۴٬۹۳۳
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==پانویس== ↵↵<references />↵↵[[رده: ' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''یحیویه''' پیروان یحیى بن زید بن على بن الحسین بن على بن أبیطالب بودند. | '''یحیویه''' پیروان یحیى بن زید بن على بن الحسین بن على بن أبیطالب بودند. | ||
==تاریخچه== | == تاریخچه == | ||
یحیى پس از کشته شدن پدرش زید به خراسان رفت و چون به سرخس رسید افرادی از «[[محكمه|محکمه]]» و «[[خوارج]]» نزد وی رفتند و خواستند تا علیه بنی امیه خروج کند و وارد جنگ شود. | یحیى پس از کشته شدن پدرش زید به خراسان رفت و چون به سرخس رسید افرادی از «[[محكمه|محکمه]]» و «[[خوارج]]» نزد وی رفتند و خواستند تا علیه بنی امیه خروج کند و وارد جنگ شود. | ||
یحیى از پذیرفتن پیشنهاد ایشان امتناع کرد و به بلخ رفت و در آن جا نزد حریش بن عمرو بن داوود اقامت گزید. [[یوسف بن عمر ثقفى|یوسف بن عمر ثقفى]] به نصر بن سیار عامل [[خراسان]] نامه نوشت و از او خواست که یحیى را دستگیر کند. نصر او را دستگیر کرده و در قهندز مرو زندانی کرد. پس از مرگ هشام بن عبدالملک جانشین او [[ولید بن عبدالملك|ولید بن عبدالملک]] به نصر بن سیار دستور داد که یحیى را آزاد کند. | یحیى از پذیرفتن پیشنهاد ایشان امتناع کرد و به بلخ رفت و در آن جا نزد حریش بن عمرو بن داوود اقامت گزید. [[یوسف بن عمر ثقفى|یوسف بن عمر ثقفى]] به نصر بن سیار عامل [[خراسان]] نامه نوشت و از او خواست که یحیى را دستگیر کند. نصر او را دستگیر کرده و در قهندز مرو زندانی کرد. پس از مرگ هشام بن عبدالملک جانشین او [[ولید بن عبدالملك|ولید بن عبدالملک]] به نصر بن سیار دستور داد که یحیى را آزاد کند. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
مسعودى مىنویسد: مردم خراسان که از بیم [[بنىامیه|بنىامیه]] گریخته بودند، هفت روز براى یحیى عزادارى کردند. مردم در آن سال تمام فرزندان پسری را که در خراسان به دنیا آمده بودند را یحیی نامیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 471 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | مسعودى مىنویسد: مردم خراسان که از بیم [[بنىامیه|بنىامیه]] گریخته بودند، هفت روز براى یحیى عزادارى کردند. مردم در آن سال تمام فرزندان پسری را که در خراسان به دنیا آمده بودند را یحیی نامیدند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 471 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
==مذهب یحیی بن زید== | == مذهب یحیی بن زید == | ||
علما و محققان در باره مذهب یحیی دچار اختلاف شدند. برخی او را امامی مذهب <ref>مامقانی، تنقیح المقال، مطبعه المرتضویه، ج۳، ص۳۱۶.</ref> | علما و محققان در باره مذهب یحیی دچار اختلاف شدند. برخی او را امامی مذهب <ref>مامقانی، تنقیح المقال، مطبعه المرتضویه، ج۳، ص۳۱۶.</ref> | ||
و برخی او را زیدی مذهب میدانند. | و برخی او را زیدی مذهب میدانند. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
و اما برخی دیگر از بزرگان معتقدند که وی تابع امام صادق نبوده بلکه به طور مستقل و به رای خود عمل میکرده است.<ref>خویی ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۵۰.</ref> | و اما برخی دیگر از بزرگان معتقدند که وی تابع امام صادق نبوده بلکه به طور مستقل و به رای خود عمل میکرده است.<ref>خویی ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۵۰.</ref> | ||
==زمینههای قیام یحیی بن زید== | == زمینههای قیام یحیی بن زید == | ||
یحیی پس از شهادت پدرش [[زید بن علی]] که در [[کوفه]] اتفاق افتاده بود، آهنگ خراسان کرد و پیش از رفتن به آن دیار، با شخصی به نام [[متوکل بن هارون]] که از شیعیان و راویان امام صادق(ع) بود، دیدار کرد. یحیی از او که از سفر [[حج]] بازگشته بود، اوضاع مدینه و نظر امام صادق(ع) را در مورد خود و پدرش پرسید. متوکل پیش گویی امام را در این که کشته خواهد شد، به او داد. یحیی سپس اوراق [[صحیفه سجادیه]] را که به خط پدرش زید نوشته شده بود به متوکل داد تا آن را به [[مدینه]] برساند. این گفتگو هم از نظر کسانی که قایل به امامی بودن یحیی <ref>مامقانی، تنقیح المقال، نشر المرتضویه، ج۳، ص۳۱۶</ref> <ref>علامه امینی، نظرة فی کتاب السنه و الشیعه، نشر مشعر، ج۱، ص۲۱</ref> و هم کسانی که مخالف امامی بودن ایشان هستند <ref>خویی ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۵۰.</ref> تایید و مستند شده است. | یحیی پس از شهادت پدرش [[زید بن علی]] که در [[کوفه]] اتفاق افتاده بود، آهنگ خراسان کرد و پیش از رفتن به آن دیار، با شخصی به نام [[متوکل بن هارون]] که از شیعیان و راویان امام صادق(ع) بود، دیدار کرد. یحیی از او که از سفر [[حج]] بازگشته بود، اوضاع مدینه و نظر امام صادق(ع) را در مورد خود و پدرش پرسید. متوکل پیش گویی امام را در این که کشته خواهد شد، به او داد. یحیی سپس اوراق [[صحیفه سجادیه]] را که به خط پدرش زید نوشته شده بود به متوکل داد تا آن را به [[مدینه]] برساند. این گفتگو هم از نظر کسانی که قایل به امامی بودن یحیی <ref>مامقانی، تنقیح المقال، نشر المرتضویه، ج۳، ص۳۱۶</ref> <ref>علامه امینی، نظرة فی کتاب السنه و الشیعه، نشر مشعر، ج۱، ص۲۱</ref> و هم کسانی که مخالف امامی بودن ایشان هستند <ref>خویی ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۵۰.</ref> تایید و مستند شده است. | ||
==قیام یحیی بن زید== | == قیام یحیی بن زید == | ||
قیام یحیی بن زید این گونه آغاز شد که وی پس از شهادت پدرش، همراه با ده نفر ابتدا به زیارت مرقد [[امام حسین]] علیه السلام رفت <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۹۶۳.</ref> و سپس به محلی در نزدیکی کوفه بازگشت. دی این هنگام برخی از یارانش از دور وی پراکنده شدند یحیی از آن جا به [[بین النهرین]] و سپس به [[مداین]] رفت. وی از مداین عازم بلخ شد و در آن شهر دستگیر و سپس آزاد شد. نوشته اند که مردم بلخ و شهرهای دیگر خراسان، پس از آزادی یحیی، زنجیرهایی را که با آن بدن یحیی را به بند کرده بودند، به قیمت بالایی خریدند و از حلقات آن انگشتر درست کردند.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ ۱۳۸۵ق، ص۱۰۵.</ref> | قیام یحیی بن زید این گونه آغاز شد که وی پس از شهادت پدرش، همراه با ده نفر ابتدا به زیارت مرقد [[امام حسین]] علیه السلام رفت <ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۹۶۳.</ref> و سپس به محلی در نزدیکی کوفه بازگشت. دی این هنگام برخی از یارانش از دور وی پراکنده شدند یحیی از آن جا به [[بین النهرین]] و سپس به [[مداین]] رفت. وی از مداین عازم بلخ شد و در آن شهر دستگیر و سپس آزاد شد. نوشته اند که مردم بلخ و شهرهای دیگر خراسان، پس از آزادی یحیی، زنجیرهایی را که با آن بدن یحیی را به بند کرده بودند، به قیمت بالایی خریدند و از حلقات آن انگشتر درست کردند.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ ۱۳۸۵ق، ص۱۰۵.</ref> | ||
==تاریخ شهادت== | == تاریخ شهادت == | ||
یحیی بن زید همراه با یارانش در سال ۱۲۵ هجری در جنگی سخت در جوزجان افغانستان به شهادت رسید.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، سال ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۲۷۲.</ref> تاریخ شهادت وی را جمعه ماه شعبان ذکر کردهاند.<ref>منهاج سراج جوزجانی، طبقات ناصری، چاپ ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۸۸</ref> مطابق با اطلاعات منابع تاریخی، بدن یحیی را بعد از شهادت از دروازه جوزجان آویزان کردند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۲۷۲</ref> <ref>قندوزی، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۶۲</ref> <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۰۷.</ref> و سرش را نزد ولید بن عبدالملک فرستادند، وی نیز سر یحیی را برای مادرش فرستاد.<ref>حائری، شجره طوبی، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۶۰ </ref>گفته شده است که سر وی تا زمان ابومسلم خراسانی بالای دار بود تا اینکه ابومسلم پس از تسلط بر خراسان، جسد او را پایین آورد و بر او [[نماز]] خواند و او را دفن کرد و دستور داد برای او عزاداری کنند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۲۷۲.</ref> | یحیی بن زید همراه با یارانش در سال ۱۲۵ هجری در جنگی سخت در جوزجان افغانستان به شهادت رسید.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، سال ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۲۷۲.</ref> تاریخ شهادت وی را جمعه ماه شعبان ذکر کردهاند.<ref>منهاج سراج جوزجانی، طبقات ناصری، چاپ ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۸۸</ref> مطابق با اطلاعات منابع تاریخی، بدن یحیی را بعد از شهادت از دروازه جوزجان آویزان کردند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۲۷۲</ref> <ref>قندوزی، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۶۲</ref> <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۰۷.</ref> و سرش را نزد ولید بن عبدالملک فرستادند، وی نیز سر یحیی را برای مادرش فرستاد.<ref>حائری، شجره طوبی، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۶۰ </ref>گفته شده است که سر وی تا زمان ابومسلم خراسانی بالای دار بود تا اینکه ابومسلم پس از تسلط بر خراسان، جسد او را پایین آورد و بر او [[نماز]] خواند و او را دفن کرد و دستور داد برای او عزاداری کنند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۲۷۲.</ref> | ||