را از شیر باز گرفت و سفارش کردیم که مرا و پدر و مادرت را شکرگوى که سرانجام تو نزد من است). <br> | ||
و از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) این حدیث قدسى روایت شده است که: «من با خود پیمان بستم که سپاس هیچ بندهاى | و از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) این حدیث قدسى روایت شده است که: «من با خود پیمان بستم که سپاس هیچ بندهاى را به خاطر ارزانى نعمتى بر او، نپذیرم مگر آنکه سپاس آفریدهاى را گفته باشد که آن نعمت را روانهاش کرده است) (سفینه البحار، ماده: "شکر").<br> | ||
* 3ـ صحنه امید به خداوند متعال ضمن اطمینان به وجود سنّتهاى هستى. <br> | * 3ـ صحنه امید به خداوند متعال ضمن اطمینان به وجود سنّتهاى هستى. <br> | ||
* 4ـ صحنه توکل بر خدا و اعتماد به نفس. <br> | * 4ـ صحنه توکل بر خدا و اعتماد به نفس. <br> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
* 7ـ صحنه بیم و امید. <br> | * 7ـ صحنه بیم و امید. <br> | ||
==ج ـ تعادل در عرصههاى قانونگذارى اسلامى:== | == ج ـ تعادل در عرصههاى قانونگذارى اسلامى:== | ||
در این زمینه، دو شیوه بحث وجود دارد؛ گاهى ما از ویژگىهاى تعادل کلى در قانونگذارى سخن مىگوییم و گاهى نیز به کل نظام توجه مىکنیم تا این ویژگىها را در آن بیابیم. در نگاه کلى، خطوط پرشکوهى را مىیابیم که هرکدام، خود نیازمند بحث مفصلى است؛ به عنوان مثال، به موارد زیر اشاره مىکنیم: <br> | در این زمینه، دو شیوه بحث وجود دارد؛ گاهى ما از ویژگىهاى تعادل کلى در قانونگذارى سخن مىگوییم و گاهى نیز به کل نظام توجه مىکنیم تا این ویژگىها را در آن بیابیم. در نگاه کلى، خطوط پرشکوهى را مىیابیم که هرکدام، خود نیازمند بحث مفصلى است؛ به عنوان مثال، به موارد زیر اشاره مىکنیم: <br> | ||
* 1ـ تعادل میان قانونگذارى و زمینههاى مناسب آن: <br> | * 1ـ تعادل میان قانونگذارى و زمینههاى مناسب آن: <br> | ||
این ویژگى، مهمترین خصلت واقعگرایى اسلامى است؛ زیرا با اصل ضرورت پیونددهى مسایل اجتماعى (که عرصه قانونگذارى است) با مسایل فلسفى (که عرصه زمینههاى معنوى مناسب براى آن است) همخوانى دارد. | این ویژگى، مهمترین خصلت واقعگرایى اسلامى است؛ زیرا با اصل ضرورت پیونددهى مسایل اجتماعى (که عرصه قانونگذارى است) با مسایل فلسفى (که عرصه زمینههاى معنوى مناسب براى آن است) همخوانى دارد. | ||
* 2ـ وحدت و تعادل در اجراى تمامى نظامات اسلامى: <br> | * 2ـ وحدت و تعادل در اجراى تمامى نظامات اسلامى: <br> | ||
زندگى یک مجموعه مرتبط است و راهحلها نیز با | زندگى یک مجموعه مرتبط است و راهحلها نیز با یکدیگر پیوند دارد و طبیعى است در اجرا نیز، هماهنگى و همخوانى پیشبینى شده باشد. <br> | ||
* 3ـ تعادل میان پاىبندىهاى قانونگذارى و پذیرشهاى فردى یا اجتماعى. <br> | * 3ـ تعادل میان پاىبندىهاى قانونگذارى و پذیرشهاى فردى یا اجتماعى. <br> | ||
* 4ـ تعادل میان قاطعیت در عرصههاى ایستا و انعطاف در موارد پویا. <br> | * 4ـ تعادل میان قاطعیت در عرصههاى ایستا و انعطاف در موارد پویا. <br> | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
اسلام نه آزادىهاى مطلق به انسان داده و نه محدودیت کامل آن را، روا داشته است؛ برنامهریزى در این مورد واقعگرایانه و اصولى است. <br> | اسلام نه آزادىهاى مطلق به انسان داده و نه محدودیت کامل آن را، روا داشته است؛ برنامهریزى در این مورد واقعگرایانه و اصولى است. <br> | ||
در مورد شیوه دیگر نیز باید گفت: این شیوه تمامى نظامات اسلامى را دربرمىگیرد و سعى در کشف جنبههاى تعادل و توازن در آن دارد که به نوبه خود نیز عرصه گستردهاى را شامل مىشود که در اینجا فرصت پرداختن کامل به آن نیست. تنها به این نکته بسنده مىکنیم که به عنوان مثال، وقتى نظام عبادات، را مورد توجه قرار مىدهیم، با صحنههاى بسیار زیبایى از توازن، گاه میان آزادىهاى انسانى و پرستش خداوند، گاهى در زمینه اشباع متعادل غریزه دیندارى، گاهى میان کنار گذاشتن مسجد از زندگى و غرق شدن در آن، گاهى میان منافع شخصى و منافع اجتماعى، گاهى میان گرایشهاى صرفاً عقلى و گرایشهاى صرفاً احساسى. <br> | در مورد شیوه دیگر نیز باید گفت: این شیوه تمامى نظامات اسلامى را دربرمىگیرد و سعى در کشف جنبههاى تعادل و توازن در آن دارد که به نوبه خود نیز عرصه گستردهاى را شامل مىشود که در اینجا فرصت پرداختن کامل به آن نیست. تنها به این نکته بسنده مىکنیم که به عنوان مثال، وقتى نظام عبادات، را مورد توجه قرار مىدهیم، با صحنههاى بسیار زیبایى از توازن، گاه میان آزادىهاى انسانى و پرستش خداوند، گاهى در زمینه اشباع متعادل غریزه دیندارى، گاهى میان کنار گذاشتن مسجد از زندگى و غرق شدن در آن، گاهى میان منافع شخصى و منافع اجتماعى، گاهى میان گرایشهاى صرفاً عقلى و گرایشهاى صرفاً احساسى. <br> | ||
و بالاخره گاهى میان بىتوجهى از یک سو و هوشیارى نسبت به منافع از سوى دیگر، روبهرو مىشویم که هرکدام حدیث مفصلى دارد.<br> | و بالاخره گاهى میان بىتوجهى از یک سو و هوشیارى نسبت به منافع از سوى دیگر، روبهرو مىشویم که هرکدام حدیث مفصلى دارد. <br> | ||
و به همین ترتیب، اگر نظام اقتصاد اسلامى را مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که این نظام در عرصههاى موازنه میان مالکیت فردى و مالکیت عمومى، محدودیت یا عدم محدودیت آزادىهاى اقتصادى فردى و تأمین اجتماعى ضمن فرصتدهى به افزایش سطح زندگى تا حدى که آسیبى به عدالت اجتماعى وارد نیاورد، حد میانهاى را در نظر مىگیرد. <br> | و به همین ترتیب، اگر نظام اقتصاد اسلامى را مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که این نظام در عرصههاى موازنه میان مالکیت فردى و مالکیت عمومى، محدودیت یا عدم محدودیت آزادىهاى اقتصادى فردى و تأمین اجتماعى ضمن فرصتدهى به افزایش سطح زندگى تا حدى که آسیبى به عدالت اجتماعى وارد نیاورد، حد میانهاى را در نظر مىگیرد. <br> | ||
=نکته دوم: خلاصهاى درباره قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران:= | =نکته دوم: خلاصهاى درباره قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران:= | ||
پیش از پرداختن به این بحث، لازم است تصویر کوتاهى از اصول قانون اساسى ارایه گردد. این اصول با مقدمهاى | پیش از پرداختن به این بحث، لازم است تصویر کوتاهى از اصول قانون اساسى ارایه گردد. این اصول با مقدمهاى شروع مىشود که در آن از شالودههاى اساسى جامعه ایران که بر معیارهاى اسلامى پایهریزى شده است، سخن مىگوید، همچنان که از ویژگىهاى انقلاب اسلامى ایران و وجه تمایز آن با انقلابهاى دیگر و شرایط و زمینههاى به وجود آورنده آن و بهایى که ملت براى آن پرداخت، صحبت مىکند و سپس به شیوه حکومت در اسلام که برپایه شورا استوار است، مىپردازد و رسالت قانون اساسى را ایجاد زمینه مناسب براى پرورش انسان طبق معیارها و ارزشهاى والاى اسلامى مىداند. <br> | ||
همچنین در این مقدمه از منابع مشارکت در روند تمدن جهانى و منابع قانونگذارى و شیوههاى استنباطى اجتهادى و مسئله رهبرى فقیه و نیز نقش اقتصاد در جامعه، حقوق زن، ارتش مکتبى، قوه قضائیه، قوه مجریه، رسانههاى گروهى، انتخابات، و جز آن، سخن به میان مىآید. <br> | همچنین در این مقدمه از منابع مشارکت در روند تمدن جهانى و منابع قانونگذارى و شیوههاى استنباطى اجتهادى و مسئله رهبرى فقیه و نیز نقش اقتصاد در جامعه، حقوق زن، ارتش مکتبى، قوه قضائیه، قوه مجریه، رسانههاى گروهى، انتخابات، و جز آن، سخن به میان مىآید. <br> | ||
در فصل نخست از این قانون نیز اصول کلى شامل مسایل زیر، مطرح مىگردد: <br> | در فصل نخست از این قانون نیز اصول کلى شامل مسایل زیر، مطرح مىگردد: <br> | ||
الف ـ ضرورت پیوند ایدئولوژى و زندگى؛<br> | الف ـ ضرورت پیوند ایدئولوژى و زندگى؛<br> | ||
ب ـ اهداف کلى نظام اسلامى و شیوههاى تحقق آن؛<br> | ب ـ اهداف کلى نظام اسلامى و شیوههاى تحقق آن؛<br> | ||
ج ـ اهداف مرحلهاى | ج ـ اهداف مرحلهاى نظام اسلامى؛<br> | ||
د ـ ویژگىهاى دولت اسلامى و اهداف آن؛<br> | د ـ ویژگىهاى دولت اسلامى و اهداف آن؛<br> | ||
هـ ـ حقوق عمومى انسان؛ | هـ ـ حقوق عمومى انسان؛ | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
ز ـ ویژگىهاى رهبرى، شامل فقاهت، عدالت و مدیریت؛<br> | ز ـ ویژگىهاى رهبرى، شامل فقاهت، عدالت و مدیریت؛<br> | ||
ح ـ نقش ملت در گزینش مسئولین؛<br> | ح ـ نقش ملت در گزینش مسئولین؛<br> | ||
ط ـ شوراهاى مختلف، از جمله مجلس شورا و شوراهاى شهر و روستا و. ..؛ <br> | ط ـ شوراهاى مختلف، از جمله مجلس شورا و شوراهاى شهر و روستا و. .. ؛ <br> | ||
ى ـ نقش فراخوانى به امر به معروف و نهى از منکر؛<br> | ى ـ نقش فراخوانى به امر به معروف و نهى از منکر؛<br> | ||
ک ـ پیوند آزادى و استقلال؛<br> | ک ـ پیوند آزادى و استقلال؛<br> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
مىتوان گفت مهمترین نمودهاى تعادل در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در موارد زیر خلاصه مىگردد: <br> | مىتوان گفت مهمترین نمودهاى تعادل در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در موارد زیر خلاصه مىگردد: <br> | ||
==الف ـ تعادل میان قدرت دینى و انتخاب ملى:== | == الف ـ تعادل میان قدرت دینى و انتخاب ملى:== | ||
یا به عبارت دیگر، (انتخاب ملى در چارچوب دینى) که براساس دیدگاه انعطافپذیر اسلام نسبت به زندگى، استوار شده است. این دیدگاه از یک سو به نیازهاى ثابت انسان با راهحلهاى ثابت و به صورت یکسرى احکام ثابت طى دورانهاى مختلف، از جمله: حرمت ربا، شراب، زنا، و وجوب نماز و حج و زکات و. .. برخورد مىکند و از سوى دیگر، راه را براى اجتهاد درباره موارد پویا و متغیر زندگى همچون بسیارى از روابط اجتماعى، ادارى و حقوقى مشتمل بر ارتباط با طبیعت و سوء استفاده از آن، البته همراه با در نظر گرفتن برخى چارچوبهاى ثابت و رهنمونهایى که عنصر انعطافپذیرى را تبدیل به لاابالیگرى و لاقیدى نگرداند، باز مىگذارد. <br> | یا به عبارت دیگر، (انتخاب ملى در چارچوب دینى) که براساس دیدگاه انعطافپذیر اسلام نسبت به زندگى، استوار شده است. این دیدگاه از یک سو به نیازهاى ثابت انسان با راهحلهاى ثابت و به صورت یکسرى احکام ثابت طى دورانهاى مختلف، از جمله: حرمت ربا، شراب، زنا، و وجوب نماز و حج و زکات و. .. برخورد مىکند و از سوى دیگر، راه را براى اجتهاد درباره موارد پویا و متغیر زندگى همچون بسیارى از روابط اجتماعى، ادارى و حقوقى مشتمل بر ارتباط با طبیعت و سوء استفاده از آن، البته همراه با در نظر گرفتن برخى چارچوبهاى ثابت و رهنمونهایى که عنصر انعطافپذیرى را تبدیل به لاابالیگرى و لاقیدى نگرداند، باز مىگذارد. <br> | ||
در این باره به ذکر دو مورد زیر بسنده مىکنیم: <br> | در این باره به ذکر دو مورد زیر بسنده مىکنیم: <br> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
چنان که مىدانیم، انقلاب اسلامى ایران پس از پیروزى، با دقت به این اصل عمل نمود و هنوز دو ماه از پیروزى آن نگذشته بود که رفراندوم مشهور اصل نظام (جمهورى اسلامى: آرى یا نه) مطرح شد و ملت ایران در انتخاباتى که همگان سلامت آن را تأیید کردند با 2/98% به جمهورى اسلامى آرى گفت. پس از آن، انتخابات خبرگان برگزار شد که تهیه پیشنویس قانون اساسى به عهده آنان گذارده شد و در مرحله بعد در مورد این قانون اساسى، رأىگیرى به عمل آمد. بنابراین، قانون اساسى مورد نظر، قانونى است که از سوى کارشناسان و خبرگان از جمله مجتهدان تهیه شده و ملت نیز آن را تأیید نموده است. <br> | چنان که مىدانیم، انقلاب اسلامى ایران پس از پیروزى، با دقت به این اصل عمل نمود و هنوز دو ماه از پیروزى آن نگذشته بود که رفراندوم مشهور اصل نظام (جمهورى اسلامى: آرى یا نه) مطرح شد و ملت ایران در انتخاباتى که همگان سلامت آن را تأیید کردند با 2/98% به جمهورى اسلامى آرى گفت. پس از آن، انتخابات خبرگان برگزار شد که تهیه پیشنویس قانون اساسى به عهده آنان گذارده شد و در مرحله بعد در مورد این قانون اساسى، رأىگیرى به عمل آمد. بنابراین، قانون اساسى مورد نظر، قانونى است که از سوى کارشناسان و خبرگان از جمله مجتهدان تهیه شده و ملت نیز آن را تأیید نموده است. <br> | ||
==ب ـ تعادل در تفکیک و ارتباط قواى سهگانه:== | == ب ـ تعادل در تفکیک و ارتباط قواى سهگانه:== | ||
قانون اساسى، وجود قواى سه گانه مقننه، مجریه و قضاییه را در نظر گرفته و براى پیشگیرى از تداخل مسئولیتها و دخالت در وظایف آنها و تحقق تعادل، تأکید دارد که این قوا، مستقل از | قانون اساسى، وجود قواى سه گانه مقننه، مجریه و قضاییه را در نظر گرفته و براى پیشگیرى از تداخل مسئولیتها و دخالت در وظایف آنها و تحقق تعادل، تأکید دارد که این قوا، مستقل از یکدیگرند ولى این تفکیک با مسئله لزوم هماهنگى همراه است تا منجر به پراکندگى و سستى اراده ملى و از هم پاشیدگى کشور نگردد. <br> | ||
از اینجا بود که برخى ایده "تفکیک نسبى قوا" را بر استقلال کامل قوا نسبت به | از اینجا بود که برخى ایده "تفکیک نسبى قوا" را بر استقلال کامل قوا نسبت به یکدیگر، که در گذشته مونتسکیو بر آن تأکید کرده بود، ترجیح دادند، و سرانجام حل این مشکل پس از تأکید بر جدایى کامل قوا، طى مکانیسمهاى زیر، ارایه شد: <br> | ||
* 1ـ واگذارى امر هماهنگى قوا به رهبرى و کوشش در جهت حل اختلافهاى احتمالى میان آنها؛ (اصل 110، بند هفتم). | * 1ـ واگذارى امر هماهنگى قوا به رهبرى و کوشش در جهت حل اختلافهاى احتمالى میان آنها؛ (اصل 110، بند هفتم). | ||
* 2ـ استفاده رهبرى از اختیارات ولایت، براى حل مشکلات نظام که از راههاى عادى حل نشده است، که این امر پس از بررسى مشکل و تقدیم مشورت از سوى مجمعى به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام، شامل سران قوا و شمارى از کارشناسان، انجام مىگیرد؛ (اصل 110 بند 8 و اصل 112). <br> | * 2ـ استفاده رهبرى از اختیارات ولایت، براى حل مشکلات نظام که از راههاى عادى حل نشده است، که این امر پس از بررسى مشکل و تقدیم مشورت از سوى مجمعى به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام، شامل سران قوا و شمارى از کارشناسان، انجام مىگیرد؛ (اصل 110 بند 8 و اصل 112). <br> | ||
* 3ـ واگذارى مستقیم برخى نهادهاى حساس، مانند نیروهاى مسلح و صدا و سیما، به رهبرى. <br> | * 3ـ واگذارى مستقیم برخى نهادهاى حساس، مانند نیروهاى مسلح و صدا و سیما، به رهبرى. <br> | ||
* 4ـ سازماندهى نظارت متقابل قوا بر | * 4ـ سازماندهى نظارت متقابل قوا بر یکدیگر، که به دلیل اهمیت آن، به طور مستقل در بند سوم تعادل، به آن خواهیم پرداخت. <br> | ||
* 5ـ ایجاد نقاط تماس میان قواى مختلف براى کاستن از حالتهاى عدم هماهنگى، از جمله حضور وزیر دفاع و وزیر دادگسترى در ترکیب کابینه با اختیارات مشخص، تشکیل کمیتههاى مرکب از نمایندگان سه قوه براى مشورت با ریاست سازمان صدا و سیما و نظارت بر سیاستهاى کلى این سازمان و اقدام رئیس قوه قضاییه در پیشنهاد دادن شمارى از حقوق دانان به مجلس شوراى اسلامى براى انتخاب اعضاى حقوقدان شوراى نگهبان. <br> | * 5ـ ایجاد نقاط تماس میان قواى مختلف براى کاستن از حالتهاى عدم هماهنگى، از جمله حضور وزیر دفاع و وزیر دادگسترى در ترکیب کابینه با اختیارات مشخص، تشکیل کمیتههاى مرکب از نمایندگان سه قوه براى مشورت با ریاست سازمان صدا و سیما و نظارت بر سیاستهاى کلى این سازمان و اقدام رئیس قوه قضاییه در پیشنهاد دادن شمارى از حقوق دانان به مجلس شوراى اسلامى براى انتخاب اعضاى حقوقدان شوراى نگهبان. <br> | ||
بنابراین، مىتوان گفت تعادل معقولى میان قواى سه گانه وجود دارد، به طورى که هم مىتوانند استقلال خود را در عرصههاى ویژه خود حفظ کنند و هم این که پاى بند هماهنگى در چارچوب مکانیسم دقیقى با نظارت ولى فقیه منتخب باشند. <br> | بنابراین، مىتوان گفت تعادل معقولى میان قواى سه گانه وجود دارد، به طورى که هم مىتوانند استقلال خود را در عرصههاى ویژه خود حفظ کنند و هم این که پاى بند هماهنگى در چارچوب مکانیسم دقیقى با نظارت ولى فقیه منتخب باشند. <br> | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
یادآور مىشویم که بازنگرى در قانون اساسى منجر به حذف پست نخست وزیرى و واگذارى مستقیم امور اجرایى به ریاست جمهورى گردید که به هماهنگى بیشتر در کار دولت، انجامید. <br> | یادآور مىشویم که بازنگرى در قانون اساسى منجر به حذف پست نخست وزیرى و واگذارى مستقیم امور اجرایى به ریاست جمهورى گردید که به هماهنگى بیشتر در کار دولت، انجامید. <br> | ||
==ج ـ تعادل در نظارت متقابل میان نهادهاى مختلف حاکمیت:== | == ج ـ تعادل در نظارت متقابل میان نهادهاى مختلف حاکمیت:== | ||
موضوع نظارت، بحث مفصلى دارد که ما آن را طى مطلب زیر خلاصه مىکنیم: برخوردارى از امکانات و قدرت زیاد مىتواند نوعى غرور و انحراف و سلطه بیش از اندازه و زیاده روى را در پى داشته باشد؛ از این رو برنامه ریزىهاى مدیریتى باید به گونهاى | موضوع نظارت، بحث مفصلى دارد که ما آن را طى مطلب زیر خلاصه مىکنیم: برخوردارى از امکانات و قدرت زیاد مىتواند نوعى غرور و انحراف و سلطه بیش از اندازه و زیاده روى را در پى داشته باشد؛ از این رو برنامه ریزىهاى مدیریتى باید به گونهاى باشد که از یک سو سرعت تحقق هدف و از سوى دیگر، پاى بندى دقیق به قانون و عدم انحراف از آن را، تضمین کند. از اینجا است که بند دهم اصل سوم قانون اساسى بر: «ایجاد نظام ادارى صحیح و حذف تشکیلات غیرضرور» تأکید دارد؛ و به همین جهت، وجود مکانیسم نظارت و بازرسى و کنترل براى تمامى نظام ضرورت پیدا مىکند. مکانیسم نظارت در قانون اساسى نیز به طور خلاصه به صورت زیر است: | ||
===1ـ نظارت رهبرى:=== | ===1ـ نظارت رهبرى:=== | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
طبق اصل 156، از جمله وظایف قوه قضائیه، نظارت بر حسن جریان کارها است؛ هم چنان که افراد نیز مىتوانند علیه هر مقام دولتى، شکایت کنند و قوه قضاییه موظف به رسیدگى است. <br> | طبق اصل 156، از جمله وظایف قوه قضائیه، نظارت بر حسن جریان کارها است؛ هم چنان که افراد نیز مىتوانند علیه هر مقام دولتى، شکایت کنند و قوه قضاییه موظف به رسیدگى است. <br> | ||
قوه قضاییه از طریق مکانیسمهاى زیر نظارت خود بر جریان امور را تحقق مىبخشد: <br> | قوه قضاییه از طریق مکانیسمهاى زیر نظارت خود بر جریان امور را تحقق مىبخشد: <br> | ||
* 1ـ دیوان عدالت ادارى، که مراقب فعالیت ادارات دولتى و بخش نامهها و دستورهاى صادرهاى | * 1ـ دیوان عدالت ادارى، که مراقب فعالیت ادارات دولتى و بخش نامهها و دستورهاى صادرهاى است که ممکن است منجر به تضییع حقوق مردم گردد. مردم مىتوانند شکایات خود را علیه آنها به این دیوان، تقدیم کنند؛ (اصل 173). | ||
* 2ـ سازمان بازرسى کل کشور؛ وظیفه این سازمان، نظارت مستقیم بر روند اجراى صحیح قوانین با استفاده از کارشناسان خود و زیرنظر مستقیم رئیس قوه قضاییه است؛ (اصل 174). <br> | * 2ـ سازمان بازرسى کل کشور؛ وظیفه این سازمان، نظارت مستقیم بر روند اجراى صحیح قوانین با استفاده از کارشناسان خود و زیرنظر مستقیم رئیس قوه قضاییه است؛ (اصل 174). <br> | ||
* 3ـ نظارت بر دارایى مقامات عالى رتبه اعم از رهبرى و دیگران؛ (اصل 142). | * 3ـ نظارت بر دارایى مقامات عالى رتبه اعم از رهبرى و دیگران؛ (اصل 142). | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
مسئولیت بررسى تداوم صفات رهبرى بر عهده مجلس خبرگان است و چنان چه رهبرى برخى از آن صفات را از دست داد مجلس خبرگان مىتواند او را عزل و دیگرى را به جاى وى انتخاب کند. <br> | مسئولیت بررسى تداوم صفات رهبرى بر عهده مجلس خبرگان است و چنان چه رهبرى برخى از آن صفات را از دست داد مجلس خبرگان مىتواند او را عزل و دیگرى را به جاى وى انتخاب کند. <br> | ||
===7ـ نظارت مردم=== | ===7ـ نظارت مردم === | ||
مىتوان گفت طبیعت اسلامى مردم ایجاب مىکند آنها همواره مراقب روند کار دولت و مترصد بیان رضایت یا عدم رضایت خود از طریق رأى گیرى، اصل امر به معروف و نهى از منکر، استفاده از رسانههاى گروهى، تشکلهاى سیاسى، شوراهاى شهر و یا تظاهرات و روشهاى قانونى دیگر باشند.<br> | مىتوان گفت طبیعت اسلامى مردم ایجاب مىکند آنها همواره مراقب روند کار دولت و مترصد بیان رضایت یا عدم رضایت خود از طریق رأى گیرى، اصل امر به معروف و نهى از منکر، استفاده از رسانههاى گروهى، تشکلهاى سیاسى، شوراهاى شهر و یا تظاهرات و روشهاى قانونى دیگر باشند.<br> | ||
==د ـ تعادل در اصالت و روزآمدى:== | == د ـ تعادل در اصالت و روزآمدى:== | ||
این نوع تعادل در قانون اساسى کاملاً روشن به نظر مىرسد. براى نمونه مىتوان به اصل سوم این قانون اشاره کرد: | این نوع تعادل در قانون اساسى کاملاً روشن به نظر مىرسد. براى نمونه مىتوان به اصل سوم این قانون اشاره کرد: | ||
«دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است براى نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را براى امور زیر به کار برد: <br> | «دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است براى نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را براى امور زیر به کار برد: <br> | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
حقیقت آن است که پذیرش رهبرى مجتهدان و اجازه دادن به روند اجتهاد آزاد براى پرکردن فضاهاى آزاد مباحات که تحقق بخش مصلحت و گزینش برترین راههاى موجود براى سوق دادن امت به سوى اهداف والاى آن است، خود ضامن چنین تعادلى است که از یک سو تحجّر و از سوى دیگر وادادگى و بى قیدى را نفى مىکند. <br> | حقیقت آن است که پذیرش رهبرى مجتهدان و اجازه دادن به روند اجتهاد آزاد براى پرکردن فضاهاى آزاد مباحات که تحقق بخش مصلحت و گزینش برترین راههاى موجود براى سوق دادن امت به سوى اهداف والاى آن است، خود ضامن چنین تعادلى است که از یک سو تحجّر و از سوى دیگر وادادگى و بى قیدى را نفى مىکند. <br> | ||
از جمله مواردى که در بازنگرى قانون اساسى مطرح شد، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که نقش حساس مشورتى براى رهبرى در سیاستهاى کلى کشور و تصمیمگیرى در موارد اختلافى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان قانون اساسى دارد (اصل 112) که این امر جهشى در فقه سیاسى امامیه است که اعتقادى به اصل «مصالح مرسله» <ref>«مصالح مرسله» آن دسته موضوعات يا مسايلى است كه شرع در مورد آن ها به طور خاص اظهارنظر نكرده است ولى به طور عام منظور نظر شارع مىباشد.</ref> نداشت و حق ولى فقیه در پرکردن فضاهاى آزاد قانونگذارى طبق رهنمودهاى شرع و با مراجعه به نمونههاى اجرایى آنها در صدر اسلام را تا حدودى مىپذیرفت؛ (به کتاب «درباره قانون اساسى اسلامى» از همین مؤلف، صفحات 135 تا 139 مراجعه شود). <br> | از جمله مواردى که در بازنگرى قانون اساسى مطرح شد، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که نقش حساس مشورتى براى رهبرى در سیاستهاى کلى کشور و تصمیمگیرى در موارد اختلافى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان قانون اساسى دارد (اصل 112) که این امر جهشى در فقه سیاسى امامیه است که اعتقادى به اصل «مصالح مرسله» <ref>«مصالح مرسله» آن دسته موضوعات يا مسايلى است كه شرع در مورد آن ها به طور خاص اظهارنظر نكرده است ولى به طور عام منظور نظر شارع مىباشد.</ref> نداشت و حق ولى فقیه در پرکردن فضاهاى آزاد قانونگذارى طبق رهنمودهاى شرع و با مراجعه به نمونههاى اجرایى آنها در صدر اسلام را تا حدودى مىپذیرفت؛ (به کتاب «درباره قانون اساسى اسلامى» از همین مؤلف، صفحات 135 تا 139 مراجعه شود). <br> | ||
==هــ تعادل میان تضمین حقوق فردى و تأمین حقوق اجتماعى== | == هــ تعادل میان تضمین حقوق فردى و تأمین حقوق اجتماعى == | ||
با مراجعه به لیست حقوق مورد تأیید قانون اساسى، این حقیقت آشکار مىشود که قانون اساسى دربردارنده حقوق زیر است: <br> | با مراجعه به لیست حقوق مورد تأیید قانون اساسى، این حقیقت آشکار مىشود که قانون اساسى دربردارنده حقوق زیر است: <br> | ||
اصل سوم: حق اخلاقى، حق تبلیغى (رسانهاى)، حق آموزش و پرورش و تربیت بدنى، حق بررسى و تتبع، حق فعالیت ضد استعمارى و ضد استبدادى، حق آزادىهاى سیاسى و اجتماعى، حق تعیین سرنوشت، حق برابرى، حق نظام ادارى، حق دفاع، حق رفاه و رفع فقر و محرومیت، حق خودکفایى. حق تأمین امنیت قضایى براى همگان (زن و مرد)، تضمین برادرى اسلامى، پاىبندى به حمایت از مسلمانان و مستضعفان. <br> | اصل سوم: حق اخلاقى، حق تبلیغى (رسانهاى)، حق آموزش و پرورش و تربیت بدنى، حق بررسى و تتبع، حق فعالیت ضد استعمارى و ضد استبدادى، حق آزادىهاى سیاسى و اجتماعى، حق تعیین سرنوشت، حق برابرى، حق نظام ادارى، حق دفاع، حق رفاه و رفع فقر و محرومیت، حق خودکفایى. حق تأمین امنیت قضایى براى همگان (زن و مرد)، تضمین برادرى اسلامى، پاىبندى به حمایت از مسلمانان و مستضعفان. <br> | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
اصل چهل و یکم: حق تابعیت براى ایرانیان. <br> | اصل چهل و یکم: حق تابعیت براى ایرانیان. <br> | ||
اصل چهل و دوم: حق تابعیت براى خارجیان. <br> | اصل چهل و دوم: حق تابعیت براى خارجیان. <br> | ||
اصل چهل و سوم : حقوق اقتصادى شامل: تأمین نیازهاى اساسى، تأمین شرایط و امکانات کار، تنظیم برنامه اقتصادى، رعایت آزادى انتخاب شغل، منع زیان رساندن به دیگران، منع اسراف و تبذیر، بهرهگیرى از علوم و فنون، جلوگیرى از سلطه اقتصادى بیگانگان و افزایش تولید. <br> | اصل چهل و سوم: حقوق اقتصادى شامل: تأمین نیازهاى اساسى، تأمین شرایط و امکانات کار، تنظیم برنامه اقتصادى، رعایت آزادى انتخاب شغل، منع زیان رساندن به دیگران، منع اسراف و تبذیر، بهرهگیرى از علوم و فنون، جلوگیرى از سلطه اقتصادى بیگانگان و افزایش تولید. <br> | ||
اصل چهل و چهارم: حمایت از مالکیت فردى و اجتماعى و تعاونى. <br> | اصل چهل و چهارم: حمایت از مالکیت فردى و اجتماعى و تعاونى. <br> | ||
اصل چهل و پنجم: حمایت از اموال و دارایىهاى عمومى. <br> | اصل چهل و پنجم: حمایت از اموال و دارایىهاى عمومى. <br> | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۵۹: | ||
هیچ فرد یا گروه یا مقامى حق ندارد به نام استفاده از آزادى، به استقلال و تمامیت ارضى ایران خدشه وارد کند و هیچ مقامى حق ندارد با سوء استفاده از قدرت، آزادىهاى مشروع را سلب نماید؛ (اصل نهم). <br> | هیچ فرد یا گروه یا مقامى حق ندارد به نام استفاده از آزادى، به استقلال و تمامیت ارضى ایران خدشه وارد کند و هیچ مقامى حق ندارد با سوء استفاده از قدرت، آزادىهاى مشروع را سلب نماید؛ (اصل نهم). <br> | ||
==وـ تعادل در مصلحت ملى و مصلحت عالیه اسلام== | == وـ تعادل در مصلحت ملى و مصلحت عالیه اسلام == | ||
اصل یازدهم قانون اساسى چنین مقرر مىدارد: «به حکم آیه کریمه: (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ) همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را برپایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش پىگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد». | اصل یازدهم قانون اساسى چنین مقرر مىدارد: «به حکم آیه کریمه: (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ) همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را برپایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش پىگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد». | ||
به این ترتیب، موارد زیر روشن مىگردد: <br> | به این ترتیب، موارد زیر روشن مىگردد: <br> | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۷: | ||
و اصل یکصد و پنجاه و دوم مقرر مىدارد که سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران باید پایههایى از جمله دفاع از حقوق همه مسلمانان استوار باشد. <br> | و اصل یکصد و پنجاه و دوم مقرر مىدارد که سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران باید پایههایى از جمله دفاع از حقوق همه مسلمانان استوار باشد. <br> | ||
==ز ـ تعادل میان تأثیر مقامات حکومتى و نهادهاى جامعه مدنى در تصمیمگیرىها:== | == ز ـ تعادل میان تأثیر مقامات حکومتى و نهادهاى جامعه مدنى در تصمیمگیرىها:== | ||
از شالودههاى اصلى دموکراسى تعامل میان تأثیر مقامات حکومتى و نهادهاى جامعه مدنى در تصمیمگیرىها است. قانون اساسى به نهادهاى مدنى (نهادهایى که مردم خود آنها را تأسیس مىکنند و تابع دولت یا حکومت نیست) حقوق مهمى مىبخشد تا به این ترتیب، تعادلى میان آنها و تأثیر دولت در عرصههاى مختلف، هرچند خود دولت هم منتخب مردم است، ایجاد کرده باشد. <br> | از شالودههاى اصلى دموکراسى تعامل میان تأثیر مقامات حکومتى و نهادهاى جامعه مدنى در تصمیمگیرىها است. قانون اساسى به نهادهاى مدنى (نهادهایى که مردم خود آنها را تأسیس مىکنند و تابع دولت یا حکومت نیست) حقوق مهمى مىبخشد تا به این ترتیب، تعادلى میان آنها و تأثیر دولت در عرصههاى مختلف، هرچند خود دولت هم منتخب مردم است، ایجاد کرده باشد. <br> | ||
از جمله حقوق یاد شده مىتوان به موارد زیر اشاره کرد: <br> | از جمله حقوق یاد شده مىتوان به موارد زیر اشاره کرد: <br> | ||
* 1ـ آنچه در اصل هشتم آمده، که دعوت به خیر، امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى | * 1ـ آنچه در اصل هشتم آمده، که دعوت به خیر، امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى است همگانى و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر و دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. <br> | ||
* 2ـ آنچه در اصل بیست و چهارم در مورد آزادى نشریات و مطبوعات به شرط عدم اخلال به مبانى اسلام، آمده است. | * 2ـ آنچه در اصل بیست و چهارم در مورد آزادى نشریات و مطبوعات به شرط عدم اخلال به مبانى اسلام، آمده است. | ||
* 3ـ آنچه در اصل بیست و ششم آمده و مقرر مىدارد که احزاب، جمعیتها و انجمنهاى صنفى و سیاسى و انجمنهاى اسلامى و اقلیتهاى دینى شناخته شده آزادند مشروط بر اینکه اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند. <br> | * 3ـ آنچه در اصل بیست و ششم آمده و مقرر مىدارد که احزاب، جمعیتها و انجمنهاى صنفى و سیاسى و انجمنهاى اسلامى و اقلیتهاى دینى شناخته شده آزادند مشروط بر اینکه اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند. <br> | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
همه این موارد با توجه به این نکته است که علما و حوزههاى دینى طبق سنتهاى رایج، به وظیفه خود در نظارت عمومى بر کل جریان امور عمل مىکنند. <br> | همه این موارد با توجه به این نکته است که علما و حوزههاى دینى طبق سنتهاى رایج، به وظیفه خود در نظارت عمومى بر کل جریان امور عمل مىکنند. <br> | ||
==ح ـ تعادل میان وابستگى اسلامى و حقوق شهروندى:== | == ح ـ تعادل میان وابستگى اسلامى و حقوق شهروندى:== | ||
این تعادل براساس امور زیر صورت مىگیرد: <br> | این تعادل براساس امور زیر صورت مىگیرد: <br> | ||
* 1ـ احکام اسلامى مربوط به روابط مسلمانان با | * 1ـ احکام اسلامى مربوط به روابط مسلمانان با یکدیگر و با دیگران؛<br> | ||
* 2ـ حقوق انسانى که اسلام براى همه و به ویژه کسانى که در حمایت دولت اسلامى قرار دارند، در نظر گرفته است. | * 2ـ حقوق انسانى که اسلام براى همه و به ویژه کسانى که در حمایت دولت اسلامى قرار دارند، در نظر گرفته است. | ||
* 3ـ تغییرات زمانى و مکانى و مقتضیات مصلحت و پیچیدگىهاى مسئولیتها و وظایف دولت و شهروندان و نیز آن چه که طبق معاهدهها و اعلامیه جهانى حقوق بشر و دیگر اعلامیههاى حقوق بشرى مطرح است. <br> | * 3ـ تغییرات زمانى و مکانى و مقتضیات مصلحت و پیچیدگىهاى مسئولیتها و وظایف دولت و شهروندان و نیز آن چه که طبق معاهدهها و اعلامیه جهانى حقوق بشر و دیگر اعلامیههاى حقوق بشرى مطرح است. <br> | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۱: | ||
* هـ: با توجه به شمار کم برخى اقلیتها و احتمال عدم موفقیت نامزد آنها در انتخابات پارلمانى، قانون اساسى مقرر مىدارد: «زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده و مسیحیان آشورى و کلدانى مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنى جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب مىکنند»؛ (اصل شصت و چهارم) که این خود امتیازى براى آنها است. <br> | * هـ: با توجه به شمار کم برخى اقلیتها و احتمال عدم موفقیت نامزد آنها در انتخابات پارلمانى، قانون اساسى مقرر مىدارد: «زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده و مسیحیان آشورى و کلدانى مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنى جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب مىکنند»؛ (اصل شصت و چهارم) که این خود امتیازى براى آنها است. <br> | ||
و در برخى پستهاى کلیدى، براى رعایت احکام اسلامى، شرط مسلمان بودن قید شده است، ولى در پستهاى زیادى، چنین شرطى وجود ندارد. <br> | و در برخى پستهاى کلیدى، براى رعایت احکام اسلامى، شرط مسلمان بودن قید شده است، ولى در پستهاى زیادى، چنین شرطى وجود ندارد. <br> | ||
* مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد. | * مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد. | ||
= پانویس= | = پانویس= | ||
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده:مقالات]] | ||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |