۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - ' چشم پوشی' به ' چشمپوشی') |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
علی از پدرش اطاعت میکرد و بهسرکشی آنجا میرفت اما برای احتیاط در حلال و حرام آب آشامیدنی را از مدینه با خودش میبرد ولی آب از چشمهی مروان نمی نوشید.<ref>المجدی، ابن الصوفی، ص:254 </ref> | علی از پدرش اطاعت میکرد و بهسرکشی آنجا میرفت اما برای احتیاط در حلال و حرام آب آشامیدنی را از مدینه با خودش میبرد ولی آب از چشمهی مروان نمی نوشید.<ref>المجدی، ابن الصوفی، ص:254 </ref> | ||
درباره حضور قلب او در نماز گفته شده: در حالیکه در راه مکه نماز میگذاشت. ناگهان یک افعی بهسوی سجادهاش پیش رفت و از لباسش بیرون آمد ولی او همچنان بهنماز ایستاده بود تا پس از چند دقیقه آن افعی از گریبانش سر در آورد و راه خود گرفت و رفت. علی بن حسن در طی این مدت که افعی در پیراهنش میلولید نه تنها نمازش را نبرید و اضطراب و هراس نشان نداد بلکه آثار اضطراب و پریشانی نیز در چهرهاش دیده نشد. <ref>الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص: 127</ref> | درباره حضور قلب او در نماز گفته شده: در حالیکه در راه مکه نماز میگذاشت. ناگهان یک افعی بهسوی سجادهاش پیش رفت و از لباسش بیرون آمد ولی او همچنان بهنماز ایستاده بود تا پس از چند دقیقه آن افعی از گریبانش سر در آورد و راه خود گرفت و رفت. علی بن حسن در طی این مدت که افعی در پیراهنش میلولید نه تنها نمازش را نبرید و اضطراب و هراس نشان نداد بلکه آثار اضطراب و پریشانی نیز در چهرهاش دیده نشد. <ref>الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص: 127</ref> | ||
علی در آغاز با سایر برادران و برادر زادگانش در مدینه دستگیر نشد. علت استثنا شدن علی از دستگیری مشخص نیست، ممکن است عباسیان با شناختی که نسبت به خلق و خوی او داشتند ابتدا از وی | علی در آغاز با سایر برادران و برادر زادگانش در مدینه دستگیر نشد. علت استثنا شدن علی از دستگیری مشخص نیست، ممکن است عباسیان با شناختی که نسبت به خلق و خوی او داشتند ابتدا از وی چشمپوشیدند یا به سبب گوشه نشینی و عبادتش یا هردلیل دیگر بر وی دست نیافته بودند که این احتمال دوم با توجه به نوع برخورد حاکم مدینه قویتر به نظر میرسد. | ||
عیسی بن عبداللَّه از پدرش روایت میکند:که ریاح بن مره، حاکم مدینه که در آن وقت، زندانبانی آنان را نیز در دار مروان عهده دار بود، پس از نماز صبح من و قدامة بن موسی را به حضور می طلبید و با ما ساعتی به گفتگو مینشست. یک روز که مثل همیشه صبحگاهان با هم نشسته بوده و صحبت میکردیم. مردی پشمینه پوش از در آمد و ریاح کارش را پرسید. آن مرد گفت:«میخواهم با خانوادهام در زندان بسر ببرم. مرا هم زندانی کنید.» او علی بن الحسن بود. | عیسی بن عبداللَّه از پدرش روایت میکند:که ریاح بن مره، حاکم مدینه که در آن وقت، زندانبانی آنان را نیز در دار مروان عهده دار بود، پس از نماز صبح من و قدامة بن موسی را به حضور می طلبید و با ما ساعتی به گفتگو مینشست. یک روز که مثل همیشه صبحگاهان با هم نشسته بوده و صحبت میکردیم. مردی پشمینه پوش از در آمد و ریاح کارش را پرسید. آن مرد گفت:«میخواهم با خانوادهام در زندان بسر ببرم. مرا هم زندانی کنید.» او علی بن الحسن بود. | ||
ریاح گفت:«مسلم است که امیرالمؤمنین منصور این تسلیم را دربارهی شما منظور خواهد داشت (در تعذیب و شکنجه به)شما تخفیف خواهد داد. »و او را هم به زندان برد. <ref>الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، ج5، ص:522</ref> | ریاح گفت:«مسلم است که امیرالمؤمنین منصور این تسلیم را دربارهی شما منظور خواهد داشت (در تعذیب و شکنجه به)شما تخفیف خواهد داد. »و او را هم به زندان برد. <ref>الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، ج5، ص:522</ref> |