نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تکفیری در زمینه توسل به اولیای الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' بت پرست' به ' بت‌پرست'
جز (جایگزینی متن - ' نمی باشد' به ' نمی‌باشد')
جز (جایگزینی متن - ' بت پرست' به ' بت‌پرست')
خط ۲۴۸: خط ۲۴۸:


    
    
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت‌پرستی می‌نویسد:‌ حقیقت این است که بت پرستى ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعى از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانى و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلى است و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوى فلکى یا معقول صِرف مستند مى‌کردند
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت‌پرستی می‌نویسد:‌ حقیقت این است که بت‌پرستى ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعى از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانى و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلى است و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوى فلکى یا معقول صِرف مستند مى‌کردند


مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادى و خوشى، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزى مى‌دانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضى به خداى یگانه اعتقاد نداشته‌‏اند و بعد این کثرت پرستى تبدیل به توحید شده است. ولى به عقیده ما این گونه کثرت پرستى بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنى در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلى را از موجودات علوى مى‌دانستند و خداوند را متصرف و مربى و مدبر عالم نمى‌دانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفى مى‌کردند.
مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادى و خوشى، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزى مى‌دانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضى به خداى یگانه اعتقاد نداشته‌‏اند و بعد این کثرت پرستى تبدیل به توحید شده است. ولى به عقیده ما این گونه کثرت پرستى بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنى در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلى را از موجودات علوى مى‌دانستند و خداوند را متصرف و مربى و مدبر عالم نمى‌دانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفى مى‌کردند.
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:
اعتقاد به اینکه بشرى قادر است کارى را بدون علل و اسباب طبیعى انجام بدهد، اعتقاد به الوهیت مى‌دانند. لهذا این تعبیر را که خیال مى‌کنم از مسیحیان اقتباس شده بعضى درباره شیعه می‌گویند که شیعه جزئى از الوهیت یا چیزى از لاهوت در على قائل است، در صورتى که مى‌دانیم شیعه براى الوهیت یا لاهوت جزء قائل نیست.20.
اعتقاد به اینکه بشرى قادر است کارى را بدون علل و اسباب طبیعى انجام بدهد، اعتقاد به الوهیت مى‌دانند. لهذا این تعبیر را که خیال مى‌کنم از مسیحیان اقتباس شده بعضى درباره شیعه می‌گویند که شیعه جزئى از الوهیت یا چیزى از لاهوت در على قائل است، در صورتى که مى‌دانیم شیعه براى الوهیت یا لاهوت جزء قائل نیست.20.


7- مسئله توحید یک مسئله صرفاً تعبدى نیست که تعبداً یک چیزى را توحید و اخلاص بدانیم و تعبداً چیزى را شرک و بت پرستى بشناسیم، بلکه یک مسئله عقلى است. دستورهاى ایجابى یا سلبى اسلام در این زمینه براساس حقایق واقعى است که براى عقل انسان قابل درک است و نمى‌تواند ضد حکم عقل بوده باشد. همچنان که در توحید ذاتى و توحید صفاتى و توحید افعالى نیز تقلید و تعبد جایز نیست، در توحید در عبادت نیز تقلید و تعبد جایز نیست.  
7- مسئله توحید یک مسئله صرفاً تعبدى نیست که تعبداً یک چیزى را توحید و اخلاص بدانیم و تعبداً چیزى را شرک و بت‌پرستى بشناسیم، بلکه یک مسئله عقلى است. دستورهاى ایجابى یا سلبى اسلام در این زمینه براساس حقایق واقعى است که براى عقل انسان قابل درک است و نمى‌تواند ضد حکم عقل بوده باشد. همچنان که در توحید ذاتى و توحید صفاتى و توحید افعالى نیز تقلید و تعبد جایز نیست، در توحید در عبادت نیز تقلید و تعبد جایز نیست.  


ما مثلًا نمى‌توانیم به دیگران بگوییم که اختلاف نظر ما و شما در یک مسئله فرعى و فقهى است، اصولى نیست، فقه ما استغاثه و توسل را جایز مى‌داند و فقه شما جایز نمى‌داند، فقه ما اینها را توحید مى‌داند و فقه شما شرک، همچنان که فقه ما مثلًا در وضو مسح پا را واجب مى‌داند و فقه شما شستن پا را.
ما مثلًا نمى‌توانیم به دیگران بگوییم که اختلاف نظر ما و شما در یک مسئله فرعى و فقهى است، اصولى نیست، فقه ما استغاثه و توسل را جایز مى‌داند و فقه شما جایز نمى‌داند، فقه ما اینها را توحید مى‌داند و فقه شما شرک، همچنان که فقه ما مثلًا در وضو مسح پا را واجب مى‌داند و فقه شما شستن پا را.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۴۴

ویرایش