۲۲٬۰۶۹
ویرایش
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
==== سلفیگری بهمثابه الگوی زیست مسلمانی ==== | ==== سلفیگری بهمثابه الگوی زیست مسلمانی ==== | ||
سلفیگری | سلفیگری در اصل، بازخوانی نقش [[دین]] در دنیای مدرن بر پایۀ تفسیری است که خود بر جامعیت و کمال دین، استوار شدهاست و در برابر دنیای متلاطم و مبانی نوشوندة تمدن غربی، بازگشت به سلف صالح و تجدید دعوت را پیش پای انسان مسلمان در دنیای مدرن میگذارد. به عبارت دیگر، در برابر مسئله انحطاط و زوال تمدن اسلامی، ضعف جوامع اسلامی را در مقابل جوامع غربی، در سایه دوری کشورهای اسلامی از پایههای دعوت نبوی و سیره سلف صالح معنا میکند و بازگشت به اصول و مبانی و تجدید دعوت به شکل خالص را راه رستگاری مسلمانان در دنیا و آخرت میشمرد. اگر رستگاری، مسئله اصلی رویکرد سلفی باشد، پاسخ آن، بازگشت است. آسیبشناسی سلفی، دوری از الگوی زیست اسلامی اصیل را بهعنوان دلیل مطرحمیسازد و برای رستگاری بشر، بازگشت به سلف صالح یا بهتعبیری، بازگرداندن مناسبات صدر اسلام را طلب میکند. | ||
فراتر از نمادهای بیرونی، سلفیگری، گرایشی فکری و عقیدتی است که برپایه آموزههای دینی کهن | فراتر از نمادهای بیرونی، سلفیگری، گرایشی فکری و عقیدتی است که برپایه آموزههای دینی کهن بنا شده است و نهتنها بر فهمی خاص از اسلام به روش و سیره صحابه و منهج سلف صالح پایمیفشرد، بلکه همراه این فهم، نوعی الگوی رفتار اسلامی منطبق با سبک زندگی مسلمانان صدر اول را بهعنوان شیوه زیست مسلمانی، پیش پای زنان و مردان پیرو آیین سلفی قرارمیدهد و بهگونهای جزمی بر اصالت و حقانیت فکر و الگوی زیستی خود باوردارد؛ تاجاییکه مرزهای مشخص عینی، ذهنی، عقیدتی و سلوکی را برای آنان ترسیممیکند. شکلدادن جامعهای صالح متشکل از مسلمانانی که اندیشه، عقیده، عمل فردی و جمعیشان براساس منهج سلف و روش و قواعد خاص زندگی برگرفته از زندگی صحابه و تابعین باشد، هدف غایی دعوت سلفی است. | ||
آموزه مرکزی سلفیگری، توحید است. شیوه تبیین خلوصگرایانه از این آموزه، درعمل به توسعه مفهوم شرک | آموزه مرکزی سلفیگری، توحید است. شیوه تبیین خلوصگرایانه از این آموزه، درعمل به توسعه مفهوم شرک انجامیده است؛ به این معنا که نهتنها در حوزه اعتقادی، اقرار به یگانگی خداوند و بیان آن لحاظشده است، بلکه التزام عملی به لوازم توحید نیز در بازتعریف آن، باریکبینانه (مداقه) مدنظر قرار گرفته است؛ با این بیان، غیرمتدینان به ادیان آسمانی، مؤمنان به دیانت عیسوی و موسوی، و نیز مسلمانانی که با وجود اقرار به شهادتین (وحدانیت خداوند و رسالت نبی اسلام) به عقاید و رفتاری مغایر توحید (به تعبیر سلفی) ملتزماند یا حتی اگر فساد عقیده نداشته باشند، بر گناهان بزرگ و کبیره اصرار میورزند، همگی در ردیف مشرکان قرار میگیرند. | ||
مفهوم سنت (در برابر بدعت) در کنار اصل عقیدتی توحید، الگوی زیست مسلمان سلفی را تبیینمیکند. هر آنچه در سنت خالص صدر اسلام نیست و در منهج صحابه و تابعان قرینهای برای تأییدش وجودندارد، بدعت است و هر بدعتی، مایه ضلالت و گمراهی و در حکم کفر و شرک است. سنتی که با آموزه مرکزی توحید، هماهنگ باشد و از مظاهر مشرکانه (به تعبیر سلفی)، دور باشد، اسلام ناب، و دینی خالص است که لب لباب دعوت سلفی است؛ دایره این شرک موسع (از منظر توحید سلفیانه)، شمار بسیاری از شیوههای دیگر مسلمانی ازجمله تشیع و تصوف را میگیرد و هنگامیکه با داعیه تعهد و مسئولیت پاسداری از دین حنیف و آیین توحید میآمیزد، به صدور فتوای تکفیر و قتل مسلمانان به نام جهاد با مشرکان میانجامد. «سلفیگری جهادی»، براساس برداشت مضیق از توحید، تکفیر و قتلعام افراد و گروههای معارض خود (اعم از گردشگران و شهروندان غربی تا شیعیان و مسلمانان غیرسلفی و معارضان سیاسی و رقبای سلفی جهادی) را توجیهمیکند و البته در این عمل، بر فتوای شماری از عالمان سلفی استنادمیکند؛ هرچند در چنین مواردی، شخص سلفی در میدان عمل، خود تشخیصدهنده و تطبیقدهندة حکم، مصداق و مجری آن است و فتوای پیشینی یا پسینی نقش تمهید یا توجیه امر واقع را بازیمیکند | مفهوم سنت (در برابر بدعت) در کنار اصل عقیدتی توحید، الگوی زیست مسلمان سلفی را تبیینمیکند. هر آنچه در سنت خالص صدر اسلام نیست و در منهج صحابه و تابعان قرینهای برای تأییدش وجودندارد، بدعت است و هر بدعتی، مایه ضلالت و گمراهی و در حکم کفر و شرک است. سنتی که با آموزه مرکزی توحید، هماهنگ باشد و از مظاهر مشرکانه (به تعبیر سلفی)، دور باشد، اسلام ناب، و دینی خالص است که لب لباب دعوت سلفی است؛ دایره این شرک موسع (از منظر توحید سلفیانه)، شمار بسیاری از شیوههای دیگر مسلمانی ازجمله تشیع و تصوف را میگیرد و هنگامیکه با داعیه تعهد و مسئولیت پاسداری از دین حنیف و آیین توحید میآمیزد، به صدور فتوای تکفیر و قتل مسلمانان به نام جهاد با مشرکان میانجامد. «سلفیگری جهادی»، براساس برداشت مضیق از توحید، تکفیر و قتلعام افراد و گروههای معارض خود (اعم از گردشگران و شهروندان غربی تا شیعیان و مسلمانان غیرسلفی و معارضان سیاسی و رقبای سلفی جهادی) را توجیهمیکند و البته در این عمل، بر فتوای شماری از عالمان سلفی استنادمیکند؛ هرچند در چنین مواردی، شخص سلفی در میدان عمل، خود تشخیصدهنده و تطبیقدهندة حکم، مصداق و مجری آن است و فتوای پیشینی یا پسینی نقش تمهید یا توجیه امر واقع را بازیمیکند |